نامزدی قدم 

 

خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود . هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم ، گاهی وقت ها مادرم هم می آمد . آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم ، سر ظهر بود داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد به پایین می آمدم ، که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد ، جا خوردم زبانم بند آمد برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد . پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد ، صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد .

 

آنقدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم ، بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آن جا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم . زن برادرم ، خدیجه ، داشت از چاه آب می کشید ، من را که دید ، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد . ترسیده بود ، گفت ؛ « قدم ! چی شده . چرا رنگت پریده ؟! »

 

کمی ایستادم تا نفسم آرام شد . با او خیلی راحت و خودمانی بودم ، او از همه زن برادرهایم به من نزدیک تر بود ، ماجرا را برایش تعریف کردم ، خندید و گفت : « فکر کردم عقرب تو را زده ، پسر ندیده !» ….

 

آن شب از لابه لای حرف های مادرم فهمیدم آن پسر ، نوه عموی پدرم بوده و اسمش هم صمد است . از فردای آن روز آمد و رفت های مشکوک به خانه ما شروع شد و مراسم شیرینی خوران و نامزدی در خانه ما برگزار شد  ………..

 

یک شب خدیجه من را به خانه شان دعوت کرد ، زن برادرهای دیگرم هم بودند ، برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی ، موقع خواب یکی از زن برادرهایم گفت : « قدم ! برو رختخواب ها را بیاور »

 

رختخواب ها توی اتاق تاریکی بود که چراغ نداشت ؛ اما نور ضعیف اتاق کناری آن را روشن می کرد ، وارد اتاق شدم و چادر شب را از روی رختخواب ها کنار زدم ، حس کردم یک نفر توی اتاق است ، می خواستم همان جا سکته کنم ؛ از بس که ترسیده بودم با خودم فکر کردم « حتما خیالاتی شده ام » چادر شب را برداشتم که صدای حرکتی را شنیدم ، قلبم می خواست بایستد گفتم : « کیه ؟!» 

 

اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم چیزی نمی دیدم .

 منم نترس ، بگیر بنشین ، می خواهم باهات حرف بزنم .

صمد بود ، می خواستم دوباره در بروم که با عصبانیت گفت : « می خواهی دوباره فرار کنی ، گفتم بنشین » 

 

اولین باری بود که عصبانیتش را می دیدم ………

 

خیلی ترسیده بودم گفتم الان برادرهایم می آیند ، خیلی محکم جواب داد :« اگر برادرهایت آمدند من خودم جوابشان را می دهم ، فعلا تو بنشین و بگو من را دوست داری یا نه ؟! » 

ازخجالت داشتم می مردم ، آخر این چه سوالی بود ! جواب ندادم .

 

دوباره پرسید : « قدم ! گفتم مرا دوست داری یا نه ؟! این که نشد هر وقت مرا می بینی فرار می کنی ، بگو ببینم کس دیگری را دوست داری »؟! 

 

_ وای نه … نه … نه به خدا ، این چه حرفیه من کسی را دوست ندارم ، خنده اش گرفت و گفت :« ببین قدم جان ؛ من تو را خیلی دوست دارم اما تو هم باید من را دوست داشته باشی ، عشق و علاقه باید دو طرفه باشد ، من نمیخواهم از روی اجبار زن من بشوی ، اگر دوستم نداری بگو ، باور کن بدون این که مشکلی پیش بیاید همه چیز را تمام می کنم »

 

……. آهسته گفتم « من هیچ کسی را دوست ندارم فقط فقط از شما خحالت می کشم »

 

نفسی کشید و کفت « دوستم داری یا نه ؟!»

 

جواب ندادم ، گفت : « می دانم دخترنجیبی هستی ، من این نجابت و حیایت را دوست دارم اما اشکالی ندارد اگر با هم حرف بزنیم اگر قسمت شود می خواهیم یک عمر با هم زندگی کنیم ، دوستم داری یا نه ؟»

 

جواب ندادم ، گفت «جان حاج آقایت جوابم را بده دوستم داری یا نه »؟

آهسته جواب دادم : « بله »

انگار منتظر همین یک کلمه بود …..

 

دیده شده در کتاب دختر شینا ، خاطرات قدم خیر محمدی کنعان ( همسر سردار شهید حاج ابراهیمی هژیر ) خاطره نگار ، بهناز ضرابی زاده ، خلاصه صفحات ۲۱ تا ۴۲  

 

   یکشنبه 24 بهمن 13951 نظر »

تحریم های تمام نشدنی علیه ایران 

 

 

غربی ها با این تصور که با افزایش تحریم ها علیه ایران و در تنگنا قرار دادن مردم ایران می توانند، ایرانی ها را از جمهوری اسلامی روگران کنند هر روز بر شدت آنها می افزایند، غافل از اینکه اعمال این تحریم ها نه تنها تاثیری بر دیدگاه ایرانی ها نسبت جمهوری اسلامی ندارد، بلکه  این تحریم ها باعث می شود که مردم ایران چهره پلید دشمن خویش را بهتر ببینند و علاقمندی آنها به این نظام را افزایش می دهد.

 

۳۴ سال پیش در روز بیست و دوم یازدهمین ماه سال، انقلابی به رهبری امام خمینی در ایران به پیروزی رسید که توانست سیطره ۲۵۰۰ساله پادهشاهی را از کشور ما برکند و حکومت جمهوری اسلامی را در کشور برقرار کند. در تمام این سالها اما مردم ایران بی توجه به باد و باران و برف  بوران در راهپیمایی این روز خجسته در جا جای وطن پر گهر، شرکت می کنند و در این میان هیچ مشکلی نمی تواند آنها را از حضور در این فرصت تاریخی باز دارد.

 

در دنیای امروز با توجه به نقش موثر  رسانه در تحولات اجتماعی و سیاسی، احساس جمعی مردم بر این است که با این تجمع و راهپیمایی و انعکاس جهانی آن در رسانه ها می تواند تفکر، اتحاد و ارزش های اسلامی ایرانی را به سراسر جهان انتقال دهند. این موضوع نیز یکی دیگر از دلایل نهادینه شدن راهپیمایی ۲۲ بهمن در برنامه سیاسی و اجتماعی ملت ماست

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، غربی هایی که دیگر دستشان از سرمایه های این ملت کوتاه شده بود، شمشیر را از رو بستند و تصمیم گرفتند که با تمام قوا مقابل حکومت جموری  اسلامی که در ایران برقرار شده بود بایستند و تمام توان خود را به کار گیرند تا جمهوری اسلامی نتواند روی پای خود بایستد. تحریم ها از همان ماه های ابتدایی پیروزی انقلاب علیه کشور ایران اعمال شد و غربی ها از هر روشی برای مقابله با ایران استفاده کردند. اما انگار تحریم به تنهایی به  نظرشان کافی نبود  و در سال ۵۹ بالاخره موفق به تحریک صدام حسین برای تجاوز به خاک ایران و آغاز جنگ ۸ ساله علیه ایران شدند. ایرانیان اما در مقابل حمله دشمن بر پاخاستند و نگذاشتند که یک وجب از خاک وطن به دست اغیار بیفتد و در این میان چه بسیار جوانمردانی که در جبهه های جنگ، شراب شهادت را نوشیدند و خانواده های خود را تنها گذاشتند. اینکه صدها هزار نفر برای بقای نظام جمهوری اسلامی از چنگال دشمنان به جبهه های جنگ رفتند و دیگر هرگز به خانه هایشان باز نگشتند، یکی از مهم ترن دلایلی است که ما ایرانی را به حضور پر شکور در راه پیمای ۲۲ بمهمن ماه تشویق می کند.

 

از دلایل حضور پرشور هر ساله مردم در این راهپیمایی تکرار خاطره ۲۲ بهمن ۵۷ در ذهن مردم است. مردم که تجربه پیروزی از طریق همین راهپیمایی ها و تجمعات را دارند با تکرار آن به دنبال یادآوری آن خاطره شیرین هستند

 

یکی از ترفندهایی که قدرت های غربی در سالهای اخیر علیه جمهوری اسلامی به کار بسته اند، استفاده از تهدیدات متفاوت بود. غربی ها بارها در سخنرانی های خود اعلام کرده اند که در صورت بی تاثیر ماندن تحریم ها از گزینه حمله نظامی استفاده خواهند کرد. زمانی که مردم ایران در راه پیمایی ۲۲بهمن حضور به هم می رسانند، به غربی ها اعلام می کنند که حتی اگر تمام دولت های غرب علیه ایران با هم متحد شوند و قصد تجاوز به مرزهای این کشور را داشته باشند، جوانان امروز هم مانند جوانان نسل های پیش، سینه را در مقابل آماج تیرها دشمنان سپر می کنند و نمی گذارند که دشمن جرئت تجاوز به یک وجب از خاک کشورشان را داشته باشد.

 


حضور گسترده خانواده ها در راهپیمایی ۲۲ بهمن باعث میشود که فرزندان این خانواده ها هم حضور در این راه پیمایی سرنوشت ساز را از خانواده هایشان یاد بگیرند و پس از اینکه خود در سنین جوانی قرار گرفتند، به تنهایی در این مراسم حضور پیدا کنند و فرهنگ حضور در صحنه در اذهان آنها درونی شود.

 


از دیگر دلایل حضور پرشور هر ساله مردم در این راهپیمایی تکرار خاطره ۲۲ بهمن ۵۷ در ذهن مردم است. مردم که تجربه پیروزی از طریق همین راهپیمایی ها و تجمعات را دارند با تکرار آن به دنبال یادآوری آن خاطره شیرین هستند. در دنیای امروز با توجه به نقش موثر  رسانه در تحولات اجتماعی و سیاسی، احساس جمعی مردم بر این است که با این تجمع و راهپیمایی و انعکاس جهانی آن در رسانه ها می تواند تفکر، اتحاد و ارزش های اسلامی ایرانی را به سراسر جهان انتقال دهند. این موضوع نیز یکی دیگر از دلایل نهادینه شدن راهپیمایی ۲۲ بهمن در برنامه سیاسی و اجتماعی ملت ماست.

 

در هر حال حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، بیش از هر سالی ضرورت دارد و این حضور باعث می شود که غرب دریابد اعمال تحریم های غیر انسانی اش هیچ تاثیری بر نگرش مردم ایران در خصوص حکومت جمهوری اسلامی ندارد و تا پای جانشان پای ان نظام و خون شهدا ایستاده اند.۱

 

پس در ۲۲ بهمن امسال حتما اطراف را خوب تماشا کن. همت و باکری و خرازی را ببین، اصلا تلاش کن بوی مصطفی احمدی روشن و دوستان دانشمند اش را استشمام کنی.

شعار بده قربه الی الله!

شعار بده برای جلب رضایت الله!

شعارهای من و شما تضمین کننده موفقیت این انقلاب است.

به یاد مظلومین امت اسلام که برای بر زبان جاری کردن یک “الله اکبر” شکنجه می شوند و در خون خودشان غرق می شوند هم فریاد بکش! فریادهای هر ساله ما همه جهان عرب را بیدار کرده است.

بیداری را ارج می نهیم و شعارهای مهم را برای همه جهانیان تکرار می کنیم تا بشنوند و به دنبال رمز پیروزی ایرانیان بگردند. ۲

 

 

۱_ دیده شده در http://article.tebyan.net/236894/چرا-باید-در-راهپیمایی-شرکت-کنیم_
۲_دیده شده  http://www.seratnews.ir/fa/news/53316/چرا-شرکت-کردن-در-راهپیمایی-۲۲-بهمن-مهم-است_

 

کلیدواژه ها: راهپیمایی ۲۲ بهمن
   پنجشنبه 21 بهمن 13953 نظر »

چرا انقلاب ایران به پیروزی رسید؟

 

 انقلابی که در ایران به وقوع پیوست، در تاریخ به عنوان تنها انقلابی که در صدد برآمد که طرز تفکر یک ملت را صرفا از دیدگاه معنوی تغییر دهد، ثبت خواهد شد.

 

این انقلاب از یک مذهب الهام گرفته است و کاملا از نقطه نظر مذهب - یعنی اسلام - اجرا شده است. و فقط به همین دلیل، این انقلاب در رتبه ای بالاتر از دیگر انقلابهایی که در نقاط دیگر اتفاق افتاده اند، قرار می گیرد. طرح ریزی انقلاب (اسلامی) به طرف روح بشر نشانه رفته است نه عقل او!

 

هنگامی که ندای امام برای انقلاب (اسلامی) رسید، این پیام با غیرت مذهبی مردم آمیخته شد و هیچ قدرتی بر روی زمین نتوانست آنرا متوقف کند. این بزرگترین سلاح برای انقلاب بود. رویه قاطع (انقلاب) کمترین مقاومت و بیشترین پذیرش را توسط توده مردم، تضمین کرد موفقیت انقلاب تنها در این حقیقت نهفته است که (انقلاب) فطری و کاملا بر مبنای اصول اسلامی بود. انقلاب هیچ اهمیتی برای عقاید غرب و اصول شرق قایل نیست - که معمولا بر نظریات ساده اندیشانه انسانی بنیان نهاده شده اند - تئوریهایی که معمولا عمیق نیستند و کاملا با نوسانات روشنفکری و ملاحظات مادی آمیخته شده اند.

 

تئوریهایی که قدرت را متمرکز کرده اند و یک طبقه حاکم برخوردار از امتیاز را از میان گروه اندکی ایجاد کرده اند، که بر اکثریت بدبخت اعمال قدرت می کنند. نظریاتی که انسان را از جامعه جدا کرده است و فرد را با کوشش های خودخواهانه اش در زندگی شخصی - از همنوعانش جدا کرده ست بنابراین انقلاب (اسلامی) ، قدرت را اسطوره زدایی و غیر متمرکز کرد و به مردم سپرد و این هرگز در هیچ جای تاریخ جهان اتفاق نیفتاده بود! برای اولین بار، افراد معمولی و تا بحال غیر متمایز و مستضعف جامعه توانستند به اربابان قدرت تنه بزنند!

 

طبیعتا انقلاب مجبور بود که با مخالفان هم از درون و هم از بیرون مواجه بشود.

مخالفتها از درون عمدتا از معدودی طبقه مرفه ناشی می شد که بیم داشتند که ثروتهای مادیشان را که اغلب آنها را با ابزارهای مشکوک به دست آورده بودند - از دست بدهند.

 

مخالفت ها از خارج و عمدتا هم از غرب و هم از شرق ناشی می شد و اقمارشان در داخل نیز بسیار زیاد احساس خطر می کردند از آنجا که اربابانشان احساس خطر می کردند و آنها نیز به دلیل مجاورت فیزیکی با ایران، بیشتر این احساس خطر را داشتند. جریان پیوند شرق و غرب (علیه انقلاب اسلامی) ، فلسفه روشن انقلاب را تصریح کرد.

 

تفکر اروپا - مدار به کفایت احساس خطر کرد و به همین جهت به کوشش های خرابکارانه نامحدود برای از بین بردن انقلاب و تمامی ارزشهای آن، دست یازید. ایران می بایستی با هر وسیله ضروری و ممکن متوقف می شد!

 

شکست غرب در قدردانی از اشتیاق هم نوعان بشر، برای تغییر و کرامت شخصی، در ذهن انسان غربی وحشت و ترسی را موجب شد که پیامد آن اینست که غرب خود اولین قربانی است و این خسارت غرب خیلی بیشتر از خساراتی است که آنها به انقلاب اسلامی وارد آورده اند.

ادامه »

   چهارشنبه 20 بهمن 13951 نظر »

انقلاب اسلامی از زبان فردوست 

 

این یک انقلاب کامل ولی قدم به قدم و مرحله به مرحله بود ، که مسلما تاریخ نظیر آن را ثبت نکرده است و به همین علت موفق بوده و موفق خواهد بود . از روزی که انقلاب در مقیاس کوچک به منظور طرد رژیم آغاز شد ، به عنوان رئیس « دفتر ویژه اطلاعات » از جزئیات آن می توانستم مطلع شوم و مطلع می شدم .

 

امروزه وقتی این اجزا را کنار هم می گذارم و کل طرح را مجسم می کنم ، می بینم که در هیچ انقلابی چنین نظمی برای مدت نسبتا طولانی نمی توانسته وجود داشته باشد ، انقلاب ها همیشه ظرف چند روز و با یک عملیات سریع و خشن به پیروزی رسیده اند ، در حالی که انقلاب ایران با حوصله زیاد و قدم به قدم به پیروزی رسید .

 

در این انقلاب اعمال خشونت آمیز از سوی مردم در حداقل بود و از طریق خسته کردن و فرسوده کردن ارگان های دولتی ( اعم از نظامی و غیر نظامی ) و دربار و شخص محمدرضا به پیروزی رسید . 

 

هیچ انقلابی چنین نبوده و معمولا سازمان دهندگان انقلاب ها طولانی کردن آن را مساوی با عدم موفقیت می دانند ، ولی انقلاب ایران طی حدود ۹ ماه روز به روز کوبنده تر شد و مسافت طولانی خود را با موفقیت طی کرد .

 

این اولین نمونه ای است که چنین فرم انقلاب ، که مسلما در تاریخ جهان ، علی رغم این که انقلاب های زیادی به ثبت رسیده است ، نمی توان نظیر داشته باشد . آن چه درباره انقلاب نوشته شد نمی تواند جنبه تملق گویی داشته باشد و این انقلاب بزرگتر از آن است که فردی مانند من اجازه تملق به خود دهد ..

 

 

دیده شده درکتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، ویراسته عبدالله شهبازی ، نشر مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد اول ، صفحه ۵۶۸.

   دوشنبه 18 بهمن 13955 نظر »

واقعیتی که محمد رضا پهلوی جدی نگرفت :

 

واقعیت دیگری که محمدرضا پهلوی جدی نگرفت ، نفوذ روحانیت بود ، هر چند پس از ۱۵ خرداد سال ۴۲ ، توسط مقدم ترتیبات لازم در ساواک برای اطلاع از حوزه ها داده شد و هر چند محمد رضا از نفوذ امام خمینی و مخالفت های ایشان اطلاع داشت ولی او تصور می کرد که از طریق ایجاد رابطه با چند فرد سرشناس و به خیال او متنفذ ، در حوزه ها و با پرداخت میلیون ها تومان در سال به این قبیل افراد توانسته روحانیت را هوادار خود کند !

 

اگر در بین روحانیت مخالفت دیده می شد ساواک طبق سلیقه محمد رضا به « اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه » و نفوذ کمونیست ها یا فعالیت ناراضیان بالفطره نسبت می داد و واقعیت ها را نمی دید . 

 

واقعیت این بود که اصولا مردم ایران هرگاه دچار حکام ظالم می شدند ، پناهگاه آن ها مسجد و زیارتگاه ها و پناهنده آن ها روحانیت بود . لذا ، مردم آن روحانیتی را دوست داشتند که در مقابل حاکم سالم و در کنار مردم مظلوم بایستد و نه آن روحانی که با حاکم ظالم کنار بیاید . 

 

شاید تعجب کنید که من نیز چنین روحیه ای داشتم ، در صورتی که نه مظلوم واقع شده بودم و نه به من ظلمی شده بود به هر حال از کودکی در خانی آباد علاقه مردم را به همان آسید محمود همسایه مان دیده بودم ، که زمانی که با زور پلیس رضا خان از او خلع لباس شد ، صد درجه محبوبتر و محترم تر شد . این روحیه در من بود و بی آن که خود بخواهم زمانی که می شنیدم فلان مجتهد عالی قدر نزد محمدرضا آمده ، یکباره ارزش آن مجتهد نزد من صفر می شد . لذا من در همان موقع رویه هیچ یک از مجتهدینی را که نمایندگان محمدرضا را می پذیرفتند قلبا قبول نداشتم و برایشان ارزشی قائل نبودم و تصور نمی کنم که حتی خود محمد رضا نیز برای این افراد ذره ای ارزش و احترام قائل بود . 

چون او نیز مانند من می دانست که لباس این افراد دکان است و درون آن خالی است .

 

…… محمدرضا در مقابل دو عامل نارضایتی مردم و نفوذ روحانیت ، احساس قدرت می کرد ، او قویترین ارتش خاورمیانه را در اختیار داشت ، نیروهای انتظامی و ساواک قوی در سطح کشور گسترده بودند ، دولت و مجلسین را در اختیار داشت و در اقشار و سطوح مختلف جامعه تعدادی طرفدار داشت ؛ همان کسانی که از خوان نعمت او استفاده می کردند ، آمریکا و انگلیس نیز این نیروی عظیم را برای ثبات محمد رضا کافی می دانستند ، اما انقلاب شروع شد و همه غافلگیر شدیم .

 

 

دیده شده در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، ویراسته عبدالله شهبازی ، نشر مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد اول ، صفحه ۵۶۷ _ ۵۶۸.

   پنجشنبه 14 بهمن 1395نظر دهید »

شهید سید حسین علم الهدی فرمانده سپاه هویزه 

 

 

خاطره ای از برادرساکی

روزی وارد سپاه هویزه شدم که ثبت نام نماییم ، کفشهایم را درآوردم و داخل سالن شدم ، بعد از چند لحظه که برگشتم ، باران آمده بود و زمین گل بود ، به یکی از آن برادران که از آن طرف به این طرف می آمد گفتم : لطفا کفش هایم را بده ، اما ایشان توجه نکرد ، بلافاصله دیدم یکی از پاسداران رفت و کفشهای مرا آورد ، من خیلی ساده تشکر کردم .

 

بعد از چند دقیقه اذان گفتند و دیدم همان برادری که کفش های مرا آورد ، امام جماعت است ، از بچه ها پرسیدم : ایشان کیست ؟

گفتند : او حسین علم الهدی فرمانده سپاه است .

من بسیار شرمنده شدم که ایشان کفش مرا آورده بود و بسیار شیفته اخلاقش شدم .

 

 

خاطره ای از برادر شریفی 

شب عملیات هویزه حسین درخواست آب کرد که بتواند غسل کند ، اما وب به اندازه کافی نداشتیم ، گفت : به اندازه شستن سرم آب داشته باشیم کافی است .

گفتم : فردا عملیات است و در گرد و غبار فردا دوباره سرت کثیف می شود .

گفت : به هر حال می خواهم سرم را بشویم .

گفتم : مگر می خواهی به تهران بروی .

گفت : « نه ! فردا می خواهم به ملاقات خدا بروم ».

 

 

خاطره ای از برادر سردار شریفی

شهید علم الهدی همیشه قرآنی همراهش بود که حتی در جنگ هنگامی که کمی وقت پیدا می کرد ، قرائت می نمود .

وقتی جنازه شهید علم الهدی پیدا شد مثل جنازه مولایش حسین علیه السلام طوری تانک بر بدن او و یارانش رانده شده بود که آرپی جی که همراهش بود ، پرس شده بود و جسد وی طوری پودر شده بود که استخوانی نمانده بود ، به جز آن قرآن .

 

 

دیده شده در کتاب ۱۴ سردار شهید ، احمد امامی راد ، انتشارات حدیث نینوا ، ص ۱۶۸، ۱۶۹.

 

   شنبه 9 بهمن 139511 نظر »

به نسل های آینده بگوئید:

فرازی از وصیت نامه شهید حجت الاسلام محسن عرب بهشتی 




شما برای ان که موفق باشید باید نکاتی را رعایت کنید :

 

۱_ تنهای تنها به خاطر رضای خداوند کار کنید و خشنودی او را طلب کنید .

 

۲_ امید و توکلتان به خدا باشد و از او یاری بجویید .

 

۳_ با وحدت و انسجام بیشتری به کارها بپردازید .

 

۴_ از تفرقه و جدایی پرهیز کرده و از مسایل ریز و بیهوده که یقینا از وساوس شیطانی است ، خودداری کنید .

 

۵_ در مسایل با دید بنگرید .

 

۶_ جاذبه و دافعه اسلامی داشته باشید .

 

۷_ اخلاقی خوش و نیکو و اسلامی داشته باشید و با خوشرویی با دیگران برخورد کنید .

 

۸_ مسایل اخلاقی ،عرفی و عملی اسلام را رعایت کنی .

 

۹_ عبادت و بندگی تان را بیشتر کنید و دعا زیاد بخوانید و حتما نماز شب بخوانید .

 

۱۰_ همواره با روحانیت در خط امام در تماس بوده و پشتیبان کسانی باشد که در خط امام هستند .

 

به نسل های آینده بگویید و در تاریخ ثبت کنید که ما رزمندگان اسلام ، با هدف و انگیزه دفاع از اسلام و کشور اسلامی مان ، به جنگ با عراق آمده ایم . با عمل و آگاهی به این مطلب که اگر به جبهه بیاییم ، تمام وجودمان در خطر مرگ و از بین رفتن طاهری است ، به جبهه آمده ایم و احساساتی نیامده ایم ، بر اساس شناخت و معرفت حرکت کرده ایم ….

 

 

دیده شده در کتاب به پا خاستگان دیروز ، به کوشش مریم سادات ذکریایی و احمد فخاری . نشر روزگار ، ص ۱۵۰ 


   چهارشنبه 29 دی 13952 نظر »

علت سقوط پهلوی 

امروزه عده کمی از مردم ایران معتقدند که نباید انقلاب ۵۷ صورت می گرفت و باید اجازه می دادند که ایران راه پیشرفت را طی می کرد ، این عده معتقدند که ایران تنها کشوری است که وقتی گذشته اش را می بینی گویا داری به آینده نظر می کنی !!

حال سوال مهم اینجاست که چرا انقلاب صورت گرفت مگر خاندان پهلوی چه مشکلی داشتند که مردم علیه آنها قیام کردند و رژیم پهلوی را سرنگون کرده و یک حکومت دینی را بر سر کار آورده اند.
ما در اینجا سعی می کنیم فقط تاریخ را از زبان برخی افراد و بزرگان بیان کنیم :


محمد رضا پهلوی به روایت آیت الله خامنه ای :

«محمدرضا را هم انگلیسیها تثبیت کردند. بعد از دوره‌ی حکومت دکتر مصدق، کودتا را امریکاییها به راه انداختند و البته از دست انگلیسیها ربودند و آنها خودشان تسلط پیدا کردند. اینها در اغلب امور این کشور، وابسته بودند. مستشاران امریکایی و دهها هزار امریکایی دیگر در مهمترین مراکز نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی این کشور شغلهای حساس و درآمدهای گزاف داشتند و آنها در حقیقت کارها را انجام می‌دادند و به آنها خط می‌دادند.

دستگاه اطلاعاتی این کشور را امریکاییها و اسرائیلیها به‌وجود آوردند. در سیاستها، تابع نظرات انگلیسیها و در این اواخر، تابع نظرات امریکاییها بودند. در زمینه‌ی منطقه‌ای و جهانی، حتی در زمینه‌های اقتصادی - مثلا قیمت نفت چقدر باشد، فروش نفت چگونه باشد، وضع شرکتهای خارجی در نفت ایران به چه کیفیت باشد - در همه‌ی این مسائل مهم و حساس، آن چیزی کاری را انجام می‌دادند که از آنها خواسته شده بود! البته منافع خودشان را هم در نظر داشتند.»۱



خاندان پهلوی به روایت علی پهلوی



علی پهلوی یکی از نوادر افراد باقی مانده از خاندان پهلوی است که مسلمان شده است و به گفته خودش با کار کردن و بدون دزدی خودش را بالا کشیده ولی آمریکا و رضا پهلوی صدای او را خفه می کنند ، علی پهلوی معتقد است :
«ا طرافیان و فرح پهلوی کارهائی کردند که هم مخالفت روحانیت را به دنبال داشت و هم ملت را زده کردند.


یادم می‌آید وقتی روی زمین کار می‌کردم، زارعین تلویزیون خریده بودند، (من تلویزیون را برای خود قدغن کرده بودم) یک روز متوجه شدم کسی سرکار نیست، دیدم در اتاق ۱۰ نفر آنجا نشسته‌اند و یک خواننده فرانسوی که آواز می‌خواند را می دیدند، انگار یک آدم از کره مریخ دیده‌اند، دهن باز به آن نگاه می‌کردند. شاه می‌خواست مردم مسلمان ایران را عوض کند. این یکی از دلیل‌های مهم انقلاب است.


آنقدر وضعیت بد شده بود که حتی چندین بار دیدم زمانی که مردم می‌گفتند «مرگ بر شاه» درباریان کادیلاک خود را کنار می‌گذاشتند و با مردم شعار می‌دادند. شاه دیگر کسی را نداشت و نمی‌توانست که بماند..


علی پهلوی می گوید :
فرح عامل مهمی برای انقلاب بود، به قدری کارهای زننده کرد. اطرافیان همه دزد بودند، دربار شاه اعجوبه ای بود. از زمانی که مسلمان شدم دیگر به دربار نرفتم ولی قبل از آن می‌رفتم و اوضاع را می‌دیدم، واقعاً خجالت‌آور بود.

یک بدی که شاه داشت این بود که به راحتی می‌شد هندوانه زیربغلش گذاشت. احتیاج داشت که بهش بگویند: قربان شما فوق‌العاده هستی، شما نور جهان هستی، اگر این حرف‌ها را می‌زدی، هرچی که می‌خواستی از این بابا می‌گرفتی. شاه از این لحاظ ضعیف بود.

شاه فرح را عصبانی کرد. شاه خیلی بی‌وفائی کرد. فرح خیانت زیادی از شاه دید که من به چشم عوض شدنش را دیدم، فرح خواست خواست جبران کند. شاه در 1975 سرطان گرفت و ضعیف شد و تحت درمان قرار گرفت، فرح از روی عقده خواست بگوید من مملکت را در دست دارم و شاه هیچ کاره است و کارهای نابه‌جائی کرد که مردم عصبانی شدند.»۲


خاندان پهلوی به روایت روزنامه نگار فرانسوی



« روزنامه‌نگار فرانسوی: «اگر در كوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهند و جواب آنها را جمع كنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»

کام نیوز می نویسد :در ابتدا رژیم سعی می‌كرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی مردم مخفی نگه دارد و همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان و كم‌كم رابطه باریك خود را با مردم قطع كنند و دربار به یك اشرافیت و طبقه‌ای تبدیل شود كه هیچ چیز بین آنان و مردم را پیوند نزند.

فساد دربار نه‌تنها در چهار دیواری كاخ‌های پهلوی نماند، بلكه در تمام اركان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هرچه به دربار نزدیك‌تر بودند بیشتر به مظهر فساد تبدیل می‌شدند و كم‌كم از درون می‌پوسیدند و ناگهان فرو می‌ریختند. ممكن است در هر رژیمی فسادی رخ بدهد، اما آنچه منجر به بی‌اعتمادی مردم می‌شود، دو موضوع است:

۱- برخورد نكردن نظام و نهادهای آن با فساد.

۲- رخنه كردن فساد در بدنه و در رأس نظام كه در این صورت فساد نهادینه خواهد شد.

فساد در رژیم شاه به علت مبتلا شدن به هر دو موضوع، جزئی از ماهیت آن شده بود تا جایی كه فساد دربار كم‌كم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عكس‌العمل واداشت»۳


محمد رضا پهلوی به روایت فرح دیبا



فرح دیبا (پهلوی) در گفت‌وگو با روزنامه آلمانی « دی ولت »، از شاه انتقاد کرده که «بیش از حد سرگرم سیاست خودش بود. او به آدم‌های عوضی اعتماد کرد. دست بسیاری از ژنرال‌ها و کارمندان بلندپایه را باز گذاشت»


و درباره شکنجه در دوران پهلوی گفته است: «ما اشتباه کردیم. آنچه هم در زمان ما رخ داد بد بود.»


فرح در پاسخ به سؤالی درباره انتقادهای شاه از غرب گفت: «ما خیلی زیاد حرف زدیم و خیلی طولانی. بهتر بود دهانمان را می‌بستیم. با توجه به قدرت و نقش قوی غرب ما می‌توانستیم بیشتر بی‌شهامتی یا واقع‌گرایی نشان بدهیم.»

فرح در مورد علت سقوط رژیم پهلوی می گوید :« بعد از انقلاب ما از خودمان می‌پرسیدیم ما چه اشتباهی کردیم. خیلی چیز‌ها مطرح می‌شد، فشاری که از طریق اصلاحات اجتماعی و اقتصادی شاه بر کشور وارد می‌شد. در کشور جریانات مختلفی وجود داشتند: کمونیست‌ها و روحانیت. فشار غرب هم بر این افزوده می‌شد. فشار آمریکایی‌ها، بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها. آن‌ها ما را در افزایش قیمت نفت مقصر می‌دانستند و اینکه شاه از اوپک پشتیبانی می‌کند. غرب به این دلیل گذاشت ایران سقوط کند. وقتی که من امروز انتقاد رسانه‌ها و سیاستمداران غربی علیه جمهوری اسلامی را می‌شنوم باید بگویم: طبعا ما بی‌خطا نبودیم، اما ما نیت خوبی داشتیم. همسر من می‌خواست اول ایران را به لحاظ اقتصادی توسعه بدهد تا بعد به آزادی سیاسی برسد. ما به زمان زیادی نیاز داشتیم و به اشتباه افتادیم. ما کور شده بودیم. ما به جای آنکه نگران متعصبان مذهبی باشیم، نگران کمونیست‌ها بودیم.»۴


به نظر می رسد که خود خاندان پهلوی بهتر از دیگران می دانند که عامل سقوطشان چه بوده و در خلوت ، خود را سرزنش می کنند که چرا بیش از آن که به مسایل داخل ایران توجه کنند نظر اجنبی ها برایشان مهم بوده است .

 


۱_دیده شده در  http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=28648

۲_ دیده شده در http://nasr1212.blog.ir/1394/10/04/تفاوت-شاه-با-امام-خمینی-از-زبان-نوه-رضاخان-ناگفته-های-علی-پهلوی-از-فسادخاندان-پهلوی-وسقوط-شاه

۳_دیده شده در  http://www.akamnews.com/Pages/News-ناگفتههای_فساد_اخلاقی_فرح_پهلوی_عکس_-684.aspx

۴_دیده شده در  http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/4995/0/گفت‌وگوی.فرح.با.دی‌ولت:.بهتر.بود.دهانمان.را.می‌بستیم.html

   سه شنبه 28 دی 1395نظر دهید »

 ‍ تاریخ به روایت آیت الله مصباح یزدی



انگيزهٔ جمعيت انقلابی فدائيان اسلام، که توسط سيد مجتبی نواب صفوی تأسيس گرديد، انگيزهٔ سياسى محض نبود، بلکه حرکت اوليهٔ آنان يک حركت دينى محض بود. نواب صفوی که در نجف در حال تحصيلات دينی خود بود، پس از مشاهدهٔ مقالهٔ کسروی در روزنامهٔ اطلاعات، که در آن طعن‌های فراوانی به اسلام زده شده بود، به منظور مبارزه با كسروى به ايران آمد.


پس از اطمينان نواب نسبت به مرتد بودن او و نيز پس از تماس‌هايی که با برخی از علمای بزرگ آن زمان داشت، تصميم گرفت حكم خدا را درباره او اجرا كند. بنابراين قتل کسروی يك حركت سياسى نبود و كسروى نيز يك شخصيت سياسى و يا رهبر يك حزب خاص نبود.


نواب صفوی، از يک سو، به دليل انسى كه با بسيارى از علماى بزرگ همچون علامهٔ امينى و آيت‌آلله مدنى داشت، معارف اسلامى را به خوبی فرا گرفته بود و از ديگر سو، به واسطهٔ دارا بودن ويژگى‌هاى خاص روحى، از شجاعت و شهامت لازم برای عمل به فريضهٔ امر به معروف و نهی از منکر برخوردار بود؛ از اين‌رو، پس از تشخيص وظيفهٔ شرعی، به آن جامهٔ عمل پوشاند و کسروی را ترور کرد.


اقدام مهم ديگر جمعيت فدائيان اسلام، قتل رزم‌آرا بود. وی برای سرکوبی نهضت ملی ايران، که در آن زمان به اوج خود رسيده بود، بسيار تلاش می‌کرد. از اين رو، در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ ، خليل طهماسبی ، يکي از اعضاي اين جمعيت او را به قتل رساند و به اين ترتيب، استعمارگران انگلیسی یکی از عوامل داخلي خود را از دست دادند و همين امر زمينه را برای ملی شدن صنعت نفت فراهم ساخت.


در سايهٔ مجاهدت‌های اعضای اين جمعيت بود که در دل خيانتکاران و مخالفان ملی شدن صنعت نفت هراس افتاد و آنان که بيم از جان خود داشتند، مجبور به همراهی با مردم در اين زمينه شدند و همين امر نهضت ملي شدن صنعت نفت را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به همراه داشت.


جريان از اين قرار بود که کميسيون نفت مجلس آن زمان، که در رأس آن دکتر محمد مصدق قرار داشت، تحت چنين فضایی ناچار گرديد تا ملی شدن صنعت نفت را تصويب نمايد و ضمن گزارشی از مجلس بخواهد که براي تعيين شيوهٔ اجراي اصل ملی شدن، مأموريت کميسيون را دو ماه تمديد نمايد. مجلس شورا هم در ۲۴ اسفند و مجلس سنا در ۲۹ اسفند گزارش را تصويب کرد و صنعت نفت ايران پس از پنجاه سال ملی گرديد



برگفته از متن سخنرانی آیت الله مصباح یزدی ، دیده شده در سایت رسمی آیت الله مصباح یزدی

   دوشنبه 27 دی 13954 نظر »

شهید سرتیپ علی اکبر حاجی پور ، فرمانده تیپ یک ، معاونت لشکر ۲۷ محمد رسول الله .




 خاطره ای از فتح الله ناد علی  

یکی دوهفته قبل از والفجر یک ، برای شناسایی منطقه ما را به دیدگاه لشکر منطقه ۳۱ برد، قبلا با فرماندهی آن لشکر هماهنگ شده بود ، ولی به خاطر بی اطلاعی  ، نگهبان از ورود به دیدگاه جلوگیری کرد و گفت « می بخشید ، نمی شه ، دستور داده اند کسی وارد نشود » 

 

حاجی که فرماندهی چند گروهان و گردان و دسته را به عهده داشت ، آنقدر با متانت عمل کرد که همه را متعجب ساخت . 

 

او با کمال خونسردی گفت : « باشه جانم ، فقط با قرار گاه تماس بگیر و بگو حاجی پور از لشکر ۲۷ آمده »


نگهبان به داخل سنگر خودش رفت پس از لحظاتی بازگشت و گفت : ،« باید مرا ببخشید ، قبلا به ما اطلاع نداده بودند . بفرمائید » 

 

… دشمن بعثی حاجی پور را می شناخت ، در قله های غرب و دشت جنوب ، بارها از رشادت های این پیر میدان دیده اسلام زخم خورده بود . به حدی که رادیو عراق بارها از او به زشتی یاد کرد و از او زخم خورده بود .


 

دیده شده درکتاب ۱۴ سردار شهید ، احمد امامی راد ، انتشارات حدیث نینوا ،۱۲۶

   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

1 2 ...3 ... 5 ...7 ...8 9

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1672
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1