راههای ماندن بر مذهب امام زمان 

 

 

روایتی است که حجت خدا امام سجاد علیه السلام بیان کرده اند و فرموده اند : کسانی که در غیبت امام زمان عجل الله بر این مذهب باقی بمانند و این عقیده را از دست ندهند هر یک یکشان ثواب هزار شهید از شهدای بدر و احد را دارند .

حالا راه چیه ؟ از امروز نماز را بر هر کار مقدم بدارید . این کلمه اول است ، ربط با خدا را حفظ کنید ، نماز را با همه مطالب قیاس نکنید .این شرط اول است .

بعد از نماز صبح هر روز آخر مفاتیح دعای عهد هست آن را بخوانید .

چشمها را از نامحرم بپوشید ، شکم را از حرام حفظ کنید ، واجبات الهی را به جای بیاورید .

تمامتان اسمتان در دفتری نوشته می شود که در صدر آن دفتر اسم حبیب بن مظاهر ، اسم حرب یزید ریاحی  است .

راه سعادت این است .

سعی کنید هر روز بدون استثنا یک قسمت قرآن را بخوانید ، حداقل ۵۰ آیه . اگر بخواهید ده برکت در دنیا و آخرت نصیبتان شود از امروز شروع کنید روز یک سوره یس بخوانید و هدیه کنید به امام زمان عجل الله .انشاءالله با همین برنامه هم سعادت دنیایتان تامین می شود و هم سعادت آخرتتان .

 

بیانات آیت الله وحیدی خراسانی ، گزیده سخنرانی ، شنیده شده .

   یکشنبه 23 خرداد 13951 نظر »

در ماه رمضان چه کار باید بکنیم .

 

 

در این ماه به طور خاص چه باید کرد ؟

قرائت قرآن ، کثیر ، زیاد . کلام عظیم الشأن پیامبراسلام و حضرات معصومین علیهم السلام است که فرمودند : زیاد قرآن بخوانید در این ماه .

ببندید خودتان را در هر دهه یک ختم قرآن داشته‌باشد ، شدنی است ، امکان پذیر است . ۳ تا ختم قرآن در ماه رمضان داشته باشید امکان پذیر است .

شما مطمئن باشید وقتی یک جزء ، دو جزء ، سه جزء قرآن خواندید ، هم رغبت پیدا می کنید به خواندن قرآن و هم زبان سریعتر حرکت می کند .

تنبلی نکنید ، مرتب بگویید الهم انی اعوذ بک من الکسل و الفشل ؛ خدایا از تنبلی و کسالت به تو پناه می برم .

امام رضوان الله علیه کارهایی که جنبه حیاتی نداشت و تشریفاتی بود تعطیل می کردند .

امام صادق علیه السلام می فرمود امام سجاد علیه السلام در ماه رمضان این چنین بودند : زمانی که ماه رمضان می آمد  امام سجاد علیه السلام زبان باز نمی کردند مگر به دعا ، تسبیح ، استغفار و تکبیر.

پیامبرصلی الله فرمودند : ماه رمضان ، ماه استغفار است ماه دعاست . هو شهر الاستغفار ، هو شهر الدعا ؛ زمانی که راه استغفار باز است چرا انسان غفلت کند .

امیر المومنین علیه السلام فرمود : علیکم فی شهر رمضان بکثیره استغفار و الدعا : در ماه رمضان زیاد استغفار کنید و زیاد دعا کنید .

در روایت داریم از وجود مقدس علی بن موسی الرضا که فرمودند : اگر دیدید از در و دیوار برای شما گرفتاری و بلا می بارد زیاد دعا کنید و تضرع کنید درِ خانه خدا . و بهترین دعا استغفار است .


سخنان حجه الاسلام سید حسین مومنی ، برگزیده سخنرانی ، شنیده شده .

   یکشنبه 23 خرداد 1395نظر دهید »

گفتار در بامداد و شامگاه 

 

 

حضرت صادق علیه السلام درباره گفتار خدای تبارک و تعالی که فرموده : «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا وَ ظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَ الاَْصَالِ : و برای خدا سجده کنند آنان که در آسمان ها و زمینند خواه و ناخواه ، و سایه های آنان در بامداد و شامگاه » (سوره رعد آیه ۱۵ ) فرمود :

مقصود از آن دعای پیش از زدن آفتاب و پیش از غروب آن است و آن ساعت اجابت است

حضرت باقر علیه السلام فرمود : همانا ابلیس - که لعنت های خدا بر او باد - لشکرهای شبانه خود را از آن جایی که خورشید غروب کند و از آن جا که برآید ( به اطراف ) پراکنده کند ، پس در این دو ساعت بسیار ذکر خدا گویید ، و از شر ابلیس و لشکریانش به خدا پناه ببرید و خردسالان خود را در این دو ساعت به خدا بسپارید زیرا که این دوساعت ، ساعت های

غفلت است  ( که مردمان در این دو ساعت از یاد خدا بیرون روند ) .



دیده شده در اصول کافی ، محمد باقر مجلسی ترجمه سید جواد مصطفوی، باب گفتار در بامداد و شامگاه ، ج ۴ ، ص ۲۹۰.


   شنبه 22 خرداد 1395نظر دهید »

به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان، عصر امروز (سه‌شنبه) محفل انس با قرآن کریم با حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) برگزار می‌گردد.

 

رهبر انقلاب، عصر امروز در محفل انس با قرآن:

امروز دنیا محتاج قرآن است؛ امروز دنیا در خلأ معنوی و فکری است. اینکه شما می‌بینید قتل و جنایت در دنیای غرب روزبه‌روز زیاد می‌شود به این خاطر است.

اگرچنانچه رشحه‌ای از رشحات قرآن با بیان متناسب امروز فرستاده بشود دل‌ها جذب می‌شود/ قرآن در دنیای امروز می‌تواند فعال ما یشاء باشد و ابرقدرت‌ها و رژيم صهیونیستی هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. جلسات تلاوت قرآن بايد رواج يابد .

رهبر انقلاب :

از مشاهده‌ی رشد روزبه‌روز قرآنی‌های كشور لذت می‌برم/ قبل انقلاب از این خبرها نبود/ جلسات تلاوت_قرآن كه قاری قرآن بخواند و مستمع فقط برای شنیدن قرآن در جلسه حاضر شود باید رواج یابد.

 

دیده شده درکانال Khamenei_ir

   سه شنبه 18 خرداد 13954 نظر »

نگاه به نامحرم .

 

 

هر چه که حرام است نگاه نکنید در بعضی جاها به زن ها نگاه می کنند و می گویند :« خواهرمه ، بیا اینجا » ما خواهر ، برادر نداریم ، ولو به چشم خواهری هم که نگاه کنی نمی توانی به زن نامحرم نگاه کنی . 

من نمیدانم اینهایی که نگاه می کنند جواب خدا را چه می دهند .

ولو حالا خانمی رویش باز باشد ،اگر چه وجه و کفی را بعضی فتوا داده اند که پوشیدنش لازم است ولی خیلی ها هم احتیاط می کنند می پوشند .پوشیه دارند الان . بعضی زنها حجابشان را مراعات می کنند .

بعضی ها هم می گویند : وجه و کفین آزاد است . اما نگاه کردن ما جایز نیست . ما نمی توانیم زن نامحرم را نگاه کنیم . در این اختلاف نیست چون آیه دارد قرآن و می فرماید : « قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (*) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ.. به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براى آنها پاكيزه‏تر است، خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه استو به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند،.( سوره نور )

حتی صدای زن هم خطرناکه و عورت است ، یعنی یک زن جوان که صحبت می کند ، مثلا زن برادر شما ، عروس است و آمده است منزل شما ، جوان است با شما بخواهد صحبت کند مشکل دارد ، مگر ضرورت ، مثلا بگوید : نان نداریم داداشت هم دیر می آید ، برو نان بگیر »این عیبی ندارد .

اما دیگر غیر از ضرورت احتیاط و مشکل است . صحبت هم به اندازه ضرورت عیب ندارد . اما بیشتر از ضرورت با زن جوان مشکل است .

آقای کمپانی می فرمود : در همدان ما ، درهای چوبی بود یک آهن این طرف در بود و یک حلقه آن طرف در بود . آن آهن را که می زدند مرد می آمد دم در ، این ( حلقه ) را که می زدند زن می آمد دم در . این طور بود ، زن نمی آمد دم در بگوید : کیه .

آقای کمپانی میگفت گاهی وقتها مرد در خانه نبود ، یک مردی می آمد و در را می زد آن وقت حاج آقا به عیالش گفته بود وقتی رفتی پشت در ، انگشتت را بکن توی حلق و بعد بگو کیه . تا صدایت ظاهر نشود .

صدای زن جوان هم تحریک می کند و هم خطرناک است .

لذا زمان قدیم اینطور بوده که زنها انگشت در حقشان می کردند و بعد می گفتند « کیه » .

امام زمان علیه السلام که بیاید مردم می گویند دین تازه آورده ، حالا این حرفها را هم که من میزنم شما می گویید آقا دین تازه آورده . نه بابا این طور بوده سابقا .

 

سخنان آیت‌الله مجتهدی تهرانی ، شنیده شده توسط عبدی متین .

   سه شنبه 11 خرداد 13953 نظر »

 

 (آيه۸۶)- چه كسى قادر بر شفاعت است؟ در اينجا همچنان سخن در باره ابطال عقيده شرك و سر انجام تلخ مشركان است، و با دلائل ديگرى بطلان اعتقاد آنها را آشكار مى‏ سازد، نخست مى‏ فرمايد: اگر آنها به گمان شفاعت به سراغ اين معبودان مى‏ روند بايد بدانند كه «معبودانى كه آنها غير از خدا مى ‏خوانند مالك و قادر بر هيچ گونه شفاعتى نيستند» (وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ).

ولى از آنجا كه در ميان معبودان آنها فرشتگان و مانند آنان وجود داشتند در ذيل آيه آنها را استثنا كرده، مى‏ فرمايد: «مگر كسانى كه شهادت به حق داده‏اند» (إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ). ولى چنان نيست كه آنها براى هركس، هر چند بت ‏پرست و مشرك و منحرف از آيين توحيد باشد شفاعت كنند، بلكه «آنها به خوبى مى ‏دانند» براى چه كسى اجازه شفاعت دارند (وَ هُمْ يَعْلَمُونَ).

 (آيه ۸۷)- سپس از معتقدات خود مشركان گرفته، به آنها پاسخ دندان شكن داده، مى ‏گويد: «و اگر از آنها سؤال كنى چه كسى آنها را آفريده است؟ بطور مسلم مى‏گويند: اللّه»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ). لذا در پايان آيه به عنوان ملامت و سرزنش مى‏گويد: «اكنون (كه چنين است) چگونه از عبادت خدا به سوى غير او باز گردانده و منحرف مى ‏شوند»؟! (فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ).

 (آیه۸۸)- اين آيه از شكايت پيامبر در پيشگاه خدا از اين قوم لجوج و بى ‏منطق سخن گفته، مى‏فرمايد: «آنها چگونه از شكايت پيامبر (در پيشگاه خداوند) كه مى ‏گويد: پروردگارا! اينها قومى هستند كه ايمان نمى ‏آورند» غافل مى‏شوند؟ (وَ قِيلِهِ يا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا يُؤْمِنُونَ). او مى ‏گويد: من شب و روز با آنها سخن گفتم، از طريق بشارت و انذار وارد شدم، سرگذشت دردناك اقوام پيشين را براى آنها بر شمردم، و آنچه گفتنى بود، گفتم اما با اين همه سخنان گرم من در قلب سرد آنها اثر نگذاشت و ايمان نياوردند، تو مى‏ دانى و آنها. 

 (آيه۸۹)- و در آخرين آيه به او دستور مى ‏دهد: «اكنون (كه چنين است) از آنها روى برگردان» (فَاصْفَحْ عَنْهُمْ). در عين حال روى گردانى تو به معنى قهر و جدائى توأم با خشونت و پرخاشگرى نباشد بلكه «به آنها بگو: سلام بر شما» (وَ قُلْ سَلامٌ).

نه سلامى به عنوان دوستى و تحيت، بلكه به عنوان جدائى و بيگانگى. اين سلام در حقيقت شبيه سلامى است كه در آيه ۶۳ سوره فرقان آمده است: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» هنگامى كه جاهلان آنها را (با سخنان زشت خود) مورد خطاب قرار دهند در پاسخ آنها مى‏ گويند: سلام» سلامى كه نشانه بى‏اعتنايى توأم با بزرگوارى است. با اين حال آنها را با جمله‏اى پرمعنى تهديد مى ‏كند، تا گمان نكنند اين جدائى و وداع دليل بر آن است كه خدا كارى با آنها ندارد، مى ‏فرمايد: «اما به زودى خواهند دانست» (فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ).

آرى! خواهند دانست چه آتش سوزان و عذاب دردناكى با لجاجتهاى خود براى خويشتن فراهم ساخته ‏اند؟!

 

 

«پايان سوره زخرف» دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه ,آیت‌الله مکارم شیرازی,ج۴ ،ص ۳۸۰

   دوشنبه 10 خرداد 13951 نظر »

 

 (آيه۸۱)- از آنجا كه در آيات گذشته، مخصوصا در آغاز سوره گفتگو از مشركان عرب و اعتقادشان به وجود فرزند براى خدا در ميان بود. در اينجا از طريق ديگرى براى نفى اين عقايد باطل وارد شده مى‏ فرمايد: به آنها كه دم از وجود فرزندى براى خدا مى ‏زنند «بگو: اگر براى خداوند رحمن فرزندى باشد من نخستين كسى بودم كه به او احترام مى ‏گذاردم و از وى اطاعت مى‏ كردم» (قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ). زيرا از همه شما ايمان و اعتقادم به خدا بيشتر و معرفت و آگاهيم فزونتر است، و من قبل از شما به فرزند او احترام مى‏ گذاردم از وى اطاعت مى‏كردم.

 (آيه ۸۲)- بعد از اين سخن به دليل روشنى بر نفى اين ادعاهاى واهى پرداخته، مى‏ فرمايد: «منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش از توصيفى كه آنها مى‏ كنند» (سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ).

كسى كه مالك و مدبر آسمانها و زمين است و پروردگار عرش عظيم مى ‏باشد، چه نيازى به فرزند دارد؟

 (آيه ۸۳)- سپس به عنوان بى ‏اعتنائى و تهديد اين لجوجان كه خود نوعى ديگر از روش بحث با اين قماش افراد است مى‏ افزايد: «اكنون (كه چنين است) آنها را به حال خود واگذار تا در باطل غوطه‏ور باشند، و سرگرم بازى! تا روزى را كه به آنها وعده داده شده است ملاقات كنند» و ميوه‏هاى تلخ اعمال و افكار زشت و ننگين خود را بچينند (فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ).

اين همان يوم موعودى است كه در سوره بروج آيه 2 به آن سوگند ياد شده است: «وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ» سوگند به روز موعود [روز رستاخيز]».  

(آيه ۸۴)- اين آيه و آيه بعد ادامه سخن پيرامون مسأله توحيد است كه از يك نظر نتيجه‏اى است براى آيات قبل و از يك نظر دليلى براى تحكيم و تكميل آن و در آن هفت توصيف براى خداوند آمده است كه همه در تحكيم مبانى توحيد مؤثر است. نخست در مقابل مشركان كه براى آسمان و زمين اله و معبود جداگانه قائل بودند و حتى خداى دريا، خداى صحرا، خداى جنگ و خداى صلح، و خدايان مختلفى مطابق انواع موجودات در پندار خود ساخته بودند، مى ‏فرمايد: «او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود» (وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ).

سپس در توصيف دوم و سوم مى ‏افزايد: «او حكيم و عليم است» (وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ).

تمام كارهايش روى حساب و حكمت است، و از همه چيز آگاه و با خبر، و به اين ترتيب اعمال بندگان را به خوبى مى ‏داند و بر طبق حكمتش آنها را پاداش و كيفر مى ‏دهد.

 (آيه ۸۵)- در چهارمين و پنجمين توصيف، از بركات فراوان و دائم وجود او و مالكيتش نسبت به آسمانها و زمين سخن مى ‏گويد، مى ‏فرمايد: «پر بركت و زوال ناپذير است كسى كه مالك آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است مى ‏باشد» (وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما).

و بالاخره در ششمين و هفتمين توصيف مى‏ افزايد: «آگاهى از قيام قيامت مخصوص ذات اوست، و همگى به سوى او باز گردانده مى ‏شويد» (وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ). بنابر اين اگر خير و بركتى مى‏ خواهيد از او بخواهيد نه از بتها چرا كه سرنوشت شما در قيامت به دست اوست، و مرجع شما در آن روز تنها خداست.  

 

دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه ,آیت‌الله مکارم شیرازی,ج۴ ، ص ۳۷۸. سوره زخرف .                     

   یکشنبه 9 خرداد 1395نظر دهید »

 

(آيه ۷۶)- در اين آيه اين نكته را خاطر نشان مى ‏سازد كه اين عذاب دردناك الهى چيزى است كه آنها خود براى خويش فراهم ساخته‏ اند، مى‏ فرمايد:  «ما به آنها ستمى نكرده ‏ايم ولى آنها خود ستمكار بوده ‏اند» (وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ).

آرى! قرآن سر چشمه اصلى همه سعادتها و شقاوتها را خود انسان و اعمال او مى‏شمرد نه مسائل پندارى كه گروهى براى خود درست كرده‏اند.  

(آيه ۷۷)- سپس به بيان گوشه ديگرى از بيچارگى آنها پرداخته، مى ‏گويد:  «آنها فرياد مى ‏كشند: اى مالك دوزخ (اى كاش) پروردگارت ما را بميراند» تا از اين عذاب دردناك آسوده شويم! (وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ). با اين كه هر كس از مرگ مى‏ گريزد و خواهان ادامه حيات است، اما گاهى چنان مصائب بر انسان فشار مى ‏آورد كه از خدا تمناى مرگ مى‏ كند، و اين چيزى است كه اگر در دنيا براى بعضى واقع شود در آنجا براى مجرمان جنبه عمومى دارد و همگى تمناى مرگ مى‏ كنند. اما چه سود كه مالك دوزخ به آنها پاسخ «مى ‏گويد: شما در اينجا ماندنى هستيد» و نجاتى حتى از طريق مرگ وجود ندارد (قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ).  

(آيه ۷۸)- در اين آيه كه در حقيقت علتى است براى خلود آنها در آتش دوزخ مى‏ گويد: «ما حق را براى شما آورديم، ولى اكثر شما از حق كراهت داريد» و در برابر آن تسليم نيستيد (لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ). تعبير به «حق» معنى گسترده‏اى دارد كه همه حقايق سرنوشت ساز را شامل مى‏ شود هر چند در درجه اول مسأله توحيد و معاد و قرآن قرار دارد. اين تعبير در حقيقت اشاره به اين است كه شما تنها با پيامبران الهى مخالف نبوديد اصلا شما مخالف حق بوديد، و اين مخالفت، عذاب جاويدان را براى شما به ارمغان آورد.

 (آيه ۷۹)- در اين آيه گوشه‏اى از كراهت و بيزارى آنها را از حق و طرفدارى آنها را از باطل منعكس ساخته، مى‏ فرمايد: «بلكه آنها تصميم محكمى (بر توطئه) گرفتند ما نيز اراده محكم و تغيير ناپذيرى (در باره آنها) داريم» (أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ). آنها توطئه ‏ها چيدند تا نور اسلام را خاموش كنند، و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله را به قتل رسانند، و از هر طريقى بتوانند ضربه بر مسلمين وارد كنند. 

 ما نيز اراده كرده‏ ايم آنها را در اين جهان و جهان ديگر سخت كيفر دهيم.  

(آيه ۸۰)- اين آيه در حقيقت بيان يكى از علل توطئه گريهاى آنهاست، مى ‏فرمايد: «آيا آنها مى‏ پندارند كه ما اسرار پنهانى و سخنان در گوشى آنها را نمى ‏شنويم»؟ (أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ).

ولى چنين نيست، هم ما مى‏ شنويم، و هم «رسولان و (فرشتگان) ما نزد آنان حاضرند و (نجواى آنها را) مى ‏نويسند» (بَلى‏ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ).

 

دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه ,آیت‌الله مکارم شیرازی,ج ۴ ص ۳۷۶، سوره زخرف.

   جمعه 7 خرداد 1395نظر دهید »

(آيه۶۹)- در اين آيه اين پرهيزكاران و بندگان گرامى را با دو جمله ديگر مشخصتر ساخته، مى ‏فرمايد: «همان كسانى كه به آيات ما ايمان آوردند و (در برابر فرمان و دستور ما) تسليم بودند» (الَّذِينَ آمَنُوا بِآياتِنا وَ كانُوا مُسْلِمِينَ).

(آيه ۷۰)- آنچه دل بخواهد و چشم از ديدنش لذت برد …! در اينجا پاداش بندگان خالص خدا و مؤمنان صالحى را كه در آيات قبل توصيف آنها به ميان آمده بود بيان مى ‏كند، و بهشت جاويدان را با هفت نعمت ارزنده به آنها نويد مى ‏دهد. نخست مى ‏فرمايد: از سوى خداوند بزرگ و منان به آنها خطاب مى‏ شود «وارد بهشت شويد» (ادْخُلُوا الْجَنَّةَ).

به اين ترتيب پذيرايى كننده واقعى از آنها خداست. سپس به نخستين نعمت اشاره كرده، مى‏ افزايد: «شما و همسرانتان» (أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ).

روشن است بودن در كنار همسران با ايمان و مهربان هم براى مردان لذت بخش است و هم براى زنانشان كه اگر در اندوه دنيا شريك بودند در شادى آخرت نيز شريك باشند. سپس اضافه مى ‏كند: «همگى غرق سرور و شادى باشيد و «در نهايت شادمانى وارد بهشت شويد»! (تُحْبَرُونَ).

« تحبرون» از ماده حب به معنی اثر مطلوب است و گاه به زینت و شادمانی که در چهره ظاهر می شود اطلاق می شود .

(آيه ۷۱)- و در بيان سومين نعمت مى ‏فرمايد: «ظرفها (ى غذا) و جامهاى طلائى (شراب طهور) را گرداگرد آنها مى ‏گردانند» (يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ).

آنها در بهترين ظروف، و از بهترين غذا، در نهايت آرامش و آسايش و صفا، و بدون هيچ دردسر پذيرايى مى‏شوند. در مرحله چهارم و پنجم به دو نعمت ديگر اشاره مى‏كند كه تمام نعمتهاى مادى و معنوى جهان در آن جمع است مى ‏فرمايد: «و در بهشت آنچه دلها مى‏خواهند و چشمها از آن لذت مى‏برد موجود است» (وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ).

به هر حال از آنجا كه ارزش نعمت هنگامى است كه جاودانى باشد، در ششمين توصيف، بهشتيان را از اين نظر آسوده خاطر ساخته، مى‏ فرمايد: «شما جاودانه در آن خواهيد ماند» (وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ).

(آيه ۷۲)- در اينجا براى اين كه روشن شود اين همه نعمتهاى بهشتى را به «بها» مى ‏دهند و به «بهانه» نمى ‏دهند مى ‏افزايد: «اين بهشتى است كه شما وارث آن مى‏شويد به خاطر اعمالى كه انجام مى‏ داديد» (وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

اشاره به اين كه اعمال شما پايه اصلى نجات شماست، ولى آنچه دريافت مى‏ داريد در مقايسه با اعمالتان آنقدر برترى دارد كه گويى همه را رايگان از فضل الهى به دست آورده ‏ايد!

(آيه ۷۳)- در آخرين و هفتمين نعمت سخن از ميوه ‏هاى بهشتى است كه از بهترين نعمتهاى الهى مى ‏باشد، مى‏فرمايد: «براى شما در بهشت ميوه‏هاى فراوانى است كه از آنها تناول مى ‏كنيد» (لَكُمْ فِيها فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ).

(آيه ۷۴)- آرزو داريم بميريم و از عذاب راحت شويم! در اينجا سرنوشت مجرمان و كافران در قيامت تشريح شده تا در مقايسه با سرنوشت شوق انگيزى كه مؤمنان فرمانبردار پروردگار داشتند هر دو بعد مطلب روشنتر گردد. نخست مى ‏فرمايد: «مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه خواهند ماند» (إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ).

مجرم از ماده جرم در اصل به معنی قطع کردن است که در مورد قطع میوه از درخت و همچنین قطع خوددرخت به کار می رود . سپس به به ارتکاب هر عمل زشتی گفته می شود ، شاید بدین سبب که اعمال زشت ، انسان را از خدا و اعمال انسانی جدا می کند . در اینجا منظورمجرمانی هستند که به راه کفر رفته اند .

(آيه ۷۵)- ولى از آنجا كه ممكن است «عذاب دائم» با گذشت زمان تخفيف يابد، و تدريجا از شدت آن كاسته گردد آيه شريفه مى‏ افزايد: «هرگز عذاب آنها تخفيف نمى ‏يابد (و هيچ گونه راه نجاتى براى آنان نيست) و در آنجا از همه چيز مأيوسند» (لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ).

در دو آیه اخیر روی سه نکته تکیه شده است : خلود در آتش دوزخ، عدم تخفیف عذاب ، اندوه و یأس مطلق ، و چه دردناک است عذابی که با این امور آمیخته است .

 

دیده شده در تفسیر نمونه ، آیت‌الله مکارم شیرازی ، ج ۴ ، ص ۳۷۴و ۳۷۵. سوره زخرف.

   سه شنبه 4 خرداد 13951 نظر »

 

(آيه ۶۴)- سپس براى اين كه هرگونه ابهامى را در زمينه عبوديت خود بر طرف سازد مى‏ گويد: «بطور قطع خداوند پروردگار من و پروردگار شماست» (إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ).

من نيز در تمام وجود و هستيم همانند شما نيازمند به خالق و مدبرى هستم ، او مالك من و راهنماى من است. و براى تأكيد بيشتر اضافه مى‏ كند: «اكنون (كه چنين است) او را پرستش كنيد» (فَاعْبُدُوهُ). چرا كه غير او لايق پرستش نيست، همه مربوبند و او ربّ است.

باز هم سخن خود را با جمله ديگرى تأكيد مى‏ كند تا جاى هيچ بهانه ‏اى باقى نماند مى ‏گويد: «اين است صراط مستقيم» (هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ).

آرى! راه راست همان راه عبوديت و بندگى پروردگار است، راهى است كه انحراف و اعوجاج در آن نيست.

(آيه۶۵)- اما عجب اين كه با اين همه تأكيدات باز هم «گروههايى از ميان آنها (در باره مسيح) اختلاف كردند» (فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ).

بعضى او را خدا مى ‏پنداشتند كه به زمين نازل شده! بعضى ديگر فرزند خدايش مى‏ خواندند. بعضى او را يكى از اقنومهاى سه گانه (سه ذات مقدس اب و ابن و روح القدس) مى ‏دانستند. تنها گروهى كه در اقليت بودند او را بنده خدا و فرستاده او مى‏ شمردند، ولى سر انجام عقيده اكثريت غالب شد مسأله تثليث و خدايان سه گانه، جهان مسيحيت را فرا گرفت.

در پايان آيه آنها را به عذاب دردناك روز قيامت تهديد كرده، مى‏ فرمايد: «واى بر كسانى كه ستم كردند (و از صراط مستقيم منحرف شدند، واى بر آنها) از عذاب روز دردناك» (فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ). آرى! روز قيامت روز دردناكى است، طول حسابش دردناك، عذاب و مجازاتش دردناك، حسرت و اندوهش دردناك، رسوائى و فضيحتش نيز دردناك است.

 

دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم ، شیرازی ، ج ۴ ، ص۳۷۱ .سوره زخرف،

   یکشنبه 2 خرداد 13951 نظر »

1 ... 2 3 4 5 6 ...7 ... 9 ...11 ...12 13

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1174
  • دیروز: 1562
  • 7 روز قبل: 6916
  • 1 ماه قبل: 41439
  • کل بازدیدها: 877922
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1