قبل از دیندارشدن باید انگیزۀ زنده‌تر شدن در وجودت زنده شود

در دوست‌داشتن حسین علیه السلام، واقعاً شمّه‌ای از حیات را تجربه می‌کن

 

 

حیات چیست؟ حیات، اولاً یعنی زنده‌بودن، و بعداً یعنی زندگی‌کردن! برخی از ویژگی‌های حیات(به‌معنای زندگی) را همه درک می‌کنند اما بخشی از حیات را ممکن است مردم اصلاً متوجه نشوند و فکر کنند «زندگی همین است که دارند انجام می‌دهند» درحالی‌که این زندگی فقط یعنی «مشغول‌بودن به حیات»!

 

وقتیدر قرآن از مفهومی به‌نام حیات صحبت می‌شود، بیشتر منظورش «سطح عالی حیات» است، یعنی یک زندگیِ دیگر؛ نه این زندگی‌کردنِ معمولی و همین تجربۀ رایج مردم از زندگی! اگر معنای واقعی «حیات» برای انسان‌ها توضیح داده شود، می‌بینید که چقدر به آن علاقه دارند. کمااینکه وقتی از مراتب عالی عرفان و قدرت‌های ویژۀ عرفا سخن می‌گویید، برای مردم خیلی جالب و جذاب است.

 

در قرآن یک سطحِ دیگری از حیات مطرح است. خداوند در مقام پیامبرشناسی می‌فرماید: بیایید به دعوت پیامبر جواب دهید، برای اینکه می‌خواهد به شما حیات بدهد (إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ؛ سوره انفال آیه ۲۴) یعنی تو را زنده کند و مشاعرت باز شود و سطح علاقه‌هایت و سطح لذت‌هایت و سطحِ عاشقی‌ات و سطح آگاهی و نگاهت افزایش پیدا کند و بیشتر کِیف کنی.

 

باید احساس نیاز به این «حیات» را در خودمان زنده کنیم تا مُرده نباشیم! پیغمبران می‌خواهند ما را زنده کنند. مگر ما الان مرده‌ایم؟ خُب بله! باید به انسان‌ها ثابت کنیم که این زندگیِ ما در واقع «مُردگی» است و زندگی واقعی چیز دیگری است که باید به آن برسیم. اگر این برای کسی جابیفتد، نیاز به پیغمبران هم برایش جامی‌افتد.

 

می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» ( سوره انفال آیه ۲۴) یعنی ای مؤمنین؛ به پیغمبر جواب دهید، او شما را صدا می‌زند که شما را زنده کند و به شما حیات بدهد. منظور از حیات‌دادن این است که برخی از استعدادهای ما را شکوفا می‌کند. مثلاً چشمِ دل‌مان را باز کند و گوش‌مان را شنوا کند.

 

دین مجموعه‌ای از آیین‌نامه‌ها برای تنظیم رفتارهای ما نیست و پیغمبر مثل پلیس نیست که بخواهد رفتار ما را مرتب کند؛ دین می‌خواهد ما را زنده کند. چقدر حقیرند کسانی که دین را در حدّ تنظیم مقررات برای کنترل رفتار آدم‌ها تقلیل می‌دهند!

 

شما مذهبی‌ها؛ خودتان با دینداری‌کردن، چقدر زنده شده‌اید؟ چه مراتبی از حیات را دریافت کرده‌اید؟ کدام استعدادهایت شکوفا شده که در آدم‌های معمولی نیست؟ چه زیبایی‌هایی را درک کرده‌ای که کافران نمی‌توانند درک کنند؟ چه لذت‌هایی می‌بری که دیگران نمی‌توانند ببرند؟ اگر آن حیات دیگر را پیدا کنی، هزاران برابرِِ لذتی که دیگران از رقص می‌برند، تو از نماز‌خواندن می‌بری.

 

مگر ما مُرده‌ایم که حالا دین می‌خواهد ما را زنده کند؟ بله؛«حیات» در قرآن، یعنی اینکه به تمام معنا زنده باشی. اگر سطح پایین‌تری از حیات را داشته باشی، طبق بیان قرآن در واقع مُرده هستی! می‌فرماید: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ...» (سوره انعام آیه ۱۲۲) آیا کسی که مُرده است و ما او را - با دین- زنده کرده‌ایم و حالا او در بین مردم، با نورِ خودش راه می‌رود، مثل کسی است که در ظلمت است و هیچ‌وقت از تاریکی در نمی‌آید؟!

 

قبل از اینکه من دیندار بشوم، باید انگیزۀ زنده‌بودن و زنده‌تر شدن در من زنده شود. انسانی که زنده است، نوری دارد که به‌وسیلۀ آن دقیق‌تر می‌بیند و در بین مردم، درست رفتار می‌کند.

 

مثال اعلای ما همین «دوست‌داشتن حسین علیه السلام » است که در آن، شمّه‌ای از حیات را تجربه می‌کنیم. تو با دوست‌داشتنِ حسین علیه السلام یک رتبۀ دیگری از حیات را پیدا کرده‌ای. موقع گریه‌کردن برای حسین علیه السلام دیگر حساب نمی‌کنی که او چقدر به نفع توست، در واقع تو داری عاشقی را تجربه می‌کنی.

 

می‌فرماید: «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا» ( سوره یس آیه ۷۰) یعنی پیامبرصلی الله می‌‌خواهد کسی را انذار کند که زنده است! پس اول باید زنده شویم، تا پیامبر صلی الله ما را بیدار کند. البته همین‌که تمنای حیات هم در کسی ایجاد شود و عشقِ به حیات پیدا کند، یعنی علائم حیاتی در او دیده شده است.

 

 

سخنان حجت الاسلام پناهیان ،۹۶/۶/۳۱

   شنبه 1 مهر 1396نظر دهید »

هر حرکت غلط در برجام با عکس‌العمل جمهوری‌اسلامی مواجه خواهد شد

رهبر انقلاب، صبح امروز در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی :

 

رهبر انقلاب

 

اگر کوتاه بیاییم، دشمن جلوتر خواهد آمد؛ برجام را ببینید؛ آمریکا هر روز یک جلوه‌ای از شرارت خود را نشان می‌دهد و حرف امام را که «آمریکا شیطان بزرگ است»، اثبات می‌کند.

ملت ایران به‌دلیل نیاز خود دنبال انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای بوده و هست. بر اساس برآورد کارشناسی و دقیق متخصصان، ایران تا چند سال دیگر حداقل احتیاج به ۲۰هزار مگاوات نیروی برق هسته‌ای دارد؛ غیر از آن مقدار انرژی که از دستگاه‌های غیر هسته‌ای به‌دست می‌آید.

 

رژیم آمریکا که از پیشرفت علمی این ملت و همه‌ی ملت‌ها نگران است، در مقابل این حرکت مشروع، تحریم‌های ظالمانه را تحمیل کرد.

 

مسئولین به این نتیجه رسیدند که مذاکره کنند و از بخشی از حق خود صرف‌نظر کنند تا تحریم‌ها برداشته شود.

اما امروز می‌بینیم علی‌رغم همه قرارها و تعهدها و بحث‌های فراوان در مذاکرات، برخورد آمریکا با این مذاکرات و نتیجه آن، کاملاً ظالمانه، قلدرمآبانه و زورگویانه است.

مسئولان باید به سردمداران فاسدِ رژیم ایالات متحده آمریکا اثبات کنند که به مردم خود متکی هستند و ملت ایران که ملتی مقتدر است، به برکت اسلام، زیر بار زور نمی‌رود و کُرنش نخواهد کرد.


ملت ایران بر مواضع شرافتمندانه و قدرتمندانه خود خواهد ایستاد و در مسائل مهمِ مربوط به منافع ملی، عقب‌نشینی در قاموس جمهوری اسلامی معنی ندارد و پیش خواهد رفت.

زورگویی هرجا جواب دهد، در جمهوری اسلامی جواب نخواهد داد و این نظام، راست‌قامت و مقتدر ایستاده است. مسئولین فاسد، دروغگو و ریاکار آمریکا خجالت نمی‌کشند؛ وقیحانه ملت ایران را به دروغ‌گویی متهم می‌کنند.

 

ملت ایران صادقانه حرکت و اقدام کرده و صادقانه نیز این مسیر را تا آخر خواهد پیمود. دروغگو شمایید! دروغگو سردمداران نظام سلطه‌اند؛ دروغگو آن کسانی هستند که خوشبختی هیچ ملتی را نمی‌خواهند ببینند.

 

هر حرکت غلط نظام سلطه در قضیه برجام، با عکس العمل جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد.

توصيه رهبر انقلاب بر پیگیری دستگاه‌ها و رسیدگی به حوادث تلخ جاده‌ای :


شما سازمانی هستید که همه‌ی فعالیت‌هایتان مقابل چشم مردم است؛ توانایی‌های شما آبروی نظام جمهوری اسلامی است، قدرت و رشادت شما مایه‌ی افتخار و سربلندی نظام است.

 

وقتی با یک جریان مفسده‌آمیزی مواجه می‌شوید، مردم به چشم، تلاشتان را می‌بینند. علاوه بر اینکه نیاز امنیت مردم را تأمین می‌کنید، برای جمهوری اسلامی هم آبرو تأمین می‌کنید.

 

باید نیروی انتظامیِ در تراز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی داشته باشیم؛ با این هنوز فاصله وجود دارد. اقتدار همراه با محبت و صمیميت، پایبندی به قانون و جرئت لازم در اجرای قانون وظیفه نیروی انتظامی است.

 

نقاط حساس و ضعف را پیدا کنید و رفع کنید؛ فرضاً جاده‌ها؛ سهم نیروی انتظامی از امنیت جاده‌ها چه اندازه است؟ کاری کنیم که مردم عزیز، این بخش حادثه‌خیز را در زندگی خود نداشته باشند.

 


http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=37676

   یکشنبه 26 شهریور 13961 نظر »

نگرشی بر معنای مولی

 

«من کنت مولاه فهذا علی مولاه »

علمای لغت از طرفی سید _ به معنای غیر مالک و آزاد کننده برده _ را از معنای واژه مولی شمرده اند ، و از طرف دیگر امیر و سلطان را از معانی واژه « ولی » شمرده اند ، و از طرف سوم اجماع دارند که « ولی و مولی » به یک معنا است و هر یک از این دو معنا از معنای اولویت به امر جدا نیستند ؛ زیرا امیر برای ایجاد نظم در جامعه و اجرای شیوه های تربیت افراد و جلوگیری از تجاوز به یکدیگر ، بر مردم اولویت دارد .

 

و همین طور سید در رسیدگی به کارها و اداره امور افراد تحت امرش ، بر آنها اولویت دارد . و دایره این دو صفت ( امارت و سیادت ) از جهت سعه و ضیق ، با اختلاف مقادیر امارت و سیادت تغییر می کند ، مثلا دایره ولایت استانها وسیع تر از ولایت و مسولیت شهر است ، و وسیع تر از همه اینها ، ولایت سلاطین و پادشاهان است و از همه وسیع تر دایره ولایت پیامبری است که برای همه عالمیان مبعوث شده و ولایت خلیفه ای که در تدبیر امور و شعائر دینی جانشین او می باشد .

 

و ما اگر در برابر آنان از آمدن واژه مولی به معنای « اولی به شی : سزاوارتر به یک چیز» چشم پوشی کنیم لکن از آمدن این واژه به معنای امیر و سید و این که مولی در حدیث فقط با عالی ترین و وسیع ترین معنی مطابقت دارد چشم پوشی نخواهیم کرد و با این که معنای مولی به ۲۷ معنی می رسد ما یقین داریم که هیچ یک از آنها در حدیث نمی تواند مراد باشد مکر این کهربا آن دو معنی مطابقت داشته باشد و آن معانی از این قرارند :

 

۱_ رب ( پروردگار ) ۲_ عمو ۳_ عموزاده ۴_ فرزند پسر ۵_ پسر خواهر ۶_ آزاد کننده برده ۷_ برده آزاد شده.  ۸_ بنده . ۹_ مالک .  ۱۰ _ پیرو.  ۱۱_ نعمت گیرنده  ۱۲_ شریک.  ۱۳_ هم قسم  ۱۴_ همراه  ۱۵_ همسایه  ۱۶_ مهمان  ۱۷_ داماد  ۱۸_ نزدیک  ۱۹ _ ولی نعمت. ۲۰_ هم پیمان. ۲۱_ ولی. ۲۲_ سزاوارتر به امور ۲۳_ سید به معنای غیر مالک و آزاد کننده برده ۲۴_ محب  ۲۵_ یاور   ۲۶_ تصرف کننده در امور . ۲۷ _ متولی امور .

 

 

دیده شده در کتاب الغدیر ، ( علی علیه السلام در سنت ) ترجمه جلد ۵ ، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی ، نشر میراث نبوی ، ص ۱۳۸.

   چهارشنبه 15 شهریور 1396نظر دهید »

تجلی خدا 

 

خیزید و ببینید تجلای خدا را
در بیت ولا مشعل انوار هدا را

 

آن عبد خدا وجهۀ معبودنما را
رخسار علی ابن جواد ابن رضا را

 

در نیمه ذیحجه نـدا داد منادی
تبریک که آمد به جهان حضرت هادی


پیچیده در امواج فضا بوی محمد
گویند خلایق سخن از خوی محمد


بینید عیان طلعت دلجوی محمد
در آینۀ روی علی روی محمد


الحق که جواد ابن رضا را پسر آمد
بر ابن رضا، ابن رضای دگر آمد


دل خانه و چشم همه فرش قدم او
لبریز شده ظرف وجود از کرم او


آورده حرم سجده به خاک حرم او
صد حاتم طایی است گدای درم او


از پارۀ دل در قدمش گل بفشانید
عیدی ز رضا و ز جوادش بستانید


ای طلعت زیبای تو خورشید هدایت
ای گوهر رخشندۀ نُه بحر ولایت


ذات ازلی را  ز ازل دست عنایت
فضل و کرم و جود تو را نیست نهایت


بودند امامان همـه هادی ره نـور
بین همه نام تو به هادی شده مشهور


هنگام سخن بوسۀ عیسی به لب تو
با یاد خدا سال و مه و روز و شب تو


دل‌های محبان خدا در طلب تو
نام تو علی آمد و هادی لقب تو



ای روح دعا از نفس گرم تو زنده
بر اشک دعای تو اجابت زده خنده


تو عبد خداوندی و خلقی به تو بنده
صورت به روی پات نهد شیر درنده


جنت گل روییده‌ای از فیض نگاهت
رضوان چو یکی سائل بنشسته به راهت


ما نور ولایت ز کلام تو گرفتیم
ما وحی خدا را ز پیام تو گرفتیم


ما کوثر توحید ز جام تو گرفتیم
ما خط خود از مشی و مرام تو گرفتیم


تا صبح جزا رو به روی خاک تو داریم
ما جامعه را از نفس پاک تـو داریم


تو گوهر نُه بحری و دریای دو گوهر
سرتا به قدم حیدر و زهرا و پیمبر


بوسیده جوادت چو کتاب الله اکبر
هم یوسف زهرایی و هم بضعۀ حیدر


هم طاهری و هم نسب از طاهره داری
هم در دل هر دلشده یک سامره داری


عیسی دمی و فیض دمت باد مبارک
در دیدۀ هستی قدمت باد مبارک


هر لحظه به خلقت کرمت باد مبارک
تجدید بنای حرمت باد مبارک


کردم چـو بـه دیـدار رواق حرمت سیر
دیدم که در این خانه عدو شد سبب خیر


زیبد که به پای تو سر خویش ببازیم
بر صحن تو و قبر و رواق تو بنازیم


در نار حسد خصم حسودت بگدازیم
این کعبۀ دل را همه چون کعبه بسازیم


تا کور شود دشمن و تا دوست شود شاد
گردیـد دوبـاره حـرم پـاک تـو آبـاد


ای سامره‌ات کرب و بلای دگر ما
بر خاک درت تا ابدالدهر سر ما


وصف تو دعای شب و ذکر سحر ما
مهر تـو بـه بـازار قیامت ثـمر ما

 

 

 

غلامرضا سازگار

 

   سه شنبه 14 شهریور 1396نظر دهید »

حضرت ابراهیم، نماد تسلیم در برابر خدا

 

ابراهیم

 

 

به ابراهیم گفتند: بچه‌ات را بکش! گفت: چشم. الآن اگر کسی به من بگوید: بچه‌ات را بکش! می‌گوییم: والله خواب است. خواب که حجت نیست. البته خواب ابراهیم حسابش جداست. خیلی چیزها را می‌گوید: خواب دیدم. خوب خواب دیدی که دیدی. یک کسی نجف زیارت رفته بود. به امیرالمؤمنین گفت: یا علی! ما آمدیم نجف، امشب به خواب ما بیا که مجتهد اعلم و مرجع تقلید چه کسی است. بعد هم گفت: من دیشب خواب دیدم که مرجع تقلید فلانی است. من هم گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم غلط کردی! کسی مرجع تقلید را با خواب نمی‌شناسد.

 

ما آدم‌هایی داریم یک خط فکری و انحرافی دارند، می‌گوید: خواب دیدم. باسمه تعالی غلط کرد. خواب حجت نیست. یکی از بزرگان خواب دید که فردا در مسجد می‌روی، اولین موجودی که می‌آید احترامش را بگیر. گفت: چشم، رفت در مسجد نشست دید سگ آمد. گفت: سگ در مسجد حرام است. بیرونش کرد. شب دوم گفت: چرا بیرونش کردی؟ مگر نگفتیم فردا اول موجودی که آمد احترام کن؟ هر شب خواب دید، هر شب آمد دید و گفت: اگر هزار بار هم خواب ببینم نباید سگ در مسجد باشد. من نمی‌توانم دینم را از خواب بگیرم. من خواب دیدم فلانی چطور است. خواب ارزش ندارد. بله اگر خواب برای آدم معصوم باشد، مورد تأیید خدا باشد حسابش جداست. مثل ماشین آمبولانس! ماشین آمبولانس با گردونی که دارد و مجوزی که دارد می‌تواند با فلان سرعت برود.

 

افرادی که تسلیم نیستند، قرآن می‌گوید: اینها تسلیم نیستند. نماز که می‌خوانند در حال کسالت نماز می خوانند.  «قامُوا كُسالى‏» (نساء/۱۴۲) کُسالی یعنی کسالت. نمی‌خواهد نماز بخواند. دیدید بعضی چطور نماز می‌خوانند؟ می‌گوید: الله اکبر! (قرائت سریع سوره حمد) امام صادق فرمود: بعضی به قدری زشت نماز می‌خوانند که اگر اینطور که با خدا حرف می‌زنند با همسایه‌شان حرف بزنند، جوابشان را نمی‌دهند. الآن یک مدیر کلی که از ترس پشه در پشه بند می‌رود، نامه به او بدهی که آقا این تایپ نشده است. بد خط است، باید این را تایپ کنی. شما اگر خانمت پول بخواهد، پول را پرت کنی بر نمی‌دارد. می‌گوید: درست پول بده. یعنی چه که پول را پرت می‌کنی؟ این چه نمازی است که می‌خوانیم؟ این دل تسلیم نیست. زورکی می‌خواند. در نماز!


در زکات قرآن می‌گوید: «وَ هُمْ كارِهُونَ‏» (توبه/۵۴) نمی‌خواهد. می‌گوید: خودم زحمت کشیدم. خودت زحمت کشیدی. در این گندم شما خدا هیچ سهمی ندارد؟ خورشید نقشی در گندم ندارد؟ باران نقش ندارد؟ ابر نقش ندارد؟ جاذبه زمینی که این باران را پایین کشید نقش ندارد؟ خورشید، زمین، باران، ابر، حالا پانزده کیلو گندم است، یک کیلو به فقرای محل بده. نه! پانزده کیلو برای خودم. سال دیگر ملخ می‌خورد. نه یکی و دو تا و ده تا و بیست تا، خیلی حدیث داریم هر مالی تلف شد به خاطر این است که زکات ندادند. «ما تَلَفَ» حدیث دیگر، «ما ضاعَ» «ما هَلَکَ» یعنی مالی ضایع نشد، هلاک نشد، تلف نشد الا به ترک زکات. زکات برای گندم نیست. آبرو هم زکات دارد. زکات آبرو، علم هم زکات دارد. زکات علم این است که به دیگران بگویی. سلامتی زکات دارد، هر چیزی زکاتی دارد. زکات «وَ هُمْ كارِهُونَ‏» نماز کسالت، زکات کراهت!


در جهاد، می‌گویند: «فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ‏ تَوَلَّوْا» (بقره/۲۴۶) خیلی‌ها می‌گویند: جنگ جنگ تا پیروزی، ولی وقتی امتحان شد، «فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ‏ تَوَلَّوْا» گفتیم: جبهه! در رهبری گفتند: خداوند به پیغمبری گفت: به مردم بگو: رهبر شما جناب طالوت است. پیغمبر هم گفت: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ‏ لَكُمْ‏ طالُوتَ مَلِكا» (بقره/۲۴۷) خدا به من گفته: این جناب طالوت فرمانده شما است. این؟ چوپان، گدا! «أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْك‏» این رئیس ما شود؟ «وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْك‏» ما خودمان بهتر هستیم. «وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمال‏» جیبش خالی است. گفت: رهبر لازم نیست جیبش پر باشد. باید مغزش کار کند. بازویش باید کار کند. این هم مغزش خوب است هم بازویش، «وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْم‏»، «فی العلم» یعنی مغزش، «فی الجسم» یعنی بازویش، آقای طالوت بازوی جنگیدن و تدبیر طرح جنگیدن هم دارد. چه کار به پول رهبر نظامی دارید؟ اینها نمونه‌های بی تسلیمی است. در نماز، در زکات، در جبهه!

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده 

   جمعه 10 شهریور 1396نظر دهید »

متن دعای عرفه همراه با ترجمه ( نسخه PDF)

 

 

دانلود کنید

   پنجشنبه 9 شهریور 1396نظر دهید »

به چشم خود دیدم ….

 

امام محمد باقر  

 


هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم
غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم

 

به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم
ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم

 

میانِ آن همه نیزه به دست در گودال
سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم

 

به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند
مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم

 

زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند
به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم

 

زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم

 

میانِ پنجۀ هر نعل تازه و میخش
لباسِ خون خدا را به چشم خود دیدم

 

سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم

 

میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد
سرِ همه شهدا را به چشم خود دیدم

 

عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم

 

به پشتِ خیمه به دنبالِ قبر اصغر بود
شکارِ رأسِ جدا را به چشم خود دیدم

 

فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم

 

گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان
زمانِ قحطِ حیا را به چشم خود دیدم

 

میانِ مجلسِ نامحرمان و بزمِ شراب
ورودِ آل عبا را به چشم خود دیدم

 

تَهِ پیالۀ خود را کنارِ سر می ریخت
قمار و تشتِ طلا را به چشم خود دیدم

 

ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم
شتابِ چوبِ جفا را به چشم خود دیدم

 

عزیز کردۀ زهرا کنیزِ مردم نیست
اشارۀ دو سه تا را به چشمِ خود دیدم

 

قاسم نعمتی

   دوشنبه 6 شهریور 1396نظر دهید »

جلوه های رفتاری امام جواد علیه السلام 

 

امام جواد علیه السلام

عبادت و بندگی امام جواد علیه السلام 

عبدالله بن زبیر می گوید : در مدینه بودم و امام جواد علیه السلام را می دیدم که هر روز به مسجد النبی می آمد ، در صحن مسجد به نزد قبر پیامبر صلی الله می رفت و بر پیامبر صلی الله سلام میکرد سپس به طرف خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله بازمی گشت و نعلینش را از پایش بیرون می آورد و در آنجا نماز می خواند ، و این کار روش هر روز آن حضرت بود .

 

فرستادن پول به بستگان مستمند 

ابوهاشم جعفری می گوید کهامامجواد علیه السلام سیصد دینار به من داد و به من فرمود : این پول را به یکی از پسر عموهایم « فلانی » بده و آگاه باش که لو به تو خواهر گفت « مرا به پیشه ور راهنمایی کن تا با این پول کالایی از او خریداری کنم » تو او را به پیشه ور راهنمایی کن .

ابوهاشم می گوید : من آن دینار را نزد او بردم به من گفت : « ای ابوهاشم مرا به پیشه وری راهنمایی کن تا با این چول از او کالایی خریداری کنم » و من او را به یک پیشه ور راهنمایی کردم .

 

توجه به نیازمندان 

شتر چران مستضعفی دنبال کار می گشت ولی کاری پیدا نکرد . تنها امیدش این بود که اگر امام جواد علیه السلام از بی کاری او آگاه شود ، او را ناامید نمی کند . در این مورد با ابوهاشم جعفری که از شاگردان برجسته امام جواد علیه السلام بود ، صحبت کرد که اگر به حضور آن حضرت رفت ، به عرض ایشان برساند :« فلان ساربان ، بی کار است و دنبال کار می گردد ، برایش کاری را پیدا کن » 

 

ابوهاشم می گوید : به این قصد به حضور امام جواد علیه السلام رفتم و دیدم با جماعتی مشغول غذا خوردن است ، فرصتی به دست نیامد تا در مورد سفارش ساربان صحبت کنم .

 

امام جواد علیه السلام رو به من کرد و فرمود : « بفرمایید جلو و از این غذا بخورید » و ایشان ظرف غذا را جلوی من گذاشت و فرمود : « بفرمایید بخورید » در همین هنگام بی آن که من در مورد ساربان سخنی بگویم ، یکی از غلامان خود را صدا زد و به او فرمود : « ساربانی هست که با ابوهشم نزد ما می آید ، او را پیش خود نگهدار و برای او کاری معین کن .»1

 

دعا برای برادر مومن 

ابوهاشم می گوید : همراه امام جواد علیه السلام به باقی رفتیم  . عرض کردم : « من اشتیاق زیاد به خوردن گل دارم ، برای من دعا کن تا این عادت زشت را ترک کنم » آن حضرت سکوت کرد بعد از چند روز با من ملاقات نمود و پرسید : « ای ابوهاشم ! آیا خداوند آن عادت تو رلا تغییر داد ؟ 

عرض کردم : « آری ! اکنون به قدری از گِل نفرت دارم که آن را از همه چیز بدتر می دانم .

 

کمک به مال باختگان 

سهل بن زیاد می گوید : با گروهی برای انجام مراسم حج رهسپار مکه شدیم . در راه دزدها جلوی ما را گرفتند و هر چه داشتیم غارت نمودند . وقتی به مدینه رفتیم . در یکی از کوچه ها امام جواد علیه السلام را دیدم به خانه ایشان رفتم و ماجرای غارت را برای ایشان تعریف کردم . آن بزرگوار دستور داد برای من لباس آوردند و مقداری پول به من داد و فرمود : « این دینارها را بین همسفران خود به اندازه ای که از آنها غارت شده تقسیم کن » . 

من آن دینارها را بین همسفرانم تقسیم کردم . به گونه ای که به همه آنها به اندازه آن چه از آنها غارت شده بود _ نه کم و نه زیاد _ رسید .2

 

لزوم شکر الهی 

دعبل خزاعی « شاعر و مداح محبوب اهل بیت علیهم السلام » یک روز به محضر امام رضا علیه السلام آمد و امام علیه السلام دستور داد به او هدیه ای دادند . او هدیه را گرفت ولی به عنوان شکر خدا نگفت « الحمدالله » .

امام رضا علیه السلام با لحن سرزنش آمیز به او فرمود : « چرا حمد و سپاس نگفتی ؟ » 

دعبل می گوید : پس از مدتی به محضر امام جواد علیه السلام رسیدم . دستور داد به من هدیه ای دادند . گفتم : الحمدالله .

امام جواد علیه السلام فرمود: « اکنون به خاطر تذکر پدرم ادب شدی .»3

 

 

1- ر.ک ، اصول کافی ، ج 1 ، ص 495

2- بحارالانوار ، ج 50 ، ص 44 .

3- دیده شده در کتاب گوهر جود ، نکاتی پیرامون مقام و منزلت امام جواد علیه السلام ، سید محمد رضا طباطبایی نسب ، موسسه تحقیقاتی نورالائمه . ص 124 تا 129 .

 

 

   دوشنبه 30 مرداد 1396نظر دهید »

یا امام رضا علیه السلام

 

شعر در مدح امام رضا

 

چون ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !


 
من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !

 
به به! چه می‌آید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !

 
وقت نظر بر گنبد و گلدسته‌های عرشیت
افتاده با عمامه‌ها از سر کلاهم یا رضا !

 
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطه‌خواه»م یا رضا !
 


مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !

 
یادم نمی‌آید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !

 
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !

 
من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانه‌ات  
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !

 
پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمنده‌ی آن اشتباهم یا رضا !
 


یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !

 
از آب سقا خانه‌ات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !

 


قاسم صرافان 

   پنجشنبه 12 مرداد 13962 نظر »

دهه کرامت فرصتی برای ترویج عفاف و حجاب فاطمی

 

 دهه کرامت

 


طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با عرض تبریک به ایام دهه کرامت و روز میلاد با سعادت حضرت معصومه(س) گرامیداشت روز دختر، گفت: ولادت حضرت فاطمه اخری(س) مصادف با اول ذی القعده سال 173هجری است.

 

وی افزود: خانم حضرت معصومه(س) ازمقام و درجات معنوی و معرفتی والایی برخوردار بودند چنانجه بزرگان دین لقب کریمه‌ اهل‌بیت(ع) را منحصر به ایشان دانسته‌اند.

 

شاکری با بیان اینکه حضرت معصومه(س) تنها بانویی است که پس از حضرت فاطمه زهرا(س) دارای مقام شفاعت هستند، ابراز کرد: ثواب زیارت حضرت معصومه(س) همسنگ با زیارت برادرشان امام رضا(ع) در مشهد است، امام رضا(ع) در این خصوص می‌فرمایند: اگر کسی حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند گویی مرا زیارت کرده است؛ این کلام معصوم نشان از جایگاه رفیع حضرت معصومه(س) دارد.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با اشاره به اهداف تاریخی هجرت این بانوی بزرگوار از مدینه به شهر مقدس قم، بیان داشت: تاریخ نویسان علل متعددی برای هجرت فاطمه معصومه(س) بیان می‌کنند که گاهی چنین آمده که حضرت با اختیار خود از مدینه به ایران نیامده بلکه با فشارها و سختگیری‌هایی که ماموران مامون برحضرت روا داشتند ایشان را همانند برادر به امر هجرت به سوی ایران وا داشتند.

 

وی افزود: از دیگر امور بیان شده ترس و واهمه خلفای عباسی بود آنان با این تصور که مبادا حضرت معصومه(س) پس از شهادت امام رضا(ع) به تاسی از خانم حضرت زینب(س) که پس از واقعه کربلا به تبلیغ حماسه حسینی پرداختند، با فصاحت و نفوذ کلامی که ایشان داشتند در مدینه انقلابی ایجاد کنند حضرت را به هجرت از وادار کردند.

 

شاکری دومین علت این هجرت پر خیر و برکت را دیدار برادر بیان کردند و گفت: حضرت معصومه(ع) علاقه خاص و ویژه‌ای به برادرشان داشتند و ارتباط عاطفی عمیقی بین این دو خواهر و برادر برقرار بود.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با اشاره به سومین دلیل بیان شده در زمینه هجرت حضرت معصومه(س) به ایران، عنوان کرد: برخی مورخان چنین نقل کرده‌اند که حضرت با دریافت نامه برادرشان سفر خود را به ایران آغاز می‌کنند بنابراین هجرت حضرت به ایران با بصیرت کامل و به دور از غفلت صورت پذیرفته است.

 

وی افزود: انتخاب مسیرهای حرکتی حضرت معصومه(س) که همان مسیر حرکتی امام رضا(ع) بود نشان از تبیین و تبلیغ مقام رسالت و ولایت در این سفر است.

 

شاکری ادامه داد: هدف هجرت را هر کدام از دلایل تاریخ نویسان بدانیم یک دلیلی که مشهود است اینکه در کل هدف حضرت تبیین و تبلیغ مقام رسالت و ولایت بود به دو دلیلل، نخست دقیقا مسیر حرکت ایشان از شهرهای شیعه نشینی بود که بردارش امام رضا(ع) به دلیل دستور مامون اجازه حرکت از این شهرها رو نداشتند دومین دلیل حمله خصم به کاروان خانم در نزدیکی شهر ساوه که اگر حضرت سفرش عادی بود و کار تبلیغی نمی‌کردند مورد حمله واقع نمی‌شدند همچنان که مادرشان فاطمه زهرا(س) نیز اگر حمایت از امامت نمی‌کردند مورد حمله واقع نمی‌شدند که به شهادت برسند.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با تاکید بر اینکه حضرت معصومه(س) الگویی ممتاز برای دختران و زنان مسلمان است، گفت: امروز بانوان مسلمان با تاسی و الگو برداری از زنان بزرگ صدر اسلام که دوش تا دوش مردان با توجه به حفظ ارزش‌های اسلامی نقش آفرینی کردند، می‌توانند در همه امور و شونات اجتماعی، فرهنگی و علمی ورود یابند و با حفظ شؤونات و موازین اسلامی به انقلاب و اسلام خدمت کنند.

 

وی ادامه داد: ارزش یک بانوی اسلامی به رعایت حجاب و عدم اختلاط با مردان نامحرم است بنابراین مسؤولان و مردم وظیفه دارند نسبت به ترویج امر حجاب در جامعه به خصوص ادارات توجه ویژه داشته باشند و ایام دهه کرامت نیز بهترین فرصت برای تبلیغ ویژگی‌های کریمه اهل بیت(س) و حجاب ایشان است.

 

http://www.rasanews.ir/detail/News/514149/2066

   یکشنبه 8 مرداد 1396نظر دهید »

1 ... 12 13 14 ...15 ... 17 ...19 ...20 21 22 ... 56

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 703
  • دیروز: 1174
  • 7 روز قبل: 5790
  • 1 ماه قبل: 46224
  • کل بازدیدها: 876360
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 13
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1