من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم      من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم! همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم! رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند من از گرداندن یوسف سر… بیشتر »
   دوشنبه 12 شهریور 13971 نظر »
مردان خدا …   مردان خدا پردۀ پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند هر دست كه دادند از آن دست گرفتند هر نكته كه گفتند همان نكته شنیدند یك طایفه را بهر مكافات سرشتند یك سلسله را بهر ملاقات گُزیدند   یک‌فرقه به‌عشرت در ِكاشانه گشادند یک‌زُمره… بیشتر »
   چهارشنبه 10 خرداد 1396نظر دهید »
جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 165
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 5354
  • 1 ماه قبل: 39877
  • کل بازدیدها: 876360
رتبه وبلاگ