به نام (زن) …به کام سیاست

 

گاهی دلم برای قدیم تنگ می شود. قدیم که می گویم یعنی به اندازه ی ده ها برابر سن و سالم.روزگاری که اصلا ندیدمش. همان زمان ها که مجنونش مجنون بود و لیلایش لیلا. نازهایی به قاعده و نیازهایی به اندازه.عشق هایی به غایت تمیز و  شسته و رفته.

 

آن قدر تمیز که پدر ، مادرهامان از همان دوران ِ آبْ بابای مدرسه با خیال راحت اجازه می دادند روزمان را با خواندن عشق های تاریخی اشان شب کنیم و شبمان را روز.

آن زمان ها که (زن) این ناموس خدا حرمت داشت و  پرده نشین هم اگر بود هزاران مرد شاعرش شده بودند و شیدایش.

واقعا جای دلتنگی هم دارد آن قدیم تر ها.

آن قدیم تر ها که  شاعران  برای وصف یک تار موی (زن) به صف می‌شدند و  بی چشم داشت صله ی شاهانه حتی اگر دختر سائل آبادی بود، شاعر درباری اش می شدند و از قِبَل وصف خال لبش،  نامی و نامدار برای به دست آوردنش باید هزاران  بار خنجر ابروانش  را به دل می کشیدند و از تیزی ناوک مژگانش خون دل ها می خوردند.

 

اینک اما…

اینک اما چه به روز (زن)آورده اند؟

چه به روزش آمده که مدام  شعار زر ورق کشیده تقدیمش می کنند؟

و مرد عیاش شهره ی شهر به خودش اجازه می دهد  برای حضّ نگاه هرزه و  نفس وامانده ی خویش،  عَلم آزادی او را بردارد؛ و حتی این حق را  برای خود قائل می شود که به دفاع از غریزه ی سرکش خویش خر لگدش را به شکم همین (زن) بکوبد !

 

چه به روزش آورده اند که قماربازان سیاست برای بُردشان روی رأی او شرط می بندند و مدام حقوق زن را عربده می کشند و به محض گذشتن خر حزب شان از پل، نه (زنی) می ماند و نه کشکی!

چه به روزش  آمده  که خودش نُقل مجالس شده و تن پوشش نَقل محافل و زیبائی اش مایه ی زیبایی چهره ی شهر؟!

سلفی عشق های مجازی!

 عشق هایی بی قاعده.  بی در و پیکر . بی صداقت. به غایت مبتذل . به غایت منفور.آن قدر منفور که نه احساسات درش پیداست و نه حتی شاعرانگی و نه حتی تر انسانیت.

و بازی کثیف سیاست. تا شعار حقوق (زن) سبیل چخماقی اشان را چرب می کند شعار می دهند و رأی جمع می کنند و وقتی (زن) برایشان صرف نداشته باشد شلیک گلوله و تهمت ناروا و خلاص.

و کثیف تر بازی زنانی که مع الاسف خود در جرگه ی نسوانند و عربده ی آنان در دفاع از حقوق زنان بلند تر از هر مردی است و به گاه زخمه بر تن زنان، برای چند صباح شهرت و مکنت، لال تر از هر لالی اند و کور تر از هر کور.

آری باید برای حفظ حرمت (زن)  دلتنگ بود.

که قدیم ترها خَبطی هم اگر بود عیّار گونه، ندید می گرفتند و امروز برای نجات خودشان و هم حزبی هاشان  خبط را به پای ضعیفه  که نه به پای جنازه اش می بندند. و اف بر این همه وقاحت.اف.

 

 

معصومه رمضانی

   شنبه 11 خرداد 1398نظر دهید »

اشاره رهبرانقلاب به عاقبت گمنامی شهید ابراهیم هادی

 

در شب ولادت کریم اهل‌بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. آقای محمدحسن جمشیدی از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه قرائت نمود:

 

در دعای اهل دل باران فراز آخر است

گریه کن در گریه‌ی عاشق صفایی دیگر است

 

عاشقان با اشک تا معراج بالا می‌روند

بهترین سرمایه انسان همین چشم تر است

 

در جواب بی‌وفایی خلوتی با خود بساز

دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است

 

شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم

آنکه با گمنام بودن سر کند نام‌آور است

 

صحبت از پرواز جانکاه است وقتی روح ما

مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است

 

گرچه چندی چهره‌ی خورشید را پوشانده‌اند

در پس این ابرهای تیره صبحی دیگر است

 

 

۱) رهبر انقلاب: مثل شهید ابراهیم هادی؛ میخواست گمنام زندگی کند اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور نامش پیچیده است.

 

متن کامل اشعار را در لینک زیر ببینید 

http://farsi.khamenei.ir/others-special?id=42596

   سه شنبه 31 اردیبهشت 1398نظر دهید »

دیدار مسئولان نظام با رهبر انقلاب

گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب به شرح زیر است:

 

 

* گزینه‌ی قطعی ملت ایران، مقاومت مقابل آمریکا است و در این رویارویی، آمریکا وادار به عقب‌نشینی خواهد شد. این رویارویی، نظامی نیست؛ چون بنا نیست جنگی انجام بگیرد. نه ما دنبال جنگ هستیم، نه آنها؛ که میدانند که به نفعشان نیست. این برخورد، برخورد اراده‌ها است و اراده‌ی ما قوی‌تر است، چون علاوه بر اراده‌ی خود، توکل به خدا را هم داریم.

 

* بعضی در داخل میگویند مذاکره چه عیبی دارد؟ مذاکره سم است، تا وقتی آمریکا این است که الان هست و مذاکره با دولت کنونی آمریکا یک سم مضاعف است. مذاکره یعنی معامله و داد و ستد اما آنچه در نظر آمریکاست، نقاط قوت ماست. میگویند مذاکره کنیم درباره‌ی سلاح دفاعی شما که چرا موشکی با فلان برد میسازید؛ این برد را کم کنید که اگر شما را زدیم نتوانید پایگاه ما را بزنید و جواب بدهید! خب معلوم است که هیچ ایرانی غیرتمند و باشعوری درباره‌ی نقاط قوت خود معامله نمیکند. یا مثلاً میگویند درباره‌ی عمق راهبردی‌تان در منطقه صحبت کنیم؛ یعنی این را از دست بدهید. پس اصل مذاکره غلط است، حتی با آدم حسابی. اینها که آدم حسابی هم نیستند و به هیچ چیز پایبند نیستند. البته هیچ‌کس در عقلای ما هم دنبال مذاکره نیست.

 

* شکی نیست که دشمنی آمریکا که از اول انقلاب شروع شده، امروز شکل آشکار به خود گرفته است. قبلاً هم همین دشمنی بود ولی به این صراحت نبود. الان صریح میگویند و تهدید میکنند. باید دانست کسی که با صدای بلند تهدید میکند، قوه‌ی واقعی‌اش آن‌قدر نیست. اینها [دولتمردان آمریکا] مصالح رژیم صهیونیستی را بیشتر از هر دولت دیگری رعایت میکنند. فرمان بسیاری از کارها دست جامعه‌ی صهیونیست‌ها است. آمریکایی‌ها احتیاج دارند به اینکه هارت و پورت کنند.

 

میگویند رفتار ما ایران را تغییر داد! بله، این را درست میگویند؛ تغییرش این بود که نفرت مردم ایران از آمریکا ۱۰ برابر شده و نزدیک شدن آنها به منافع جمهوری اسلامی برایشان دست‌نیافتنی‌تر شده؛ همت جوانان ما برای آماده نگه داشتن کشور بیشتر شده و نیروهای نظامی و امنیتی ما حواسشان جمع‌تر شده. ببینید چقدر دستگاه محاسباتی دشمن [دچار اشتباه است] که رئیس‌جمهورشان میگوید هر جمعه در تهران علیه نظام راه‌پیمایی است. اولاً جمعه نیست و شنبه است؛ ثانیاً تهران نیست و پاریس است.

کلیدواژه ها: آیا جنگ می شود
   سه شنبه 24 اردیبهشت 1398نظر دهید »

نگاهی گذرا به یوم‌النکبة

 

روز نکبت

 

روز نکبت یکی از شوم‌ترین و سیاه‌ترین روزهای تاریخ معاصر است. در ۲۶ اردیبهشت یکی از فاجعه‌بارترین و خونین‌ترین طرح‌های استعماری و ضد بشری پس از کشتار و آوارگی صدها هزار مسلمان بی‌گناه فلسطین، طی سالها به نتیجه رسید و رژیم نامشروعی که برای بشریت دستاوردی جز قتل و ترور و رنج و مصیبت نداشت، اعلام موجودیت کرد. در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی (۱۵می ۱۹۴۸میلادی) موجودیت رژیم اسرائیل دقیقا به شیوه شکل‌گیری آمریکا اعلام شد.

 

همانگونه که تشکیل آمریکا با ورود مهاجران اروپایی و قتل و کشتار بومیان آغاز شد، رژیم صهیونیستی نیز با کشتار مسلمانان و در سرزمینی متعلق به ساکنان آن (فلسطین) تاسیس شد، با این تفاوت که رژیم جدید هرگز روی آرامش به خود ندید.

گرچه رژیم صهیونیستی در۱۳۲۷ یک روز پس از خروج آخرین سرباز انگلیسی از فلسطین تشکیل شد اما این اقدام زمینه ها و ریشه هایی داشت که به نیم قرن قبل از روز اعلام تشکیل این رژیم بازمی‌گردد. پس از برپایی نخستین کنگره صهیونیسم در سال ۱۲۷۵ در شهر بال سوئیس و تصویب تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین، مهاجرت صهیونیست ها به این سرزمین تحت حمایت استعمار توسط سازمان جهانی صهیونیسم آغاز گردید.

چهار سال پس از این تاریخ، سازمان جهانی صهیونیسم با هدف تسریع در روند مهاجرت یهودیان شرکتی تحت عنوان صندوق ملی یهود تشکیل داد تا برای سکنی گزیدن یهود در فلسطین زمین بخرد. زمینهای خریداری شده توسط این صندوق به عنوان دارایی غیرقابل انتقال مردم یهود محسوب می‌شد. پس از پایان جنگ جهانی اول مهاجران یهودی به سمت فلسطین روانه شدند و آژانس یهود برای هماهنگ سازی وتسریع در روند مهاجرت یهودیان تشکیل شد.

با روی کار آمدن هیتلر در آلمان نازیسم بهانه ای شد تا روند مهاجرت یهودیان به فلسطین شدت یابد به گونه ای که شمار یهودیان مهاجر ساکن در فلسطین تا سال ۱۳۲۷ به طرز فزاینده‌ای افزایش یافت. در حالی که تنها ۱۲ درصد از خاک اشغالی فلسطین در تصرف یهودیان بود.

 

از این زمان خشونت ها و وحشیگری‌های یهودیان آغاز شد. جنبش عزالدین قسام در این دوران آغاز شد که توسط انگلیسی‌ها سرکوب شد. در سال ۱۳۲۶ قطعنامه ای صادر شد و فلسطین به دو بخش یهودی و فلسطینی تقسیم شد. بلافاصله پس از قطعنامه ۱۸۱ کشتارهای خونین گروههای ترور صهیونیستی آغاز شد.

 

از سال ۱۳۲۶ تا اردیبهشت ۱۳۲۷ چند کشتار وسیع در بلده الشیخ سعسع، الجلیل، قطار قاهره – حیفا، دیریاسین و ناصرالدین توسط گروههای ترور صهیونیستی از جمله هاگانا اشترون انجام گرفت که در این قتل‌عام ها تعداد زیادی از فلسطینی‌ها اعم از مرد و زن و پیر و جوان کشته شدند.

 

تنها در کشتار دیریاسین که توسط دو گروه ایرگون و اشترون انجام شد، ۲۵۴ تن از افراد غیرنظامی کشته شدند. صهیونیستها یک روز بعد از خروج سربازان انگلیسی از فلسطین تشکیل رژیم صهیونیستی را اعلام کردند. فلسطینی‌ها این روز را روز نکبت نامیدند و از آن پس روز نکبت به عنوان مفهومی از رژیم اسرائیل در جهان شهرت یافت، چرا که رژیم صهیونیستی قبل از تاسیس و بعد از تاسیس حاصلی جز نکبت و مصیبت و کشتار و ترور برای بشریت بخصوص مسلمانان نداشته است.

 

باشگاه خبرنگاران 

   دوشنبه 23 اردیبهشت 1398نظر دهید »

احکام روزه

احکام روزه ‏(استفتائات روزه بر اساس فتوای مقام معظم رهبری)

 

استفتائات رهبری

 

 

س : دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی توانایی روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمی‏تواند قضای آن را به جا آورد تا اینکه ماه رمضان سال بعد فرا می‏رسد، چه حکمی دارد؟

ج: ناتوانی از گرفتن روزه و قضای آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضای روزه نمی‏شود، بلکه قضای روزه‏های ماه رمضان که از او فوت شده، بر وی واجب است.

 

س : دخترانی که تازه به سن تکلیف رسیده‏اند و روزه گرفتن بر آنها مقداری مشکل است، چه حکمی دارند؟ آیا سن بلوغ شرعی دختران اکمال نه سال قمری است؟

ج: بنا بر نظر مشهور، بلوغ شرعی دختران همان تکمیل نه سال قمری است که در این هنگام روزه بر آنها واجب است و ترک آن به مجرد بعضی از عذرها جایز نیست، ولی اگر روزه گرفتن برای ایشان ضرر داشته باشد یا تحمل آن برایشان همراه با مشقت زیاد باشد، افطار برای آنها جایز است.

 

س : من زمان دقیق رسیدن به سن تکلیف خود را نمی‏دانم، از جناب عالی خواهشمندم بیان فرمایید که از چه زمانی قضای نماز و روزه بر من واجب است؟

ج: فقط قضای آن مقدار از نمازها و روزه‏ها که یقین به فوت آن بعد از رسیدن به سن قطعی تکلیف شرعی دارید، بر شما واجب است.

 

 

حوزه نت

   یکشنبه 22 اردیبهشت 1398نظر دهید »

حجت الاسلام و المسلمین سید کمیل موسوی استاد حوزه و مبلغ دینی در جلسه ای که در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد با اشاره به برخی نکاتی که رهبر معظم انقلاب در گام دوم انقلاب بیان داشته اند گفت : ایران بعد از ۴۰ سال جهان را به دوقسمت تقسیم کرده اند یک طرف ایران و طرفدارها و طرف دیگر استعمار است .

 

وی ادامه داد : رهبر انقلاب علت پیروزی های ایران را در شعارهای جدی ، جهانی ، فطری و درخشان است که ایران به دنیا هدیه داده‌است .

 

موسوی گفت : شناخت صحیح گذشته برای ترسیم درست آینده و مطالعه تاریخ قبل از انقلاب راهکار بسیار درستی برای پیروزی بر دشمنان انقلاب اسلامی است.

 

حجت الاسلام موسوی با بیان بررسی برکات انقلاب توسط رهبر انقلاب گفت : ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی یکی از بی بدیل ترین دستاورد انقلاب اسلامی است .

 

وی افزود : موتور پیشران کشور در عرصه علم و فناوری و ایجاد زیر ساخت های حیاتی که تا قبل از انقلاب وجود نداشته است و همین امر باعث پیشرفت و رشد پیشرفت جامعه اسلامی ایران شده است .

 

سید کمیل موسوی گفت :افزایش چشم گیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است .

 

سید کمیل موسوی با بیان نکاتی که رهبر انقلاب در مورد انقلاب ۴۰ ساله بیان داشتند گفت : اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالش ها که تا قبل از انقلاب بزرگترین آروزی مردم بدست آوردن نان شبانه بود و بزرگترین آروزی روشنفکران برگزاری یک انتخابات بود ولی در حال حاضر گفته می شود آیا آمریکا می تواند به ما ضربه بزند .

 

وی ادامه داد : جمهوری اسلامی به حدی بزرگ است که سوریه ، عراق و., برای ما چالش نیست و ملتی که در ذهنشان خطور نمیکرد که بتوانند در معادلات جهانی نظر دهند به یک باره می تواند نقش بسزایی در معادلات جهانی دارد .

 

این استاد حوزه کفت : در بیانیه گام دوم انقلاب رهبر معظم انقلاب ۴۳ بار از جوانان یاد می کنند و همه پیشرفت ها را در گرو پیشرفت جوانان می دانند .

 

سید کمیل موسوی گفت : مبارزه با فساد باید مرحله ای و درون خانوادگی باشد یعنی در مبارزه با فساد ابتدا باید تذکر داده شود بعد به نهادهای مربوطه گزارش داده شود نه آن که با گذاشتن سند یک فساد در فضاهای مجازی از قوه قضاییه بخواهیم که با فساد مبارزه کند .

 

وی ادامه داد : انقلاب برای انقلاب یعنی اعتقاد داشتن به دفاع از انقلاب .

 

این مبلغ دینی گفت : ۴۰ سال از انقلاب می گذرد و در بسیاری از مسایل بیشترین پیشترفت ها را داریم اما بیشترین ناامیدی ها را نیز در بین مردم داریم .مثلا اگر پرسیده شود فاسدترین سیستم اداری جهان از آن کدام کشور است قطعا کمتر کسی می داند که رتبه اول فاسدترین سیستم را آمریکا و رتبه دوم را سویس داراست .

 

وی در پایان ادامه داد : فاسدترین سیستم اخلاقی جهان متعلق است به درصد حرامزادگی در کشور های مختلف با تعریفی که سیستم های آن کشور از ازدواج دارند و ایران با کمتر از یک درصد اصلا در رده بندی نیست و فاسد ترین سیستم پولشویی از آن سویس است اما متاسفانه توهم فساد در کشور ایران چندصد برابر فساد است و توهم فقر چند صد برابر فقر است و .. و این خود باعث ناامیدی مردم می شود .

 

سید کمیل موسوی در پایان گفت : سند ۲۰۳۰ ، ۱۷ سند است که در همه زمینه ها نظر داده است مثلا سند ۲۰۳۰ آموزش و پروش در ایران، با بودجه ایران ، با وجود پدر و مادرهای مخالف انگلیس و آمریکا هستند ، کنار مساجدی که شعار مرگ بر آمریکا می گویند بدون کوچکترین جنگی سرباز آمریکا و انگلیس تربیت کند و این سند را کسی اجرا می کند که تمام آروزهایش هضم شدن در تعاملات جهانی است .

   دوشنبه 16 اردیبهشت 1398نظر دهید »

 شباهت سلیبریتی های جدید و قدیم ( پری بلنده ) 

 

پس از به شهادت رسیدن طلبه همدانی به دست اراذل به نام بهروز حاجیلو استاد رایفی پور مهناز افشار را با فردی به نام پری بلنده مقایسه کرد و توییت زد : « آقای #وزارت_اطلاعات ، #پلیس_امنیت ، #اطلاعات_سپاه، و دیگر مسئولان ذیربط حواستان هست؟

#پری_بلنده قصه ما #شعبون_بی_مخ های دیگری هم دارد

#مهناز_افشار »

 

برایم جالب شد که پری بلنده کی بود ؟ و چه شباهتی با سلبریتی امروزه دارد ؟ البته که شعبان بی مخ ها را علی اکبر رایفی پور با پستش به ما شناساند.

پری بلنده

سکینه قاسمی معروف به “پری بلنده” از ثروتمندترین خانم‌رئیس‌های شهرنو، صدها دختر جویای کار را به لطایف‌الحیل به محله “جمشید” در تهران کشانده بود. از دربار سفارش می‌گرفت و به درباریان خدمات می‌داد.

گاه برادر شاه دختری را دیده و هوس می‌کرد پس قُلچماقهای آن پتیاره می‌رفتند در راه مدرسه، دکان یا بازار، دخترک بی‌پناه را بلند کرده و به آن نرینه می‌رساندند. البته که این خوش‌خدمتی‌ها بی‌مزد نبود، روسپی‌خانه‌هاش از قِبل حمایت دربار چنان رونقی داشت که برای نگهبانی و محافظتش ده‌ها گردن‌کلفت لازم بود. لَندهورهایی که از وظایفشان سربه‌نیست کردن مردهایی بود که پی ناموسشان به قلعه می‌آمدند. شاهدش، جمجمه‌هایی که پس از انقلاب اسلامی در شهرنو یافت شد.

صبح روز 28 مرداد 1332 دسته‌های چماقدار همراه سرکردگانشان از چهارسوی شهر راه افتادند. در میان این گنده‌لات‌ها چند زن مشهور حضور داشتند. بدکاره‌هایی مثل پری بلنده، ملکه اعتضادی و دیگران که قدرت و شهرتشان را مدیون تباه کردن زندگی دختران بودند و اوباش تحت امر این زنها حقوقشان از راه فروش دخترکان بی‌کس و کار شهر تامین میشد.  «پری بلنده» از اوباش مشهور در ساقط کردن دولت مصدق بود که پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در ایران، در 21 تیر 1358 به اتهام فساد فی‌الارض، اعدام شد. وی از جمله افراد فعال ـ سلطنت طلب‌های چاقوکش، ارازل و اوباش ـ در کودتا، که در بسیج توده‌های نا‌آگاه مردم علیه دکتر مصدق نقش مهمی داشت . 

 پری بلنده

 

چه ترکیب جالبی، تلاقی فحشا و اوباش! گُرز و عمود داشتند و به سمت خانه مصدق یورش بردند و هرکه شعار نمی‌داد را می‌زدند و می‌کوفتند.

اعلیحضرت به همدستی همین سلبریتی‌ها قدرت را باز پس گرفت، سلبریتی‌هایی که از گُرده دختران شهرنو بالارفتند وهیچ کجای تاریخ از این قربانیان سیستم، پله‌های نامرئی حکام، یعنی دختران حرفی نشد.

زنان انگار در دستگاه طاغوت نقشی جز تفاله شدن ندارند، یک روز جسمشان می‌شود ابزار برگرداندن تاج و تخت، یک روز چارقد سر چوبشان، یک روز تن‌شان به اسارت می‌رود، یک روز به اسم آزادیِ تن، شعورشان.

انگار زن‌ها هستند تا روغنِ چرخ‌دنده‌های استکبار باشند، انگار که در دستگاه بی‌خدایی و ظلم، زن چیزی بیش از ابزار رسیدن به هدف نیست با این تفاوت که حالا طاغوت نقش‌های شیک‌تری به زنان کودتاهای مطلوبش می‌دهد، آنقدر شیک که متوجه تفاوت نقشش با “پری بلنده” ها نشوی.۱

 کار سازمان یافته پری بلنده

در آن سال‌ها، موسسه اطلاعات نشریه‌ای هفتگی به نام جوانان امروز منتشر می‌کرد که یک نشریه جنجالی و عوام‌پسند حاوی مطالب سینمایی، ورزشی، اخبار و مطالب حادثه‌ای بود. [در سال 1356]، یک زن فریب‌‌خورده به دفتر مجله جوانان تلفن می‌کند و به سردبیر مجه جوانتان اطلاع می‌دهد که سفارش‌دهنده الان آگهی استخدام که هر شب در صفحه نیازمندی‌های یکی از رونامه‌ها چاپ می‌شود کسی نیست جز «پری بلنده»، سردسته معروف قلعه شهرنو!

همین تلفن‌کننده ناشناس با اضطراب و با عجله توضیحات مختصر دیگری می‌دهد و تلفن را قطع می‌کند. براساس اطلاع او، پری بلنده شب‌ها در روزنامه‌های کثیرالانتشار و پرتیراژ کشور آگهی استخدام ماشین‌نویس، تلفنچی و منشی زن و دختر می‌داده و وقتی زنان و دخترکان جویای کار برای استخدام به محلی که برای به فریب کشاندن زنان و دختران معصوم تدارک دیده شده بود مراجعه می‌کردند، پری بلنده و عواملش این زنان و دخترکان را بازی می‌دادند و می‌آوردند و می‌بردند تا سرانجام به مقصود خود برسند و طعمه به دام افتاده را وارد قلعه شهرنو کنند.

در دفتر مجله جوانان امروز، دختر جوانی به عنوان تلفنچی و منشی تحریریه کار می‌کرد به نام «سلیقه».

خانم سلیقه را مامور می‌کنند تا با تلفن مندرج در آگهی روزنامه تماس بگیرد و تقاضای کار کند.

خانم سلیقه که به خوبی توجیه شده بود نقشش را خوب بازی می‌کند و جهت مصاحبه حضوری دعوت می‌شود.

محمدرضا رفیع‌زاده و کاویانی [خبرنگار و عکاس اطلاعات] هم دورادور و دوربین به دست خانم سلیقه را تحت نظر داشتند. در محل ملاقات با خانم سلیقه، مذاکرات مختصری انجام می‌شود و بدون پرده‌پوشی لب کلام را با وی در میان گذاشته و او را دعوت به کار خلاف می‌کنند! شرح این ماجرا همراه با عکس‌های مستند، دوشنبه همان هفته در مجله جوانان امروز چاپ [شد] و معلوم می‌شود پری بلنده ار طریق دادن آگهی در جراید کشور تعداد زیادی از دختران و زنان جویای کار را فریفته و از طریق پشت بام کاباره شکوفه نو (در خیابان سی متری) که مشرف به خیابان اول شهرنو بود و استفاده از راه‌پله‌های خانه‌های واقع در شهرنو وارد این مجله فساد کرده است.

 

چاپ این گزارش چهارصفحه‌ای در یک مجله پرتیراژ هفتگی کشور همراه با عکس و اسناد و اعترافات مستند باعث جریحه‌دار شدن احساسات عمومی شد و عمق فساد و تباهی را در گنداب متعفن رزیم شاهنشاهی نشان داد. اما حتی باعث یک روز بازداشت عامل اصلی ان (پری بلنده) نگردید! بعدها مظفر بالایی (معاون سردبیر مجله جوانان امروز) به من گفت وزارت اطلاعات از ادامه انتشار این گزارش جلوگیری کرده و از دفتر مخصوص فرح و دفتر مخصوص اشرف و از دفتر رییس شهربانی کل کشور و حتی ساواک به مجله تلفن کرده و ضمن گفتن بد و بیراه فراوان، نشریه و گردانندگان آن را مورد تهدید قرار داده‌اند. «محمد بهرامی» یکی دیگر از خبرنگاران آن زمان مجله جوانان امروز نیز به من گفت که پری بلنده توسط محافل دربار حمایت می‌شده و به خاطر وابستگی‌هایش نه تنها مورد مواخذه و مجازات قرار نگرفته بلکه مدعی مجله هم شده بود! (که لابد چرا آبرویش را در مجله ریخته‌اند!)۲

 

 حالا نمونه ای از فعالیت های مهناز افشار را که باعث عصبانیت مردم شد و او را در حد پری بلنده پایین آورد ببینیم 

۱_رکنا

۲_ مشرق

   سه شنبه 10 اردیبهشت 13982 نظر »

توضیحات آیت الله مکارم شیرازی درباره برخی مسابقات

 

 

دانلود کنید 

 

آیت الله مکارم شیرازی در آغاز درس خارج فقه خود: بدون این که اسم دستگاهی را ببرم، اگر یک دستگاهی پیدا شود، سؤالاتی مطرح کند و بگوید هرکس جواب بدهد ما جایزه می دهیم، آیا درست است یا نیست؟

فرض بگیریم سؤالات خوب، اگر پول جوایز را از خودشان بدهند اشکالی ندارد، در واقع می خواهند برای کار خیر و مسائل علمی و آموزشی خرج کنند، در اینجا مانعی ندارد.

اما اگر پول را از شرکت کنندگان بگیرند کما این که برخی به روش های مختلف این کار را می کنند و گاهی اوقات بخش اعظم پول به جیب برگزار کننده مسابقات می رود و درصد اندکی به شرکت کنندگان می دهند در اینجا هر دو حرام می شود.

 

در کشور اسلامی نباید این وضع باشد، باید شفاف باشد، مال حرام برکت ندارد، در راه بد مصرف می شود و خیری در آن نیست.

   پنجشنبه 5 اردیبهشت 1398نظر دهید »

آشتی با امام زمان عجل الله

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند: « هرکس که بمیرد و امامش را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است » کتاب آشتی با امام زمان (ع) پس نمی از دریای معرفت این امام مظلوم بچشیم ! اگر می خواهید خیلی جمع و جور و مختصر با چرایی امامت و وظایف منتظران آشنا شوید، کتاب « آشتی با امام زمان (ع) » پیشنهاد خوبی است.

 

خوبی کتاب این است که از منظر منتظران نوشته شده است نه از دید یک محقق؛ هر چند نویسنده ی این کتاب یعنی «جناب آقای محمد شجاعی» محقق کار کشته ای در مباحث مهدوی است.

مباحثی که در این کتاب می خوانید شما را به طور کلی با نیازهای انسان آشنا می کند و همین طور که جمله ها از مقابل چشم شما می گذرند می فهمید که چقدر وجودمان وابسته به معصومین (علیهم السلام) است.

کمی که پیش می روید، می فهمید امام زمان (عج) در حق ما چه کارهایی انجام داده اند و ما در قبال این همه محبت چه مزدی داده ایم. محمد شجاعی اسم این بخش از کتابش را گذاشته است: « غم نامه و آشتی » . هر چند در بخش غم نامه و آشتی دلتان از خودتان می گیرد، در فصل بعد راه حل های پیشنهادی شما را به خودتان می آورد. این راه حل ها به ما کمک می کند که اشتباهاتمان را جبران کنیم. و در نهایت بخش آخر کتاب اختصاص به وظایف منتظران یافته است.

***

جناب آقای محمد شجاعی در مقدمه ی کتابش گفته است : “مگر ما با امام قهریم که آشتی کنیم؟”

و ایشان پاسخ داده اند :

“می توانیم با امام زمان (ع) قهر باشیم، ولی اهل عبادت، عزاداری، عمل صالحی و خیر نیز باشیم و کارهایمان هیچ ربطی به حضرت نداشته باشد و اگر داشته باشد، بسیار کم و ناچیز و غیر مؤثر. همان طور که فرزند یا فرزندان یک شخص بزرگ می توانند به انواع عبادت و کارهای خیر بپردازند و پدر مهربان خود را رها کنند و کاری با او نداشته باشند.”

 

پس کتاب موصوف را دانلود کرده و با جدیت تمام جهت آشتی با خدا و امام زمان علیه السلام مطالعه کنیم

 

دانلود کنید 

   شنبه 31 فروردین 1398نظر دهید »

از مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم سید رضابطحایی و خانواده شهیدش برگرفته از دست نوشته های شهید والا مقام مصطفی صدر زاده

 

بسیجی یعنی….

 

با رفتن سید من هم سال 87 کامل از حوزه بیرون آمدم و بعد از چند سال که از عزیمت سید به نجف می گذشت و از ایشان خبری نداشتم یک روز گوشیم زنگ خورد. باورکردنی نبود .

سید رضا بود. پرسیدم :کجایید؟فقط بگویید کجایید تا بیایم .

برای دیدنشان رفتم قم. خیلی نورانی شده بود با دیدن سید باز هم در دلم جرقه ی بازگشت به حوزه زده شد.

وقتی دیدم می خواهد برای مدتی در ایران بماند و از محضر آیت الله امجد استفاده کند از ایشان خواهش کردم که نزدشان درس بخوانم.

خیلی از دستم شاکی شد که چرا حوزه را ترک کرده ام آخر از همان سال اول طلبگی تذکر داده بود که باید درس بخوانیم.

گفتم: در بسیج فعالیت می کنم. نوجوان های پایگاه خیلی از اوقاتم را گرفته اند. تعدادشان به دو هزار نفر می رسد و سرم خیلی شلوغ است.

سید با دست زد روی شانه ام و گفت: آقا مصطفی ما نباید فقط بسیجی باشیم، باید بسیج آفرین باشیم و اول خودمان را درست کنیم و بعد بسیجیان را. ولی کو گوش شنوا؟!

 

بعد هم با ناراحتی ادامه داد: شما بسیجی ها چرا درس نمی خوانید؟

 

خیلی از دست خودم ناراحت شدم ، با تنبلی ام به آبروی بقیه ی بسیجی ها هم لطمه زده بودم ،در حالی که این طور نبود و در پایگاه ما از استاد دانشگاه تربیت شده بود تا دکترای انرژی اتمی ، من خودم تنبلی کرده بودم و برای درس خواندن برنامه ریزی نکرده بودم و این ربطی به بسیج نداشت.

 

سید بعد حضورش در ایران برای امر تبیلغ به یک شرکت مهندسی دعوت شد.وقتی هم که دید شرکت تهران است و نزدیک حاج آقا امجد قبول کرد. اسم شرکت (موج پویا) بود. یک اتاق به سید داده بودند و آنجا مبلغ و امام جماعت شده بود.

 

اولین بار که آدرس را گرفتم تا نزد سید بروم تصمیم گرفته بودم که جدی جدی طلبه بشوم . ورود به آن شرکت برایم شگفتی ها داشت. اسمش شرکت بود اما در واقع یک پایگاه بسیج درست و حسابی بود که همه ی اعضا مهندس بودند و کارشان طراحی . خیلی ذوق کرده بودم ، از اینکه سید با بسیجیان با سواد و کار درست هم دیدن داشته و فقط من را ندیده خوشحال بودم.

 

مهندسین بسیجی که بالای اتاق کارشان با خط درشت نوشته بودند: «بسیجی یعنی به کار گرفتن تمام توان برای حفظ انقلاب اسلامی.» بعضی از آنها چفیه روی شانه انداخته و با شلوار پلنگی پشت کامپیوتر نشسته بودند. همه هم اهل شوخی و خنده .

 

مدیر شرکت می گفت: تا حالا چند بار از آمریکا و کشورهای اروپایی برای این دلاورها پیشنهاد کار با حقوق و دستمزد عالی و خانه و امکانات شده ولی ایشان به سینه ی همه ی این پیشنهادها دست رد زده اند .

 

سید رضا هم می گفت :اینان حتی علوم حوزوی اشان از من بیشتر است. بعضی از آنها تسلط خیلی بالایی روی تفسیر آیات دارند و در بحث با یکی از آنها کم آورده است. خیلی خوشحال بودم از اینکه این نیروهای بسیجی آبروی ریخته مرا جمع کرده اند. خلاصه من هر روز از شهریار به تهران می آمدم و پای درس استاد زانوی تلمذ می زدم و هر روز به غیر از دروس نظری ، نکات اخلاقی تازه ای از رفتار عملی سید یاد می گرفتم و ایشان گاهی هم نکاتی را به خود من گوشزد می کردند.

 

مثلا:

عادت داشتم موقع حرف زدن مدام قسم بخورم.

یک بار سید با عصبانیت گفت: هیچ وقت برای اثبات حرفت قسم نخور،حرفت را بزن !خواستند باور کنند ،خواستند باور نکنند.

 

یا یک مرتبه خودکاری کنارم بود و می خواستم با آن مطلبی بنویسم، سید گفت :قبلش باید از صاحب آن اجازه بگیری؛ و بعد توضیح داد که حتی چیزهای کوچک هم در قیامت حساب و کتاب دارند و باید مراقب رفتار خود باشیم.خودش هم خیلی اهل مراقبت بود.

 

از نمونه رفتارهای عملی اشان این بود که همیشه از کنار هر فقیری رد می شدند به او پول می دادند حتی اگر آن شخص به زعم ما دروغگو بود و کلّاش. سید رضا معتقد بود اگر کسی از ما کمک خواست و رسیدگی نکردیم قساوت قلب می گیریم.

 

به راستی که سید مرد عمل بود و گوشه گوشه ی رفتار و سکناتش یک نکته از هزار درس نظری کتب حوزه .

 

 

نوشته شده به قلم دوست خوبم معصومه رمضانی ، این کتاب در حال نگارش است و هنوز به چاپ نرسیده است عزیزانی که علاقمند به خواندن این کتاب ارزنده (قبل از چاپ) هستند با ما در پیام رسان ایتا به آدرس زیر همراه باشند

http://eitaa.com/joinchat/2280783888Cc8031724bb

   سه شنبه 27 فروردین 1398نظر دهید »

1 ... 11 12 13 ...14 ... 16 ...18 ...19 20 21 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 812
  • دیروز: 1562
  • 7 روز قبل: 6916
  • 1 ماه قبل: 41439
  • کل بازدیدها: 877922
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1