آیا خدا از ما راضی است ؟

 


مطلبي كه براي همه ما ضروري است اين است كه بدانيم خدا از ما راضي است يا نه؟

انبيا از ما راضي هستند يا نه؟

و وجود مبارک حضرت وليّ عصر از ما راضي است يا نه؟

اين سؤال, سؤال همه ماهاست هم از خودمان سؤال مي‌كنيم كه آيا وجود مبارك امام زمان از ما راضي است يا نه؟

خداي سبحان از ما راضي است يا نه؟

ما دسترسي ظاهري به وجود مبارك حضرت نداريم كه ببينيم از ما راضي است يا نه! اما اينها نور واحدند ، وقتي ما به قرآن و نهج‌البلاغه و كلمات ائمه(عليهم السلام) دسترسي داريم، آن متكلّم‌ها در كلامشان ظهور مي‌كنند، يك كلام عادي نيست.

 

شما ببينيد وقتي وجود مبارك حضرت امير، قرآن را معرفي مي‌كند نمي‌فرمايد يک کتاب و كلام عادي است. يك وقت كسي كتابي مي‌نويسد يا سخنراني مي‌كند اين سخنراني‌ها را جمع مي‌كنند كتاب مي‌كنند يا مقالاتي مي‌نويسد جمع مي‌كنند، به هر حال اينها كتاب مصطلح اوست يا سخنان اوست. قرآن در عين حال كه تمام اين الفاظ، كلمات الهي است و گذشته از اينكه معجزه است يك ويژگي دارد كه در هيچ كتابي نيست و آن ويژگي را وجود مبارك حضرت امير در قرآن كريم مشخص كرده است. فرمود هر متكلّمي حرف مي‌زند و هر مؤلفي هم كتاب مي‌نويسد؛ اما آن طور نيست كه آن متكلّم در كلامش تجلّي كند يا آن مؤلف در كتابش جلوه كند.

 

قرآن يك كتاب خاصي است كه آن گوينده و پديدآورنده‌اش در اينجا جلوه كرده است: «فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ‏ فِي كِتَابِه‏»؛( نهج البلاغه ، خطبه ۱۴۷ ) فرمود اين يك كتاب معمولي نيست كه شما بگوييد خدا اين را نوشت يا خدا گفت؛ خدا در اين كتاب تجلّي كرده است اين بيان, بيان قرآن ناطق است، فرمود:«فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ‏ فِي كِتَابِه‏»؛ فرمود چرا خدا را نمي‌بينيد؟!

 

خدا با چشمِ سر ديدني نيست، اما با چشم سِرّ كه ديدني است. فرمود او اصلاً خودش را نشان داد شما او را ببينيد، شما فقط كلام را مي‌شنويد يا مي‌بينيد. ديدنِ كلام هنر نيست، ديدن متكلّم هنر است.

 

ادامه »

   چهارشنبه 15 دی 1395نظر دهید »

تمسک به قرآن 



قرآن می فرماید :«فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور . سوره حج آیه ۳۰  : از دو چیز بپرهیز ، از ساز و آواز و از بت پرستی بپرهیزید . گناه داشتن حرفی است و پا گذاشتن روی قرآن حرف دیگری است . آیا رسانه ها گروهی راجع به موسیقی و ساز و آواز و فیلم های نکبت بارشان به قرآن عمل می کنند ؟ آیا ما در خانه خود عمل به قرآن می کنیم ؟


قرآن کتاب عمل است ، این کتاب برای زندگی ماست و در متن زندگی ما دخالت دارد ، نمی شود چیزی در متن زندگی ما باشد که در قرآن نباشد ، باید ما عامل به قرآن باشیم تا دنیای آبادی داشته باشیم ، این وعده خداست ؛« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ  هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏ اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏ دادند پاداش خواهيم داد (سوره نحل ۹۷).


هر کس عمل به قرآن کند و هر کس مومن باشد در همین دنیا یک حیات طیب دارد ، حیات طیب یعنی چه ؟ 

یعنی زندگی منهای غم و غصه ؛ و الا اگر زندگی توام با غم و غصه باشد مرگ تدریجی است و این حیات طیب نیست . زندگی منهای دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی و ضعف اعصاب خوب است .زندگی توام با ضعف اعصاب و توام با نگرانی از آینده ، نکبت بار است و حیات طیب نیست .


قرآن می گوید : تو عمل به ( دستورات ) من کن ، من وعده می دهم و حتما عمل می شود . یک زندگی طیب مال تو ، زندگی صد در صد توام با نشاط ، زندگی صد در صد با خوشی .



دیده شده در کتاب اخلاق و خودسازی ، آیت الله حسین مظاهری ، نشر پیام آزادی ، ص ۲۴ .

   شنبه 4 دی 1395نظر دهید »

 خصوصیت یک انسان مومن 

 

۹ خصوصیت انسان مومن که مشتری او خداست و کالای او همیشه پذیرفته می شود : 

«التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ ، سوره توبه آیه ۱۱۲»

 

۱_ التَّائِبُونَ : خداوند ابتدا می گوید مومن اهل توبه است ، نمی گوید اهل عبادت است یعنی پیرایش قبل از آرایش .

۲_الْعابِدُونَ : اهل عبادت هستند .

۳_الْحامِدُونَ : حمد خدا را می گویند .

۴_السَّائِحُونَ  : سایٔحون را هم روزه معنا کرده اند و هم سیر و سفر  در زمین و مشاهده عظمت خدا معنا کرده اند.

۵_الرَّاکِعُونَ : اهل رکوع هستند .

۶_السَّاجِدُونَ : اهل سجود هستند ، خدا می توانست بگوید اهل نماز هستند امام فرمود : اهل رکوع و سجود هستند چرا که رکوع و سجود اساس نماز است .

۷_الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ :آنها مردم را به نیکیها دعوت مى کنند.

۸_النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ :آنها تنها به وظیفه دعوت به نیکى قناعت نمى کنند بلکه با هرگونه فساد و منکرى مى جنگند.

۹ _ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ: حدود الهی را حفظ می کنند و مرزها را نمی شکنند و در چهارچوب حرکت می کنند .

 

 

سخنان حجت الاسلام رفیعی در مورد آیه ۱۱۲ سوره توبه ، شنیده شده .

   جمعه 21 آبان 13951 نظر »

تجارت و خسارت 

بحث تجارت و خسارت و تجارت و منفعت در کتاب خدا و روایات ، آنقدر گسترده است که برای من طلبه روشن نیست کی به پایان می رسد …

 

 

دنباله بحث آیه ۲۹ سوره فطر رسید ، سه سرمایه به عنوان تجارت با سود بی نهایت « إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ در حقيقت كسانى كه كتاب خدا را مى‏ خوانند و نماز برپا مى دارند و از آنچه بديشان روزى داده‏ ايم نهان و آشكارا انفاق مى كنند اميد به تجارتى بسته‏ اند كه هرگز زوال نمى ‏پذيرد (۲۹) »

در آیه بعدم فرماید «لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ ؛ پیمانه پاداش آن ها را قیامت پر می دهم ، بعد از این که پیمانه پاداش آن ها پر کردم «وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ » از احسانم  به آن ها اضافه می دهم 

و پایان آیه هم می گوید إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ  من لغزش های این تاجران را می بخشم و من نسبت به تاجران شکور هستم . شکور درباره خدا این نیست که تاجران می گویند ؛حالا که به حرفم گوش دادی و وارد این تجارت شدی سپاسکذارم . خدا این حرف را نمی زند ، آن عظمت که بی نهایت است نمی آید به بنده اش گوید دستت درد نکند ، شکور اولا صفت مبالغه است و معنی اش این است که من در برابر ۵۰ الی ۶۰ سال عمر محدود بنده و اعمال محدود بنده ام پاداش نامحدود می دهم .

 

از آیات قرآن استفاده می شود پروردگار سه کتاب دارد این متن قرآن است ، اسم یک کتاب ، کتاب آفاق است که البته آیات این کتاب و قلمش کُن وجودی است که یک بحث پیچیده است و قلم کن وجودی و نوشتن آن ایجاد مخلوق است ، کتاب آفاق یعنی کل هستی صفحات این کتاب است که کنار خدا با قلم کن وجودی ، نوشته های این کتاب و کلمات کتاب ، کل موجودات است .


کلمه وجودی هم طبق قرآن «يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ ، آیه ۴۵ سوره آل عمران ، » ملائکه به مریم گفتند خدا به یک کلمه ای تو را مژده می دهد ، نام آن کلمه مسیح است ، پس مسیح یک وجود انسانی است ، ولی کلمهُ الله است که خدا بر صفحه هستی این کلمه را با کُن ایجادی به وجود آورده و درسوره لقمان می گوید « کل آدم کلمهُُ الله » .

 

کتاب آفاق ، کتابی است که کل موجوداتش دانه دانه ، کلمهُ الله هستند خدا نیاورد که ما این کلمه ای که نظم داده شده به هم بریزیم که اگر به هم بریزیم می شود بی معنا ، و اگر به هم بریزیم می شود یک موجودی بی معنا ، بی وجود ، بی منفعت . شما در ذهنتان لغت «حَسن » را به هم بریزید ، هیچ معنی نمی دهد و می شود کلمه بیهوده .

 

ما « کلمه الله » هستیم اگر چشم مان را با دیدن نامحرم به هم بریزیم ، زبانمان را با بی آبرویی و ریختن آبروی دیگران به هم بریزیم ، دستمان را تبدیل به دست ظالمانه کنیم و بُکشیم ، بدزدیم و بزنیم . اگر شکممان را به هم بریزیم و پر کنیم از حرام ، اگر شهوت را به هم بریزیم با زنا و دو گناه سنگین دیگر .. آن وقت ما دیگر انسان نیستیم  خدا می گوید «أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سوره اعراف ، آیه ۱۷۹»  چون تو کلمه وجودت را به هم ریختی و نمی شود تو را خواند و بگویند انسان .

 

گاهی هم به هم ریختگی آنقدر زیاد است که در سوره اعراف می فرماید «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكلْبِ ، آیه ۱۷۶ » و در سوره جمعه می گوید «مَثَلُ الذینَ حُمِّلوا التّوراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلوهَا کمَثَلِ الحِمارِ یحمِلُ اسفاراً ، آیه ۵»  چون دیگر انسان خوانده نمی شود ، چه هزینه ای خدا برای ما کرده است برای این که کلمه وجودی ما خوانده شود ، ۱۲۴ هزار پیغمبر و ۱۲ امام ، کتاب ، علم ، فطرت عقل برای تک تک ما قرار داده که به هم نریزیم که بشود دنیا و آخرت ما را بخواند .

 

ثروتمندان با بخل این کلمه را به هم ریختند .سردمداران و پشت میز نشین ها با غرور و تکبر به هم ریختند ، ربا خور با رباخوری ، کم فروش با کم فروشی ، دزد با دزدی کلمه وجودیشان را به هم ریختند و انسان نیستند و خدا آن ها را اینطور می خواند کالحمار . ..

 

 

سخنان شیخ حسین انصاریان ، جمعه ۲۹ / ۷/ ۹۵ ،دهه دوم محرم ۹۵ ، شنیده شده .

 

   شنبه 1 آبان 1395نظر دهید »

ملاک سنجش ایمان در اسلام 

 

 

«أَجَعَلْتُمْ» آیا قرار دادیم،  «سِقايَةَ الْحاجِّ» سقایه همان سقا است. حاج هم یعنی حاجی! «أَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» عمارت را هم که می‌دانید، مثلاً می‌گویند فلانی عمارت دارد. «كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ…» (توبه/۱۹) ماجرا اینطور بود. عباس عموی پیامبر، نه حضرت عباس خودمان، یک عباس دیگری است. عباس عموی پیامبر با شیبه، این‌ها دو نفر از این سرکرده‌های عرب بودند، این‌ها به هم افتخار می‌کردند. عباس می‌گفت: من آبرسان حاجی‌ها هستم، مسؤولیت آب حاجی‌ها با من است. رئیس سازمان آب هستم. شیبه هم می‌گفت: من کلیددار کعبه هستم. یک نفر می‌گفت که من مسؤول تشنگی حجاج هستم، یک نفر می‌گفت:‌ من مسؤول تعمیر مسجد هستم، کلیددار کعبه هستم. حضرت علی(علیه‌السلام) فرمود: من سنم از شما کمتر است، ولی من قبل از شما دو نفر به پیغمبر ایمان آوردم. بلند شوید و بساطتان را جمع کنید. سن من کم است، ولی ایمان من… عباس ناراحت شد. چون عباس عموی پیامبر که بود، ‌عموی حضرت علی هم بود. دید پسر برادرش علی بن ابیطالب، تو به آبرسانی می‌نازی و تو هم به کلیدداری، من سنم از شما کمتر است، ولی ایمانم بیش‌تر است. این‌ها آمدند پیش پیغمبر، این آیه نازل شد.


«أَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ» آیا سقایی حاجی‌ها، آبرسانی به حاجی‌ها، و کلیدداری مسجدالحرام مثل ایمان است؟  مثل جهاد است؟ علی از همه‌ی شما برتر است. حتی اگر آل سعود، آدم خوبی بود، بر فرض! هیچ وقت خادم الحرمین بودن، توسعه‌ی مسجد الحرام و چاپ قرآن، این‌ها کار مقاومت سید حسن نصر الله را در برابر اسراییل نمی‌کند. یک موی سید حسن نصر الله به کل قبیله‌ی آل سعود می‌ارزد. نفت می‌فروشند، هواپیما می‌خرند، یمن را بمباران می‌کنند. این هم شد کار؟ مسأله‌ی ایمان و جهاد خیلی مهم است. «أَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» این آیه‌ی قرآن است. معنای این آیه این است که عمل زده نباشید. بدون ایمان کارها سرابی بیش نیست. جسدی بی‌جان است.


شبیه این را در مکه هم داریم. در مکه حاجی‌ها در عید قربان باید قربانی کنند. سر قربانی گاهی یک حرف‌هایی می‌شد، آیه نازل شد که بابا من کاری به خون و گوشت و پوست گوسفندها ندارم، می‌خواهم ببینم، عید قربان دل می‌کنی یا دل نمی‌کنی؟ مهم این است که دل بکنی. دل می‌کنی یا نمی‌کنی؟ آیه‌اش را بخوانم؟ «لَنْ يَنالَ اللَّه‏» بعضی از شماها بلد هستید. لحم یعنی چه؟ گوشت! دم یعنی چه؟ خون! «لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها» (حج/۳۷) من عید قربان می‌گویم گوسفند بکشید، کاری به گوشت و پوستش ندارم، «وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى‏ مِنْكُمْ» می‌خواهم ببینم تو دل می‌کنی یا نه؟


شبیه این راجع به حضرت ابراهیم هم هست. خدا به ابراهیم دستور داد بچه‌ات را ذبح کن. فرمان خداست.  خواباند و چاقو را گذاشت. گفت: بردار نمی‌خواستم خون اسماعیل ریخته شود. می‌خواستم ببینم تو از بچه‌ات دل می‌کنی یا نه؟ مهم دل کندن است. یعنی غیر از پوست کار یک مغزی هم دارد.-


اگر کسی ایمان نداشته باشد… ما در قرآن یک خط‌کش‌هایی داریم می‌گوید: هروقت خواستید ببینید آدم‌های خوبی هستید، خودتان را متر کنید. با این متر می‌توانید بفهمید خوب هستید یا بد. بسم الله الرحمن الرحیم،افرادی هستند یک کار خوبی می‌کنند. خانمی جلسه‌ای است. آقایی جلسه‌ای است. هیأتی است. عاشورا خرج داده است. جبهه رفته، جانباز است. استاد دانشگاه است. می‌گوید: من جزء هیأت علمی دانشگاه هستم. هرکس فکر می‌کند آدم خوبی است، من امشب چند تا آیه قرآن خواندم، خودمان را با قرآن متر کنیم. بسم الله الرحمن الرحیم، «قَدْ أَفْلَحَ‏ الْمُؤْمِنُونَ‏، الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/ ۱و۲) آیا دو رکعت نماز با توجه خواندی؟ جناب آقای قرائتی، ول کن حجت الاسلام هستی یا حجت الاسلام والمسلمین هستی یا ثقه الاسلام یا بالاتر هستی یا پایین‌تر هستی. ول کن سربازی، یا سرتیپ هستی. ول کن یک ریال به فقرا دادی یا یک میلیون دادی؟ دو رکعت نماز با توجه خواندی؟ جمهوری اسلامی می‌خواهد ببیند کارنامه‌اش سفید است یا سیاه، ببیند برای نماز چه کرده است؟ بودجه‌ای که برای نماز گذاشتیم با باقی کارها مقایسه کنیم.


«وَ نَهَى النَّفْسَ‏ عَنِ‏ الْهَوى‏» (نازعات/۴۰) چند بار در عمرت هوسی پیدا کردی که جلوی هوست را گرفتی؟ دختر زیبایی را دیدی و برای خدا نگاهش نکردی. مشتری ناشی دیدی به خاطر خدا سرش کلاه نگذاشتی. ظلم به یک بچه کردی، به خاطر خدا گفتی: مرا ببخش. من بی‌خود سرت داد زدم. آیا جلوی نفست را هم گرفتی؟ چه شهوت، چه غضب!


قرآن بخوانم. «إِنْ زَعَمْتُمْ‏ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» (جمعه/۶) هرکس فکر می‌کند آدم خوبی است، ببیند از مرگ می‌ترسد یا نه. اگر بگویند: آقای قرائتی شما یازده روز دیگر از دنیا می‌روی. دو روز دیگر از دنیا می‌روی. اگر ترسیدم، معلوم می‌شود کار من درست نبوده است. چون آدمی که کارش درست است آب از آب تکان نمی‌خورد. مثل کسی که اگر گفتند: پلیس راه ده کیلومتری است، ترسیدی، پیداست اضافه بار کردی. پیداست گواهی نامه نداری. پیداست قاچاق زدی و قاچاقچی سوار کردی. یک چیزی هست وگرنه راننده‌ای که کارش درست است، بگویند: کیلومتر ده پلیس است یا بیست فرقی ندارد. اگر در دست شما طلا هست، همه بگویند: سفال است. سفال است. آرام هستی! چون خودت می‌دانی طلا است. حالا اگر در دست تو سفال بود، همه گفتند: طلاست. باز برایت فرق ندارد. علامت خوبی و بدی این است که انسان از مرگ نترسد. حق گویی اگر چیزی حق بود، بگو گرچه به ضرر ما باشد. دکتر هم مرض را تشخیص نمی‌دهد. می‌گوید: من مرض تو را نفهمیدم. راستش را بخواهی تشخیص نمی‌دهم. ۲_ حالا که تشخیص ندادم این پول را پس بگیر. ۳_فلان پزشک تخصص‌اش از من بیشتر است. این مهم است که چقدر حاضرهستیم پا روی نفس بگذاریم و چقدر حاضر هستیم راست بگوییم.


بنابراین قرآن خط‌کش‌های خوبی داده است. مهم نیست شما کلید دار مکه هستی. بعضی‌ها در حرم امام رضا می‌روند چنان می‌نشینند انگار ارث پدرشان است. تکان نمی‌خورند. تو اصلاً وقتی زیارتت قبول است که بلند شوی بروی و جای تو یک زوار دیگر بنشیند. قرآن بخوانم؟ قرآن می‌گوید: اگر به یک مسلمانی جا دادی نشست، تو توسعه مکانی دادی و جا باز کردی، خدا فکرت را باز می‌کند. تو جا باز کردی، خدا فکر و عقل و علم تو را باز می‌کند. آیه‌اش چیست؟ «إِذا قيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِى الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا» (مجادله/۱۱) اگر یک کسی وارد مجلس شد، دنبال جا می‌گردد، تکان خوردی و او را جا دادی، قرآن نمی‌گوید: «يَفْسَحِ اللَّهُ فی المجالس» می‌گوید: «يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُم‏» تو در مکان تکان خوردی. خدا رزقت را تکان می‌دهد. نسلت را تکان می‌دهد. مشکلاتت را تکان می‌دهد. خدا همه مشکلات تو را برمی‌دارد. تو در یک کار… شما یک شاخه انگور به من بده. من از همه میوه‌ها به تو می‌دهم. یکبار دیگر آیه را بخوانم.


«إِذا» یعنی زمانی که، «قيلَ لَكُمْ» وقتی به شما گفته می‌شود، «تَفَسَّحُوا فِى الْمَجالِسِ» تکان بخورید یک جایی به من بدهید. کسی دنبال جا می‌گردد اگر تکان خوردی و به او جا دادی، نمی‌گوید: «يَفْسَحِ اللَّهُ فی المجالس» می‌گوید: «يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُم‏» در همه چیز. فکر تو، علم تو، نسل تو، رزق تو، آبروی تو، این ملاک‌های قرآن است…

 


سخنان حجت الاسلام قرائتی ، درس هایی از قرآن ، ۲۹/ ۷/ ۹۵. شنیده شده .

 

   جمعه 30 مهر 13951 نظر »

جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۱۵/ ۷/ ۹۵

 

 


«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا (و اُجُورَكُم )بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامْ)وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ (عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ عَلَيْهِ السَّلَامْ)».

 

شعار رسمي مُحرم، همين جمله‌هايي است كه شنيديم؛ اين شعار گذشته از اينکه ما را به يک عبادت دعوت می‌کند، ما را به يک جهاد توان‌فرسا هم هدايت می‌کند. اين جمله لطيف که ذکر شد دو بخش دارد، بخش اوّل اين است كه ما مصيبت‌ زده‌ايم و سوگوار, اجر ما از جانب ذات اقدس الهي باشد و خداي سبحان به همه عزاداران اجر سوگواري را مرحمت كند! مي‌گوييم: «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا (و اُجُورَكُمْ) بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامْ)»، نه تنها اجر بدهد، بلکه اجر مهم و عظيم عطا كند.

 

بخش دوم اين است كه «وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ (عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ عَلَيْهِ السَّلَامْ)»؛ يعني آن توفيق را خدا به ما مرحمت كند كه ما خون‎بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را از ظالمان بگيريم، اين دعا و شعار رسمي ما شيعه‌هاست. اين بخش دوم براي هميشه يك پيام زنده‌اي دارد و عاشورا را براي هميشه زنده نگه مي‌دارد. ما در اين دعا از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم، آن توفيق را به ما بدهد كه ما خون‌بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را بگيريم. «ثار» يعني خون‌ها, خون‌بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را از چه كسي بگيريم؟ آن اموي‌ها و مرواني‌ها كه همه‌ آنها از بين رفتند، اين دعا يعني چه؟ اين شعار رسمي يعني چه؟ خدايا آن توفيق را به ما بده كه ما خون‌بهاي «حُسَيْن بْنِ عَلِي» را بگيريم! اوّلاً از ما سؤال كنند كه به شما چه ربطی دارد؟

 

در قرآن فرمود: ﴿مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً » ( سوره اسرا ، آیه ۳۳) هر كس مظلومانه كشته شد، ما براي اولياي او حقّ قصاص قائل هستيم.» باز به ما چه ربطي دارد؟ جوابش اين است كه ما فرزندان «حُسَيْن بْنِ عَلِي» هستيم، پدر ما را شهيد كردند! پس ما حق داريم که خون‌بها بگيريم. چطور ما فرزندان «حُسَيْن بْنِ عَلِي» هستيم؟ براي اينكه وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) يك اعلام رسمي كرد، فرمود هر كس به دنيا آمده يك شناسنامه طبيعي دارد كه پدر و مادر براي او شناسنامه مي‌گيرند، اين فرزند پدر و مادر خودش است؛ ولي وقتي بالغ شد، بايد براي خودش يك كُد ملّي و شناسنامه بگيرد. ما حاضريم شما را به عنوان فرزندي قبول كنيم، بياييد بچه‌هاي ما بشويد «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ».  يك اعلام رسمي كرد، فرمود وقتي بالغ شديد شناسنامه خودت را خودت بايد بگيري كه فرزند چه كسي هستي، ما حاضريم شما را به عنوان فرزندي قبول كنيم «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ».

ادامه »

   یکشنبه 18 مهر 13952 نظر »

آیاتی که در کربلا گل کرد 

 


« بای ذنب قتلت» اهل بیت پیغمبر چه کرده بودن که باید در کربلا شهید شوند .گناه اهل بیت چه بود ؟


« فذکر فی الکتاب ابراهیم » پیغمبر نام ابراهیم را گرامی بدار که فراموش نشود. ابراهیم حاضر شد به خاطر خدا از فرزندش بگذرد .خب اگر کسی حاضر شد از فرزندش بگذرد و پیغمبر  اسلام باید یادش را گرامی بدارد ، امام حسین علیه السلام هم به خاطر خدا از همه خانواده اش گذشت باید یادش گرامی باشد . پس در زمان ما فذکر فی الکتاب امام حسین .


«و رفعنا لک ذکرک».« سوره انشراح آیه ۳ » پیغمبر نام تو را بلند می کنیم . حسین جان بدنت را زیر سم اسب گذاشتند و آب به قبر تو بستند که تو را محو کنند . بیایند ببیند بعد از ۱۴۰۰ سال راهپیمایی میلیونی در اربعین به راه می افتد .

  

فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ ..  حضرت ابراهیم گفت : « خدایا دل مردم را سوق بده به سمت اهل بیت من » چطور دل مردم به امام حسین علیه السلام سوق داده می شود ! فرد برای خودش گوشت یخ زده  می گیرد اما گوسفند تازه را نذر امام حسین می کند ، از خوابش می گذرد از خوراک خودش می گذرد ، این یک کار غیبی است .

 

« والعاقبه للمتقین :» یاران امام حسین خوش عاقبت شدند یا یاران یزید ؟ این آیه نشان می دهد که یاران امام حسین خوش عاقبت شدند و اصحاب یزید چه نکبت وار شدند .

 

یا آیه « انک اذا الشیطان کان ضعیفا » در کربلا ۳۰ هزار نفر ۷۲ نفر را محاصره کردند ولی باز هم آن ۷۲ نفر پیروز شدند .

 

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ۚ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ (انبیا آیه ۱۸)

ما حق را چنان بر مغز باطل بکوبیم که باطل دمق رشوند . چنان حق را بکوبیم که یزیدی ها کور شوند ، معاویه ها کور شوند ..

 

يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ  ( سوره صف ، آیه ۸) دشمنان میخواهند نور خدا خاموش شود اما خدا نمی گذارد .آن ها می خواستند حسین خاموش شود اما خدا نگذاشت..

 

وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ وَلٰكِنَّ المُنافِقينَ لا يَعلَمونَ( سوره منافقون ، آیه ۸) عزت مخصوص خدا و رسول و مومنان است ، عزت یعنی نفوذ ناپذیر است . مومن عزیز است یعنی تهدید و تطمیع را پس می زند . مومن عزیز است یعنی زیر بار اسب می رود ولی زیر بار زور نمی رود .

 

 

سخنان حجت الاسلام و المسلمین قرائتی. شنیده شده .محرم ۹۵.

 

 

 

   جمعه 16 مهر 13954 نظر »

حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، مفسر قرآن کریم و استاد حوزه علمیه، امروز در حسینیه هدایت :

 

 

 

پیامبر(ص) قبل از وفات خود فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما». پیامبر(ص) فرمودند: اهل بیت(ع) و قرآن کریم تا روز قیامت هرگز از هم جدا نخواهند شد، و این دو حقیقتی است که به صورت چراغ جلوه کرده و ریشه آن دو چراغ یکی و آن نور است.

 

نوری که در این دو گوهر گرانسنگ وجود دارد قابل مقایسه با هیچ نور مادی نیست. لحظه‌ای که آن دم، به اذن الهی در نفخه صور دمیده شود در یک لحظه همه موجودات زنده در عوالم بالا و پایین می رند بدین طریق عالم هستی غرق در سکوت می‌شود و تنها چهار نفر اسرافیل، میکائیل، عزرائیل و جبرئیل زنده می‌مانند.

 

بعد از آنکه خداوند متعال جان اسرافیل، میکائیل و عزرائیل را گرفت به جبرئیل خطاب می‌کند، ای امین من لحظه مرگ تو هم فرا رسیده، در آن موقع جبرئیل به سجده می‌افتد و جانش گرفته می‌شود، پس همه موجودات عالم می‌میرند به غیر از افرادی که خدا برای آنان مرگ مقدر نکرده باشد.

 

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری‏ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ» پیامبر(ص) فرمودند: آقا و سرور تمام عالم شهدا هستند و آقا و سرور همه شهدا، شهدای کربلا و حسین(ع) من است و آقا و سرور همه شهدای کربلا، حسین(ع) است؛ نفخه صور هرگز شهدا را احاطه نخواهد کرد و منظور از «إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ» همان شهدا هستند.

 

بعد از نفخه اول نفخه دوم دمیده می‌شود و بی درنگ همه موجودات اعم از انس و جن به اذن پروردگار زنده می‌شوند و با دغدغه و حیرت در انتظار حکمشان به سر می‌برند. منظور از ارض همین زمین است اما با این حالت امروزی متفاوت است زیرا در قیامت آنقدر این زمین گسترده می‌شود که جن و انس را در خود جای می‌دهد، و به نور رب کل زمین درخشان می‌شود.

 

مفسران نور را به معنای مختلفی همچون عدل، بالاترین عمل و … بیان کرده‌اند، پیامبر(ص) فرمودند: حسین(ع) نور است؛ خداوند عرش خود را به نام حسین(ع) مزین کرده است. خداوند فرمودند: قیامت را با نور حسین(ع) روشن می‌کنم؛ پرونده همه انسانها در روز قیامت آشکار می‌شود و همه شاهدان در کنار افراد قرار می‌گیرند و کمترین ستمی به کسی روا نخواهد شد و خداوند به حق بین افراد حکم و پاداش اعمال انسانها را به آگاهی پر خواهد کرد .

 

انسان در این عالم دوگونه عمل واجب و خیر دارد و پاسخ به درخواست مومن افضل اعمال خیر به شمار می‌رود. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بالاترین مومنان عالم هستند، و درخواست این مومنان از ما گریه بر حسین(ع) است، امام صادق(ع) فرمودند: رحمت و مغفرت خدا و شفاعت ما پاداش گریه کنان بر امام حسین(ع) است؛ در جای دیگر فرمودند: جدم زین العابدبن(ع) چهل سال روزها را روزه گرفت و شبها بیدار ماند و به عبادت پرداخت و همه این اوقات را با گریه بر امام حسین(ع) سپری کرد.

 

سخنان حجت الاسلام انصاریان .شنیده شده

   چهارشنبه 14 مهر 13952 نظر »

کلاس تفسیر 

 

 

آیت الله محمد محمدی ری‌شهری، عضو مجلس خبرگان رهبری و تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، امروز در کلاس تفسیر که در همین آستان برگزار شد، با اشاره به تببین نخستین فراز از این آیه «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»، اظهار داشت: تصدیق عملی یکی از کاربردهای ایمان به شمار می‌رود که قرآن در آیات متعدد بدان اشاره می‌کند.

 

گاهی در قرآن کریم مقصود از کلمه ایمان اقرار، اعتقاد، تصدیق قلبی و عمل نیست بلکه مقصود تصدیق عملی است مانند آیه ۱۴۳ سوره بقره« وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»، ایمان در این آیه کریمه به معنای تصدیق عملی است، زیرا در صدر اسلام قبله مسلمانان به سمت بیت المقدس بود و نماز خود را بدان جهت اقامه می‌کردند اما پس از ۱۴ سال به دستور خداوند متعال قبله مسلمین تغییر یافت و این مهم باعث شد عده‌ای به صحت و قبولی نمازهایشان که در گذشته به جای آورده‌ بودند شک ‌کنند به همین سبب خداوند بر پیامبر(ص) آیه‌ای نازل کرد و فرمود: عمل شما هرگز از بین نخواهد رفت.

 

در برخی از سلسله روایات به این امر تصریح شده که اگر کسی نماز نخواند کافر است، در اصل این روایت ریشه در آیه‌ ۱۴۳ سوره بقره دارد پس ایمان برابر با اقامه نماز و ترک آن مساوی با کفر است زیرا نماز سبب افزایش ایمان می‌شود.

 

کفر تنها یک معنا ندارد، کفری که در این آیه ذکر شده کفر اعتقادی نیست بلکه کفر عملی و ایمان نیز تنها به معنای اعتقادی نبوده بلکه به ایمان عملی معنا می‌شود و ایمان ذکر شده در آیه ۱۷ سوره یوسف به معنای تصدیق ادعای طرف مقابل معنا پیدا می‌کند.

 

دیگر کاربرد ایمان در قرآن به معنای باورهای موهوم، اعتقاداتی که واقعیت ندارد، همانطور که ایمان در باورهای صحیح به کار رفته گاهی هم در باورهای نادرست به کار رفته است مانند آیه ۶۷ سوره عنکبوت که خداوند می‌فرماید: آیا به باطل ایمان می‌آورند ولی حق را قبول نمی‌کنند و نعمت الهی را کفر می‌ورزند و به کفر(بت) ایمان می‌آورند.

 

آیه ۶۹ سوره مائده اشاره به ایمان انسانهایی دارد که اسلام را تصدیق کردند و ایمان آوردند و این ایمان در مقابل یهود و نصاری قرار گرفت که این ایمان، ایمان خاص به شمار می‌رود.

 

 همه کاربردهای معانی ایمان در قرآن به صورت لغوی بوده و به معنای تصدیق است مانند تصدیق زبانی، تصدیق زبانی و اعتقاد قلبی، تصدیق زبانی، اعتقادی و عملی، تصدیق قلبی، عملی، مدعا و … که در همه موارد ایمان به کار رفته است. در قرآن تصدیق وجود دارد اسلام مردم را به ایمانی که تصدیق حقایق دینی همراه با باور قلبی و التزام عملی است دعوت می‌کند.

 

 

سخنان آیت الله ری شهری ، شنیده شده .

   چهارشنبه 14 مهر 13951 نظر »

آیه تبلیغ 

 

 

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِين (سورهٔ مائده-آیهٔ ۶۷)

ای پیامبر! آن چه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرسانده‌ای و خدا تو را از گزند مردم نگاه می‌دارد. خداوند کافران را هدایت نمی‌کند

 

نزول این آیه در طلیعه صحنه غدیر و امر خداوند به پیغمبر را مبنی بر تعیین پیشوای امت ، ۳۰ نفر از دانشمندان و مفسران اهل تسنن نوشته اند که نام خود و کتابشان در الغدیر درج است .۱

از حافظ طبری شروع  شده و به شیخ محمد عبده مصری منتهی می گردد . و نیز طبری حدیث مفصل از زیدبن ارقام صحابی ، در ذیل این آیه روایت کرده است از آن جمله می گوید : پیغمبر صلی الله فرمود :

« هرگز برای شما جز این کسی که دستش را گرفته ام و بازویش را فرا داشته‌ام ، دیگری قرآن را تفسیر نمی کند . او معلم و آموزنده شماست ، هر کس من مولای اویم ، علی مولای اوست . لزوم دوستی و موالات او از طرف خداوند برمن نازل شده است .

آگاه باشید ؛ همانا من اما نمودم و تبلیغ کردم .

بدانید ! من شنواندم و واضح ساختم . بعد از من برای احدی جز او عنوان امیر المومنین روا و سزاوار نیست .سپس افزود ، ای مردم ! این برادر و وصی و فراگیرنده علم من است و در میان آنان که به من ایمان آورده اند ، جانشین من برای تفسیر کتاب پروردگار است ……»۲

 

 

۱_ دیده شده در کتاب حساسترین فراز تاریخ یا داستان غدیر ، جمعی دبیران مشهد ، به نقل از الغدیر ،ج ۱ ، ص ۲۲۹.

۲_ دیده شده در کتاب حساسترین فراز تاریخ یا داستان غدیر ، جمعی دبیران مشهد، نشر آفاق ،ص ۷۳.

   چهارشنبه 31 شهریور 1395نظر دهید »

1 2 3 4 ...5 ... 7 ...9 ...10 11 12 13

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 429
  • دیروز: 776
  • 7 روز قبل: 8109
  • 1 ماه قبل: 41592
  • کل بازدیدها: 881689
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 11
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1