ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را،
نه از جان بلکه از تن،در می آوریم ،
و خواهیم گفت:
ای حسین داغ تو،
تا ابد در سینه ما خواهد ماند
عزاداریتان قبول ، ربیع مبارک
مهرت به کائنات برابر نمی شود
داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود
از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود
ظلمی که بر تو رفت ز بیداد اهل ظلم
بر صفحه خیال مصور نمی شود
تنها جنازه تو شد آماج تیر کین
یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود
بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرمود دیدهای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
دارم امید بوسه قبر تو در بقیع
اما چه میتوان که میسر نمیشود
با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید
ویران چرا بنای ستمگر نمیشود
آن را چه دوستی است «موید » که دیده اش
از خون دل ز داغ حسن تر نمیشود
ای امت رسول، قیامت بپا کنید/ لبریز، جام دیده ز اشک عزا کنید
در ماتم پیمبر و تنهایی علی / باید برای حضرت زهرا دعا کنید . . .
جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
متأسّفانه این ریشهها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دورهی معاصر، جهان غرب با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیهسازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترمترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، بههیچوجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بیبندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفههای اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است.
اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعهی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارتبار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروههای فرومایهای مثل داعش، زاییدهی اینگونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیدهها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالیکه تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آنهم در دل یک قبیلهی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابهی کشتن همهی بشریّت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟
سیّدعلی خامنهای
۸ آذر ۱۳۹۴
در نشستی که در روز یک شنبه 94/9/1 در حوزه علمیه کوثر برگزار شد سرکار خانم دکتر نجات بخش در مورد بهداشت زنان صحبت نمودند . در این مراسم ایشان ضمن تشریح اعضای مختلف بدن ؛ علل و عواملی را که باعث ایجاد سرطان رایج زنان میشود بیان نموده و راههای پیشگیری و تشخیص این نوع سرطانها را توضیح دادند و در ادامه به بیان بهداشت خوراکیها و نقش تغذیه در سلامت بدن و تغذیه سالم پرداختند .
تحقیقات یک گروه از پژوهشگران ایتالیایی نشان داده است که روزه گرفتن عوارض بیماری ام. اس یا MS* را کاهش می دهد. بررسی موش های مبتلا به نوعی بیماری نظیر بیماری MS نشان داد که گرسنه نگه داشتن آنها برای مدت 48 ساعت، مقدار آسیب های مغزی را کاهش می دهد و این حیوانات می توانند به نحو بهتری تعادل خود را هنگام راه رفتن حفظ کنند. همچنین از شدت عوارضی نظیر فلج شدن یا ضعف عمومی در آنها کاسته می شود.
به گفته رئیس گروه پژوهش ، هر چند روزه گرفتن بیماری MS را درمان نمی کند، اما استفاده از این روش به همراه دارو می تواند عوارض بیماری را کاهش دهد. البته بیمارانی که قصد روزه گرفتن دارند، باید از یک رژیم غذایی مناسب تحت نظر پزشک یا متخصص تغذیه استفاده کنند تا همه مواد لازم به بدن آنها برسد.
بر اساس نظریه های موجود، بیماری MS زمانی بروز می کند که عوامل دفاعی سیستم ایمنی بدن به بافت های مغز و نخاع شخص حمله ور می شوند و باعث از بین رفتن آنها شوند. این بیماری به طور معمول در سنین 20 تا 40 سالگی دیده می شود.
سلول های سیستم ایمنی با حمله به سلول های عصبی و نابود کردن سد دفاعی آنها، انجام فعالیت هایی مثل راه رفتن را برای شخص دشوار می سازند. همچنین عوارضی نظیر خستگی، لرزش و فلج را باعث می شوند.
تحقیقات جدید، توجه دانشمندان را به هورمون لپتین ** که در کاهش اشتها نقش دارد، جلب کرده است. این هورمون می تواند نحوه فعالیت سیستم ایمنی را تغییر دهد.
محققان ایتالیایی در بررسی خود مشاهده کردند که قبل از بروز بیماری در موش ها، میزان هورمون لپتین در بدن آنها به دو برابر افزایش یافت، اما در موش هایی که 48 ساعت گرسنگی کشیده بودند ( که معادل 7 تا 10 روز روزه گرفتن در انسان است ) مقدار هورمون لپتین کاهش یافت.
پی نوشت :
* MULTIPLE SCLEROSIS : M.S بیماری سیستم عصبی که با تحلیل تدریجی اعصاب همراه است.
** LEPTIN : لپتین پروتئینی که توسط سلول های چربی در بدن تولید می شود و در پلاسما وجود دارد.
صفحات: 1· 2