آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود ؟ آیا عمل نکردن به حق شما را به ستوه نمی آورد ؟
امام حسین (علیه السلام ) احساس ستوه کرد که قیام کرد ، همانطور که پرنده در قفس احساس ستوه می کند .
اگر کسی از حکومت ظلم به ستوه آمد از جنگ شرح صدر به غنیمت می برد .
قسمتی از سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی
عفاف و حجاب در كربلا
عزت و کرامت زن در سایه عفاف او تأمین می شود. حجاب و لزوم پوشیدگی در برابر مرد بیگانه یکی از احکام دینی است که برای ارج نهادن به حریت زن و نیز حفظ جامعه از آلودگی های اخلاقی تشریع و در قرآن کریم نیز بدان تصریح شده است .واقعه عاشورا در کنار تمام درس ها و ابعاد سیاسی ، نظامی و … که برای انسانها داشته است به زنان درس حفظ عفاف و حجاب داده و آموزه های گهرباری برای زنان به جا گذاشته است که به وسیله آنها حرمت و عفت و حیای زنان حفظ می گردد.
حجاب و عفاف
کرامت انسانى زن، در سايه عفاف او تامين ميشود. حجاب نيز يکى از احکام دينى است که براى حفظ و پاکدامنى زن و نيز حفظ جامعه از آلودگيهاى اخلاقي تشريع شده است. نهضت عاشورا براى احياى ارزشهاى ديني بود. در سايه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نيز جايگاه خود را يافت و امام حسين عليهالسلام و زينب کبرى و دودمان رسالت، چه با سخنانشان، چه با نحوه عمل خويش، يادآور اين گوهر ناب گشتند. براى زنان، زينب کبرى و خاندان امام حسين عليهالسلام الگوى حجاب و عفاف است. اينان در عين مشارکت در حماسه عظيم و اداى رسالت حساس و خطير اجتماعي، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.
حسين بن على عليهماالسلام به خواهران خويش و به دخترش، فاطمه، توصيه فرمود که اگر من کشته شدم، گريبان چاک نزنيد، صورت مخراشيد و سخنان ناروا و نکوهيده مگوييد. (1) اينگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنهها و رفتار آنان بود.
در آخرين لحظات، وقتى آن حضرت صداى گريه بلند دخترانش را شنيد برادرش عباس و پسرش على اکبر را فرستاد که آنان را به صبورى و مراعات آرامش دعوت کنند.(2)
رفتار توام با عفاف و رعايت حجاب همسران و دختران شهداى کربلا و حضرت زينب، نمونه عملى متانت بانوى اسلام بود. امام سجاد عليهالسلام نيز تا ميتوانست، مراقب حفظ شوون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زياد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنى را همراه اين زنان بفرست، اگر اهل تقوايي! (3)
به نقل شيخ مفيد: پس از کشته شدن امام حسين عليهالسلام وقتى گذر عمر سعد نزد زنان و دختران امام شهدا افتاد، زنان بر سر او فرياد زدند و گريستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده به آنان باز گردانند، تا به وسيله آنان خود را بپوشانند. (4)
به نقل سيد بن طاووس، شب عاشورا امام حسين عليهالسلام در گفت و گو با خانوادهاش آنان را به حجاب و عفاف و خويشتندارى توصيه کرد. (5) روز عاشورا وقتى زينب کبري، بيطاقت شد و به صورت خود زد، امام به او فرمود: آرام باش، زبان شماتت اين گروه را نسبت به ما دراز مکن. (6)
در حادثه حمله دشمن به خيمهها و غارت آنچه آنجا بود، زنى از بنى بکر بن وائل از بانوان حرم دفاع کرد و خطاب کرد که: اى آل بکر بن وائل! آيا دختران پيامبر را غارت ميکنند و جامههايشان را ميبرند و شما مينگريد؟ (7)
دختران و خواهران امام، مواظب بودند تا حريم عفاف وحجاب اهلبيت پيامبر تا آنجا که ميشود، حفظ و رعايت شود. ام کلثوم به مامور بردن اسيران گفت:
وقتى ما را وارد شهر دمشق ميکنيد از دري وارد کنيد که تماشاچى کمترى داشته باشد. و از آنان درخواست کرد که سرهاى شهدا را از ميان کجاوههاى اهلبيت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول الله را تماشا نکنند و گفت: از بس که مردم ما را در اين حال تماشا کردند، خوار شديم.! (8)
از اعتراضهاى شديد حضرت زينب عليهاالسلام به يزيد، اين بود که: اى يزيد! آيا از عدالت است که کنيزان خود را در حرمسرا پوشيده نگاه داشتهاى و دختران پيامبر را به صورت اسير شهر به شهر ميگرداني، حجاب آنها را هتک کرده، چهرههايشان را در معرض ديد همگان قرار دادهاى که دور و نزديک به صورت آنان نگاه ميکنند؟! (9)
هدف از نقل اين نمونهها نشان دادن اين نکته است که هم خاندان امام حسين عليهالسلام، نسبت به حجاب و عفاف خويش مواظبت داشتند، و هم از رفتار دشمن در اين که حريم حرمت عترت پيامبر را نگاه داشته و آنان را در معرض تماشاى مردم قرار داده بودند، به شدت انتقاد ميکردند.
درحالی که امروزه برخلاف آنچه که سیره آن بزرگواران بوده رفتار می شود به گونه ای که زنان با لباس های نامناسب و آرایش های زننده در جامعه حاضر می شوند و خود عاملی جهت جلب توجه مردان بیگانه و نامحرم می شوندو باعث نظاره کردن توسط آنان وجای بسی تأسف است که حتی عده ای در مراسم عزای سیدالشهدا نیز رعایت حریم حیا و عفاف را نمی کنند و با وضعی بسیار نامناسب در اینگونه محافل شرکت می کنند و حتی در روز عاشورا نیز این عمل را انجام می دهند که دل حضرت صاحب الزمان (عج)و عزاداران واقعی را به درد می آورند. تمام اینها در حالی است امام حسین (ع)در همه حال و حتی در بحبوحه جنگ و فشار دشمن باز سفارش و توصیه اکید بر حفظ حجاب زنان و دختران و خواهران خود در واقعه کربلا داشتند و از آنها خواستند که شأن خود و خاندان رسول اکرم بودن را حفظ نمایند.آنها نیز به بهترین صورت ممکن این مهم را انجام دادند. و حتی نگاه نامحرمان را برای خود خوار کننده می دانستند.
با آن که زيردست دشمن بودند و داغدار و مصيبتزده از منزلي به منزلى و از شهرى به شهرى و از دربارى به درباري دیگربرده می شدند، با نهايت دقت، نسبت به حفظ شان و مرتبه يک زن پاکدامن و متعهد مراقبت داشتند و در همان حال نيز سخنرانيهاي افشارگرانه و انجام رسالت و تبيين و دفاع از اهداف شهدا باز نميماندند. حرکت اجتماعى سياسي، در عين مراعات حجاب و عفاف. و اين درسى براى بانوان در همه دورانها و همه شرايط است.
پس بر ما لازم است که همانند خاندان پاک آل الله که به عنوان الگوی ماهستند ،در هر شرایطی مراقب حجاب خود باشیم و به بهانه های واهی از قبیل پاک بودن دل ، وجوب شرکت در عزای حسینی با هر شکل و شمایلی و خوب بودن خودمان که این روزها بسیار شنیده می شود و اسبابی برای انجام کارهای ناپسند و غیر اخلاقی در جامعه شده است، خودداری نماییم تا خود و دیگران را به انحراف و گناه نکشانیم.
———————————–
پي نوشت ها:
1- گروهی از نویسندگان، موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 406. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، دفتر انتشارات کمک آموزشی،1378
2- أبو مِخْنف ، لوط بن يحيى بن سعيد، وقعة الطف، ص 206.موسسه نشر اسلامی،قم،1367
3- تاريخ طبري، ج 4، ص 350.
4- الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان البغدادی،الارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 113، مؤسسة ال البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1995
5- السيد علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس، الملهوف على قتلى الطفوف، ص 142. موسسه علمی مطبوعات، بیروت
6- السيد علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس الملهوف على قتلى الطفوف، ص 151.
7- همان، ص 181.
8- همان، ص 142.
9- همان، ص 218.
روز دوشنبه 7 اردیبهشت ماه 94 جشنی با حضور طلاب ،اساتید ، هیئت امناء همچنین مسئولین ارگان های دولتی شهرستان ورامین برگزار شد. این مراسم با قرائت قرآن و خواندن شعر در مدح حضرت امیر المؤمنین (ع) شروع شد؛ پس از آن توسط سرکار خانم آقائی مولوی متناسب با روز ولادت حضرت امیر (ع) خوانده شد، در ادامه امام جمعه شهرستان ورامین حضرت حجت الاسلام حاج آقا محمودی(حفظه الله) به ایراد سخنرانی پرداختند .
سرکار خانم کمیزی از اساتید اخلاق حوزه به موعظه طلاب و سخنرانی با موضوع پرورش نسل جوان و نقش تربیتی معلمین پرداختند.
لازم به ذکر است این مراسم با جشن فارغ التحصیلی طلاب همراه بود که با اهداء جوایزاز برترین های حوزه ادامه یافت.
ضمنا در پایان مراسم با یادی از استاد شهید مرتضی مطهری(ره) از اساتید حوزه ی علمیه تجلیل به عمل آمد.
الهی ما را بر این درگاه همه نیاز روزی بود که قطره ای از آن شراب بر دل ما ریزی، الهی نزدیکتر از جانی، موجود نفس های جوانمردانی و حاضر دل های ذاکرانی، ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانک گفتی آنی، الهی ای سزای کرم و نوازنده عالم نه با وصل تو اندوه است نه با یاد تو غم، الهی یک دل پر درد دارم و یک جان پر زجر، عزیز دو گیتی این بیچاره را تدبیر، خداوندا درماندم، الهی بازآمدیم با دو دست تهی چه باشد اگر مرهمی بر خستگان نهی. شبی ارجمند در راه است که در عظمت خویش تمام کائنات را به سجده می آورد. شبی که پهلو به ” قدر” می زند. در این شب بیش از هر زمان دیگر خدای را سمیع می یابیم و علیم، رحیم و بخشنده، رئوف و مهربان. در شبی چنین می توان از تمام دردها سخن گفت و به دل یقین داشت که دردی در این شب بی درمان نمی ماند. در ” لیلة الرغائب ” اولین شب جمعه ماه رجب اعمالی وارد است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله ذكر شده است و فضیلت بسیار دارد: روز پنج شنبه منهی به اولین شب جمعه ماه رجب را بهتر آن است که به روزه سپری کنند. و به هنگام شب بین نماز مغرب و عشا، دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و درهر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود وقتی دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر” اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله” و پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر” سبوح قدوس رب الملائكة والروح” گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر” رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم” خوانده شود. در اینجا است که می توان حاجات خود را از خدای متعال درخواست کرد. پیامبراكرم صلوات الله علیه در فضیلت این نماز می فرماید: كسی كه این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس این نماز به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد كه از هر شدت و سختی نجات یافتی. میت می پرسد تو كیستی؟ به خدا سوگند كه من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و كلامی شیرین تر از كلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده ام. آن زیباروی پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازی هستم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افكند.
بازهم شب آرزوها رسید.
شبی که میگویند هر آرزویی داشته باشی برآورده میشود.
نمیدونم چرا بین این همه جمعه و شب جمعه، شب جمعه اول ماه رجب رو برای شب آرزوها انتخاب کردند. کارهای خدا بیحکمت نیست، حتما دلیلی خاص برای این انتخاب وجود داشته.
این شب هم رسید، چه آرزویی میكنی؟
معمولا وقتی حرفی از آرزو و آرزوها میشه دنبال چیزهایی هستیم که جنبه رویایی داره ولی دست یافتن بهش زیاد هم سخت نیست، ولی خب اتفاق هم میافته که آرزو جنبه تخیلی پیدا میکنه و انسان با تفکر بهش از مسیر عادی زندگیش دور میشه.
اغلب آرزو کنندگان آرزو میکنند که کار، همسر، زندگی، مسکن، تحصیلات … مناسب گیرشون بیاد تا کمتر سختی ببینند و راحتتر زندگی کنند. خب برای عده ای این آرامش وابستگی مادی داره و برای عده ای وابستگی معنوی. ولی کمتر کسی پیدا میشه که در یک همچین شبی به فکر خودش نباشه و به فکر چیزهایی باشه که به پیشرفتش و هدف نهاییش(انسان) از زندگی کمک میکنه. دینی که همچین شبی رو در روزهای سالش تعیین کرده، چیزهایی دیگری رو هم در اصول زیربنائیش تعریف کرده که میشه امامت و انتظار رو بر شمرد.
آیا میتوانیم فقط همین یک بار از حق خویش بگذریم و برای ظهور منتظر دعا کنیم؟ یا برای دیگران هم دعا كنیم؟
اولین پنج شنبه ماه رجب و لیلة الرغائب، روز آمرزش و ریزش باران رحمت پروردگار است.
ریشه کلمه الرغائب رغبه هست و لیلة الرغائب شبی است که رغبت انسان به سوی پروردگار اوج می گیره و بندگان با بهره گیری از این شب خودشونو برای ورود به فصل نیایش یعنی ماههای مبارک شعبان و رمضان آماده می کنند.
میل به عبادت در لیلة الرغائب در وجود انسان تثبیت میشه و از بهترین اعمال در این روز، روزه گرفتن و شب را به عبادت گذراندن است.
بازهم شب آرزوها رسید.
شبی که میگویند هر آرزویی داشته باشی برآورده میشود.
نمیدونم چرا بین این همه جمعه و شب جمعه، شب جمعه اول ماه رجب رو برای شب آرزوها انتخاب کردند. کارهای خدا بیحکمت نیست، حتما دلیلی خاص برای این انتخاب وجود داشته.
این شب هم رسید، چه آرزویی میكنی؟
معمولا وقتی حرفی از آرزو و آرزوها میشه دنبال چیزهایی هستیم که جنبه رویایی داره ولی دست یافتن بهش زیاد هم سخت نیست، ولی خب اتفاق هم میافته که آرزو جنبه تخیلی پیدا میکنه و انسان با تفکر بهش از مسیر عادی زندگیش دور میشه.
اغلب آرزو کنندگان آرزو میکنند که کار، همسر، زندگی، مسکن، تحصیلات … مناسب گیرشون بیاد تا کمتر سختی ببینند و راحتتر زندگی کنند. خب برای عده ای این آرامش وابستگی مادی داره و برای عده ای وابستگی معنوی. ولی کمتر کسی پیدا میشه که در یک همچین شبی به فکر خودش نباشه و به فکر چیزهایی باشه که به پیشرفتش و هدف نهاییش(انسان) از زندگی کمک میکنه. دینی که همچین شبی رو در روزهای سالش تعیین کرده، چیزهایی دیگری رو هم در اصول زیربنائیش تعریف کرده که میشه امامت و انتظار رو بر شمرد.
آیا میتوانیم فقط همین یک بار از حق خویش بگذریم و برای ظهور منتظر دعا کنیم؟ یا برای دیگران هم دعا كنیم؟
اولین پنج شنبه ماه رجب و لیلة الرغائب، روز آمرزش و ریزش باران رحمت پروردگار است.
ریشه کلمه الرغائب رغبه هست و لیلة الرغائب شبی است که رغبت انسان به سوی پروردگار اوج می گیره و بندگان با بهره گیری از این شب خودشونو برای ورود به فصل نیایش یعنی ماههای مبارک شعبان و رمضان آماده می کنند.
میل به عبادت در لیلة الرغائب در وجود انسان تثبیت میشه و از بهترین اعمال در این روز، روزه گرفتن و شب را به عبادت گذراندن است.
گزینه نظامی موردی است که اصلا بر سر آن چه در توافق هسته ای و چه در سایر معادلات سیاسی زمینه ای برای تساهل و مذاکره وجود ندارد.
بعد از توافق لوزان در موضع گیری های اوباما و کری به تحریم های موشکی و همچنین بازرسی های نامحدود اشاره داشتند موضوعی که در فک شیت آمریکایی نیز مستقیم و تلویحا بدان اشاره شده است.
طرح اینگونه زیاده خواهی ها از طرف مقابل مدت ها قبل توسط رهبرمعظم انقلاب پیش بینی شده و ایشان فرموده بودند که طرف مقابل بعد از بحث هسته ای یا مسائلی چون حقوق بشر و مسائل موشکی را مطرح می کنند.
آمریکا حتی در طول مذاکرات نشان داده است که خوی استکباری و زور خواهانه خود را حفظ کرده است؛ آمریکایی ها همواره بر خلاف حسن نیت مسئولان ایرانی از گزینه های روی میز خود از جمله گزینه نظامی دم می زنند، در اینباره برهه مذاکره و یا غیر از آن نمی شناسند که دلیل این موضوع نیز چیزی غیر از اینکه آنها “با اصل انقلاب مخالفند” و چیزی جز تسلیم ایران را نمی خواهند، نمی باشد.
مادامی که ایران اسلامی مطرح است گزینه نظامی امریکا و دشمنی آنها نیز مطرح خواهد بود و به همین دلیل است که ما باید همواره خود را از نظر نظامی و تسلیحاتی در بالاترین سطح قرار دهیم. طرف مقابل به ویژه آمریکا همواره در پی این است که ایران را نوعی تهدید جلوه دهد و در هر مرحله از تقابل خود بهانه ای را عنوان خواهد کرد چه مسئله هسته ای باشد و چه نباشد در اینباره رهبری در دیدار اخیر خود با نیروهای ارتش فرمودند:"افسانهی جعلی سلاح هستهای را عَلَم کردهاند که بگویند جمهوری اسلامی مایهی تهدید است” (١)
درتاریخ چند دهه اخیر منطقه هر کجا ردی از اختلاف و جنگ است جای پای آمریکا و هم پیمانان او دیده شده است؛ از ماجرای القاعده و حوادث 22 سپتامبر تا تهدید تروریستی امروز منطقه که داعش می باشد. اما با این حال همواره آمریکایی ها نه تنها از زیان هایی که از این مسئله دیده درس نگرفته اند بلکه با تکرار اشتباه های خود از نظر مالی و جانی به میلیون ها انسان آسیب وارد کرده اند در این رابطه انجمن بین المللی پزشکان مسئول اجتماعی جهان با انتشار گزارشی اعلام کرد که آمریکا با حمله خود به کشورهای خاورمیانه در 15 سال گذشته، 1 میلیون و 300 هزار نفر را کشته و باعث بی خانمانی بیش از 3 میلیون انسان شده است. (٢)
این کشور که همواره خود را مدافع حقوق بشر می داند و به نوعی متولی آن! با این حال همانطور که رهبری اشاره داشتند:" مایهی تهدید خود آمریکاست که بدون هیچ مهاری دخالتهای ناامن کننده از او سر میزند” (٣) و همچنین ” امروز این حوادث گریهآور در یمن جاری است و آمریکاییها از ظالم حمایت میکنند"(٤)
پرونده سیاه نظامی آمریکا در حالی بر همگان مشهود است که این کشور به دنبال این است تا کشور ایران را که همواره منادی صلح در منطقه و جهان است را با بهانه های واهی و رسانه ای تحت فشار قرار دهد و به گمان خود با این کار جلوی رشد و قدرت منطقه ای و جهانی ایران را بگیرد. رهبری در اینباره در دیدار خود با مسئولان و کارکنان ارتش گفتند : “بعد از مدتی سکوتِ طرف مقابل، یکی از مقامات آنها اخیراً بار دیگر از گزینههای روی میز سخن گفته است. آنها از یک طرف اینگونه «لاف» میزنند و از طرف دیگر میگویند جمهوری اسلامی ایران باید پیشرفتهای دفاعی خود را متوقف کند که سخنی ابلهانه است” (٥) ایشان در ادامه تأکید کردند: “جمهوری اسلامی ایران هیچگاه این سخنان ابلهانه را نخواهد پذیرفت و ملت ایران ثابت کرده است که اگر مورد تعرض قرار گیرد، کاملاً مقتدرانه از خود دفاع خواهد کرد و یکپارچه و همچون مشتی مستحکم در مقابل مهاجمِ غیرمنطقی خواهد ایستاد.” (٦)
ایشان همچنین در مقابل خطاب به نیروهای داخلی در دستورالعملی رسمی فرمودند: ” همه دستگاهها اعم از وزارت دفاع تا ارتش و سپاه باید آمادگی های نظامی و دفاعی و سازماندهی های رزمی و آمادگی های روحی خود را روز به روز افزایش دهند.” (٧)
این دستور و نهیب رهبری به آمریکا نشان از پایداری ایران بر استراتژی همیشگی خود دارد و اینکه تحریم ها ، تهدیدها و فشارها نه تنها مثمر ثمر نبوده است بلکه همانطور که رهبری اشاره کردند در کنار پیشرفت های فنی و علمی" این پیشرفت ها و توانمندی ها در شرایط فشارها و تحریم های کم سابقه و کمبود منابع به دست آمده که کار بسیار فوق العاده ای است و باید همچنان پرشتاب ادامه یابد” (٨)
ایشان در ادامه با اشاره به ناخرسندی بدخواهان ملت ایران از پیشرفتهای دفاعی نیروهای مسلح و تلاش برای جلوگیری از این روند، افزودند: “بر همین اساس است که آنها بیشترین فشار تبلیغاتی خود را بر این موضوع بویژه پیشرفتها در عرصه های موشکی و پهپادها متمرکز کرده اند اما منطق صحیح عقلایی به پشتوانه آیه شریفه قرآن به ما میگوید که باید این مسیر را با قدرت ادامه دهیم” (٩)
اما دستور العمل رسمی رهبری به نیروهای مسلح مبنی بر ادامه پیشرفت و قدرت گیری نظامی و تسلیحاتی نکته ای دیگر را نیز پیرامون زیادی خواهی های طرف مقابل در مذاکرات هسته ای در دل خود دارد و ایشان تلویحا پاسخ مطالبه های نظامی ٥+١ در موضع گیری های اخیر را داده اند ایشان همچنین چندی پیش درباره ادعاهای غرب مبنی بر تحریم های موشکی و بازدید از مراکز نظامی فرموده بودند: “مطلقاً نباید اجازه داده شود که به بهانهی نظارت، به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند و مسئولین نظامی کشور نیز به هیچ وجه اجازه ندارند که به بهانهی نظارت و بازرسی، بیگانگان را به این حریم راه دهند یا توسعهی دفاعی کشور را متوقف کنند. ایشان افزودند: لازم است توانایی دفاعی کشور و مشت محکم ملت در عرصهی نظامی همچنان محکم بماند و روزبروز نیز محکمتر شود. همچنین به هیچ وجه نباید در مذاکرات، حمایت از برادران مقاوممان در نقاط مختلف مورد خدشه قرار گیرد” (١٠)
در واقع ایران چه در صورت توافق و چه عدم توافق هسته ای مسئله نظامی را یک خط قرمز همیشگی، غیر قابل مذاکره و مسئله داخلی محسوب می کند و در این زمینه به دشمنان باج نخواهد داد بلکه همواره بر توان نظامی خود خواهد افزود البته این به معنای تهدید بودن ایران نیست و یقینا کارنامه امریکا نشان می دهد چه کسی تهدید واقعی برای جهان و منطقه خاورمیانه است رهبری در دیدار با نیروهای ارتش در اینباره فرمودند:"جمهوری اسلامی ایران با وجود ارتقای توان دفاعی و نظامی خود اما هیچگاه تهدیدی برای کشورهای منطقه و همسایه نخواهد بود.” (١١) ایشان همچنین با اشاره به افسانهسازی جعلی آمریکاییها و اروپاییها و برخی کشورهای دنبالهرو آنها در خصوص تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای، و تهدید جلوه دادن جمهوری اسلامی، افزودند: “امروز بزرگترین تهدید برای جهان و منطقه، آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که بدون هیچ مهاری و بدون پایبندی به مبانی و موازین وجدانی و دینی در هر نقطهای که لازم بدانند دخالت میکنند و کشتار به راه میاندازند.” (١٢)
صحبت های اخیر نشان می دهد ایران نه تنها در مسائل نظامی سرعت پیشرفت خود را متوقف یا کند نمی کند بلکه همواره هوشیاری خود را حفظ کرده و به دشمن نیز اجازه زیاده خواهی در این زمینه را نمی دهد همانطور که سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران اشاره کرد که جواب درخواست بازدید از مراکز نظامی ایران را با «سُرب داغ» خواهیم داد.(١٣)
امیر رضوانی
بخش سیاست تبیان
برای خدای خوبی ها: خیرهای عالم خیلی بیشتر از آن است که بتوان آن را به شماره در آرود. خیرهای عالم از لحظه ای که انسان اولین نفس های بودن را می کشد شروع می شود و تا همیشه ای که نمی دانیم چیست و چگونه است ادامه دارد. یعنی دقیقاً از آن آنی که وجود را حس می کنیم تا همیشه ای که وجود داریم چون وجودعیناً خود خیر است و هر خیری از وجود سرچشمه می گیرد. اصلاً خیرها از وجود است و هر چه وجود دارد حتماً خیر است؛ چون وجود و خیر یک معنا دارد و عین هم اند. حالا به عالم که نگاه می کنی در می یابی که خداوند چون هم حقیقت وجود و مطلق وجود و وجود مطلق است و چون همه خوبی ها از او و با او و بلکه خود اوست انسان در هر خیری به او امید دارد. همین امید و رجاء هم خودش نشانه خیر و لطف خداست و از این واقعیت حکایت می کند که خداوند می خواهد انسان در خیر غوطه بزند و غرق شود: یا من ارجوه لکل خیر….
برای خدای مهربانی ها:خدای ما خیلی بزرگتر و برتر از این واقعیت است که بخواهد کسی را از سر انتقام عذاب کند. عذاب های خدا نه از سر لج بازی و انتقام و کینه و نه حتی از سر خشم – آن گونه که من و شما دیگران را رنج می دهیم- است؛ عذاب های خدا هم از سر مهربانی است البته مهربانی نسبت به همه عالم. اگر خدا این سختی ها را فراهم نمی کرد، هم انسان ها ساخته و پرداخته نمی شدند و هم عالم هستی عدالت و انصاف را تجربه نمی کرد؛ به همین خاطر هم انسان وقتی شرها و بدی ها به او حمله می کنند و سختی ها او را دربرمی گیرند باز هم به خدا پناه می برد چون می داند تنها کسی که قابل پناه بردن است؛ خداست. اصلاً آدم اگر بخواهد از خدا هم فرار کند باز باید به خدا پناه ببرد چون در عالم حقیقتی جز الله اصالتاً وجود ندارد که : یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو به همین خاطر هم خداوند در قرآن و در سوزه ذاریات می فرماید: به سمت خدا فرار کنید: ففروا الی الله . اگر انسان با آغوش خدا انس بگیرد، شرّهای جهان هم به او آسیبی نخواهند رساند: و آمن سخطه عند کل شرّ…
برای خدای بخشش ها: چشمهایت را که بازکنی هیچ چیزی جز خدا وجود ندارد؛ اصلاً هر طرف که چشم بچرخانی وجه خدا را می بینی: «فاینما تولوا فثَمّ وجه الله»؛ اول خداست و آخر خداست . و انسان هیچ وقت قرار نیست در این عالم صاحبخانه شود. ما همه مستأجریم و مستأجر خواهیم ماند. وجود ما از روز نخست تا هر وقت که خدا اراده کند که باشیم از او و برای اوست و ما مستأجر این خانه ایم. حالا این خدای بی نظیر- که اگر خواستی بگو یکی یه دونه- چیزهایی به ما داده و خواسته ما احساس کنیم که الکی مثلاً خیلی چیزها داریم و بعد خواسته از همین چیزها، ببخشیم. آن وقت وقتی ببخشیم، به ما خیلی می دهد. یعنی اصل و فرعش از اوست و به خاطر چیزهایی که در دستش می چرخد، ما را پر از لطف و مهربانی خودش می کند.یعنی ما را در کم بودن خود بزرگ می شمارد تا نکند فکر کنیم که کرامت نداریم. کم ما را با خودش بزرگ می کند ، زیاد می کند: یا من یعطی الکثیر بالقلیل ….
برای خدای گوش ها: اصلاً گاهی آدم دوست دارد بخواهد. دوست دارد خواهش کند. خواستن جزیی از خواسته های انسان است. دوست دارد با کسی حرف بزند، درد و دل کند، شکایت کند، گاهی دوست دارد یک گوش شنوایی باشد که بلندبلند فکرکردن های آدم هدر نرود. این جور وقت ها آدم نگران هم هست که نکند حرف هایی که می زند، شکایت هایش ، خواستن هایش را به حساب ضعف هایش بگذارند. نکند بعداً به روی آدم بیاورند، نکند ، نکند، نکند….برای همه این خواستن های گاه و بیگاه آدم یکی هست که می شنود و می دهد. خواسته ات را می دهد. اصلی ترین خواسته ات که همان آرامشی است که از خواستن بیوقتت دنبال می کرده ای به تو می دهد. آن قَدَر می دهد که دلت می خواهد باز هم از او بخواهی. که در خواستن از او نشاطی دلنشین نهفته است: یا من یعطی من سأله
برای خدای چشم ها: اصلاً گاهی آدم دوست دارد حرف نزند. دوست دارد کسی باشد که از چشم هایش، حرف هایش را بخواند. که لازم نباشد خواسته هایت را برایش شماره کنی. همین که نگاهش کنی بفهمد که چقدر حرف برای گفتن داری. که یکهو بغضت بشکند و جوری گریه کنی که فقط او معنایش را می فهمد؛ از بس که دوستت دارد و از بس که برایش مهمی. اصلاً قشنگ ترین قصه های دنیا، توی چشم هایی نوشته شده که پر از حرفند، گاهی برق دارند از شادی و گاهی دریایی شده اند از غصه. قشنگی این قصه ها به اشک ها و لبخندهایی نیست که در این چشم هاست؛ به دوست داشتنی است که او به تو دارد و حرف هایت را نگفته از چشم هایت می فهمد: یا من یعطی من لم یسأله و من لم یعرفه تحنناً منه و رحمه…
حالا از این خدای ماه رجب؛ هر چه دوست داری بخواه….او آماده است به خدا….
محمد شیخ الاسلامی
دکترای عرفان اسلامی
اختلافشان زیاد نبود، اما همان اندک نیز همچون فلفل، بلای زندگی نوپایشان شده بود. غبار جنجال بر سر امور کوچک و کم اهمیت، فضای زندگی شان را تیره کرده بود. دعوا و بگو مگو، کار روزمره شان بود.
یکبار بر سرِ دیدار فامیل، بار دیگر بر سر اینکه با چه کسی به سفر بروند. گاهی بر سر بدگمانی و سوء ظن. برخی اوقات بر سر برنامه تلویزیون و حتی دیدگاه سیاسی.
برای علیرضا مزه و طعم غذا اصلا اهمیتی نداشت، اما مدتی بود که به آن هم گیر میداد. یک بار به خاطر خوش نمک بودن غذا اوقات تلخی به پا کرد که همسایه ها هم به سر و صدای بلندش اعتراض کردند. هر چیز کوچک و پیش پا افتادهای قدرت ایجاد جرقه برای روشن کردن آتش نبردی بی انتها را داشت.
هرچند مدت زیادی از آغاز زندگی شان نگذشته بود اما یک خاطره زیبا هم برای هم نیافریدند که با یاد آن دلگرم شوند و زندگی را شیرین کنند. حسابی به چهره زندگی جوانشان پنجه افکنده و چهره آن را زشت و بد منظر کرده بودند.
کلافگی و سردرگمی گریبان هر دو را گرفته بود؛ هم کفر یکدیگر را در آورده بودند، هم نمی توانستند از کارهایشان دست بر دارند. شاید نمی دانستند درد از کجاست. شاید هم درمان را نیاموخته بودند. هرچه بود، تحمل آن وضع برایشان ناگوار و رنج آور بود.
به پیشنهاد یک دوست، مشاوری آگاه را برگزیدند و برای مشکل گشایی از زندگی شان به او مراجعه کردند.
مشاور به حرف هایشان خوب گوش می داد. معلوم بود که مشاوری کار کشته بود. بدون شنیدن حرف های دو طرف، لب به سخن نگشود. اجازه داد تا هر دو هر چه در درون دارند را به او نشان دهند تا بتواند با کمکشان بهترین راهکار را برگزیند.
بعد از شنیدن سخنان هر دو نسخهای برای هر یک از آن ها پیچید. اما برای هر کدام به صورت جداگانه. به همین دلیل آن ها را تک به تک به داخل اتاق فرا خواند و راهکارش را بیان کرد.
همیشه نباید اشتباهات را خط زد. گاهی باید اشتباهات را پاک کرد. نه تنها بودنشان عبرت انگیز نیست، که مایه سرافکندگی است. چنین نیست که همیشه جواب کلوخ انداز، سنگ باشد. اما همیشه می توان با نیکی، بدی را جبران کرد
اما یک دغدغه خاطر برای آن دو باقی مانده بود. علیرضا که مثل همسرش از اوضاع زندگی شان ناراضی بود دل به دریا زد و پرسید:
ناسازگاری های ما از یک روز و دو روز پیش شروع نشده. این قصه، سر دراز دارد. با عمل کردن به دستور العمل های شما وضعمان سامان می یابد، اما حکایت ناخوشی های ما چه می شود؟ ما هر دو در تمام طول زندگی از رنجاندن یکدیگر کوتاهی نکردهایم. سرنوشت این زخم زبان ها و کدورت ها چه می شود؟
مشاور که هر دو را افرادی با اطلاع و نگران نسبت به زندگی و آیندهشان می دید، لبخند زیبایی زد و تنها یک جمله گفت: «با خوبی، بدی هایتان را بشویید.»
این جمله کوتاه، آغاز زندگی جدیدی را برای علیرضا و همسرش نوید داد؛ زندگی که در آن عشق و صمیمیت جایگزین نفرت و کدورت شد و خاطرات تلخ گذشته را از خاطر این زوج جوان زدود. علیرضا و همسرش امید از دست رفته را باز یافتند. مدت زیادی از آن کدورت ها فاصله نگرفته بودند. اما مهربانیها و خوبیها به خوبی جواب داده بود. هرکس آنها را می دید گمان نمی کرد که تا چند روز قبل، همسایه هایشان هم از آن ها شاکی بودند. «خوبی» کار خودش را کرده بود.
همیشه نباید اشتباهات را خط زد. گاهی باید اشتباهات را پاک کرد. نه تنها بودنشان عبرت انگیز نیست، که مایه سرافکندگی است. چنین نیست که همیشه جواب کلوخ انداز، سنگ باشد. اما همیشه می توان با نیکی، بدی را جبران کرد.
برای هر لکه ای که روی لباس می نشیند، حلّال و پاک کنندهای وجود دارد که برای زدودن آن، باید از حلّال مناسبش استفاده نمود. البته آن حلاّل هم نباید خود لکه زایی کند.
این همان معجونی است که بابا طاهر از آن به محبت یاد میکند؛ معجونی برای زدودن خارها.
و این همان نور امیدی است که خداوند به انسان می نمایاند؛
إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ؛ حسنات و کارهای نیکو، آثار سیئات و کارهای ناپسند را با خود می برند. (هود، 114)
همان امید بخش ترین آیهای که حضرت امیر علیه السلام به یاران خویش معرفی می کرد.
در میان حسنات، ستون خیمه، نماز است. برای رفع غبار خطاها، بهترین راه، نماز است. پس، از آن استعانت بجویید.
محمد دهقانی زاده
امروز مجالی است تا بار دیگر، کودکی هایمان، در آغوش مهربان مادر رها شوند و به یاد بیاوریم که وسعت هیچ آسمانی، به اندازه عطوفت های مادر نیست و با ارزش تر از مادر، واژه ای در فرهنگ مهربانی ها نیست.
در این روزگار رنگ و رو رفته، لبخند مادر، ناب ترین تصویر است.
گاهی اگر می بینیم جاده زندگی، صاف و هموار شده است، بدانیم دعای مادر، چقدر راهگشا است روزهای ما اگر به جایی برسند، همه از برکت دست به دعا برداشتن کسی است که ادب، روبه رویش زانو زده است.
هرکه، هر کجا که باشد، همیشه درست ترین لحظه پناه، برایش آغوش مادر است.
برفِ پیری هم اگر بر سرِ خاطراتِ دیگر بنشیند، یاد او جوان ترین است …
<< 1 ... 106 107 108 ...109 ...110 111 112 ...113 ...114 115 116 ... 138 >>