خدایا ما را به آنها ملحق و شهادت در راهت را روزی ما گردان ، ای مولای من .
دست و پا زدن در تناقضات
این که مسیحی باشی و درخت کاج را قطع کنی ، در گوشه اتاق بگذاری و تزیینش کنی به خودی خود هیچ عیبی ندارد .
چون تویی و دینت بدون هیچ ادعایی . اما مسلمانی باشی با هزاران عیب جویی از دینت ، هزاران شبهه در احکامت و هزاران دلیل بی دلیلی در توجیه اعمال متناقضت .
ایرادهایی بدتر از قوم بنی اسراییل ، دلسوزی هایی برای جامعه در حد حرف ، آن وقت عکست را در کنار درخت تزیین شده کریسمس منتشر کنی ، نه تنها خنده ندارد که باعث خجالت است .
تمام سهم ایرانی مسلمان از آسیب به طبیعت ، گره زدن سبزه در روز ۱۳ بدر است ، اگر بریدن درخت در فرهنگ و دین ما بود چه ها می گفتید ..؟؟
خدا قوت پیشگامان عرصه تناقض
✍متین
استاد وارد کلاس شد و بدون مقدمه گفت: یه برگه روی میز بذارید تا دو تا سوال بگم.
هی نق و نوق کردیم که استاد نگفته بودین ، نخوندیم, بذارید واسه جلسه ی بعد .
ولی استاد قبول نکرد و ما آماده امتحان شدیم .
انصافا همون که گفته بود. دو تا سوال بیشتر نداد .
سوال اول یه جای خالیه به ظاهر ساده بود که البته اکثرا بلدش نبودیم و سوال دوم تشریحی .
سوال دومو حل کردم .
ولی هر چی فکر کردیم سوال اول یادمون نیومد .
بچه ها شروع کردن به راهنمایی گرفتن .
استاد هم که دید همه توو سوال اول گیر کردن گفت : این سوال مربوط به تمام افراد بشره ، مسلمان ، غیر مسلمان، ایرانی ، خارجی ، قدیم, جدید نداره همه این میل درونشون وجود داره.
سوال هم این بود ” یکی از اساسی ترین انگیزه های روانی انسان در طول تاریخ ، میل به …………… است “
منم هی فکر کردم ?
خدایا چیه ؟ غذاست ، آبه ، لباسه … یه دفعه یه چیزی توی ذهنم جرقه زد و گفتم خود خودشه . ?
نوشتم .
استاد برگه ها رو جمع کرد و یه نگاه به برگه ی اول انداخت .
تعحب کرد.برگه ی دوم هم . جواب ها رو که دید تصمیم گرفت شیطنت کنه و بلند بخونه.
فقط قبلش گفت: یالا جواب سوال رو از صفحه ۲۰ پیدا کنید. با شوق صفحه ۲۰ کتابو باز کردم و جواب سوال رو خوندم .
یخ کردم .?
ای خداااا این چی بود که من نوشتم .?
استاد شروع کرد به خوندن جوابها .
استاد می خوند و بچه ها می خندیدن به جوابهای صد من یه غازشون .
اما من فقط دعا می کردم که یه زلزله در دم بیاد و استاد نتونه جواب منو بخونه .
یا این که استاد در جا یه سکته ی ناقص بزنه .
از جواب بچه ها خندم نمی گرفت .
فقط آب دهنمو قورت می دادم .
یعنی وقتی جواب منو بخونه چی میشه ؟؟
توی همین افکار بودم که استاد بلند و با خنده گفت: آخ آخ فلانی رو ! چی نوشته !
خودم و جمع کردم توی صندلی و سرم رو بین دستام قایم کردم.
نوشته … میل به جنس مخالف …?
بچه ها ده دقیقه فقط می خندیدند ?
بالاخره استاد بعد از کلی خنده سرشو بالا گرفت و به من گفت : میخوای شما یه تبصره به کتاب بزن.
منم خجالت زده به صفحه کتاب نگاه کردم و متن سوال رو دوباره خوندم.
” یکی از اساسی ترین انگیزه های روانی انسان در طول تاریخ ، میل به خداجویی است .”
✍متین
پاسخ جنّ بزرگ، به سؤالات سلیمان
حضرت سلیمان علیه السلام از پیامبرانی بود که خداوند او را بر جنّ و انس و… مسلّط نموده بود. روزی چند نفر از اصحاب خود را همراه یکی از جنّهای بزرگ و گردنکش فرستاد، تا چند ساعتی به میان مردم بروند و گردش کنند و سپس بازگردند و به اصحاب فرمود: در این سیر و سیاحت هر چه را از آن جنّ شنیدید به خاطر بسپارید و وقتی نزد من آمدید برای من بیان کنید. آنها همراه آن جنّ سرکش حرکت کردند تا به بازار رسیدند و امور زیر را از آن جنّ دیدند:
۱. دیدند آن جنّ به آسمان نگاه کرد و سپس به مردم نگریست و سرش را تکان داد.
۲. از آن جا عبور نمودند تا به خانهای رسیدند، شخصی از دنیا رفته و بستگان او گریه میکنند. آن جنّ وقتی که آن منظره را دید خندید.
۳. از آن جا عبور نمودند و افرادی را دیدند که سیر را با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را با وزن (و سنجش دقیق ترازو) میفروشند. آن جنّ با دیدن آن منظره خندید.
۴. از آن جا عبور نمودند و به گروهی رسیدند. دیدند آنها ذکر خدا میگویند و به یاد خدا به سر میبرند، ولی گروه دیگری در کنار آنها هستند و به امور بیهوده و باطل سرگرم میباشند. آن جنّ سرش را تکان داد و لبخند زد.
یاران سلیمان علیه السلام ، از این سیر و عبور بازگشتند و جریان را (در چهار مورد فوق به سلیمان ـ علیه السلام ـ گزارش دادند. سلیمان علیه السلام آن جنّ را احضار کرد و از او از چهار موضوع مذکور پرسید:
۱. وقتی که به بازار رسیدی، چرا سرت را به آسمان بلند نمودی. و سپس به زمین و مردم نگاه کردی و سرت را تکان دادی؟
جنّ گفت: فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب مینوشتند. تعجّب کردم که آنها این گونه با شتاب مینویسند ولی انسانها آن گونه با شتاب سرگرم (امور مادی خود) هستند.
۲. وقتی که به خانهای وارد شدی، شخصی مرده بود و حاضران گریه میکردند، چرا خندیدی؟
جنّ گفت: خندهام از این رو بود که آن شخص مرده، به بهشت رفت، ولی حاضران (به جای خوشحالی) گریه میکردند.
۳. چرا وقتی که دیدی سیر را با پیمانه، و فلفل را با وزن میفروشند خندیدی؟
جنّ گفت: ازاین رو که دیدم سیر را با آن همه ارزش، که کیمیای درمان است با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را که مایه بیماری است با وزن دقیق به فروش میرسانند! از این رو از روی تعجّب خندیدم.
۴. چرا در مورد آن دو گروه که یکی در یاد خدا و دیگری سرگرم لهو و امور بیهوده بودند، سر تکان دادی و خندیدی؟
جنّ گفت: زیرا تعجب کردم که دو گروه، هر دو انسانند، ولی گروه اول بیدار در یاد خدایند، اما گروه دوم غافل و سرگرم در بیهودگی هستند.
اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۷۹.
شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
و گر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه میآید برون،ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سردست
آی!
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!
منم من، میهمان هر شبت، لولیوش مغموم
منم من، سنگ تیپا خورده رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست،
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه میگویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت میدهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان،
دستها پنهان، نفسها ابر، دلها خسته و غمگین،
درختان اسکلتهای بلور آجین، زمین دلمرده،
سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه،
زمستان است
باطن برزخی ما به چه صورتی است؟!
استاد علامه حسن زاده آملی: اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد “بهيمه” است.
و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد “سبع” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكرو تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد “شيطان” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده اند “ملك” است.
و اگر علاوه بر مقام ملكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد “انسان” است.
ممدالهمم در شرح فصوص الحکم علامه حسن زاده املی
«خیر» چیست؟!
«خیر علمی» چیست؟!
چه کسانی در دنیا خیر می بینند؟!
از حضرت امیر(سلام الله علیه) سؤال کردند خیر چیست؟
حضرت در پاسخ این سوال فرمود خیر، داشتن مال و فرزند زیاد نیست، فرزند صالح شرفبخش است، مال حلال، طیب و طاهر باعث برکت است، اینها خیر است.
خیر در دو چیز است؛ در بخش «اندیشه» داشتن علم صائب و در بخش «انگیزه» داشتن حِلم صالح.
تو اگر بتوانی در عبادت بیش از دیگران بروی این خیر توست و اگر کار خیر کردی نگویی من کردهام! فرمود معنای خیر این نیست که ارقام صفر ثروت شخص بیشتر باشد، این یک بارداری و حمّالی برای وراث و دیگران است.
چیزی که انسان باید بگذارد و برود که خیر نیست؛ آری اگر به تولید و ایجاد اشتغال بپردازد و مشکلات جامعه را حل کند، دست چنین کارگری را پیغمبر بوسید؛ وگرنه حضرت فرمود خیر در این نیست که مال تو زیاد شود، یا اولاد تو زیاد بشود بلکه خیر در دو چیز است: در بخش عقل نظر، اندیشه صائب و محققانه و در بخش عقل عمل، حِلم و بردباری.
آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق در شرح کلمه قصار 94 نهج البلاغه.
دو راهی های زندگی
زندگی همه اش وصل است و فصل همیشه سیم ات وصل است ، یا به خدا یا به حضرت ابلیس.
نمیشود هم به خدا وصل باشی هم به جناب شیطان ، با هم جور در نمی آید وصل یکی فصل دیگری است.
اما نمی دانم چرا گیر کردم ، جنگ خوبی و بدی درونم همیشه به راه است ، هم خدا را می خواهم ، هم رنگ و لعاب های پیشکشی حضرت شیطان را .
گیر کرده ام بین دو دنیایی که هر کدام برایم کششی دارد .
هر بار که از حق ، راه کج می کنم ، نمی دانم چه اتفاقی می افتد که دلم گرداب می شود و تند بادهای پی در پی زیر و رویش می کند ، انگار حضرت عشق از من به من مهربانتر است که اینطور طوفان می کند تا برگرددم .
اما بعد از آرامش هر طوفان ، دوباره بد مستی میکنم ، راه گم میکنم و دوباره روز از نو و روزی از نو ..
منم با این درد بی درمان رفت و برگشت .
که در عهد شکنی ثابت قدم مانده ام نه پیشرفت می کنم و نه بزرگ می شوم .
نمی دانم این سردرگمی و بد عهدی که انگار خصلتم شده تا کجا می خواهد ادامه یابد .
ترس آن دارم که در لحظه موعود در عهد شکنی سر کنم
متین
سلام رو به ضریحم جواب می خواهم
سلامِ رو به ضریحم؛ جواب میخواهم
جواب، از لبِ عالیجناب میخواهم
سراب، آمده سیراب، از حرم برود
چقدر، تشنهام از تشنه آب میخواهم
پُر است، از بتِ طاغوت، کعبهی دل من
به دستِ بتشکنت انقلاب میخواهم
اگر چه بیادبم؛ از خجالت آبم کن
غرورِ کوهِ یخم؛ آفتاب میخواهم
به سمتِ دستِ کریمت قنوت، میگیرم
دعایم و نفسی مستجاب میخواهم
حسابِ نوکریام قُربةًاِلیالعشق است
که گفته است، که از تو ثواب میخواهم ؟!
سرِ دوراهِ بهشت و زیارتِ حرمت
من اختیار، در این انتخاب میخواهم
رضا قاسمی
جریان نفوذ عامل اساسی در کاهش جمعیت است
حجت الاسلام و المسلمین سید یاسر موسوی، در سومین جلسه از سلسله جلسات بصیرت افزایی سیاسی که صبح امروز در مدرسه علمیه خواهران کوثر ورامین برگزار شد، با اشاره به نزدیک بودن برگزاری انتخابات مجلس گفت: در این انتخابات باید دقت داشته باشیم که جوانان انقلابی و مومن را وارد مجلس کنیم و بدانیم هستند کسانی که در گذشته ضربات زیادی خود یا وابستگانشان به نظام زده اند، ولی حالا با نام جوان انقلابی برای انتخابات ثبت نام کرده اند.
وی ادامه داد: باید بر این موضوع دقت نظر داشته باشیم که انتخابمان بر اثر تاثیر شعارهای کاندیدها نباشد و نمایندگان را با توجه به عملکردشان انتخاب کنیم.
حجت الاسلام موسوی با اشاره جنگ های ترکیبی یا هیبریدی که جنگ روز دنیا است، بیان داشت: همان طور که رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار با تولید کنندگان اشاره کردند در حال حاضر جنگ جمعیت به وقوع پیوسته است و دشمنان ما در صدد هستند با کنترل جمعیت ایران بتوانند تاثیراتی را که می خواهند بر کشور داشته باشند.
وی با بیان این که جریان نفوذ و پیاده نظام دشمن در ایران عامل اساسی روند رو به رشد کاهش جمعیت است، تصریح کرد: در هشت سال جنگ تحمیلی ۳۰۰ هزار شهید داده ایم و امروز و طبق آمار رسمی وزارت بهداشت سالی ۵۰۰ هزار سقط جنین اتفاق می افتد و از این تعداد ۴۰۰ هزار جنین در آزمایشات غربالگری سقط می شود و با کمترین مشکل جنین دستور سقط را صادر می کنند.
حجت الاسلام موسوی با اشاره به جنگ های رسانه ای که از انواع جنگ های هیبریدی است، اظهار داشت: بسیاری از شبهاتی که در فضای مجازی وجود دارد توسط صهیونیسم هایی که فارسی را به طور کامل مسلط هستند و یا منافقین آموزش دیده و یا لشکر عربهای سعودی منتشر می شود.
استاد حوزه ابراز داشت: رهبر معظم انقلاب این حجم از تلاش دشمن در فضاهای مجازی و تاثیر آن بر جامعه و همچنین بی خیالی و کم کاری مسولان را دیده اند که فرمودند «اگر رهبر ایران نبودم رهبر فضای مجازی می شدم ».
حجت الاسلام موسوی در پایان خاطرنشان کرد: طلاب موظف هستند تا در این فضای پر شبهه، بر رفع شبهات جوانان و به خصوص دانش آموزان که در خطر بیشتری قرار دارند اهتمام داشته باشند.