ریختن خون بی گناهان 

 

احترام به خون انسان ها در اسلام به حدی است که ریختن خون یک انسان برابر با کشتن همه انسان ها شمرده شده « من قتل نفساً بغیرِ نفسٍ اوْ فسادٍٍ فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا » مائده آیه ۳۲.

 

و ریختن خون مومن سبب عذاب ابدی و غضب الهی و عذاب عظیم شمرده شده است ، می فرماید : «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً : و هر کسی مؤمنی را به عمد بکشد ،پس جزای اوجهنم است و در آن جاودانه خواهد بود، و خداوند بر او غضب آرد و او را لعنت میکند و برای او عذابی بزرگ آماده دارد» نسا ، آیه ۹۳

 

و به این ترتیب قاتل مومن به چهر مجازات بزرگ اخروی تهدید شده است :

۱_ خلود در دوزخ 

۲_ غضب الهی 

۳_ لعن خداوند 

۴_ عذاب عظیم 

 

و این حد اکثر احترام اسلام را به خون مومن می رساند چرا که در هیچ مورد از مجازات قرآن کریم چنین مجازات بیان نشده است .

 

 

دیده شده در کتاب پیام قرآنی آیت الله ناصر مکارم شیرازی ، نشر دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۳۸۲.

   سه شنبه 12 بهمن 1395نظر دهید »

جابجا گفتن اذکار 

 

سوال : اگر كسى به جاى تسبيحات اربعه حمد و سوره را بخواند آيا نمازش باطل مى‌شود؟

 

جواب : اگر با قصد و اراده حمد را انتخاب كند و بخواند، اشكال ندارد ولى اگر فراموش كرد و بجاى تسبيحات اربعه حمد را خواند، اگر در حال ركوع يا بعد آن يادش آمد، نمازش صحيح استو اگر قبل از ركوع يادش آمد بايد مجدداً با اختيار و اراده يا حمد را بخواند و يا تسبيحات اربعه را بخواند؛ و در صورت انتخاب حمد بجاى تسبيحات، نبايد سوره را بخواند.

 

 

دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=35

   سه شنبه 12 بهمن 1395نظر دهید »

تعلیماتی که علی علیه السلام به مسلمانان آموخته است .

 

 

فرمود : حجامت موجب سلامت بدن و نیروی عقل می شود . 

 

عطر در شارب از اخلاق پیامبر صلی الله است .

 

مسواک موجب خشنودی خدا و روش پیامبر و پاک کننده دهان است .

 

استعمال روغن پوست را نرم ، مغز را افزایش می بخشد و مجاری آب را نرم می کند و خشکی پوست و عیب آن را برطرف می کند و رنگ را باز می کند

.

کفش خوب بدن را نگه می دارد .

 

ناخن گرفتن مانع درد بزرگ است و رزق را فراوان می کند .

 

موی زیر بغل را ستردن موجب از بین رفتن بوی بد می شود و پاکیزگی و روشی است که پیامبر دستور فرموده است .

 

شستن دو دست قبل غذا و بعد از غذا روزی را افزایش می دهد و چشم را جلا می بخشد .

 

شب زنده داری بدن را سالم و خدا را خشنود و موجب رحمت می گردد و چنگ زدن به اخلاق پیامبران است .

 

خوردن سیب ترشح معده را افزایش می دهد .

 

خوردن شیر دندانها را محکم می کند و بلغم و بوی دهان را می برد .

 

خوردن بیست و یک مویز ناشتا تمام امراض را برطرف می کند مگر مرض مرگ .

 

خوردن گلابی نیروی دل ضعیف است و معده را پاک و قلب را تزکیه و موجب برطرف شدن ترس و خوشرویی بچه می شود .

 

مومن آب دهان جلوی انظار نمی اندازد ، اگر چنین کاری از روی نسیان کرد استغفار نماید از خدا .

 

 

دیده شده در کتاب بحارالانوار ، ترجمه جلد چهارم ، تالیف محمد باقر مجلسی ، ترجمه موسی خسروی ، انتشارات اسلامیه ، جلد دوم احتجاجات ،ص ۸۵ تا ۸۷.

   سه شنبه 12 بهمن 13953 نظر »

ظهور امام زمان عجل الله را جدی بگیریم 

 

 

رفقا کوچکترین حرکت شما در تاریخ ثبت می شود ، الان کوچکترین حرکت و کلمه شما در تاخیر یا تعجیل ظهور ، یک دقیقه یا ده دقیقه یا یک ثانیه و یا یک ساعت ثبت خواهد شد .

یک دقیقه عقب انداختن ظهور به خدا جرم نابخشودنی است . قلب هایتان را نورانی کنید و از فتنه ها بخواهید عبور کنید ، فقط کافی است جدی بگیرید ظهور را و قلبتان نورانی خواهد شد .

 

روایت است که وقتی ظهور محقق شود همه شما و همه شما خواهید گفت که من اینقدر توقع نداشتم که ظهور به این زودی محقق شود . فرمود ؛ من یک شبه امر مهدی عجل الله خودم را اصلاح خواهم کرد ، منتظر مقدمات نباشید چرا که یک شبه عالم را متحول می کنم .

 

ظهور  را جدی بگیرید که مثل جبهه ها می شود ، مثل رزمنده ها می شوید ، بگذارید نور دفاع مقدس به وجود شما بیاید ، سند حرفم را بگویم که در روایت است ؛ « فرمود : منتظر مانند رزمنده ای است که در خیمه امام زمان عجل الله در حال نبرد است و در اتاق فرماندهی در محضر حضرت فرمان می گیرد و می رود و بر می گردد . » 

 

و از این بالاتر می فرماید : « منتظر مانند کسی است که پای رکاب حضرت در خون خودش غلتیده و به شهادت رسیده است » منتظر کسی است که فرج را جدی گرفته است ….

فرج را جدی بگیرید که خود خدا دل تو را روشن خواهد کرد و مهدی فاطمه عجل الله تو را هدایت خواهد کرد ...

 

 

گزیده ای از سخنان استاد پناهیان شنیده شده .

کلیدواژه ها: Emam zaman, انتظار, جبهه مومن
   دوشنبه 11 بهمن 13951 نظر »

 هميشه، هر روز عمل خير انجام بدهيد، مخصوصاً دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها، اين دوشنبه و پنج‌شنبه اعمال را به پيشگاه ولي عصر عرضه مي‌دارند

 

 

اسرار قرآن کريم اين است که جامعه را جامعه فرشتگي کند، از حد متعارف بالا بياورد. وقتي قصص انبيا را نقل ميکند، هم براي تبشير است، هم براي إنذار، ولي وقتي قصص فرشته ها را نقل ميکند، فقط صبغه تبشير دارد؛ چون در آن‌جا عصياني نيست، عذابي نيست و طرزي قصه هاي قرآني را براي ما ارائه ميکند که انسانهاي صالح را در کنار فرشته ذکر ميکند، اين يک تقارن لفظي محض نيست، اين يک همساني دو تا کلمه نيست، اين يک مجاورت ايماني است؛ گوشهاي از اسرار اين مجاورت را وجود مبارک امام سجاد و ساير ائمه(عَلَيْهِمُ السَّلام) بيان کردند. ما يک مقارنت لفظي بين انسانها و فرشتهها گاهي ميبينيم که در برخي از موارد هم يک قِراني بين برخي از افراد و دام ميبينيم، ما خيال ميکنيم اينکه با «واو» عطف شده است، هيچ ارتباطي بين «معطوف و معطوف‌عليه» نيست! اما آن‌که قرآن ناطق است؛ يعني امام معصوم، از اين مقارنتها و عطفها پرده بر‌ميدارد.

 

وجود مبارک امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) فرمود؛ در فضل علم و معرفت توحيدي همين بس که خداي سبحان، علما را با فرشته يک‌جا ذکر مي کند. در اوايل سوره مبارکه «آل‌عمران» چنين اين آمده: (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْط ، سوره آل عمران آیه ۱۸ ) استدلال امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) اين است که ذات أقدس الهي، نام مبارک خود را در آن قلّه مطرح کرد، بعد علما و فرشتگان را در کنار هم ذکر کرد. فرمود عالمان دين و فرشته ها شهادت به توحيد ميدهند،اين قران يک اصل کلي و يک کلمه کليدي است براي بهره برداري از قرآن.


 در بخشهاي ديگري هم قرآن کريم ميفرمايد به اينکه خداي سبحان پيامبر خود را فرستاد، تأييد ميکند؛ اما جبرئيل ملائکه و (صالِحُ الْمُؤْمِنين‏ ؛ سوره تحریم ، آیه ۴ ) مؤيد پيغمبر هستند، تأييد ميکنند، تسديد ميکنند، حمايت ميکنند. اينکه فرمود: (صالِحُ الْمُؤْمِنين‏) يعني مؤمنان صالح و ملائکه، پيغمبر(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه‏ آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) را تأييد ميکنند؛ اين يک مقارنتي است بين افراد صالح و فرشته ها؛ خواه با مسئله جبهه؛ خواه با مسئله حوزه؛ خواه با مسئله دانشگاه؛ خواه با مسئله توليد؛ خواه با مسئله اشتغال، هر کس کاري بکند که نظام اسلامي را تأييد کند، اين شخص جزء مؤمنان صالح است، همسايگي با فرشتهها مخصوص به علماي توحيد نيست.

 

اگر در سوره «آل‌عمران» علماي توحيدي را با ملائکه طبق بيان امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) يک‌جا ذکر ميکند، اين کار مخصوص علما و دانشمندان حوزه و دانشگاه نيست، در سطح جامعه هر کسي که اهل صلاح و فلاح بود، هر کاري که داشت با امنيت و امانت انجام داد، اين در رديف فرشته ها قرار ميگيرد. فرمود پيغمبر را ملائکه و مؤمنان صالح ياري ميکنند؛ البته مستحضر هستيد که ائمه(عَلَيْهِمُ السَّلام) قرآن ناطق هستند، معادل قرآن هستند و طبق بيان لطيف مرحوم کاشف الغطاي بزرگ قرآن از امام بالاتر نيست، اينها همتاي هم هستند، اگر قرآن بالاتر از امام معصوم باشد، بخشي از معارف توحيدي و حقايق در قرآن باشد که امام ـ مَعَاذَالله ـ به او دسترسي نداشته باشد؛ اين ميشود إفتراق، اين طليعه إفتراق است در حالي که حديث معتبر و مسلسل و متواتر «لَنْ يَفْتَرِقَا» جلوي اين را ميگيرد؛ البته امام که قرآن ناطق است، بدنش را فداي قرآن ميکند؛ اما حقيقت امام، روح مطهر امام، همتاي قرآن است، اين يک اصل اول.


اصل ديگر اين است که بخشي از آيات قرآن کريم، منحصراً برای اهل بيت است، برای خاندان عصمت و طهارت است؛ مثل آيه تطهير، آيه غدير، آيه مباهله، اين گونه از آيات؛ اما بخش سوم مربوط به آياتي است که مصداق کاملش ائمه هستند، اگر گفته شد که ( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون‏ ؛ سوره مومنون ، آیه ۱ ) بر اهل بيت تطبيق شد؛ يعني مصداق کامل اين آيه، آنها هستند، وگرنه پيروان آنها، شيعيان آنها، شاگردان اينها، هر کدام که به نوبه خود به اين آيه عمل کنند، اهل فلاح هستند.

 

 در جريان (صالِحُ الْمُؤْمِنين)‏ بر وجود مبارک حضرت امير تطبيق شده است؛ اما اين مثل جريان غدير نيست، اين مثل جريان مباهله نيست، اين مثل جريان آيه تطهير نيست، اين مثل جريان آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْت‏»سوره مائده آیه ۳. نيست که منحصراً براي آن حضرت باشد. مؤمنان صالح ميتوانند يار و ياور پيغمبر باشند، اين کم مقامي نيست! آنگاه همانند پيغمبر قدم برميدارند. در قرآن کريم فرمود: اينها قدم صدق دارند؛ يعني نزد خدا جايگاه ثابتي دارند، شاگردان اينها يعني شاگردان ائمه، آنها هم قدم صدق دارند. اين مقام را خداي سبحان در قرآن وقف کسي نکرده است، اگر در اين جمله که فرمود مؤمنان صالح، مثل ملائکه، يار و ياور پيغمبر هستند، حتماً در معاد، مسئله «شفاعت» هم بهره اينها خواهد شد.

 

مطلب ديگر آن است که راهش چيست؟ اين قله را چه کسي ميتواند فتح کند؟ يک بيان نوراني از وجود مبارک پيغمبر(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه‏ آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) رسيد، اين به عنوان تمثيل است نه به عنوان تعيين. آن بيان را وجود مبارک حضرت امير(سَلامُ الله عَلَيْه) در نهج البلاغه نقل کرد، آن بيان اين است که وجود مبارک پيغمبر فرمود، خداي سبحان، يک چشمه شفاف و زلال و آب صافي را در دمِ منزل همه شما قرار داد که شبانه روز، پنج بار در آن چشمه شنا کنيد و خود را نظيف کنيد و تطهير کنيد و آن نماز پنجگانه است؛ اين بيان نوراني را حضرت امير(سَلامُ الله عَلَيْه) در نهج البلاغه از وجود مبارک پيغمبر(عَلَيْهِما السَّلام) نقل کرده است،آيا اين تمثيل است يا تعيين؟ يعني در بين عبادات فقط نماز اين خصوصيت را دارد، روزه و حج و زکات و امثال آن، اين خصيصه را ندارند يا نماز يک چشمه جوشانتري است، چون عمود دين است، ساير عبادات هم چشمه هستند، تطهير هستند. همه اين آيات، دستورات ديني، زير مجموعه (يُطَهِّرَكُم‏) است، در مسئله وضو و امثال وضو، ذات أقدس الهي دستور داد خدا مي‌خواهد بشر را پاک کند، نه اينکه با يک مختصر وضو، اين تمام بدن پاک بشود، گاهي به جاي وضو انسان تيمم مي‌کند، صورت را خاک‌مالي مي‌کند، اين‌طور نيست که منظور طهارت ظاهري باشد.

 


ما را از آن غرور و خودخواهي که غدّه علاج‌ناپذير است، درمان مي‌کند. فرمود اين تيمّم هم «أَحَدُ الطَّهُورَيْن»است، اين خاک هم «أَحَدُ الطَّهُورَيْن» است، اين روايت «التُّراب أَحَدُ الطَّهُورَيْن» هم که در دستورات فقهي ماست. اگر کسي وضو گرفتن براي او مشکل باشد، تيمم مي‌کند، خاک هم انسان را پاک مي‌کند، معلوم مي‌شود به اينکه آنچه را که ما بايد از آن پرهيز کنيم، فرمود: ( وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر ؛ سوره مدثر ، آیه ۵)  از پليدي بپرهيز! اين هجرت تا آخر قيامت هست، ممکن است در يک عصر ما جهاد نداشته باشيم، جهاد بيروني نداشته باشيم؛ اما جهاد دروني تا قيامت هست، هجرت هم تا قيامت هست، فرمود از هر پليدي مهاجرت کن! ما انسان‌ها دلمان مي‌خواهد پاک باشيم و در وسوسه‌ها پيروز باشيم، اين اوايل ممکن است، يک مقداري سخت باشد، بعد يک مقدار که جلو رفتيم به آساني از گزند وسوسه حفظ مي‌شويم، قصص انبيا را که خدا نقل مي‌کند، به ما راهکار نشان مي‌دهد که اين راه رفتني است؛ منتها آنها جلوتر، شما دنبال.

 

گاهي انسان به جايي مي‌رسد که کار براي او آسان مي‌شود، گاهي از اين فراتر قدم بر‌مي‌دارد به آساني کار از او صادر مي‌شود، خيلي فرق است؛ بين دعاي کليم حق و دعاي حبيب حق(عَلَيْهِما السَّلام)، درباره موسيٰ خداي سبحان ديد دعاي کليم حق اين است که (رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري‏) تا به آن‌جا مي‌رسد که (وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري‏ ؛ سوره طه ۲۵ ، ۲۶ ) يعني کار مرا براي من آسان کن! اين خواسته کليم حق است. در قبال خواسته‌هاي ديگر ذات أقدس الهي فرمود: (قَدْ أُوتيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسی سوره طه آیه ۳۶)به همه خواسته‌هايت رسيدي، ما اجابت کرديم، اين براي کليم حق؛ اما درباره حبيب حق، فرمود به اينکه (وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْری ، اعلی آیه ۸) ما آن قدر عظمت به تو داديم که کارها از تو به آساني صادر مي‌شود، نه کار را براي تو آسان کرديم، خيلي فرق است به اينکه بگوييم؛ «يسر امر الزيد للزيد» يا «يسر الزيد للامور»، فرمود ما تو را مصدر امور قرار داديم که به آساني کار از تو صادر مي‌شود، آن مقام کجا، اين مقام کجا؟! ولي به هر حال راه باز است.

 

ادامه »

   یکشنبه 10 بهمن 13956 نظر »

پیام رهبر انقلاب در تجلیل از فداکاری آتش نشانان مؤمن و شجاع

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتش‌نشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو و با تشکر از همه دستگاهها و افرادی که در این ده شبانه‌روز تلخ با همه‌ی توان، کار بزرگی را به پایان رساندند، خاطرنشان کردند: این شهیدان، یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان باشد، عزمی راسخ و شجاعتی مثال‌زدنی را تجسّم می‌بخشد و در راه خدا متاع جان را بی‌چند و چون عرضه می‌کند.


متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم


اکنون پس از شبها و روزهای تلخ نگرانی و کاوش، نوبت آن است که یاد فداکاری با شکوه و مظلومانه‌ی آتش‌نشانان مؤمن و شجاع ملت ایران ثبت و بزرگ داشته شود و مردانی را که حقاً باید قهرمانان کم‌ادّعا و با اخلاص نامیده شوند همگان بشناسند و درس آنان را در خاطر نگه دارند.


این جوانمردان برای نجات جان و مال هم‌میهنان خود، با شهامتی شگفت‌انگیز به درون آتش و آوار رفتند و جان خود را در خطر نهادند و خود را فدا کردند. آنان یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثال‌زدنی را تجسّم می‌بخشد و در راه خدا متاع جان را بی‌چند و چون عرضه میکند. خانواده‌های داغدار و همه‌ی ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحبنظران، این پدیده را در تحلیلها و محاسبات خود درباره‌ی ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند. این حادثه از سوئی غم‌انگیز و از سوئی افتخارآمیز است. اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفه‌ی پر خطرند و هرگز فراموش نخواهند شد ان‌شاء الله.


اینجانب در غم آن عزیزان و دیگر جان‌باختگان حادثه‌ی پلاسکو با خانواده‌ها و بازماندگان آنان شریکم و از خداوند متعال برای آنان رحمت الهی و برای اینان صبر و اجر مسألت میکنم.


همچنین از دستگاهها و افرادی که در این ده شبانه‌روز تلخ با همه‌ی توان برای نجات جان آتش‌نشانان و گرفتارشدگان، کوه سنگینی از کار و تلاش و همت و نگرانی را بر دوش کشیدند و با همکاری و صمیمیّت، کاری بزرگ را به پایان رساندند تشکر میکنم و پاداش الهی را برای آنان میطلبم.

 

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۰ بهمن ماه ۱۳۹۵

 

دیده شده در سایت رسمی امام خامنه ای مدظله العالی 

   یکشنبه 10 بهمن 13953 نظر »

امنیت و زوال خوف 

 

نعمت امنیت قطع نظر از ریشه های آن ، در حد خود از بزرگترین نعمت های معنوی است که فقدان آن حتی برای یک لحظه دردناک است ، این حقیقت را کسانی در می بابند که در بیابان های خطرناک یا در مناطق جنگی که هر آن بیم موشک و بمباران می رود قرار گرفته اند ، آب زلال حیات در آن تیره و تار می شود و ساعت ها و دقیقه ها سخت و سنگین می گذرد و نقطه مقابل آن مناطق امن و امان است .

 

قرآن درباره پرهیزگاران می گوید : « ان المتقین فی مقام امین ؛ پرهیزگاران در جایگاه امن و امانند » ( دخان ، ۵۱) نه ترسی از هجوم شیاطین ، نه سلطه طاغوت ها ، نه حمله آفات و بلا و نه هجوم غم و اندوه ها .

 

و نیز به همین دلیل در حال دیگر می فرماید : « ادخلوا الجنه لا خوف علیکم و لا انتم تحزنون : داخل بهشت شوید در حالی که نه ترسی دارید و نه غمی » ( اعراف آیه ۴۹) .

 

 گاه تجربه کرده ایم تمام نعمت های مادی و وسایل پذیرایی برای یک نفر آماده است ، اما غم و اندوهی که بر دل او سایه افکنده ، یا ترس و خوفی که از درون او را آزار می دهد ، چنان پریشانش ساخته که مطلقا به آن نعمت ها نگاه نمی کند و کمترین اعتنایی به آن پذیرایی ها ندارد ، اینجاست که حقیقت و عمق این تعبیرات قرآنی درباره بهشتیان را می توان لمس کرد .

 

البته بهشتیان حتی در این دنیا نیز گوشه ای از امنیت و آرامش را در سایه ایمانشان احساس می کنند ، و با تکیه بر حقیقت توکل ، و روح و رضا و تسلیم در برابر اراده حق ، حتی در سخت ترین مشکلات از آرامش خاصی برخوردارند : أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۶۲) الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ (۶۳) لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۶۴) آگاه باشید دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند … برای آن ها شادی و سرور است در دنیا و آخرت .( یونس آیه ۶۲ تا ۶۴) 

 

 

دیده شده در کتاب پیام قرآن ، آیت الله مکارم شیراز ، جلد ۶ ،صفحه ۲۸۵

   شنبه 9 بهمن 13953 نظر »

علم و اخلاق 


 

مسأله‌ی اول اینکه: خود را فارغ التحصیل ندانیم. این یک مسأله‌ی مهمی است. یعنی باید آموزش دائمی باشد. من بارها این را گفتم. در قرآن آیاتی که آمده و سفارش شده قرآن بخوانید، یعنی هی تکرار شود. ما فارغ التحصیل نداریم. کسانی که امکانات بیشتری دارند، باید سواد بیشتری داشته باشند.


مسأله‌ی دوم آیاتش را هم نوشتم. «زِدْنِي‏ عِلْماً» (طه/۱۱۴) یکی است. یکی هم خدا به حضرت موسی می‌گوید: نزد خضر برو و چیز یاد بگیر. حضرت خضر علومی دارد که تو موسی نمی‌دانی. این هم آمد و موسی به خضر گفت: این اخلاق آموزش است. «هَلْ أَتَّبِعُكَ» اجازه می‌دهی من تابع شما باشم و دنبالت راه بیافتم؟‏ «عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف/۶۶) به شرطی که چیزی یاد من بدهی.


امتحان هوش! شاگرد کیست؟ موسی. معلم کیست؟ خضر، شاگرد به معلم… این آیه قرآن است. اجازه می‌دهی دنبالت راه بیافتم به شرطی که یک چیزی به من یاد بدهی؟ حالا نکات، اول «هَل» اجازه می‌دهی، یعنی با ادب با استاد صحبت کن. استاد است، با اجازه! «أَتَّبِعُكَ» یعنی در هر مقامی هستی، خود را تابع استاد بدان. نگو می‌خواهم شاگردی کنم. بگو: می‌خواهم مرید تو شوم. تبعیت کنم از شما. «عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ» یعنی بی‌خود مرید کسی نشو. به شرط اینکه علمی داشته باشی. گاهی افراد بی‌خود مرید کسی می‌شوند. چقدر این آقایی که مرید او شدی سواد دارد؟


شب‌ها هفته‌ای یک کتاب مطالعه کنید. ببینید من بارها این را گفتم. این سخنرانی‌هایی که بنده و امثال بنده می‌کنیم. حالا یا امام جمعه، هرکس، استاد، این سخنرانی‌ها مثل چوب کبریت است. چوب کبریت نه حرارتی دارد، نه چوبی دارد، نه گوگردی دارد. ولی اگر این چوب کبریت دست یک آدم مدیری باشد، سریع این وصل به گاز شود حرارت زیاد می‌شود. گاز اگر وصل به غذا شود، غذا به انسان وصل شود، انسان به خدا وصل شود، این چوب کبریت تا خدا پیش می‌رود. اینکه شما پای یک سخنرانی بروید یک مقاله بخوانید، باسواد نمی‌شوید. اگر چاه خودت خشک باشد با یک سطل آب، آبدار نمی‌شود. خودتان باید مطالعه کنید. فرهنگ مطالعه در کشور ما ضعیف است. فرهنگ فیلم دیدن زیاد است. اگر خواسته باشند جامعه را ارزشیابی کنند، ده دوازده راه است برای اینکه این جامعه، جامعه‌ی رشد یافته است یا سقوط کرده؟ یکی اینکه در این جامعه چند کتاب چاپ می‌شود؟ تیراژ کتاب‌هایش چقدر است؟ چند کتاب چاپ می‌شود و درباره‌ی چه موضوعی چاپ می‌شود؟


اخلاق شاگردی است. «أًتَبِعُکَ» من خودم تابع شما هستم. «عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ» بخاطر علمت مرید شما شدم. بعد گفت: «مِمَّا» یعنی گوشه‌ای از علمت را، این خودش یک ادب است. نمی‌گوید: ای خضر هرچه بلد هستی نشان من بده. می‌گوید: گوشه‌ای از علمی که داری. می‌گوید: «عُلِّمْتَ» نمی‌گوید: «عَلَّمتَ». «عُلِّمْتَ» یعنی خدا به تو داده است.


بالاترین دانشمندانی را که من سراغ دارم، حضرت امام، عالم درجه یک، ایشان فرمود: خدا یکبار حافظه را از من گرفت. یک ربع ساعت فکر کردم یادم رفت اسم من روح الله است. اینطور نیست چون شما کتابخانه داشتی و تحقیق کردی. آنها اثر دارد، ولی خدا به تو داده است. از خدا غافل نشویم. هرکس هرچه دارد از خدا دارد. حدیث داریم بعضی از آدم‌هایی که خیلی زرنگ هستند، هرچه می‌دوند به جایی نمی‌رسند. بعضی آدم‌های عادی هم وضعشان خوب می‌شود. حدیث داریم خدا مخصوصاً این کار را می‌کند که به زرنگ بگوید: پول‌ها به زرنگی نیست. حالا خدا خواسته یک تار عنکبوت پیغمبر را در غار حفظ کند. حالا این عنکبوت بگوید: من محافظ پیغمبر هستم. دنبال کارت برو. تو «اوهن البیوت» هستی. فوتت کنند از بین می‌روی. حالا خدا یکجا لطف کرد، تو دم غار محافظ پیغمبر شدی. 

ادامه »

   جمعه 8 بهمن 13958 نظر »

 پول خرد 

 

سوار ماشین شدم  که بروم سرکار ، یک نفر عقب نشسته بود و من هم برای این که راحت باشم جلو نشستم ، توی راه دوتا خانم هم سوار شدند ، بعد از  چند دقیقه ای که گذشت یکی از خانم ها کرایه اش را داد و گفت : آقا همین جا پیاده میشم .

 

راننده پول را از خانم گرفت و نگاهی به پول انداخت و گفت : من پول خرد ندارم خانم .

 

خانم جوان هم کیفش را نکاه کرد و گفت : آقا من هم پول خرد ندارم .

 

راننده دیگر چیزی نگفت و نگه داشت ، خانم جوان  از ماشین پیاده شد و سر خم کرد تا شاید راننده بقیه پولش را بدهد، اما با کمال تعجب ماشین به راه افتاد و خانم جوان با چشم حرکت ماشین را دنبال کرد .

 

من داشتم از آینه بقل به او نکاه می کردم ، چهر ه اش نشان می داد که ناراحت شده است .

 

ناراحتی یک رهگذری که دیگر شاید او را نبینم  خیلی ناراحتم کرد . با خودم فکر کردم چرا این آقا بقیه پولش را نداد ، در حالی که می توانست یکی از هزار تومانی ها را پس دهد و بعد بگوید پول خرد ندارم . اما شاید فکر کرده که او زیاد ضرر نمی کند ولی خودش اکر قرار باشد به هر کسی که پولش خرد نیست ببخشد در روز کلی ضرر می کند

 

ولی باز هم اینها جوابی برای چهره ناراحت و ناراضی یک مسافر نیست . 

نمیتوانستم خودم را قانع کنم که یک نفر به همین راحتی حق دیگری بخورد ولو کم باشد ، به خودم گفتم ؛ کاش این آقا متوجه بود که این کار مال حلالش را  مخلوط به حرام می کند و مال حرام یعنی …

 

وای خدایا نه ! این راننده بیچاره هم زحمت کش است چرا متوجه نیست که برکت را خدا به مال انسان می دهد . مال کم باشد ولی با برکت هزار بار بهتر از مال زیاد بی برکت است .

 

خلاصه از ماشین پیاده شدم و ناراحت راننده ای زحمت کش بودم که حواسش به مسافران کنار خیابان خیلی بیشتر از حلال و حرام مالش بود . برای دلداری به خودم گفتم آخر وقتی پول خرد نیست راننده چه کند با این همه هزینه های سرسام آور  ، اگر ماشینش خراب شود میدانی چقدر باید خرج کند .

 

نه ! نمی شود اینها هم دلیل برای بی تفاوتی نسبت به لقمه ای که می خوریم نیست ، اما واقعا من چه کار می توانم کنم ؟ 

آن خانم جوان که رفت ، این راننده هم که رفته و بدنبال روزی گاز و ترمز را فشار می دهد تا زورش به گازهای بدون ترمز زندگی برسد . ولی یک راه هست و آن این است که خودم را آماده کنم برای وقت هایی که راننده ای به من گفت پول خرد ندارم ، با رضایت و بدون اخم گویم : اشکالی ندارد ……

 

عبدی متین 

   چهارشنبه 6 بهمن 13952 نظر »

ترک نماز 

 

فریضه بزرگ نماز به قدری اهمیت دارد آیات روایات در کتب معروف اسلامی درباره اهمیت آنها وارد شده است و قرآن با صراحت ترک این فریضه را از اسباب سقوط در دوزخ شمرده است ، آنجا که می فرماید ؛ گروهی از بهشتیان ( اصحاب الیمین) در ارتباطی که از جایگاه خود با مجرمان دوزخی می گیرند از آن ها سوال می کنند : « ما سلککم فی سقر  چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟ » 

 

آن ها در پاسخ می گویند : « ما از نمازگزاران نبودیم و مستمندان را اطعام نمی کردیم و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم و همواره روز جزا را انکار می کردیم »

 

«قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ؛ گويند از نمازگزاران نبوديم ( سوره مدثر؛۴۳)

وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ؛ و بينوايان را غذا نمى‏ داديم (۴۴)

وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ؛ با هرزه‏ درايان هرزه‏ درايى میکرديم (۴۵)

وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ؛ و روز جزا را دروغ مى ‏شمرديم (۴۶)

 

گر چه در این آیه علاوه بر ترک نماز به سه گناه دیگر نیز اشاره شده است ولی ذکر ترک نماز به عنوان اولین گناه به خوبی نشان می دهد که تا چه حد ترک این فریضه الهی خطرناک است ، به علاوه این امور چهارگانه هر کدام  مستقلا می تواند یکی از اسباب سقوط در دوزخ ( ترک اطعام مستمندان ظاهرا اشاره به منع حقوق واجب است ) 

 

مساله نماز آنقدر از نظر اسلام مهم است که طبق بعضی از روایات معروف ، نخستین چیزی که از نامه اعمال به آن نگاه می شود نماز است ، اگر در نامه اعمال ( به طور صحیح ) وجود داشت به سایر اعمال نیک نگاه خواهد شد و الا به بقیه نگاه نمی گردد .۱ 

 

این مطلب شاید به خاطر آن باشد که نماز سرچشمه زاینده ایمان و ضامن بقای آن است ، با ترک نماز اصل اینان به تزلزل می افتد و می دانیم یکی از شرایط قبولی اعمال ایمان است که بدون ایمان چیزی پذیرفته نیست . ۲

 

۱_  دیده شده درکتاب پیام قرآن  : ر. ک وسایل الشیعه ، جلد سوم ، کتاب صلاه ، باب ششم و هفتم و هشتم ، مخصوصا صفحه ۲۲ حدیث ۱۰ ، و صفحه ۱۹ ، حدیث ۶ 

۲_ دیده شده در کتاب پیام قرآن ، آیت الله مکارم شیراز ، جلد ۶ ،صفحه ۳۴۸ 

   سه شنبه 5 بهمن 13954 نظر »

1 ... 56 57 58 ...59 ... 61 ...63 ...64 65 66 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1291
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1