مطالبه حق 

 

امام صادق علیه السلام به یکی از شیعیانش فرمود : چرا برادرت از تو شکایت دارد ؟

عرض کرد : چون تمام حقم را از اومطالبه کرده ام .

حضرت خشمگین نشست و فرمود : «کأَنک أِذااستقصیت علیه حقکَ لم تُسیْ أَرَاَیتک ما حکی الله عن قومٍٍ یخافون سوء الحساب ..» مثل این که اگر تمام حقت را از او بستانی بد نکرده ای ؟ بگو بدانم خدا که درباره جمعی می فرماید : « از بدی»  حساب بیمناکند این ها می ترسند خدا بر آن ها ستم  کند ؟ نه .

می ترسد همه حقش رامطالبه کند و خدا نام این را بدی حساب نهاده .

پس هر که تمام حقش را مطالبه کند  ( و هیچ گذشت در موارد لازم نداشته باشد ) بد کرده .


 

دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، روایات امام صادق جعفر بن محمد علیه السلام ، ص ۸۲۳.

   سه شنبه 18 خرداد 13951 نظر »

امام خمینی(ره) در مورد عرضه اعمال به حضرت حجت می‌فرماید:

 

در روایات آمده است پرونده اعمال ما در هر عصری به امام زمان آن عصر ارائه می‌شود. كه به تبع اعمال ما در این عصر به محضر امام زمان (عج) عرضه می‌شود و حضرت از اعمال ما با خبر می‌شوند.

امام خمینی در این زمینه فرمایشاتی داشته‌اند كه در اینجا ذكر می‌كنیم.

تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه‏ اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه می‏شود. امام زمان علیه السلام مراقب ما هستند. (۱)

توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان علیه السلام عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکة الله یک قدری سرافکنده بشوند که، اینها شیعه ‏های من هستند . اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل می‏شود. (۲)

طوری باشد که نامه‏ ها وقتی عرضه می‏شود، ایشان را متاثر نکند. (۳)

قبل از این ‏که این نامه‏ اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان علیه السلام برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه‏ اعمال‏مان. (۴)

تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه‏ اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه می‏شود. امام زمان علیه السلام مراقب ما هستند. وقتی نامه‏ های ما را بردند پیش امام زمان علیه السلام (در روایات است که هر هفته می‏برند، هفته ‏ای دو دفعه.) وقتی که می‏ برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم. (۵)

من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان علیه السلام پیش خدا شرمنده بشود. اینها شیعه‏ تو هستند این کار را می ‏کنند! نکند یک وقت ‏خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته‏ های ملایکة ‏اللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت می‏ شود. ذره‏هایی که بر قلب ‏های شما می‏ گذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می‏ کنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان علیه السلام یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان علیه السلام باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. (۶)  

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- صحیفه‏ نور ، ج ۱۸ صص۱۷، ۱۸

۲- همان، ج ۱۲، ص۱۲۸.

۳- همان، ج ۱۲، ص ۲۲۴

۴- همان، ج ۱، ص ۳۳ .

۵- همان، ج ۸، ص ۱۴۹.

۶- همان، ج ۷، ص ۲۶۷ .  

دیده شده در سایتhttp://www.tebyan.net/

   جمعه 14 خرداد 13955 نظر »

 

آقابیا به خاطر باران ظهور کن

محض دل شکسته ی یاران ظهور کن

پر ظلم گشته است جهان ای مسیح ما

ای ناجی همه دل مردگان ظهور کن

 

 

 

محدثه شفاعت ، (طلبه فارغ التحصیل) 

   پنجشنبه 13 خرداد 13951 نظر »

هرگاه درباره کسی چیزی گویند که او نداشته باشد و فرزند یا فرزند زاده او داشته باشد ، همانست که درباره او گفته شده: 

 

ابوبصیر می گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : خدای تعالی به عمران( پدر مریم ، مادر عیسی ) وحی کرد که من به تو پسری می بخشم ، سالم و مبارک که به اذن خدا کور مادر زاد و پیس رادرمان  کند و مردگان را زنده کند و پیغمبر بنی اسرائیلش قرار دهم .

عمران این مطلب را به همسرش حنه که مادر حضرت مریم است گزارش داد ، چون به مریم حامله گشت ، فکر میکرد که حملش پسر است ، چون او را زائید و دید دختر است ، گفت : « پروردگارا ، من دختر زاییدم و پسر مانند دختر نیست » . یعنی دختر پیغمبر نمی شود .

خدای عزوجل درباره او می فرماید : خدا به آنچه او زاییده دانا تر است ، سپس چون خدای تعالی عیسی را به مریم بخشید ، او همان پیغمبر بود که به عمران بشارت داده شده بود و به او وعده کرده بودند .

پس هرگاه ما درباره مردی از خاندان خود چیزی گفتیم ، و در فرزند یا فرزند زاده او پیدا شد آن را انکار مکنید .

شرح :

حاصل مقصود این روایت بلکه مقصود مرحوم کلینی از انعقاد این باب این است که : گاهی مصالح عالیه اقتضا میکند که انبیاء و ائمه علیه السلام سخنی را از راه توریه و مجاز اظهار  دارند و یا از امور بداعیه به مردم خبری دهند ، سپس برای مردم خلاف آن چه از ظاهر لفظ شنیده اند هویدا شود ، در این صورت نباید آن سخن را حمل به دروغ نمود ، زیرا گاهی مصالح عظیمی اقتضا به توریه و بدا می کند .

چنانچه در باب بدا از امام سوال شد و یکی از آن اموری که اقتضا به توریه و بدا دارد قیام و ظهور امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف است  .

از روایات استفاده می شود که تعیین امام قائم عجل الله از میان ائمه علیه السلام هم برای شیعیان صدر اول صلاح نبوده تا شیعیان زمان امام باقر و صادق علیهم السلام . به امید آن که امام قائم علیه السلام فرزند این امام است و آنها درکش خواهند کرد . مایوس و ناامید نشوند و انتظار فرج داشته باشند و در شداید و مصیبات شکیبایی و بردباری ورزند . زیرا میدانند که امام قائم تقیه نمی کند شمشیر میکشد ، حق را می گیرد مومنین را عزیز و منافقین را ذلیل می کند .

بنابراین اگر امام صادق علیه السلام بفرماید  : فرزند من امام قائم علیه السلام ، مقصود این است فرزند هفتم من قائم به شمشیر است ، ولی شیعه گمان می کندکه فرزند اول آن حضرت قائم به شمشیراست . از این رو صبرم کنند و انتظار فرج می کشند و و افسرده و کسل نمی شوند .

سپس چون دید فرزند آن حضرت قیام به شمشیر نکرد ، نباید وعده امامش را حمل به دروغ کند ، به جهت احتمال به توریه و بدا .

چنانچه اینگونه وعده خداوند تعالی به عمران داده شد.



دیده شده در اصول کافی ، کلین رازی ، انتشارات علمیه الاسلامیه ، ج۲ ، ص ۴۸۴ .

   چهارشنبه 12 خرداد 1395نظر دهید »

آن چه درباره دوازده امام رسیده و تصریح به امامت آن ها دارد .

 

امام محمد تقی علیه السلام فرمودند :امیرالمؤمنین همراه حسن بن علی علیهماالسلام می آمد و به دست سلمان تکیه کرده بود تا وارد مسجد الحرام شد و نشست .

مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیرالمؤمنین سلام کرد ، حضرت جوابش فرمود و او نشست و آن گاه عرض کرد : یا امیرالمؤمنین سه مسئله از شما می پرسم ، اگر جواب گفتی میدانم که آن مرد ( که بعد از پیغمبر حکومت را متصرف شدند ) در باره تو مرتکب عملی شدند که خود را محکوم ساختند و در امر دنیا و آخرت خویش آسوده و در امان نیستند و اگر جواب نگفتی می دانم تو هم با آن ها  برابری .

امیرالمؤمنین به او فرمود ؛ هر چه می خواهی از من بپرس . او گفت : به من بگو : ۱- وقتی انسان می خوابد روحش به کجا می رود .؟

۲- و چگونه می شود که انسان گاهی به یاد می آورد و گاهی فراموش می کند .؟

۳- و چگونه می شود که بچه انسان مانند عموها و دایی ها می شود .؟

امیرالمومنین رو به حسن کرد و فرمود : ای ابا محمد جوابش را بگو .

امام حسن علیه السلام جوابش را فرمود . آن مرد گفت : گواهی دهم که شایسته پرستشی جز خدا نیست و همواره به آن گواهی می دهم .

گواهی دهم که محمد رسول خداست و همواره به آن گواهی دهم .

گواهی دهم که تو وصی رسول خدا هستی و به حجت او قیام کرده ای - اشاره به امیرالمؤمنین کرد ، و همواره بدان گواهی دهم .

گواهی دهم که تو وصی او قائم به حجت او هستی - اشاره به امام حسن کرد .

گواهی دهم که حسین بن علی وصی برادرش و قائم به حجتش بعد از اوست .

گواهی دهم که علی بن الحسین پس ازحسین قائم به امر امامت اوست .

گواهی دهم که محمد علی قائم به امر امامت علی بن الحسین است .

گواهی دهم که جعفر بن محمدقائم به امر امام محمد است .

گواهی دهم که موسی بن جعفرقائم به امر امامت جعفر بن محمد است .

گواهی دهم که علی بن موسی قائم به امر امامت موسی بن جعفر است .

و گواهی دهم که محمد بن علی قائم به امر امامت علی بن موسی است .

گواهی دهم که علی بن محمد ، قائم امر امامت محمد بن علی است .

گواهی دهم که حسن بن علی ، قائم به امر امامت علی بن محمد است .

و گواهی دهم که مردی از فرزندان حسن است که نباید به کنیه و نام خوانده شود ، تا امرش ظاهر شود و زمین را از عدالت پر کند چنانچه از ستم پر شده باشد .

و سلام و رحمت خد ا بر تو باد ، ای امیرالمؤمنین .

سپس برخواست و رفت .امیرالمؤمنین گفت : ای ابا محمد دنبالش برو و ببین کجا می رود .؟

حسن بن علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود : همین که پایش را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم کدام جانب از زمین خدا را گرفت و رفت .سپس خدمت امیرالمؤمنین بازگشتم و به او خبر دادم .

فرمود : ای ابا محمد ! او را می شناسی ؟ گفتم : خدا وپیغمبرش و امیرالمؤمنین داناترند .

فرمود : او خضر علیه السلام است .

 

دیده شده در اصول کافی ، کلین رازی ، انتشارات علمیه الاسلامیه ، ج ۲ ، ص ۴۶۸ . حدیث ۱۳۸۰.

   دوشنبه 10 خرداد 13952 نظر »

 

روایت داریم که امام زمان علیه السلام که ظهور فرمود : الا یا اهل العالم می فرماید .پنج ندا می کند به اهل عالم بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و این ( پیام ) به همه می رسد و به هر کس به لغت خودش می رسد ، در عالم ، نه در این پنج قاره

 الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین قتلوه عطشاناً  . الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً .  ای اهل عالم ، آگاه باشید كه جدم حسین را تشنه شهید کردند . ای اهل عالم ، آگاه باشید كه بدن جدم حسین را از روی دشمنی خرد كردند .

به هر کس به لغت خودش می رسد . این فرق است بین اعجاز و آن کارهایی که با اسباب چینی درست می شود .

از این جهات معرفت کسی پیدا کند می فهمد مسأله ظهور امام و غیبت امام را ، ما نمی بینیم  ، او ما را می بیند .

ما کلامش را نمی شنویم ، او کلام ما را می شنود .

آقا سید حسن نامی بوده در نجف از مدرسین و در فشار اقتصادی واقع شده . می گوید : من چهل روز عریضه ای می نویسم برای امام زمان و همان عریضه را تکرار می کنم تا چهل روز و یا توی آب می اندازم و یا در جایی نگه می دارم .

روزچهلم ( من یادم نیست که روز چهلم است ) دیدم به ما از پشت سر خطابی به ما رسید ، کسی گفت : آقای آقا سید حسن .

گفتم :  درِخانه بسته است ، در خانه جز من کسی نیست ، قطعا خیال است .

قدری صبر کردم ، دوباره گفت : آقای آقا سید حسن ، پسر آقا سید حسین ( مثلا) اسم پدر منم برد.

گفتم : این دیگه خیال نیست ، نام پدر منم برد .

متوجه شدم به اون طرف صوت شدم کسی را ندیدم . حالا بناگذاشتم به این که نه خیر ، خیال نیست لکن نگاه کردم به آن طرف دیدم نه کسی را نمی بینم .

در عین این که کسی را نمی دیدم این صوت را شنیدم :

« شما گمان می کنید ما از حال شما مطلع نیستیم . شما خیال می کنید ما نمی دانیم شما در چه حالی هستید .» 

همین که این صدا را شنیدم ؛ شما خیال می کنید ما با خبر از حال شما نیستیم . همین که شنیدم  کأنه حاجتم رفع شد .

هیچ کأنه احتیاج ندارم .به همین شنیدن این کلام …. 

 

سخنان آیت‌الله العظمی بهجت ( ره ) ، شنیده شده توسط عبدی متین .

 

   یکشنبه 9 خرداد 13953 نظر »

آيه (ان الارض يرثها عبادي الصالحون) دلالت بر ظهور مهدي دارد




 

ان الارض يرثها عبادي الصالحون: البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد .( سوره انبیاء ، آیه ۱۰۵ ) 

یعنی تا به الان تمام کره زمین یک پارچه به دست بندگان شایسته نیفتاده است . گاهی یک گوشه ای از یک قاره ای یک شایسته ای مانند حضرت داوود ، حضرت سلیمان ، حضرت علی علیه السلام گاهی حکومت به دستشان افتاد ، اما همه ملتشان شایسته نبود .

یعنی خودشان شایسته بودند اما همه ملت شایسته نبود . یعنی اصل حاکم شایسته بوده .

همه کارگردانان حکومت داوود مثل خود داوود انسان کامل نبودند ، یا حضرت سلیمان انسان کاملی بود انسان شایسته ای بود اما همه افراد حکومتش سالم نبودند . شما سوره بقره را ببینید و سوره نمل را هم ببینید آن جا روشن می شود که خود ایشان کامل و انسان شایسته ای بود .

شما نهج البلاغه را نگاه بکنید ۱۰ درصد نهج البلاغه گلایه های حضرت از کارگزاران خودش است ،

استاندار علی ، روز روشن وسط آفتاب مال یک مملکت رو دزدید برای شکم و شهوت و رفت در یک جای حوش آب و هوا . خود علی انسان کاملی بود اما استاندارانش نه …….

علی دچار کمبود نیروی شایسته خالص بود ، کشور ما هم همینطور ، ما هم دچار کمبود نیرو هستیم . حالا کسانی که سرکار به قول امام راحل عصاره ملتند .نیرو نیست ، دکتر نیست ، دلسوز نیست . یه جا سیم پاره میشه ، یه جا برق خراب میشه ، 

ما اگر بخواهیم و بیراه نگوییم و طبق نهج البلاغه ارزیابی کنیم باید بگوییم حیف که ما نیروی شایسته کم داریم . نگوییم نداریم ، بگویی کم داریم .

اگر همه جا را شایستگان پر کنند هیچ مشکلی برای مردم پیش نمی آید .

امتیاز آخرین حکومت آخرالزمان همین است که هر کس سر هر پستی هست برای خدا سر پستش است و آدم شایسته و کاملی است .

یعنی زمان حکومت که در رأسش امام زمان است و مدیران همه کاملند وقتی وارد یک شرکتی میشوی ۱۰ نفر دست به سینه بلند می شوند به این عنوان که خدمت به  بندگان خدا خدمت به خود خداست ، همه دست به سینهٔ حضرت عالی که زودتر اجرشان را بگیرند ، شما می گویید : من این مشکل را دارم به نیم ساعت نمی شود که مشکل حل می شود و همان نیم ساعت در کشور ما شش ماه طول می کشد . چون بیشتر اداری ها دنبال حقوق آخر ماهند و به مردم می گویند ؛ برو این اتاق ، برو آن اتاق .

اما زمان حکومت مهدی علیهالسلام اینگونه نیست . شایستگان واقعی اینگونه نیستند .

امام باقر علیه السلام می فرماید : چنانچه دختری ۱۸ ساله که در زیبایی کم نظیر باشد وسط بازار بغداد خورجین شترش را یک طرف را طلا پر کند و یک طرف آن را نقره و خودش هم افسار شتر را بگیرد و از بازار بغداد به شام برود و برگردد نه چشمی به او نگاه می کند و نه کسی به آسیبی می رساند ..

من باید شکل این حکومت را نشان میدادم تا گلایه شما را از این  حکومت ( جمهوری اسلامی ) کم می کردم .

 

سخنرانی شیخ حسین انصاریان ، گزیده سخنرانی ، شنیده شده توسط عبدی متین .

   شنبه 8 خرداد 13952 نظر »

 

 

در روایت آمده مهدی ( عجل الله ) طاووس اهل بهشت است .

یعنی اگر اولیاء خدا را به پرندگان زیبا  تشبیه کنیم ، این که امام زمان در بین آن پرندگان زیبا ، خوش صدا ، خوش نغمه و خوش پرو بال طاووس هستند .

اساساً امام زمان یک زیبایی معنوی خاصی دارند .

انتظار آقا امام زمان هم زیباست .

انتظار فرج یک زیبایی معنوی فوق العاده دارد .

یکی از عناصر انتظار اعتراض به وضع موجود است . منتظر کسی است که وضع موجود را نپسندد .

انتظار مکتب اعتراض است یعنی همین .

اگر شما راضی به وضع موجود باشی منتظر به حساب نمی آیی .

 

سخنان حجه الاسلام پناهیان در باره انتظار امام زمان علیه السلام . شنیده شده توسط عبدی متین .

   جمعه 7 خرداد 13951 نظر »

همه امامان به امر خدا قائم و به سویش رهبرند .


 

 

حکم بن ابی نعیم گوید : در مدینه خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم : من بین رکن و مقام ( خانه کعبه) نذر کرده و به عهده گرفته ام که اگر شما را ملاقات کنم ، از مدینه بیرون نروم تا رمانی که بدانم شما قائم آل محمد هستی یا نه .

حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود . من ۳۰ روز در مدینه بودم سپس در بین راهی به من برخورد و فرمود : ای حَکم تو هنوز اینجایی ؟ گفتم آری . من نذری که کرده ام به شما عرض کرده ام و شما مرا امر و نهی ننموده و پاسخی نفرمودید .

فرمود : فردا صبح زود منزل من بیا . فردا خدمتش رفتم .

فرمود : مطلبت را بپرس . 

عرض کردم من بین رکن و مقام نذر کرده و روزه و صدقه ای برای خود به عهده گرفته ام که اگر شما راملاقات کردم از مدینه بیرون نروم ، جز آن که بدانم شما قائم آل محمد هستی یا نه ؟

اگر شما هستی ملازم خدمتت باشم و اگر نیستی ، در روی زمین بگردم و در طلب معاش برایم .

فرمود : ای حکم همه ما قائم به امر خدا هستیم .

عرض کردم ؛ شما مهدی هستی ؟ 

فرمود ؛ همه ما به سوی خدا هدایت می کنیم .

عرض کردم : شما صاحب شمشیری ؟

فرمود ؛ همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم .

عرض کردم شما هستی آن که دشمنان خدا را میکشی و دوستان خدا به وسیله شما عزیز می شوند و دین خدا آشکار می گردد ؟

فرمود ؛ ای حکم !چگونه من باشم در صورتی که به ۴۵ سالگی رسیده ام ؟ 

و حال آن که صاحب این امر ( که تومیپرسی ) از من به دوران شیرخوارگی  نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است ، ( چنانچه در روایات آمده حضرت قائم علیه السلام در زمان ظهورش به صورت جوان ۳۰ ساله و قوی و نیرومند باشد .) 


دیده شده در اصول کافی ، کلینی رازی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، ج ۲ ، ص ۴۸۶ .

   جمعه 7 خرداد 13951 نظر »

به نظر شما از این چهار تا گناه کدامیک بزرگترند ؟زنا، شرابخواری، دزدی، دروغ .



رُویَ أنّ رجلًا قال للنبیّ صلى الله علیه و آله: أنا یا رسولَ اللّهِ أستَسِرُّ بِخِلالٍ أربَعٍ: الزِّنا، و شُربِ الخَمرِ، و السَّرَقِ، و الکذبِ، فأیَّتَهُنَّ شِئتَ تَرکتُها لکَ، قالَ: دَعِ الکذبَ، فلَمّا ولّى هَمَّ بالزِّنا، فقالَ: یَسألُنی، فإن جَحَدتُ نَقَضتُ ما جَعَلتُ لَهُ، و إن أقرَرتُ حُدِدتُ، ثُمّ هَمَّ بالسَّرَقِ، ثُمّ بشُربِ الخَمرِ، فَفَکَّرَ فی مِثلِ ذلکَ، فَرَجَعَ إلَیه فقالَ: قد أخَذتَ علَیَّ السَّبیلَ کُلَّهُ! فقد تَرَکتُهُنَّ أجمَعَ. ️

 

 

روایت شده است که مردى به پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) عرض کرد: اى رسول خدا! چهار کار خوشایند من است: زنا، شرابخواری، دزدی، دروغ ، اما هر کدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک مى ‏کنم.

حضرت فرمود: دروغ را رها کن.

مرد رفت و تصمیم گرفت، زنا کند اما با خودش گفت: پیامبر از من مى‏ پرسد (که زنا کرده‏اى یا نه؟) اگر انکار کنم، قولى را که به ایشان داده‏ ام شکسته ‏ام و اگر اقرار کنم، حدّ مى ‏خورم.

سپس تصمیم گرفت دزدى کند، بعد تصمیم گرفت شراب بخورد، اما هر بار همین فکر را با خود کرد.

لذا نزد رسول خدا برگشت و عرض کرد: شما راه را بکلى بر من بستید؛ من همه این کارها را رها کردم.


دیده شده در کانال گناه شناسی به نقل از میزان الحکمه ، حدیث ۱۵۷۲۶

   چهارشنبه 5 خرداد 13951 نظر »

1 ... 12 13 14 15 16 ...17 ... 19 ...21 ...22 23

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1173
  • دیروز: 1562
  • 7 روز قبل: 6916
  • 1 ماه قبل: 41439
  • کل بازدیدها: 877922
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1