شهید دلاور جهرانی 

 

 

هر وقت به جبهه می رفت ما برایش نامه می نوشیم ، خواهر کوچکمان فاطمه ، چهار ساله بود و « دلاور » او را خیلی دوست داشت …

ما برای این که حرفی از جانب فاطمه نوشته باشیم ، دست تو را روی کاغذ می گذاشتیم و دور تا دورش را می کشیدیم و زیرش می نوشتیم : « داداش فاطمه هم از راه دور دستت را می بوسد »

یک بار که مثل همیشه برایش نامه نوشتیم یک گردنبند گذاشت توی پاکت و همراه نامه اش فرستاد برای فاطمه . توی نامه اش نوشته بود : « خواهرم ، این هدیه را به تو می دهم امیدوارم حضرت فاطمه سلام الله الگوی زندگیت باشد »

 

 

هر بار که از جبهه بر می گشت همه ما را دور خودش جمع می کرد و برایمان از آن جا تعریف می کرد . حرف هایش که تمام می شد نگاهی به ما می کرد و می گفت :  « شماها  حجابتون رو حفظ کنید و نگذارید ما دشمن شاد بشیم .اگه همین کار رو انجام بدین خودش یه جور جهاده ، هیچ فرقی با جبهه رفتن نداره »



دیده شده در کتاب به پا خستگان دیروز ، ( آب باریک در ۸ سال دفاع مقدس ) به کوشش مریم سادات ذکریایی و احمد فخاری ،نشر روزگار . ص۱۴۱.. ( راوی خواهر شهید ) 

   شنبه 26 تیر 13953 نظر »

آقا جان می دانم کجایی

 

 

پیش تر از این ها وقتی صاحب الامر ،مهدی فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را یاد می کردی، سوال همیشگی کجایی آقا جان بر دل و زبانت جاری می شد: “أین طالب بدم المقتول بکربلا” .اما این روزها می توان حضور مدامش را در خط مقدم جبهه های اسلام حس کرد. کنار بچه های حزب الله، کنار مدافعین حرم، کنار سرداران بی نام و وسربازان بی سر؛ و باز هم در کربلا و دمشق.

 


آقا جان، خودت سربازان پا در رکابت را یاری ده، که این سربازان آخر الزمانی باری بس بزرگ و عجیب را در این عصر و در این پیچ تاریخی به دوش می کشند.

 


در عصری که خیلی از مدعیان دیانت و ولایت ، روز ها در گیر دنیا هستند و به فزونی تجملات زندگی دل مشغولند و شب ها تا پاسی از شب سرگرم شبکه های مجازی و دیدن برنامه ی تکراری رسانه ، این شیران بیشه بصیرت و فدائیان تو اند، که خوب درک کرده اند بحران حضور دشمن تا لب مرزهای اعتقادی یعنی چه.

 


کاش سردار سلیمانی شاعر هم بود، یا نه… روضه خوان. تا از داغ هایی که در سینه دارد روضه ها می خواند.

داغ پرپر شدن سربازان گمنامت در غربت عراق و شام و نجف .


راست می گویند واژ ه ها با خود بار احساسی دارند! وقتی می گویی سرباز گمنام دستی بذر غربت را در دلت می پاشد و بند جویبار چشمت را می گشاید. غریبی و مظلومی خودشان را به واژه می چسبانند و باز دلت آشوب می شود.


سرباز گمنام و غریبی و مظلومی… سردار روضه بخوان.


روضه ای حماسی که پشت پیاده نظام اسرائیل را بلرزاند. پشت هرچی داعش و گروه تکفیری است.

 


آقا جان سلام ما را در لحظه ای که سربازانت را یاری می کنی ، در لحظه ای که هم صدایشان فریاد الله اکبر سر می دهی ، ودر لحظه ای که زخمشان را می بندی و چشمانت بارانی می شود ، پذیرا باش.

 

((السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه))

 

نوشته شده به قلم معصومه رمضانی 

   جمعه 25 تیر 13953 نظر »

تقدیم به حاج احمد متوسلیان

 

 

سردار خبر از آمدنت می آید.

کاش به راستی می آمدی.

اینجا خیلی ها هنوز چشم انتظارت هستند. از همرزمان و بچه بسیجی های دهه ی پنجاه و شصت گرفته تا بچه های امروز. آوازه ی رشادت و صلابتت هنوز دهان به دهان می چرخد .

 

رستم داستان های کودکیم برگرد.

حاج احمد برگرد و ببین بچه های دیروز کردستان و مریوان که دست نوازشت بر سرشان بود امروز برای خود مردی شده اند؛ تفنگت را از زمین برداشتند و زدند به خط.این بار خط مقدم کربلا بود وفلوجه.

 

این بار دشمن علقمه را هدف گرفته بود اما نگران نباش حاج قاسم (حفظ الله)و نیرو هایش بودند و آنها را تا نزدیکی های مرز به عقب راندند و تا پیروزی ، یک یا علی (ع) دیگر باقی مانده است و یک یا زینب(س).

 

فرمانده ! شیران مدافع حرم،همانان که شاگرد مکتب تو بوده اند و جسارت در جنگ را از تو آموخته اند منتظر هستند تا بیایی و آخرین تکبیر آزادی عراق و سوریه را در کنار تو سر دهند. (ان شاء الله)

 


نوشته شده به قلم معصومه رمضانی .

   پنجشنبه 17 تیر 13952 نظر »

آن سوتر 

 


تو آن سوی کوه ها و دشت ها، آن سوی آب ها و خاک ها، تو آن سوی مرزهایی.


تو آن سوی مرزها از مرزهای اعتقادی خودت و من دفاع می کنی.


هیچ می دانی چه کرده ای برادر؟!!


توفقط از حریم حرم دفاع نکرده ای.توبا پیکارت تنها پای بیگانه را از صحن بی بی جانمان نبریده ای.


تو با خونت جان بخشیده ای به تمام مرزهای اعتقادی امان.


پیکرت که در حومه ی حلب ، حمص وخان طومان بر زمین افتاد، خونت تا اینجا…تا تمام شهر های وطن، وتا ابد جاری شد.


و من همچنان به خاک هایی غبطه می خورم که برتاول پاهایت بوسه زدند و چون صندوقچه ای پرگوهر قطرات خونت را در خود جای دادند.


خاک هایی که از نزدیک شاهد نبرد با شکوهت با تمامی کفر بوده اند.


ومن اینجا از پس دنیای مجازی تصویر پیکارت را دیده ام وصدایت را از پشت بی سیم شنیده ام ، وقتی داشتی وصیت آخر خود را به گوش فرزندان و همشهریانت می رساندی.


برادر! تفنگت بر زمین نماند. بحمد الله، عباس زیاد است برای دفاع از حریم حرم.اما همگی غریبند.حتی در عصر رسانه های انبوه.


تو آنجا فریاد می زنی ،می خروشی، زمین می خوری و باز بر می خیزی و تا جان داری می جنگی تا مبادا چکمه ی دشمن بر جان حرم بنشیند و دست نا پاکش به مزار اهل بیت(سلام الله علیهم )برسد.

تا مبادا پای خصم غباری از مرزهای خاکی امان را کم کند گردی از خاک وطن به هوا برخیزد.


تو آن سوی مرزهایی و دل خواهرکوچکت در تب وتاب؛ و دردی مگو در سینه از این همه حرف گران. نمی دانی برادر، اینجا برخی نه آه مادر را می فهمند نه داغ سینه مرا . اینجا برخی گمان می کنند پدر با آن همه سوز نهان تو را با درهم و دینار دنیا عوض کرد و سربند یا زینبت را محکم بست تا کیسه ی متاع دنیایش پرتر گردد . اینجا برخی دنیای بی آرمانشان چه بی اندازه حقیر است.


عباس زمانه ام ! می دانم باز دست رد بر سینه ی آب و نان دنیا زده ای و جاری فرات روزگار را شرمنده ی خود ساخته ای. من این را خوب می دانم .


تو آن سوی مرزها امان دشمن را ببر،من هم اینجا امان اما ن نامه ها را .

 

 

نوشته شده به قلم معصومه رمضانی ، طلبه فارغ التحصیل .

   پنجشنبه 10 تیر 13953 نظر »

دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز (شنبه) در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا از جمله خانواده‌ی شهدای هفتم تیر و خانواده‌هایی از شهدای مدافع حرم، ضمن تجلیل از «ایمان، مجاهدت، رشادت و معرفت والای شهدا» و «صبر و استقامت خانواده‌های معظم شهیدان»، آنان را پایه‌های اقتدار و توانمندی نظام جمهوری اسلامی ایران خواندند و تأکید کردند: تنها راه پیشرفت ایران اسلامی، احیای روحیه‌ی انقلابی و مجاهدت است.


ایشان در ابتدای سخنان خود با تسلیت ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام)، آن حضرت را بزرگ‌ترین شهید تاریخ بشریت، و شهید محراب و راه حق و قاطعیت و استقامت خواندند و سپس با اشاره به گذشت ۳۵ سال از حادثه‌ی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰، گفتند: عاملان این جنایت که گروه تروریستی خبیث و بی‌رحمی هستند، بعد از فرار از کشور اکنون سال‌ها است که در پناه کشورهای اروپایی و آمریکا که مدعی سردمداری ضدیت با تروریسم و حمایت از حقوق بشر هستند، قرار دارند.


رهبر انقلاب اسلامی این موضوع را رسوایی بزرگ و تاریخی برای کشورهای اروپایی و آمریکا دانستند و افزودند: این گروه تروریستی کسانی هستند که با ادعای دفاع از خلق و حتی دفاع از اسلام وارد مبارزات شدند اما در ادامه مرتکب فجایعی همچون حادثه‌ی هفتم تیر و ترور مردم عادی شدند و در نهایت در کنار فردی همانند صدام قرار گرفتند و اکنون نیز در زیر چتر حمایت آمریکا قرار دارند.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حادثه‌ی هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۰ را حادثه‌ای بزرگ و حاوی درس‌ها و عبرت‌ها خواندند و با گلایه از کم‌کاری‌ها برای معرفی رویدادها و حوادث مهم انقلاب اسلامی و شهدا به نسل امروز خاطرنشان کردند: بعد از گذشت ۳۵ سال هنوز یک فیلم سینمایی یا یک نمایش یا یک رمان درباره‌ی حادثه‌ی هفتم تیر و شهید بهشتی و شهدای این حادثه نداریم و اگر این حادثه تاکنون زنده مانده است، فقط به دلیل روحیه‌ی انقلابی خود مردم است.

 


ایشان با اشاره به نگارش کتاب‌های مربوط به عملیات و شهدای دوران دفاع مقدس، همه‌ی مردم به‌ویژه جوانان را به مطالعه‌ی دقیق این کتاب‌ها توصیه کردند و گفتند: اگرچه در این زمینه کتاب‌های زیادی به رشته‌ی تحریر درآمده است اما هنوز زمینه‌ی نگارش کتاب‌های بسیاری درباره‌ی ابعاد و زوایای مختلف دفاع مقدس و شهیدان والامقام جنگ وجود دارد، زیرا رفتار، گفتار و نحوه‌ی حرکت هر یک از شهدا، دریچه‌ای به سوی یک دنیای معرفتی است.


رهبر انقلاب اسلامی یکی از ویژگی‌های دوران دفاع مقدس را حضور نیروهای مردمی با انگیزه‌ی قوی و از قشرها و سطوح مختلف، و خارج شدن جنگ از انحصار نیروهای رسمی دانستند و تأکید کردند: امروز هم توصیه‌ی ما به مسئولان دولتی این است که باید در عرصه‌های مختلف به‌ویژه در بخش اقتصاد از ظرفیت‌های مردم استفاده و اقتصاد، مردمی شود.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه به موضوع دفاع از حریم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و شهدای مدافع حرم اشاره کردند و افزودند: این موضوع از ماجراهای عجیب و شگفتی‌های تاریخ است که جوانانی از ایران و کشورهای دیگر با ایمان و انگیزه‌ی قوی از همسر جوان و کودک خردسال و زندگی راحت خود می‌گذرند و در یک کشور غریب، در راه خدا مجاهدت می‌کنند و در این مسیر به شهادت می‌رسند.


ایشان ایمان بالای شهیدان مدافع حرم و صبر و بردباری خانواده‌های آنها را از جمله ابعاد این موضوع شگفت برشمردند و خاطرنشان کردند: یک بُعد دیگر این ماجرا، عناصر اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران است که بر پایه‌ی ایمان و عزم و اراده‌ی انسان‌های مؤمن و مجاهد و شهدا استوار است.

 

ادامه »

   یکشنبه 6 تیر 13953 نظر »

بخشی از وصیت نامه تکان دهنده شهید شوشتری 


 



ديروز از هر چه بود گذشتيم امروز از هر چه بوديم گذشتيم

انجا پشت خاكريز بوديم و اينجا در پناه ميز

ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود

جبهه بوي ايمان ميداد و اينجا ايمانمان بو ميدهد

آنجا درب اتاقمان مينوشتيم يا حسين فرماندهي از آن توست

الان مينويسيم بدون هماهنگي واردنشويد

الهي نصيرمان باش تا بصير گرديم

بصيرمان كن تا ازمسيربرنگرديم

آزاد(رها) مان كن تا اسيرنگرديم

 

 

 

دیده شده در سایت. http://zibatarinzibatarin.blogfa.com

   دوشنبه 10 خرداد 13954 نظر »

مقاومت به روایت شهید محمد جهان آرا

  

امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را می دیدیم. بچه ها توسط بی سیم شهادت نامه خود را می گفتند و یک نفر پشت بی سیم یادداشت می کرد.

صحنه خیلی دردناکی بود. بچه ها می خواستند شلیک کنند، گفتم: ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آن ها را بزنیم، بعد بمیریم.

تانک ها همه طرف را می زدند و پیش می آمدند.

با رسیدن آن ها به فاصله صد و پنجاه متری دستور آتش دادم. چهار آرپی جی داشتیم. با بلند شدن از گودال، اولین تانک را بچه ها زدند. دومی در حال عقب نشینی بود که به دیوار یکی از منازل بندر برخورد کرد. جیپ فرماندهیِ پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت.

با مشاهده عقب نشینی تانک، بلند شدم و داد زدم: الله اکبر، الله اکبر... حمله کنید؛ که دشمن پا به فرار گذاشته بود …



دیده شده در سایت http://www.hawzah.net

   دوشنبه 3 خرداد 1395نظر دهید »

محمد جهان آرا در کلام رهبر معظم انقلاب


 

من مایلم این‌جا یادی از «محمد جهان‌آرا» شهید عزیز خرمشهر و شهدایی که در خرمشهر مظلوم آن‌طور مقاومت کردند بکنم. آن‌روزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروی مسلحی نداشت؛ نه که صدوبیست هزار نداشت بلکه ده هزار، پنج هزار هم نداشت.

چند تانک تعمیری از کار افتاده را مرحوم شهید «اقارب‌پرست» - که افسر ارتشی بسیار متعهدی بود - از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد. (البته این مال بعد است. در قسمت اصلی خرمشهر که نیرویی نبود).

محمد جهان‌آرا و دیگر جوانان ما در مقابل نیروهای مهاجم عراقی - یک لشکر مجهز زرهی عراقی با یک تیپ نیروی مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روی خرمشهر می‌بارید - سی و پنج روز مقاومت کردند. همان‌طور که روی بغداد موشک می‌زدند، خمپاره‌ها و توپهای سنگین در خرمشهر روی خانه‌های مردم مرتب می‌باریدند.

با این‌حال جوانان ما سی و پنج روز مقاومت کردند؛ اما بغداد سه روزه تسلیم شد! ملت ایران! به این جوانان و رزمندگانتان افتخار کنید.

بعد هم که می‌خواستند خرمشهر را تحویل بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویی به‌مراتب کمتر از نیروی عراقی رفتند خرمشهر را محاصره کردند و حدود پانزده هزار اسیر در یکی دو روز از عراقیها گرفتند.

جنگ تحمیلی هشت ساله‌ی ما، داستان عبرت‌آموز عجیبی است. من نمی‌دانم چرا بعضیها در ارائه‌ی مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلی کوتاهی می‌کنند.»

 

بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۸۲/۱/۲۲

   دوشنبه 3 خرداد 13953 نظر »

 

به مناسبت اعیاد بزرگ شعبانیه و میلاد با سعادت امام حسین علیه السلام, حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و امام سجاد علیه السلام مراسم بیتوته در مدرسه علمیه کوثر ورامین با حضورخانواده شهید مهدی ثامنی راد برگزار شد .

در این مراسم خواهر شهیدثامنی راد در مورد خصوصیات برادر شهید خود گفت : ایشان مقید به نماز اول وقت و نمازهای مستحبی بود .

وی با اشاره به روحیه ایثار برادر خود گفت ؛ بسیار اهل کار جهادی بوده و هم خود و هم دیگران را به کار جهادی دعوت می کرد.

خواهر شهیدثامنی راد با اشاره به سفرهای مکرر این شهید به عراق گفت : لذت عبادت و شوق خدمت به حرم اهل بیت در ایشان بسیار بیشتر از پرداختن به زندگی بود .

وی ادامه داد : ایشان نمازمیخواند و هدیه می کرد به حضرت زهرا به نیت شهادت و در نهایت به این مقام رفیع نائل آمد .

وی در پایان گفت : اما آنچه ایشان را به این مقام رساند نماز اول وقت بود .


موضوعات: شهدا, اخبار مدرسه
   پنجشنبه 23 اردیبهشت 13953 نظر »

گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز جانباز *


یک وقت در مورد جانبازها فکر میکردم، که به نظرم رسید گاهی فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسی است که بعد از آن‌که قسمتی از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضای شهیدی را با خودش همراه کرد و در بقیه‌ی مدت زندگی و عمرش هم متقی و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خدای متعال در مورد این‌گونه از مجروحین جنگ در قرآن میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم». کلمه‌ی «عظیم» در پایان این آیه‌ی شریفه، قابل تأمل است. سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸ *

 

قرآن کریم درباره‌ی آن مجاهدانی که در جنگ زخمی هم شدند - که دیگر از این بالاتر چیست؟ انسان، هم به میدان جنگ برود و هم مجروح بشود؛ مثل این عزیزان جانباز ما - میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح»؛ کسانی که به میدان جنگ و جهاد در راه خدا رفتند و مجروح و زخمی شدند، «للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»؛ این اجر و پاداش بزرگ برای آنها میماند؛ در صورتی که تقوا و نیکوکاری را با خودشان همراه داشته باشند. والّا اگر کسی آن مجاهدت را بکند و آن ارزش معنوی را به دست بیاورد، اما خدای نکرده آن ارزش را برای خود حفظ نکند، این خسران است. چه چیزی میتواند آن ارزش را برای ما حفظ کند؟ تقوا. به همین خاطر است که در هر نماز جمعه و در هر سوره‌ی قرآن، «تقوا» دایماً به ما تذکر داده میشود. در اول قرآن - همین آیاتی که در این‌جا تلاوت شد - صحبت از تقواست: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین». بیانات در دیدار با گروهی از فرزندان شاهد؛ فارغ‌التحصیلان مقاطع مختلف دانشگاهی ۰۸/۱۰/۱۳۷۰ *

 

این جوانان مؤمن و نستوه، این زنان و مردان، آنهایی که شهید شدند، آنهایی که جانباز شدند، آنهایی که زندانهای سخت دوران اسارت را تحمل کردند، آنهایی که فراق عزیزان را تحمل کردند، آنهایی که سختیهای میدان جنگ را تحمل کردند و امروز شما هزار نفر از اینها را تشییع میکنید. هر یک از اینها، یک نمونه‌ی ممتاز و عالی هستند که جا دارد هر ملتی یک نفر از این شهدا را داشته باشد، او را تجلیل کند؛ او را بزرگ بدارد و الگو قرار دهد. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۲/۱۱/۱۳۷۵ *

 

جانبازان ما هنوز در میدان مقاومت و ایستادگی هستند …عزیزان جانباز بدانند که مبارزه‌ی آنها ادامه دارد. جانبازان ما، در تمام دوران جانبازی در حال مجاهدتند. این فضیلت، مخصوص آنها و کسان و همسران و خانواده‌هایشان است، تا وقتی که ان‌شاءالله سلامت و عافیت پیدا کنند. بیانات در دیدار ایثارگران، در سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی ۲۹/۰۵/۱۳۷۶ * جانبازان ماهم عمدتا از همین مجموعه‌ی فداکار تشکیل شده‌اند؛ و تا مرز شهادت هم پیش رفتند؛ منتها شهادت نصیبشان نشد و به زندگی برگشتند؛ لیکن با نقص جسمانی. اینها سلامت خودشان را فدای این راه کردند؛ بعد هم صبر پیشه نمودند. وقتی جانباز صبر میکند، وقتی پای خدا حساب میکند، وقتی یک جوان نیرومند زیبای برخوردار از محسنات طبیعی، با کوری یا از دست دادن پا، دست، کبد، سلامتی و محروم از بسیاری از خیراتی که انسان بر اثر سلامت جسمانی از آنها برخوردار میشود، در میان سایر مردم راه میرود، اما شاکر است، اما احساس سرافرازی و سربلندی میکند که در راه خدا کاری کرده؛ این قیمت و ارزشش از شهدای ما کمتر نیست و گاهی هم بیشتر است. بیانات در دیدار گروه کثیری از پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانش‌آموزان ۱۱/۰۸/۱۳۷۹

 

دیده شده در سایت http://farsi.khamenei.ir

   چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395نظر دهید »

1 2 3 4 ...5 ...6 7 9 10

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1360
  • دیروز: 1174
  • 7 روز قبل: 5790
  • 1 ماه قبل: 46224
  • کل بازدیدها: 876360
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 13
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1