پرهیز از عیب جویی
در روابط بین مردمی و در جامعه اسلامی کسی که با مودت و محبت به سوی شما رو می کند به او طعن نکنید و عیب او را به رخ او نکشید و از او عیب جویی نکنید .
اگر او یک خطایی دارد و یک گناهی دارد که اسی. دست این سیعه است لازم نیست که این چاه را حتما به رخ او بکشید .
صوت درس اخلاق
اسرار ذکر لاحول ولاقوة الا بالله
دفع بلا و رفع غم و غصه
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: کسى که در هر روز صد بار بگوید لا حول و لا قوة الا بالله خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها غم و غصه است.
تأخیر زمان مرگ
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: آن کس که هزار بار بگوید لا حول و لا قوة الا بالله خداى تعالى حج خانه اش را روزى اش خواهد نمود و اگر مرگش نزدیک باشد، خدا آن را به تأخیر خواهد انداخت تا حج را روزى اش سازد.
ذکر سر بریده امام حسین (علیه السلام )
در دمشق شنیده شد که سر مطهر امام حسین (ع ) مى گوید: لا حول و لا قوة الا بالله . گنجى از بهشت رسول خدا (صل الله علیه وآله ) فرمود: بسیار «لا حول و لا قوة الا بالله» بگویید که آن از گنج هاى بهشت است .
دور شدن هفتاد بلا
راوى مى گوید شنیدم که امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: کسى که بگوید لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم خداى عزوجل به خاطر آن هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها خفه شدن است .
رفع درد و اندوه
از پیغمبر اکرم (صل الله علیه وآله ) روایت شده است که فرمودند: سخن لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم.گنجى از گنجهاى بهشت است و آن باعث شفا یافتن از نود و نه درد است که آسانترین آنها اندوه است.
شفاى هفتاد و دو نوع درد
رسول خدا (صل الله علیه وآله ) فرمود: هر کس که نعمت هاى فراوان به وى برسد الحمد لله رب العالمین بسیار بگوید، و آن که تهیدستى به وى فشار آورد لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم زیاد بگوید که آن گنجى از گنج هاى بهشت است و شفاى هفتاد و دو نوع درد است که کمترین آنها اندوه مى باشد.
هرگاه اندوهگین شدى
از امام صادق (علیه واله ) روایت شده است که در سفارشى فرموده اند: اى ، سفیان ! هر گاه خدا به یکى از شما نعمتى عطا فرمود، بایستد و خداى عزوجل را ستایش و سپاس گوید، یعنى بگوید الحمد لله و هر گاه روزى اش برسد، باید درخواست آمرزش کند، یعنى بگوید استغفر الله و هر گاه اندوهگین شود، بگوید لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم.
داروى نود و نه بیمارى
از رسول خدا (صل الله علیه واله ) روایت شده است که فرمودند: گفتن لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم دارویى است که نود و نه بیمارى را بهبود مى بخشد که آسانترین آنها اندوه است و معناى این کلمه چنین است هیچ حرکت و نیرویى جز به سبب و خواست خدا پدید نیامد.
رفع شدن بلایا
از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود: هر گاه نماز بامداد و مغرب خواندى ، هفت بار بگو: بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم زیرا هر که آن را بگوید، به او نرسد جنون و جذام و برص ، و نه هفتاد نوع از انواع بلا امام صادق (علیه السلام ) نقل است که پیامبر (ص ) فرموده اند: هر کس که فقر به او روى آورد، این ذکر را زیاد بگوید: لا حول و لا قوة الا بالله .
مرتفع شدن انواع بلیات
از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که رسول گرامى خدا (ص) فرمودند: هر کس سه بار بگوید بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم خداوند تعالى نود و نه نوع از انواع بلا را از او دور سازد که آسان ترین آنها خفگى است.
درمان بیمارى و ندارى
اسماعیل بن عبدالخالق گوید: مردى از اصحاب پیامبر (ص) دیر به خدمت ایشان رسید و سپس نزد آن حضرت آمد. رسول خدا (صل الله علیه وآله ) به او فرمود: چه چیزى موجب دیر کردن تو شد از آمدن نزد ما؟ عرض کرد: بیمارى و ندارى . فرمود: آیا به تو دعائى یاد ندهم که خدا به وسیله آن بیمارى و ندارى را از تو ببرد؟ عرض کرد: چرا یا رسول الله . پیامبر (ص ) فرمود: بگو «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم ، توکلت على الحى الذى لا یموت و الحمد لله الذى لم یتخذ (صاحبة و لا) ولدا و لم یکن له شریک فى الملک و لم یکن له ولى من الذل و کبره تکبیرا.» گوید: درنگى نکرد که نزد پیغمبر (ص ) بازگشت و عرض کرد: یا رسول الله خداوند بیمارى و ندارى را از من برد.
صد بار بعد از نماز صبح
امام رضا (علیه وآله ) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار،، بسم الله الرحمن الرحیم ، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم بگوید، به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است
اینها از مردم نیستند
امروز ایستگاه مترو شلوغ بود.
فریبا هم آمده بود ، مثل همیشه.
همان خانم دست فروش سی و پنج ساله ای که هر روز کله ی سحر خودش را هزار جور بزک می کند تا وسط قطار مترو بیشتر به چشم بیاید بلکه زودتر دونات هایش را بفروشد و زودتر برود پی زخم های زندگی َش.
صبح برای همه شروع شده و همه باید می دویدند.
حتی پسر شانزده_هفده ساله ای که در ورودی متروی صادقیه بساط کرده بود و بی خیال غرور جوانه زده اش ژیلت و لیف و شال و کلاه می فروخت.
صبح برای همه شروع شده بود.
برای کاسب. برای نانوا. برای دانشجو. حتی برای راننده ای که ما را تا مترو رساند و از گرانی بنزین خون گریه کرد.
برای همه. و این همه قبل بیرون زدن از خانه، قرآن سر طاقچه شان را بوسیده و از خدای نازل کننده اش طلب روزی حلال و برکت کرده بودند.
جماعت امروز و هر روز ملت من با تمام گرانی ها و با تمام نداری ها فریاد هم اگر دارند، می زنند اما قرآن سر طاقچه شان حرمت دارد. نه… ساده باید باشیم اگر فکر کنیم قرآن هایی که امروز صبح در آتش سوخت به دست فریبا خانم سوخت و آن پسر بچه و راننده مان.
معصومه رمضانی
مستحبات و اعمال شب و صبح جمعه
مستحب است که در شب جمعه ذکر سبحان اللّه و اللّه اکبر و لا اله الااللّه را زیاد بگوید.
۲_بسیار صلوات فرستادن در این شب از مستحبات است . روایت شده است که صلوات فرستادن در شب جمعه، برابر است با هزار حسنه و محو می کند هزار گناه را و بالا می برد هزار درجه را. امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: ((چون عصر روز پنج شنبه می شود، ملائکه از آسمان به زیر می آیند با قلمهای طلا و صحیفه های نقره و به غیر از صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) تا غروب جمعه چیزی نمی نویسند.))
۳ _ مستحب است که انسان در آخر روز پنج شنبه استغفار کند به این نحو: استغفر اللّه الذی لا اله الا هو الحی القیوم و اتوب الیه توبة عبد خاضع مسکین مستکین لا یستطیع لنفسه صرفا و لا عدلا و لا ضرا و لا حیوة و لا موتا و لا نشورا و صلی اللّه علی محمد و عترته الطیبین الطاهرین الخیار الابرار و سلم تسلیما.
۴ _ خواندن سوره های بنی اسرائیل، کهف، سه طس، الم سجده، یس، ص، احقاف، واقعه، حم سجده، حم دخان، طور، اقتربت، جمعه در شب جمعه مستحب است . اگر فرصت ندارد، سوره واقعه و سوره های قبل از آن که ذکر شدند را بخواند. از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که : ((هر که در هر شب جمعه، سوره بنی اسرائیل بخواند، نمی میرد تا به خدمت حضرت قائم (علیه السلام ) برسد و از اصحاب آن حضرت باشد.))
۵ _ مستحب است که خواندن شعر در شب جمعه ترک شود.
۶ _ مستحب است که انسان در شب جمعه، در حق مؤ منین زیاد دعا کند.
۷ _ مستحب است که دعاهای وارده را در شب جمعه بخواند. امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((هر که در شب جمعه در سجده آخر نافله شام هفت مرتبه این دعا را بخواند چون فارغ شود آمرزیده شده باشد و اگر در هر شب، چنین کند بهتر است و دعا این است : اللهم انی اسئلک بوجهک الکریم و اسمک العظیم اءن تصلی علی محمد و آل محمد و اءن تغفرلی ذنبی العظیم . دعاهای دیگری نیز وارد شده است که در مفاتیح الجنان و کتب دعا موجود می باشد. ۸_ خواندن دعای کمیل در شب جمعه نیز مستحب می باشد.
۹_ سزاوار است که دعای اللهم یا شاهد کل نجوی که در شب عرفه خوانده می شود، خوانده شود.
۱۰ _ مستحب است که انسان در شب جمعه، ده مرتبه بگوید: یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد و آله خیر الوری سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة
۱۱ _ مستحب است که انسان در شب جمعه، انار تناول کند و در انار خود دیگری را شریک نکند. همچنین سزاوار است که دستمالی در زیر آن پهن کرده تا دانه اش را ضبط کند، سپس از آن بخورد.
۱۲_ مستحب است که انسان بین دو رکعت نافله صبح و فریضه صبح روز جمعه صد مرتبه بگوید: سبحان ربی العظیم و بحمده استغفر اللّه ربی و اتوب الیه .
۱۳_ مستحب است که در سحر و شب جمعه این دعا خوانده شود: اللهم صل علی محمد و آله وهب لی الغداة ….
۱۴_ مستحب است که چون صبح روز جمعه طالع می شود، این دعا را بخواند: اصبحت فی ذمة اللّه و…
۱۵ _ مستحب است که پیش از نماز صبح جمعه سه مرتبه بگوید: استغفر اللّه الذی لا اله الا هو الحی القیوم و اتوب الیه در روایت است هر کس این را بخواند، گناهانش گر چه بیشتر از کف دریا باشد، آمرزیده می شود
راهی برای رسیدن به آرامش
ازسفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله به آقا امیر المومنین علیه اسلام است که یا علی … از مراتب یقین یکی این است که آنچه را که خدا به تو عنایت کرده، دیگری را منعم آن نعمت ندانی و او را بهخاطر آن نعمت حمد نکنی.
و چیزی هم که خدای متعال از تو باز داشته و به تو نداده، تقصیر آن را گردن دیگری نیندازی و بهخاطر آنچه که خدا به تو نداده، کسی را مذمّت نکنی. هیچ حرصی از سوی هیچ حریصی نمیتواند رزق را بهسوی او بکشاند. همچنان که کراهت هیچ کارهی هم نمیتواند رزق را از کسی باز بدارد.
حُکم شاید به معنای حکمت و تدبیر الهی باشد - با حکم و فضل خود… خدای متعال آرامش زندگی و فرح و سُرور را در یقین و رضا قرار داده است. اگر انسان از حالت ریب و تردید و تزلزل روحی و اعتراض و نارضایی نسبت به همه حوادث زندگی خود خارج شد و به مقام رضا رسید، خدای متعال رَوْح و فرح - یعنی آرامش - را به او عنایت خواهد کرد.
متقابلاً خدای متعال، همّ و حزن و اندوه و امثال اینها را، در شک - یعنی ضِدّ یقین، حالت دودلی و تردید - و سخط - یعنی خشمگین بودن از همه حوادث - قرار داده است. چنین انسانی، اگر خدا نیکیای به او دهد، خشمگین است که چرا بیشتر نداد؛ اگر بدیای به او قسمت کند، خشمگین است که چرا متوجّه او شد! برای رسیدن به رَوْح و فرح، بایستی انسان دنبال یقین و رضا بگردد.
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 74 ص 63 شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه 28/06/137
چند همسری مردان
توضیحات دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای درباره نظر ایشان پیرامون مسئله چندهمسری پیرو انتساب برخی دیدگاهها و تعبیرات «چندهمسری مردان»
به حضرت آیتالله خامنهای و با توجه به تأثیر آن بر مسائل خانوادگی و شئون اجتماعی، بخش زن و خانوادهی KHAMENEI.IR ( ریحانه ) فتوا و نگاه معظمله به این مسأله را به شکل مختصر بیان میکند.
در نظر حضرت آیتالله خامنهای بنابر ادلهی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست.
همچنین در نگاه کلان معظمله به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکلگیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکلگیری آن مؤثر است از جمله:
حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجملگرایی و رقابتهای مادی خانوادهها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفهی دستگاههای حکومتی و رسانهها در تسهیل امر ازدواج جوانان.
بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالباً به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظمله به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی»
هرگز نباید اختلافات علمی به اختلافات عملی منجر شود
هم پیامبر(ص) و هم حضرت امیر(ع) فرمودند اختلاف مانند تیغ تیزی است که دین را از ریشه می زند در نتیجه باید بر مبنای مسلّمات که مشترک میان همه مسلمانان است اختلافات علمی را با مذاکره، گفتگو، نقد و بحث علمی حل کرد؛ این شیوه، یا افکار را به هم نزدیک می کند یا به نزدیک شدن متفکرین به هم منجر می شود.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی هفته وحدت ، دیدار علمای اهل سنت کردستان/آذرماه1397
نقش عایشه در تاریخ اسلام
آنچه در این کتاب میخوانید نقش عایشه در تاریخ اسلام ترجمه فارسی کتاب احادیث ام المومنین عایشه و ادوار حیاتها تألیف سید مرتضی عسکری است. مؤلف در این کتاب، با استناد به منابع حدیثی و تاریخی، به بررسی گوشههایی از وقایع صدر اسلام پرداخته است. وی احادیثی را که از عایشه نقل شده، جمع آوری و مقایسه کرده و از طریق سنجش این احادیث، تصویری روشن تری از پارهای از وقایع تاریخی صدر اسلام ارائه کرده است.
از آن رو که مؤلف، زندگانی عایشه را در ابعاد گوناگون و بدون غرض ورزی بررسی کرده است، این کتاب نزد دانشمندان منصف اهل سنت نیز از جایگاه بلندی برخوردار است.
این کتاب بارها تجدید چاپ شده است. علاوه بر زبان فارسی، به دیگر زبانها از جمله زبان انگلیسی، ترجمه شده است. ترجمه انگلیسی آن، تحت عنوان «The role of Aisha in the history of Islam» منتشر شده است. جلد نخست این کتاب به چهار مرحله از زندگی عایشه میپردازد، نقش عایشه در خانه پیامبر اسلام(ص)، در دوره خلافت شیخین، در دوران حکومت عثمان، و درانقلاب. عایشه در خانه پیامبر بر اساس منابع تاریخی آنچه که در این مرحله از زندگی عایشه به دست میآید اینکه: ام المؤمنین؛ بانویی سخت غیرتمند و حسود طبع بوده است که نمودار بارز آن را در زندگانی زناشوییش با پیغمبر خدا(ص) و طرز برخورد و روابطش با سایر همسران آن حضرت و سایر افراد خانواده و نزدیکان او میتوان سراغ گرفت. او نسبت به حفظ منافع بستگان و نزدیکان نسبی و حزبی خود تعصب سختی داشت و این خصیصه او را به ارتکاب کارهای سخت و اعمال خشن و سخنانی تند وا میداشت دستگاه خلافت توجهی عمیق نسبت به عایشه داشت و مستمریش را بیشتر از دیگر همسران رسول خدا(ص) قرار داد. این مسئله راه را برای رسیدن به بلند پروازیهای او هموار ساخت. به دلیل جلوگیری حکومت وقت، از خروج وی از مدینه، عایشه جز با یاران رسول خدا(ص) معاشرتی نداشت. از این رو، برای وی فرصتی بیان احادیث بسیار از پیغمبر(ص) پیش نیامد؛ زیرا معاصران او، مخصوصا مردم مدینه، صحبت رسول خدا(ص) را درک کرده بودند.
از این رو، احادیث او در دوران حکومت شیخین از نظر کمیت بسیار اندک و بیشتر در تأیید خلافت پدرش و عمر بوده است. عمر که اصحاب خاص پیامبر خدا(ص) از او حساب میبردند، در موارد مختلف تنها از عایشه، سنت پیامبر(ص) را میپرسید و کسب تکلیف میکرد.
نقش عایشه در تاریخ اسلام
ملاک تمییز موسیقی حلال از حرام چیست؟
آیت الله خامنه ای ( مد ظله العالی )
س : ملاک تمییز موسیقی حلال از حرام چیست؟ و آیا موسیقی کلاسیک حلال است؟ بسیار مناسب است که معیار آن را بیان فرمایید. ج: هر موسیقی که به نظر عرف موسیقی لهوی مضل عن سبیل الله که مناسب با مجالس عیش و نوش است باشد، موسیقی حرام محسوب میشود و فرقی نمیکند که موسیقی کلاسیک باشد یا غیر کلاسیک. تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفی مکلّف است و اگر موسیقی این گونه نباشد بخودی خود اشکال ندارد.۱
آیت الله مکارم شیرازی ( حفظ الله )
ملاک و معیار حرمت موسیقی پرسش :مدّتى است پیرامون موسیقى تحقیقاتى را آغاز نموده، لکن به مشکلى برخوردم، که تاکنون برایم حلّ نشده است. بنده به لحاظ عقلى نتوانستم خود را قانع کنم، که اسلام مطلق موسیقى را حرام کرده باشد. و اگر چنین است، باید ملاک و معیارى داشته باشد. این بود که به کتب فقهى و فتاواى بعضى از علماى بزرگوار مراجعه نمودم. متوجّه شدم که در مورد حرمت موسیقى، اختلاف نظر وجود دارد. از ظاهر عبارت شیخ در مکاسب به دست مى آید، که ایشان موضوع حرمت را لهو مى داند امّا بعضى از بزرگواران، خصوصاً امام راحل(قدس سره) طرب را معیار آن ذکر مى کنند. با توجّه به مطالب بالا، خواهشمند است بیان فرمایید: آیا حرمت موسیقى به خاطر مطرب بودن است، که بر اثر مرور زمان (مثل شطرنج) تغییر پیدا کرده و تبدیل به لهو شده است؟ یا از همان ابتدا موضوع و عنوان حرمت موسیقى، لهو بوده و هست؟ در این صورت نظر علماى بزرگوار مبنى بر مطرب بودن را چطور توجیه مى کنید؟
پاسخ :بعید نیست آنچه فقها و مراجع در این زمینه مى گویند، غالباً به یک ریشه باز گردد، هر چند اختلافى در الفاظ آنها وجود دارد. و آن همان است که ما قبلا گفته ایم: آهنگهایى وجود دارد که در مجالس فساد نواخته مى شود، و در کنار آن غالباً هرزگى هاى دیگر وجود دارد. آهنگهایى که گاهى از آن به موسیقى مبتذل، و گاه فسادانگیز، و گاه مطرب، تعبیر مى شود. این آهنگها هر جا، و با هر محتوایى باشد، حرام است ولى آهنگهاى دیگرى هست که چنین نیست. مانند آهنگهاى معروفى که اشعار مختلف مذهبى، مرثیه ها و موزیکهاى نظامى و ورزشى با آن نواخته مى شود، اینها حرام نیست چرا که در تعریف قسم اوّل نمى گنجد. البتّه مصادیق مشکوکى هم وجود دارد که به درستى شناخته نمى شود، که آیا از قسم اوّل است، یا از قسم دوّم؟ و نظر به این که در شبهات تحریمیّه مصداقیّه اصل بر برائت مى باشد، در مصادیق مشکوک برائت جارى مى شود.۲
آیت الله سیستانی ( حفظه الله )
پرسش: معیاری که برای حرمت غنا و موسیقی بیان شده آنست که متناسب با مجالس لهو و لعب باشد لطفا مقصود از مناسب را بیان فرمائید ؟
پاسخ: مقصود از مناسب مجالس لهو و لعب آن است که شنونده موسیقی یا آهنگ ترانه ای - مخصوصا اگر در چنین اموری اهل اطلاع باشد - تشخیص بدهد که این آهنگ در مجالس معصیت و فسق استفاده می گردد و یا اینکه مشابه آن است.۳
۱_ استفتائات
۲_ makarem.ir
عید الزهرا
سوال: آیا جشنی که موسوم است به «عیدُ الزهراء(س)» یا «فَرحَةُ الزهراء(س)» در نهم ربیع، از نظر تاریخی اعتبار دارد؟
عید الزهرا و جشن گرفتن نهم ربیع الاول به دو جهت میتواند باشد: نخست آنکه سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است، دومین مناسبت که بین برخی از مردم به غلط مشهور شده، سالروز قتل عمر بن خطاب است.
اما نسبت به امامت امام عصر از آن جهت که هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسکری است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر سپرده میشود، شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن میگیرند. با این کار یک نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) میکنند، اما در عین حال هیچ گونه توصیهای از سوی معصومین بر جشن گرفتن این روز نداریم.
دومین جهت که بین مردم به غلط مشهور گشته که سالروز قتل عمر، نهم ربیع الاول است، نیز بدون مستند و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد. پس از سه روز درگذشت. بنابر این او در اواخر ذی الحجه درگذشته است.وقتل او در ۹ ربیع الاول فاقد دلیل معتبر است.
بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند که تاریخ قتل خلیفه دوم ۲۶ یا ۲۹ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق است. على بن حسين مسعودى و یعقوبی ، دو تن از مورّخان بنام شیعه همچنین همه تاریخ نگاران اهل سنت بر همین عقیده بوده اند . شیخ مفید در کتاب « مسار الشیعه » آورده است: در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت.
پاسخ این سوال را از بیان استاد رجبی دوانی بشنوید : ??
<< 1 ... 6 7 8 ...9 ...10 11 12 ...13 ...14 15 16 ... 137 >>