نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان

 

تربیت فرزند

 

مقدمه
تربیت دینی توسط خانواده ها نقش اساسی در سلامت روان و سازگاری اجتماعی دارد. دین نی تواند خویشتن داری را که عنصر اساسی در تربیت است افزایش دهد و در میان خانواده ها به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تربیت دینی تلقی شود.

خانواده برترین جامعه ای است که کودک در آن چشم به جهان می گشاید، سخن می گوید، راه می رود و هر آنچه را که ببیند به تقلید انجام می دهد. در همان مکان است که یا به قله ی انسانیت صعود می کند یا به قعر زشتی ها نزول می کند. اولین و مهمترین پایگاه یادگیری کانون خانواده است زیرا خمیر مایه ی شخصیت انسان درخانواده تکوین می یابد و نگرش ها، رغبت ها، رفتارهای خوشایند و ناخوشایند نسبت به پدیده های مختلف از خانه سرچشمه می گیرد. پس این حقیقت آشکار می گردد که نقش خانواده در تربیت فرزندان یک نقش بی بدیل بوده و از جایگاه قابل ملاحظه ای برخوردار است و تربیت دینی از جایگاه رفیع تری برخوردار می باشد. هدف از تربیت دینی آن است که شور و شوق فطری کودک را نسبت به جلال و جمال الهی پرورش دهد و از رهگذر آن، فضائل اخلاقی را، به ملکات اخلاقی مبدّل سازد. دین و مذهب می تواند نقش مؤثری در شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان ایفا کند و مهم تر از آن اینکه دین و مذهب در بهداشت روانی تأثیر بسیار عمیقی دارد. تربیت دینی که به وسیله آموزش های محیطی قابل اجرا است به عوامل متعددی بستگی دارد که از مهم ترین آن ها می توان به علاقمندی والدین و حسن ظن آنها به دین و اعتقادات مذهبی اشاره کرد.

 

نقش خانواده و اهمیت آن در تربیت دینی
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین، مشخص ترین مسئولیت خانواده در قبال زیست و رفاه فرزندان در تدمین خوراک و پوشاک، مسکن،بهداشت و تربیت خلاصه شده است و اگر چه در تربیت فرزندان (فرایند انتقال ارزش های دینی ) گروه ها و عوامل اجتماعی زیادی تأثیر می گذارند، اما غالباً خانواده در این زمینه به منزله ی با نفوذ ترین عامل به شمار می رود.


در خانواده والدین به عنوان اصلی ترین عضو آن باید در تربیت دینی کودکان تلاش کنند تا متربی از سر شوق و اشتیاق به تجارب درونی دست یابد؛ به نحوی که خود بتواند فرت خدا جوی خویش را کشف کند و تجربه را به طور حضوری مشاهده نماید.


در کانون خانواده است که گرایش دینی افراد تقویت می شود و خمیر مایه ی شخصیت مذهبی در آنان تکریم می یابد. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:«کل مولود یولد علی الفطره حتی تکون ابواه یهودانه و ینصرانه؛ هر نوزادی به فطرت (اسلام و توحید) متولد می شود، آنگاه پدر و مادر او را به یهودیت و نصرانیت گرایش می دهند و از را ه فطرت منحرف می سازند.


نقش خانواده در تربیت دینی قبل از تولد
1- همسر صالحه و شایسته: اسلام به عنوان دین کامل و جامع نقطه ی آغازین تربیت را قبل از ازدواج می داند، لذا به عنوان اولین گام شرایطی را برای انتخاب همسر شایسته که زمینه ساز تربیت صحیح فرزندان به شمار می رود لازم دانسته است و بهترین توشه ی دنیا را همسر صالح و نیکوکار معرفی می کند. رسول گرامی اسلام(ص) در بیان شرایط همسر شایسته می فرماید:ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دیندار و با ایمان ازدواج کنی. حضرت امام خمینی(ره) در مورد نقش مادر در سرنوشت فرزند می فرمایند: دامن مادر بزرگ ترین مدرسه ای است که بچه در آن تربیت می شود.آنچه بچه از مادر می شنود غیر از چیزی است که از معلو می شنود، بچه از مادر بهتر می شنود تا معلم، در دامان مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر یا معلم.


2-غذای حلال: از نکته های مهم و کاربردی تعالیم اسلامی در تربیت دینی فرزند ، لقمه ی حلال والدین می باشد. امام صادق(ع) فرمودند: آثار کسب حلال در نسل انسان آشکار می شود، تأثیر مال حرام تا حدی است که موجب عدم قبولی اعمال عبادی انسان می شود. لذا نان آور خانواده باید توجه داشته باشد و آن را از عوامل معهم سعادت یا شقاوت خود و خانواده ی خویش تلقی کند.


نقش خانواده در تربیت دینی بعد از تولد
بعد از تولد،نقش تربیتی والدین و سایر اعضای خانواده تعیین کننده و پررنگ تر می شود. دستورات ژرف و ارزشمند اسلام در این دوره که از ابتدای تولد آغاز می شود تأثیرات فراوانی را در تربیت فرزند می گذارد.


1. دوران طفولیت: اولین دستورالعمل بعد از تولد فرزند اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد می باشد. در روایتی حضرت رسول اکرم(ص) به حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! وقتی صاحب فرزند دختر یا پسر شدی در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگو، به درستی که هرگز شیطان نمی تواند به او ضرر برساند. طبیعی است که اولین کلماتی که گوش نوزاد را متوجه خود می کند اگر اسمای مبارک، خداوند و شهادتین باشد تأثیر عمیقی بر روح کودک گذاشته و دل و جان او را چون آیینه شفاف می نماید.
2- دوران کودکی: دوران کودکی یکی دیگر از مراحل نقش آفرین در امر تربیت دینی فرزندان می باشد. آشنایی صحیح والدین با دین، پاسخگویی درست و عمل آنان به دستورات شرعی و دینی از عوامل نقش آفرین در تربیت دینی فرزندان می باشد و از آنجا که والدین در این مرحله به عنوان بهترین الگو برای فرزندان می باشند هر نوع ناهمگونی بین رفتار و گفتار آنان نتیجه ی منفی در پی خواهد داشت. غزالی می گوید: بدان که کودک امانتی است در دست پدر و مادر و دل پاک وی چون گوهری نفیس از هر نقشی خالی است و چون موم نقش پذیر است. مانند زمین پاکی که هر تخمی که در وی افکنی ، بروید اگر تخم خیر افکنی به به سعادت دنیا و دین شریک باشد و اگر بر خلاف این باشد بدبخت شود و ایشان در هر چه بر وی رود شریک باشند.
اگر والدین می خواهند فرزند خود را راستگو، صالح،متعهد و اهل نماز و عبادت تربیت کنند خودشان نیز باید چنین باشند، زیرا در غیر این صورت نه تنها نتیجه بخش نمی باشد،بلکه مشکلاتی همچون بی اعتمادی فرزند نسبت به والدین، دروغ گویی، دورویی و تقلب را به همراه خواهد داشت. در مرحله ی کودکی، کودکان از خصوصیات ذهنی و روحی محدودی که منعکس کننده ی اندیشه های ساده ی دینی آنها ست برخوردارند، به همین دلیل آموزش کودکان مخصوصاً آموزش تعالیم دینی از قبیل آموزش قرآن، احکام، احادیث و آداب زندگی باید در دستور کار والدین قرار گیرد. رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد مانند آن است که ده هزار بار خانه ی خدا را زیارت کرده است.


امیر مؤمنان علی(ع) می فرمایند: حق فرزند بر پدر سه چیز است:« انتخاب نام نیکو، ادب آموزی نیکو و آموزش قرآن»


آموزش نماز و تشویق و ترغیب به آن باید در فهرست تربیت دینی فرزندان قرار گیرد. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:«ما بچه هایمان را از پنج چیز سالگی به نماز امر می کنیم تا شما فرزندانتان را از هفت سالگی امر به نماز کنید» به هر حال والدین در آموزش ادب و احکام اسلامی نقش آفرین می باشند که هر کدام در تربیت دینی لازم و ضروری است.


حضرت امام خمینی(ره) در قسمتی از نامه ی خود به فرزندش حاج احمد آقا می فرمایند: فرزندم! با قرآن، این بزرگ کتاب معرفت اشنا شو و با قرائت آن راهی به سوی محبوب باز کن و تصور مکن قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه ی شیطان است. این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای هر کس، و نامه ی محبوب، محبوب است، اگر چه چه عاشق و محب، مفاد آن را نداند.


3- دوران نوجوانی و جوانی: دوره نوجوانی و جوانی دورهی پر شور و نشاط و تحول زاست و فرد در این مرحله از زندگی احساسات متفاوتی از خود بروز می دهد. گاه با تندی و گاه با سردی و بی تفاوتی با مسائل زندگی برخورد می کند. با توجه به این تحولات، خانواده می تواند با استفاده درست و بهینه زمینه ی رشد و تربیت دینی فرزندان را فراهم آورده و آنها را از بیهوده انگاری نجات دهد. از این رو باید در این مرحله آموزش، مخصوصاً آموزش معرف دینی به طور صحیح و جدی دنبال شود تا جوانان و نوجوانان در پرتو آن آگاهی ها بتوانند در مسیر صحیح قرار گرفتهو در جامعه به ایفای نقش بپردازند. در این دوره باید باورهای دینی نوجوان و جوان تقویت و تعالی یابد ، اخلاق و عمل او پالایش شود و از این دوره که بهترین دوره برای تربیت دینی و خود سازی می باشد بهترین توشه ها برگرفته شود. از خصوصیت این دوره پاکی و صفا و خلوص نیت می باشد و آمادگی لازم برای پذیرش معارف و پالایش زذائل و کج روی ها وجود دارد. امام علی(ع) در روایتی به امام حسن(ع) می فرمایند: قلب نوجواتن همچون زمین خالی است که هر بذری در آن افکنده شود می پذیرد. من پیش از آنکه دلت سخت گردد و فکرت مشغول شود به ادب و تربیت تو مبادرت کردم. مراقبت از برنامه های مذهبی نوجوان، تذکر به موقع و واداشتن آنان به این امور امری لازم و حتمی است. در عین حال باید توجه داشت که این کنترل ها هر اندازه غیر مستقیم و هنرمندانه تر باشد مفید تر است و احتمال گرایش نوجوان را به اعتقادات دینی و مذهبی بیشتر می کند. در پایان باید به این نکته توجه داشت که تربیت دینی فرزندان زمانی ثمر بخش است که ثبات و آرامش بیشتری در محیط خانواده حاکم باشد و یکی از راه های ایجاد ثبات و آرامش در خانواده تفاهم اعتقادی بین والدین است.


نتیجه گیری
خانواده در تربیت دینی فرزندان و هدایت صحیح آنها به سوی رستگاری و اعمال صالح بیشترین و مؤثرترین نقش را دارد. از این رو خانواده ها مخصوصاً والدین باید جایگاه خود را کاملاً درک کرده و با آشنایی و فراگیری عوامل و روش های درست تر خود را برای نقش آفرینی مجهز نمایند و با برنامه ریزی و تعامل به تربیت دینی فرزندانشان همت گمارند تا زمینه ی شکوفایی استعدادهای نهفته در ابعاد مختلف آن را فراهم نموده و فرزندان به رشد و تعالی معنوی دست یابند. بنابراین پرورش استعدادهای دینی فرزندان بسیار با اهمیت و اساسی است و نباید از آن غافل شد و در این راستا نیاز به سرمایه گذاری و برنامه ریزی است تا نسلی قرآنی، با ایمان، سالم، وظیفه شناس، درستکار،فداکار، شجاع و هدفدار داشته باشیم و ان شاءالله شاهد جامعه ای اسلامی و ایده آل خواهیم بود.

منابع:
1. شهید مطهری،مرتضی؛ تعلیم و تربیت در اسلام
2. ایرج شاکری نیا، برخی نکات تربیتی در کلام مولا.
3. محمد پارسا،روانشناسی رشد کودک و نوجوان
4. علی قائمی، نظام خانواده در اسلام
5. محمد داودی، سیره تربیتی پیامبر(ص)

مژگان علامه محب

   یکشنبه 10 دی 13963 نظر »

امام مهدی عجل الله در قرآن کریم 

 

انديشه پيروزي نهايي نيروي حق و عدالت بر باطل و ستم و برپايي تمامي ارزشهاي انساني به دست انديشه اي مبارک حضرت «مهدي» است که همه گروههاي مسلمان آن را باور دارند زيرا ريشه در قرآن کريم دارد.

اما چرا نام «مهدي» در قرآن نيامده است؟

آيا اگر نام او مي آمد مردم باورشان نسبت به او عميق تر نمي شد؟

براي پاسخ به اين سؤال روشهاي قرآن مجيد را در معرفي انسانهاي خوب و وارسته بيان مي کنيم. قرآن براي شناساندن اين افراد از سه راه استفاده کرده است:

راه اول: نخستين راه شناساندن، آوردن اسم شخصيت مورد نظر است. مانند: «و ما محمد االرسول» 1 يا «وا ذکر في الکتاب مريم»2

 

راه دوم: شيوه دوم بيان تعداد افراد خاص است. قرآن نقباي بني اسرائيل را با عدد ميشناساند. مانند: «و بعثنا منهم اثني عشر نقيبا»3 از ميان آنان دوازده سالار برگزيديم.

 

راه سوم: معرفي با ويژگي و صفت،كه بهترين راه معرفي است. زيرا راه را بر سودجويان مي بندد. نام جعلي درست کردن آسان است ولي ويژگيهاي هر فرد مخصوص او است. همچنين قرآن از افرادي نام مي برد كه با آن كه پيامبر را كامال با نام مي شناختند ولي باز او را انكار ميكردند.

 

قرآن کريم اهل بيت را در آيه هاي تطهير، مباهله، ولايت 4 و… با اين روش معرفي کرده است.  امام مهدي نيز در کتاب خدا با اين روش شناسانده شده است. و اينک چند آيه را بررسي ميكنيم:

آيات مهدويت:

آيه اول: آيا ميتوان زنده بودن امام مهدي را از قرآن استفاده کرد؟

برخي آيه هاي قرآن کريم وجود امام و حجت را بر روي زمين ميرسانند يکي از اين آيات، آيه چهارم سوره قدر است:« تنزل الملایکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر » شب قدر فرشتگان و روح با اجازه پروردگارشان براي هر امري فرود مي آيند. بيان مطلب؛ فعل«تنزل»مضارع است و استمرار و تداوم را ميرساند پس هر سال شب قدر دارد، در شب قدر فرشتگان و روح نازل ميشوند.

 

از طرفي هر انساني توانايي پذيرش فرشتگان به ويژه روح که برتر از فرشتگان است، را ندارد و بايد انساني در مرتبه پيامبر گرامي اسلام باشد تا اين قابليت را دارا باشد. سؤال: هم اکنون در شب قدر فرشتگان و روح بر چه کسي نازل ميشوند؟ اميرمؤمنان علي فرمود: شب قدر در هر سال است و امر سال در آن شب نازل ميشود، براي اين امر والياني پس از رسول خدا وجود دارد. ابن عباس پرسيد: اينان چه کساني هستند؟ فرمود: من و يازده نفر از نسل و فرزندان من.5

 

آيه دوم: اگر بخواهيم ويژگيهاي عصر ظهور مهدي امت را به بهترين شکل بيان کنيم، آيهاي بهتر از آيه 55 سوره نور نمييابيم. در اين آيه خداوند به مؤمنان صالح وعده ميدهد و وعده او حق و صددرصدي است.6 اما اين وعده چيست؟ بهتر است آيه را بخوانيم و وعده هاي الهي را در آن ببينيم. «وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في االرض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدوني ال يشرکون بي شيئا» ترجمه: خداوند به مؤمنان درستكار شما وعده داده است آنان را در زمين جانشين ميکند همچنان که گروهي از پيشينيان را جانشين کرده و ديني که برايشان ميپسندند، بگستراند و بعد از بيمناکي شان به آنان امنيت ميبخشد که در آن زمان من را ميپرستند و چيزي را شريکم قرار نميدهند.

 

وعدههايي که خداوند به مؤمنان صالح ميدهد به شرح ذيل است: 1 .تمامي زمين را در اختيارشان ميگذارد همانند حکومتهاي صالحان گذشته چون نوح و داود و سليمان.

 

2 .دين آنان را در تمامي زمين برتري و گسترش ميدهد؛ ديني که خداوند براي انسانها پسنديده همراه با واليت اهل بيت که است، يعني اسلام جريان غدير و آيههاي مربوط به آن، بيانگر آن است.

 

3 .امنيت و آر امش را جايگزين ترس و وحشت مؤمنان درستکار قرار ميدهد. البته امنيت کامل، زماني حاصل ميشود که سراسر زمين در اختيار مؤمنان با تقوا باشد و دشمن قابل توجهي در مقابل آنان نباشد.

 

4 .نتيجه اين حکومت، از ميان رفتن جلوههاي شرک و نفاق و پرستش خداي يکتا است.و در پرتو آن، برکت از آسمان و زمين آشکار مي شود و همگان در رفاه و آسايش قرار ميگيرند. رسول خدا در ذيل اين آيه فرمود: وقتي قائم ما قيام کند زمين را پر از عدل و داد ميکند پس از آنکه لبريز از ظلم و ستم شده باشد و فرمود: خوشا به حال صبرپيشگان در پنهاني او و خوشا به حال ياري کنندگانش در قيام او»7

 

نكته مهم اين كه وعدة خدا حق و تخلف ناپذير است؛ ولي جهاني شدن آيين الهي تا كنون اتفاق نيفتاده است؛ به همين جهت مفسر بزرگ قرآن مرحوم طبرسي «ره» در تفسير اين آيه ميگويد: «چون گسترش دين در سراسر زمين و جهانگير شدن آيين، از گذشته تا كنون پديدار نشده است؛ پس به يقين اين امر در آينده اتفاق خواهد افتاد، زيرا كه جهاني شدن دين اسالم وعدهاي الهي است و وعدة خدا تخلف بردار نيست.»8

 

امام سجاد پس از تالوت آيه فوق فرمود:«به خدا سوگند: اينان شيعيان ما هستند. خداوند به دست مردي از ما، اين كار را در حق آنان خواهد كرد و آن مرد مهدي اين امت است و او همان كسي است كه پيامبر« دربارة او» فرموده است: اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان طوالني كند تا مردي از خاندان من حاكم جهان گردد. نام او هم نام من است. او زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد همانگونه كه از ظلم و ستم لبريز شده باشد.»9

 

چنين مطلبي دربارة اين آيه از امام باقر و امام صادق نيز روايت شده است . بررسي آيات ديگر را به مجال ديگر واگذار كرده و در پايان يادآور ميشويم، اهل سنت نيز رواياتي آوردهاند كه آياتي از قرآن را در مورد حضرت مهدي و حكومت جهاني ايشان مي ً داند. مثلا فخر رازي در ذيل آيه ي3 سوره ي بقره، از مصاديق «غيب»، مهدي آل محمد را ميداند كه بايستي به آن ايمان داشت.10 

 

برگرفته از:

1 .اصول کافي، محمد بن يعقوب کليني، دارالاضواء، لبنان، ج 1 ،1450ق.

2 .بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، نشر اسلامي، تهران، ج 1 ،1384 ق.

3 .تفسير الميزان، سيد محمد حسين طباطبايي، اعلمي، لبنان، ج 2 ،1390ق.

4 .تفسير نمونه، مکارم شيرازي و ديگران، اسلاميه، تهران، ج 11 ،1369ش.

5 .قيام و انقالب مهدي، مرتضي مطهري، صدرا، تهران، ج 5 ،1398ق.

6 .امام مهدي در قرآن، مهدي يوسفيان، بنياد فرهنگي حضرت مهدي، تهران، ج 1 ،1384ش.

پي نوشت:

1 -سوره آل عمران، آيه144.

2 -سوره مریم، آيه 16.

3 -سوره مائده، آيه12.

4 -سوره احزاب، آيه 32؛ سوره آل عمران، آيه61؛ سوره مائده ، آيه55.

5 -اصول کافی، ج1 ،ص 532 ،حد11.

6 -در بیش از بیست آیه قرآن حق بودن وعدههای خداوند و تخلف ناپذیر بودنشان بیان شده است.

7 -بحارالانوار، ج 36 ،ص 304 باب 41 ،حد 144.

8 -مجمع البيان، ج7 ،ص152 .

9 -همان.

10 -تفسير فخر رازي.

   یکشنبه 3 دی 1396نظر دهید »

ياران امام مهدي چه كساني هستند و چه ويژگيهايي دارند؟آيا ما ميتوانيم در زمرة آنان قرار بگيريم؟

 

ویژگی یاران امام زمان عج

 

اهميت دانستن ويژگيهاي ياران امام مهدي به اين جهت است كه:

يكم. آگاهي از اين ويژگيها، معياري است كه به كمك آن، ما ميتوانيم خود را محك زده و بدانيم كه آيا ما نيز در زمرة ياران آن حضرت قرار داريم يا خير.

دوم. يكي از مهم ترين شرايط ظهور امام مهدي فراهم شدن ياران كارآمد است؛ با فهم اين ويژگيها و تالش در مسير كسب آنها، ميتوانيم يكي از شرايط ظهور را ايجاد كرده و در نتيجه به روز پرشكوه ظهور نزديكتر شويم.

 

بعضي از ويژگيها عبارت است از:

1 .معرفت خداي متعال

اساسي ترين ويژگي ياران امام مهدي ،معرفت عميق نسبت به خداوند متعال است. اين معرفت آن چنان استوار است كه نه شبهات در آن خللي ايجاد ميكند و نه ترديدها و شكها در حريمش راه مييابد. امام علي ميفرمايد: «رجال مؤمنون عرفوا اهلل حق معرفته و هم انصارالمهدي في آخرالزمان» ياران مهدي در آخرالزمان كسانياند كه به خداوند آن چنان كه شايسته است، معرفت دارند.۱

 

2 .ايمان و عمل صالح ثمرة معرفت به خداوند، ايمان به او و عمل صالح است. بنابر اين ياران امام مهدي زندگي مؤمنانه اي دارند و اخلاق و رفتارشان، شايسته و انساني است. براي اهميت اين دو ويژگي همين بس كه خداوند، وقتي ميخواهد كساني را كه در آخرالزمان حكومت عدل جهاني برپا ميدارند معرفي كند، ايمان و عمل صالح آنان را مطرح ميفرمايد: «وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفن هم في االرض «خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند وعده ميدهد كه قطعًا آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد…۲

 

3 .عبادت «ذكر» معرفت و ايمان ريشه دوانده در دل ياران امام مهدي ،آنها را به خضوع در برابر حق تعالي و تالش در مسير بندگي سوق ميدهد. امام صادق عبادت و راز و نياز ياران امام مهدي را اين گونه ترسيم فرموده است: «لهم في الليل اصوات كاصوات الثواكل حزنا من خشية الله »۳ ياران مهدي در دل شب از خشيت خداوند ناله هايي دارند، مانند ناله هاي مادران پسر مرده. پيامبر اكرم ميفرمايد: «آنان در طريق عبوديت اهل جديت و تلاشند.۴

 

4 .معرفتامام ويژگي ديگر ياران امام مهدي ،بينش عميق آنان نسبت به آن حضرت است. امام سجاد در اين خصوص فرموده: «… القائلين بامامته»۵ « آنان به امامت مهدي اعتقاد (راسخ ) دارند«. اين معرفت ژرف دو ثمره اساسي دارد: عشق ورزي به ساحت مقدس امام مهدي و اطاعت بي چون و چرا از او (محبت و اطاعت)

 

5 .محبت ، دلهاي ياران امام مهدي سرشار از محبت به آن حضرت است، به گونهاي كه در آوردگاه رزم، او را مانند نگيني در بر ميگيرند و جان خود را سپر باليش ميكنند. امام صادق ميفرمايد: « ّ يحفون به و يقونه بانفسهم في العرب ۶[« ياران مهدي] در ميدان رزم گردش ميچرخند و با جان خود از او محافظت ميكنند.

 

6 .اطاعت ، مقدم داشتن خواست حضرت بر خواست خود، از ديگر شاخصه هاي ياوران امام مهدي است. امام صادق در اين خصوص فرمودند: «هم اطوع له من االمة لسيدها ۷ اطاعت آنان از مهدي از فرمانبرداري كنيز در برابر مواليش بيشتر است. ياران امام در برابر قرائت آن حضرت، از خود قرائتي ندارند و هيچ گاه به بهانة نوانديشي و روشن بيني، از امام خود سبقت نميگيرند.

 

7 .شهادت طلبي،  از امام صادق روايت شده است: »… و يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله۸ « ياران مهدي آرزو ميكنند كه در راه خدا به شهادت برسند.

 

8 .وسعت نگاه ، قيام امام مهدي از نظر جغرافيايي، گستردهترين جنبشها است؛ چرا كه حكومت عدل آن حضرت جهاني بوده و همة زمين را در بر خواهد گرفت. براي پي ريزي حكومتي با اين وسعت و عظمت، ياران آن حضرت بايد ويژگيهاي مناسب با اين كار بزرگ داشته باشند.اگر امام مهدي ميخواهد جهاني را به معنويت و رشد برساند، ياران حضرت نيز ايدههايي بزرگ، نگاهي جهاني و طرح و برنامه هايي فراگير خواهند داشت.

 

9 .جهاد و مقاومت،  در مسير گسترش فضيلت و عدالت در پهنة گيتي، هدايت گريزان و عدالت ستيزان فراواني وجود دارند كه سد راه امام شده و در برابرش صف خواهند كشيد. بنابراين ياران و همراهان آن حضرت، اهل جهاد و مقاومت در راه خدا هستند.امام علي در تفسير آية «يجاهدون في سبيل الله » ۹ و فرمود : هم اصحاب القائم ۱۰ ؛ فرمود: « آنان ياران امام قائماند.

 

10 .شجاعت ، اگر جهاد و مبارزه، جهاني و فراگير است، پس ياران امام مهدي شجاعت و جسارتي در خور و عزمهايي پوالدين دارند. امام سجاد ميفرمايد: « دلهاي ياران مهدي چون پارههاي آهن شده است .۱۱

 

11 .ايثار،  اين حركت گسترده، براي هدايت و سازندگي است. بنابراين ياران حضرت مهدي سختيها را به جان خريده و از خوشيها و لذتها چشم ميپوشند و با دستهاي مهربانشان، خوبيها و خوشيها را به ديگران هديه ميدهند؛ تا از اين رهگذر، قلبها را نرم كنند و رهيدگان را به دامان پر از مهر و محبت دين برگردانند.

 

12 .بردباري، ّ آنان در راه تحقق آرمانهاي جهاني امام مهدی ،مشكالت و مصايب فراواني را به جان ميخرند؛ ولي از سر اخالص و تواضع، عمل خود را هيچ پنداشته و به جهت هجوم سختيها و تحمل مشقتها، بر خداوند منّت نميگذارند: قوم… لم يمنوا علي الله بالصبر«؛12«ياران مهدي كسانياند كه به جهت بردباريشان بر خداوند منّت نميگذارند».

 

13 .يكدلي، از آنجايي كه هواها و خودخواهيها از ياران امام مهدي رخت بر بسته و به جاي آن، خداخواهي و خداپرستي نشسته است، آنان يك رنگ و يك دلاند: «قلوبهم مجتمعة«.13« ياران مهدي دلهايي متحد دارند».

 

14 .استواري، توجه به وجود تأييدات الهي در حركت بزرگ ولي عصر ،تأثير شگرفي بر روان ياران آن حضرت بر جاي خواهد گذاشت و مالمتها و سرزنشهاي كوته بينان و عافيتطلبان در عزمشان خللي نخواهد افكند: امام علي در تفسير آيه «يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتي اهلل بقوم يحبهم و يحبونه… و اليخافون لومة الئم…»14 فرمود: «هم اصحاب القائم»؛15« آنان ياران امام قائم هستند»

 

15 .ستم ستيزي، از جمله آرمانهاي حضرت، ظلم ستيزي است و كساني خواهند توانست همراه او براي قطع ريشههاي ستم و بي عدالتي گام بردارند و در اين مسير استوار بمانند كه خود نيز از ظلم، گريزان باشند و خويشتن را از جور و ستم پيراسته سازند. در دعاي ندبه آمده است: « ّ اين المعد لقطع دابر الظلمه» «كجا است مهيا شده براي ريشه كن نمودن نسل ستمگران»

 

16 .احياي سنن ،از ديگر رسالتهاي حضرت مهدي ،احياي فريضه ها و سنتهاي الهي است؛ ياران او نيز نسبت به اين امر، بايد اهتمام كامل داشته باشند:« ّ اين المدخر التجديد الفرائض و السنن»؛ «كجاست، آن ذخيرهاي كه فريضهها و سنتها را احيا ميكند؟»

 

17 .احياي قرآن، آن حضرت قرآن را از غربت به در ميآورد و ُ گردهاي نشسته بر رخش را ميزدايد. ياران او نيز نه تنها اهل قرائت قرآناند؛ بلكه آن را در اعماق جانشان جريان بخشيده و با آن زندگي ميكنند: امام علي ميفرمايد: «يجلي بالتنزيل بصائرهم و يرمي بالتفسير في مسامعهم«؛16« با قرآن ديدگانشان نوراني ميشود و تفسير آن در گوش جانشان جا ميگيرد.

 

18 .عصيان ستيزي ،ياران حضرت حقيقتًا از آلودگيهاي مختلف پاك هستند. آنها با قول و عمل خويش، با بديها مبارزه ميكنند. امر به معروف و نهي از منكر، يكي از ويژگيهاست كه قرآن براي مؤمنان واقعي بر شمرده است. «اين مبيد أهل الفسوق و الطغيان و العصيان؛ كجاست آن بنيان كن اصحاب فسق و عصيان و طغيان؟»

 

19 .عزتمندي آن حضرت ميآيد تا عزت واقعي مؤمنان را در ظاهر، نمايان سازد و بي مايگي و بي پايگي برتري ظاهري جبهة طاغوت را برمال كند. كساني خواهند توانست با او در پيمودن اين مسير همراه و هم گام باشند كه به عزت واقعي پارسايان، با تمام وجود اعتقاد داشته باشند و باطل را ذليل و زبون بدانند: « ّ أين معز ّ االولياء و مذل األعداء؛ كجاست عزت بخش دوستان و خواركنندة دشمنان؟»

 

بشارتها

1 .جوانان از فطرتهايي پاك و بي آاليش برخوردار ّقات و وابستگيها، در اعماق جانشان بوده و تعل ريشه ندوانده است؛ از اين رو بيشترين ياران آن حضرت را تشكيل خواهند داد. البته جوان بودن ياران امام، لطمهاي به جايگاه پيران با ايمان نزده و بر عدم همراهي ايشان گواهي نميدهد.

2 .بر اساس برخي روايات، بانوان نيز در ميان اصحاب ويژة آن حضرت، حضور چشم گيري دارند و اين، نويد شوق انگيز و شعف آوري براي تمامي بانوان مهدي ياور است تا كمر همت بسته و براي پيوستن بر اين جمع پربركت تمام توان خود را به كار گيرند: «قال باقر :يجيء - واهلل- ثالث ً مأة و بضعة عشر رجال ً فيهم خمسون أمرأة يجتمعون بمكة؛ علي غير ميعاد»17« به خدا سوگند سيصد و چند نفر كه پنجاه تن از بانوان نيز در ميانشان حضور دارند، بدون هيچ قرار قبلي، در مكه گرد هم جمع خواهند شد» پس ياوران مهدي به حق از صفاتي عالي و كماالتي واال برخوردارند و پيوستن به اين مجموعة با فضيلت، براي همگان امكان پذير است؛ زيرا دليل معتبري در دست نداريم كه ياران امام مهدي افرادي معين- با نام و مشخصات خاص- هستند.

نابراين هر كس ميتوان با طرح اين احتمال كه شايد من يكي از ياران ويژة حضرت مهدي باشم، انگيزههاي دروني خود را تقويت كند و با تالش فراوان، به جرگه ياران ويژه حضرت نائل آيد. از طرفي اگر همت پيوستن به جمع ياران ويژة حضرت را نداشته باشيم؛ ميتوانيم جزو خيل عظيم همراهان حضرت و لشگر همگاني آن عزيز قرار گيريم. آري بايد بكوشيم تا جايي كه ممكن است در اين مسير گام برداريم و البته نبايد نااميد بود چرا كه هركس به مقدار توان و تالش خويش درجاتي از ياران امام را خواهد داشت.18

 

1 -منتخب االثر، ص611؛ بحاراالنوار، ج57 ، ص229 .

2 -نور، 55 .

3 -يوم الخالص، ص224 .

4 -بحاراالنوار، ج36 ،ص207 .

5 -منتخب االثر، ص244؛ بحاراالنوار، ج36 ، ص386 .

6 -بحاراالنوار، ج52 ،ص308 .

7 -بحاراالنوار، ج52 ،ص308 .

8 -همان.

9 -مائده، 54 .

10 -منتخب االثر، ص475.

11 -بحاراالنوار؛ ج52 ،ص316 .

12 -امام علي (ع) شرح نهج البالغه، ابي الحديد؛ ج9 ،ص129 .

13 -امام علي (ع) يوم االخالص، ص226 .

14 -مائده، 54 .

15 -منتخب االثر، ص475 .

16 -بحاراالنوار، ج29 ،ص615 .

17 -بحاراالنوار، ج52 ،ص223 .

18 -براي اطالع بيشتر از صفات ياران حضرت مهدي (عج)، ر.ك: »نصرت اهلل آيتي، مقاله مهدي ياوران، فصلنامه انتظار، سال دوم، شمارة3 ،بهار 1381

   چهارشنبه 29 آذر 13961 نظر »

چكيده


خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت و کرامت انسان و تأمین سلامت جسمانی و روانی و رشد معنوی او استحکام یابد. در جامعه کنونی پیشرفت تکنولوژی و مدرن شدن زندگی و اقدامات فرهنگی که دشمن برای نفوذ در بین اعضای خانواده انجام داده است سبب فاصله میان افراد شده و این فاصله تهدید کننده حیات خانواده است. در چنین شرایطی ضروری به نظر می‌رسد عنایت ویژه به اخلاق خانواده بشود تا غفلت در این مورد، سبب دوری بیشتر افراد از یکدیگر و سوء استفاده اغیار نشود.

خدای مهربان و حکیم در قرآن کریم خود را به صفت مغفرت و رحمت و عفو و کرم معرفی نموده است تا انسان امر هدایت و تأمین سعادت جاودانیش را با اتکا به مقام رحمت خداوند به ثمر برساند. از طرف دیگر در بینش الهی ازدواج پیمانی مقدس و به تعبیر قرآن میثاقی غلیظ است. و اسلام توجه بسیاری به تشکیل خانواده و به خصوص رعایت اخلاق در خانواده دارد.

 

در این بین رحمت خداوند صفتی است که می‌تواند به تقویت اخلاق کمک کند.آنچه از صفت رحمت خداوند می‌توان برای بهبود و تحکیم روابط خانوادگی برداشت کرد این است که قوام زندگی خانوادگی به اعتماد افرادش است. در محدوده زندگی خانوادگی نیاز به عاطفه و محبت شدیدتر است.احترام و عفو و گذشت به یقین کانون خانواده را گرم نگه می‌دارد و خوش خلقی سبب نزدیکی افراد به یکدیگر می‌شود و صداقت، حفظ اسرار و پرهیز از شایعه پراکنی مانع بروز بحران و از هم گسستگی خانواده‌ها می‌شود. تربیت دینی فرزندان رمز دستیابی آرامش و سعادت در خانواده و جامعه است همچنین با برخورد ملایم، اخلاق نبکو و توجه به پدر و مادر و خویشاوندان دل‌ها نرم، کینه‌ها پاک و امور دشوار، آسان می‌گردد.

 

قوام خانواده به منظور انسجام جامعه و تأمین سعادت انسان‌ها ضرورتی انکار ناپذیراست. اگر اعضای خانواده جویای سعادت و خوشبختی باشند می‌بایست در نحوه تنظیم روابط خانوادگی به تعالیم عالیه اسلام تأسی کنند. روش این پژوهش توصیفی است و از منابع کتابخانه‌ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.

 

واژگان كليدي: رحمت، اخلاق، خانواده، همسران، فرزندان، خویشاوندان.

استاد راهنما:سرکار خانم فائزه السادات خردمند
پژوهشگر : مینا تاجیک

   چهارشنبه 1 آذر 1396نظر دهید »

اربعین خورشید 

 

اربعین


   روز ۲۰ صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم امام حسین (ع‌) یعنی کاروان‌اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. و روزی است که جابر بن عبدالله بن‌حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت‌ قبر امام حسین (ع‌) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن‌حضرت را زیارت کرد.
   


   شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق علیه ‌السلام آورده است‌: السلام علی ولی الله و حبیبه‌، السلام علی خلیل الله ونجیبه‌، السلام علی صفی الله و ابن صفیه‌…


   این مطلبی است که شیخ طوسی‌، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن‌پنجم در باره اربعین آورده است‌. طبعا بر اساس اعتباری که روز اربعین در میان ‌شیعیان داشته است‌، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست‌، شیعیان به حرمت‌ آن‌، زیارت اربعین می‌خوانده‌اند و اگر می‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام ‌حسین (ع‌) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌کردند. این سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست‌ و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین (ع) جمع می شوند.

   در اینجا و در ارتباط با اربعین چند نکته را باید توضیح داد.


   عدد چهل‌


   نخستین مسأله‌ای که در ارتباط با «اربعین‌» جلب توجه می‌کند، تعبیر اربعین‌ در متون دینی است‌. ابتدا باید نکته‌ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم‌:


   اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی‌، اعداد نقش خاصی به‌ لحاظ عدد بودن‌، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که‌ کسی نمی‌تواند به صرف این که در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته‌، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری‌، از آن روست که برخی از فرقه‌های مذهبی‌، بویژه آنها که تمایلات‌ «باطنی‌گری‌» داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می‌کرده‌اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه‌های انحرافی و باطنی‌ و اسماعیلی‌، مروج چنین اندیشه‌ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند.


   در واقع‌، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده‌، می‌تواند بر اساس یک‌ محاسبه الهی باشد، اما این که این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می‌توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست‌. به‌عنوان نمونه‌، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد بکار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی‌شود. همینطور سایر عددها. البته ناخواسته برای مردم عادی‌، برخی از این اعداد طی‌ روزگاران‌، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده‌هایی هم از آن‌ها می‌شود.


 تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد می‌شود گفت آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت‌است‌. به عنوان مثال‌، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است‌. بیش از این‌هرچه گفته شود، نمی‌توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.


   مرحوم اربلی‌، از علمای بزرگ امامیه‌، در کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمة‌ در برابر کسانی که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده‌گانه برای اثبات امامت‌ ائمه اطهار(ع) استناد کرده‌اند، اظهار می‌دارد، این مسأله نمی‌تواند چیزی را ثابت کند؛ چرا که اگر چنین باشد، اسماعیلیان یا هفت امامی‌ها، می‌توانند دهها شاهدـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت مقدس است‌، کما این که این کار راکرده‌اند.



عدد «اربعین‌» در متون دینی‌


یکی از تعبیرهای رایج عددی‌، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است‌. یک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا(ص‌) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است‌. گفتنی است که برخی از انبیاء در سنین کودکی به نبوّت رسیده‌اند.از ابن عباس (گویا به نقل از پیامبر (ص‌)) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلی آمده است‌ که‌، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پی آخرت خواهند رفت‌.
در قرآن آمده است «میقات‌» موسی با پروردگارش در طی چهل روز حاصل‌شده است‌. در نقل است که‌، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود


   در باره بنی اسرائیل هم آمده که‌ برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه می‌کردند. در نقلی آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می‌آموزد و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاری می‌کند. بدین مضمون روایات فراوانی وجود دارد. چله نشینی صوفیان هم درست یا غلط‌، از همین بابت بوده است‌. علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار در این باره که برگرفتن چهل نشینی از حدیث مزبور نادرست است‌، به تفصیل سخن گفته است‌


   اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات ‌فراوان دیگر آمده‌، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل ‌حدیث و شرح و بسط آنها شده است‌. در این نقلها آمده است که اگر کسی ازامّت من‌، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که ‌امیرمؤمنان (ع‌) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند، در برابردشمنانم می‌ایستادم‌. ۳


مرحوم کفعمی نوشته است‌: زمین از یک‌ قطب‌، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب‌، هیچگاه خالی‌نمی‌شود.


   در باره نطفه هم تصور براین بوده که بعد از چهل‌ روز عَلَقه می‌شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مُضْغه تا تولد درنقلهای کهن بکار رفته است‌، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده‌است‌.۴


   در روایت است که کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول‌نمی‌شود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش‌تند می‌شود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نورانی می‌کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی‌ بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود.۵


   اینها نمونه‌ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است‌.

   اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز (اربعین)به دو اعتبارنگریسته شده است‌.


   نخست :اربعین است که روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
   دوم:اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا (ص‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع‌) را زیارت کند.


   کهن‌ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی ازشاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌. شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن‌الحسین (ع‌) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال‌ ۶۴ هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع‌) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت‌ مستحب است و آن زیارت اربعین است‌. در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده‌ است‌.۶
  

 اربعین روز بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
   اشاره کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای‌ کربلا از شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین رابازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌،علامه مجلسی پس از نقل هر دو این‌ها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هردوی اینها (به لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید. ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، درمتون بالنسبه قدیمی‌، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.۷


   دو نکته کوتاه در مورد اربعین:
   نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین (ع‌) در کتاب کامل الزیارات‌ ابن قولویه آمده‌، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام‌حسین (ع‌) یادآور شده است‌.


   دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفرمطرح کرده و آن این که اگر امام حسین (ع‌) روز دهم محرم به شهادت رسیده‌باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می‌شود نه بیستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین (ع‌) به شهادت رسیده‌، بیست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، باید گفت که روز شهادت را به ‌شمارش نیاورده‌اند


۱. مستدرک وسائل ج ۹،  ص ۳۲۹
۲. مستدرک ج ۵ ، ص ۳۲۹
۳. الاحتجاج‌، ص ۸۴
۴. بحار ج ۵۳، ص ۲۰۰
۵.  مستدرک وسائل‌، ج ۵ ، ص ۲۱۷
۶. مصباح المتهجد، ص ۷۸۷
۷. بحار ج ۱۰۱، ص ۳۳۴ـ ۳۳۵
۸.  بحار الانورا، ج ۹۸، ص ۳۳۵.

 

 

   پنجشنبه 18 آبان 1396نظر دهید »

حسن معاشرت زوجین از منظر فقه امامیه 

فصل دوم از تحقیق حسن معاشرت زوجین 

 

مبنا و جایگاه حسن معاشرت در اسلام
 هدفمندى خلقت، جهت‏دار بودن زندگى انسان و برخوردارى او از كرامتى خاص كه سراسر ابعاد وجودش را در برمى‏گيرد و در مجموعه نظام آفرينش با برخوردارى از اين كرامت، او را نسبت به ساير شؤون جمادى، نباتى و حيوانى زندگى متمايز مى‏سازد و رسالتى عظيم مابين انّا للّه تا انّا اليه راجعون بر عهده وى قرار مى‏دهد، با بى‏بندوبارى و آزادزيستى و رهائى از قيود اخلاقى سازگارى ندارد. چون حركت انسان در مسير زندگى، به‌سوى كمال مطلق است، لذا بايد در زندگى مشترك به همسر خويش به‌مثابه يك انسان مكمل، يك روح تعالى‌بخش، يك مبدأ تحول شخصيت خويش بداند، در اين تحول بايد به‌گونه‏اى حركت كند كه عقل بر نفس اماره غالب آيد كه در غير اين‌صورت،حركت او سير نزولى خواهد داشت.

1- جایگاه حسن معاشرت در اسلام

حسن خلق در فرهنگ اسلام از رحمت الهی ریشه می‌گیرد که خداوند با معرفی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌عنوان الگوی برتر حسن خلق، در خطاب به آن حضرت می فرماید:

«فَبِما رَحمةِ الله لنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظاً غَلیظَ القلبِ لاَنفَضُّوامِن حَولِکَ فاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شاوِرهُم فی الاَمر…»[1]

«و به‌سبب رحمتى از جانب خدا با آنان نرم‏خو شدى؛ و اگر (بر فرض) تندخويى سخت‏دل بودى، حتما از پيرامونت پراكنده مى‏شدند. پس، از آنان درگذر، و برایشان آمرزش بخواه؛ و در كار[ها] با آنان مشورت كن‏ …»

حسن خلق که از فضایل نفسانی است، با لبخندها و خوش‌رویی‌های ظاهری و تصنعی که برای جلب منافع مادی است تفاوت دارد.

 

1-1- زیباترین مخلوق خداوند

خوش‌خلقی ومدارا با مردم آن‌چنان زیبا و مطلوب پروردگار است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره آن می‌فرماید: «لَوکانَ الرِّفقُ خَلقاً یُری ما کانَ مِمّا خَلَقَ اللهُ شیءُ أحسنُ منه»؛[2] «، اگر مدارا مخلوقی بود که دیده می‌شد، در آن‌چه که خداوند آفریده چیزی نبود که نیکوتر وزیباتر از آن باشد.»

و برعکس ناسازگاری و تندی و خشونت با مردم تا آن‌جا مذموم و نکوهیده است که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله آن‌را این‌گونه نکوهش می‌کند: «لو کانَ الخُرقُ خلقاَ یُری ما کانَ شیءٌ مِمّا خَلَقَ اللهُ اقبَحَ منه»؛[3]«اگر تندخویی مخلوقی بود که دیده می‌شد، در آن‌چه که خداوند آفریده چیزی زشت‌تر از آن وجود نداشت.»

آیاتی از قرآن کریم،استقرار اصل معروف را به‌عنوان وظیفه‌ای در روابط زوجین مطرح می‌سازد. غالب این آیات خطاب به مردان در جهت رعایت حسن معاشرت در برقراری روابط زوجین و روابطی انسانی و اخلاقی با همسر است که تاحدی به تفصیل در رابطه با این آیات و چگونگی رفتار زوجین در کانون خانواده بحث خواهیم نمود.

1-«وَعاشِروهنَّ بالمعروف»؛[4]با همسران خود با اخلاق نیکو معاشرت کنید.

2-«وأتَمروابینکُم بالمعروف»؛[5]درباره «ائتمروا» سه معنا بیان شده است. معنای اول مشاوره‌کردن است. معنای دوم هریک دیگری را به نیکویی فراخواندن و معنای سوم ؛پذیرش گفته و امر یک‌دیگر، آن‌گاه که گفته و دستوری نیکو باشد. مجموع این معانی با توجه به آیه فهمیده می‌شود. تاکید اسلام بر انعطاف  و برخورد منطقی و صمیمی بین زن و شوهر است.[6]

3-«هنَّ لباسٌ لَکُم وَ أنتُم لباسٌ لَهنَّ»[7]آیه‌ای در تاکید معنای قبلی است که هریک از زن و شوهر همچون لباس و پوشاننده عیوب یک‌دیگرند و محافظ و حامی حیثیت و شرف و دین هم‌دیگر و در عین‌حال هریک مآمن و پناه‌گاه دیگری محسوب می‌شوند.

4-«ولهنَّ مثلُ الذَّی علیهِنَّ بالمعروف»؛[8]

در این‌جا اصل معروف را بنیان روابط متقابل زن و مرد در استقرار حق و تکلیف قرار می‌دهد، و رعایت معروف را به‌عنوان وظیفه‌ای طرفینی بر زوجین لازم می‌داند.

5-«فَامسِکوهنَّ بالمعروفِ أوسَرِّحوهُنَّ بِمعروف و لا تمُسِکوهنَّ ضِراراً لِتعتدوا»؛[9]اشاره به این دارد که با صمیمیت  و اخلاق نیکو همسران را نگه دارید و زندگی زناشویی را با ملاطفت و شایستگی ادامه دهید. یا اگر هیچ‌گونه زمینه سازش و آرامش بین شما نیست، با رفتاری منطقی و معقول و به‌دور از هرگونه ازار و اذیت و انتقام‌جویی از یکدیگر جدا شوید.

6-« وَمِنْ اياتِهِ أنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ أزْواجاً لِتَسْكُنُوا إلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»؛[10]«يكي از آيات قدرت خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسر آفريده تا وسيله سكون و آرامش شما باشد و در ميان شما دوستي و رحمت قرار داده است »

مسلما روابط ناشی از باهم بودن و صمیمیت و هم‌دلی مایه آرامش و تسکین خاطر آ‌ن‌ها می‌گردد.

6-«وإن أرَدتُم إستِبدالَ زَوجٍ مَکانَ زَوجٍ وَ ءاتَیتُم إحدیهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأخُذوا مِنهُ شَیئاً اَتَأخُذونَه وَبُهتاناً وَ إثماً مُبیناً»[11]

«اگر خواستار جاي‌گزينى همسرى به‌جاى همسر (خود) شديد، و به يكى از آنان مال فراوانى (به‌عنوان مهر) پرداخته‏ايد، پس هيچ‌چيزى از آن را (باز) مگيريد. آيا آن [مهر] را با تهمت و گناهى آشكار (باز پس) مى‏گيريد؟»

در این آیه اتهام‌زدن به حیثیت و آبروی همسر با بهانه‌های واهی، برای این‌که در تنگنا قرار گرفته و از حقوق مالی خویش بگذرد، از مصادیق سوء معاشرت قلمداد شده است. و در ادامه می‌فرماید: «وَکَیفَ تَأخُذونَه وَقَد أَفضی بَعضَکُم إلی بَعضٍ وَأخَذنَ مِنکُم میثاقاً غلیظاً»؛[12]«و چگونه آن [مهر] را مى‏گيريد، و حال آن‌كه برخى از شما به برخى [ديگر] كام داده‏ايد! و آنان از شما (در هنگام ازدواج،) پيمان محكم شديدى گرفته‏اند؟»

شما با ازدواج پیوند محکمی بسته‌اید که این پیوند و میثاق با این نوع از رفتار موافقت ندارد.[13]

 

ادامه »

   دوشنبه 8 آبان 1396نظر دهید »

دین محوری و عاطفه ستیزی در حمایت از دین

 

زنان عاشورایی

 

گاهی منشأحب و دوستی، عنصر قوی عاطفه می‎باشد که مهمترین آن‎ها عاطفه زن و فرزند دوستی می‎باشد.

انسان‎های فاقد اراده و ایمان آن‎گاه که امرورشان بین ایمان و عاطفه مردد می‎شود، بر آنان عاطفه حاکم می‎شود و لیکن اهل ایمان و انسان‎‏های باتقوا، ایمان و عقیده را بر عاطفه ترجیح می‎دهند.

در جمع عاشوراییان، به افرادی برمی‎خوریم که بر سر دو راهی عقیده و عاطفه، با به کارگیری نیروی ایمان، عقیده را بر عاطفه ترجیح دادند و در میدان مبارزه با دست کشیدن از فرزند و همسر خود به یاری امام‎حسین(ع) شتافتند و از میدان سخت آزمایش الهی به خوبی بیرون آمدند.

 

- در اینجا جا دارد که از یکی از یاران بزرگ امام حسین(ع) یاد کنیم چرا که نمونه بزرگ عاطفه ستیزی را به همگان نشان داد. «محمدبن بشیرحضرمی» در گرماگرم نبرد در صحنه کربلا وقتی خبر اسیر شدن فرزندش را به وی دادند به نبرد خود ادامه داد. امام‎حسین(ع)  از این جریان آگاه شد و به محمدبن بشیر فرمود: اکنون بیعت را از تو برداشتم، برو و فرزندت را آزاد کن. حتی مبلغی پول در اختیار او گذاشت تا با هزینه کردن، فرزندش را آزاد کند. واضح است که در این موقع عاطفة پدری از یک سو و دفاع از عقیده و امام از سوی دیگر در درون او آتشی برمی‎انگیزد و او را بر سر دو راهی قرار می‎دهد. اما این سرباز ایثارگر با وجودی که امام معافیت وی را از نبرد امضاء کرد، روبه امام عرض کرد: به خدا قسم! هرگز چنین نخواهم کرد، طعمة گرگان درنده شوم، اگر چنین کنم. اینگونه است که عقیده و ایمان بر عاطفه پیروز می‎گردد.[1] 

 

در صحنه عاشورا فقط این مردان نبودند که چنین نقش ایفا کردند، چرا که زنان مؤمن و پارسا و شجاعی هم بودند که نقش به سزایی در تشویق مردان در حمایت از حسین(ع) داشتند. روشن و واضح است که زنان موجودات عاطفی هستند و در این صحنه با زیر پا ‎گذاشتن کشش‎های عاطفی برای بانوان به مراتب مشکل‎تر از مردان است به همین دلیل داستان محمدبن‎بشیر را در اینجا آوردیم تا بتوان عاطفه مادری را در مقایسه و مقابل عاطفه پدری قرار دهیم.

لیکن ایمان قوی بعضی از بانوان از آنان در میدان نبرد انسان‎های نمونه ساخته است که یکی از آنان بانویی است به نام «امّ عمرو» این شیرزن کربلایی بعد از آنکه شوهرش «جناده بن‎کعب‎انصاری» در کربلا به شهادت رسید به پسرش «عمرو» سفارش کرد که در رکاب امام حسین(ع) به دفاع بپردازد. او خواستة مادر را پیروی کرد و پا به میدان جنگ نهاد، امام وقتی وی را در میدان جنگ دید، فرمود: تو به جهت کشته شدن پدرت از جهاد معاف می‎شوی. از این رو پس از تشکر و قدردانی از وی، امر کرد که به سوی مادرش برگردد. جوان با چشمانی اشک بار به طرف مادرش رفت که در این لحظه‎ام عمرو به فرزندش گفت: چرا برگشتی؟ آیا از مرگ و کشته شدن ترسیدی؟

 

فرزند جواب داد: نه مادر، امام حسین(ع) به من اجازه جنگ نداد.

مادر که از خیرخواهی امام حسین(ع) نسبت به فرزندش آگاه بود به او گفت: به سوی امام برگرد و بگو: مادرم مرا امر کرده که با شما باشم.

این فرزند دلاور که لحظاتی پیش پدر را از دست داده با کسب اجازه از امام حسین(ع) به معرکه جنگ وارد می‎شود و با دشمن به ستیز برمی‎خیزد و بعد از حماسه‎ای که می‎آفریند، به دست دشمن نابه‎کار شهید می‎شود و سرش را از بدن جدا می‎کنند و به طرف سپاه اسلام می‎اندازند. مادر آن سر را برداشت و بوسید و به سوی دشمن افکند و گفت: ما آنچه در راه خدا داده‎ایم، پس نمی‎گیریم.

این شیرزن کربلایی با زیر پاگذاشتن عاطفه فرزند دوستی در پرتو ایمان و خدا محوری شدیدش، عمود خیمه را برداشت و به دشمن حمله‎ور شد که امام وی را به خیمه بازگرداند و برایش دعای خیر کرد.[2]

 

یکی‎دیگر از کسانی که در عرصة مقابله عاطفه و عقیده قرار می‎گیرد، ایمان و عقیده را بر عاطفه ترجیح می‎دهد زنی است به نام ام‎وهب، وی مادر «وهب» شهید کربلاست که هر دو مسیحی بودند و در محضر امام حسین(ع) اسلام آوردند و حال این جوان تازه مسلمان که همراه همسر و مادرش در کربلا حاضر بودند، مادر وهب در روز عاشورا به وهب گفت: به جای شیری که به تو دادم دلم می‎خواهد در خدمت امام حسین(ع) تا سر حد شهادت بجنگی. وهب گفت: در مورد همسرم چه کنم؟ مادر گفت: عزیزم، جمال همیشگی را به جمال چند روزه دنیا مفروش. سخنان مادر، وهب را دگرگون ساخت. او دیگر عاشق امام حسین(ع) شده بود. همسرش به او گفت: من از آن می‎ترسم که چون شهید شوی و به بهشت درآیی، مرا فراموش نمایی، از تو می‎خواهم در حضور امام حسین(ع) با من عهد کنی که در قیامت از من جدا نشوی. سپس هر دو خدمت امام(ع) رسیدند و همسر وهب از امام حسین(ع) خواست که از وهب عهد بگیرد و علاوه براین سفارش او را به اهل‎بیت نماید. امام حسین(ع) درخواست او را اجابت کرد، سپس وهب به میدان بازگشت و جنگید تا به شهادت رسید. آنگاه مادر آهنگ میدان جنگ داشت که امام فرمود: جهاد از زنان برداشته شده است و او را به خیمه بازگرداند.[3]



1- علی بن محمد جرزی ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، مترجم: محمد احمد شور، دارالشعب قاهره، چاپ اول، ج5، ص237.
2- عباس قمي، ترجمه، نفس المهوم، ص239.
3- ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ص305.

4-بخشی از پایان نامه خانم فاطمه فلاح انبوهي با موضوع نقش بانوان در واقعه کربلا

   سه شنبه 18 مهر 1396نظر دهید »

اطاعت در فرهنگ عاشورایی

 

 

 

فرهنگ عاشورا ابعاد مختلفی دارد و وقعه خونبار طف از جنبه های گوناگونی قابل تحلیل و بررسی است . اصولا پیروزی یا شکست ظاهری امیرالمومنین علیه السلام در جبهه حق و کامروایی یا ناکامی برخی از نهضتهای علویان و یا حرکتهای مسلحانه برخی از شیعیان و پیروان راستین پیشوایان صالح در تاریخ از سه جنگ داخلی جمل و صفین و نهروان و حادثه و حادثه جانکاه عاشورا یا غزوات رسول الله صلی الله ، مانند بدر و احد و… جملگی در پرتو عامل اطاعت و عدم اطاعت قابل فهم و موشکافی اند .

 

حتی پیروزی انقلاب اسلامی در عصر ما به رهبری امام خمینی رحمه الا مرهون همین اطاعت مردم دین باور از رهنمودهای آن پیشوای فقیه بوده است و همین امر نهضت اسلامی ما را به نوعی به نهضت عاشورایی پیوند می دهد . 

 

قرآن مجید در مجموعه ای از آیات شریفه اطاعت از رسول صلی الله و اولی الامر را در کنار اطاعت از خداوند خالق یکتا قرار داده و کلیه برنامه ها و فرمانهای صادر شده از سوی پیامبر گرامی را وحی و کلام الهی تلقی کرده و پیروی و اطاعت از او را  لازم شمرده است .« من یطع الرسول فقد اطاع الله : هر کس از فرستاده خدا اطاعت کند قطعا از خداوند اطاعت کرده و فرمان برده است » سوره نسا آیه ۸۰

 

 

دیده شده در مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام ،ص ۳۲۱ ، مقاله سید ابراهیم سید علوی .

   پنجشنبه 13 مهر 1396نظر دهید »

برگزاری جلسه دفاعیه مدرسه علمیه کوثر ورامین 

 

جلسه دفاعیه

 

در این جلسه تحقیق پایانی 4 نفر از طلاب مدرسه با داوری سرکار خانم عذرا خلیلی استاد حوزه و دانشگاه مورد ارزیابی قرار گرفت. 

تحقیق پایانی خانم فاطمه علیکاهی با موضوع نقش اخلاص در تربیت اسلامی با راهنمایی سرکار خانم شاکری ، خانم زهرا فیروزی با موضوع عوامل ایجاد آرامش زوجین در اسلام راهنمایی لیلا امیری ؛ تحقیق خانم انسیه سادات حسینی با موضوع اغما از منظر فقه و حقوق ایران با راهنمایی سمیه آذین مهر و تحقیق خانم معصومه طاهری با موضوع وجوه و مبانی مکر و  مصادیق آن با راهنمایی زینب نادی دفاع شد .

 

لازم به ذکر است که پایان نامه معصومه طاهری و زهرا فیروزی به عنوان تحقیق برترر انتخاب شدند .

 

   سه شنبه 21 شهریور 1396نظر دهید »

علت مدگرایی 

مدگرایی

 

ترویج مد و مدگرایی در بین جوانان، از جمله نمونه های بارز تهاجم فرهنگی است، گرچه طبع انسان تنوع طلب و نوگرا است، اما حالت تنوع طلبی و نوگرایی در حد معقول، فطری و طبیعی است و به خوبی روشن است بین توجه به زیبایی و تنوع در حدمعقول آن با غرق شدن در مد گرایی و هر روز به نوعی لباس پوشیدن و پیروی از الگو های کاذب بیگانگان، به گونه ای سخن گفتن و به صورتی برخورد کردن،بسیار متفاوت است.

 

زیرا مشوقان مد گرایی، نه تنها با لباس، بلکه با نحوه ی سخن گفتن و به کار بردن اصطلاحات، چگونه برخورد نمودن کیفیت غذا خوردن، چگونگی برگزاری مراسم ها و … سعی می کنند مد های غربی را در جامعه ی اسلامی ما ترویج دهند، گرچه نحوه ی آراستن ظاهر و لباس پوشیدن در این میان نقش بسزایی دارد.

 

بدون شک کسانی که با سوء استفاده از احساسات پاک جوانان ترویج مد می نمایند، در فکر رایج کردن فرهنگ غرب و سود جویی های خودشان هستند. سرمایه داران بزرگ برای این که چرخ کارخانه هایشان از حرکت باز نایستد و ثروت های کلانی را صاحب شوند، در اشاعه مد می کوشند و گاه این تبلیغ حتی طبقه متوسط یا ضعیف جامعه را چنان تحت تأثیر قرار می دهد که سعی می کنند، با اقساط هم که شده، خود را از قافله ی مد طلبان و مدگرایان عقب نبینند.

 

مهاجمان فرهنگی و سود جویان سعی دارند به هر صورت که امکان دارد کالاهای خود را به مصرف و فروش رسانند، مخصوصاً برای رسیدن به این هدف از زنان سوء استفاده می کنند، آنان با تولید لوازم آرایش سعی می کنند زنان ما را در مسیر زنان دنیای غرب قرار دهند و در این میان با استفاده از اهرمهایی مانند آزادی زن، زیبایی زن، حقوق زن و … کار خود را مشروع جلوه می دهند که گاهی از اشاعه و ترویج منکر ها نیز به دور نخواهد بود.

 

بدون شک کسانی تابع مد و مدگرایی می شوند که به عقده ی حقارت دچار شده باشند و از درون، پوچ و فاقد شخصیت علمی، معنوی، اجتماعی باشند و با مد گرایی بخواهند برای خود شخصیتی کسب کنند و توجه دیگران را به خود جلب نمایند و خود را به نحوی نشان دهند.

 

پی توجه به مدگرایی و افراط در تنوع ریشه در فطرت آدمی ندارد، بلکه ناشی از عقده ی حقارت و نداشتن شخصیت انسانی است.

 

پایان نامه مریم فرجی 

   پنجشنبه 19 مرداد 13961 نظر »

1 3 5