اثر صلوات بر فاطمه سلام الله

یکی از مستحبات موکده صلوات فرستادن بر فاطمه زهرا سلام الله می باشد چنانچه پیامبر صلی الله به فاطمه سلام الله فرمود : « من صل علیک یا فاطمه غفرالله له و الحقه بی حیث کنت فی الجنه : ای فاطمه هر کس بر تو صلوات فرستد خدای تعالی از او درگذرد و او را در بهشت به من ملحق گرداند ، در ه. کجای بهشت که باشم » و همچنین در روایت دیگری در کتاب کشف الغمه حضرت فاطمه سلام الله از پیامبر خدا صلی الله نقل می کند که فرمود : ای فاطمه ! هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را خواهد بخشید و مورد آمرزش قرار خواهد داد و او را به من در هر جای بهشت که باشم ملحق خواهد نمود » 

 

الصّلاة على سيّدة النّساء فاطمة (عليها السلام) اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَاُمِّ اَحِبّائِكَ وَاَصْفِيائِكَ، الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِساءِ الْعالَمينَ، اَللّـهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَكُنِ الثّائِرَ اَللّـهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها، اَللّـهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى، وَحَليلَةَ صاحِبِ اللِّواءِ، وَالْكَريمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَعْلى، فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلى اُمِّها صَلاةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ أبيهامُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَتُقِرُّ بِها اَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها، وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ.

 

زیارت مخصوص زهرا سلام الله

 

صلوات بر فاطمه سلام الله در زیارت امام رضا علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَلِيِّكَ وَ أُمِّ السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الطُّهْرَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الرَّضِيَّةِ الزَّكِيَّةِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِينَ صَلاةً لا يَقْوَى عَلَى إِحْصَائِهَا غَيْرُكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سِبْطَيْ نَبِيِّكَ وَ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْقَائِمَيْنِ فِي خَلْقِكَ وَ الدَّلِيلَيْنِ عَلَى مَنْ بَعَثْتَ [بَعَثْتَهُ ] بِرِسَالاتِكَ وَ دَيَّانَيِ الدِّينِ بِعَدْلِكَ وَ فَصْلَيْ قَضَائِكَ بَيْنَ خَلْقِكَ……..

 

صلوات مخصوصه

در این صلوات مخصوصی که برای آن حضرت نقل کرده اند آثار عجیبه ای در آن مشاهده شده است و آن صلوات مخصوص به صورت زیر است :

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

 

منبع : کلیات صحیفه فاطمیه ، رفیع الدین رفیعی ، انتشارات نشتا ، ص ۲۳۳ تا ۲۳۷

   چهارشنبه 11 بهمن 1396نظر دهید »

نامه امام حسین علیه السلام به مردم کوفه 

آنگاه که به جانب کوفه رهسپار شد و بی وفایی آنان را نگریست :

 

 

 

 

اما بعد ! نابود و غمگین باشید ، ای مردم که ما را فریادرسی خواندید و چون شتابان به دادرسی شما آمدیم تیغی را که به دست ما بود به روی خودمان کشیدید ، و آتشی را که برای سوختن دشمن مشترکمان افروخته بودید به ان ما افکندید و سرانجام به ضد ما گرد آمدید .

 

دوستان را محاصره و دشمنان را همدست شدید و به کمک او برخاستید ، با این که نه عدالتی در شما گسترده بود و ندبه آینده آن ها امید داشتید .

نه بدعتی از ما سر زده بود و نه سست رایی و خطایی از ما دیده بودید .

 

ای وای برشما ! پس چرا آنگاه که شمشیرها در نیام ، و قلب ها آرام بود و تصمیم قطعی نگشته بود ما را وانگذاشتید و همچون سیل ملخ شتابان به پرواز آمدید و چون پروانه ها در آتش فتنه فرو ریختید ! 

 

ای مرگ بر گردنکشان امت !  ناهمرنگان احزاب ، طرد کنندگان قرآن ، تفهای شیطان ، تحریف کنندگان گفتار ، خاموش کنندگان سنت ها ..

 

به خدا که این بی وفایی در شما معروف و سابقه دار است ، رگ های شما به آن پیوند خورده و ریشه هایتان از آب گندیده نیرو گرفته . 

شما ناپاکترین میوه اید برای باغبان گلوگیر و برای غاصب راحت الحلقوم و گوارایید.

 

هان ! لعنت خدا بر پیمان شکنان که میثاق ها را پس از استوار کردن می شکنند ، با این که خدا را کفیل و ضامن گرفته اند .

 

هان ! آن بی پدر « ابن زیاد » فرزند زنا زاده ما را بر سر دو راهی میخکوب کرده ؛ میان آتش و ذلت ، ما کجا و ذلت کجا ؟ 

نه خدا برای ما زبونی پسندد ، نه پیامبرش و نه مومنان ، و نه دامن های پاکی که ما را پرورده ، نه سرشت های غیرتمند ، نه رو حهای سربلندی که هیچ گاه مرگ عزیزان را بر طاعت فرومایگان نگزیند .

 

من با همین خاندان اندکم ، با وجود درندگی دشمن و عقب گرد دوست ، آماده کارزارم ، ولی این قوم پس از من بیش از آن که سازی پا در رکاب نهد و بر زین نشیند نپایند که آسیای جنگ بر سرشان بچرخد و گردن ها آویخته شود .

این وصیتی است که پدرم به من کرده ، شما تصمیم خود بگیرید و همه نیروها  فراهم سازید و هر نقشه که دارید به کار بندید و هیچ مهلتم ندهید .

 

من به خدا پروردگار خود و شما ، توکل کرده ام ، هر جنبنده در قبضه قدرت اوست ، راه پروردگار من راست و استوار است .

 

 

دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی، ترجمه احمد جنتی ، ص ۵۳۱.( این گفتار را در کتب مقاتل به عنوان خطبه آن جناب در روز عاشورا خطاب به مردم کوفه نقل کرده اند و بسیار بعید به نظر می رسد که به عنوان نامه ادا شده باشد ) 

 

   یکشنبه 9 مهر 13962 نظر »

هیهات مناالذله

هیهات مناالذله

 

وجود مبارک حسین بن علی علیه السلام در تمام صحنه ها به تک تک اصحابشان فرمود که ما برای آن قیام کردیم که بشر را از لذت نجات دهیم ، هم ظالم ذلیل است هم مظلوم .

ظالم ذلیل است زیرا در اسارت غضب است ، مظلوم ذلیل است زیرا در اسارت ظالم است . ما آمدیم که ذلت را از جامعه بشری طرد کنیم ، ذلت زدایی کنیم و همینطور هم شد . 

 

وقتی نوبت به خود سالار شهیدان رسید ، به ایشان گفتند فقط بگویید که ما حکومت اموی را قبول داریم . اما ایشان از همان مدینه فرمود هیهات منا الذله . در بین راه هم فرمود ، در کربلا هم فرمود و شعار رسمی آن حضرت این بود که « الَا وَإنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ: بَیْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه :یعنی ای اهل عالم بدانید حرام‌زاده فرزند ‌حرام‌زاده مرا بین یک دوراهی قرار داده است: بین جنگ و پذیرش ذلت، بین شمشیر و ذلت پذیرش امر او. من ذلت نمی‌پذیرم چرا که پذیرش میل استکبار، ذلت است.» ما اهل ذلت نیستیم ، فرزندان و اصحابشان هم اهل ذلت نیستند ، ما این شهادت را استقبال می کنیم و چون اینچنین بود در مواقع حساس گریه نمی کردند ، حضرت زینب و امام سجاد علیهم السلام در جایی که جای سخنرانی بود ، گریه نمی کردند . فقط به عظمت ابی عبدالله و ادب نهضت ایشان و اصحابشان سخنرانی می کردند …

 

 

قسمتهایی از سخنرانی آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده .

   جمعه 7 مهر 1396نظر دهید »

علی علیه السلام در قرآن 

 

علی علیه السلام در قرآن

 

شیعه می تواند پیرامون موضوع وجود علی علیه السلام در میان ابرها ، و یا اینکه برق ابر تبسم علی و غرش آن صدای اوست دلیل بیاورد ؟ آن گونه که شیعه امامیه می گوید ؟

 

پاسخ :

اگر در سخن خدای تعالی که فرمود : « ما یلفظُ من قولٍ الا لَدیه رقیبٌ عتید: انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد مگر این که همان دم فرشته ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است ؛ سوره ق آیه 18» تدبر کنیم و یا وعده عذابی را خدا به هر بهتان زننده گناهکار بسیار عیبجویی که به سخن چینی آمد و شک می کند «هماز مشاءٍ بنیم : سوره قلم آیه11» تصدیق می نمود هرگز بهتان نمی زدند و خیر و صلاح خویش را تشخیص می داد و پاسخ سوال شیطانی خود را می داد و می گفت : چه زمانی شیعه امامیه ، قایل به تناسخ و حلول خدا در اشخاص ائمه بوده است ؟ و چه کسی قائل به وجود علی علیه السلام در ابر بوده و ….. تا این که نیاز به شاهدی از قرآن داشته باشد .

بله ! جمله « علی فی السحاب : علی در ابر است » سخن شیعه است به پیروی از پیامبر اکرم صلی الله . منتها سخن گویان کانون کینه آن را تحریف کرده و معنای آن را به گونه ای تاویل برده اند که چهره شیعه امامیه را تخریب نمایند .

 

حلبی در کتاب سیره می گوید : پیامبر صلی الله عمامه ای داشت که سحاب نامیده می شد و آن را به علی ابن ابی طالب پوشاند و گاهی علی - کرم الله وجهه_ آن را می پوشید و بر پیامبر وارد می شد و حضرت می فرمود : « اتاکم علی فی السحاب . علی در سحاب نزد شما آمد » یعنی عمامه ای که آن را پیامبر به ایشان هدیه کرده بود .

 

وی با این سخن به تاجگذاری در روز غدیر اشاره دارد . در روز غدیر صاحب خلافت بزرگ برای پادشاهی اسلام تعیین شده ، و به ولایت عهدی پیامبر رسید و بدین جهت سزاوار بود بنابر رسم شاهان و امرا تاجگذاری شود . ولی چون تاجهایی که از طلا  و جواهرات ساخته می شد از رسوم و مختصات پادشاهان ایران بود ، و در بین عرب بدلی از آنها جز عمامه نبود ، و عمامه را جز بزرگان و اشراف نمی پوشند و بدین جهت از رسول خدا صلی الله نقل شد که فرمود : « العمائم تیجان العرب : عمامه ها تاج های عرب است  .» این روایت را دیلمی نقل کرده و سیوطی در جامع صغیره آن را روایت صحیح دانسته ، و ابن اثیر نیز آن را در نهایه آورده .

 

بر این اساس رسول خدا صلی الله دراین روز بر سر مبارک علی عمامه گذاشت و این به نحوی بیانگر عظمت و جلال او بود ؛ . لذا در آن جمع بزرگ با دست مبارک خویش با عمامه خود که سحاب نام داشت بر سر او تاج گذاشت .

 

 و در این کار اشاره ای است به این است که کسی با این عمامه تاج گذاری شده ؛ برای مقامی مانند مقام پیامبر صلی الله مهیا شده است جز این که او مبلغ دین پیامبر بوده و پس از وی جانشین او است .

 

دیده شده در کتاب الغدیر « علی علیه السلام در قرآن»  ترجمه محمد حسن شفیعی شاهرودی .نشر میراث نبوی ؛ ص 86

 

 

   چهارشنبه 15 شهریور 1396نظر دهید »

جلوه های رفتاری امام جواد علیه السلام 

 

امام جواد علیه السلام

عبادت و بندگی امام جواد علیه السلام 

عبدالله بن زبیر می گوید : در مدینه بودم و امام جواد علیه السلام را می دیدم که هر روز به مسجد النبی می آمد ، در صحن مسجد به نزد قبر پیامبر صلی الله می رفت و بر پیامبر صلی الله سلام میکرد سپس به طرف خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله بازمی گشت و نعلینش را از پایش بیرون می آورد و در آنجا نماز می خواند ، و این کار روش هر روز آن حضرت بود .

 

فرستادن پول به بستگان مستمند 

ابوهاشم جعفری می گوید کهامامجواد علیه السلام سیصد دینار به من داد و به من فرمود : این پول را به یکی از پسر عموهایم « فلانی » بده و آگاه باش که لو به تو خواهر گفت « مرا به پیشه ور راهنمایی کن تا با این پول کالایی از او خریداری کنم » تو او را به پیشه ور راهنمایی کن .

ابوهاشم می گوید : من آن دینار را نزد او بردم به من گفت : « ای ابوهاشم مرا به پیشه وری راهنمایی کن تا با این چول از او کالایی خریداری کنم » و من او را به یک پیشه ور راهنمایی کردم .

 

توجه به نیازمندان 

شتر چران مستضعفی دنبال کار می گشت ولی کاری پیدا نکرد . تنها امیدش این بود که اگر امام جواد علیه السلام از بی کاری او آگاه شود ، او را ناامید نمی کند . در این مورد با ابوهاشم جعفری که از شاگردان برجسته امام جواد علیه السلام بود ، صحبت کرد که اگر به حضور آن حضرت رفت ، به عرض ایشان برساند :« فلان ساربان ، بی کار است و دنبال کار می گردد ، برایش کاری را پیدا کن » 

 

ابوهاشم می گوید : به این قصد به حضور امام جواد علیه السلام رفتم و دیدم با جماعتی مشغول غذا خوردن است ، فرصتی به دست نیامد تا در مورد سفارش ساربان صحبت کنم .

 

امام جواد علیه السلام رو به من کرد و فرمود : « بفرمایید جلو و از این غذا بخورید » و ایشان ظرف غذا را جلوی من گذاشت و فرمود : « بفرمایید بخورید » در همین هنگام بی آن که من در مورد ساربان سخنی بگویم ، یکی از غلامان خود را صدا زد و به او فرمود : « ساربانی هست که با ابوهشم نزد ما می آید ، او را پیش خود نگهدار و برای او کاری معین کن .»1

 

دعا برای برادر مومن 

ابوهاشم می گوید : همراه امام جواد علیه السلام به باقی رفتیم  . عرض کردم : « من اشتیاق زیاد به خوردن گل دارم ، برای من دعا کن تا این عادت زشت را ترک کنم » آن حضرت سکوت کرد بعد از چند روز با من ملاقات نمود و پرسید : « ای ابوهاشم ! آیا خداوند آن عادت تو رلا تغییر داد ؟ 

عرض کردم : « آری ! اکنون به قدری از گِل نفرت دارم که آن را از همه چیز بدتر می دانم .

 

کمک به مال باختگان 

سهل بن زیاد می گوید : با گروهی برای انجام مراسم حج رهسپار مکه شدیم . در راه دزدها جلوی ما را گرفتند و هر چه داشتیم غارت نمودند . وقتی به مدینه رفتیم . در یکی از کوچه ها امام جواد علیه السلام را دیدم به خانه ایشان رفتم و ماجرای غارت را برای ایشان تعریف کردم . آن بزرگوار دستور داد برای من لباس آوردند و مقداری پول به من داد و فرمود : « این دینارها را بین همسفران خود به اندازه ای که از آنها غارت شده تقسیم کن » . 

من آن دینارها را بین همسفرانم تقسیم کردم . به گونه ای که به همه آنها به اندازه آن چه از آنها غارت شده بود _ نه کم و نه زیاد _ رسید .2

 

لزوم شکر الهی 

دعبل خزاعی « شاعر و مداح محبوب اهل بیت علیهم السلام » یک روز به محضر امام رضا علیه السلام آمد و امام علیه السلام دستور داد به او هدیه ای دادند . او هدیه را گرفت ولی به عنوان شکر خدا نگفت « الحمدالله » .

امام رضا علیه السلام با لحن سرزنش آمیز به او فرمود : « چرا حمد و سپاس نگفتی ؟ » 

دعبل می گوید : پس از مدتی به محضر امام جواد علیه السلام رسیدم . دستور داد به من هدیه ای دادند . گفتم : الحمدالله .

امام جواد علیه السلام فرمود: « اکنون به خاطر تذکر پدرم ادب شدی .»3

 

 

1- ر.ک ، اصول کافی ، ج 1 ، ص 495

2- بحارالانوار ، ج 50 ، ص 44 .

3- دیده شده در کتاب گوهر جود ، نکاتی پیرامون مقام و منزلت امام جواد علیه السلام ، سید محمد رضا طباطبایی نسب ، موسسه تحقیقاتی نورالائمه . ص 124 تا 129 .

 

 

   دوشنبه 30 مرداد 1396نظر دهید »

بدون محاکمه 

 

کسانی که با دشمن همراهی می کنند یا دل به دشمن می دهند باید بدون اغماض با آنها برخورد کرد.

چگونگی حصر در زمان امیرالمومنین علیه السلام  .

 

 

 

 

دکتر محمد حسین رجبی دوانی 

۸:۴۶

 

دانلود کنید 

   یکشنبه 29 مرداد 1396نظر دهید »

مکارم اخلاق امام رضا علیه السلام 

تواضع و فروتنی امام رضا

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

تواضع و فروتنی از صفات حمیده و خصال ستوده انسانی است که مخصوصا از صاحبان جاه و مقام بسیار مطلوب و پسندیده است ؛ خداوند متعال مردمی را که در زندگی خویش تواضع را مشی خود قرار داده اند بندگان مخصوص خود شمرده و آنان را در قرآن کریم ستوده است و می فرماید : «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَي الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً :بندگان ( خاص خداوند ) رحمان ، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند ( و سخنان نابخردانه گویند ) ، به آنها سلام می گویند ( و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند )

 

از ابراهیم بن عباس روایت شده است که گفت : من هرگز ندیدم که حضرت ابوالحسن در تکلم کردن به کسی ستم کند و بد بگوید  و ندیدم سخن کسی را قطع کند بلکه صبر می کرد تا او از سخن فارغ می شد بعد از آن تکلم می فرمود.

 و هرگز ندیدم که پیش کسی نشسته باشد و پای خود را دراز کند .

و هرگز ندیدم که یکی از غلامان ومملوکان خود را دشنام دهد .

و هرگز ندیدم که در خندیدن قهقهه کند . بلکه خنده او تبسم بود و چون خلوت می شد و خوان طعام برای ایشان حاضر می شد جمیع غلامان و مملوکان خود حتی دربان و مهتر را بر سر سفره می نشاند .

 

 

دیده شده در کتاب امام رضا علیه السلام ، فضل الله کمپانی انتشارات مفید.  ص ۲۴. 

   چهارشنبه 11 مرداد 1396نظر دهید »

حقوق فرزند در سیره رضوی 

 

در اهمیت و منزلت نام نیک اشاره به این مطلب ضروری است که یکی از حقوق انسانی در روابط متقابل ، کاربرد نام و عنوان شایسته و نیکوست . در حدیث آمده است : « حق مومن بر برادرش این است که او را به بهترین اسمش بنامد »

 

در سیره علمی رضوی اشارات متعددی در همین باره وجود دارد به عنوان مثال ؛

شخصی از علی ابن موسی الرضا علیه السلام پرسید چرا اعراب فرزندان خود را به نام های سگ ، یوزپلنگ و پلنگ و نظایر آن نامگذاری می کردند ؟ حضرت فرمود : « اعراب مردان جنگ و نبرد بودند . این اسم ها را بر فرزندان خود می گذارند تا هنگام صدا زدن آنان در دل دشمن هول و هراس بیفکنند »

 

از این سخن این گونه بر می آید که میان اسم و صفات روحی _ روانی ناشی از آن و تاثیر در شخصیت طرف مقابل ، رابطه ای معنادار وجود دارد . افزون بر آن که اسم در صاحب نام تاثیری بر جای می گذارد که در ساختار شخصیت طرف مقابل ، رابطه ای معنادار وجود دارد . افزون بر آن که اسم در صاحب نام تاثیری بر جای می گذارد که در ساختار شخصیتی او می تواند نقش آفرینی کند .

 

 

دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، محمد رضا شرفی ، ص ۱۱۳

   سه شنبه 10 مرداد 1396نظر دهید »

مکارم اخلاق امام رضا علیه السلام 

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مانند سایر ائمه دارای گوهر پاک و اصیل و به زیور فضایل نفسانی و اوصاف حمیده آراسته و از هر گونه زشتی و پلیدی و رذایل اخلاقی منزه بود ، زیرا خداوند تعالی ساحت پاک پیغمبر صلی الله و خاندان او را به مدلول آیه تطهیر  از هر عیب و نقصی دور داشته است .

 

 

زهد وعبادت امام رضا علیه السلام 

از محمد بن عباد روایت شده است که حضرت رضا در تابستان بر روی حصیر می نشست و در زمستان بر روی پلاس آرام می یافت و لباس های او جامه های زبر و درشت بود و چون از منزل خود پیش مردم می آمد خود را مزین می ساخت .

حضرت رضا علیه السلام هر سه روز یک ختم قرآن انجام می داد و می فرمود اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم می توانم یک قرآن ختم کنم ..

 

همچنین آن حضرت بسیار روزه می گرفت و روزه اول ، وسط و آخر ماه از وی ترک نمی شد .

 

ازاباصلت روایت شده که گفت من وارد سرخس شدم و رفتم در در آن خانه ای که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در آنجا زندانی بود و از زندانبان اذن دخول خواستم ، وی در جوابم گفت تپ دسترسی بدان حضرت نخواهی داشت ، گفتم چرا ؟

گفت چه بسا می شود که امام رضا علیه السلام در هر شب و روزی هزار رکعت نماز می خواند و فقط در ساعت اول روز و قبل از ظهر و موقعی که آفتاب زده می شود از نماز دست می کشد و در محل نماز خواندن خویش نشسته با خدای خود مناجات می کند .

 

شیخ صدوق از رجا ٔٔ ابن ابی ضحاک که از طرف مامن برای بردن امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو ماموریت داشت روایت کرده است که کفت من از مدینه تا مرو همراه امام بودم به خدا سوگند کسی را در پرهیزگاری و کثرت ذکر خدا و شدت خوف از تعالی مانند او ندیدم و جریان عبادت آن جناب در شبانه روز چنان بود که چون صبح می شد نماز صبح را ادا ٔٔ می کرد و بعد از سلام نماز در مصلای نماز می نشست ، تسبیح وتحمید و تکبیر و تهلیل می گفت و صلوات بر حضرت رسول و اولاد او می فرستاد تا آفتاب طلوع می کرد ، پس از آن به سجده می رفت  و سجده را چندان طول می داد تا روز بلند می شد ، سپس سر سجده بر می داشت و با مردم و با مردم حدیث می کرد و تا نزدیک زوال آفتاب آنان را موعظه می فرمود پس از آن تجدید وضو کرده و به مصلای خود بر می گشت و چون زوال می شد بر می خواست و شش رکعت نافله ظهر بجا می آورد و در رکعت اول بعد از حمد سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت دوم و چهار رکعت دیگر بعد از حمد سوره  قل هو الله احد را می خواند ….

 

بعد از نماز سجده شکر به جای می آورد و صد مرتبه شکرا لله می گفت .

 

 

دیده شده در کتاب حضرت رضا علیه السلام ، فضل الله کمپانی ، نشر مفید ، ص ۲۰ 

   دوشنبه 9 مرداد 1396نظر دهید »

مهارت های حل مساله در سیره رضوی 

امام رضا علیه السلام در مناظرات و یا پرسش های مسلمانان بهترین پاسخ را برای حل مسأله ارائه دهد به گونه ای که همه پاسخ های امام منطقی و قانع کننده بود .

 

مهارت های رضوی

 

مرحوم شیخ صدوق ، طبرسی و دیگر بزرگان به سند خود از علی بن ابراهیم چنین نقل می کنند که یکی از یاران امام می گفت :

در طول مدتی که در محضر علی بن موسی الرضا علیه السلام بودم و در مجالس گوناگون آن حضرت حضور داشتم ، هرگز ندیدیم مطلبی در مسایل دین و امور مختلف از ایشان سوال شود ، مگر آن که بهتر و شیواتر از همه پاسخ فرماید .
ایشان جوابی را که می داد بسیار قانع کننده بود و کسی را نیافتم که چون وی باشد .


مامون در هر فرصتی به شیوه های مختلف سعی داشت تا آن حضرت را آزمایش کند ولی امام علیه السلام در هیچ موضوعی درمانده نگشت و درباره هر چه پرسیده می شد به درستی پاسخ می داد .

 

نمونه اول :
شخصی از خوارج به طعنه به امام علیه السلام گفت : پسر رسول خدا چرا حاضر شدی ولی عهد مامون شوی ؟

امام علیه السلام فرمود : بگو پیامبر برتر است یا وصی ؟

گفت : پیامبر
امام علیه السلام فرمود :مسلمان برتر است یا مشرک ؟
گفت : مسلمان .
امام علیه السلام فرمود : یوسف پیامبر خدا بود و من وصی خدا . عزیز مصر هم مشرک بود و مامون هم مسلمان . یوسف از عزیز خزانه داری را خواست و من بدون درخواست ناچار شدم بپذیرم .


نمونه دوم :
شخصی که در دربار حکومتی عهده دار منصبی بود به امام نامه ای نوشت که : می ترسم سلطان از شیعه بودن من آگاه شود و گردن مرا بزند ، چه کنم ؟ آیا در دربار همچنان بمانم .؟

 

امام علیه السلام در جواب او نوشت : نامه ات را خواندم ، می دانم می ترسی اما اگر عهده دار منصبی در دربار هستی به گونه ای عمل کن که مطابق با فرامین و دستورات رسول الله صلی الله باشد و یاران و منشیانت را چنین به کار گیر . اگر غیر از این نتوانستی عمل کنی کار در دربار را رها کن .


در این دو نمونه به خوبی می بینیم که چگونه امام علیه السلام به هنگام رویاروی با مشکل ، با پیشنهاد راه حل های گوناگون به ارزیابی آن می پردازد و پس از تخلیل منطقی راه حل گوناگونی را بر می گزیند .

 

 


دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، دکتر محمدرضا شرفی ، انتشارات قدس رضوی ،ص ۴۰

   شنبه 7 مرداد 1396نظر دهید »

1 2 4 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 23

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1537
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1