ضرورت رجوع به تاریخ

 

چه ضرورتی دارد که تاریخ را کاوش کنیم و گذشته را بیان کنیم ؟

ثمره مراجعه به به ۱۴ قرن پیش و کاوش سیره ائمه علیهم السلام هر ساله چیست ؟

 

برای پاسخ به این سوال مراجعه می کنیم به سوره مبارکه هود آیه ۱۲۰ « وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ ۚ وَجَاءَكَ فِي هَٰذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ »

 

خداوند در این سوره می فرماید ثمره نقل تاریخ چیز است : پیامبر ، ما نبا و داستان را برای تو بیان می کنیم تا ؛

۱_ دلت محکم شود ( اگر تو را مسخره می کنند آنها را هم مسخره می کردند ) پس اولین ثمره طرح داستانها این است که قلب انسان محکم می شود .

۲_ با طرح تاریخ مسایل روشن می شود ، حقایق بیان می شود ( باعث بصیرت افزایی می شود )

۳_ طرح مسایل تاریخی موعظه است ( وقتی داستان یوسف خوانده می شود درس عفت گرفته می شود )

۴_طرح این مسایل تذکر است برای مومنین و بسیار هم مفید است .

 

سخنان حجت الاسلام و المسلمین رفیعی ، ۳۰/ ۱۰/ ۹۶ .

   پنجشنبه 3 اسفند 1396نظر دهید »

 

چرا حضرت زهرا شبانه دفن شد ؟

به سند معتبر روایت شده از امیزالمومنین علیه السلام پرسیدند علت دفن فاطمه در شب چه بود ؟

حضرت فرمود : زیرا که او خشمناک بود بر جماعتی و نمی خواست  انها بر جنازه او حاضر شوند و حرام است بر کسی که ولایت و محبت ان جماعت را داشته باشد که نماز کند بر احدی از فرزندان فاطمه سلام الله .


منبع : جلا العیون ، علامه مجلسی ، نشر ادینه سبز ، فصل هفتم ، شهادت حضرت زهرا ، ص ۲۷۶

   سه شنبه 1 اسفند 13961 نظر »

برای چه دعایت مستجاب نمی شود

 

دعا

 

خداوند متعال از رگ جان انسان نزدیکتر است پس چرا دعا می کنیم مستجاب نمی شود در صورتی که خودش فرموده :« ادعونی استجب لکم : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را » ( سوره غافر آیه ۶۰) .

پس معلوم می شود که اشکال از ناحیه ماست «و اذا سالک عبادی عَنی فاِنی قریب اُجیب دعوه الداع اذا دعانِ فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی »( سوره بقره آیه ۱۸۶)

ما از خدا می خواهیم که به حرف ما برود ولی ما به حرف خداوند عمل نمی کنیم ولی با این حال باز هم خداوند لطف می کند قدری از دعاهای ما را اجابت می کند ( آن مقداری که صلاح بداند ) . من و شما اگر به حرف خدا نمی رویم نباید از این که خودمان را مقصر بدانیم خارج شویم ، چرا که عده ای تقدیر دارند ، غرور هم دارند که این خود بدترین گناه است زیرا ما نمی توانیم حق خدا را ادا کنیم ..

 

 

منبع : خودسازی و مشکل جامعه ، حاج حسن صنیعی ، انتشارات دارالتفسیر، ص ۱۰۷ .

   جمعه 27 بهمن 1396نظر دهید »

 رجعت 

رجعت
آیا ما نیز در زمان امام زمان(عج الله تعالی فرجه ) رجعت می کنیم؟
    رجعت از دیدگاه تشیع یعنی اینکه خداوند عده ای از مردگان را با همان اندام و صورتی که بودند، زنده کرده و به دنیا بر می گرداند، به گروهی از آنان عزت داده و گروهی را ذلیل خواهد کرد و حق مظلومان را از ستمگران می گیرد و این جریان پس از قیام قائم( عجل الله تعالی فرجه) به وقوع می پیوندد.زنده شدگان کسانی هستند که در حد اعلای ایمان و یا در حد اعلای کفر و فسادند، پس از مدتی زنده شدن و دریافت کیفر و پاداش برخی از اعمالشان دوباره می میرند و رد روز قیامت برای کیفر و پاداش کامل تر زنده می شوند.


   در قرآن کریم آیات متعددی بر این مطلب دلالت دارد از جمله آیه 10 سوره مبارکه مؤمن « إنَّ الَّذین کَفَروا یُنادَون لَمَقتُ الله اکبرُ من مقتِکُم أنفُسَکُم إذ تَدعَونَ إلی الایمانِ فَتَکفُرون»و آیه 260 سوره مبارکه بقره« وَ إذ قالَ إبذاهیمُ رَبِّ أرنی کَیفَ تُحیی المَوتی قالَ أوَلَم تُؤمن قالَ بَلی وَلکِن لَیَطمَئِنَّ قَلبی قالَ فَخُذ إربعهً فَصُرهُنَّ إلیکَ ثُمَّ اجعَل عَلَی کُلِّ جَبَلٍ منهُنَّ جُزءًا ثُمَّ ادعُهُنَّ یأتِینَکَ سَعیاً وَاعلَم أنَّ الله عَزیزٌ حَکیمٌ» و … روایات هم در این رابطه به حد تواتر رسیده است.


   همچنین در عصر رجعت، پس از امام قائم( عجل الله تعالی)، ائمه دیگر به دنیا بر می گردند و یکی پس از دیگری حکومت می کنند، حتی وقتی حضرت قائم( عجل الله تعالی فرجه) از دنیار رحلت می کنند، امام حسین(علیه السلام) ایشان را غسل می دهد.

 

  در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) که درباره رجعت صادر شده، می فرمایند:  « نخستین کسی که قبرش می شکافد و زنده شده به دنیا بر می گردد، حسین بن علی( علیه السلام) است و این رجعت عمومی نیست( که تمام مردگانزنده شده و سر از قبر درآورند)بلکه افراد خاصی به دنیا بر می گردند که یا مؤمن خالص و یا مشرک محض باشند.1(تفسیر عیاشی،ج2،ص281)
  همچنین امام باقر(علیه السلام) فرمود؛  « پیامبر گرامی (صلی الله علیه) و حضرت علی(علیه السلام) به دنیا رجعت می کنند»


   به نظر می رسد، بازگشت مجدد این دو گروه به زندگی برای تکمیل یک حلقه تکاملی در گروه اول و چشیدن کیفر ددنیوی در گروه دوم است.
 

  به عبارتی گروهی از مؤمنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانعی در زندگی خود روبه رو شده اند و تکامل آنها ناتمام مانده است،بنا بر حکمت می بایست مسیر تکاملی خود را از طریق بازگشت به این جهان ادامه دهند، شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند و در بنا و ایجاد این حکومت شرکت کنند.
   زیرا شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگ ترین افتخارات به شمار می آید و برای آنهایی که قبل از رجعت مرده اند، این بازگشت فرصتی است که شهید شوند.
   عده ای از مؤمنان خدمت اهل بیت(علیه السلام) می آمدند و می گفتند:  گناه ما چیست که نباید شهید شویم، مخصوصاً مؤمنان زمان امام صادق ، امام باقر،امام رضا و امام کاظم(علیهم السلام)؛ زیرا در زمان این امامان جنگ آنچنانی رخ ندا.

 

   ایجاد این فرصت برای شهید شدن مؤمنان نیز تضمینی است؛ زیرا در روایت آمده است: « مؤمنان که قبل از رجعت مرده اند در رجعت شهید می شوند و آنانی که قبل از رجعت شهید شده اند در رجعت می میرند.»


   امام رضا(علیه السلام) نیز در این باره می فرمایند:« هر مؤمن در بسیتر بمیرد، در رجعت کشته می شود و هر مؤمنی کشته شود، در رجعت در بستر خود می میرد» 2( بحار الانوار،ج53،ص33)
   همچنین پیشوایان دین کارهایی را که نتوانسته اند قبل از رجعت به دلیل توطئه های دشمن انجام دهند، در رجعت انجام می دهند.


   اما رجعت برای منافقان و جباران برای این است که علاوه بر کیفر خاص خود در رستاخیز، باید مجازات هایی نیز در این جهان، نظیر آنچه اقوام سرکشی مانند فرعونیان و عاد و ثمود و قوم لوط دیدند، ببینند و تنها راه آن، رجعت است.


   هر انسانی که برای انتقام و تنبیه رجعت می کند، هرگز به میل و اراده خود بر نمی گردد؛ بلکه از روی اجبار به رجعت تن می دهد؛ چنانکه امام صادق(ع)در حدیثی فرموده است:أنَّ الرجعهَ لیست بِعامه و هی خاصه، لا یَرجعُ الا من محض الایمانِ مَحَضاً، أو مَحضُشرک مَحضاً؛ رجعت عمومی نیست؛ بلکه جنبه خصوصی دارد،تنها گروهی بازگشت می کنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند»3 (بحار الانوار،ج53،ص39


   ممکن است این آیه شریفه که می فرمایند:« وَ حَرامُ عَلی قَریهٍ أهلکناها أنَّهُم لا یرجعون؛ 4(انبیاء/95) و حرام است بر شهر ها و آبادی هایی که( بر اثر گناه) نابودشان کردیم( که به دنیا بازگردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت» نیز اشاره به همین معنا باشد؛ زیرا مسأله عدم بازگشت در مورد کسانی مطرح می شود که در این جهان بر کیفر شدید خود رسیده باشد و از آن روشن می شود گروهی که چنین کیفرهائی را ندیده اند، باید بازگردند و مجازات شوند.


   ممکن است که بازگشت این دو گروه، در آن مقطع خاص تاریخ بشر، به عنوان دو درس بزرگ و دو نشانه مهم از عظمت خدا و مسأله رستاخیز(مبدأ و معاد) برای انسان ها باشد تا با مشاهده آن به اوج تکامل معنوی و ایمان برسند و از هیچ نظر کمبودی نداشته باشند.


ممکن است این سؤال نیز پیش آید که رجعت اختیاری است یا خیر؟
   در پاسخ باید گفت:
   روشن است که هر انسانی که برای انتقام و تنبیه رجعت می کند،هرگز به میل و اراده خود بر نمی گردد؛بلکه از روی اجبار به رجعت تن می دهد.    اما در مورد مؤمنین به نظر می رسد که اختیاری خواهد بود، نه اجباری. اگر چه هرگز ممکن نیست که برای مؤمنی رجعت پیشنهاد شود و او سرباز زند؛چنانچه از حدیث ذیل استفاده می شود که در مورد مؤمنان رجعت اختیاری است.
   مفضل بن عمر گوید:
   در خدمت امام صادق(علیه السلام) از حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) و افرادی که عاشقانه انتظار ظهورش را می کشند و پیش از نیل به چنین سعادتی از دنیا می روند، گفتگو شد، فرمود:« هنگامی که حضرت مهدی(عجل الله تعالی) قیام کند، مأمورین الهی در قبر با اشخاص مؤمن تماس می گیرند و به آنها می گویند:« ای بنده خدا! مولایت ظهور کرده است، اگر می خواهی که به او بپیوندی، ازاد هستی و اگر بخواهی در نعمت های الهی متنعم بمانی، باز هم آزاد هستی»5 بحار92


   سؤال دیگری که ممکن است پیش آید اینکه:
   آیا رجعت، پس از ظهور حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) با تکلیف سازگار است؟ با توجه به اینکه مشهور است در زمان ظهور امام زمان(عج) مؤمن محض و کافر محض به دنیا می گردند؟


  حال کافر بعد از آنکه می میرد،وضع آخرت را مشاهده و به مبدأ و معاد یقین پیدا می کند، چگونه ممکن است در بازگشت به دنیا «کافر» باشد. مؤمن نیز که دوره تکلیف خود را گذرانیده است، چگونه مجدداً مکلّف خواهد شد؟


   در پاسخ باید گفت:
   کسی که در مدّت حیاتش حجت الهی بر او تمام گردیده و آیات و بیّنات الهی را مشاهده نموده و ایمان نیاورده و بیانات پیامبران در او اثری نکرده است، اگر هزاران مرتبه بمیرد و زنده شود، ایمان نخواهد آورد؛ زیرا اگر می خواست ایمان بیاورد، همان مرتبه اول ایمان می آورد.سرّ این مطلب در این است که چنین شخصی حیات انسانی ندارد و حیوانی بیش نیست.


   مؤمنی که قبل از اجل حتمی، کشته شده باشد، در زمان ظهور رجعت می نماید تا بقیه عمر اولش را درک نماید و به سعادت برسد.مؤمنی نیز که به سعادت شهادت در راه خدا نرسیده و مرده باشد، باز می گردد تا به فیض شهادت که آرزویش بوده است،برسد. کافر پس از رجوع به دنیا مثل حیات اولیه اش مشغول به دنیا و شهوات ان خواهد گردید و آنچه را که از اوضاع موت و برزخ مشاهده نموده است، فراموش می کند و اگر هم متذکر شود، آن را به منزله خوابی وحشتناک برای خود قرار می دهد.


   کسی که اهل نسیان و فراموشی شد،هزاران مرتبه هم که بمیرد و زنده شود،همان حیوان اولی است و کسی که اهل عناد شد، در جمیع عوالم چنین خواهد بود.


   امادر مورد حال مؤمن در زمان رجعت، باید گفت که در آن زمان تکلیف نیست؛ بلکه برای رسیدن مؤمن به بعضی از مراتب جزای ایمان و اعمال حیات اولیّه خود که عبارت از دین سلطنت اهل بیت(علیهم السلام) و شاد گردیدن به آن است، می باشد.همچنین ممکن است برای برخی از مؤمنین علاوه بر انچه ذکر شد، نوعی تکلیف نیز باشدکه در حیات اولیّه به واسطه حوادث واقعه موفقیت پیدا نکرده بود، مانند رسیدن به درجه شهادتدر رکاب امام(علیه السلام) که اگر آرزوی او بوده است، ممکن است در زمان ظهور به دنیا برگردد تا به این مرتبه از کمال برسد.

 

1.تفسیر عیاشی،ج2،ص281

2.بحارالانوار،ج53،ص33

3.همان،ص39

4.انبیاء،/95

5. بحار،ص92

برگرفته از گنجینه معارف،محمد رحمتی شهرضا

 

   دوشنبه 11 دی 13962 نظر »

اولین نشست شبهات ولایت فقیه 

 

نشست علمی _ پژوهشی

حجت الاسلام و المسلمین رضا شجاعی مهر عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت در اولین نشست شبهات ولایت فقیه که  به مناسبت هفته پژوهش در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد با اشاره به اهمیت تفقه در دین گفت : سه نوع تفقه در دین وجود دارد که قسم اول اصول دین است که به آن  فقه اکبر می گویند مثل امام شناسی ، مهدی شناسی و … قسم دوم فقه تربیت و اخلاق است که به آن فقه اوسط می گویند و قسم سوم فقه اصغر است .

 

 رضا شجاعی مهر مراحل رسیدن انسانها به کمال را ۵ گام برشمرد و اظهار داشت : مبداء شناسی ( خداشناسی و توحید ) اولین گام رسیدن به کمال است که شامل سه فصل اثبات صانع ، صفات صانع و افعال صانع می باشد .

 

  شجاعی مهر مقصد شناسی ( معاد )  را دومین گام رسیدن به کمال برشمرد و افزود : معاد دارای چهارقسم ؛ انتظار و مرگ ، عالم برزخ ، رستاخیز کبری ( حشر ، میزان و صراط و .. ) و معاد بهشت و جهنم است که هر کدام به تنهایی دریایی حرف در آن نهفته است .

 

حجت الاسلام شجاعی مهر راهنما شناسی ( پیغمبر شناسی و امام شناسی ) را سومین گام و راه شناسی ( دین ) را چهارمین گام برای رسیدن به کمال برشمرد و گفت : در چهارمین گام برای رسیدن به کمال باید دقت داشته باشیم که مراد از دین چه دینی است وی رهروشناسی را پنجمین گام برای رسیدن به کمال عنوان کرد و بیان داشت : در رهرو شناسی ، مساله انسان شناسی به طور کامل بیان می شود .

 

شجاعی مهر با اشاره به قبولی و یا رد پذیرش ولایت فقیه اظهار داشت : از آنجایی که مساله ولایت فقیه از ضروریات دین نیست ، اگر کسی ولایت فقیه را منکر شود منکر دین نشده است و نمی توان  گفت که از دین خارج شده است .اما در جامعه ای که ولایت فقیه حاکم باشد کسی نمی تواند با ولی فقیه مخالفت کند .

 

شجاعی مهر برهانی بودن مباحث تشیع را از افتخارات این مذهب برشمرد و افزود : این از افتخارات شیعه است که برای هر موضوعی دلیلی منطقی و برهانی دارد .

 

وی در پایان گفت : ولایت فقیه تجلی توحید است .

   جمعه 24 آذر 1396نظر دهید »

نشست پژوهشی با محوریت شبهات انتظار 

 

شبهات انتظار

 

حجت الاسلام والمسلمین نصرت الله آیتی عضو انجمن مهدویت استان قم در نشست پژوهشی که امروز در  مدرسه علمیه کوثر ورامین و با محوریت شبهات انتظار برگزار شد ضمن بیان مقدمه ای پیرامون سوال و شبهه گفت : یکی از تفاوت های پرسش و شبهه این است که شبهه سوالی است به نیت تخریب و این که معلوم ذهن فرد را تبدیل به مجهول کند .

 

  حجت الاسلام آیتی با بیان سخن امیرالمومنین علیه السلام پیرامون شبهه اظهار داشت : طبق فرموده علی علیه السلام شبهه شبیه حق است و القا کننده شبهه زیبا و جذاب و دلنشین صحبت کند .

 

نصرت الله آیتی با طرح این سوال که چگونه می توانیم  متوجه شویم فردی قصد شبهه افکنی دارد یا خیر تصریح کرد : یکی از راههای پی بردن به این مهم این است که فرد ، پرسش خود را در مجامع غیر علمی مطرح کند .

 

آیتی گفت : معیار دوم این است که پرسش در فضای غیرقابل کنترل مطرح شود مثل این که فردی سوال را در جایی مطرح می کند و نمی تواند پاسخ سوال را به تمامی دریافت کنندگان سوال ارائه دهد .

 

 حجت الاسلام آیتی با اشاره به شبهاتی که امروزه ذهن جوانان را درگیر کرده است بیان داشت : نسل جدید سنی مذهب ها و وهابیون سعی دارند ما را نقد درون مذهبی کنند ، مثل علامه امینی که غدیر را با استفاده از منابع اهل سنت به اثبات رساند .

 

وی افزود ؛ فردی مثل آقای قفاری تلاش کرده تا از بین منابع شیعی ، شیعه را نقد درون مذهبی کند . به عنوان مثال ایشان ادعا کرده اند  : به اعتراف عالمان شیعه اکثریت شیعیانی که معاصر امام زمان بوده اند تولد امام زمان را انکار کرده اند .

 

  حجت الاسلام آیتی ادامه داد : منبع آقای قفاری کتاب فرق الشیعه نوشته جناب نوبختی است که در آن اینگونه ذکرشده است ؛ بعد از شهادت امام عسگری شیعه ۱۴ فرقه شد و۱۳ فرقه تولد مهدی را انکار کردند .

 

آیتی ضمن بیان نقاط ضعف استنادات این شبهه گفت : وقتی قفاری می گوید ۱۳ یا ۱۴ فرقه به معنی اکثریت جمعیت شیعه نیست ، چرا که ممکن است این فرقه ها در اقلیت باشد مثل زمان حال که شیعه سه فرقه اثتی عشری ، اسماعیلیه و زیدیه دارد و حال انکه اکثریت جمعیت شیعیان را اثنی عشری تشکیل می دهد و با همین توضیح قفاری خلع سلاح می شود .

 

حجت الاسلام و المسلمین نصرت الله آیتی ضمن بیان  شبهه دیگری پیرامون غیبت منجی عالم بشریت اظهار داشت : قفاری می گوید : من از کتابهای شیعه اثبات می کنم بنیانگذار غیبت یهودی مسلمان شده ای به نام عبداله بن سبأ است .

 

وی افزود که قفاری باز هم به کتاب فرق الشیعه نوبختی استناد کرده و می گوید ؛ وقتی خبر شهادت علی را به عبدالله بن سبأ دادند گفت ؛ اگر هفتاد شاهد بر من گواه دهند که علی کشته شده است و مغز سرش را برایم بیاورند باز هم من معتقدم که ایشان غایب شده است .

 

آیتی افزود : اهل سنت طبق این صحبت عبدالله بن سبأ می گویند او بنیانگذار غیبت شیعه است .در حالی که شیعه معتقد است عبدالله بن سبأ برای اولین بار برای غیبت مصداق ( حضرت علی ) بیان کرد .

 

نصرت الله آیتی ادامه داد : فرق است بین کسی که برای غیبت مصداق بیاورد با کسی که اندیشه غیبت را پایه گذاری کند . چرا که زمانی که پیامبر از دنیا رفت عمر بن خطاب گفت « پیامبر از دنیا نرفته بلکه غایب شده و نزد خدای خودش رفته و خواهد آمد » این مطلب بیانگر آن است که اندیشه غیبت قبل از زمان عبدالله بن سبأ نیز وجود داشته است .

 

حجت الاسلام آیتی در پایان گفت : از سخن عمر چنین برمی آید که مردم در زمان پیامبر صلی الله ناآشنا با اندیشه غیبت نبوده اند و در نتیجه بنیانگذار اندیشه غیبت عبدالله بن سبأ نبوده است .

   شنبه 11 آذر 13961 نظر »

پاسخ به شبهه

«حلول ربیع مبارک نیست! ایام محسنیه و ادامه عزا تا ۸ ربیع الاول!»

 

ماه ربیع

 

متن شبهه

حلول ربیع مبارک نیست! هفته اول ربیع سخت ترین روزهای اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود و هست و ایامیه که تمام مصیبت های اهل بیت از این هفته شکل میگیره

۱ غصب خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام

۲ حمله وحشیانه به بیت حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمومنین

۳ آتش زدن درب خانه حضرت

۴ اهانت به دختر پیامبر و شکستن پهلو و بازوی ایشان

۵ شهادت حضرت محسن علیه السلام

۶ بستن دستهای امیرالمومنین برای بیعت و… فکر نمیکنم این مصایب مصیبت های کوچکی باشه که بخواهیم جشن بگیریم و شادی کنیم. اکثر مراجع و علما این ایام رو به عزاداری مشغولن .ان شاالله نهم ربیع ما از عزا در میاییم و روز نهم ربیع شادی میکنیم

 

” پاسخ شبهه

۱_ همانگونه که قبلا هم گفته شده هجوم به بیت وحی و شهادت حضرت محسن از قطعیات است. تاریخ این رخداد در دهه اول ماه ربیع الاول می باشد.

 

۲_ فضائل و برکات زیادی در ماه ربیع الاول وجود دارد که از مهمترین آنها ولادت پیامبر اعظم(ص) و آغاز امامت امام زمان(عج) است. قطعا رحمت و برکتی بزرگتر از وجود مقدس پیامبر (ص) بر زمین نازل نگشته و این ماه را مبارک گردانیده است.

 

۳_ بزرگانی چون سید بن طاووس و مرحوم جواد آقاملکی تبریزی از عظمت و برکات ماه ربیع الاول بسیار گفته اند و شیخ عباس قمی نیز می گوید: “روز اول علما گفته ‏اند مستحب است که براى تشکر نعمت سلامتى رسول خدا(ص) و أمیر المؤمنین(ع) روزه بدارند و زیارت آن دو بزرگوار در این روز مناسب است".‏

 

۴_ اقامه عزا در مناسبتها فضیلت است و هر شخص بنا به تشخیص و حجت شرعی خود به آن اقدام می کند.

 

۵_ پرداختن و الزام سایرین به ایام مختلف عزا که سابقه طولانی نداشته و در سیره بزرگان دیده نشده، بخشی از جامعه را پس از این افراط، به تفریط در مجالس اهل بیت(ع) می کشاند.

 

۶_ مراجع بزرگی چون آیات عظام مکارم شیرازی و شبیری زنجانی نیز خلاف نظر نویسنده موضع گیری کرده و موافق با دهه سازی های عزاداری نیستند.

 

حتما برای مطالعه نظر آیت الله مکارم شیراز ی و شبیری زنجانی به لینک های زیر مراجعه فرمائید 

 

http://yon.ir/Makarem1

http://yon.ir/shobeiri

shayeaat.ir/post/451

   دوشنبه 29 آبان 1396نظر دهید »

آیا استخاره در روایات آمده است ؟

استخاره

 

از وجود مبارک امام باقر رسیده است که شما خودتان را بر کتاب خدا عرضه کنید .وجود مبارک امام باقر علیه السلام فرمود عقایدی که دارید ، اخلاقی که دارید قبل از این که استخاره کنید تفسیر کنید ، ما گاهی بین دو کار مخیر یا مردد هستیم و نمی دانیم کدام حق است و کدام باطل ، خیلی به ما دستور استخاره ندادند .


استخاره کردن دو قسم است یک دعای مخصوص استخاره است که واقعا اول و آخرش نور است و این در صحیفه سجادیه است ، هر کسی تصمیم گرفت کاری انجام دهد ولو به حسب ظاهر خیر است ، خیرش را از خدا بخواهد ، همین طور وارد کار نشود این یک دستور اکید اسلامی است و جزو سند ماست و بسیار هم کار خوبی است و این استخاره یعنی طلب خیر .

اما آن استخاره که انسان قبل از این که مشورت کند ، قبل از این که ارزیابی کند ، فورا به قرآن تغعل بزند ، این مورد در دستورات ما وجود ندارد ، البته زمانی که انسان متحیر شد حرف دیگری است .

آن چه امام باقر علیه السلام فرمود این بود که مهمتر از استخاره تفسیر است ، تمام کارهایتان را بر قرآن عرضه کنید ، ببینید آیا مطالب و معانی قرآنی آن را امضا می کند یا خیر . برای کسانی که در حوزه و دانشگاه هستند آشنایی با یک دوره قرآن لازم است .


وقتی ترازو را فهمیدیم ، عقاید را با ترازو می فهمیم ، یعنی وقتی امام می فرماید خودتان را به قرآن عرضه کنید یعنی این بحث تنها مخصوص فقیه اصولی نیست ، جمیع اخلاق را بر قرآن عرضه کرد ..

 

 

بخشی از سخنان آیت الله جوادی آملی، شنیده شده .

کلیدواژه ها: استخاره
   سه شنبه 9 آبان 1396نظر دهید »

ایا خداوند محدود به مکان است ؟

روایت کرده شعبی که حضرت امیرالمومنین علیه السلام از مردی شنید که می گفت : سوگند به خدایی که بواسطه هفت طبقه محتجب است .

امیرالمومنین علیه السلام تازیانه خود را بجانب او بلند کرد و فرمود: وای باد ترا !خداوند متعال برتر و بالاتر از ان است که بواسطه چیزی محتجب و مستور گشته و یا چیزی از او محتجب و پوشیده شود .

منزه و متعالی است ان خدایی که مکان او را نتواند در بر گیرد و چیزی در جهان بر او مخفی و پوشیده نماند ، و او به همه اسمانها و زمین و جهانیان اگاه و عالم است .

ان مرد گفت ایا لازم است از سوگند خود کفاره دهم ؟

امیرالمومنین علیه السلام فرمود : تو به خدا سوگند نخوردی تا کفاره ای بر تو لازم باشد ، زیرا انچه محتجب با هفت طبقه باشد خدا نیست و سوگند تو به ان خدایی بود که چنین باشد .

و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که : یکی از دانشمندان علمای یهود نزد امیرالمومنین علیه السلام امده و عرض کرد ؛ یا امیرالمومنین خدای تو در کجاست ؟

امیرالمومنین علیه السلام فرمود : وای بر تو ! کدام نقطه و مکانی را می شود فرض کرد که پروردگار متعال در انجا نباشد ، پس چگونه از محل او استفسار می کنی ؟

خداوند متعال در همه جا هست ، و او پیش از هر موجودی بوده است ، و متصور نیست که چیزی قبل از اوجود داشته باشد و او بعد از هر چیزی خواهد بود و بودن موجودی بعد از او باطل و غلط است و نهایت و انتهایی قبل او نباشد ، و همه نهایتها در مقابل وجود ابدی او منتهی و منقضی  می شود و او منتها و مرجع همه نهایتها و موجودات می باشد .

 


دیده شده در احتجاج طبرسی  ، احمدبن علی بن ابی طابب طبرسی  ، ترجمه حسن مصطفوی ، ج ۲ ص ، ۲۶۴.

   سه شنبه 2 آبان 1396نظر دهید »

نشانه های کمبود شخصیت 

 

حجت الاسلام والمسلمین محمدمسلم وافی در جلسه اخلاقی که در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد ضمن اشاره به مباحث تربیتی در جلسات گذشته اظهار داشت : تربیت خودکنترلی یا واکسینه بودن بهترین نوع تربیت است .


وی ادامه داد : برای خودکنترلی ۴۸روش تربیتی وجود دارد .

محمد مسلم وافی با بیان اولین روش تربیتی خودکنترلی گفت : ایجاد یا تقویت شخصیت در متربی مهمترین فاکتور در تربیت است .
وی افزود: برای این که بفهمیم فرد  شخصیت محکمی دارد یا خیر باید نشانه های کمبود شخصیت را بشناسیم .

حجت الاسلام وافی گفت : از جمله نشانه های کمبود شخصیت  در افرادی است که زیاد و زود تقلید می کنند .

وافی افزود : دومین نشانه کمبود شخصیت در  افرادی است که زود جوگیر می شوند .

محمد مسلم وافی سومین نشانه افراد کم شخصیت را زیاد استفاده کردن از کلمه ” نمی شود ” و نمی توانم ” عنوان کرد و اظهار داشت : وقتی به کودک می گویید که این لبوان را بردار و فلان جا بگذار ، پاسخ می دهد نمی توانم ، یا می گوید چطور این کار را انجام دهم .


وافی برای تقویت شخصیت راهکارهایی بیان نمود و اظهار داشت : اولین راه تقویت  شخصیت ، شخصیت داشتن خود مربی است . پدر و مادر خودشان باید دارای شخصیت باشند . پدر یا مادری که به راحتی در منزل از الفاظ نامناسب استفاده می کنند فرد شخصییتی نیستند .

وی با اشاره به روایت امیرالمومنین افزود : من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته ؛ اگر کسی کرامت نفس داشته باشد هیچ کس از او اسیب نمی بیند .

حجت الاسلام والمسلمین محمد مسلم وافی مسولیت دادن به طرف مقابل را دومین راه افزایش شخصبت خواند و بیان داشت : مسولیتی که به فرد یا کودک داده می شود باید در توان او باشد و اگر از عهده انجام مسولیت برنیامد نباید او را توبیخ کرد .

وافی در پایان این جلسه اخلاق تربیتی افزود : راه دیگر تقویت شخصیت مشورت کردن با فرد است .

 

   یکشنبه 30 مهر 13961 نظر »

1 2 3 ...4 ... 6 ...8 ...9 10 11 12 ... 18

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 150
  • دیروز: 398
  • 7 روز قبل: 4398
  • 1 ماه قبل: 36714
  • کل بازدیدها: 829517
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1