«خیر» چیست؟!

«خیر علمی» چیست؟!

چه کسانی در دنیا خیر می بینند؟!

از حضرت امیر(سلام الله علیه) سؤال کردند خیر چیست؟

حضرت در پاسخ این سوال فرمود خیر، داشتن مال و فرزند زیاد نیست، فرزند صالح شرف‌بخش است، مال حلال، طیب و طاهر باعث برکت است، اینها خیر است.

خیر در دو چیز است؛ در بخش «اندیشه» داشتن علم صائب و در بخش «انگیزه» داشتن حِلم صالح.

تو اگر بتوانی در عبادت بیش از دیگران بروی این خیر توست و اگر کار خیر کردی نگویی من کرده‌ام! فرمود معنای خیر این نیست که ارقام صفر ثروت شخص بیشتر باشد، این یک بارداری و حمّالی برای وراث و دیگران است.

چیزی که انسان باید بگذارد و برود که خیر نیست؛ آری اگر به تولید و ایجاد اشتغال بپردازد و مشکلات جامعه را حل کند، دست چنین کارگری را پیغمبر بوسید؛ وگرنه حضرت فرمود خیر در این نیست که مال تو زیاد شود، یا اولاد تو زیاد بشود بلکه خیر در دو چیز است: در بخش عقل نظر، اندیشه صائب و محققانه و در بخش عقل عمل، حِلم و بردباری.

 

آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق در شرح کلمه قصار 94 نهج البلاغه.

   سه شنبه 26 آذر 1398نظر دهید »

دو راهی های زندگی 

 

وصال

 

زندگی همه اش وصل است و فصل همیشه سیم ات وصل است ، یا به خدا یا به حضرت ابلیس.

نمیشود هم به خدا وصل باشی هم به جناب شیطان ، با هم جور در نمی آید وصل یکی فصل دیگری است.

اما نمی دانم چرا گیر کردم ، جنگ خوبی و بدی درونم همیشه به راه است ، هم خدا را می خواهم ، هم رنگ و لعاب های پیشکشی حضرت شیطان را .

گیر کرده ام بین دو دنیایی که هر کدام برایم کششی دارد .

 

هر بار که از حق ، راه کج می کنم ، نمی دانم چه اتفاقی می افتد که دلم گرداب می شود و تند بادهای پی در پی زیر و رویش می کند ، انگار حضرت عشق از من به من مهربانتر است که اینطور طوفان می کند تا برگرددم .

 

اما بعد از آرامش هر طوفان ، دوباره بد مستی میکنم ، راه گم میکنم و دوباره روز از نو و روزی از نو ..

 

منم با این درد بی درمان رفت و برگشت .

که در عهد شکنی ثابت قدم مانده ام نه پیشرفت می کنم و نه بزرگ می شوم .

نمی دانم این سردرگمی و بد عهدی که انگار خصلتم شده تا کجا می خواهد ادامه یابد .

ترس آن دارم که در لحظه موعود در عهد شکنی سر کنم

 

 

متین

   شنبه 23 آذر 1398نظر دهید »

سلام رو به ضریحم جواب می خواهم 

 

سلام بر حسین

 

سلامِ رو به ضریحم؛ جواب می‌خواهم

جواب، از لبِ عالیجناب می‌خواهم

 

سراب، آمده سیراب، از حرم برود

چقدر، تشنه‌ام از تشنه آب می‌خواهم

 

پُر است، از بتِ طاغوت، کعبه‌ی دل من

به دستِ بت‌شکنت انقلاب می‌خواهم

 

اگر چه بی‌ادبم؛ از خجالت آبم کن

غرورِ کوهِ یخم؛ آفتاب می‌خواهم

 

به سمتِ دستِ کریمت قنوت، می‌گیرم

دعایم و نفسی مستجاب می‌خواهم

 

حسابِ نوکری‌ام قُربةًاِلی‌العشق است

که گفته است، که از تو ثواب می‌خواهم ؟!

 

سرِ دوراهِ بهشت و زیارتِ حرمت

من اختیار، در این انتخاب می‌خواهم

 

رضا قاسمی


موضوعات: خواندنی ها, اشعار
   پنجشنبه 21 آذر 13982 نظر »

جریان نفوذ عامل اساسی در کاهش جمعیت است

 

مدرسه علمیه کوثر ورامین

 

 

حجت الاسلام و المسلمین سید یاسر موسوی، در سومین جلسه از سلسله جلسات بصیرت افزایی سیاسی که صبح امروز در مدرسه علمیه خواهران کوثر ورامین برگزار شد، با اشاره به نزدیک بودن برگزاری انتخابات مجلس گفت: در این انتخابات باید دقت داشته باشیم که جوانان انقلابی و مومن را وارد مجلس کنیم و بدانیم هستند کسانی که در گذشته ضربات زیادی خود یا وابستگانشان به نظام زده اند، ولی حالا با نام جوان انقلابی برای انتخابات ثبت نام کرده اند.

 

وی ادامه داد: باید بر این موضوع دقت نظر داشته باشیم که انتخابمان بر اثر تاثیر شعارهای کاندیدها نباشد و نمایندگان را با توجه به عملکردشان انتخاب کنیم.

 

حجت الاسلام موسوی با اشاره جنگ های ترکیبی یا هیبریدی که جنگ روز دنیا است، بیان داشت: همان طور که رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار با تولید کنندگان اشاره کردند در حال حاضر جنگ جمعیت به وقوع پیوسته است و دشمنان ما در صدد هستند با کنترل جمعیت ایران بتوانند تاثیراتی را که می خواهند بر کشور داشته باشند.

 

وی با بیان این که جریان نفوذ و پیاده نظام دشمن در ایران عامل اساسی روند رو به رشد کاهش جمعیت است، تصریح کرد: در هشت سال جنگ تحمیلی ۳۰۰ هزار شهید داده ایم و امروز و طبق آمار رسمی وزارت بهداشت سالی ۵۰۰ هزار سقط جنین اتفاق می افتد و از این تعداد ۴۰۰ هزار جنین در آزمایشات غربالگری سقط می شود و با کمترین مشکل جنین دستور سقط را صادر می کنند.

 

حجت الاسلام موسوی با اشاره به جنگ های رسانه ای که از انواع جنگ های هیبریدی است، اظهار داشت: بسیاری از شبهاتی که در فضای مجازی وجود دارد توسط صهیونیسم هایی که فارسی را به طور کامل مسلط هستند و یا منافقین آموزش دیده و یا لشکر عربهای سعودی منتشر می شود.

 

استاد حوزه ابراز داشت: رهبر معظم انقلاب این حجم از تلاش دشمن در فضاهای مجازی و تاثیر آن بر جامعه و همچنین بی خیالی و کم کاری مسولان را دیده اند که فرمودند «اگر رهبر ایران نبودم رهبر فضای مجازی می شدم ».

 

حجت الاسلام موسوی در پایان خاطرنشان کرد: طلاب موظف هستند تا در این فضای پر شبهه، بر رفع شبهات جوانان و به خصوص دانش آموزان که در خطر بیشتری قرار دارند اهتمام داشته باشند.

   چهارشنبه 20 آذر 1398نظر دهید »

خدایا کِی خودت را به من نشان می‌دهی؟

 

خدا

 

عبادت یعنی تمنا؛ تمنای ملاقات.الله‌اکبر، یعنی خدایا کِی خودت را به من نشان می‌دهی؟

کِی جلوه می‌کنی؟

ببین من با ادب ایستاده‌ام. تا کی باید مقابل تو ادا در بیاورم و با اراده خودم خم و راست شوم، نمی‌شود رؤیت عظمت تو مرا به سجده و رکوع بکشاند؟ سجده‌ها را تکرار می‌کنم اما کِی تو در را باز خواهی کرد؟ مدام این الفاظ را تکرار می‌کنم، ولی هنوز تو را نچشیده‌ام. و هنگامی که نماز به پایان می‌رسد، بنده صدا می‌زند: باشد راضی هستم… سلام بر همه خوبان عالم «السلام علیکم و رحمة الله و برکاتة.» این بار هم نشد ولی سجدۀ شکر به‌جا می‌آورم؛ خدایا ممنونت هستم که مرا در این تمنّا قرار دادی.

 

 

بخشی از کتاب “رابطه عبد و مولا” اثر علیرضا پناهیان


موضوعات: خواندنی ها, متقین
   سه شنبه 19 آذر 1398نظر دهید »

اللّهُم أجعَل عواقبَ أمورِنا خَیْرا.

حر انقلاب

 

آدمی گاه مسجود ملائک است و گاه مهبوط به درجه ای نازل تر از انعام ، و هر کدام از این دو گاه را برگزیند تکلیفش را با خود روشن ساخته است.

یا غرقه ی مستوری است و بندگی رب یا غرق مستی است و بردگی نفس.

اما در این میان آنچه جانکاه است و روح را به رنج و تعب می اندازد کشمکش های نفس اماره است و نفس لوامه.

روزی عاشق شدن و روزی فارغ شدن هایش.

ساعتی در خیمه ی حسین بن علی(ع) نشستن و ساعتی دیگر از خان یزید بن معاویه لقمه برچیدن هایش.

در این آوردگاه خیر و شر چیزی که دست آدمی را خواهد گرفت ذات پاک است و سرشت نیکو.

لقمه ی حلال و شیر پاک و نگاه داشتن حرمت ها. کتاب ((شاهرخ حر انقلاب))، راوی زندگانی مردی است از تبار حیرانی.

مردی که علت سرگردانی خویش را جهل می دانست و با دم مسیحایی روح الله (ره)، از دنیای مردگان بیرون آمده و به حریت ابدی دست یافته است.

این کتاب روایتی است از آغازین روزهای زندگی شهید (( شاهرخ ضرغام)) ، دوران جهالتش و صد البته چیره شدن بر این دوران به واسطه ی توبه ای نصوح. در این کتاب روایتگری مادر و دوستان و همرزمان شهید یکی پس از دیگری خواننده را وا می دارد که تا پایان مطالب را دنبال کند و از توبه های پیشین خویش شرمسار گردد.

چه اگر توبه اش به سان قهرمان این روایات بود عاقبتی همچون او نصیبش می گشت.

مردی که روزگاری کوتاه از زندگانی جاودانه ی خویش را در پلشتی جهالت گذرانده اما در همان دوران حرمت مقدسات را نگاه داشته.ماه صیام و صفر و محرم را می شناخته و آداب زانو زدن در برابر مردان حق را می دانسته،این امور مضاف بر دعای مداوم مادر دستگیرش شد و از او دستگیری برای گم گشتگان وادی حیرانی ساخت.

نثار شادی روح این شهید جاوید الاثر صلواتی طلب می نمایم و برای چشیدن طعم شیرین روایاتش مطالعه ی کتاب را که الحق کتاب شیرینی بود.

 

معصومه رمضانی

   دوشنبه 18 آذر 1398نظر دهید »

چرايي اهميت فرهنگ در نگاه رهبري

 

براي همين است که با نگاهي کوتاه به بيانات رهبر معظم انقلاب طي بيش از دو دهه اخير، به خوبي مشخص مي شود که افزون بر ساير مسائل و موضوعات مرتبط با اداره کشور، در اين ميان “مقوله فرهنگ” يکي از دغدغه هاي ديرينه و مهمي بوده است که همواره مورد توجه و تأکيد ايشان قرار داشته اند. ديرينه بودن دغدغه فرهنگ در نزد رهبر عظيم الشأن انقلاب در حقيقت ريشه در اهميت فرهنگ در سيره عملي و نظري ايشان از يک طرف و نقش و جايگاه آن در توسعه سالم و همه جانبه کشور از جانب ديگر دارد. در اين چارچوب از نظر رهبر انقلاب اهميت مسأله فرهنگ، به اين خاطر است که «امروزه بيشترين سرمايه گذاري دشمنان بر روي فرهنگ است، زيرا فرهنگ از تأثير بسزايي در ميان افراد جامعه برخوردار است»؛ اين ديدگاه را مي توان يکي از نظريات جديد ايشان در باب اهميت مقوله فرهنگ قلمداد نمود. انواع فرهنگ در انديشه هاي رهبر انقلاب براي فرهنگ انواع مختلفي ذکر شده و مباني متفاوتي نيز براي اين تقسيم بندي ها بيان گرديده است.

 

اما رهبر معظم انقلاب انواع فرهنگ را بر مبناي دامنه شموليت زماني و جامعه تحت پوشش محيط فرهنگي به اين صورت مورد اشاره قرار داده اند:

 

الف) فرهنگ ملي: «عاملي که يک ملت را به رکود و خمودي يا تحرک و ايستادگي يا صبر و حوصله يا پرخاشگري و بي حوصلگي يا اظهار ذلت در مقابل ديگران يا احساس غرور و عزت در مقابل ديگران يا به تحرک و فعاليت توليدي يا به بيکاري و خمودي تحريک مي کند، فرهنگ ملي است. فرهنگ با همين تعريف ويژه محصول تعريف جمعي از يک جامعه است که خود مؤثر در همه حرکات و تحولات و تشکيل دهنده هويت يک جامعه است». 8/10/1383

 

ب) فرهنگ عمومي: «در داخل کشور آنچه در فرهنگ عمومي ما ضعيف است يا جايش کم است عبارتند از؛ انضباط، اعتماد به نفس ملي، اعتزاز ملي، قانون پذيري، غيرت ملي، فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگي، فرهنگ خانواده، فرهنگ اداره و فرهنگ لباس». 26/9/1381

 

ج) فرهنگ تخصصي: «فرهنگي که بايد در توليد، خدمات، ساختمان سازي، کشاورزي، صنعت، سياست خارجي و تصميمات امنيتي رعايت شود». 26/9/1381

 

ب) فرهنگ سازماني: «فرهنگ اداره (رشوه بگيريم يا نگيريم، با رشوه چه کار کنيم، کار مردم را چگونه راه بيندازيم)». 26/9/1381

 

بنابراين مبتني بر تقسيم بندي فوق، فرهنگ ملي فرهنگي است که چندين نسل در آن مشترک بوده و به عنوان عامل مؤثر در تعيين هويت يک ملت قلمداد مي شود.

 

فرهنگي عمومي نيز فرهنگي است که وجوه مشترک زيادي با فرهنگ ملي دارد ولي در مظاهر فرهنگي با تغييرات متناسب با شرايط و مقتضيات محيطي همراه است. به يک معنا مي توان گفت فرهنگي عمومي ظهور و نمود فرهنگ ملي در فرصت هاي زماني کوتاه مدت و تحت تأثير شرايط زماني است.

 

فرهنگ تخصصي نيز فرهنگي است که بخشي از افراد يک جامعه بر اساس حرفه و تخصص شغلي خويش در آن مشترکند.

فرهنگ هاي تخصصي عبارتند: از فرهنگ هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، امنيتي و فرهنگي. و در نهايت فرهنگ سازماني فرهنگي است که افراد يک سازمان در آن اشتراک دارند.

 

عرصه هاي مختلف فرهنگ از منظر رهبري

1- عرصه ي تصميم‌هاي کلان کشور

اول، در عرصه‌ي تصميم‌هاي کلان کشور است؛ يعني فرهنگ به عنوان جهت دهنده ي به تصميمات کلان کشور- حتي تصميم‌هاي اقتصادي، سياسي، مديريتي، و يا در توليد-نقش دارد. وقتي ما مي خوا هيم ساختمان بسازيم و شهرسازي کنيم، در واقع با اين کار داريم فرهنگي را ترويج مي‌کنيم، يا توليد مي‌کنيم، يا اشاعه مي‌دهيم. وقتي توليد اقتصادي هم مي‌کنيم، در واقع داريم از اين طريق فرهنگي را توليد مي‌کنيم، يا اشاعه مي‌دهيم، يا اجرا مي‌کنيم. اگر در سياست خارجي مذاکره اي مي‌کنيم و تصميم مي گيريم، عيناً همين معنا وجود دارد. بنابراين فرهنگ مثل روحي است که در کالبد همه‌ي فعاليت هاي گوناگون کلان کشوري حضور و جريان دارد. فرهنگي که بايد در توليد، خدمات، ساختمان سازي، کشاورزي، صنعت، سياست خارجي و تصميمات امنيتي رعايت شود و حدود را معين و جهت را مشخص کند، چيست؟ اين بايد در اينجا معين شود.

بنابراين، فرهنگ به عنوان جهت دهنده ي به تصميمات کلان کشور است؛ اين در واقع اهميت و بنا گذاشتن يک مبناي فرهنگي را در اين جا به ما نشان مي‌دهد(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي26/09/1381).

 

2- فرهنگ به عنوان شکل‌دهنده‌ي به ذهن و رفتار عمومي جامعه

دوم، فرهنگ به عنوان شکل‌دهنده‌ي به ذهن و رفتار عمومي جامعه است. حرکت جامعه براساس فرهنگ آن جامعه است. انديشيدن و تصميم گيري جامعه بر اساس فرهنگي است که بر ذهن آنها حاکم است.

دولت و دستگاه حکومت نمي‌تواند از اين واقعيت به اين اهميت، خود را کنار نگهدارد. وقتي مردم در خانواده و ازدواج و کسب و لباس پوشيدن و حرف زدن و تعامل اجتماعي شان در واقع دارند با يک فرهنگ حرکت مي‌کنند-بنده پيش از انقلاب در سخنراني هايم مثال مي‌زدم و مي گفتم فرهنگ مثل توري است که ماهيها بدون اين که خودشان بدانند، در داخل اين تور دارند حرکت مي‌کنند و به سمتي هدايت مي‌شوند- دولت و مجموعه حکومت نمي‌تواند خود را از اين موضوع برکنار بدارد و بگويد بالاخره فرهنگي وجود دارد و مردم به چيزي فکر مي‌کنند؛‌ نه، ما مسئوليت داريم اين فرهنگ را بشناسيم؛ اگر ناصواب است، آن را تصحيح کنيم؛ اگر ضعيف است، آن را تقويت کنيم؛ اگر در آن نفوذي هست- مانند مثال‌هايي که ايشان در باب اينترنت زدند- دست نفوذي را قطع کنيم. بنابراين فرهنگ به عنوان شکل‌دهنده‌ي به ذهن و رفتار عمومي جامعه هم يکي از ميدان‌هاي اساسي است.

 

3- عرصه ي سوم، فرهنگ به عنوان سياست‌هاي کلان آموزشي و علمي دستگاه‌هاي موظف دولت عرصه ي سوم، فرهنگ به عنون سياست‌هاي کلان آموزشي و علمي دستگاه‌هاي موظف دولت است؛‌ يعني آموزش و پرورش و آموزش عالي و بهداشت و درمان. دستگاه‌هاي موظف دولت بالاخره بايد سياست‌هاي کلان آموزشي وعلمي شان را از مرکزي بگيرند؛ اين مرکز،‌ اين شور است. درست است که آموزش و پرورش خودش يک مجمع مشورتي دارد، ولي او کار ديگري مي‌کند و نزديک به اجراست؛ اما اين دورتر از اجراست؛ کلان تر و وسيع تر نگاه مي‌کند. وزارت علوم و بهداشت و درمان به شدت به اين شورا احتياج دارند(بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي26/09/138).

کم کاري هاي حوزه فرهنگ و آسيب هاي ناشي از آن واقعيت اين است که فرهنگ کنوني که بر جامعه اسلامي ايران حکمفرماست با وجود نقاط قوت فراوان آن، با فرهنگي که بايد حکمفرما باشد داراي فواصلي است؛ فواصلي که اساساً و در وهله نخست بدنبال برخي کم کاري ها ايجاد شده و متعاقب آن آسيب هايي را متوجه فرهنگ کرده و تحقق آنچه که اساساً منظور نظر بوده را کمي با دشواري مواجه ساخته است. لذا ضروري به نظر مي رسد تا به جاي اينکه به آفات و آسيب هاي موجود فرهنگ پرداخته شود، با نگاهي ژرف به علل و ريشه هاي اين آسيب ها که مشخصاً در کم کاري ها نهفته است پرداخته شود.

الف) فقدان تدوين يک دکترين فرهنگي جامع ضعف و نارسايي در تدوين و تنظيم دکترين فرهنگي جمهوري اسلامي ايران که هم از جامعيت برخوردار بوده و هم کاربردي باشد يکي از کم کاري هاي مهمي است که حوزه فرهنگ در کشور را دچار آسيب هايي نموده است که اين نيز خود مي تواند چه بسا در وهله نخست ناشي از کم اهميت دانستن و جلوه دادن فرهنگ توسط برخي مسؤلان باشد. اين در حاليست که با سيري در آراء و انديشه هاي امام (ره) و مقام معظم رهبري به وضوح مي توان به نقش و جايگاه برجسته فرهنگ در نزد اين دو بزرگوار نسبت به ساير ارکان پنج گانه قدرت پي برده و نيز اهميت اين مقوله را در ساختار نظام اسلامي دريافت. در همين پيوند بايد گفت با وجودي که تدوين اسناد مختلف حوزه فرهنگ در جمهوري اسلامي نيز ناظر به اهميت فرهنگ و جايگاه برجسته آن نزد رهبران نظام اسلامي است، اما متأسفانه با وجود گذشت بيش از 36 سال از انقلاب شکوهمند اسلامي هنوز سند جامعي که تمام نيازهاي فرهنگي جمهوري اسلامي را پوشش دهد تدوين نشده است. ضمن آنکه در برخي موارد اسناد ارزشمندي که به دست نخبگان و متوليان فرهنگي تهيه شده اند، مبتني بر يک بستر متقن نبوده و لذا در برخي قسمت ها با يکديگر سازگار نمي باشند.

به طور کلي مي توان گفت نبود دکترين فرهنگي مشخص به اثرگذاري طرح ها و اسناد فرهنگي جمهوري اسلامي به شدت آسيب زده است. غلبه بر اين ضعف بسيار آسان بوده و همت مضاعف و جدي گرفتن حوزه فرهنگ مهمترين پيش شرط لازم جهت تدوين دکترين فرهنگي است. جالب است گفته شود يک نظام سياسي در دوران حاضر ناگريز است دکترين هاي متعددي را در حوزه هاي مختلف تدوين کرده و در اختيار نهادها و سازمان هاي تابعه خود قرار دهد.

در اين ميان جمهوري اسلامي از نعمت ويژه اي برخوردار است، چرا که اگر در غرب انديشکده ها و مراکز مطالعاتي گوناگون به دولت ها در تهيه دکترين ها و استراتژي هاي مورد نيازشان مشاوره مي دهند، در جمهوري اسلامي وجود رهبراني الهي به صورت شگفت انگيزي خلاء هاي راهبردي را پوشش داده است، به طوري که بررسي نظرات و دستگاه فکري ايشان براي تدوين هر دکترين و سند راهبردي در جمهوري اسلامي شرطي لازم است. به اين ترتيب جمهوري اسلامي براي برداشتن گام هاي اساسي در حوزه فرهنگ نياز دارد به تدوين دکترين فرهنگي جامعي که پاسخ گوي چالش هاي امت اسلامي و در سطحي بالاتر، تمام ساکنان زمين باشد، مبادرت ورزد. طبيعتاً در اين راه توجه به انديشه هاي امام راحل (رض) و رهبر معظم انقلاب ضروري است. ضمن اين که بايد توجه داشت، هنر به ويژه هنر هفتم نقش ويژه اي در تدوين دکترين فرهنگي و استراتژي هاي برخاسته از آن ايفاء مي کنند.

 

ب) ضعف در حوزه مهندسي فرهنگي مورد تأکيد رهبر انقلاب مهندسي فرهنگي نامناسب و ضعف در اين حوزه يکي ديگر از کم کاري هاي مهم فرهنگي در کشور مي باشد. توضيح اين که برخي معتقدند کنترل عناصر فرهنگ ساز جامعه امري محال و يا حداقل غير ضروري مي باشد. اما در نقطه مقابل مقام معظم رهبري درباره امکان ايجاد تحولات فرهنگي بر اين باورند که «فرهنگ يک ملت را مي شود با عوامل تأثيرگذار به تدريج عوض کرد. يک ملتِ از لحاظ فرهنگي عزيز را به يک ملت توسري خور و ضعيف تبديل کرد، متقابلاً يک ملت تنبل را مي شود به يک ملت زرنگ تبديل کرد اين رنگ ثابت لايزالي و لايزولي نيست».

براي همين کار يعني کنترل عناصر فرهنگ ساز در جامعه رهبر انقلاب مکانيسمي تحت عنوان «مهندسي فرهنگي» را معرفي کرده و يکي از مهمترين تکاليف مسؤلان را در درجه اول مهندسي فرهنگ کشور دانسته اند.

بايد خاطرنشان ساخت در حال حاضر چندين سازمان متولى امور فرهنگى مى‏باشند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، صدا وسيما، معاونت فرهنگى سازمان‏ها و وزارتخانه‏ها از جمله شهردارى‏ها، دانشگاه ها و . . . به نوعى مجريان اصلى ترويج فرهنگ جمهورى اسلامى مى‏باشند که ماهده مى‏شود هر کدام افراط و تفريط هاى خاص خود را دارند و اين مسأله به تعارض فرهنگ منجر مى‏شود. در همين زمينه مقام معظم رهبرى مى‏فرمايند: «يکى از مهم‏ترين تکاليف ما در درجه اول، مهندسى فرهنگى کشور است؛ يعنى مشخص کنيم که فرهنگ ملى، فرهنگ عمومى و حرکت عظيم درون‏زا و کيفيت بخش که اسمش فرهنگ است و در درون انسان‏ها و جامعه به وجود مى‏آيد، چگونه بايد باشد؟ اشکالات و نواقصاش چيست و چگونه بايد رفع شود؟ کندى‏ها و معارضاتش چيست؟ مجموعه‏اى لازم است که اين‏ها را تصوير کند و بعد مثل دست محافظى، هواى اين فرهنگ را داشته باشد». از اين رو به خوبي مشخص مي شود که نه تنها مقوله مهندسي فرهنگي نيز همانند تدوين يک دکترين فرهنگي تاکنون توسط مسؤلان آنطور که بايد و شايد جدي نگرفته شده است بلکه افزون بر آن ضعف برخورد با مقوله مهندسي فرهنگي، آسيب هايي را نيز متوجه اين حوزه نموده است. چنانکه هم اکنون يکي از آسيب هايي که مهندسي فرهنگي را تهديد مي کند افراط يا تفريط در اين مقوله است. مقصود از افراط، کنترل شديد و بسيار سخت گيرانه نسبت به عناصر تشکيل دهنده فرهنگ و مقصود از تفريط رهاکردن اين عوامل به حال خود مي باشد. در انتقاد به اينگونه افراط و تفريط هاست که مقام معظم رهبري تأکيد مي کنند: «ما نمي خواهيم با نگاه افراطي به مقوله فرهنگ نگاه کنيم. بايستي نگاه معقول اسلامي را ملاک قرار داد . . . ما نه معتقد به ولنگاري و رهاسازي هستيم، که به هرج و مرج خواهد انجاميد، نه معتقد به سختگيري شديد، اما معتقد به نظارت، مديريت، دقت در برنامه ريزي و شناخت درست از واقعيات هستيم».

 

ج) ضعف بنيه دانش و مطالعات فرهنگي کم کاري در زمينه مطالعات و دانش فرهنگي با وجود اينکه نظريه ها و ديدگاه هاي بسيار زيادي در اين باره توسط امام راحل (رض) و مقام معظم رهبري ارائه شده است، متأسفانه يکي ديگر از کم کاري هايي است که بر فرهنگ سايه انداخته و آن را با آسيب ها و آفات گوناگوني مواجه ساخته است. در اين راستا لازم به توضيح است حوزه مطالعات نظري فرهنگ ملي کشور چندان نحيف است که مي توان علت مشکلات متعدد فرهنگي جامعه ايراني را به اين ضعف مفرط نسبت داد.

پژوهشگران ايراني به خوبي به اين مسأله آگاهند که در ميان چندين مرکز پژوهشي و پژوهشکده که عنوان فرهنگ را با خود همراه دارند، کمتر پژوهشي در اين عرصه صورت گرفته و يا اگر کاري عرضه شده، قابل ملاحظه و در حد نياز امروزين ما نبوده است. پاره اي از اصحاب دانشگاه نيز معتقدند، تأسيس رشته هايي چون مديريت امور فرهنگي نيز بر غناي علمي مباحث اين حوزه نيافزوده است و مشکلات و اشکالات همچنان باقي است. در نگاه نخست، مطالعات فرهنگي را بايد حاصل ضعف مباحث مرتبط با حوزه فلسفه فرهنگ بدانيم. تصور مي شود، همان گونه که هر علم فلسفه خاص خود را داراست، هر فرهنگ نيز به لحاظ گستردگي و تأثيرگذاري مفاهيم، معاني و چارچوب هاي نظري آن داراي فلسفه مختص خود مي باشد. فعلاً در مقام اثبات اين مدعا و بحث بر سر آن نخواهيم بود، اما روشن است که تفاوت بسياري از فرهنگ ها به تفاوت ماهوي و فسلفي آن ها باز مي گردد، بنابراين شايسته است فلسفه فرهنگ ها را از يکديگر جدا و قابل تمايز بدانيم. کاهلي فرهنگ شناسان و انديشمندان ما، در عدم ورود و چالش جدي به مباحث حوزه فلسفي فرهنگ را بايد مشکلي ريشه دار، درازمدت و اساسي دانست که از گسترش مباحث نظري آن جلوگيري نموده است. بايد اذعان نمود که در جامعه ايراني همواره خلأ فيلسوفان در عرصه فرهنگ بيشتر از ساير عرصه ها قابل درک مي باشد. کم کاري صورت گرفته در حوزه مطالعات و دانش فرهنگي نيز سبب شده است تا فقدان يک طرح فرهنگي و عدم تبيين دقيق و تدبير مهندسي شده اين منشور چندوجهي با عنايت به ضرورت هاي گوناگون فرهنگي و اجتماعي، مهم ترين ضعف فرهنگ ملي ما محسوب شود. اين ضعف اساسي هم سبب شده تا در هندسه کلان مناسبات اجتماعي، تبيين درستي از جايگاه نهادها و سازمان هاي فرهنگي صورت نگيرد و نقش درست آن ها در فرآيند فرهنگ سازي ناديده گرفته شود. لذا اين خلأ مي تواند سبب سردرگمي در مجموعه هاي فرهنگ ساز مردمي و دولتي شده و انجام کارهاي غير لازم در حوزه فرهنگ عمومي را تشديد نمايد و در نهايت به دليل عدم شناخت و آگاهي صحيح به بروز آسيب در عرصه هاي فرهنگي منتهي شود. بنابراين کم کاري هاي مذکور يعني عدم تدوين يک دکترين فرهنگي جامع در کنار ضعف در حوزه هاي مهندسي فرهنگي مورد تأکيد رهبر انقلاب و همچنين ضعف در عرصه دانش و مطالعات فرهنگي سه منشأ عمده اي است که سبب شده است عرصه فرهنگ داخلي با برخي آسيب ها و ناملايماتي مواجه شود.

 

بصیرت


موضوعات: خواندنی ها, سیاسی
   سه شنبه 12 آذر 13981 نظر »

امیر المومنین علی علیه السلام در یک جلسه ۴۰۰ بخش از دانشی که برای دین و دنیای مسلمانان سودمند است به یارانش آموخت

 

مسلمان بی وضو نخوابد اگر آب نداشت با خاک تیمم کند چون روح مومن در خواب به سوی خداوند بالا می رود .

مومن آب دهانش را به سمت قبله نریزد ، اگر از روی فراموشی چنین مرد از خداوند گرامی پوزش بخواهد .

مرد بر سجدگاه خود فوت نکند .

بر آب و غذایش فوت نکند .

بر تعویذ خود فوت نکند .

مرد وسط راه نخوابد .

از بلندی در هوا ادرار نکند . در آب روان ادرار نکند که اگر چنین کرد و چیزی به او رسید جز خودش را سرزنش نکند ، چون آب و هوا ساکنان دارند .

مرد به شکم نخوابد . 

هیچ کدامتان به خال تنبلی به نماز نایستد.

در نماز به خود نیندیشد چون در برا. خداوند گرامی ایستاده است .

غذایی که بر سفره می ریزد بخورد چرا که به خواست خداوند عزوجل درمان درد کسی است که به دنبال شفا است .

با خویشان خود اگر چه به سلام کردن رابطه داشته باشد ..

روزهای خود را با چنین و چنان گفتیم و چنین و چنان کردیم سپری نکنید که همراه شما نگهبانانی هستند که ما و شما را زیر نظر دارند .

هر حال هستید به یاد خدا باشید زیرا خداوند همواره با شماست .

به کودکان خود چیزی بیاموزید که خداوند به وسیله آن به آنان سود دهد ، نگذارید طائفه مرجعه ( گروهی از مسلمانان که می گفتند با وجود ایمان هیچ گناهی ضرر نمی رساند ) اندیشه خود را بر فرزندان شما تحمیل کنند. .

زیبا سلام کنید و آن را غنیمت شمارید .

وقتی وارد بازار شدید و مردم را مشغول کارد دیدید بیشتر به یاد خداوند بزرگ باشید که جبران کننده گناه و فزونی دهنده کارهای نیک است .

و باعث می شود نام انسان در گروه غافلان قرار نگیرد .

خود را وادار به راستگویی کنید که آن وسیله رستگاری است .

برای روز قیامت خود توشه ای آماده کنید تا آنجا برای بدست آوردن شفاعت ما را به زحمت نیندازید .

فرزند بخواهید که فردای قیامت به زیادی شما بر امت های دیگر افتخار می کنیم .

احکام دین را با هم قیاس نکنید که دین سنجش بردار نیست .

کفش بی پاشنه نپوشید که آن کفش فرعون است .

با شراب خاران مخالفت کنید .

خرما بخورید زیرا درمان بسیاری از دردهاست .

از گفتار رسول خدا صلی الله پیروی کنید که فرمود « هر کس یک در گدایی را به روی خود باز کند ( گدایی کند ) خداوند یک در فقر را به روی او می گشاید .

بسیار استغفار نمایید تا روز به سوی شما کشاند و جلب کند …

 

 

 

الخصال ،شیخ صدوق ، ترجمه هادی جلیلی ، جلد ۲ ،  گزیده صص ۴۶۱ _۴۶۷

 

 

 

   شنبه 9 آذر 1398نظر دهید »

خصلت آدم شرور 

 

غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزی که موفق هوای نفس و تمایل طبعی انسانی است و ناشی از اشتباه انسان یا فریب شیطان است.

 

و هر کس گمان کند آدم خوبی است (و نقطه ضعفی ندارد) خواه از نظر مادی یا معنوی باشد و این اعتقاد از پندار باطلی سر چشمه بگیرد آدم شروری است و غالب مردم خود را آدم خوبی می دانند در حالی که در اشتباهند

 

 

اخلاق در قرآن ، ناصر مکاری شیرازی ج ۲ ص ۱۵۵


موضوعات: خواندنی ها, متقین
   جمعه 8 آذر 1398نظر دهید »

رابطه بیکاری با فساد اخلاقی

 

از رابطه كار با تهذيب اخلاق و رابطه بيكاري با فساد اخلاق و هرزگي روح‏ و فكر و احساسات نبايد غافل بود.

 

آدم بيكار اگر غيبت نكند و به تعبير قرآن كريم اگر گوشت مردار نخورد پس چه بكند؟

روح آدمي نيز مانند معده‏‌اش غذا مي‏‌خواهد، اگر غذاي كافي نرسيد به هر چه رسيد سد جوع مي‏‌كند ولو با چيزي كه مستقذر و مورد تنفر باشد.

 

در سالهاي قحطي و گرسنگي عمومي‏ ديده شده كه افراد گوشت يكديگر را خورده‏‌اند. اگر به روح آدمي نوبت به‏ نوبت به طوري كه اين نوبت‌ها قطع نشود غذاي كافي نرسد يعني چيزي كه روح‏ را سير و راضي و قانع نگه دارد، چيزي كه توجه روح را به خود جلب كند و انديشه‏‌ها و احساسات را متمركز سازد، در اين صورت روح گرسنه مي‏‌ماند و ناچار به گوشت برادر مؤمن در حالي كه مرده باشد تغذّي مي‏ نمايد يعني غيبت‏ مي‏‌كند.

 

زناني كه معمولا در خانه ها مي‏‌نشينند و هيچ كاري ندارند، بيش از هر طبق و طايفه ديگر به غيبت كردن مشغول مي‏‌شوند چون بيش از هر طبقه‏ ديگر از لحاظ روحي گرسنگي و بي غذايي مي‏‌كشند.

 

به هر حال آدم بيكار به‏ انواع مفاسد اخلاقي و بيماري‌هاي رواني و عصبي مبتلا مي‏‌شود و زندگاني اش‏ سياه و تباه مي‏‌گردد.

 

 

حکمت هاواندرزها ، شهید مطهری (ره) ص12۴


موضوعات: خواندنی ها, متقین
   پنجشنبه 7 آذر 13981 نظر »

1 ... 5 6 7 ...8 ... 10 ...12 ...13 14 15 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1328
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1