جلسه دفاعیه پایان نامه سعادت از دیدگاه ملاصدرا از سوی پریسا عباسی طلبه سطح دو، با مشاوره و راهنمایی زینب نادی تدوین شده بود، امروز در اتاق دفاعیات مدرسه علیمه کوثر ورامین برگزار شد؛ همچنین فاطمه فلاح تفتی داوری این جلسه دفاعیه و خانم نسرین نوری دبیر آن را بر عهده داشت.

 

در آغاز این جلسه دفاعیه، پریسا عباسی به تبیین پایان نامه پرداخت و در فصل نخست با اشاره به اهمیت و ضرورت سعادت، گفت: هر انسانی ذاتا از شقاوت گریزان است انسان در زندگی خود، هدفی جز کسب سعادت و خوشبختی ندارد و فعالیت او پیوسته برای دست یافتن به سعادت صورت می‌پذیرد.

 

وی در فصل دوم با اشاره به چگونگی سعادت حقیقی، بیان داشت: همه شرایع، راهنمایی مردم به سوی قرب و سعادت و رسیدن از پایین‌ترین سطوح نقص به بالاترین مراتب کمال است اما گاهی عواملی موجب می‌شود سعادت حقیقی در پرتو آمال و امیال انسانی کم شود به همین سبب انسان نتواند به درستی سعادت حقیقی را تشخیص دهد.

 

وی با اشاره به اینکه فصل سوم به بیان سعادت از دیدگاه ملاصدرا پرداخته شده، ابراز کرد: ملاصدرا سعادت حقیقی را وجود و درک وجود می‌داند و از آن جا که وجود ها را در کمال دارای مراتب می‌داند، از این رو سعادت نیز دارای مراتب بوده به طوری که سعادتی که در وجود أتّم است بیشتر از وجود است.

 

وی اضافه کرد:  نظر ملاصدرا درک وجود نیز خود، سعادت دیگری است بنابراین سعادت لازمه درک وجود است که در قالب لذت تبلور می‌یابد .

 

پریسا عباسی همچنین در این فصل به راه‌ها و موانع تحصیل سعادت پرداخت و خاطرنشان کرد: ملاصدرا وصول به سعادت را بدون معرفت و دانایی غیر ممکن و موانع سعادت در نقص جوهری، خبث جوهری، انحراف از جهت و غایت مطلوب، پندارهای فردی نادرست و .،است.

 

پریسا عباسی در نتیجه گفت: براساس نظریات ملاصدرا سعادت امری مشکک و ذو مراتب است، زیرا ملاصدرا وجود و سعادت و نیز لذت را مساوق دانسته و چون وجود ذو مراتب است بنابراین سعادت نیز ذو مراتب خواهد بود.

 

در ادامه فاطمه فلاح تفتی، داور این جلسه دفاعیه به بیان نظرات خود پرداخت و بیان داشت: از مشکلات موجود در این پایان نامه استفاده از عنوان تکراری، خلط مباحث فصل اول و مقداری بعضا همپوشانی، عدم اشاره به تفاوت‌ها در پیشینه و استفاده از عنوان فصل دوم که خود می‌تواند عنوان یک پایان نامه باشد و این برخلاف اصول پایان نامه نویسی است

 

http://www.rasanews.ir/detail/News/443283/81

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

 

( حدثَنا محمد بن علی ماجِیلوَیه علیه السلام .قال : حدثَنی عن أحمد بن أَبی عبدالله البرقی ، عن السیاری عن الحارث بن الدلهات ، عن ابیه ، عن اَبی الحسن الرضا …….

حار بن دلهات از پدرش از حضرت رضا علیه السلام روایت کرده است که آن جناب فرمود : 

« حق تعالی به سه چیز امر فرموده است مشروط بر این که به سه چیز مقرون باشد :

۱_ امر به نماز فرمود و آن را مقرون فرمودبه زکات. پس کسی که نماز بخواند و زکات ندهد هرگز نماز او مقبول نخواهد شد .

۲_ امر به شکر کردن از برای خود نمود و آن را به شکر پدر و مادر مقرون فرمود . پس کسی که والدین را شکر نکند ، خدا را شکر نکرده است .

۳_ امر به تقوی فرمود و آن را به صله رحم مقرون نمود . پس کسی که صله رحم نکند ، تقوی ندارد و خدا را پرهیزکار نیست .

 

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار، ج ۱ ، ص۲۳۴.

 

   چهارشنبه 20 مرداد 13951 نظر »

نابودی عفاف 

 

خانم وندی شلیت، متولد سال ۱۹۷۵م در ایالت ویسکانسین آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشکده ویلیانر، در کتاب خود به نام بازگشت به عفاف، مشکلات ناشی از بی توجهی به عفاف در جامعه آمریکا را با شواهد دقیقی بررسی کرده و به نقش اساسی عفاف در سلامت فرد و جامعه پرداخته است.
او از معدود زنانی است که با منطق و استدلال، نارضایتی درونی زنانی را که قربانی بی عفتی شده اند، آشکار می کند. وی به شکوه های زنان زیادی اشاره می کند که خود را در حل مشکلات ناشی از بی عفتی حاکم بر جامعه، تنها می پندارند. در حقیقت او تک صداهای اغراض آمیز را از دل فرهنگ آمریکا بیرون کشیده و آنها را با صدایی بلند بیان کرده است.

در اینجا به گزیده ای از مطالب این کتاب اشاره می کنیم:

خانم شلیت در مقدمه کتاب خود، با اشاره به گرایش روزافزون زنان جوان جامعه آمریکا به پاک دامنی، از اینکه فرهنگ جامعه، علت اصلی این بازگشت را درک نمی کند و آن را با دلایلی بی اساس توجیه می کند، اظهار تأسف کرده و می نویسد: بسیاری از مردم گمان می کنند زنانی که روش زندگی عفت مندانه را در پیش گرفته اند، افرادی هستند که با آنها بدرفتاری شده یا از بحرانی روحی رنج می برند، درحالی­ که به هیچ عنوان این گونه نیست و بیشتر این افراد با نشاط، سرزنده و فعال اند.


وی معتقد است حمله های غیرمنطقی به مسئله پدرسالاری و از بین رفتن نقش پدر در جایگاه راهنما و مراقبی برای دختر، سبب شده این دختران هرگونه رفتاری را از سوی مردان تحمل کنند. جامعه بر این باور است که دختران نباید به پدرانشان چندان وابسته باشند، درحالی که به اعتقاد وی، در سرزمینی که روابط جنسی بی قانون بر آنجا حاکم است، از دخترانی که از حمایت مردانه برخوردار نیستند، بیشتر سوء استفاده می شود.
جامعه امروز آمریکا، برای دخترانی که روابط اجباری را رد می کنند، شرایط دشواری به وجود آورده است! امروزه دختری که می خواهد قبل از ازدواج پاک بماند، هیچ پشتیبانی ندارد.
در گذشته ای نه ­چندان دور، دانشگاه ها از کسانی که مشتاق درس خواندن بودند، پشتیبانی و آنان را در مبارزه با فشارهای جنسی یاری می کردند، به ­گونه ای که دانشجویان مجبور بودند مخفیانه رابطه جنسی برقرار کنند… اما اکنون باید از بی بندوبار نبودن خود شرمنده باشی و با بیم و هراس تمایل خود را به پاک دامنی، نشان دهی…

نویسنده، جوّ کلی جامعه را در استفاده دختران از پوشش های نامناسب مؤثر می داند و با اشاره به رابطه مستقیم ظاهر سبک سرانه دختران و زنان با مزاحمت های خیابانی، می نویسد: «به عقیده فمنیست ها، زنان باید هر­چه می خواهند بپوشند و مشکل اصلی، وجود مردان بی ادب است.» نویسنده در پاسخ، به نکته ظریفی اشاره کرده و می نویسد: آنچه مسئله را پیچیده می کند، این است که حتی اگر مردان رفتار نامناسب نداشته باشند، بسیاری از زنان از پوشیدن لباس های بسیار تحریک ­آمیز، احساس ناراحتی می کنند. این روزها، رعایت وقار در پوشش، همانند واخوردگی در زمینه مسائل جنسی تلقی می شود و زنان برای اینکه ثابت کنند این گونه نیستند، مجبورند از پوشش های نامناسب استفاده کنند.


واقعیت این است که نمادهای موقتی، جانشین نمادهای جاودانه زنانگی شده است و این انتظار که زنان خوب باشند، جای خود را به این توقع داده است که در روابط جنسی خوب باشند.
امروزه مردانگی مردان نیز در داشتن روابط بی قیدوبند تعریف می شود، درحالی­که زمانی، مردانگی آنان، با شرافتمندانه بودنشان به اثبات می رسید.
امروزه رفتارهای مؤدبانه مردان، نوعی تبعیض گرایی به حساب می اید؛ زیرا هنگامی که دو جنس، یکسان و برابر تلقی شوند، دیگر دلیلی برای ادای احترام مردان به زنان وجود ندارد. امری که در گذشته بسیار رایج بود، امروزه توهین به استقلال زنان شمرده می شود.

 

خانم شلیت در کتابش، به خاموش شدن لذت جنسی در جامعه غربی اشاره می کند و می گوید: ما بدون وجود پاک دامنی، گم شده ایم. دیگر چیز خاصی ما را به هیجان نمی آورد و خود نمی دانیم مشکل چیست! … ما اکنون همه ­چیز را تجربه می کنیم و با اینکه همه­چیز برایمان مجاز است، هنوز احساس خوش حالی نمی کنیم. شاید اینکه دیگر هیچ­چیز ارضایمان نمی کند، از همین مجاز بودن همه ­چیز سرچشمه می گیرد.

نویسنده از افزایش مزاحمت های خیابانی در جامعه امریکا خبر می دهد و می نویسد: براساس گفته های دختران، آنان پیوسته احساس می کنند با رفتارهای خشونت آمیز به آنها بی احترامی می شود. این رفتارها به صورت های گوناگون دیده می شود، مانند: مزاحمت های جنسی، اذیت و آزار روانی، آزار جسمی و کلامی و تجاوز به عنف. بیشتر دختران، حتی برای تنها قدم زدن در خیابان، احساس امنیت نمی کنند.

روشن است که زنان از مردان آسیب پذیرترند و نقش پاک دامنی جنسی زنان، از آنان در برابر این آسیب پذیری، به ­صورت مؤثری حفاظت می کند. برخی به بهانه تساوی زن و مرد، زن را به بی بندوباری جنسی تشویق و آن را نشانه آزادی وی تلقی می کنند، درحالی ­که در پایان، بسیاری از زنان جوان قربانی می شوند.


نویسنده در بخشی از کتاب، بخش هایی از نظریه های زنان یهودی و مسیحی را درباره پاک دامنی و تأثیر آن بر شخصیت و زندگی خانوادگی زنان و نیز جمله هایی از نامه یک زن مسلمان ۲۰ ساله، ساکن مونترال کانادا را که در مجله وگ آمده است، نقل می کند. در این نامه، دیدگاه اصولی زنی مسلمان در دفاع از حجاب، به ­عنوان عامل ملامت جامعه، منعکس شده است. نویسنده در ادامه، با اشاره به الزاماتی که جامعه امروز آمریکا به مردم تحمیل می کند، می نویسد: قرار بود دوران ما، دوران آزادی بزرگ باشد، درحالی ­که بیشتر مردم اکنون ناگزیرند به فرهنگی که در آن زندگی می کنند، اجازه دهند تا برای آنان انتخاب کند.
برخلاف آنچه می پنداریم، گزینش های ما به ­ندرت از درون ما سرچشمه می گیرد و انتخاب هایمان همواره به ما داده می شوند، پس اکنون که قرار است چنین باشد، چرا این انتخاب ها را از خداوند و از سنتی که پر از گنجینه های حکمت است، دریافت نکنیم؟

نویسنده درباره آینده پاک دامنی می ­نویسد:
اکنون زمان آن رسیده که به فرهنگ پاک دامنی روی آوریم. دیگر در مسیر بی عفتی به پایان خط رسیده ایم و چاره ای جز بازگشت نداریم. ممکن است این سخن، مرتجعانه به نظر برسد، اما کم کم شاهد ظهور حسی جمعی هستیم که معتقد است همه ­چیز خیلی لجام گسیخته پیش رفته است. به همین دلیل است که احتمال یک انقلاب متقابل بسیار زیاد است.

در پایان می نویسد:

به دلیل ضربه شدیدی که امروزه به کودکان وارد می شود؛ به این دلیل که مربیان آموزش مسائل جنسی، یا وسایل پیش­گیری از بارداری و اشعار مستهجن، به حریم روزهای اولیه زندگی ما تجاوز می کنند یا به این دلیل که والدین، فرزندان خود را رها کرده اند، بسیاری از ما حس می کنیم گویا هرگز فرصت جوان بودن را نداشته ایم. پاک دامنی جنسی برای ما یک فضیلت است و من پیش بینی می کنم که برای شمار رو به افزایشی از جوانان نیز به یک فضیلت تبدیل خواهد شد؛ زیرا می توانیم با آن بر پاک دامنی ذاتی خود تأکید کنیم.

 

 

دیده شده در کتاب فمینیسم در آمریکا تا سال ۲۰۰۳ ، تهیه و تنظیم ، دبیرخانه همایش سراسری زنان ، مسائل فرهنگی ، تدوین معاونت فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری ، ویراستار معصومه محمدی ، نشر معارف ، برگرفته از کتاب a return to modesty ( بازگشت به تواضع_ عفاف ) ، تلخیص و ترجمه سمانه مدنی . ص ۱۰ _ ۳۸ 

 

   چهارشنبه 20 مرداد 13951 نظر »

هزینه پاک ماندن

 

مشکل هم نیست که آدم دنیایش را پاک نگه دارد، آدم باید برای پاک نگاه داشتن دنیایش یک مقدار«نه» در دهانش باشد، «نه» جدی؛ یعنی انسان وقتی در مقابل دعوت ضد خدا قرار گرفت بگوید«نه».
اگر به شخص کاسبی بگویند: اگر این کار را انجام دهی، ده برابر سود می‌بری، کاسب هم می داند که آن ده برابر سود حرام است بگوید«نه!»، یا اینکه در این جنس تقلب کند. او بگوید«نه!»، چرا که پیغمبراسلام(ص) فرمود:«لَیسَ مِنّا مَن غَشَّ مُسلِماً»کسی که در جنس مردم مسلمان تقلب می‌کند از ما نیست و خائن است.


وقتی به انسان می‌گویند: که صد كيلو برنج صد در صد ایرانی ده هزار تومان سود دارد؛ اما اگر هفتاد کیلو خارجی با آن مخلوط کنی، هفتاد هزار تومان در صد کیلو می‌توانی سود ببری! بگوید «نه!».

 

پاک نگه داشتن زندگی فقط به «نه» گفتن در برابر دعوت های شیطان است.


آسيه نمونه اي از انسان هاي پاک
در تاریخ هم بودند کسانی که در مقابل دعوت هوای نفس خودشان و دعوت هوای نفس دیگران گفتند «نه» ! و به كمالات و مقام هاي والائي رسيدند؛ البته ممکن است سختي هائي هم كشيده باشند، ولي ما آن سختي ها را هم نداريم!
«آسیه» که (در برابر خواسته های فرعون) گفت «نه»، او را به چهار میخ کشیدند و بعد هم یک سنگ هشتاد، نود کیلویی را رها کردند روی بدنش که کل سر و استخوان های بدنش را خورد کرد.

 

يوسف اسوه پاك
حضرت يوسف(ع) در برابر دعوت‌هاي زن بي‌شخصيتي گفت : «نه!» ، و ۹ سال او را به زندان انداختند! ولي در مورد ما اينگونه نيست، اگر ما در برابر دعوت‌هاي شيطان بگوئيم نه به زندان نمي‌رويم و ما را به چهار ميخ نمي‌كشند!

جوانی که نامحرمی راه او را سد کرده باشد و تقاضای حرام کند این جوان بگوید «نه»، یقیناً نه افسر شهرباني با او کار دارد و نه دادگستری، مردم هم که بفهمند این جوان خوش قیافه به چند نفر نامحرم گفته نه، همه از طریق فطرت می‌گویند: آفرین! در این دوره پر از لجن گناه، عجب گوهرهایی در دریای خدا پیدا می‌شود! تازه تعریفش را هم می‌کنند، التماس دعا هم به او می‌گویند.

بله! یک روزگاری «نه» گفتن زندان و يا به چهار میخ کشیده شدن داشت و با شکنجه همراه بود؛ اما در این روزگار چنین نیست.

 

هزینه بهشتی شدن
به خدا قسم بهشت رفتن هیچ خرجی ندارد، جهنم رفتن خرجش خیلی سنگین است. فقط با نه گفتن آدم جهنم نمی‌رود، اما با بله گفتن، چقدر ترس و لرز دارد، من با نامحرمی راه می روم پدرم نبیند، بستگانم نبینند؛ حالا برنج را مخلوط می کنم کسی نفهمد، نیروی انتظامی نفهمد، پرده جلوی مغازه‌ام نزنند که این مکان به علت تخلّف یک ماه تعطیل است!….


جهنم رفتن ترس و لرز دارد، وحشت دارد؛ اما بهشت رفتن نه ترس و نه لرز و نه مشکلی دارد .

 

سخنرانی شیخ حسین انصاریان .

   سه شنبه 19 مرداد 13953 نظر »

مردان بی غیرت 

 

 

متاسفانه در کشور ما ، کشوری که کشور امام زمان است ، شیعه هستند ، این را داریم می بینیم که بعضی ها دچار یک کمبود غیرت یا بی غیرتی شدند . این را داریم می بینیم .

 

چطور می شود یک مرد با غیرت اجازه دهد خانم خودش با یک تیپی ، با یک آرایشی و با یک لباس تنگی که بدنش را نشان می دهد .. خواهرش ، همسرش یا مثلا فرض کنید دخترش کنارش این طوری راه برود که فقط و فقط دیگران از او لذت ببرند !؟

چطور می شود غیرتمند باشند و این اجازه را بدهند !؟

ماها متاسفانه یکی از اشتباهاتی که داریم می کنیم این است که در این وضعیت بدحجابی هایی که دل همه مان می سوزد ، گاهی اوقات یقه زنان را فقط می گیریم ، می گوییم : خواهرم حجاب ! خواهرم حجاب ! 

باید یقه ٔٔ آن مرد را بگیریم ، باید بگوییم  : آقا ! غیرت .

 

حضرت علی علیه السلام را ببینید ، روایت دارد فرمود :« شنیدم در کوچه های کوفه ، در بازارها و کوچه های تنگ که خانم ها رفت و آمد می کنند با مردان تن هایشان می خورد به همدیگر .» حضرت امیر می فرماید : مردان کوفه .

به کی خطاب می کند ؟ می فرماید : « مردان کوفه خجالت نمی کشید که زن های شما این طور ، در این ازدحام تن به تن مردها راه می روند .حیا نمی کنید .لعن الله من لا یغار : خدا لعنت کند به آن کسی که غیرت ندارد »

 

امیرالمؤمنین خطابش در این آسیب اجتماعی به مردان است .

یک اشتباهی که ما الان دست گرفته ایم ، بلندگو دست گرفته ایم ؛ خواهرم حجاب ، خواهرم حجاب . عزیزم اول از همه باید بگویی ؛ برادرم غیرت ، برادرم غیرت .

اول از همه باید او را تذکر بدهی . پشت هر زن بدحجابی یک مرد بی غیرتی است . و دشمن قبل از این که به حجاب حمله کند در کشور ما ، به غیرت حمله کرد .

 

اگر آن پسری که می خواهد ازدواج کند با غیرت باشد و سراغ دختر خانمی برود که محجبه است، عفیفه است ، باحیا است ، برای ازدواج این گزینه را انتخاب کند ، خب یواش یواش دخترهایی که بدحجاب هستند در جامعه فکر می کنند کسی نگاهشان نمی کند ، کسی این ها را برای زندگی نمی خواهد و تا حدی خودشان را جمع می کنند .

اما برعکس ، یک پسر خیلی برایش حساسیت نداشته باشد ، این چیزها مهم نباشد ، فریب آب و رنگ و خط و خال آرایش را خورده باشد و ازدواجش با این طور دخترها باشد . بعد دخترهای چادری در خانه می گویند مگر من تیپ و قیافه ندارم ؟ 

چرا باید در خانه بمانم و این ها ازدواج بکنند و تشکیل زندگی دهند . پس من هم باید خودم را نشان دهم .

 

ببینید یعنی آن حجاب را و آن دختر محجبه را می تواند از حجاب خارج کند .

غیرت یا بی غیرتی ببین چقدر می تواند تاثیر بگذارد در حجاب یا بی حجابی .

البته نمی خواهم بگیم که عامل بدحجابی در کشور ما فقط و فقط این مسئله هست که غیرت مردان است . نه ! عوامل متعددی دارد گاهی اوقات عقده و کمبود خانم هایی است که این تیپ ها دارند …

گاهی اوقات تربیت های ناصحیح می تواند باشد .

گاهی جهل می تواند باشد .

گاهی اوقات دهن کجی به مسائل سیاسی می تواند باشد . عوامل متعددند.

اما آن جیزی که از مهمترین عوامل است و می تواند جمع بکند بسیاری از این بدحجابی ها را همان مسئله غیرت است . بالاخره در هر خانه ای که این طور خانم های این تیپی هستند یک مردی هم هست …

اکر آن مرد محکم باشد می تواند جلوی این ها را بگیرد .

مرد اگر مرد باشد می تواند جلوی این ها را بگیرد .

 

سخنان حجت الاسلام عالی ، شنیده شده .

 

   سه شنبه 19 مرداد 13956 نظر »

تثبیت حضور فعال زنان در جامعه 

 

حضور زن در جامعه و تلاش و مجاهدت وی در عرصه های مختلف اجتماعی مختلف اجتماعی از موضوعات و مسائل مهمی است که همواره از مباحث بنیادین بوده است .

از دیدگاه تعالیم مقدس اسلام ، زنان از کلیه حقوق اجتماعی بهرمند می باشند و هیچ مانع و حصاری نمی تواند راه های حضور فعال آنان را سد نماید و این انسان خلاق را از بهره رسانی به اجتماع محروم گرداند .

 

با این که تعالیم روشن و صریح اسلام زمینه ساز و محرک حضور گسترده زنان در عرصه های مختلف فعالیت های اجتماعی بوده است و هیچ شبهه و ابهامی در این آرمان مقدس نیست . متاسفانه در گذشته اقشاری از مردم جامعه به دلیل عدم آگاهی و بصیرت های لازم دینی ، با این واقعیت کار مخالفت می کردند ؛ شاید بخشی از این مخالفت ها را بتوان معلول شرایط نامناسبی دانست که رژیم هایی نظیر رژیم پهلوی برای انحراف و سقوط زنان در گناه و فساد فراهم می آوردند ، ولی مسلما سهم و بخش دیگر آن را باید ناشی نداشتن درک و بینش کافی از جلوه نورانی فرهنگ و معارف ناب محمدی دانست .

 

حضرت امام خمینی ( ره ) با اندیشه های ژرف و کلام گهربار خویش سیمای زن مسلمان را آن گونه که شایسته و منطبق بر حقایق است ، ترسیم نمود ایشان از سویی تبلیغات مغرضانه و خلاف واقعیت رسانه های گروهی جهان استکبار را خنثی کرد و آنان را از خدشه دار نمودن چهره اسلام بازداشت . و از طرفی دیگر بینش های غلط گروهی از مردم جامعه را ، که زن را فقط برای خدمت ، اطاعت ، بچه داری و نظافت می خواستند و حقی جز اطاعت محض و بی قید و شرط برایش قائل نبودند ، اصلاح نمود و همه را به زلال تعالیم اسلام بازگرداند و دل ها را در مقابل حق و حقیقت خاضع و تسلیم ساخت .

 

حضرت امام همواره یادآور می شدند که جامعه صحیح و سالم و با سعادت را باید نتیجه و حاصل تلاش زنان عفیف در پرورش انسان های صالح بدانیم ؛ زیرا آنان که نقش مربی را عهده دار می باشند و کشور را به سوی سعادت و صلاح رهنمون می شوند . 

 

آن پیشوای بزرگ می فرمایند : « زن ، مربی جامعه است ، از دامن زن انسان ها پیدا می شود ، ….. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشو را آباد می کند » 

 

و بدین سان آن رهبر الهی ، زنان مسلمان جهان را به هویت الهی و انسانی شان برگرداند و شخصیت ملکوتی آنان را که در طول تاریخ در اثر دسیسه ها و تبلیغات زهرآگین قدرت های زر و زور در هاله ای از ابهام فرو رفته بود ، احیا نمود و همه راه ها را برای رشد و کمال مادی و معنویشان صاف و هموار کرد .

 

 

دیدشده در کتاب تاملی بر جایگاه زن ، مجموعه مقالات فارسی ، کنگره بین المللی جایگاه و نقش زن از دیدگاه حضرت امام خمینی ،( ره ) ،نشر تبلیغات و انتشار ستاد ، ص ۱۴۷.

 

   دوشنبه 18 مرداد 13951 نظر »

باران

 


بلی من نیستم باران
ولیکن با صدای ناز و آرامش
و با میلاد گلها در حریر نرم دامانش
و بوی خاک نم خورده
و با آواز خیس نوبهارانش
همیشه تا ابد من نیز هم نامم
بلی من نیستم باران
وبا آن دانه های کوچک و زیبا
که در حوض میان خانه می افتند، همچون موج دریاها
صدای درهمو پر شور گنجشکان
وجوی کوچک آبی، به راه افتاده بر روی موزائک ها
همیشه تا ابد من نیز هم نامم
بلی من نیستم باران
طنین غرش و فریاد رعد آسا
و ترس گرم و مطبوعی از این غرش زیبا
که مژده از طراوت های بیش و بیشتر دارد
وبا عطر لطیف یاس و شب بو و اقاقیها
همیشه تا ابد من نیز هم نامم
بلی من نیستم باران…..

 

محدثه شفاعت ،طلبه فارغ التحصیل .

   دوشنبه 18 مرداد 13957 نظر »

حجت خدا بر خلق

 

از ابی صلت هروی مروری است که گفت : « حضرت امام رضا علیه السلام با مردم به لغت های ایشان گفتگو می کرد و به خدا سوگند که از نظر لغت و زبان ، فصیح ترین و دانا ترین مردم بود ، روزی به آن بزرگوار عرض کردم یا بن رسول الله : از شناسایی شما با این لغت ها با وجود اختلاف های آن ها در شگفت می آیم .

 

حضرت فرمود : « ای ابا صلت ! من حجت خدایم بر خلق او و حق تعالی فرا نگیرد ، حجتی را بر قومی در حالی که آن حجت به لغت های ایشان عارف نباشد . آیا قول امیرالمومنین علیه السلام به تو نرسیده است که فرمود فصل خطاب به ما داده شده است و آیا فصل خطاب غیر از شناسایی لغت هاست .

 

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق  ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار ، ج ۲، ص ۵۸۰.

 

 

   دوشنبه 18 مرداد 13951 نظر »

بی حجاب اثرات بی حجابی را نمی داند 

 

خیلی از این خانم هایی که بد حجابی می کنند یک مرد بالای سرشان نبوده است بگوید این کار را نکند، این کار بد است ، این کار به من لطمه می زند. به مردها لطمه می زند ، کسی این را نگفته ، خیلی هایشان هم آگاهی ندارند ، لطمه هایی که دارند به مردها می زنند کم نیست ، این می رود زنش را طلاق می دهد ، این دعوا می کند.  بچه اش فاسد می شود .

 

این که نمی داند با بی حجابی خودش چه جنایت دارد می کند ، این فکر می کند فقط بی‌حجاب است . می گوید : « چرا نمی گذارند من آزاد باشم » .

بابا تو قاتلی با بی حجابی ات .

تو داری خانواده مرا متلاشی می کنی .

تو داری بچه های مرا فاسد می کنی .

تو داری راندمان تحصیلی را پایین می آوری .

تو داری راندمان مدیریت را پایین می آوری .

تو نمی دانی با بی حجابی داری چه کار می کنی .

مرد نامحرم به تو نگاه می کند خوشش می آیدبداخلاق می شود ، در خانه دعوا می کند . ۴ تا بچه بد تحویل جامعه می دهد …..

 

 

سخنان حجت الاسلام پناهیان ، شنیده شده .

   یکشنبه 17 مرداد 13952 نظر »

رسم بندگی 

 

یکی از چیزهایی که برکت می آورد و ظرفیت می دهد به آدم این است که ، برادر بزرگوارم خواهر بزرگوارم ، آن چیزهایی را که خدا به تو داده قدرش را بدان تا خدا بیشتر به تو بدهد . آن چیزهایی را که خدا داده هضم بکن تا خدا بیشتر دهد . شما نگاه کنید یک معده وقتی توی آن غذا هست تا وقتی هضم نکرده ای و مدام بخواهی غذا روی غذا ، غذا روی غذا بریزی توی معده سوء هاضمه می گیرید .

 

اگر ما آن داده های خدا را ندیدیم و شکر نکردیم اکر خدا باز هم نعمت دهد بیچاره می شویم . خدا می گوید همین نعمتی که به تو داد قدردانی بکن شکرش را بگذار من به تو بیشتر نعمت می دهم ، این که شکر نعمت ، نعمت را زیاد می کند به خاطر این است . چون شکر نعمت به معنای هضم آن چیزهایی است که خدا به تو داده است . آن وقت خدا به هو بیشتر می دهد طرفت را بزرگ می کند ، خدا کم که ندارد بی نهایت دارد ، اگر ظرفت بزرگ شد تقوایت بیشتر می شود ، معرفتت بیشتر می شود علمت بیشتر می شود ، رزقت بیشتر می شود .

 

ظرفیت آدم با این شکرگذار بیشتر می شود . متاسفانه زبان گِله ، حتی گله از خدا.  زبان گله خیلی زیاد است . گله از اهل بیت ، گله از خدا . خدا می گوید : بابا صدها ، هزاران چیز بهت دادم نمی بینی ، یک چیز که بهت ندادم که اگر پشت پرده اش را خبر داشتی که برای چه به تو نداده ام می گویی خدایا ممنونتم . همان چیز را به من گیر می دهی و داری دعوا می کنی ، همان چیزهایی که به تو داده ام قدردانی بکن حالا .

 

شخصی آمد پیش امام رضا علیه السلام گفت : آقا من فقیرم به من کمک کنید . امام رضا علیه السلام یک سینی انگور جلویش بود و یک شاخه انگور برداشت به او تعارف کرد . گفت : آقا ! انگور به چه کار من می آید . شکم زن و بچه ام گرسنه است . این انگور را گذاشت در سینی .

 

یک چند لحظه ای گذشت و یک بنده خدایی وارد اتاق شد . حضرت یک دانه انگور به او داد . برق خوشحالی در چشم او جهید . گفت : آقا ممنونم ، ممنونم. من دلم تنگ شده بود آمده ام شما را ببینم . شما چه قدر کریم هستی . 

حضرت یک شاخه انگور به تو داد . گفت : آقا همان دانه بس است ، می روم در یک ظرف آب می چکانم همه فامیل و اطرافیانم از تو بخوردند و متبرک شوند ، شما چه قدر بزرگوارید .

حضرت سینی انگور را به او داد ؛ گفت : آقا ! من زبان تشکر ندارم ، زبانم لال است . من فقط آمده ام شما را ببینم ، شما این طور کرامت دارید .

حضرت فرمود : یک چیزی بیاورید می خواهم بنویسم . فرمود : باغ انگورم را به تو دادم .

گفت : آقا ! من زبانم لال است ، نمی توانم شکرگذار کنم و حضرت فرمود : زمین های اطرافش را هم به تو دادم .

 

آن بنده خدایی که اول آمده بود یک مرتبه برآشفت که آقا این چه وضعی است ؟ من فقیر بودم . او فقط دلش تنگ شده بود ، آمده بود شما را ببیند شما هی به او دادید . 

 

حضرت زیر آن نوشته ای که به آن مرد داد نوشت : «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَاَزیدَنَّکمْ » 

من آن اول یک شاخه انگور به تودادم قدر دانی نکردی ، به این یک دانه دادم قدر دانی کرد . رسم خدا این است که اگر کسی قدر دانش باشد بیشتر بکند نعمت او را ، من خواستم به سنت خدا عمل بکنم و هی بیشترش کردم .

 

خداوند متعال این جور است اگر قدر دان باشیم ، اگر شاکر باشی چیزی کم نمی گذارد برایت .

 

 

سخنان حجت الاسلام عالی ، شنیده شده .

   یکشنبه 17 مرداد 13956 نظر »

1 ... 76 77 78 ...79 ... 81 ...83 ...84 85 86 ... 96

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 934
  • دیروز: 401
  • 7 روز قبل: 4963
  • 1 ماه قبل: 24946
  • کل بازدیدها: 841446
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 11
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1