در زندگی گذشت داشته باشید : 

 

ای کسانی که ایمان به خدا آورده اید : گاهی وقت ها خانم شما در حق شما بدی می کند .

ای کسانی که بنده خدا هستید : گاهی وقت ها آقای شما در حق شما بدی می کند . گاهی وقت ها بچه های شما در حق شما بدی می کند ، خب خدا را ببین چه مار می کند .

اگر خانمی در حق شوهر اشتباه کرد ، اگر شوهری در خانمش اشتباه کرد ، اگر فرزندان در حق پدر و مادر اشتباه کردند ، خدا می گوید با او سه تا برخورد داشته‌باشد

 


وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم

اگر گفت معذرت می خواهم ، بگو بخشیدم . چقدر آدم این طور قشنگ می شود .
ببخشید .
تصفحوا : وقتی بخشیدی فردا به رخ او نکش ، سرزنش نکن .

خانم یک خطا کرد ، سرزنش نکنید

وتغفروا : بپوشانید ، مگو پسرم این طور است ، نگو همسرم این طور است . این سه برخورد را خدا فرموده ، که چقدر زندگی شیرین می شود .

امام صادق علیه السلام فرمود : جبرئیل وارد شد و گفت خدا فرمود سه تا دستور با ید انجام دهید :

 

۱_مهربان باش ، اهل بخشیدن باش . اهل گذشت باش ، لذا در فتح مکه می گوید دشمن من در امان است .

هر کس بی ادبی کند خودش کوچک است و اگر شما هم برخورد بد کنید شما هم سقوط می کنید ، شما بزرگ باشید .

۲_ حالا که بخشیدی راه خوبی راهم به آن ها نشان بده ، راه روشن را به او نشان بده

۳_ با انسان های نادان هم کلام نشو ، آنها مشکل دارند .

لذا با عفو زندگی شیرین می شود ، ببخشید …

 

 

سخنان حجت الاسلام محرابیان . شنیده شده .

 

   یکشنبه 14 شهریور 13952 نظر »

تواضع 

 


آیه «وَ اخْفِضْ‏ لَهُما جَناحَ الذُّل‏ مِنَ الرَّحْمَة» (اسراء/۲۴) بشنوید… «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيرا» این هم دنباله آیه است. «وَ بِالْوالِدَيْنِ احسان » خفض جناح یعنی بالت را باز کن. بالت را برای پدر و مادر باز کن. الآن هم دو نفر که همدیگر را دوست دارم و مدتی همدیگر را ندیدند، وقتی همدیگر را می‌بینند دستشان را باز می‌کنند که با همدیگر رو بوسی کنند. این بالت را باز کن کنایه از این است که تواضع کن.

 

«وَ اخْفِضْ‏ لَهُما جَناحَ الذُّل‏» در چه شرایطی؟ می‌گوید: در هر موقعیتی که هستی. شاه هستی، رئیس جمهور هستی. مرجع تقلید هستی. هرکس هستی، این برای مردم عادی نیست. اگر بالاترین درجات علمی و سیاسی اجتماعی را هم داری، پدرت را تحقیر نکن. مادرت را تحقیر نکن.

با کمال تأسف هستند جوان‌هایی که وقتی دوستانشان مثلاً خانه‌شان می‌آیند، به پدر و مادرشان می‌گویند: تو بیرون نیا. چند نفر مهمان دارم. اینها سوپردولوکس هستند. تو قدیمی هستی. نتیجه دانشگاه این است؟ نتیجه دبیرستان این است؟ دو تا کلمه درس خواندی به پدر و مادرت می‌گویی: جلوی مهمان‌هایم پیدا نشو. یا به پدر و مادرت می‌گویی: تو حرف نزن! هیچی نگو! چرا؟ لهجه دارد. لهجه داشته باشد. اصلاً اینهایی که بدمستی می‌کنند، یادشان رفته این پدر و مادر نان مفت به تو دادند و تو دیپلم و لیسانس شدی. 

 

حسن و قبح ذاتی کارهای اخلاقی
یک نابینا وارد جلسه پیغمبر شد. پیربود و نابینا بود و عصا زنان آمد. یک نفر در جلسه عبوس کرد. آیه آمد سوره  «عَبَسَ‏ وَ تَوَلَّى» (عبس/۱) «عَبَس» عبوس کرد. ابرو خم کرد؟ «أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏» (عبس/۲) عبوس کردی؟ نابینا را بخندی، می‌بیند؟ نه! من نابینا هستم. شما بخندی. من نمی‌فهمم. عبوس کنی، من نمی‌فهمم. برای نابینا بخندی و عبوس کنی فرقی ندارد. قرآن نمی‌گوید: چون او فهمید بد کردی. حتی اگر او هم نفهمد بد کردی. یعنی کار بد، بد است ولو پلیس نفهمد. از چراغ قرمز عبور کردی، آدم بدی هستی. نه، پلیس که نفهمید. خوب نفهمد. کارت اشتباه بود. ما وقتی عیب را می‌فهمند می‌گوییم: ای خاک بر سرم! فهمیدند. باید بگوییم: خاک بر سرم که این غلط را کردم. نباید بگویی: خاک بر سرم که او فهمید. برای اعمی بخندی و عبوس کنی فرقی ندارد. کار زشت، زشت است. 


خدمت دکتر بهشتی در زمان طاغوت بودم. آخر شب در ماشین ایشان نشستیم جایی برویم. شهید مظلوم دکتر بهشتی پشت فرمان بود. به چراغ قرمز رسید، ایستاد. من نگاه کردم و گفتم: آقای دکتر، هیچ کس نیست، برویم. گفت: چراغ قرمز است. گفتم: شما که نظام شاهنشاه را قبول نداری. گفت: من نظام را قبول ندارم. ولی نظم را قبول دارم. نظم می‌گوید: وقتی چراغ قرمز است، بایست. ما می‌ایستیم چون پلیس جریمه‌مان می‌کند. چون پلیس می‌فهمد. گیر ما این است. باید به جایی برسیم که خوب، خوب است ولو هیچکس نفهمد. بد، بد است ولو کسی نفهمد. خوب و بدی‌ها مربوط به فهم مردم نیست.

 

«وَ اخْفِضْ‏ لَهُما جَناحَ الذُّل‏» ذل یعنی ذلت، یعنی نسبت به پدر و مادر خودت را ذلیل کن. کوچک کن. مادر که بچه‌اش را می‌بوسد سفت می‌بوسد. اما بچه‌ها مادر را چطور می‌بوسند؟ انگار کاهگل می‌بوسند. مادر که بچه‌اش را می‌بوسد مُک می‌زند. اما پسر و دختر… یادمان می‌رود. ما هرچه داریم از پدر و مادر داریم.


سخنان حجت الاسلام قرائتی درس هایی از قرآن ، ۴/ ۶ / ۹۵ .موضوع ، تواضع در برابر والدین .

   یکشنبه 14 شهریور 13951 نظر »

آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه تهران با سخنرانی آیت الله نوری همدانی

 

طلاب و اساتید حوزه علمیه استان تهران سال تحصیلی جدید را با سخنرانی آیت الله نوری همدانی در ری آغاز خواهند کرد

آیین افتتاحیه سال تحصیلی جدید حوزه علمیه استان تهران در روز سه شنبه ۱۶ شهریور با حضور یکی از مراجع عظام تقلید در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار می شود.

بر اساس این گزارش این مراسم با حضور بیش از ۱۰ هزار طلبه مدارس علمیه خواهران و برادران استان تهران و با سخنرانی حضرت آیت الله نوری همدانی و آیت الله اعرافی برگزار می‌شود.

گفتنی است این مراسم از ساعت ۸ صبح در مصلای آستان مقدس حضرت عبدالعظیم آغاز بکار خواهد کرد

 

 

دیده شده در خبرگزاری رسا

 

   یکشنبه 14 شهریور 1395نظر دهید »

ماه من بیا 

 

تیره است آسمان جهان ، ماه من بیا 

اندوهِ من به سینه نهان ، ماه من بیا 

 

جز درد و غم ثمری نیست ، هیچ و هیچ 

آه از زمانه و ز بدان ، ماه من بیا 

 

آن روز کی رسد که بدی ها به سر شود ؟

الغوث والعجل ، و امان ، ماه من بیا

 

طوفان جهل به آتش کشیده است

عقلِ زمین و هوش زمان ، ماه من بیا

 

هر گوشه راکه می نگری ظلم و معصیت  

بشتاب ای ولیِ زمان ، ماه من بیا 

 

 

سروده محدثه شفاعت .

   شنبه 13 شهریور 13958 نظر »

ترویج اسلام ناب سدی در برابر رسوخ فرهنگ نخ نمای غرب

 

طاهره شاکری، مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با تبریک به مناسبت سالگرد ازدواج نورانی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)، گفت: پیوند آسمانی حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) در راستای سبک زندگی قرآنی صورت پذیرفت.

 

وی افزود: از ویژگیهای بارز این پیوند الهی سادگی و صمیمیت است  و امروز می‌طلبد جوانان مؤمن و انقلابی به تأسی از آن دو بزرگوار زندگی مشترک خود را بر مبنای سادگی و فارغ از هرگونه تجملات آغاز کنند.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین عشق و صمیمیت را از شاخصه‌های مهم در زندگی امیرمؤمنان(ع) و حضرت زهرا(س) بیان کرد و گفت: خانه حضرت علی(ع) مملو از عشق و صفا و فارغ از هرگونه تکبر، خودخواهی و غرور بود به نحوی که این امر در رفتار و برخورد آن دو بزرگوار مشهود بود.

 

شاکری با اشاره به اینکه امروز دشمن نهاد خانواده را هدف قرار داده تا ارزشهای مقدس آن را متزلزل کند، اظهار داشت: امروز جوانان باید هوشیارانه از کانون مقدس خانواده حفاظت و صیانت کنند تا مبادا دشمن بر این نهاد مهم کوچکترین خدشه‎ای وارد کند و این امر بصیرت و دشمن شناسی جوانان را می‌طلبد.

 

وی افزود: امروز دشمن با هزینه گزاف در راستای گسترش هوسرانی، چشم و هم چشمی و تهاجم فرهنگی در جامعه درصدد فروپاشی کانون خانواده‌ها است، به همین دلیل امروز اعتدال و از خودگذشتگی سدی در برابر هجمه‌های دشمن محسوب می‌شود.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین ادامه داد: امروز آمار بالای مجردان در جامعه نگران کننده است و لازم است مسؤولان اقدامات و شرایط لازم را مبذول دارند تا برای این عزیزان شرایط ازدواج فراهم شود.

 

شاکری گفت: امرزو لازم است رسانه ملی در راستای تبلیغ و معرفی خانواده علوی و مهدوی سریالها و برنامه‌های ویژه‌ای تهیه و پخش کند و همچنین دولت در حوزه خانه و خانواده با راهنمایی کارشناسان مذهبی و ایجاد کارگاه‌های تخصصی اخلاقی در زمینه ارتقای فرهنگ خانواده فکری بیندیشد تا با ترویج فرهنگ اسلام ناب از رسوخ فرهنگ نخ نمای غرب به درون خانواده‌ها جلوگیری کند

   شنبه 13 شهریور 13953 نظر »

دیده بان اسرائیلی 

 

 من اینجا هستم ، داخل کانال، خیلی جلوتر از خاکریزهای خودی، اینجا کاناله دشمنه. با بچه های قرارگاه، هم پیمان شدیم بینی دشمن را همین جا به خاک بمالیم .

من خیلی راحت تا اینجا آمدم. با استتار و در پناه شب و بی صدا نیامدم.

 

این بار خود دشمن برایم کارت دعوت فرستاده و حتی گرای من را هم دارد .اما فعلا قصد زدن من را ندارد.

 

او سر من را نمی خواهد فکرم را نشانه رفته است، او قصد زدن دینم را کرده است. به خیال خامش می تواند مرا از راهم ،از هدفم دور سازد.او تمام امکاناتش را برای گمراهی من به کار گرفته است.

او می خواهد داخل کانال بمانم تا تمام زوایای فکری و اخلاقی مرا زیر نظر بگیرد. اما من از اینجا از داخل کانال های تو در توی دشمن اعلام میکنم: تمام امکانات دشمن را به عنوان بهترین غنیمت جنگی به چنگ می گیرم و در این جنگ نرم درخط مقدم می مانم و به او ثابت می کنم هنوز فرزندان شیعه و سنی مملکتم پایبند اعتقاداتشان هستند.

 

خوب می دانم در این راه موج کانال هایشان مرا خواهد گرفت. بگذار بگیرد، این یعنی شهادت خاموش.

آهای حواست هست؟

من اینجا هستم ،خبر هایم را رصد می کنی؟آن طرف خط متن مرا می خوانی؟

می خوانی.می دانم.

تو هم بدان هر چه سلاح که بیاوری من اینجا علیه خودت استفاده خواهم کرد.

 

در این چند وقت که کانال را گرفته ام ،چند بار دیدی فیلم و عکس مبتذل مبادله کنم ؟چند بار خواندی قرآن و اسلام و ولایت و حتی قومیت های مختلف مملکتم را به سخره بگیرم؟
اما هر روز دیدی با بچه های قرارگاه برای تعجیل در فرج اماممان دعا کردیم و برای بچه های مدافع حرم نذر صلوات گرفتیم .


دیدی سخنان بزرگان و علمای دینمان را همچون کلاس درسی هر روز به یکدیگر یاد آور شدیم و خاطرات رزمندگان دفاع مقدس را برای یکدیگر خواندیم و….
راستی یک سوال دارم: همه ی سرمایه ات را برای گمراهی شیعیان علی (ع)به باد دادی و راه به جایی نبردی پس چرا دست نمی کشی از این اصرار حماقت وار؟

جوانان خودت هم که دارند روز به روز به سمت دین ما می آیند!

زهی خیال باطل .

مشکل تو اینجاست که فکر میکنی اگر چادر از سر زن شیعه کشیدی و رنگ و روغنش بخشیدی و ساپورت به پایش دوختی،اگر زیر ابروی مرد شیعه را برداشتی و بدنش را خالکوبی کردی و شلوار پاره به پایش کردی ،کار تمام است.


نه …در قلب و جان هر شیعه چیزی است که از غیرت و ناموس و وطن و حتی از جان،عزیزترش دارند و تو را هرگز …هرگز یارای بیرون کشیدنش از این همه دل و جان نیست.
هر شیعه درون قلبش حرمی دارد شش گوشه .
و تو اگر بخواهی دین بچه های حزب الله را بزنی باید حسین( ع)را بزنی .

تو در خواب هم نمی بینی شیعه زنده باشد وحسین(ع) درون قلبش را نشانه بگیری و او زودتر سینه سپر نکرده باشد .برای زدن حسین (ع) باید سینه تک تک شیعیان را نشانه بگیری. حتی سینه ی آنانکه به بی حجابی اشان دل خوش کرده ای و کاهل نمازی اشان.

 

شاید هم داستان شاهرخ خان و طیب های ما ایرانی ها را نخوانده ای!!!!

حالا هزینه های سرسام آورت را بیاور برای نبودن ارباب ما ، پدرانت 14 قرن تمام سعیشان را کردند تو نیز دریغ مدار.

 

خوب می دانم حرف های رهبرم را نیز واژه به واژه رصد می کنی و به صداقت گفتارش بیشتر از خود من اعتقاد داری .یادت باشد که فرمود: بیست و پنج سال دیگر ،حتی نام صهیون هم برده نخواهد شد.آری تو برای زباله دان تاریخی .حالا تو دلارهایت را خرج هدفت کن ،ما خون هایمان را .


ببین کداممان برای هدفش ارزش و سرمایه گذاری بیشتری کرده است ؟ ببین کداممان پیروز است؟
اگر باور نداری اربعین با ما باش با ما و تمام دختر پسر هایی که فکر می کنی از راه به درشان کرده ای.



پس تا اربعین، یا علی.(ع).


نوشته شده به قلم م. رمضانی

   جمعه 12 شهریور 1395نظر دهید »

خنده شهید

 

توفیقى بود و عید نوروزی در جبهه بودیم. شنیدیم که پدر دو شهید، شهید دومش را داخل قبر که گذاشتند، شهید خندیده بود. تلفن کردیم و ملاقاتى با پدر دو شهید تنظیم کردیم. ماجرا را جویا شدیم.

گفت: «بله! پسر دومم چهار سال در جبهه بوده است. مرتب جزو نیروهاى خاکى، آبى، رزمنده و غواص و با چه حالى و چه عرفانى و چقدر خالص و خوب… بعد در جزیره فاو و عملیات والفجر ۸ شهید مى ‏شود و این هم عکس شهادتش است. در مدت زمان شهادت تا دفن، او را به سردخانه بردند، این هم عکسش است. (چند تا از عکس ‏هایش را نشان داد.) اما همین که او را داخل قبرش گذاشتیم، خندید.» به عکس داخل قبر که نگاه کردیم، دیدیم که مى‏ خندد.

گفتیم: «چه کسانى دیدند؟» گفت: «همه مردم دیدند.»

وارسى کردیم و دیدیم که بله، این مسئله در منطقه شیوع پیدا کرده است که این شهید را در قبر که گذاشتند، خندیده است. به طورى که شک کردند که شاید زنده است. اما چرا خندید ما نمى ‏دانیم؟ از روز شهادت تا روز دفن، روزها طول کشید و در مراحل مختلف بیمارستان و سردخانه و در فاو و در همه مراحل چهره ساده ‏اى داشته، اما داخل قبر مى‏ خندد.

 

من خیلى فکر کردم و عکس‏ ها را گرفتم پهلوى هم گذاشتم. براستى مى‏ خندد، نه اینکه شاد است. چون یک وقتى، قیافه عبوس است و فقط لب به سمتى مى ‏رود، ولى یک زمان آثار خنده‏ زیر پوست، زیر چشم و کل صورت دیده مى‏ شود. ما دیدیم، مردم دیدند، عکس هم گواهى مى ‏دهد.


خانه ایشان رفتیم و وصیت نامه ‏اش را خواندیم. دیدیم عجب وصیتنامه ‏اى دارد. گفتیم: «دیگر چیز دیگرى ندارد؟» گفتند: «یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى ‏گفته و مناجات مى‏ کرده است.» دفتر مناجاتش را طلب کردیم.

 

دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. متوجه شدیم که یکى از جملاتش این است: «خدایا، مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى ‏گذارم، بخندم.»


اینجا بود که من تمام پیچ و مهره ‏هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان بیست ساله چگونه توانسته به چنین مقامى برسد.

 


دیده شده در کانال درسهایی از قرآن ، سخنان استاد قرائتی .

   جمعه 12 شهریور 13951 نظر »

شعور عالم 

 

یک شمع چون خودش روشن است می تواند محیط پیرامون خودش را نیز روشن کند ، قرآن چنین صفتی دارد ، صفت شمع را دارد ، خودش را به نور توصیف و تعریف می کند و می گوید ، من نورم ، چون نور است می تواند همه چیز را در پیرامونش روشن کند .


یکی از روشنگریهای قرآن این است که می گوید این عالم، عالم حس است و همه چیز مثل خودت تو می بیند ، مثل تو می شنود و مثل خود تو به خاطر می سپارد ولی فرقی که با تو دارد این است که تو آن چه را که دیدی یا شنیدی یا به خاطر سپردی دیر یا زود فراموش می کنی اما این عالم پیرامونت هرگز فراموش نمی کند .


فرق دوم این است که امروز تو اجازه سخن گفتن داری و این ها ندارند و فردا اینها اجازه سخن گفتن دارند و تو اجازه نداری . وگرنه همه چیز یک روزی شهادت خواهد داد قیامت که شد این پوست دستان ما بر علیه ما شهادت خواهند داد و آدم می گوید : لم شهدتم علینا ؟
می گویند : فقط ما نیستیم که شهادت می دهیم ببین همه چیز دارند شهادت می دهند و همه چیز حرف می زند . در ، دیوار ، سنگ ..

 

شهادت داشتن بعد از شعورداشتن است پس معلوم می شود که شعور دارند که شهادت می دهند ، اگر شعور نداشته باشند ، اگر نبینند ، اگر نشنوند چه جیزی را شهادت بدهند ؟این که قرآن می گوید همه چیز شعور دارد و برای این که باورت شود که همه چیز شعور دارد ، می گویند مشت نمونه خروار است ، پس آزمایش می کنیم….


برای آزمایش دو عدد شیشه بردار و خوب شستشو بدهید وبرای اطمینان کمی روی آتش بگیرید تا ضد عفونی شود و یک عدد پرتقال را از وسط نصف کنید و هر کدام را در یکی از این شیشه ها قرار دهید و روی هر کدام برچسب بزنید و روی یکی حرف های مثبت مثل مهربانی ، صفا ، صمیمیت ، بنویس خدا ، بنویس قرآن .


روی یک شیشه هم حرف های بی ادبانه بنویس ، مثل تو نمی فهمی ، تو شعور نداری ، تو درک نداری ، تو ابلهی ، بگذار یک گوشه ای و از روز پنجم و ششم به بعد برو نگاه کن .
این را دانشمندان آزمایش کرده اند و می گویند عالم شعور دارد همانطور که قبلا روی آب امتحان کرده بودند و به این نتیجه رسیده اند که دری است این مسائل و عالم دارای شعور است .

 

 


سخنان حجت الاسلام رنجبر ، شنیده شده

 

   پنجشنبه 11 شهریور 1395نظر دهید »

معجزات امام جواد علیه السلام 

 

۱_ ابوهاشم جعفری گفت : خدمت ابوجعفر ثانی ( حضرت جواد علیه السلام ) رسیدم ، سه نامه داشتم که هیچ کدام نویسنده آنها معلوم نبود ، خودم هم نمی دانستم نامه ها مال کیست . خیلی افسرده بودم از این وضع .

 

امام جواد علیه السلام یکی از نامه ها را برداشته و فرمود : این نامه زیادبن شبث است ، نامه دیگر را برداشت و فرمود : این نامه محمد بن ابی حمزه است ، نامه سوم را فرمود : این نامه فلان کس است . آن وقت من متوجه شدم و یادم آمد که نامه از آن کیست . در این هنگام امام نگاهی به من نمود و لبخندی زد .

 

 

۲_ حمیری نقل کرده که ابوهاشم گفت : حضرت جواد علیه السلام به من سیصد دینار داد در یک کیسه و فرمود : آن ها را بده به فلان پسر عمویم ، او خواهد گفت فلان جنس را می خواهم بخرم ، مرا راهنمایی کن .

 

گفت : پولها را به او دادم از من درخواست کرد فروشنده ای را معرفی کنم که از او جنس بخرد من او را راهنمایی کردم .

 

۳_ امیه بن علی بن قیسی گفت : من حمادبن عیسی خدمت حضرت جواد علیه السلام رسیدیم تا خداحافظی کنیم ، فرمود : تا فردا باشید و حرکت نکنید . وقتی از خدمتش خارج شدیم ، حماد گفت : من که باید بروم چون اسباب و وسایل مرا برده اند و همراهانم رفته اند ، گفتم من هستم .

حماد رفت و همان شب سیلی آمد و حما در آن سیل غرق شد ..

 

 

 

 

دیده شده در بحارالانوار ، ترجمه جلد دوازدهم ، محمد باقر مجلسی ، ترجمه ، موسی خسروی ، زندگانی حضرت جواد و عسگریین علیه السلام . ص ۲۹ .

   پنجشنبه 11 شهریور 13951 نظر »

 

 حضرت آیت الله جوادی آملی دریکی از درس های اخلاق هفتگی خود درباره ضرورت امر به معروف و نهی از منکر فرمودند: مستحضرید که امر به معروف و نهی از منکر بر همه ما واجب است اگر کسی معروفی را ترک کرد یا منکری را مبتلا شد گناه کرد و اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر را هم ترک کرد او هم گناه کرد و اگر آن شخص مبتلا به معصیت گرفتار کیفر می‌شود جامعه‌ای که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند هم مبتلا به کیفرند.

 

ساده‌ترین درجه امر به معروف و نهی از منکر بسیاری از مشکلات را حل می‌کند امر به معروف و نهی از منکر چهار بخش دارد دو بخش‌اش وظایف عمومی ماست دو بخش‌اش مربوط به حکومت و نظام اسلامی است. آن بخشی که مربوط به همه ماست آن انزجار قلبی به طوری که نشانِ آن انزجار و تنفّر در رفتار و چهره ما مشهود باشد بخش دوم هم دستور اطاعت از خداست.

 

امر به معروف غیر از مسئله تعلیم, ارشاد, تهذیب, موعظه و مانند آن است از همه اینها جداست اگر بخواهیم احکام را یاد بدهیم این جزء تعلیم واجبات است نه امر به معروف موعظه کنیم, ارشاد کنیم, نصیحت کنیم اینها بابش جداست امر به معروف امر, امر یعنی فرمان و آن کسی که این فرمان را اطاعت نمی‌کند دو گناه کرده یکی اینکه عفافش را رعایت نکرده مثلاً یکی اینکه فرمان آمر به معروف را امتثال نکرده اگر پدری به پسری امر بکند که حتماً نمازت را بخوان و این پسر نماز نخواند دو معصیت کرده یکی اینکه فرمان پدر را اطاعت نکرده چون امر کرد, یکی دستور خدا را.

 

مسئله امر به معروف غیر از موعظه و نصیحت و ارشاد و تعلیم است آنها همه مبادی کار است اگر کسی مسئله‌ای را نمی‌داند تعلیم جاهل, امر به معروف نیست مسئله‌ای را می‌داند ولی یادش رفته تذکره و تنبیه ساهی و ناسی, امر به معروف نیست اضطراری در کار است از باب حلّ اضطرار کسی بخواهد با او مذاکره کند از راه امر به معروف نیست…

 

امر به معروف این است که شخصی عالماً عامداً بدون هیچ عذری دارد گناه می‌کند و شخص آمر هم او را فرمان می‌دهد که باید این کار را بکنی جلوی گناه را بگیری و اگر نکرد دو معصیت کرد بنابراین اینکه می‌بینید در کتاب‌های فقهی امر به معروف را در پایان مسئله جهاد می‌نویسند و ادلّه او جداگانه است غیر از مسئله تعلیم جاهل است.

 


این‌چنین نیست که اگر کسی گناه کرد بر اساس حجاب و امثال حجاب یا رشوه و ارتشا ما می‌دانیم که فلان شخص اهل رشوه است در مجالس با او برخورد متنفّرانه داشته باشیم این بر ما واجب, واجب یعنی واجب است در سلام و علیک‌ها این‌چنین عبوسانه, متنفّرانه, غضبان او را نگاه کنیم اگر کسی اهل رشوه بود اهل تخلّف بود وقتی می‌بیند در هر کوی و برزنی در هر جامعه‌ای در هر حسینیه و مسجدی او را با چشم نفرت می‌بینند او خودش را اصلاح می‌کند. امر به معروف این نیست که حالا حتماً انسان با زبان بگوید اگر کسی مقدورش نبود یا محافظه‌کار بود این مقدار که از ما برمی‌آید بنابراین بر همه واجب است که راهیِ راه سالار شهیدان باشیم و از ذات اقدس الهی هم مسئلت می‌کنیم که خونبهای حسین‌بن‌علی را ما بگیریم «وجعلنا و إیّاکم مِن الطالبین لِثاره».

 

 

پایگاه اطلاع رسانی آیت الله جوادی آملی http://www.javadi.esra.ir

   سه شنبه 9 شهریور 13952 نظر »

1 ... 70 71 72 ...73 ... 75 ...77 ...78 79 80 ... 96

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 432
  • دیروز: 776
  • 7 روز قبل: 8109
  • 1 ماه قبل: 41592
  • کل بازدیدها: 881689
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 11
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1