نرم‌خو بودن از خصوصیات انسان باتقوا و صالح است

 

 


آیت الله ری‌شهری، عضو مجلس خبرگان رهبری، امروز در درس خارج فقه که در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد با تبیین فرازی از دعای مکارم الاخلاق، اظهار داشت: گسترش عدل، فروخوردن خشم، ایجاد صلح بین افراد، افشای خوبیها و پوشاندن بدیها از ویژگیهای انسانهای صالح و با تقوا است .

 

تاثیر کلام انسان نرم‌خو بسیار بالاتر از انسان بد اخلاق است.نرم خویی ریشه قرآنی دارد و از ویژگیهای پیامبر اکرم(ص) است.


امیرمومنان(ع) فرمودند: پیامبر(ص) از همه انسانها نرم خوتر بودند و با همه افراد مدارا می‌کردند.خداوند می‌فرماید: ای پیامبر(ص) اگر تندخو بودی هیچ کسی اطراف تو جمع نمی‌شد؛ پیامبر(ص) با یهودیان و غیر مسلمانان نیز نرم‌خو بود .

 

 

سخنان آیت الله ری شهری شنیده شده توسط فاطمه علی آبادی ، طلبه پایه سوم .

   یکشنبه 9 آبان 13951 نظر »

برگزاری مراسم عقد و عروسی در ایام محرم و صفر 

 

سوال : برگزاری مراسم عقد و عروسی در ایام محرم و صفر و دیگر ایام عزاداری ائمه‌ی معصومین علیهم‌السّلام چه حکمی دارد؟

جواب : مجرد انجام عقد در ایام عزاداری فی‌نفسه منعی ندارد، ولی برگزاری مجالس جشن و انجام کارهایی که موجب هتک و بی‌حرمتی گردد، در خصوص ایام عزا جایز نبوده و حرام است .

 


دیده شده در استفتائات امام خامنه ای ، ( مدظله العالی ) ، سایت رسمی امام خامنه ای

   شنبه 8 آبان 13951 نظر »

فرهنگ دعا جامعه را عقلانی می کند 




بيست و پنجم محرم‌الحرام، طبق برخي از نقل‌ها مصادف با شهادت وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) است. حضرت وقتي با آن وضع به حسب ظاهر اسارت وارد شام شد از ذات مقدّسش پرسيدند، «مَنْ غَلَبَ» در اين صحنه چه كسي پيروز شد؟ فرمود ما, «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ، وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم»  فرمود ما پيروز شديم برگشتيم شما اگر شك داريد كه در اين مبارزه چه كسي پيروز شد هنگام نماز, اذان و اقامه بگوييد ببينيد نام چه كسي را مي‌بريد ما رفتيم نام پيغمبر را براي هميشه زنده كرديم و برگشتيم. در آن صحنه يك روايت نوراني مرحوم كليني نقل مي‌كند از وجود مبارك امام سجاد كه «لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي‏»؛ اين بيان را مرحوم كليني از وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) نقل مي‌كند كه اگر همه مردم روي زمين بميرند و من تنها بمانم اگر يك سخنراني با من هست و مخاطبي با من, او با من حرف مي‌زند و من هم با او حرف مي‌زنم به نام خدا در قرآن, من هيچ وحشتي ندارم


اين مرگ يا مرگ طبيعي است؛ «لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»؛ يا مرگ معنوي است؛ يعني «لو كفر أهل المشرق و المغرب»، من وقتي مخاطبي دارم و متكلّمي دارم هر وقت خواستم با او حرف مي‌زنم، هر وقت خواستم حرف او را گوش مي‌دهم، هيچ وحشتي ندارم؛ «لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي‏».


قرآن از آن جهت كه جزء جوامع الكلم است كه وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) فرمود: «أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ» او همه معارف را در بردارد، برنامه‌هاي ائمه(عليهم السلام) هم توزيع‌شده است، گرچه در همه بخش‌ها بياني دارند که تبيين معارف است، بعضي‌ها تبيين مسائل نظامي و جنگي است، بعضي‌ها حكومت‎داري است، بعضي‌ها فقه است بعضي اخلاق است و بعضي‌ها حقوق و برخي‌ها دعا. در قرآن بخش‌هاي فراواني است كه مربوط به دعاست؛ فرهنگ دعا را امام سجاد به عهده گرفته، گرچه همه ائمه(عليهم السلام) درباره دعا دستوري دارند, عملي دارند؛ ولي امام سجاد(سلام الله عليه) برنامه رسمي او تفسير ادعيه قرآني است؛ يعني آن معارفي كه در قرآن راجع به دعاست حضرت تشريح مي‌كند توضيح مي‌دهد بيان مي‌كند. فرهنگ دعا را طرزي تبيين مي‌كند كه جامعه را جامعه عقلاني مي‌كند از آن جاهليت نجات مي‌دهد.


مي‌بينيد دعاها تنها اين نيست كه خدايا بيمار مرا شفا بده! گناه مرا بيامرز! پايان امور مرا خير كن! اينها ادعيه رايج است؛ اما آن دعايي كه فرهنگ‌آور است دعاي امام سجاد در صحيفه است؛ عرض مي‌كند: «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ»،در بحث‎هاي عقلي كه چه چيزي هست و چه چيزي نيست مي‌گويند ممكن, واجب مي‌خواهد و محتاج, غني مي‌خواهد؛ ولي در بحث‌هاي حكمت عملي که مربوط به بايد و نبايد است نه بود و نبود، دعاي حضرت اين است كه خدايا محتاجي دستش را نزد محتاجي دراز بكند اين سفاهت است اين بي‌عقلي است؛ اين دعاي امام سجاد است. «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ» ما اگر خواستيم ببينيم سفيه هستيم يا عاقل، اين دعا براي ما معيار است به چه كسي مراجعه كنيم، به چه كسي وابسته باشيم، به شرق وابسته باشيم به غرب وابسته باشيم. فرمود ملّتي سفيه است كه به بيگانه چشم طمع بدوزد؛ «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ»  اين دعاي نوراني امام سجاد در صحيفه است. در بخش‌هاي ديگر فرمود: من اگر بخواهم فخر و جمال و جلال يك عده را در ثروت آنها بدانم، خدايا تو مرا از اين خطر حفظ بكن! «وَ اعْصِمْنِي مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِيفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُكَ وَ الْعَزِيزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُكَ» خدايا! مبادا آن فكر پَست را به من بدهي كه من نظام ارزشي دين را با نظام ارزشي دنيا و ماده اشتباه كنم، آن كسي كه لباس خوبي در بركرده است قصر خوبي دارد اتومبيل خوبي دارد من او را محترم و شريف بدانم آن‌كه وضع مالي‌اش ساده است او را شريف ندانم، خدايا! تو مرا از اين خطر حفظ كن! «وَ اعْصِمْنِي مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِيفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُكَ وَ الْعَزِيزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُكَ»؛ خدايا من از تو فهم مي‌خواهم، خدايا من از تو عقل مي‌خواهم! اين دعاي امام سجاد است.

ادامه »

   شنبه 8 آبان 13952 نظر »

عزاداری سیاسی، عزاداری سکولار 

 


 

یکی از اموری که در این سال ها برخی افراد مذهبی درگیر آن هستند این است که نحوه اداره مجالس عزای امام حسین علیه السلام چگونه باید باشد. گویا همه بر این اتفاق دارند که روز به روز باید بر کیفیت و کمیت این مجالس افزوده شود. اما اختلاف در این است که چه چیزی کیفیت محسوب می شود.


برخی برآنند که در این مجالس به طور محض باید به روضه خوانی پرداخته شود و اگر سخنرانی نیز می شود باید فقط و فقط در مورد اهل بیت علیهم السلام باشد. مثلا فضائل آنان بیان شود و نباید وارد مسائل سیاسی به هیچ وجه شد. ورود در مسائل سیاسی را دون شأن مجلس امام حسین علیه السلام می دانند و می گویند نباید مجالس را با این امور تنزل داد و سبک نمود. این دسته از افراد حتی بیان درس های عاشورا را بر فراز منبر بر نمی تابند و می گویند از مقام امامت و فضائل امام حسین علیه السلام برای مردم بگو و به بحث های این چنینی کاری نداشته باش.


وقتی بحث از اهداف قیام عاشورا به میان بیاوری مثل امر به معروف و مبارزه با ظلم و تن ندادن به ذلت و امثال این مفاهیمی که به نحوی به زندگی اجتماعی مرتبط است و انسان را از دین فردی و در کنج خانه دور می کند، باز عده ای زبان به اعتراض می گشایند که این نحوه بحث ها و تحلیل ها ما را به نتیجه نمی رساند. اصلا امام حسین علیه السلام کی قیام نمود بلکه او را کشتند.

این جریان خزنده در ده سال اخیر به طور مرموزی خود را به بیشتر محافل مذهبی گسترش داده و نوعی سکولاریزم را ترویج می کند.

شکی نیست که مجالس اهل بیت علیهم السلام جای دعواها و منازعات سیاسی نیست و شاید افراط برخی سیاسیون در این زمینه در سال های نه چندان دور، این افراد را که زمینه چنین انحرافی را داشته اند بر این سیاست زدایی از مجالس مصمم تر نموده است. فلذا متاسفانه اخیرا به وفور مشاهده می شود که برای عزاداری از سخنران استفاده نمی شود تا به تبیین مسأله عاشورا بپردازد و اگر دعوت شود برای او از جانب دعوت کننده موضوع تعیین می شود و اگر این هم نباشد سخنرانانی دعوت می شوند که حرف دعوت کننده را به کرسی بنشاند نه این که حقائق را آزادانه، مثل امام حسین علیه السلام، بدون وابستگی بر زبان جاری کند.۱


«هیئت‌ها نمی‌توانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنی علاقه‌‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. این‌که آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.»


یعنی هیئت این نیست که به سیاست کاری نداشته باشد؛ چون بعضی سخنران­‌ها عادت کردند که می­‌گویند ما سیاسی نیستیم. رهبر انقلاب معتقدند این عبارت، عبارت صحیحی نیست. ایشان فرموده‌‌اند: «یکی از خصوصیات ائمه‌ی طاهرین این بوده که همه‌ی آن‌ها مبارزین و مجاهیدن فی‌سبیل الله بودند. یکی از ائمه‌ی طاهرین را سراغ ندارید که این‌ها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد.» (۱۳۸۲/۸/۲)


این آموزه و این خط همان عاملی است که موتور محرکه‌ی شیعه را به کار انداخته است و ما بعد از ۱۳۰۰ سال از ظهور اسلام، شاهد هستیم پرچم شیعه در مناطقی از جهان اسلام بلند شده و این مسأله باعث عصبانیت سیاسیون، متعصبین و متحجرین منطقه و جهان شده است. ما قبل از انقلاب با تمسک به همین آموزه‌‌ها مبارزه می‌­کردیم. شهادت‌­طلبی‌‌ها و مبارزه‌ی ما با طاغوت از همین منبرها شروع ‌شد. یعنی این‌که حضرت امام رحمه‌الله عصر روز عاشورای سال ۴۲ تشریف می‌­برند به مدرسه‌ی فیضیه و آن منبر معروف خود را می‌روند و خطاب به شاه می­‌گویند که ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌‌کنم، دست از این اعمال و رویه بردار، من میل ندارم که اگر روزی ارباب‌‌ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگزاری کنند؛ ‌ من نمی‌‌خواهم تو مثل پدرت بشی و شروع می­‌کنند به شاه نصیحت کردن. بنابراین حضرت امام در برهه‌‌های مختلف از عاشورا و تاسوعا و اربعین و محرم و صفر استفاده کردند برای پیروزی نهضت علیه رژیم. این یعنی هیئت سیاسی.۲

 


۱_دیده شده در  http://www.askquran.ir/archive/index.php/t-54085.htm

۲_ دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=28052

 

   جمعه 7 آبان 13951 نظر »

بهرگیری از سرمایه عمر 



دست به هرجا می‌زنیم اسراف عمر، کاغذ، دارو، ساختمان، خیلی اسراف می‌کنیم. یکی از دعاهای امام زین‌العابدین در صحیفه این است. «وَ حَصِّنْ رِزْقِى‏ مِنَ‏ التَّلَفِ‏» (صحيفه سجاديه، ص ۹۸) خدایا رزقی که به من دادی حفظ کن. رزق من دارد تلف می‌شود. جوانی هدر می‌رود. عمر هدر می‌رود. ساعت‌ها هدر می‌رود. روی این زمینه در جلسه قبل صحبت کردم که بیایید از شب های زمستانی و روزهای تابستانی استفاده کنیم. قانع نباشیم. درسهای دانشگاه و حوزه را بخوانیم. اما قانع نباشید.     کار چند فایده دارد.

 

۱- نقش کار… بسم الله الرحمن الرحیم… موضوع: جلوگیری از هدر رفتن، حالا هدر رفتن عمر، مال، کاغذ، دارو، زمین، مکان.
کار چه اثری دارد. نقش کار:
۱- کار برای سلامتی؛ آدم‌هایی که کار می‌کنند. سالم‌تر هستند.


۲_ عزت، آدمی که کار دارد عزیز است و دستش جلوی کسی دراز نیست.


۳_ خودکفایی، آدمی که کار می‌کند نیاز ندارد از پدرش، همسرش، شوهرش دست دراز کند و پول بگیرد.


۴_ پر کردن ایام فراغت، این کار است.


۵_ امکان کمک به دیگران؛ کسی که کار می‌کند، پول در جیبش است، امکان کمک به دیگران دارد.


۶_ صرفه جویی؛ آدمی که کار می‌کند چون با زحمت پول گیر آورده است، الکی هم خرج نمی‌کند. با دقت خرج می‌کند.


۷_کار نیکو کردن از پر کردن است. کسی که کار می‌کند امروز این را تولید می‌کند. فردا نقشه‌اش را عوض می‌کند. پس فردا، هر تولیدی روز به روز رشد پیدا می‌کند. کارهای کوچک مقدمه ابتکار در کارهای بزرگ می‌شود. ارتباط انسان را با دیگران زیاد می‌کند.


آدم بیکار با کسی رابطه ندارد. آدمی که کار می‌کند، اول همکارانش را در منطقه شناسایی می‌کند، بعد در استان شناسایی می‌کند. بعد در کشور شناسایی می‌کند. بعد در دنیا با اینترنت تعامل برقرار می‌کند. می‌گوید: من آسانسور فروش هستم. یک آسانسور فروش در ایتالیا هست. یک آسانسور فروش در لندن است. یعنی وقتی این کاره شد هی ارتباطاتش با همکارانش بیشتر می‌شود.



از آدم‌های متوسط هم می‌شود لازم نیست حتماً طرف تیزهوش باشد .


قرآن چند جا افراد را به حیوان تشبیه می‌کند. چهار تشبیه در قرآن هست.


«كَالْحِجارَة» (بقره/۷۴) این قلب نیست، سنگ است. سنگدلی، قلبش مثل سنگ است. «كَالْحِجارَة» آیه قرآن است.


«كَمَثَلِ‏ الْحِمارِ» (جمعه/ ۵) مثل الاغ است. «كَمَثَلِ‏ الْكَلْب‏» (اعراف/۱۷۶) مثل سگ است.


«كَالْأَنْعامِ» مثل چهارپا است. یک جا هم فحشش را تند می‌کند. آنجا که می‌گوید: مثل چهار پا است، می‌گوید: مثل چهار پا است بعد می‌گوید: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ‏ هُمْ‏ أَضَل‏» (اعراف/۱۷۹) بلکه این از چهارپا هم بدتر است. گاو علف می‌خورد شیر می‌دهد. تو غذا خوردی فحش دادی. تولید تو فحش و جنایت است. گاو علف می‌خورد شیر می‌دهد. «بَلْ‏ هُمْ‏ أَضَل‏»

بعد می‌گوییم: چرا اینها است؟ «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» (اعراف/۱۷۹) اینها غافل هستند.

 

درس خوانده ولی نماز نمی‌خواند. از خدا غافل است. غفلت از خدا آیه‌اش چیست؟ « نَسُوا اللَّه‏» (توبه/۶۷) غفلت ازمعاد آیه‌اش چیست؟ «نَسُوا يَوْمَ‏ الْحِسابِ» (ص/۲۶) نمی‌گوید: «لا یؤمن» نمی‌گوید: قیامت را قبول ندارد. می‌گوید: قبول دارد، فراموش می‌کند.


آخر یک آیه در قرآن داریم می‌گوید: «لا يُؤْمِنُ‏ بِيَوْمِ‏ الْحِسابِ» (غافر/۲۷) یعنی قیامت را قبول ندارد. ولی این آیه نمی‌گوید: «لا یؤمن» می‌گوید: «نَسُوا يَوْمَ‏ الْحِسابِ» قرآن را فراموش کرده است. قیامت را فراموش کرده است.


غفلت از خون شهدا، غفلت از زحمات نیاکان، می‌دانید چقدر خرج میراث فرهنگی شده است؟ می‌دانید چقدر خرج کتاب شده است؟ عفلت شده است. ما یک زمانی نمی‌دانم بگویم خواب یا بگویم: خائن. حالا هردو، یک عده خواب هستند و یک عده هم خائن هستند. یک کتاب‌های خطی که منحصر به فرد بود. یعنی روی کره زمین فقط یک عالم شیعه نوشته بود. این کتاب‌های خطی که روی کره زمین یکی بیشتر نبود، بعد معلوم می‌شود در کتابخانه‌های خارج پیدا شده است. هزاران کتاب خطی منحصر به فرد از ایران بردند و فروختند و پول گرفتند. ما غافل می‌شویم. 

 

جوان‌های دانشجو حواستان را جمع کنید. اگر یک استاد دانشگاه و یک معلمی در ژست روشنفکری دارد حرف می‌زند، بلند شو بگو: آقا اجازه! جناب استاد شما محقق هستید یا بهانه گیر؟ هیچکس نمی‌گوید: من بهانه‌گیر هستم. می‌گوید: من اهل پژوهش هستم. بگو: اگر اهل پژوهش هستی یک ساعتی را تعیین کن یک اسلام شناس بیاید و حرفت را بزن و جواب او را گوش کن. معنای آزادی هم این است. کرسی آزاد اندیشی معنایش این نیست که تو یک چیزی را یواشکی در دانشگاه چاپ کنی. آزاد اندیشی یعنی پنج دقیقه تو بگو. آزاد هستی. پنج دقیقه هم این آقا جواب بدهد، آزاد است. ما هم این دو تا پنج دقیقه را گوش بدهیم، هرکدام را خواستیم قبول می‌کنیم. این هم آزادی است. معنای آزادی این است. معنای آزادی این نیست که دور از چشم یک اسلام شناس نزد یک شاگردی بروی که از خودت بی‌سوادتر هستند و حرف بزنی. آزادی یعنی چه؟


مثلاً خیلی از خانم‌های بدحجاب فکر می‌کنند این آزادی است. روی کره زمین کجای دنیا اجازه می‌دهد کسی با لباس شنا بیاید سر کلاس فیزیک بنشیند؟ بگوید: آزادی است. این آزادی را چه کسی قبول می‌کند؟ تو آزاد هستی این رقم حجاب داشته باشی، من آزاد نیستم در دانشگاه درس بخوانم. من می‌خواهم درس بخوانم. تو با این آرایش از کنار من رد می‌شوی حواس مرا پرت می‌کنی. تو به مغز من ظلم می‌کنی. کاری به حلال و حرامش ندارم. تو به حق من ظلم می‌کنی.


یک آدمی که در مسجد یا در اتوبوس و تاکسی یا کنار خانمش در اتاق سیگار می‌کشد، این ظلم به خانمش می‌کند. بابا این خانم انسان است. بچه انسان هم می‌خواهد هوای سالم بخورد. تو در اتاق سیگار می‌کشی، حق هوا و تنفس را می‌گیری. این تجاوز به حریم هوایی است. تجاوز به حریم هوایی که برای هواپیمای اف ۱۶ نیست. تو هم که سیگار می‌کشی و دود در حلق بچه‌ات می‌کنی، تجاوز به حریم هوایی می‌کنی. ظلم ظلم است.

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .

   جمعه 7 آبان 13955 نظر »

امام حسین علیه السلام با شهادت خود به بالاترین مرحله سلوک معنوی رسید ند. پس اشک ریختن برای ایشان چه معنایی دارد؟

 

 

پاسخ اجمالی - تفصیلی

نکته اول اینکه  همان طور که در پاسخ سوال قبلی بیان کردیم مجدد یاد آور شویم گریه انواع و اقسام مختلف دارد و هر گریه و اشکی نشان از غم و اندوه ندار د و منفی و نابهنجار نیست. اگر غم و گریه با علائمی مثل افول سلامتی، کناره گیری اجتماعی ، احساس بی ارزشی، احساس گناه، ایده خودکشی، بیش فعالی بدون هدف، طولانی بودن نشانه های غم و بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی همراه باشد، بیمارگونه و مرض و منفی تلقی می شود. و متقابلا هر خنده ای هنجار نیست و شادی با خنده متفاوت است.

دوم اینکه بحث شهادت از دو جنبه قابل بررسی است؛ یکی جنبه ی فردی و دیگری جنبه ی اجتماعی. شهادت امام حسین علیه السلام برای خود ایشان یک ارتقا است، عالی ترین حد تکامل است و جشن و شادمانی نیز دارد. اما از نظر اجتماعی، عکس العملی که مردم جامعه در مورد شهید نشان می دهند فقط به خود شهید تعلق ندارد. یعنی فقط نباید به این نکته توجه شود که برای شخص شهید موفقیت و یا شکستی رخ داده است یا نه؟! عکس العمل جامعه مربوط است به اینکه مردم جامعه نسبت به شهید چه موضعی داشته باشند و نسبت به جبهه ی مخالف شهید چه موضعی داشته باشند. اگر به شهادت یک بعدی نگاه کنیم پس  باید بپذیریم قاتلی که ایشان را به درجه شهادت رسانده ، باعث شادمانی عده ای به خاطر رسیدن ایشان به مرتبه والا شده و شایسته عقاب نیست!!! مغلطه این سوال، نگاه تک بعدی به واقعه عاشوراست!

سوم اینکه اگر بحث گریه بر امام حسین علیه السلام بحثی جدید و ساخته اجتماع و مردم این زمان بود شاید جای این سوال وجود داشت اما بالعکس اشک بر سید الشهدا علیه السلام یک بحث ریشه دار است و از سنت های مشهور ائمه اطهار(علیهم السلام) . ائمه اطهار علیهم السلام  - که در مقام حق الیقین بودند و هیچ غیبی از آنان پوشیده نبود_ علاوه بر توصیه به گریه بر ابا عبدالله ،خود نیز بر این واقعه می گریستند و مجالس سوگواری برپا داشته و به دیگران نیز توصیه می کردند . و شواهد و مستندات در این زمینه بس فراوان؛  از جمله در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام  می فرمایند: «من هر صبح و شب بر جدم حسین علیه السلام اشک میریزم و اگر اشکم تمام شود خون گریه می کنم ». آیا آنان از حکمت ها وباطن ماجرای کربلا بی اطلاع بودند؟ به نظر می رسد گریه برابا عبدالله علیه السلام، حکمت های دیگری نیز دارد ، که امامان این گونه آن را به پیروان خود آموزش می دادند .بنابراین جا دارد اینگونه از خود سوال کنیم وقتی معصوم علیه السلام و عظیم ترین و کاملترین شخصیت عالم   برای چنین مصیبتی گریه می کنند چرا ما این چنین نکنیم ؟علت این تاکیدات چیست؟ این گریه و اشک چه نوع اشکی است؟

چهارم اینکه  این است که بدانیم ما چرا برای امام حسین(علیه اسلام) گریه می‌کنیم و پرچم عزای او را بالا می‌بریم؟ شاید همه بگویند به خاطر قداست امام(علیه السلام) است؛ این بخشی از فلسفه عزاداری است و لازم است و جای بحث ندارد ولی فلسفه مهم دیگر این است که باید این کربلا بماند. اگر ما از این کربلا بهره هدف، فرهنگ و بصیرت نداشته باشیم، فقط گریه‌کن خوبی بوده‌ایم، فقط ثواب برده‌ایم. ولی وقتی از فرهنگ برآمده از کربلا، از بصیرت اباعبدالله(علیه السلام) و از فلسفه عاشورا بهره می‌بریم راه را پیدا و درست عمل می‌کنیم. (  پاسخ سوالات قسمت قبل توجه به همین نکته است.)

پنجم اینکه به این فکرکنیم چه کسی از این گریه سود می برد؟  امام حسین علیه السلام؟ ما وقتی آب میخوریم برای نیاز خود ماست ….به حال چشمه فرقی نمی کند! هرچند او با سیراب کردن ، مطابق اصل ماهیت خود رفتار می کند و به ماهیت او کم و افزونی ، از طرف تشنگی و سیراب کردن ما نیست . امام حسین علیه السلام به اشک های ما نیازی ندارند بلکه این ما هستیم که با ریختن اشک میتوانیم با این محبت به اولیای خدا ، خود را در معرض محبت خدا قرار دهیم . گریه برای امام حسین لیه السلام  نجات دهنده است (1).

ششم اینکه عزاداری امام حسین برکات و آثار متعددی از آمرزش گناهان تا بقای اسلام دارد (2). محروم کردن شیعیان از این برکات، انگیزه شبهه افکنان از انتشار چنین سوالات و سست کردن باورهای عاشقان حسینی است!

 

 

(۱) گریه برای امام حسین علیه السلا م نجات دهنده است چرا که:

 

۱-  حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم: آگاه باشید که خداوند برگریه کنندگان برای حسین علیه السلام, ا زروی رحمت ومهربانی درود می فرستد (قال رسول الله صلی الله علیه وآله:"ألا وصلی الله علی الباکین علی الحسین_ علیه السلام _رحمةٌوشفقةٌ؛ ."[بحار الأنوار,ج۴۴,ص۳۰۴])

۲_ امام رضا علیه السلام: برای مثل حسین علیه السلام باید گریه کنندگان گریه کنند,چرا که گریه برآن حضرت,گناهان بزرگ را محو می کند (قال الرضا علیه السلام :"فعلی مثل الحسین علیه السلام فلیبک الباکون فإن البکاءعلیه یحط الذنوب العظام"؛.[همان,ص۲۸۴.])

۳- .امام صادق علیه السلام : حقا كه (حسين عليه السلام)كسي راکه برای او گریه می کند,می بیند و به خاطر رحمت براو برایش استغفار می کند( قال الصادق علیه السلام:"إنه علیه السلام لیری من یبکیه فیستغفر له رحمة له"؛.[بحار الأنوار,ج۲۵،ص۳۷۶.])

ادامه »

   جمعه 7 آبان 13953 نظر »

اظهار ذلت و خواری به درگاه خدا 


 

 

پروردگارا ! گناهانم مرا خاموش ساخته اند ، و رشته سخنم از هم گسیخته شده است . از این رو برهانی ندارم .

پس گرفتار مصیبت های خود ، و در گرو کردار خویشم ، در خطای خود سرگردان و از مقصود خود سرگشتهٔ بازمانده ، و راه خویش گم کرده و حیرانم .

 

اکنون خویشتن را در جایگاه گنه کاران زبون و سرافکنده ، در جایگاه تیره بختان بی آزرم و گستاخی می بینم که وعده تو را سبک می گیرند .

 

پاک و منزهی تو ! به چه جرأتی بر تو گستاخی کردم و به کدام فریب ، خویشتن را به دام غرور افکندم ؟

 

مولای من ! به نگونساری ام و به رو افتادنم ، و به لغزیدن گام هایم رحم کن . به علم و بردباری ات از نادانی ام بگذر ، و به احسان و نیکی ات از بدی هایم درگذر ؛ چرا که من به گناهان خویش اقرار دارم و به لغزش هایم معترفم . این دست و موی پیشانی ( مهار هستی ) من است ( که در حیطه قدرت فرمان توست ) و با درماندگی و بینوایی خویشتن را برای قصاص گناهانم تسلیم تو کرده ام . به سپیدی مویم ، و فرجام روزهای زندگی ام ، و نزدیکی اجلم ، و ناتوانی و واماندگی و بیچارگی ام ، رحمت آور !

 

مولای من ! آن گاه که در دنیا از من نشانی نماند و یاد و نامم از ذهن و دل آفریدگانت پاک گردد ، و من هم همچون فراموش شدگان دیگر به فراموشی سپرده شوم ، بر من رحم کن !

 

مولای من ! در آن هنگام که چهره ام دگرگون ، و حال و وضعم تغییر یابد ، و جسمم پوسیده شود ، و اندام هایم از هم پراکنده گردد و پیوندهای تنم از هم بگسلند ، مرا مورد لطف و مهر خویش قرار ده !

ای وای از این غفلت و بیخبری که من دارم ، که آن چه درباره ام اراده شده است نمی دانم .

 

مولای من ! در آن روز که برانگیخته می شوم ، مرا از رحمت خویش برخوردار کن ! در آن روز ، مرا در جایگاه دوستانت درآر  و در میان دوستدارانت بدار ، و در جوار و همسایگی خود ، جایم ده ، ای پروردگار جهانیان .

 

 

دیده شده در صحیفه سجادیه ، ترجمه محمد تق خلجی ، انتشارات قلم نو ، دعای ۵۳ ، ص ۵۴.

   پنجشنبه 6 آبان 1395نظر دهید »

رحمت بی انتها ..

 

 

اگر خواستیم پیش خدا خجل نشویم چه کنیم ؟

اینها که توبه می کنند ، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست .

ذات اقدس اِله کاری می کند که از یاد خود ما می رود ، از صحنه قلب ما برطرف می کند . هم پیش مَلَک می پوشاند و هم پیش فلک ، هم پیش انبیا می پوشاند و هم پیش اولیاء. لذا تائب در قیامت وقتی وارد بهشت شد اصلا یادش نیست که گناه کرده است تا خجل شود ، ماییم و این رحمت بی انتها ..

 

 

گزیده ای از سخنان آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده .

   پنجشنبه 6 آبان 13951 نظر »

وصیت امام زین العابدین علیه السلام به امام باقر علیه السلام 


کلینی به سند معتبر از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که چون پدرم را وقت وفات رسید ، مرا به سینه خود چسبانید و فرمود : ای فرزند گرامی ، تو را وصیت می کنم به آن چه وصیت نمود مرا پدرم در هنگام شهادت خود و فرمود : « زنهار ستم مکنید بر کسی که یاوری بر تو به غیر از خدا نداشته باشد .»

 

و از احادیث معتبرهٔ بسیار که بر وجه عموم ظاهر شده ، ظاهر می شود که آن حضرت را به زهر شهید کردند .۱ . اما در روز وفات آن جناب خلاف کرده اند ، بعضی گفته اند در هجدهم محرم سال ۹۴ هجرت واقع شد و شیخ طوسی در بیست و پنجم محرم این سال ذکر کرده است . ۲

 

 

۱_ دیده شده در جلا العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، ص ۸۴۱   به نقل ازبحارالانوار ، ۴۶/ ۱۴۹.

۲_دیده شده در جلا العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، ص ۸۴۲ ، به نقل از کشف الغمه ۲/۲۹۴.

   پنجشنبه 6 آبان 13953 نظر »

شهادت حضرت زین العابدین علیه السلام 


علی ابن ابراهیم بن سند حسن از حضرت امام رضا علیه السلام روایت کرده است که علی بن الحسین در شب وفات مدهوش شد ، چون به هوش آمد گفت : « الحمدالله الذی صدقنا الوعده و اورثنا الارض نتبوا من الجنه حیث نشا فنعم اجر العالمین ، سوره زمر ، آیه ۷۴: حمد می کنم خداوندی را که راست گردانید وعده ما را ، و میراث داد به ما زمین بهشت که در هر جا خواهیم قرار نماییم ، پس نیکو اجری است مزد عمل کنندگان برای خدا ، این را فرمود و به ریاض بهشت ارتحال نمود .»

 


دیده شده در جلا العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، ص۸۴۰

   چهارشنبه 5 آبان 13951 نظر »

1 ... 44 45 46 ...47 ... 49 ...51 ...52 53 54 ... 88

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 792
  • دیروز: 1562
  • 7 روز قبل: 6916
  • 1 ماه قبل: 41439
  • کل بازدیدها: 877922
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 23
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1