« ژن خوبها نمی میرنددعا برای خوابیدن در تنهایی »

برزخ بدان 

 

قرآن مجید در سوره یوسف و در سوره روم از دو مسئله یاد کرده ، در سوره یوسف از نفسی یاد می کند که آلوده به اماره بالسؤٔ است ، البته آلوده به اماره بالسو آفریده نشده بلکه در مسیر زندگی از طریق چشم ، گوش ، روابط و لذتهای مادی یک کشش شدیدی پیدا کرده که گاهی و بعد از مدتی هم همواره انسان را به انجام زشتیها و بدیها فرمان می دهد ، این را نفس بیمار می گویند که قابل معالجه و درمان هم هست و به احدی هم اجازه نداده اند که از درمان آن ناامید و مایوس باشد .


یک حالتی است که فقط در آن حالت فقط می خواهد ، حالا چه می خواهد ؟ از که می خواهی ؟ برای چه می خواهی ؟
جواب نمی دهد و روشنش این است که فقط می خواهد بخورد ، فقط می خواهد ببرد ، … زمانی که گرفتار این حالت است و هر چه به او بگویند که اینهایی را که بدون قید و شرط می خواهی پروردگار روی آن مهر حرام زده ولی او فقط می گوید می خواهم و تمام گنهکاران حرفه ای دچار این بیماری هستند یعنی بیماری اماره بالسؤٔ.


مسئله دوم در سوره روم است که پروردگار از یک حقیقت وجودی انسان تعبیر به فطرت می کند که فارسی آن می شود سرشت و فارسی در آن می شود بافت « فطرت الله التی فطر الناس علیها »
در سوره یوسف می گوید نفس بیمار ، اما اینجا پروردگار می فرماید سرشت الهی «التی فطر الناس علیها: همه انسان ها را بر این سرشت بافته » این یک حقیقت قیمتی است چون ناس اضافه الله شده …
الله ذات مستجمع جمیع صفات کمال است که صفات کمال نهایت است و نه عیب دارد و نه نقص دارد .

 

بدانید و یادتان بماند که سرشت ما به به زلف مستجمع جمیع صفات کمال ، گره خورده است . اما این گره را می توان باز کرد ولی خداوند در ادامه آیه می فرماید «لا تبدیل لخلق الله » این یک گره ابدی است ، سرشت تو اضافه به خدا شده است .

 

رابطه سرشت ما با پروردگار مثل رابطه کابل است با منبع تولید برق ، کابل زمانی ارزش دارد که بتواند ولتاژ برق را از مولد بگیرد و خانه را روشن کند .


سرشت ما که اضافه به الله شده قابل قطع شدن نیست . ما برای تامین انتقادات صحیح ، اخلاق حسنه و عمل صالح همیشه باید این رابطه با الله را حفظ کنیم و روی آن پوشش نیاوریم ، حجاب روی این رابطه نیاوریم .


انسان اگر کافر باشد این رابطه پنهان می شود و ظهور نمی کند اما در قیامت و اول مردن هم صدایش در می آید ، شما نمی ببینید اما مجرم انواع عذابهای جرم های خودش را می بیند . این فطرت که وصل به خداست صدایش در می آید کسی که یک عمر خدا نگفت ، یک عمر سجده نکرد ، یک عمر یک حلال و حرام خدا را توجه نکرد در آنجا می گوید «ربه »این صدای فطرت است در لحظه مردن ، چرا فطرت دادش در می آید ؟ می گوید « رب الرجعونی »
پروردگار بنا ندارد جواب کسی را ندهد« أٔنها کلمه هو قائلها » این قولی که می گویی مرا برگردان ، تیرگی بر تو چنان مسلط است که اگربرگردی باز هم گناه خواهی کرد . بعد وارد برزخ می شوند تا قیامت برپا شود

می فرماید در برزخ یک بدن بی وزن شبیه بدن دنیایی به او می دهد در جزء ۲۳ سوره مومن می فرماید « النار یعرضون علیها غلوا و عشیرا …» در برزخ تا قیامت برپا شود آن ارواح خبیثه را با آن بدن مثالی در معرض حملات آتش قرار می دهند تا قیامت برپا شود .
پوشش روی فطرت ، همین گناهان است ، همین معاصی است ، همین اموال حرام است . این برزخ بدان است

 

سخنان شیخ حسین انصاریان  شنیده شده ،

   چهارشنبه 19 مهر 1396


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1827
  • دیروز: 1562
  • 7 روز قبل: 6916
  • 1 ماه قبل: 41439
  • کل بازدیدها: 877922
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1