احادیث پزشکی 

 

یا علی ! أِبدا بالملح و اخْتم به فان الملح شفاء :

یا علی ! غذا را با نمک شروع و با نمک ختم کن که درمان هفتاد درد است که از همه کمترش  دیوانگی و خوره و پیسی است .

 

یا علی ! أِدهن بالزیت فأِن من اِدهن بالزیت لم یقربه الشیطان اربعین لیله :

یا علی ! بدن را با روغن زیتون بیالای  که هر کسی چنین کند چهل شب شیطان به او نزدیک نشود .

 

یا علی ! علیک بالسواک فَاِن السواک مَطهرهٌ للفم  و مرضات للرب …

یا علی ! مسواک را ترک نکن که باعث پاکیزگی دهان ، رضای خدا ، و روشنی چشم است . خلال کردن محبت فرشتگان را جلب می کند ، ملائکه از بوی دهان آن کس که پس از غذا خلال نکند ناراحت می شوند .

 

 

دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، روایات پیامبر صلوات الله ، صص ۳۷ و ۴۱.

   یکشنبه 24 مرداد 13951 نظر »

 

طاهره شاکری، مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، ضمن تبریک به مناسبت سالروز میلاد با سعادت علی ابن موسی الرضا(ع) با اشاره به دلایل پذیرش ولایتعهدی مأمون از جانب امام رضا(ع)، گفت: در ابتدا امام رضا(ع) ولایتعهدی را نمی پذیرفت، اما شرایط به گونه‌ای رقم خورد که ایشان مجبور به پذیرش آن شد.

وی افزود: زمانی که از ایشان پرسیده شد چرا شما ولایت عهدی مامون را پذیرفته‌اید در پاسخ این سوال حضرت فرمودند: یوسف که پیامبر الهی بود با اختیار خود به دستگاه مشرک راه یافت و این در حالی است که من به عنوان وصی پیامبر(ص) به اجبار در دستگاه شخصی راه یافتم که اظهار مسلمانی دارد.

شاکری اضافه کرد: دلیل پذیرش این مسؤولیت از سوی حضرت یوسف(ع) انجام رسالت اجتماعی بود که خداوند به ایشان محول کرده بود و آن حضرت از هیچ کوشش و تلاشی در انجام آن مسؤولیت خطیر در راستای رسیدگی به امور مردم فروگذاری نکرد و این امر نشان می‌دهد که مهم‌ترین مسؤولیت امروز مسؤولان بدون در نظر گرفتن اختلاف سلیقه‎ها، رسیدگی و خدمت به مردم است.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با اشاره به اینکه امام رضا(ع) در دوران حیاتش به ایجاد پایگاه علمی و بستر سازی برای نشر و گسترش علوم حقیقی پرداخت، گفت: آن حضرت با علم لدنی خود در عرصه‌های مختلف فرهنگی، علمی، اخلاقی و سیاسی در هدایت و ساماندهی عقاید اسلامی نقش برجسته‌ای ایفا کرد.

وی افزود: امام رضا(ع) همانند نیاکانش از مقام علمی بالایی برخوردار بود به همین دلیل ایشان را عالم آل محمد لقب دادند.

 

شاکری با اشاره به معاشرت امام رضا(ع) با مردم، خاطر نشان کرد: آن بزرگوار با مردم عادی و زیر دستان بسیار مهربان و رئوف بود زمانی هم که سفره غذا برای آن حضرت پهن می‌شد همه نوکران و بردگان را بر سر سفره می‌نشاند سپس با آنان غذا میل می‌نمودند

   یکشنبه 24 مرداد 1395نظر دهید »

آقای مهربان 

 

آرامش دنيايي و آخرتي كه در زيارت امام رضا (ع) هست تنها آرامشي ست كه ما در روايات داريم كه در بقيه معصومين ما حتماً هست ولي روايتشو نداريم . اومد خدمت امام جواد (ع) گفت آقا جان ! مي خوام برم زيارت . نمي دونم به زيارت آقا امام حسين (ع) بروم يا زيارت امام رضا (ع) ، فرمودن : “ زيارت امام حسين (ع) مال همة مؤمنين و شيعيان هست ، اما زائران امام رضا (ع) خصوصي ها هستن . ” قدر نمي دونيم….

 

كاروان نوروز ۷۸ ، يه بنده خدايي اومد پاي اتوبوس ، گفت ، آقا من مي خوام با شما بيام ، گفتم ، آقا نمي شه ، گفت چرا ؟ گفتم آقا اين مخصوص بچه هاي كانونه ، بايد يك مقداري شركت كرده باشي ، بعد گفتش كه والله من جلسه اول اومدم اينجا ، خيلي ام آدم بدي ام ، بذاريد من بيام ، گفتم ، نمي شه چكار كنم ؟ قيافشم قيافه أي نبود كه من صلاح بدونم با اين نسل جوون پاشه بياد .

گفت : آقا ! اگر خودم بيام ، اون جا راهم مي ديد ؟ گفتم پاشو بيا ، شب اول اومد ما اونجا بوديم ، اين مثلاً ۲ ساعت بعد از ما رسيد اومد يك كم احوالپرسي كرد و يك چايي خورد و گفت : آقا ! ۱۲ سال هست كه من بالغ شدم ، يك ركعت نماز در خونه خدا نخوندم ، يك ركعت نماز ! همه گناهي ام كردم ، فقط به دلم برات شده ، من مي خوام برم حرم امام رضا (ع) ، با همين نيتي كه شما گفتيد ، مي خوام برم و حاجت معنويم رو بگيرم . اين رو گفت و رفت .

كي برگشت ؟ ساعت ۳ نصفِ شب ! من بيدار بودم ، اتفاقاً با بچه ها توي آشپزخانه بوديم . ديدم اصلاً حسابي به هم ريخته ، چشماش يه حالتي شده بود ، من مشكوك شدم گفتم نكنه مواد مخدري ، چيزي كشيده ، اصلاً صورتش بهم ريخته ، اومد نشست پهلو من گفتش كه آقا ! اگه من بخوام وضو بگيرم چه جوريه ؟ وضو رو بهش ياد داديم ، بعد گفتش كه آقا ترمينال ساعت چند باز مي كنه ؟ گفتم ۴ صبح . گفت : كاري نداريد ؟ ۲ تا همبرگر با يه تيكه نون برداشت ، گفت تبركاً مي برم ، من برگشتم شيراز ! گفتم : چي شد ؟ گفت : هيچي آدم شدم ! ( من اون شب خيلي دلم شكست ، به امام رضا (ع) گفتم : آقا ! ۰ سال كنار قبرت زندگي كردم هنوز آدم نشدم )

اومديم شيراز شايد يك ماه يا ۲ ماه بعد از كاروان بود ، زنگ زد ، گفت : آقا ! منو مي شناسيد ؟ گفتم : بفرمائيد ! گفت : من همون هستم كه يه شبه سگ اومدم ، آدم برگشتم ! گفت : مي شه خدمتتون برسيم ؟ گفتم : شنبه شب بيا كانون . اومد گفت : من تو نمي يام ، فقط اومدم بهتون همين رو بگم . اومدم شيراز ۴ ميليون و خورده اي پول و يه مقدار وسايل داشتم ، همه رو فروختم همون يك هفته أي كه داشتم مي فروختم يكي مراجعه كرد كه فلان آخوند ، گفته دخترم رومي خوام به تو بدم ، ( مجرد بود ) گفتم به من لات مي خواد دخترش رو بده ؟!

گفتن : بله .

مي گفت : رفتم ، گفت اين دخترم مهريه اش يك جلد كلام الله مجيد هست و يه مهريه ديگه هم داره ، بايد بري مشهد زندگي كني ؟ كنار امام رضا (ع) ! گفتم : آقا ! قضيه چيه ؟! منو از كجا مي شناسيد ؟! من خودم داشتم مي فروختم برم مشهد .

گفت : من كه تو رو نمي شناختم ، ديشب خوابيده بودم ، آقا اومد به خوابم ، گفت : مي ري فلان آ‌درس ، دخترت رو به عقدش در مي ياري مي گي بياد پيش من ،‌ من منتظرشم !!

اينها رو به من گفت و رفت . ديگه هم من نديدمش . ۴ سال من نديدمش .

اينه امام رضا (ع) اين آقا كيه ؟!مي خواي يه جوري امام رضا رو بشناسي ، بفهمي ، نمي توني ! فقط من اينقدر فهميدم ، اينقدر اين آقا كريمه ، كه به من بدم نگاه مي كنه ، اينو فهميدم از ته دل فهميدم . ولي اگه خوب باشي چه جوري نگات مي كنه ؟!مي خواي خوب باشي ؟ مي خواي خوب بشي ؟ پرونده سفر مشهدِت بازه ، گريه هاي امشبت رو هم مي نويسند ، يا امام رضا علیه السلام ……

 


سخنرانی محمد انجوی نژاد ، دیده شده در نرم افزار سخنرانی  .

   شنبه 23 مرداد 13953 نظر »

 

حضرت علی بن موسی الرضا توسط پدر بزرگوارش از جدش جعفر بن محمد علیه السلام روایت کرده است که آن جناب فرمود : « خداوند دشمن می دارد خانه ای را که در آن گوشت خورده می شود و گوشت فربه را »

 

بعضی از اصحاب آن بزرگواران عرض کردند بابن رسول الله ما دوست می داریم گوشت را و خانه های ما خالی از آن نیست ، پس این چگونه خواهد شد ؟

فرمود « چنان نیست که شما رفته اید بلکه مراد از آن خانه که در آن گوشت خورده می شود ، خانه ایست که در آن به سبب غیبت مردم گوشت آن ها خورده می شود و مراد از گوشت فربه ، شخص متکبر است که در هنگام راه رفتن بر خود ببالد .»

 

 

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار، ج ۱ ، ص ۲۸۳.

کلیدواژه ها: شخص متکبر, غیبت, گوشت
   شنبه 23 مرداد 13952 نظر »

 

حسین بن علی بن فضایل از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام روایت کرده که آن جناب می فرماید که می بینم که شیعیان را که چون مفقود کنند و از میان ایشان برود سوم از فرزندان من ، در هر آبادانی گردش کنند و او را طلب کنند او را نیابند .

عرض کردم : از برای چه یابن رسول الله ؟

فرمود : « به جهت این که امام ایشان که مراد حضرت قائم علیه السلام است ، ازنظر ایشان غایب شود »

 

عرض کردم ؛ چرا غایب شود ؟

فرمود : « از برای آن که چون دست به شمشیر کند ، احدی در گردن او بیعت نداشته باشد .»

 

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار، ج ۱ ، ص ۲۴۹.

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

ارزش زمان 

 

ما چقدر وقتمان را پای تلویزیون نشسته ایم و نگاه می کنیم به فوتبال مردم ، آقا خسته شده ای ؟ خودت پاشو بازی کن ، نشسته ای او بازی می کند !

مثل آدم هایی که چهارپایه بگذارند و پول های بانک را ببینند . چه می بینی ؟ پولهای بانک ، به تو هم می دهند ؟ نه !

 

وقتی به تو نمی دهند برای چی نکاه می کنی ؟

پاشو خودت پول پیدا کن . پاشو ورزش کن . 

 

حالا اگر می خواهی ببینی فلان کشور با فلان کشور چند به چند شدند آخر شب توی اخبار خلاصه اش را بشنو . خیلی ها خلاصه اخبار را گوش می کنند و باقی عمرش را مطالعه می کند .

آرایشگاه آمد ریش های حضرت علی علیه السلام را درست کند دید لب های حضرت تکان می خورد گفت یاعلی ! لبت را نگه دار موی لبت را درست کنم .

حضرت فرمود نگه می دارم ولی یک سبحان الله عقب می افتم .

یعنی چی !؟

یعنی از ثانیه ها باید استفاده کرد .

چقدرمی توانستیم از زمان ، علم ، آبرو ، عزت ، مدرک ، چقدر می توانستیم بهره ببریم و نبردیم ……

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .

   چهارشنبه 20 مرداد 13951 نظر »

یا موسی أذکُرنی عَلی کُل حالٍ

 

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام از پدر بزرگوارش از پدران بزرگوارش خود از علی علیه السلام  روایت کرده اند که فرمود : « رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرموده که چون موسی بن عمران با پروردگار مناجات می کرد ، عرض کرد : پروردگارا ! آیا تو دوری از من تا فریاد کنم ، یا نزدیکی به من تا با تو راز گویم ؟»

 

حق تعالی به سوی او وحی فرمود : « أنا جلیسُ مَن ذکرنی ؛ من همنشینم با کسی که مرا یاد کند » 

 

موسی عرض کرد : « پروردگارا ! بسا هست که من در حالتی هستم که شأن تو را اجل از این می دانم که تو را در آن حالت یاد کنم .»

 

فرمود : « یا موسی أذکُرنی عَلی کُل حالٍ : ای موسی یاد کن مرا بر هر حالتی که هستی .»

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار، ج ۱ ، ص ۱۰۳.

 

   سه شنبه 19 مرداد 1395نظر دهید »

حجت خدا بر خلق

 

از ابی صلت هروی مروری است که گفت : « حضرت امام رضا علیه السلام با مردم به لغت های ایشان گفتگو می کرد و به خدا سوگند که از نظر لغت و زبان ، فصیح ترین و دانا ترین مردم بود ، روزی به آن بزرگوار عرض کردم یا بن رسول الله : از شناسایی شما با این لغت ها با وجود اختلاف های آن ها در شگفت می آیم .

 

حضرت فرمود : « ای ابا صلت ! من حجت خدایم بر خلق او و حق تعالی فرا نگیرد ، حجتی را بر قومی در حالی که آن حجت به لغت های ایشان عارف نباشد . آیا قول امیرالمومنین علیه السلام به تو نرسیده است که فرمود فصل خطاب به ما داده شده است و آیا فصل خطاب غیر از شناسایی لغت هاست .

 

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق  ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار ، ج ۲، ص ۵۸۰.

 

 

   دوشنبه 18 مرداد 13951 نظر »

رسم بندگی 

 

یکی از چیزهایی که برکت می آورد و ظرفیت می دهد به آدم این است که ، برادر بزرگوارم خواهر بزرگوارم ، آن چیزهایی را که خدا به تو داده قدرش را بدان تا خدا بیشتر به تو بدهد . آن چیزهایی را که خدا داده هضم بکن تا خدا بیشتر دهد . شما نگاه کنید یک معده وقتی توی آن غذا هست تا وقتی هضم نکرده ای و مدام بخواهی غذا روی غذا ، غذا روی غذا بریزی توی معده سوء هاضمه می گیرید .

 

اگر ما آن داده های خدا را ندیدیم و شکر نکردیم اکر خدا باز هم نعمت دهد بیچاره می شویم . خدا می گوید همین نعمتی که به تو داد قدردانی بکن شکرش را بگذار من به تو بیشتر نعمت می دهم ، این که شکر نعمت ، نعمت را زیاد می کند به خاطر این است . چون شکر نعمت به معنای هضم آن چیزهایی است که خدا به تو داده است . آن وقت خدا به هو بیشتر می دهد طرفت را بزرگ می کند ، خدا کم که ندارد بی نهایت دارد ، اگر ظرفت بزرگ شد تقوایت بیشتر می شود ، معرفتت بیشتر می شود علمت بیشتر می شود ، رزقت بیشتر می شود .

 

ظرفیت آدم با این شکرگذار بیشتر می شود . متاسفانه زبان گِله ، حتی گله از خدا.  زبان گله خیلی زیاد است . گله از اهل بیت ، گله از خدا . خدا می گوید : بابا صدها ، هزاران چیز بهت دادم نمی بینی ، یک چیز که بهت ندادم که اگر پشت پرده اش را خبر داشتی که برای چه به تو نداده ام می گویی خدایا ممنونتم . همان چیز را به من گیر می دهی و داری دعوا می کنی ، همان چیزهایی که به تو داده ام قدردانی بکن حالا .

 

شخصی آمد پیش امام رضا علیه السلام گفت : آقا من فقیرم به من کمک کنید . امام رضا علیه السلام یک سینی انگور جلویش بود و یک شاخه انگور برداشت به او تعارف کرد . گفت : آقا ! انگور به چه کار من می آید . شکم زن و بچه ام گرسنه است . این انگور را گذاشت در سینی .

 

یک چند لحظه ای گذشت و یک بنده خدایی وارد اتاق شد . حضرت یک دانه انگور به او داد . برق خوشحالی در چشم او جهید . گفت : آقا ممنونم ، ممنونم. من دلم تنگ شده بود آمده ام شما را ببینم . شما چه قدر کریم هستی . 

حضرت یک شاخه انگور به تو داد . گفت : آقا همان دانه بس است ، می روم در یک ظرف آب می چکانم همه فامیل و اطرافیانم از تو بخوردند و متبرک شوند ، شما چه قدر بزرگوارید .

حضرت سینی انگور را به او داد ؛ گفت : آقا ! من زبان تشکر ندارم ، زبانم لال است . من فقط آمده ام شما را ببینم ، شما این طور کرامت دارید .

حضرت فرمود : یک چیزی بیاورید می خواهم بنویسم . فرمود : باغ انگورم را به تو دادم .

گفت : آقا ! من زبانم لال است ، نمی توانم شکرگذار کنم و حضرت فرمود : زمین های اطرافش را هم به تو دادم .

 

آن بنده خدایی که اول آمده بود یک مرتبه برآشفت که آقا این چه وضعی است ؟ من فقیر بودم . او فقط دلش تنگ شده بود ، آمده بود شما را ببیند شما هی به او دادید . 

 

حضرت زیر آن نوشته ای که به آن مرد داد نوشت : «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَاَزیدَنَّکمْ » 

من آن اول یک شاخه انگور به تودادم قدر دانی نکردی ، به این یک دانه دادم قدر دانی کرد . رسم خدا این است که اگر کسی قدر دانش باشد بیشتر بکند نعمت او را ، من خواستم به سنت خدا عمل بکنم و هی بیشترش کردم .

 

خداوند متعال این جور است اگر قدر دان باشیم ، اگر شاکر باشی چیزی کم نمی گذارد برایت .

 

 

سخنان حجت الاسلام عالی ، شنیده شده .

   یکشنبه 17 مرداد 13956 نظر »

و هو الطرید

 

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود : « المهدی غریبٌ فرید ٌٌوحیدٌ طرید »

به نظر من دردناک ترین آن کلمه آخرش است .

مهدی عجل الله وحید است . خب البته تنهاست .

غریب است . ولی سختیش  این است که موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند : طرید است ، طرید یعنی رانده شده . یک کسی را از خانه بیرون کنند ، از شهر بیرون کنند می شود طرید .

فاطمه زهرا سلام الله در مدینه تنها بود ، غریب بود ، هیچ کس بر یاریش نبود ، وحید بود . خودش غریب بود امامش غریب بود ..

 

ناراحتی این است که فاطمه زهرا سلام الله طریده بود ، یعنی از شهر پیغمبر بیرونش کردند . آمدند گفتند یا گریه شب یا روز ، مزاحم خواب ما هستید ، می خواهید گریه کنید بروید از شهر بیرون .

واقعا در همین نکته آدم آن قدر گریه کند که جان بدهد به جاست ، والله که به جاست که کار دختر پیغمبر در شهر پیغمبر به جایی برسد که که بگویند آقا گریه شما مانع خواب ماست و دروغ می گفتند …….

آمدند به علی علیه السلام گفتند ؛ به زهرا بگو یا شب گریه کند یا روز …

حضرت فرمود ؛ باشد از شهر می روم بیرون ….

 

اگر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام این عبارت را نسبت به امام عصر به کار نمی بردند ما جرات نمی کردیم یک همچین چیزی را بگوییم . حضرت فرمود : « المهدی غریبٌ فرید ٌٌوحیدٌ طرید » رانده شده است ، طردش کرده اند .

 

 

سخنان حجت الاسلام و المسلمین معاونیان ، شنیده شده .

 

کلیدواژه ها: رانده شد ه, طرید, غریب, وحید
   جمعه 15 مرداد 13951 نظر »

1 ... 10 11 12 ...13 ... 15 ...17 ...18 19 20 ... 23

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1926
  • دیروز: 1459
  • 7 روز قبل: 7962
  • 1 ماه قبل: 42526
  • کل بازدیدها: 883148
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1