« قمر بنی هاشم ، انسانی کاملخصوصیات بارز حضرت عباس علیه السلام »

انقلابی کردن جامعه 

 

 

اگر كسي بخواهد انقلابي باشد بايد جريان سقيفه را كاملاً بداند, جنگ جمل را بداند, چطور علي‌بن‌ابيطالب را با آن عظمت و جمال و جلال علمي كه داشت خانه‌نشين كردند. امروز كه دشمن نفوذي‌تر است و آگاه‌تر است و سياست‌بازتر است و خطرناك‌تر است…

 

 مي‌گويد؛ بعد از رحلت وجود مبارك پيغمبر(صلی الله عليه و آله و سلم) حضرت امير به عنوان شاخص‌ترين مرد آن روزگار بود، همه هم به عظمت حضرت امير آگاهي داشتند. زني در جهان اسلام همسان صديقه كبرا(سلام الله عليها) نبود و نيست، نه فاطمه زهرا(سلام الله عليها) دومي داشت نه حضرت امير. بعد از رحلت پيغمبر، وجود مبارك صديقه كبرا چند شبانه‌روز درِ خانه مهاجر و انصار پيغام مي‌داد سفارش مي‌كرد، بياييد علي‌بن‌ابي‎طالب را ياري كنيد هيچ كسي حركت نكرد. بعد از گذشت چند مدت كه خود حضرت امير به حكومت رسيد، يك زن ديگري كه مي‌دانيد كيست، آن زن به مردم همين مدينه گفت بياييد علي‌بن‌ابي‎طالب را بكُشيد، صدها نفر شمشير كشيدند و آمدند ….

 چطور شد دختر پيغمبر مردم مدينه را دعوت مي‌كند بياييد علي را ياري كنيد كسي جواب نمي‌دهد، عايشه مي‌آيد مي‌گويد بياييد علي را بكُشيد صدها نفر شمشير مي‌كشند.

پس مي‌شود در عصر پيغمبر كه تازه حضرت را دفن كردند، شخصيتي كه مثل حضرت امير شناخته‌شده بود, شخصيتي مثل زهرا(سلام الله عليها) شناخته‌شده بود، اين ديگر كسي نبود كه «سيّدة نساء العالمين» بودنِ او را نشنيده باشند. پس مي‌شود ملّتي كه پيغمبر را درك كرد, امام را درك كرد, صديقه كبرا را درك كرد او را طرزي فريب داد كه حق را زير پا بگذارد و باطل را علني كند.

 

سفارشي نيست كه ما بگوييم آقايان انقلابي باشيد, انقلاب را حفظ كنيد, در انتخابات شركت كنيد علمي است. تا نهج‌البلاغه روشن نشود مثل كفايه درسي نشود, مثل رسائلدرسي نشود، انسان راز و رمز بيگانه‌ها را نفهمد كه چگونه مي‌شود يك ملت نبوي و علوي را خاك كرد, چگونه مي‌شود عمروعاص‌ها را حاكم كرد, چگونه مي‌شود باطل را بر حق پيروز كرد, چگونه مي‌شود دهان حق را بست، نه حوزه انقلابي مي‌شود نه دانشگاه.

 

اين نامه را وجود مبارك حضرت امير براي مردم مصر نوشت، فرمود نگوييد ما رهبري مثل علي داريم, نگوييد مسئولي مثل مالك اشتر داريم «إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ»؛ فرمود ما در ميدان جنگيم «لاَ تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلاَّ غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً» اين كلمات بوسيدني است. فرمود همه ما الآن در سنگر هستيم. دشمن آماده است و دارد حمله مي‌كند. اينها كه در سنگرند چه كار مي‌كنند؟ مي‌خوابند. يا می‎بينيد كساني كه در ماه مبارك رمضان روزه دارند وقتي مي‌خواهند وضو بگيرند آب را مضمضه مي‌كنند آب را كه نمي‌خورند. فرمود خواب در چشم شما فقط بايد به صورت مضمضه باشد «لاَ تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلاَّ غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً» اين انقلاب است. همه ما الآن بايد از اين نظر كه اگر از بيگانه‌ها غافل هستيم به اندازه مضمضه دهان، همان يك لحظه غافل باشيم بقيه بايد بدانيم كه دارند چه كار مي‌كنند.

 

 … مردم وقتي انقلابي مي‌شوند كه حوزه انقلابي باشد, دانشگاه انقلابي باشد، محور فكري اين است. حوزه هم با رسائل و مكاسب انقلابي نمي‌شود، حوزه با نهج‌البلاغه انقلابي مي‌شود. اين نامه ( نامه ۶۲ ) سي صفحه است كه متأسفانه دو صفحه‌ آن در نهج‌البلاغه آمده.

 

حضرت فرمود من وضع خودم را روشن مي‌كنم، شما هم وضع خود را روشن كنيد! هم دين در خطر است, هم مملكت در خطر است, هم مردم; اين سه عنصر را خوب تبيين كرد. در عهدنامه مالك، آن‎جا حضرت به مالك چه فرمود؟ فرمود مالك! دين بود, نماز بود, روزه بود, مكه بود, حج بود, عمره بود؛ اما اسير بود. مالك «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا». مگر الآن اسلام در سعودي نيست, مگر در بحرين نيست، مگر در اين كشورهاي مزدور بيگانه نيست، نماز هست. فرمود نماز, اسيرِ اينهاست، نمازجمعه اسير اينهاست, سخنراني اسير اينهاست, حج و عمره اسير اينهاست. اين بيان صريح حضرت است در نهج‌البلاغه؛ «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا». پس معلوم مي‌شود، ممكن است جمعيتي نماز بخوانند, روزه بگيرند, حج بروند, نمازجمعه داشته باشند, نماز جماعت داشته باشند, سخنراني داشته باشند؛ اما سخنرانيِ اسير, نمازِ اسير, آن نماز اسير كه ديگر عمود دين نيست.

 

فرمود مالك! ما نيامديم قيام كنيم كه خودمان راحت باشيم، ما آمديم دين را آزاد كنيم، دينِ آزاد به مردم شرف مي‌دهد؛ آن وقت ما نه اختلاسي داريم, نه نجومي داريم, نه زنداني داريم. اين حرف‌هاي ضروري حوزه است، حوزه و دانشگاه اينها را بايد از حفظ بداند.

 «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ» علي كه خانه‌نشين بشود, صديقه كبرا(سلام الله عليهما) كه خانه‌‌نشين بشوند، دين به اسارت مي‌رود، «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا». حضرت نامه‌اي كه براي مردم نوشت، فرمود شما اگر بخواهيد بخوابيد رهبرِ تنها چه كند؟ استاندار و مسئولِ خوب چه كند؟ محور اصلي قيام, مردم‌اند، مردمِ متفكّر، آنها كشورشان را حفظ مي‌كنند.

 

 فرمود اگر مردم خواب باشند ما سه اصل را از دست خواهيم داد: يكي خطر متوجه دين مي‌شود, يكي خطر متوجه مملكت مي‌شود: يكي اينكه خطر متوجه خود مردم مي‌شود؛ اين درس‌ها خواندني نيست؟! حوزه كه از اينها خبر ندارد، حداكثر خبري كه حوزه و دانشگاه از نهج‌البلاغه داشته باشند آن كلمات قصار است و چند جمله نصيحت! چطور مي‌شود حرف صديقه كبرا را كسي گوش ندهد و حرف عايشه را گوش بدهد؟!

 

چطور مي‌شود علي‌بن‌ابي‎طالب را بگذارد كنار و عثمان را مطرح كند؟!

وجود مبارك حضرت امير فرمود اينها كه بر مالك و عمار مسلّط شدند، اينها مثل گوسفند و گاو به بيت‌المال حمله نكردند. مي‌دانيد اين گوسفند و گاو وقتي وارد مزرعه مي‌شود اين علف را مي‌خورد تمام شد و رفت، اين علف بعد از دو روز باز رشد مي‌كند؛ اما اين شتر چون گرسنه است خبري از علف ندارد آنچه را كه در بيابان است از ريشه مي‌كَند؛ لذا جايي كه شتر تغذيه كرد مدت‌ها علف روييده نمي‌شود، چون ريشه‌اي نمي‌ماند. تعبيري كه وجود مبارك حضرت امير درباره حكومت عثمان دارد كه اينها با بيت‌المال چه كار كردند، فرمودند: «يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خَضْمَ الْإِبِلِ»، نه «خضمة البقر», نه «خضمة الشاة»، گوسفند و گاو اين روي علف را قطع مي‌كنند ريشه است، بعد روييده مي‌شود؛ مثل اختلاس كه وقتي كه چند هزار شد اين‌طور مي‌شود «يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خَضْمَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ»؛ بهار كه شد اين شتر وقتي وارد آن منطقه بيابان مي‌شود كه چهارتا علف روييده اين را با آن دهن پهني كه دارد از ريشه مي‌كَند، اين مي‌شود اختلاس چند هزار ميلياردي، اين مي‌شود نجومي! آن وقت مالي در مملكت نمي‌ماند كه شما بخواهيد اشتغال و توليد ايجاد كنيد، بايد برويد بانك وام بگيريد كه اوّل بدبختي است. اين جمله ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا﴾ كه فعل مضارع است و مفيد استمرار است، فرمود: ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا﴾ كسي با بانك‎های ربوي كه قدرت توليد ندارد, قدرت اشتغال ندارد. اين حرف‌ها در حوزه، درس‌خواندني است با مطالعه كه حلّ نمي‌شود, با درس هم حلّ نمي‌شود، چون با بناي عقلا و فهم عرف و لغت، مراجعه كردننهج‌البلاغه حلّ‌شدني نيست، اين استاد قوي غني مي‌خواهد تا كلمات را براي ما معنا كند ما بفهميم حضرت امير چه مي‌خواهد بگويد.


وقتي انقلابي مي‌شوند كه حوزه انقلابي باشد, دانشگاه انقلابي باشد، محور فكري اين است. حوزه هم با رسائل و مكاسب انقلابي نمي‌شود، حوزه با نهج‌البلاغه انقلابي مي‌شود

 

 

 

جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۷/ ۲/ ۹۶ ، شنیده شده .

   دوشنبه 11 اردیبهشت 1396


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 286
  • دیروز: 1459
  • 7 روز قبل: 7962
  • 1 ماه قبل: 42526
  • کل بازدیدها: 883148
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1