مهدویت در کلام آیت الله العظمی بهجت ( رحمه الله )
اختلاط با کفار آخرش به همین جاها می کشد،
یعنی ابتدا از مسلمانان پذیرایی می کنند و به آنها احترام می گذارند و آن ها را به بلاد خود دعوت می نمایند و در تجارت و معاملات بازرگانی خود داخل می کنند و وقتی روسا و سیاستمداران مسلمانان مست پول و غیر پول شدند، حاضر می شوند امضا و امتیازات دهند تا آنها بر بلاد اسلامی حکومت کنند.
بدین ترتیب، هم جنسی و هم شکلی و اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آنها را بر مسلمانان آسان تر می سازد.
آیا اگر مثلاً کفار بر نفت ایران حکومت کردند، می شود که نتوانند بر ایران و ملت ایران حکومت کنند؟ و مالک الرّقاب ممالک اسلامی و مسلمانان نشوند؟

ممکن است کسی در بلاد کفر سکونت داشته باشد؛ ولی ایمان و اعتقادش بر خلاف حکومت های بی دین و یا بی عقل باشد و با این حال منتظر فرج باشد. ولی اگر کسی بخواهد عبادت کند و به خدا ایمان داشته باشد، یا ایمانش محفوظ بماند؛ این امر متوقف بر نقل مکان و انتقال محل سکونت، از آن بلاد به بلاد اهل ایمان است [و در صورتی که] منتقل شدن از آنجا برای او ممکن باشد، باید برای حفظ دین و ایمان خود و اهل بیت خود به بلاد اهل ایمان مهاجرت کند، وگرنه به خود و اهل خود ظلم نموده، مقصّر خواهد بود.

چقدر رحمت خداوند شامل حال کسانی است که برای رفع این همه ابتلائات و بلاهایی که برای مسلمانان و اهل ایمان وارد می شود، بی تفاوت نباشند و گریه و تضرع و ابتهال کنند. اگر مسلمانی در چین مبتلا شود، ابتلای او ابتلای ماست و ما باید خود را مثل او گرفتار بدانیم.

با اینکه اندوه و شادی مؤمن به دیگران سرایت می کند، چرا ما با این همـه بلاها و مصایب که بر اهل ایمان وارد می گردد، بی تفاوت هستیم؟ یا ما ایمان نداریم، یا قلب ها قسی شده است! در روایت است که ظهور قائم آل محمّد(ص) «پس از قساوت دلها» خواهد بود.

 

 

اطلاعات

   دوشنبه 17 آذر 13991 نظر »

درمان مَرضِ نفاق

 نفاق و دورویى صفتى است بسیار قبیح و زشت که انسان شرافتمند هیچ‌گاه متصف به آن نیست؛

چرا که مایه رسوایى و سرافکندگی در این عالم ، پیش نزدیکان و آشنایان، و ذلت و عذاب دردناک در آخرت است. علاج این خصلت ناپسند، در دو مرحله صورت می‌پذیرد : مرحله اول تفکر در مفاسدى که مترتب بر این رذیله است . مرحله دوم که(اجرای آن) عملی می باشد؛ به این صورت است که انسان مدتى با کمال دقت از حرکات و سکنات خود مواظبت کند.

بر خلاف خواهش نفس اقدام کرده و اعمال و اقوال خود را در ظاهر و باطن درست کند و ظاهرکاری‌ها را عملاً کنار گذارد، و از خداى متعال در خلال این احوال توفیق طلب کند که او را بر نفس امّاره و هواهاى آن مسلط کند، و در این اقدام و علاج با او همراهى فرماید. اگر مدتی بدین حال باشد، امید است که نفس صفا پیدا کند و کدورت نفاق و دورویى از او زایل گردد و آیینه قلب و باطنش از این رذیله پاک و پاکیزه گردد و مورد الطاف حق و رحمت ولىّ نعمت حقیقى گردد.

 

 امام خمینی، چهل حدیث، ص ۲۵۷ - ۱۵۹

   دوشنبه 10 آذر 1399نظر دهید »

فرزند زمانه بودن 

اما در جمله‌هاي بعدي وجود مبارک حضرت امير در عصري زندگي مي‌کرد که وضع مردم بسيار ضعيف بود از وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) سؤال کردند شما لباسي مي‌پوشيد که علي بن ابيطالب(سلام الله عليهما) نمي‌پوشيد، فرمود آن روزها فقر غالب بود الآن که فتوحات اسلامي شرق و غرب را دامن زده و غنايم فراواني به کشورهاي اسلامي آمده وضع مردم خوب شد دليلي ندارد که ما پيراهن وصله‌دار يا قباي وصله‌دار بپوشيم. 

يک لباس «خَلِق»، يک؛ «مرقوع»، دو؛ اين در بدن مطهر حضرت امير بود «خَلِق» يعني کهنه شده «مرقوع» يعني رقعه و وصله زده شده؛ اين وجود مبارک حضرت امير در بحبوحه حکومت بود آن وقت وضع مالي هم خوب بود قدرت داشت به حضرت عرض کردند اين لباسي که شما مي‌پوشيد براي چيست؟ «وَ قَدْ] رُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ»، يک؛ «مَرْقُوعٌ» دو؛ خود حضرت فرمود «لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّي اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا»، «ترقيع»؛ يعني به خياط دادم گفتم رقعه بزن که باب «تفعيل» است و متعدي است «لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّي اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا».

آن وقت به حضرت عرض کردند شما اين لباس را براي چه مي‌پوشيد؟ فرمود براي سه جهت: يکي اينکه دوستم را خوشحال کنم؛ يکي اينکه دماغ دشمنم را خاکمال کنم؛ يکي اينکه فقرا قيام نکنند. اما دوست کيست که خوشحال مي‌شود؟

آن عقل و قلب است دشمن کيست که دماغ او خاکمال مي‌شود؟ نفس أماره است که طلب مي‌کند اين نفس مسوّله است که هر روز حرام و حلال نمي‌شناسد هر روز از ما چيز مي‌خواهد. فرمود دوستم را که قلب من است خوشحال مي‌کنم عقل من است خوشحال مي‌کنم دماغ دشمنم را خاکمال مي‌کنم اين «أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» که پيغمبر فرمود يعني چه؟

يعني هيچ دشمني براي انسان بدتر از آن نفس درون نيست، او را به غرور به خيانت به روميزي به اختلاس دعوت مي‌کند.

دشمن‌هاي بيروني از بيرون مي‌زنند اين از درون مي‌زند فرمود اين هوس است اين نفس أمّاره است که تا آدم را رسوا نکند رها نمي‌کند.

کار شيطان اين نيست که آدم را به جهنّم ببرد؛ در سوره مبارکه «اعراف» ملاحظه بفرماييد! اين «يَا ابْنَ آدَم»ي که خدا در قرآن دارد يا ائمه(عليهم السلام) دارند، اين دو تا پيام دارد:

پيام اول مسرّت‌بخش است يعني شما آقازاده هستيد فرزند آدم هستيد پدر شما کسي است که همه فرشته‌ها در برابر او سجده کردند شما که آقازاده هستيد بزرگوارزاده هستيد شايسته نيست که بيراهه برويد.

پيام دوم در «يَا ابْنَ آدَم» هشدار است که بدانيد آن کاري که با پدرتان کرد با شما هم مي‌کند. در سوره مبارکه «اعراف» فرمود کاري نکنيد که با شما کاري بکند که با پدرتان کرد با پدرتان چه کار کرد؟ او تنها با دين ما کار ندارد. حالا ـ معاذالله ـ اگر کسي را منحرف کرد مرتد کرد و از دين کنار بُرد مگر دست‌بردار است؟ تا او را «مسلوب الحيثية» نکند رها نمي‌کند به هر حال انسان تا زنده است آبرويي مي‌خواهد. 

 

اسرا

   یکشنبه 9 آذر 13991 نظر »

شرط بهره مندی از نعمات الهی!

نعمت هایی که خداوند برای بندگان و مخلوقات آماده کرده است، به کسی اختصاص ندارد نگفته اند : باران مال شما ، علم مال دیگری ، قدرت و حکمت مال یک دسته است و دستۀ دیگر از آن بی نصیبند، بهشت مال یک دسته باشد و دسته ای دیگر اهل جهنم. نعمت های الهی ، تخصیص و اختصاصی ندارد، بلکه تابع همّت و لیاقت افراد است. بعضی از نفوس بشری ، لیاقت کامل و همّت عالی دارند ؛ … و بعضی از نفوس ، آن همّت عالی و لیاقت کامل را ندارند که از جمیع نعمت های الهی استفاده کنند.

نعمت ها مثل باران است. با وجود باران ، اگر زمینی گیاه نروید، تقصیر باران نیست ، تقصیر خود زمین است. نفوس کامل بشری از تمام مادیّات و روحانیّت استفاده کرده اند. معبودِ انبیاء سلام الله علیهم اجمعین و اولیاء و صلحا ، خدای تعالی بوده است.

ما هنوز نمی دانیم معبودمان کیست؟ معبود ما هوی و هوس ماست یا حق تعالی

 

اکبر اسدی ، نردبان آسمان – مجموعه درس های آیت الله بهاء الدینی (ره) چاپ دوازدهم ، ۱۳۸۹ ، ص ۱۴۷ و ۱۴۸ .

   یکشنبه 2 آذر 1399نظر دهید »

شاگرد فراری : 

 نماز برای حضور قلب است.

اصلاً حضور قلب یعنی چه؟

این مسأله حضور قلب ، خیلی تعبیر عجیبی است. حضور قلب یعنی دل حاضر باشد و غایب نباشد، یعنی تو وقتی نماز می خوانی و رویت به طرف قبله است، حاضرغایب کن، ببین دلت در نماز حاضر است یا غایب؟

شما در اول نماز دلتان را حاضر غائب می کنید و او حاضر می شود.

دلتان هم می خواهد حاضر باشد تا می گویید الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، یک وقت می بینید این شاگرد کلاس فرار کرده، شما درس را از اول تا آخر داده اید ولی خود شاگرد در کلاس نبوده است وقتی که ما نماز می خوانیم و می گوییم الحمدلله رب العالمین داریم به دل خودمان تفهیم می کنیم، به روح خودمان تلقین می کنیم، اما وقتی السلام علیکم و رحمه الله و برکاته گفتیم می بینیم این جسم ما، یعنی زبان ما، اعضا و جوارح ما، مشغول درس دادن به دل ما بوده است و شاگرد کلاس، این دل بوده است؛ اما متأسفانه در اینجا وضع به گونه ای بوده که ما درس را داده ایم، شاگرد اول کلاس گفته حاضر و فرار کرده است و ما درس را هدر داده ایم.

 

مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، تهران ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، ۱۳۸۶، ص ۶۸

   پنجشنبه 15 آبان 1399نظر دهید »

خانه های مقدس 

 

پیامبر صلی الله می فرمود : « نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن ولاتتخذوها قبوراً .. »

اگر خانه ای در آن قرآن تلاوت نشود آن یک مقبره ی خانوادگی است با این تفاوت که این مردگان حرف می زنند .

امیر المومنین می فرماید : «الصوره صوره الانسان و القلب قلب الحیوان و ذلک میت الاحیاء- نهج البلاغه، کلمات قصار ۳۷۴»

بعضی ها مرده ای متحرک هستند .

انسان می تواند خانه ی خود را نورانی کنند با تلاوت قرآن .
در سوره مبارکه ی نور خداوند بعضی از مکان ها را محترم شمرد و فرمود چون مردان قرآن در آن جا هستند محترم است . حتی قداست مسجد به وسیله ی نماز نمازگزاران است ، اگر مکانی به عنوان مسجد ساخته شد و کسی در آن نماز نخواند ، قداستی ندارد. صرف نام مسجد که قداست نمی آورد .
این مردان نورانی هستند که با عباداتشان محیط زندگیشان را برکت می دهند .
این انسان است که می تواند شرف ببخشد . اگر سماوات و ارض خلق شده است برای این است که انسان خلیفه ی خدا آن ها را مدیریت کند . و تنظیم امور را خداوند مرهون عبادت عابدان دانست .
شما می توانید با عبداتتان ، با صداقت ، با درست زندگی کردنتان ، با امانت داریتان ، طوری زندگی کنید که همه ی نیازهای شما برآورده شود .

 

 

سخنان آیت الله جوادی آملی ، مدظله العالی ، شنیده شده .

   سه شنبه 13 آبان 13991 نظر »

تقرب معنوی با دعا 

دعا عنایت بسیار بزرگ خداوند به بندگانش می‌باشد. آیات و روایات بسیار به دعا کردن سفارش کرده‌اند. دعا کردن که همان گدایی در خانه خدا است یک نوع عبادت است و برای این عمل ثواب نوشته می‌شود. “بسم الله” و “سلام” و … که رایج هستند نوعی دعا هستند. 

“الدعا یرد القضاء المبرم"؛د دعا کن که خدا به فقر مبتلایت نکند، دعا قضا و قدر الهی را تغییر می‌دهد، از خدا بخواه که آبروی تو ریخته نشود.


امام صادق (ع) فرموده‌اند : «مؤمنین در نزد حضرت حق درجه و مقامی دارند؛ به آن درجه و مقام نمی‌رسند مگر به وسیله دعا.»

هر کدام از ادعیه نفع و فایده‌ای دارند و از طرفی آثاری دارند که یکی از آنها این است که وقتی شما گرفتاری و دعا می‌کنید، مراتب توحیدتان تقویت می‌شود. حجاب های ظلمانی کم می شود ، علاقه ی به خدا بیشتر می شود . گناه کمتر می شود و به حاجت می رسد .
علت این که دعا دوش به دوش قرآن جلو می رود این است که دعا حقیقت بندگی را جلوه می دهد .

 


سخنان حضرت آیت الله ناصری (حفظه الله)، شنیده شده

 

   یکشنبه 11 آبان 1399نظر دهید »

نعمت هایی که انسان کفران می کند 

ومن کلام له (علیه السلام ) : الصِّحَّةُ وَ الْفَرَاغُ نِعْمَتَانِ مَکْفُورَتَانِ. ( الشافی ، صفحه ۸۲۷ )

دو نعمتی که انسان به طور متعارف آنها را کفران می کند؛ یکی سلامتی جسمی است و دیگری ، فراغ ، یعنی یک زندگیِ بی دغدغه و بی اشتغال داشتن ، فرصت داشتن . قدر سلامتی را نمی دانیم ، قدر فراغت را هم نمی دانیم . وقتی انسان سلامتی را از دست داد ، آن وقت می فهمد که چه نعمت بزرگی در اختیار او بوده است. مثلاً بخشی از جسم که از کار افتاد ، آن وقت انسان می فهمد چقدر(این بخش) در آسایش و در راحتی انسان منشا اثر بود. نعمت سلامتی را کفران می کنیم ، کفرانش هم به این است که شکر نمی کنیم ، شکر یعنی :

اولاً : شناختن نعمت ، بفهمیم ، این نعمت را درک کنیم . برخی غرق در نعمت اند ، درک نمی کنند آن را …

ثانیاً توجه پیدا کند که این نعمت من الله است. خدای متعال به ما داده و بدنبال حکمتی آن را داده ، چرا این نعمت را به ما داد ؟ علّتی دارد .

ثالثاً : سعی کنیم خودمان را به آن علّتی که خدای متعال بدان جهت آن نعمت را به ما داده، نزدیک کنیم . نعمت فراغت نیز شامل فراغت از دغدغه ها ، از تشویش ها ، از مسئولیت های سنگین است . فراغت موجب می شود انسان بتواند علم فرا بگیرد، عبادت کند و خدمت کند .

وقتی زیاد گرفتار شدید ، هیچ یک از این امور را نمی توانید به خوبی انجام دهید …. پس این دو نعمت ( سلامت و فراغت) را که فرمودند مکفورتان از قبیل همان وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ست ، می خواهند ما را به یاد این نعمتها بیندازند ، توجه بدهند که حواست باشد که شما سالمید ( فراغت هم دارید. )

 

شرح حدیث از حضرت آیت ا.. العظمی امام خامنه ای (مدظلّه العالی) ( ۹۱/۱۱/۱۶)

   جمعه 2 آبان 1399نظر دهید »

آیت الله مجتهدی : 

به یاد خدا باشید یا با تسبیح یا با دل. یاد خدا با دل خیلی اهمیت دارد. گاهی اوقات انسان با زبان در حال گفتن ذکر استغفار است، اما گناه هم می کند.

در حدیث آمده که : « کسی که در حال گناه کردن استغفار میکند، خود را مسخره کرده است. یکی از علما می گفت: سی سال پیش سوار اتوبوس بودم، یک حاجی هم با ریش و عبا و قبا جلوی من نشسته بود.

هر زن بی حجابی که وارد اتوبوس می شد، حاجی نگاه می کرد و یک « استغفر الله » می گفت. پشت سر هم هر زنی که وارد می شد، حاجی این کار را می کرد. یک وقت در یکی از ایستگاه ها یک خانم بی حجاب سوار ماشین شد، حاجی متوجه او نشد، من با دست به شانه اش زدم و گفتم : « حاج آقا، یک استغفر الله دیگر هم سوار اتوبوس شد! شخص حاجی با شنیدن حرف من ناگهان برگشت و متوجه شد یک عالم پشت سرش نشسته و مراقب اوست و فهمیده که شیطان او را بازی داده است. جیک نزد. شیطان این قدر عجیب است که در حالی که مشغول استغفار هستی، شما را به گناه می اندازد. این ذکر به درد نمی خورد. چون دل به یاد خدا نیست.

حاجی پشت سر هم می گفت:« خدا لعنت کند کسانی را که اینها را بی حجاب کرده اند» اما با این حال، خودش، محو تماشایشان بود. اگر دل انسان به یاد خدا باشد که چشم، به زن نامحرم نگاه نمی کند! تسبیح در دست و ذکر استغفار هم بر لب، اما دل به یاد خدا نیست! از خدا بخواهید که دل هایتان به یاد او باشد. این مطلب را یادگاری از من داشته باشید: ذکر خالی، چنگی به دل نمی زند!

محمودی گلپایگانی ، در محضر مجتهدی ج ۲ ، ص ۱۶۵،انتشارات مستجار، ۱۳۹۲

   پنجشنبه 24 مهر 1399نظر دهید »

مسئولیت اعضای بدن”

 

تمام کسانی که گرفتار می شوند دلیل بر بد بودن شان نیست. بعضی از انسان ها خوب هستند . بعضی ها یک سال حالت احتضارشان به طول می انجامد؛ ما نمی توانیم بگوییم چون بد بوده است اینطور شده است .

ممکن است برای زیادی اجر باشد. شاید خدا می خواهد او را پاک کند که یک سال رو به قبله خوابیده است. ما نباید قضاوت بکنیم و حق نداریم این حرف ها را بزنیم . اگر شماتت بکنیم یکی از اخلاق رذیله شماتت است . عذاب و گرفتاری یکی دو احتمال دارد. یک احتمال این است که افرادی که گرفتار می شوند برای زیادی اجر است و چون انسان خوبی است خدا می خواهد مقام او را بالا ببرد. 

ما خیلی گرفتار هستیم. در قیامت از گوش، چشم، زبان و قلب همه آن ها سئوال می کنند. گوش، چشم، دل و خطور قلبی . ممکن است شخصی در قلب خود یک خطوری بکند و نسبت به کسی بد گمان شود و بایستی حمل به صحت بکنیم. خیلی گرفتاریم. ما خیال می کنیم اگر نماز بخوانیم روزه بگیریم تمام شد . به قدری مسئولیت شرعی داریم که باید خود را حفظ کنیم . ما به استاد اخلاق نیاز داریم. 

بی پیر مرَو تو در خرابات
هــر چـند سکندر زمانـی

کسی باید دائما ما را میزان کند. همان طور که هوا گاهی اوقات زیر صفر می رود گاهی بالا می رود؛ ما هم روحیه مان بالا و پائین می شود. باید کسی باشد به ما بگوید: «تنظیم کن روحت را! »

 

 

سخنان حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)

   پنجشنبه 27 شهریور 1399نظر دهید »

1 2 4 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 71

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 952
  • دیروز: 401
  • 7 روز قبل: 4963
  • 1 ماه قبل: 24946
  • کل بازدیدها: 841446
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 11
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1