« ناجا رکن تامین امنیت در جامعه استهر چه خیر است .... »

حضرت ابا عبدالله الحسین در روز چهارشنبه اول ماه محرم سال شصت و یک به قصر مقاتل فرود آمد .

 

وقتی که امام حسین علیه السلام  در منزل قصر بنی مقاتل فرود آمد، خیمه افراشته‌ای را دید. پرسید: این چادر (خیمه) متعلق به چه کسی است؟ گفتند: متعلق به عبید الله بن حر جعفی است. او ازاشراف  و دلیران شهر کوفه بود. امام (علیه‌السّلام) فرستاده خود (حجاج بن مسروق جعفی) را به نزد وی فرستاد.

 

او (حجاج) به چادر عبیدالله رفت و گفت: حسین بن علی خواسته تا نزد او بروی. عبیدالله بن حر گفت: به خدا سوگند  من از شهر کوفه بیرون نیامدم، مگر اینکه دیدم اکثر مردم این شهر، خود را برای جنگ با او و سرکوبی شیعیانش آماده می‌کردند و برای من مسلم است که او در این جنگ، کشته خواهد شد و من توانایی یاری و کمک او را ندارم؛ لذا اصلا دوست ندارم که او مرا ببیند و من او را. (حجاج به نزد امام (علیه‌السّلام) بازگشت و پاسخ عبید الله حر را به اطلاع امام رساند.) در این هنگام امام (علیه‌السّلام) نعلین پوشید و به چادر او رفت و او را به یاری خویش دعوت کرد.

 

عبید الله گفت: به خدا سوگند من می‌دانم که هرکس از فرمان تو پیروی کند، به شهادت وخوشبختی ابدی نایل شده است؛ ولی من احتمال نمی‌دهم که یاری من به حال تو سودی داشته باشد؛ زیرا در کوفه کسی را ندیدم که مصمم به یاری و پشتیبانی شما باشد و به خدا سوگندت می‌دهم که از این امر معافم بداری؛ زیراجان  من هنوز مرگ را بر خود ارزانی نداشته است (تمایلی به مرگ ندارد)؛ ولی این اسب خود «ملحقه» را که به خدا سوگند، تا حال به وسیله آن دشمنی را تعقیب نکرده‌ام، جز اینکه به او رسیده‌ام و هیچ دشمنی مرا تعقیب نکرده است، مگر اینکه با داشتن این اسب از چنگال او نجات یافته‌ام (را به حضور شما تقدیم میکنم)، پس آن را بگیر که مال توست.

 

امام فرمود: اکنون که در راه ما از نثار جان امتناع می‌ورزی، ما نیز به اسب تو، نیاز نداریم. بلاذری مطلبی را نقل کرده است که حاکی از قبول اسب از ناحیه امام است، ولی این گزارش با شخصیت و روحیه امام سازگار نیست.

 

وحق همان است که در متن از دینوری نقل کردیم؛ زیرا امام به اسب نیاز نداشت: بلکه درصد جذب وهدایت انسانها بود لذا ابن اعثم نیز می‌نویسد: امام حسین در جواب عبیدالله بن حر فرمود: ‌ای پسر حر، من برای اسب یا شمشیرت به اینجا نیامدم؛ بلکه من آمده‌ام تا تو را به یاری فرابخوانم.

 

 

دیده شده در کتاب یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام . استاد مرتضی آقا تهرانی ، ص ۷۱.

   دوشنبه 12 مهر 1395
نظر از: صهباء [عضو] 

سلام وسپاس از حضورتون در صهباء
کتاب این روزهای من
http://sahba98.kowsarblog.ir/?p=276887&more=1&c=1&tb=1&pb=1

1395/07/18 @ 13:57
نظر از: شاهمرادی [عضو] 
شاهمرادی

السلام علیک یا ابا عبدالله

1395/07/13 @ 13:27
نظر از: خادم المهدی [عضو] 

السلام علیک یا ابا عبدلله

1395/07/13 @ 08:02


فرم در حال بارگذاری ...