خواهرم …..

تا سر زلفت نمایی خواهرم 

غافل از خویش و خدایی خواهرم 

جلوه آرایش و اجزای تن 

گویدت بی محتوایی خواهرم 

بر حدود دین و راه نور حق 

تا به کی بی اعتنایی خواهرم 

تا به کی چون اکثر کفر و نفاق 

پرده زاسرارت گشایی خواهرم 

گر مسلمانی ، چرا چون ملحدان 

تن به مردان می نمایی خواهرم 

جامه های تنگ و چون عوُرَت ، به تن 

هست بر جانت جفایی خواهرم

گشته ای اغفال از لامذهبان 

چون به سِیرِ قهقرایی خواهرم

پوششت امر خدای داور است 

از چه رو کافر نمایی خواهرم 

حکم قرآن است و دانشگاه دین 

امتحان باشد ،نهایی، خواهرم

نیست جز توبه ره نور نجات 

خواه از خالق شفایی ، خواهرم 

هست دنیا چون پُل و ما رهگذر 

رهروِ دارِ بقایی خواهرم 

انتخاب نار یا جنّت بود 

وای اگر از خود رضایی خواهرم 

تا ابد خواهی چرا سوز و گداز 

گر به دل داری صفایی خواهرم 

خود فریبی ها و فتنه تا به کی 

بین که در دام بلایی خواهرم

تارو پودت غرقه در ظلمت شده

غافل از شُکر و ثنایی خواهرم 

پاک و روشنفکر چون باشد زنی

هست معیارش خدایی خواهرم

آن که در جنگ است با احکام حق

نیستش ز آتش رهایی خواهرم

وای بر تو بعد از این عمر قلیل

گر به خود اکنون نیایی خواهرم

ناگهان مرگ آید و بینی مدام

شامل قهر خدایی خواهرم

قادر ، الله است و ما عبدی ضعیف

محو شیطان تا کجایی خواهرم

از خدا و دین و قرآن در گریز

عاشق هر ناروایی خواهرم !

حرف حق گر تلخ باشد بهر تو

مرتجع تا انتهایی خواهرم

لذت از تحریک و جلب مردها

هست ننگ  برمَلایی خواهرم 

از ندای حق شنیدی آن چه بود

خوش اگر توبه نمایی خواهرم

شاعر ؛ مرحوم حاج حبیب الله نصرت زادگان متخلص به ندای حق  ، پدر استاد الهام نصرت زادگان ( از اساتید بزرگوارش حوزه) ،