نقوی حسینی: دولت اهتمامی به حل مشکلات کشور ندارد

عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دولت اهتمامی به حل مشکلات کشور ندارد، گفت: مردم کشور را نابود شده و رها شده می‌بینند.

 

نقوی حسینی

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سید حسین نقوی حسینی عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، امروز درباره کنوانسیون fatf در حوزه علمیه کوثر ورامین گفت: شورای نگهبان cft را خلاف شرع و خلاف قانون اساسی کشور اعلام و آن را رد کرد.

 

وی افزود: به طور قطع پس از بازگشت این قرارداد به مجلس، کمیسیون امینت نخواهد توانست اشکالات گرفته شده از سوی شورای نگهبان را رفع کند چرا که محتوای cft غیر قابل تغییر بوده از این رو مجدد به شورای نگهبان ارجاع داده می‌شود و پس از بازگشت دوباره به مجلس، رییس مجلس طبق آیین نامه این قرارداد را به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع می‌دهد و آنجا است که مجمع تشخیص می‌دهد ایران عضو این کنوانسیون بشود یا نشود.

 

نقوی حسینی درباره آثار اقتصادی، سیاسی، حقوقی cft، ابراز کرد: با توجه به تحریم‌های ثانویه آمریکا که فوق cft است و ایران چه عضو cft باشد و چه نباشد عملا تحریم‌های آمریکا بر ملت ایران حاکم خواهد بود لذا هیچ کشور عاقلی نمی‌آید تعهدات قطعی بدهد برای آن که عضو این کنوانسیون شود تا سود احتمالی دریافت کند.

 

عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: متاسفانه مسیری که امروز دولت برای مذاکره، گفت‌وگو و پذیرش شرایط غرب حرکت می‌کند ما را به اهدافمان نمی‌رساند بلکه مشکلاتمان را نیز افزایش می‌دهد بنابراین راهی جز اتکای به توان داخلی و فعال کردن داشته‌های خودمان نداریم.

 

وی با استناد به نظرات مردم در زمینه نحوه مدیریت رییس جمهور، اظهار داشت: گاهی در دیدارهای مردمی، مردم به ما می‌گویند دولت کشور را نابود کرده او نه تنها کشورداری نمی‌کند بلکه کشور را رها کرده است؛ البته ما اعتقاد نداریم که همه چیز در کشور رها شده است ولی به یک معنا انسان احساس می‌کند که دولت به برخی از وظایف خود نمی‌پردازد.

 

امروز دخل و خرج کشور، درآمدها و هزینه‌های کشور دست دولت است بنابراین دولت در این زمینه مسؤولیت دارد.

 

نقوی حسینی ادامه داد: متاسفانه دولت اهتمامی برای حل مشکلات ندارد و از این ترکیب هم انتظاری جز این نیست که ما به پیشرفت نرسیم.

 

عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نقش مجلس را در رفع مشکلات کشور بسیار مهم دانست و گفت: امام راحل فرمودند: اگر مجلس اصلاح شود کشور اصلاح می‌شود؛ مجلس وظیفه دارد بر عملکرد دولت نظارت قوی داشته باشد تا قوانین تصویب شده از سوی مجلس توسط دولت اجرایی شود.

   یکشنبه 20 آبان 1397نظر دهید »

محمد حسین فهمیده 

تولد و تحصیل

 

محمد حسین فهمیده

 

شهید محمد حسین فهمیده، در اردی بهشت سال 1346، در خانواده ای مذهبی در محله پامنار، از محله های قدیمی شهر قم، دیده به جهان گشود.

دوران کودکی را به همراه دیگر فرزندان خانواده با صفا و صمیمیت، زیر سایه توجه و محبت پدر و مادری مهربان گذراند و در سال 1352 راهی مدرسه شد. چهار سال ابتدایی را زیر نظر معلمی روحانی گذراند و سال پنجم را به دلیل انتقال خانواده اش به شهر کرج، در مدارس این شهر سپری کرد. محمدحسین با عشق و علاقه به تحصیل، همواره دانش آموز وظیفه شناس و موفقی بود.

 

او هم زمان با تحصیل، با پشتکار فراوان در کمک به پدر نیز می کوشید و با وجود سن کم، در فعالیت های مذهبی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شرکت می جست.

 

فهمیده پس از پیروزی انقلاب

 

شهید فهمیده، پس از پیروزی انقلاب با تشکیل بسیج در آذر سال 1358 به فرمان امام خمینی رحمه الله ، به خیل عظیم بسیجیان جان بر کف پیوست. پس از حوادث کردستان، با وجود سن کم و جثه کوچکش راهی آنجا شد، ولی برادران کمیته به علت کمی سن، او را بازگرداندند.

این قهرمان کوچک آرام ننشست و با شرکت در آموزش های رزمی، تابستان سال 1359 را گذراند.

محمد حسین، شهریور همان سال هم زمان با شروع جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، خود را به جبهه های جنوب رساند.

 

از مدرسه تا جبهه جنوب

محمدحسین فهمیده، آن چنان گوش به فرمان رهبر بود که در شروع جنگ تحمیلی، بی درنگ با رساندن خود به جبهه، در اطاعت از فرمان رهبری و پاس داری از میهن کوشش ها کرد. با این حال، رزمندگان که متوجه شدند او سیزده سال دارد، وی را برگرداندند و درصدد برآمدند از او تعهد بگیرند دیگر از شهر کرج خارج نشود، ولی او رضایت نداد و خطاب به آنان گفت: «خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگویند هر جا باشم، آماده رفتن هستم. من باید به مملکت خدمت کنم. من تعهد نمی دهم».

 

پس از این، زمزمه رفتن به جبهه را بین دوستان و خانواده اش سر داد. پس از آن، یک روز که به بهانه خرید نان از خانه خارج شده بود، به دوستش گفت سه روز بعد که به جنوب رسید، به خانواده اش خبر دهد که او به جبهه رفته است.

 

آموزگار ایثار

در خط مقدم جبهه، شهید فهمیده به اتفاق دوستش، محمدرضا شمس در یک سنگر بودند. محمدرضا زخمی شد و محمدحسین با سختی فراوان او را به پشت خط رساند و به جایگاه پیشین خود بازگشت. او با مشاهده تانک های عراقی که به طرف رزمندگان هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها بودند، تاب نیاورد و در حالی که تعدادی نارنجک به کمر بسته و در دستش گرفته بود، به طرف تانک ها حرکت کرد.

در این هنگام، تیری به پایش خورد و او را مجروح ساخت، ولی نتوانست در اراده محکم و پولادین محمدحسین خللی وارد کند. ازاین رو، بدون هیچ تردیدی تصمیم خود را عملی ساخت و از لابه لای تیرهایی که از هر سو به طرفش می آمد، خود را به تانک پیشرو رساند و با استفاده از نارنجک، موفق شد آن را منفجر کند و خود نیز تکه تکه شد.

پس از انفجار تانک، مهاجمان عراقی گمان کردند حمله ای صورت گرفته است. ازاین رو، روحیه خود را باختند و با سرعت هر چه تمام تر تانک ها را رها کردند و پا به فرار گذاشتند.

در نتیجه، حلقه محاصره شکسته شد و پس از مدتی، نیروهای کمکی رسیدند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی کردند.

 

خبر شهادت

صدای جمهوری اسلامی ایران، با قطع برنامه های عادی خود، اعلام کرد که نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته، آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام خمینی رحمه الله در پیامی به مناسبت دومین سال گرد پیروزی انقلاب اسلامی فرمود: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود، ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است. با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید».

 

با این کلمات، حسین فهمیده و فداکاری او در تاریخ پرشکوه سرافرازی های ایران ثبت شد و جاودانه ماند. ا کنون هر نوجوان ایرانی، محمدحسین فهمیده را جاودانه ای می داند که سبب افتخار هر ایرانی است و هر کسی هم که شک به واقعی بودن داستان نوجوان شهید محمد حسین فهمیده دارد و آن را افسانه می خواند به بهشت زهرای تهران، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، سری بزند چرا که بقایای پیکر شهید محمدحسین فهمیده به خاک سپرده شده است .۱

 

بررسی ابهامات

  سالهاست روز 8 آبان ماه را به عنوان روزنوجوان و بسیج دانش آموزی نامگذاری کرده اند و وجه تسمیه این روز شهادت شهیدشاخصی است که تصمیم به موقع او در موقعیتی حساس از برهه ای از تجاوز دشمن به خاک کشور اعم از حضور در جبهه و نحوه شهادتش مورد تایید و تحسین حضرت امام ره و مقام معظم رهبری حفظهم الله قرار گرفته و به تبع این تقریر و تقدیرها مورد توجه آحادمردم کشور و حتی خارج از کشور نیز قرارگرفت.

 

بی تردید آنچه این شهید را متمایز از دیگران نموده بصیرت و موقعیت شناسی ایشان است که متاسفانه در سایه پرداختن مفرط و تاکید بر سن ایشان توسط رسانه ها و تکرار بدون تحقیق پیرامون واقعه؛ در محاق مانده و کماکان مغفول است.

 

اما انفعال اطرافیان و آشنایان شهید در تصحیح بعضی حقایق و اصرار بر تداوم این خطای تاریخی جای سئوال و تاسف دارد. این یادداشت در صدد مخدوش کردن حماسه و ارزش کار شهید محمدحسین فهمیده نیست ؛ اما عملکرد جریان و کسانی که سهوا” یا عمدا” موجبات کتمان برخی حقایق در مورد این شهید (مخصوصا) و سایر شهدا (عموما) شده و می شوند را بی اغماض بررسی می کند.

 

تجزیه و تحلیل :

- برابر اطلاعات مندرج در سامانه جستجوی مزارشهداء بنیادشهید و امورایثارگران تاریخ تولد شهیدمحمدحسین فهمیده 1344/02/16 می باشد.

- برابر سند رونمایی شدهء اداره ثبت احوال دراستان البرز ؛ قطعا” تاریخ تولد شهیدمحمدحسین فهمیده شانزدهم اردیبهشت 1344 می باشد.

- غالب سایتها و منابع مطلع نزدیک به شهید فهمیده (خانواده)؛ تاریخ تولد ایشان را سال 1346 اعلام می نمایند.

- برخلاف رویه مرسوم؛ روی سنگ مزار شهید فهمیده تاریخ تولد ایشان درج نشده است ؟؟؟

- طبق اظهارات خواهر و مادر شهیدفهمیده ؛ شهید درتاریخ اول مهر 1359 به قصد عزیمت به جبهه از منزل خارج شده است.

- طبق سالشمارزندگی شهیدفهمیده مندرج در دانشنامه رشد (آموزش و پرورش) تاریخ اعزام وی 25 شهریور 1359 می باشد.

- باتوجه به مصاحبه های متعدد خواهر شهید؛ خبرشهادت محمدحسین 24 یا 30 روز پس از اعزام از رسانه ملی ودر خرمشهر اعلام شده است (بین 25 تا 30 مهر)

- طبق سالشمارزندگی شهیدفهمیده مندرج در دانشنامه رشد (آموزش و پرورش) تاریخ شهادت وی 1359/07/27 اعلام شده است. - باتوجه به سنگ مزار و اعلام مناسبت روز بسیج دانش آموزی تاریخ شهادت وی 1359/08/08 اعلام شده است.

- با توجه به خبر روزنامه کیهان که به تاریخ ۸ / ۸ / ۵۹ خبر شهادت شهید محمد حسین فهمیده و ۲۴ تن دیگر را ( که در آن روز به تهران انتقال یافته ) چاپ نموده است ؛ شهادت محمدحسین فهمیده ؛ زودتر از تاریخ مذکوراتفاق افتاده است .

- برابر اطلاعات مندرج در سامانه جستجوی مزارشهداء بنیادشهید و امورایثارگران تاریخ شهادت شهیدمحمدحسین فهمیده 1359/08/18 اعلام شده است.

- نظربه اینکه محل شهادت شهید فهمیده خرمشهر اعلام شده و تاریخ سقوط خرمشهر 4 آبان 1359 می باشد؛ امکان شهادت ایشان مورخه 8 آبان در خرمشهر بعید است.

 

تیجه گیری :

- باتوجه به تاریخ تولد (1344) محمدحسین فهمیده هنگام شهادت (1359) 15 ساله بوده اند.

- باتوجه به تاریخ های اعلام شده زمان شهادت ایشان بین 27 تا 30 مهرماه 1359 می باشد.

- باتوجه به تاریخ سقوط خرمشهر (1359/08/04) ؛قطعا روز 8 آبان ماه تاریخ شهادت ایشان نمی باشد.

- باتوجه خبر روزنامه کیهان؛ روز 8 آبان 59 تاریخ خاکسپاری شهید فهمیده می باشد.

- باتوجه به تاریخ های سالشمارزندگی شهید(دانشنامه رشد)؛ 13 سالگی ؛سن آغاز ورود این شهیدعزیز به فعالیتهای انقلابی می باشد.

- باتوجه به مصاحبه های متعدد خواهر شهید ؛ تناقضاتی در بیان تاریخهای زندگینامه؛تحصیل؛ مهاجرت از قم به کرج؛ فعالیتهای انقلابی؛اعزام و شهادت شهید فهمیده مشاهده می شود.

- پیام معروف امام خمینی ره که در آن تلویحا به حماسهء شهیدفهمیده اشاره نموده اند؛ 4 ماه پس از شهادت وی و در دومین سالگرد پیروزی انقلاب بیان گردیده است. - متاسفانه در خلال این 4 ماه پس از شهادت؛ هیچ منبع آگاهی سعی در تصحیح تاریخ تولد و شهادت ؛شهیدفهمیده نکرده است .۲

 

۱_حوزه نت 

۲_روشنگری و تبیین تحریفات دفاع مقدس 

   شنبه 19 آبان 13973 نظر »

با آل علی هر که در افتاد بر افتاد

 

حرم امام رضا

ديشب به سرم باز هواي دگر افتاد

در خواب مرا سوي خراسان گذر افتاد

چشمم به ضريحِ شَهِ والا گهر افتاد

اين شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

اين قبرِ غَريب الغُربا خسرو طوس است

اين قبرِمُغيث الضُّعفا شَمس شُموس است

خاكِ درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است

بايد ز رَهِ صدق، بر ا ين خا ك در افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

اين روضه ي پر نور، به جنّت زده پهلو

مغز مَلَك از عطر نسيمش شده خوشبو

بشنيد نسيم سحري رايحه ي او

كز بوي بهشتيش، چنين بي خبر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

حورانِ بهشتي زده اند، در حرمش صف

خِيلِ مَلَك از نور، طَبَق ها همه بر كف

شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف

اينجاست كه تاج از سر هر تاجوَر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

اولاد علي شافع يوم عَرَصاتند

د ا ر ا ي مقا ما ت رَ فيعُ ا لدَّ رَ جا تند

در روز قيامت همه اسباب نجاتند

اي واي بر آن كس كه به اين دَرّه در افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد !

 

کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت

گل در چمن از نام علی یافت طَراوت

هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت

در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

هر کس که به این سلسله ی پاک جفا کرد

بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد

دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد

آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند

بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند

آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند

دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات

می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات

امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات

آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر

مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر

بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر

ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل

در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل

دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل

در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند

بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند

از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند

از قافله ی عشق، بسی دست و سر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان

امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران

ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان

این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد

 

با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!

 

 

سید اشرف الدین قزوینی ( نسیم شمال ) 


موضوعات: خواندنی ها, اشعار
   چهارشنبه 16 آبان 13973 نظر »

اقیانوس سرخ

 

دیوار به دیوار و خیابان به خیابان فاصله بیشتر می شد.

نخلستان به نخلستان و شهر به شهر؛ و قلب من سخت در فشار.

اگر این همه فاصله، افقی نبود و همه را عمودی فرض می کردی الان زیر یک دنیا آوار بودم ، همان قدر نفس گیر ، همان قدر جان سپرده.

باورش برایم سخت بود! باور اینکه می گفتند در آغاز دیدار برای زائرت آغوش باز می کنی. با تو اما تمام باور نکردنی های زندگی ام باور پذیر شد.

گرمای آغوش پدرانه ات در بند بند وجودم شعله انداخته و هنوز خرمن جانم را می سوزاند؛ و هنوز پرم از عطر سیب و تربت نم خورده تنت.

با تو می شود یک شبه به ملکوت رفت.

با تو…یک روزه ، با تو… یک آنه.و حال خودت بگو با این همه فاصله چه کنم؟

و این همه هوای دلتنگی؟

یک ،دو ،سه، …،اصلا چه فرق می کند چند سال مانده است به اربعین من.مهم تویی و اربعین تو ؛ و من مانده ام چگونه از اربعین تو دور شده ام!به چه امید؟ به امید رسیدن به اربعین عمر خویش؟!!!

من این عمر بی تو را نخواهم ،چه کنم؟

کاش زمان همان دم جدایی از نفس افتاده بود.همان جا که همه ی ما از نفس افتادیم.

همان دم که به رسم اعراب باز سلام دادیم به جای خداحافظی.

صل الله علیک ایها الامام المظلوم

صل الله علیک ایها الامام الغریب

همان جا که من دیگر نتوانستم با همین مضامین برسم به عطشان و مذبوح و عریان و شهید .

اینک اما این منم با باور دق نکردن از دوریت. با باور جان نسپردن از هجرانت.

و فقط می توانم بگویم: “شرمنده جانان، ز گران جانی خویشم".

شاید هم اربعین اینجا سرپا نگهم داشت.

اربعین انقلاب خمینی .

اربعین انقلاب دیالمه.

اربعین انقلاب متوسلیان .

اربعین انقلاب بانو دباغ.

موجی که دست روح خدا برانگیخت و با آن اقیانوسی را به سمتت روانه ساخت این روزها عام الاربعینش را می گذراند و تو با این اقیانوس سرخ چهل ساله ، کنار اربعین خودت چه ها خواهی کرد، خدا می داند! تو با کل عالم قیام خواهی کرد،حسین(ع)! با کل عالم .تو همان “کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا” هم که باشی باکی نیست، که سفینة النجاة عالمی. و بی خود نیست منتقم خونت در آن ندای وعده داده شده “اهل العالم” را خطاب خواهد کرد نه اهل دنیا را.

 

نوشته شده به قلم …..اصلا چه اهمیت دارد این (من) در مقابل شاه. 1397/8/14

   چهارشنبه 16 آبان 1397نظر دهید »

۳ واقعه در یک روز 

 

روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نام‌گذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است.

 

تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343

13 آبان 1357 که روز دانش‌آموز نام گرفت

 تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمی‌توان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر داده‌اند.

 

تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده می‌شود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی می‌کند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.

کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت‌ سلطه تحمیل می‌کردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.

هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمی‌گذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی‌بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.

چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.

فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود:

« … دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند. اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛‌ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد…».

 

رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوه‌ای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود می‌دید و آن تبعید امام بود.

در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حمله‌ور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.

 

روز دانش‌آموز 13 آبان 1357

در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند.

در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.

صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.

این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند.

در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.

حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند:

«… عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است … ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام … صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

 

به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نام‌گذاری شده است.

 

تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی

 

13 آبان 1358 در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند.

دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و … گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.

در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت.

 

به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امام خمینی‌(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند.

این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و …، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.

اما پس از بی‌ثمر ماندن، آنها به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و… که هیچ‌کدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.

و این‌گونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد و مردم شریف ایران هر ساله برای گرامی داشت یاد و خاطره این سه واقعه مهم در روز ۱۳ آبان به خیابان می آیند :

تصاویر حضور طلاب مدرسه علمیه کوثر ورامین در راهپیمایی ۱۳ آبان ۹۷

 

تصاویر ۱۳ آبان

 

 

 

 

   یکشنبه 13 آبان 13971 نظر »

سه سفارش امروز رهبرانقلاب به جوانان

رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان:

 

توصیه به جوانان

به جوانان عزیز چند سفارش دارم:

اول اینکه دشمنی آمریکا را فراموش نکنید و فریب لبخند دشمن را نخورید. گاهی می‌گویند ما با ملت [ایران] دشمنی نداریم با دولت [ایران] دشمنی داریم؛ دروغ می‌گویند. دولت جمهوری اسلامی بدون ملت کاره‌ای نیست. آمریکا قبل از انقلاب هم با ملت ایران دشمنی می‌کرد، منتها با عوامل خود در داخل.

 

سفارش دوم اینکه نظریه‌ی «مقاومت در مقابل دشمن قوی‌پنجه» را تبلیغ کنید. این نظریه از لحاظ عملی و نظری درست است.

 

سفارش سوم اینکه شما جوانان، خود را در قبال مسئله‌ی پیشرفت کشور مسئول بدانید؛ ترس و تنبلی را کنار بگذارید و نوآوری را وظیفه‌ی خود بدانید. بدانید آینده‌ی کشور و آینده‌ی ایران اسلامی به‌مراتب بهتر و درخشان‌تر از گذشته است و در مناسبات جهانی دست برتر را خواهد داشت. این چیزی است که حتمی و قطعی است و در آن تردیدی نیست و شما این #آینده را به چشم خود خواهید دید. ۹۷/۸/۱۲

 

دیدار ۱۳ آبان ۹۷

   شنبه 12 آبان 1397نظر دهید »

ما را تو می شناسی

 

ما خیل بندگانیم ما را تو می‌شناسی

هر چند بی‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی

 

ویرانه‌ئیم و در دل گنجی ز راز داریم

با آنكه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی

 

با هر كسی نگوئیم راز خموشی خویش

بیگانه با كسانیم ما را تو می‌شناسی

 

آئینه‌ایم و هر چند لب بسته‌ایم از خلق

بس رازها كه دانیم ما را تو می‌شناسی

 

از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را

فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی

 

از ظن خویش هر كس، از ما فسانه‌ها گفت

چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

 

در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو

گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی

 

آئینه‌سان برابر گوئیم هر چه گوئیم

یكرو و یك زبانیم ما را تو می‌شناسی

 

خطّ نگه نویسد حال درون ما را

در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی

 

لب بسته چون حكیمان، سر خوش چو كودكانیم

هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی

 

با دُرد و صاف گیتی، گه سرخوش است گهغم

ما دُرد غم كشانیم ما را تو می‌شناسی

 

از وادی خموشی راهی به نیكروزی است

ما روز به، از آنیم ما را تو می‌شناسی

 

كس راز غیر، از ما نشنید بس «امینیم»

بهر كسان امانیم ما را تو می‌شناسی

 

امام خامنه ای مدظله العالی

   پنجشنبه 10 آبان 1397نظر دهید »

نامه تند آیت‌الله یزدی به آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی در پی دیدار با سیدمحمد خاتمی + واکنش‌ها

 

دیدار

 

متن این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم حضرت آیت الله شبیری زنجانی «دامت برکاته» سلام علیکم با احترام؛ ضمن عرض ارادت و تسلیت ایام اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسئله دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض می‌رساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان را در پی داشته است.

لازم به ذکراست، اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشته ام که جواب قانع کننده ای دریافت نکردم؛ لذا این نامه رابه ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال ‌کردم چگونه می‌شود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رئیسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت می‌کنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!.

یادآور می‌شوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد.

ان شاء الله

 

واکنش ها :

 

نامه مسیح بروجردی به آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی در پی نامه تند آیت‌الله یزدی

حجت الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی یکی از پر سابقه ترین شاگردان حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی است که ۲۸ سال در دروس خارج فقه و اصول ایشان شرکت کرده اند. وی با ارسال نامه ای به محضر آیت الله العظمی شبیری زنجانی نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله العظمی آقای شبیری زنجانی دام ظله الوارف سلام علیکم و رحمة الله هرگز گمان نمی کردم تأکیدات حضرتعالی در لزوم حراست از اخلاق اسلامی در حوزه های علمیه و تذکرات شما درباره افول اخلاق در میان روحانیت، به همین سرعت چنین شاهدی از غیب پیدا کند.

رعایت ادب اقتضاء میکند کمتر به نامه سرگشاده خطاب به معظم له بپردازم، اما ناگزیرم توجه دهم که بی توجهی به روابط پر برکت دوستانه بلکه گاهی علاقه عمیق پدر و فرزندی میان استاد و شاگرد در حوزه های علمیه، باعث تحلیل های اشتباه و موضعگیری ناموزون و ایجاد دردسر برای روحانیت و حوزه شده است.

به عنوان یکی از فرزندان شما، امیدوارم خاطر مبارک از این گونه نامه‌ها مکدّر نباشد، و این تجربه های تلخ را درس اخلاقی بشمارید برای طلاب جوان و انقلابی که بدانند در هنگام عصبانیت چگونه سخن بگویند که این چنین با آبروی حوزه و نهادهای باسابقه آن بازی نکنند. ان شاء الله خداوند سایه پر فیض آن عزیز را بر سر قاطبه شیعه حفظ و آن وجود شریف را از بلیات دوران محفوظ دارد و استدعا دارم ما را در خلوات خویش از دعای خیر محروم نفرمایید.

ارادتمند شما مسیح بروجردی 6 آبان 1397

 

غرویان:

کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه برای یک مرجع تقلید تعیین تکلیف می‌کنند؟

یک مدرس حوزه علمیه قم با بیان اینکه کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه می‌توانند برای یک مرجع‌تقلید که از نظر علمی و فقهی در رتبه ای بالاتر قرار دارد، این‌گونه تعیین تکلیف کنند؟

می گوید نوشتن این نامه با چنین لحن و روشی صحیح نبود.

آیت‌الله محسن غرویان، با اشاره به نامه سرگشاده آیت‌الله محمد یزدی گفت: به نظر من انتساب این نامه و محتوای آن به آیت‌الله یزدی اندکی قابل تأمل است، اما اگر خود وی آن را تایید کند دیگر جای بحثی نیست. نکته دیگر که باید به آن اشاره کرد، این است که در تاریخ حوزه‌های علمیه، مراجع و مرجعیت در یک مقام و مرتبه‌ای بودند که اجتهاد آزاد داشتند و این چنین نبوده که شخص دیگری بخواهد برای یک مجتهد آن‌هم در حد مرجع تعیین تکلیف کند.

وی افزود: مراجع در اظهارنظرهای فقهی و موضع گیری‌هایی که داشتند، آزاد بودند و این از افتخارات حوزه‌های علمیه و مرجعیت شیعه است که حوزه های علمیه، محل تبادل آزاد فکری و اظهار نظر اجتهادی بوده است.

اما این جای شگفتی دارد که کسی بخواهد برای یک مرجع تقلید تعیین تکلیف کند و این مسأله بسیار عجیبی است.

این مدرس حوزه علمیه قم گفت: مردم توقع ندارند که این‌گونه اختلاف‌نظرها بین علما به شکل آشکار و علنی مطرح شود. اگر آیت‌الله یزدی نظری داشتند باید به شکل محرمانه به حضور مرجعیت آیت‌الله زنجانی ارسال می‌کردند.

ولی این نوع شیوه مطرح‌کردن نظر جای تعجب دارد. به نظر من صلاح نبود که این نامه با چنین لحنی و به صورت سرگشاده نوشته شود.

وی بیان کرد: سوالی هم که برای بسیاری از فضلا، اساتید، طلاب و عموم مردم مطرح می‌شود این است؛ کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه می‌توانند برای یک مرجع‌تقلید که از نظر علمی و فقهی در رتبه ای بالاتر قرار دارد، این‌گونه تعیین تکلیف کنند؟

آیت‌الله غرویان در پایان گفت: با اینکه رقابت‌های ناسالم جناحی در میان برخی از حوزویان هم وجود دارد، ولی آیت‌الله شبیری زنجانی در میان حوزویان از شخصیت‌هایی هستند که چهره ایشان بیشتر فقاهتی است و بیشتر پژوهش و تحقیق در کارنامه آیت‌الله شبیری زنجانی می‌درخشد.

واکنش‌های چند فعال سیاسی به نامه آیت الله یزدی به آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حساب توئیتری خود نوشت: «‌مرجعیت پشتوانه حفظ هویت شیعی است.

مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغه مقدس حفظ نظام ، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج نسپریم.»

 

علی شکوری رادهم به این نامه واکنش نشان داد و در حساب توئیتری خود نوشت:

«حضرت ‎آیت‌الله‌یزدی! شما بخوبی مقام علمی، اخلاقی و مرجعیت حضرت ‎آیت‌الله‌العظمی‌شبیری‌زنجانی را می‌دانید. این نوع حرمت‌شکنی حریمی را باقی نمی‌گذارد و از کسی در مقام شما بعید است. آنکه در دفاع از او چنین کرده‌اید از این کار شما ناخشنود است. خداوند توفیق جبران به شما عنایت فرماید.»

 

غلامعلی رجایی در کانال تلگرامی خود به نامه آیت الله یزدی واکنش نشان داد.

در بخشی از نوشته رجایی آمده است: «خدا کند نامه آقای محمد یزدی، به مرجع عالیقدر،آیت الله شبیری زنجانی درست نباشد، همو که من در آخرین سفر مشهد که درخدمت مرحوم هاشمی بودم ،در ملاقاتشان حضور داشتم ،از هاشمی شنیدم آقای زنجانی در مقطعی، استاد ایشان بوده است. آقای یزدی در بیانی که متاسفانه کمتر به آن توجه شد به حضور این مرجع عالی مقام و بیدار در منزل کسی که -خاتمی-، مساله دار است و برای رهبری و نظام احترامی قائل نیستند اعتراض می کند.»

 

حمیدرضا جلائی‌پور از سخن گفتن با زبان تهدید با آبروی حوزه ابراز تاسف کرد.

جلایی پور آیت الله شبیری زنجانی را آبروی روحانیت مستقل شیعه خوانده و نوشته است: «آیت‌الله شبیری یک مرجع تقلید ریشه‌دار و صاحب سلوک اخلاقی در حوزه علمیه قم است. مرجعیت او ساخته و پرداخته صدا وسیما نیست. او هیچوقت به اسلام‌ اقتدارگرا اعتقادی نداشته و مبلغ آن نبوده است.

زندگی خودش و همه فرزندانش کوچکترین تغییری با قبل از انقلاب نداشته است.»

 

الیاس حضرتی در حساب توئیتری خود نوشت:

‌«ما شیعیان مفتخریم که مراجع بزرگوارمان جز از خدای متعال از هیچ قدرتی اجازه نگرفته‌اندومقید به قیود هیچ نهاد سیاسی یا اقتصادی نبوده‌اند.بی‌جهت نبوده که همواره مظلومان به بیوت مراجع پناه برده‌اند.ما مکلفان اما اجازه نخواهیم دادکه به بهانه‌های واهی به ساحت مراجع اهانت شود.فاین تذهبون».

 

عباس عبدی نیز نوشت:

نامه آقای یزدی عضو برجسته جامعه مدرسین قم خطاب به آیت الله شبیری زنجانی بازتاب وسیعی داشت.

مخالفتها با این نامه بجای خود؛ ولی واقعیت آنچه در قم می گذرد همین نگاه آقای یزدی است. مساله این است که با یک فهم عرفی هر کسی متوجه می شد که این نامه اثرات منفی و مخربی برای حوزه و نظام دارد پس چرا آقای یزدی چنین نامه ای را نوشتند؟

عبدی در پایان آورده است: آیا دیگران هم می توانند چون آقای یزدی برای یک مرجع چنین نامه ای بنویسند و تحت تعقیب قرار نگیرند؟ اگر بتوانند؛ در این صورت ایرادی به کار آقای یزدی نیست و اگر نتوانند که قطعا نمی توانند باید مشکل را در این تبعیض ویرانگر جستجو کرد. این تبعیض ریشه همه نابسامانی ها و اظهار سخنان نسنجیده است که اتفاقا کسانی بیشتر قربانی این تبعیض می‌شوند که از آن بهره مند هستند.

 

ادامه »

   دوشنبه 7 آبان 13971 نظر »

درمان کم خونی(کم بودن هموگلوبینِ خون، فقر آهن و فقر اسیدفولیک)

 

کم خونی شایع ترین بیماری در خانم هاست. از آن جا که خانم ها غالبا دارای مزاج سردی هستند، مستعد کم خونی اند. در طب اسلامی سنتی، مهم ترین و ابتدائی ترین اقدام برای درمان، پرهیزات و اصلاح تغذیه است(غذای ما، دوای ما. دوای ما، غذای ما) عامل و رافع کم خونی، خلط دم است.

 

پس راه درمان، مصرف غذاهای دم ساز(گرم و تر) و کاهش غذاهایی با طبع سرد است.

در صورت رعایت کامل نسخه، شدیدترین کم خونی ها هم ظرف مدت 40 الی 120 روز قابل درمان هستند.

 

درمان:

گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای هر اقدامی؛ من جمله، خوردن غذا و مصرف دارو…

 

پرهیزات:

کاهش جدّی سردی ها، خصوصا: چای، عدس، گوشت گاو و گوساله، لبنیات، گوجه و خیار، هندوانه، بادمجان، سوسیس و کالباس، نوشابه و… در فصول گرمِ سال، استفاده از مقداری سردیجاتِ طبیعی، بسته به مزاج افراد مشکلی ندارد.

 

داروها

روزانه؛

ناشتا 21 عدد مویز

شبی 7 عدد انجیر

در صبحانه 7 عدد زیتون

در طول روز 3 عدد خرما

در طول روز 14عدد بادام درختی(به صورت دانه دانه و مثل آدامس جویده و) میل شود.

در طول روز خوردن شربت عسل یا شربت شیره انگور 1 الی 3 لیوان.

در طول روز یک بار از ترکیب(1عدد سیب رنده شده+ 3 قاشق غذاخوری عرق بیدمشک+ 1 قاشق غذاخوری عسل) میل شود.

یک وعده غذایی در طول روز یک پیاله ارده با شیره انگور میل شود.

هفته ای:2 الی 3 وعده شام فسنجانِ بادام درختی میل شود. (نصف بادام+ نصف گردو)

هفته ای : 1 الی 2 وعده سوپ گندم به همراه روغن زیتون میل شود.

بادکشِ خون ساز؛ 14 الی 21 مرحله یک شب در میان، در مراکز خون سازِ بدن مثل: کتف، لگن، ران ها و ساق پاها انجام شود.

انجام بادکش در دوران بارداری اصلا مجاز نیست.

خوردن میوه هایی مثل: انگور، گلابی، سیب، خربزه، به و انار شیرین توصیه می شود.

اگر خانم ها، قبل از اقدام به بارداری، موارد فوق را تا پایان بارداری رعایت کنند، دیگر به استفاده از قرص آهن، اسیدفولیک و یا هر داروی دیگری در زمینه کم خونی نیاز نخواهند داشت و ان شاالله علاوه بر درمان و رفع کم خونی، صاحب فرزندانی سالم و قوی بنیه خواهند شد.

پس رعایت موارد فوق برای همه خانم های باردار توصیه می شود، مگر خانم هایی که واقعا گرم مزاج هستند. رعایت همه موارد، درمان را تسریع می بخشد.

 

سخنان حکیم خیراندیش استادخیراندیش .

   یکشنبه 6 آبان 1397نظر دهید »

عذاب شمر ملعون در عالم برزخ

 

 

عذاب قبر شمر ملعون

 

علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت عصمت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند: پدرم در آخرین بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این داغ و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم.

 

و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم: ایشان فرمودند:

مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟ و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟!

شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام. دو کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور.

اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست. کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم.

 

ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از دور به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این حرارت از آتش اوست.

 

در خواب به من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به من رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم‌: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی.

حمله شدید به من کرد و من ممانعت می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت. چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده.

درختان هم خشک شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند.

 

به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند: خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.

 

منبع: یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب: مهدی فربودی

   شنبه 5 آبان 13971 نظر »

1 ... 51 52 53 ...54 ... 56 ...58 ...59 60 61 ... 250

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1690
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1