احتجاج علی علیه السلام و جوامع علومی که از موسی علیه السلام رسیده است.

 

اصبغ گفت ابن کوأ از امیرالمومنین علیه السلام پرسید ؛ کیست که شب و روز بیناست و کیست که شب و روز کور است و کیست که شب بینا و روز کور است و کیست که شب کور و روز بیناست ؟

امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ او فرمود : وای بر تو سوالی بکن که به دردت بخورد نه سوالی که تو را به کار نیاید .

 

شخصی که شب و روز بیناست آن کسی است که ایمان به پیامبران و اوصیای آنها آورده و به کتابهای آنها و ایمان به خدا و پیامبر ما محمد صلی الله آورده و اقرار به ولایت من دارد که شب و روز بیناست .

 

اما شخصی که شب و روز کور است منکر انبیاء پیشین و کتاب های آنها است و پیامبر ما را نیز درک کرده و ایمان نیاورده و اقرار به ولایت ما ندارد ، پس منکر خدا و پیامبر اوست شب و روزش کور است .

 

اما کسی که شب بینا و روز کور است شخصی است که ایمان به انبیای گذشته و کتب آسمانی آنها دارد ولی به پیامبران ما ایمان نیاورده و منکر ولایت من است و انکار حق مرا می کند ، او شب بینا و روز کور است .

 

اما شب کور و روز بینا مردی است که منکر انبیای گذشته و اوصیای و کتب ایشان است . پیامبر ما را درک کرده و ایمان آورده به خدا و پیامبرش و به امامت من نیز ایمان دارد و ولایت مرا پذیرفته است ، شب کور است و روز بینا .

 

ای ابن کوا ! وای بر تو به وسیله ما فرزندان ابوطالب اسلام را افتتاح نموده و به وسیله ما ختم می نماید .

اصبغ گفت وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام از منبر پایین آمد از پی او رفتم و گفتم سرورم ! دلم را محکم کردی با بیانات خود .

 

فرمود اصبغ ! هر کس شک در ولایت داشته باشد ، شک در ایمان اوست و هر کس اقرار به ولایت من نماید اقرار به ولایت الله نموده . ولایت من متصل است به ولایت خدا  مانند این دو انگشت .

اصبغ ! هر کس اقرار به ولایت من نمود رستگار شد و هر که انکار کرد ولایت مرا بدبخت و زیانکار شد و به رو در آتش خواهد افتاد و هر که داخل آتش شد در آنجا سالهای سال خواهد ماند .

 

دیده شده در ترجمه جلد چهارم بحارالانوار ، جلد دوم ، علامه محمد باقر مجلسی ، انتشارات اسلامی ، ترجمه موسی خسروی ، ص ۸۱.

   دوشنبه 14 فروردین 1396نظر دهید »

بیماری سبب ریزش گناهان مومن 

 

 بیماری مومن

 

در نهج البلاغه است که یکی از دوستان امیرالمومنین مریض شده بودند . امام به عیادتشان آمده بودند و میدانیم که اخلاق انبیاء و اولیاء فروتنی است . فرد بیمار ناله میکرد و حضرت بیماری او را بشارت دادند و فرمودند که این بیماری گیری برای تو نیست ، بلایی هم نیست ، جریمه ای هم نیست ، « فان المرض لا اجر فیه ؛ بهشت ندارد مریضی نو ، ولکنه یحط السیات کما تحط الشجر الاورق ؛ از آن لحظه ای که تب داری و مریضی .. تا زمانی که بلند می شوی ، تمام طول بیماری ات گناهانت مانند برگی که از درخت می ریزد از وجودت می ریزد . از بستر پاک بلند می شوی . البته این برای مومن است . حضرت قید کرده است که به خاطر ایمانش گناهانش قابل بخشش است و کافر همان گناه را انجام می دهد قابل بخشش نیست

 

مومن عمل خیرش پاداش دارد ، کافر همان عمل خیر را انجام دهد پاداش ندارد . این دین مهم است که انسان دیندار باشد . یعنی خدا را باور کند یا باور داشته باشد، قیامت را باور کرده باشد . فرشتگان را باور کرده باشد و بر اساس این باورها هم در حد خودش تکالیفش را انجام دهد.

 

 


سخنان شیخ حسین انصاریان . شنیده شده .

   یکشنبه 13 فروردین 13967 نظر »

چرا مردم از علی علیه السلام حمایت نکردن؟

 

حضرت زهرا سلام الله علیها می‌فرمايند: علت اين‌که عموم مردم از علی عليه السلام حمايت نکردند صفات خوب علي بود وگرنه نمی توان هيچ عيبي در علی پيدا کرد. چه کسی اسلام را از علي عليه السلام بهتر می شناخت؟ چه کسی برای مردم، برای ضعفا، برای ايتام، برای فقرا و برای بيوه‌زنان دلسوزتر از علی عليه السلام بود؟


همه می‌دانستند که علی نمی توانست اشک يتيم را تحمل کند. ديده بودند که چگونه قنات و نخلستان آباد می کرد و وقف فقرا می نمود و خود از آن ها استفاده نمی‌کرد و حتی بارها شده بود خود و فرزندان و اهل‌بيتش گرسنه می خوابيدند و مختصر غذایی که داشتند به ديگران می دادند. ممکن است گفته شود که اين صفات، صفات بسيار خوبی است و هر ملتی که چنين حاکمی داشته باشند به او علاقه مند خواهند شد. پس چرا علي عليه‌السلام را کنار گذاشتند؟


بله، مردم علی را خوب می‌شناختند. اما خواص دلشان می‌خواست علی برای آن ها حساب جداگانه‌ای باز کند، در حالی که علی عليه السلام اين‌گونه نبود. او کسي بود که وقتي برادر فقيرش از او تقاضاي سهم بيشتري از بيت المال کرد آهن داغ را به دستش نزديک کرد و عذاب سخت خدا را به او يادآوري کرد.

 

اين بود که ديدند با علی نمی‌شود کنار آمد. حاضر شدند از همه خوبی‌های علی صرف‌نظر کنند و با کسي عهد و پيمان ببندند که کمی براي آن ها حساب خاص باز کند.

 

 

بخشی از درس گفتار علامه مصباح یزدی ۱۱/ ۳/ ۱۳۹۰، دیده شده در سایت رسمی آیت الله مصباح یزدی

 

   سه شنبه 26 بهمن 1395نظر دهید »

ترک آداب جاهلیت 

 


 

مردی در حضور علی علیه السلام تولد نوزادی را این گونه تبریک گفت : قدم این یکه سوار بر تو مبارک باد !

امام فرمود این گونه مگو ؛ بلکه بگو :


« خدای بخشنده را شاکر باش ، و بخشیده شده بر تو مبارک باد ، امید که رشد یابد و از نیکی اش بهرمند گردی »



دیده شده در نهج البلاغه ، ترجمه دکتر علی شیروانی ، حکمت ۳۵۴ ، ص ۶۴۳ .

   پنجشنبه 9 دی 13951 نظر »

تشویق سپاهیان 


 

علی علیه السلام در سه جا مردم را به جنگ تشویق می کرد و می فرمود :

« بندگان خدا  ! از خدا پروا کنید .

دیده ها را فرو نهید .

صداها را پایین آرید .

سخن را کوتاه کنید و خود را برای پیکار ، جدال رو در رو ، درگیری ، نبرد ، دست به گردن شدن و رزم خشن ، آماده سازید و پایدار باشید .

و خدا را بسیار یاد کنید ، باشد که رستگار شوید و خدا و رسولش را پیروی کنید .

و با هم نزاع نکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود .

و صبر کنید که خدا با شکیبایان است .

 


دیده شده در کتاب دانشنامه امیرالمومنین علیه السلام ، محمدی ری شهری ، ترجمه مهدی مهریزی ، نشر دارالحدیث ، ج ۴ ، ص ۳۳۵.

کلیدواژه ها: جدال, ررمنده, پیکار
   چهارشنبه 1 دی 13955 نظر »

صفات نیکو در کلام علی علیه السلام


فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ: مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ، وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ. غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ، وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ. نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاَءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ.


پرهیزکاران در این دنیا صاحب فضایلى هستند: گفتارشان درست.


لباسشان میانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است.


چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند .


و گوشهاى خود را وقف شنیدن علم و دانشى کرده اند که براى آنان سودمند است، حال آنان در بلا همچون حالشان در آسایش و رفاه است.

 


دیده شده در نهج البلاغه ، ترجمه دکتر علی شیروانی ، نشر دارالعلم ،خطبه ۱۹۳. ص ۳۶۲.

   یکشنبه 28 آذر 13951 نظر »

گناه چیست ؟

 

 

 وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) در نهج‌البلاغه بارها به عرض شما رسيد اين كلمات «وبي ، «إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِي‏ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِي‏ء».۱ اوبي، «مَتَاعُ الدُّنيَا حُطَامٌ مُوبِیءٌ»۲. موبي، در نهج‌البلاغه كم نيست، فرمود گناه مي‌دانيد چيست؟


جهنم كه سر جايش محفوظ است. گناه يك بيماري آبروبري است، اين كلمه «وبي، موبي، اوبي» چه ثلاثي مجرّد، چه ثلاثي مزيد آن، ريشه اصلي‌اش وباست.


بعضي از علف‌ها وباخيز است، اين حيوان نمي‌داند كه آن علف چنين مرضي را به همراه دارد، به طمع سرسبزي‌اش حركت مي‌كند. انسان گاهي بيمار مي‌شود مي‌ميرد ولو سخت‌ترين بيماري مثل غدّه سرطان؛ اما به هر حال آبروي او محفوظ است، ديگر نمي‌گويند فلان كس سرطان گرفت و مُرده آبرويش رفته؛ اما وبا يك بيماري آبروبري است.


فرمود: اين گناه «وبي» است «موبي» است،  «اوبي» است مواظب باشيد آبرو را مي‌برد! آن وقت عمري آدم تلاش و كوشش بكند، نه بچه‌هاي آنها در دانشگاه‌ها آبرو داشته باشند نه همسران آنها در مجالس؛ آخر اين چه مي‌شود؟! اين كتاب بوسيدني نيست! «مرضٌ وبي»، يك بيماري آبروبري است. مگر ما چقدر نياز داريم حقّ مسلّم اين ملّت را آدم چرا بايد اين طور ببلعد.


اگر ما در جواني كه الآن دوران سازندگي است ـ إن‌شاءالله ـ خودمان را حفظ كنيم تا آخر محفوظيم ما با آبرو زنده‌ايم. كسي كه مسلوب‌الحيثيه باشد چرا تقاضاي مرگ مي‌كند، چرا خودكشي مي‌كند؛ براي اينكه بي‎آبرو بودن و بی‎حيثيت بودن از مُردن بدتر است، امامِ ما اين را فرموده, فرمود: «موبي، اوبي»؛ نامه براي مسئولان امور مالي‌شان مي‌نوشتند اين كلمات را می‎فرمودند. به هر حال شما بايد با آبرو زندگي كنيد، اين آبرو فصل مقوّم هويّت اجتماعي ماست، فرمود اين را مواظب باشيد.


پس از آن طرف وجود مبارك امام سجاد فرمود: جهنم رفتن تعجب دارد، ما اگر يك قدم به طرف دين حركت كنيم و مسابقه بدهيم نبايد خيال كنيم كه اين مسابقه مثل مسابقه‌هاي المپياد است كه آن خط‌كشي آنجا جامد است ما بايد به آن برسيم، اين طور نيست. ما اگر خواستيم به طرف عدل, حقيقت, فضيلت, عفت, حجاب, عصمت, پاكي, طهارت و نزاهت و اينها حركت كنيم، ما يك قدم رفتيم، اينها فيوضات الهي‌اند، مأموران الهي‌اند، هروله‌كنان، ده قدم به طرف ما مي‌آيند؛ پس ما زود يكديگر را مي‌بينيم و راحتيم.


بنابراين اين آياتي كه خدا فرمود: ﴿لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ﴾ با اين بياناتي كه ائمه(عليهم السلام) فرمودند به خوبي روشن مي‌شود كه قرآن يك كتاب آساني است؛ چون همه كارها به عهده ما نيست به ما گفتند يكي از طرف شما ده‌تا از آن طرف؛ از اين آسان‌تر؟! مشكلي كه ما داريم به ما دستي بجنبانيم و ديگري ده برابر ما كار كند، از اين آسان‌تر؟! فرمود: ﴿لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر ٍ﴾.



۱_ نهج البلاغة(للصبحي صالح), حکمت۳۶۷؛ «إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِي‏ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِي‏ء».

۲_  . نهج البلاغة(للصبحي صالح), حکمت ۳۶۷؛ «مَتَاعُ الدُّنيَا حُطَامٌ مُوبِیءٌ».

۳_ سوره قمر، آيات ۱۷ ، ۲۲ ، ۳۲ ، ۴۰

 ۴_ دیده شده درhttp://javadi.esra.ir/-/جلسه درس اخلاق ، ۱۱ / ۹/ ۹۵ ، آیت الله جوادی آملی 

   سه شنبه 16 آذر 13956 نظر »

نظم و تقوا 

 


حضرت علی علیه السلام در آخرین وصیت خود به فرزند و امام معصوم بعد از خودش می فرماید : اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم ..( نهج البلاغه ، نامه ۴۷)

خیلی مهم است که انسانی لحظه مرگ تمام زندگیش را جمع کند و بگوید ایشان می فرماید که آدم بی نظم ، بی تقواست .

کدام یک از ما برایمان مشخص است که هر روز ساعت چند از خواب بیدار می شویم ؟

هر روز چند آیه از قرآن را باید بخوانیم ؟

هر روز چند صفحه صحیفه سجادیه باید بخوانیم ؟

در برنامه هفتگی خود چه مقدار را به صله رحم اختصاص داده ایم ؟..

 

مردم فرانسه ساعت های خودشان را با رفت و آمد امام خمینی ( ره) هماهنگ می کردند و می دانستند امام راس ساعت ۹ از منزل خارج می شود . تمامی مراجع بزرگوار را ببینید شما اگر با یکی از ایشان ساعت ۳۰ : ۷ قرار داشته باشید و ۵ دقیقه زودتر برسید ، باید ۵ دقیقه منتظر بمانید .این یعنی نظم و نظم برابر با تقوای الهی است .

 

سخنان استاد رایٔفی پور ،گزیده سخنان ، شنیده شده .

   یکشنبه 16 آبان 13951 نظر »

نُه کلمه ای که امیرالمومنین علیه السلام فرمود :

 



عامرشعبی گوید : امیرالمؤمنین علیه السلام بدون هیچ پیش بینی قبلی نُه جمله فرمود که چشم های بلاغت را از خیرگی کور کرد و جواهر حکمت را یتیم کرده و دست همه مردم را از این که بتوانند یکی از این جمله ها را ادا کنند کوتاه کرده است ، سه جمله از آن ها در راز و نیاز است ، سه جمله در حکمت و سه جمله در ادب معاشرت ، اما آن سه جمله که در مناجات است این است که عرض کرد :

 

«الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب : خدای من مرا همین عزت بس که تو را بنده باشم و همین سربلندی ام بس که تو پروردگار من باشی ، تو آنچنانی که من دوست دارم ، مرا نیز آن چنان کن که تو دوست داری .

 

و اما سه جمله ای که در حکمت است این است که فرمود :

« قیمهُُ کل أمری مایحسنه ، و ما هلک  …س ارزش هر کس به همان است که آن را نیکو سازد و آن که قدر خویش بدانست از هلاکت برَست و مرد در زیر زبان خود نهفته است . »

 

و اما آن که در ادب معاشرت است این است که فرمود : 

 

«  امذن علی من شعت تکن أمیره ، و احتج الی من شعت تکن أسیره …. 

به هر کس که می خواهی با احسان و نیکی منت بگذار ، تاسرورش باشی ، و به هر کس خواهی نیازمند باش تا به اسیری اش درایی و از هر کس که خواهی بی نیاز باش تا با او همتراز گردی .»

 

 

 

دیده شده در الخصال ، ابی جعفر ، محمد بن علی بن حسین بابویه قمی ، ترجمه احمد فهری زنجانی ، ج ۲ ، ص ۴۸۸.

   جمعه 30 مهر 13952 نظر »

رابطه بین عدالت اجتماعی و غدیر 

 

بین عدالت اجتماعی و غدیر چه رابطه ای وجود دارد ؟

 

در نامه ای که ابا عبدالله الحسین علیه السلام به مردم کوفه نوشت فقط این مطلب را نوشت : ای مردم ! امام کسی است که محور برایش اساسی است و هدف دارد : سوگند به جان خود ! امام نیست اگر کسی که به کتاب خدا حکم کند ، عدالت را به پا دارد ، دیندار به دین حق باشد و جان خود را فقط وقف یاد خدا و ذات او کند ، والسلام »

برای امام در جامعه ، چهار چیز مهم است : 

۱_ قرآن .

۲_ عدالت : که اگر پیام غدیر تحقق پیدا کرده بود عدالت تحقق پیدا می کرد و ظلم ریشه کن می شد ، و امامان معصوم ما در زندان های خلفای اموی و عباسی نبودند ، و حاکمان ظالم بر مسند پادشاهی نمی نشستند تا بر مردم ظلم کنند ، و اگر امام بر حق بر جامعه حکومت می کرد ، عدالت در حد اعلی رعایت می شد .

۳_ دین مداری و راهنمایی به سوی حق .

۴_ یاد خدا .

 

دیده شده در کتاب شب های غدیر ، سخنرانی جمعی از خطبا ، موسی میراث نبوی .ص ۱۲۰ .

   شنبه 10 مهر 13951 نظر »

1 2 4 ...6 7

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 318
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1