حادثه ی عظیم عاشورا از دو جهت قابل تامل است 

 

این حادثه‌ی عظیم، یعنی حادثه‌ی عاشورا، از دو جهت قابل تامّل و تدبّر است. غالباً یکی از این دو جهت، مورد توجّه قرار میگیرد. بنده امروز میخواهم در این‌جا آن جهت دوم را، بیشتر مورد توجّه قرار دهم.

جهت اوّل، درسهای عاشورا است. عاشورا پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس میدهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم‌ در یک صف قرار میگیرند. درس میدهد که جبهه‌ی دشمن با همه‌ی تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب‌پذیر است -همچنان‌که جبهه‌ی بنی‌امیه، به‌وسیله‌ی کاروان اسیران عاشورا، در کوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، و بالأخره هم این ماجرا، به فنای جبهه‌ی سفیانی منتهی شد- درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی‌بصیرتها فریب میخورند. بی‌بصیرتها در جبهه‌ی باطل قرار میگیرند؛ بدون این‌که خود بدانند. همچنان‌که در جبهه‌ی ابن‌زیاد، کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، ولی از بی‌بصیرتها بودند.

اینها درسهای عاشورا است. البته همین درسها کافی است که یک ملت را، از ذلّت به عزّت برساند. همین درسها میتواند جبهه‌ی کفر و استکبار را شکست دهد. درسهای زندگی‌سازی است. این، آن جهت اوّل.

جهت دوم از آن دو جهتی که عرض کردم، «عبرتهای عاشورا» است. غیر از درس، عاشورا یک صحنه‌ی عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنی چه، عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید میکند؛ چه چیزی برای او لازم است؟ این را میگویند «عبرت». شما اگر از جاده‌ای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده؛ مچاله شده و سرنشینانش نابود شده‌اند، می‌ایستید و نگاه میکنید، برای این‌که عبرت بگیرید. معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی‌ای، به این وضعیت منتهی میشود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت‌گیری است. این را قدری بررسی کنیم.

اوّلین عبرتی که در قضیه‌ی عاشورا ما را به خود متوجّه میکند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر (صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه) جامعه‌ی اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین (علیه‌السّلام) ناچار شد برای نجات جامعه‌ی اسلامی، چنین فداکاری‌ای بکند؟

این فداکاری حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت در قلب کشورها و ملتهای مخالف و معاند با اسلام است؛ این یک حرفی است. اما حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)، در مرکز اسلام، در مدینه و مکه -مرکز وحی نبوی- وضعیتی دید که هر چه نگاه کرد چاره‌ای جز فداکاری نداشت؛ آن هم چنین فداکاری خونینِ با عظمتی! مگر چه وضعی بود که حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)، احساس کرد که اسلام فقط با فداکاری او زنده خواهد ماند، وَالّا از دست رفته است!؟ عبرت این‌جا است. روزگاری رهبر و پیغمبر جامعه‌ی اسلامی، از همان مکه و مدینه پرچمها را میبست، به دست مسلمانها میداد و آنها تا اقصی نقاط جزیزةالعرب و تا مرزهای شام میرفتند؛ امپراتوری روم را تهدید میکردند؛ آنها از مقابلشان میگریختند و لشکریان اسلام پیروزمندانه برمیگشتند؛ که در این خصوص میتوان به ماجرای «تبوک» اشاره کرد. روزگاری در مسجد و معبر جامعه‌ی اسلامی، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نَفَس، آیات خدا را بر مردم میخواند و مردم را موعظه میکرد و آنها را در جاده‌ی هدایت با سرعت پیش می‌برد. ولی چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسد و آن‌قدر از اسلام دور شدند که کسی مثل یزید بر آنها حکومت میکرد!؟ وضعی پیش آمد که کسی مثل حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)، دید که چاره‌ای جز این فداکاری عظیم ندارد! این فداکاری، در تاریخ بی‌نظیر است. چه شد که به چنین مرحله‌ای رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجّه دقیق قرار دهیم.

پس، عبرت‌گیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشه‌گیر شود. عدّه‌ای مسائل را اشتباه گرفته‌اند. اما عدّه‌ای، سازندگی را با مادّیگرایی، اشتباه گرفته‌اند. سازندگی چیزی است، مادّیگری چیز دیگری است. سازندگی یعنی کشور آباد شود، و طبقات محروم به نوایی برسند.

 

بیانات امام خامنه ای 

   دوشنبه 10 شهریور 1399نظر دهید »

بیست جمله‌ی برگزیده از رهبر انقلاب درباره عزاداری سیدالشهدا علیه‌السلام :

 

۱_در زندگی حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، یک نقطه‌ی برجسته، مثل قله‌ای که همه‌ی دامنه‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد، وجود دارد و آن عاشورا است. ۱۳۷۱/۱۱/۰۶

 

۲_تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

 

۳_یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم ونعمت عاشورا برای جامعه شیعیِ ماست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

 

۴_ قدر مجالس عزاداری را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحاً و قلباً این مجالس را وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکم‌تر میان خودشان و حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

 ۵_در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶

 

۶_ اگر برای ذکر مصیبت، کتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمی» را باز کنیدو از رو بخوانید، برای مستمع گریه‌آور است و همان عواطفِ جوشان را به‌وجود می‌آورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان، برای مجلس‌آرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعی‌اش دور بماند؟! ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

 

۷_وقتی شعر را میخوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس، هر شعری را نمیخوانیم؛ هرجور خواندنی را انتخاب نمیکنیم؛ جوری میخوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعاً اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب. ۱۳۸۶/۰۴/۱۴

 

۸_برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک می‌کند. یکی از آن کارها، همین عزاداریهای سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین می‌شود. این‌که امام فرمودند «عزاداری سنّتی بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دسته‌های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش می‌کند و بسیار خوب است. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

 

۹_من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمی‌توانم این مطلب - قمه‌زدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضی‌ام. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

 

۱۰_لازم است از همه برادران و خواهرانی که در سراسر کشور، در ایّام عزاداری، با اقامه عزا و به راه انداختن مراسم عزاداری، بخصوص با اقامه نماز جماعت در ظهر عاشورا و با عرض ارادت به خاندان پیامبر، این روزها را بزرگ داشتند سپاسگزاری کنم. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

 

۱۱_ هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) است. ۱۳۹۱/۰۹/۰۱

 

۱۲_اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر می‌افتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌علی‌ها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

 

۱۳_ اگر فداکاری بزرگ حسین‌بن‌علی علیه‌السلام نمی‌بود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمه‌ی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلی برچیده می‌شد. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶

۱۴_ کار امام حسین علیه‌الصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴

۱۵_ عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام - همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر درباره‌ی او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت - بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟! ۱۳۷۳/۱۰/۱۵


۱۶_ امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‌‌ی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵

۱۷_عاشورا پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس می‌دهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس می‌دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس می‌دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم در یک صف قرار می‌گیرند. ۱۳۷۱/۰۴/۲۲

۱۸_درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبّت و عشق است. یکی از درسهای عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابی‌عبداللَّه الحسین علیه‌السّلام انجام دادید. خود این، یکی از درسهای عاشورا بود. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸

۱۹_ امام بزرگوار ما، محرّم را به عنوان ماهی که در آن، خون بر شمشیر پیروز می‌شود، مطرح نمود و به برکت محرّم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد. این، یک نمونه از جلوه‌های نعمت ماه محرّم و مجالس ذکر و یاد امام حسین علیه‌السّلام است که شما دیدید. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

۲۰_درس حسین‌بن‌علی علیه‌الصّلاةوالسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامه‌ی عدل، برای مقابله‌ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲

 

 

 

خامنه ای دات آی آر

   چهارشنبه 29 مرداد 1399نظر دهید »


فی الکافی عن الباقر (ع) : «قُلْتُ لِابِی جَعْفَرٍ علیه السلام حَدِّثْنِی بِما اَنتَفِعُ بِهِ فَقالَ یا اَبا عُبَیدَةَ اَکْثِر ذِکْرَ الْمَوتِ (الشافی صفحه، 534)

ابو عبیده از حضرت (باقر علیه السلام ) در خواست نصیحت می کند که چیزی به من بگو که من از آن بهره مند بشوم.حضرت می فرمایند: یاد مرگ را در ذهن خود زیا د کن ! فَاِنَّهُ لَمْ یُکْثِر الاِنسانُ ذِکْرَ الْمَوتِ اِلاَّ زَهِدَ فِی الدُّنْیا؛. هر کسی که زیاد به یاد مرگ باشد به دنیا بی رغبت می شود. جلوه های دنیا در چشم او و در دل او بی رونق می شود. واقع قضیه هم همین است.

کسانی که خیلی به دنیا چسبیدند ، از یاد مرگ می گریزند. اگر کسی اسم مرگ را بیاورد ، پریشان و آشفته می شوند. شنیدیم بعضی ها را که وقتی نصیحتشان می کردند؛ اسم مرگ را می آورند، دستپاچه می شدند. می گفتند آقا نگو! اصلاً می ترسند به یاد مرگ بیفتند. این ، از جهت چسبندگی شدید به دنیاست. اصلاً طاقت ندارد اسم مرگ را بشنود ؛ چون مرگ فراق همه چیز است.

همه آن دلخوشی ها ، دلبستگی ها و لذت هایی که انسان در دنیا دارد ، از همه اینها مفارقت می کند و دور می شود.این کسی که دلبسته به اینهاست، چه چیزی برایش بدتر،سنگین تر،سخت تر از این مفارقت است !؟ انسان یک چیزی گم کند ، چیزی که به آن دلبسته است ، چه قدر آشفته می شود؟!

حالا همه محبوب های زندگی را ، افراد محبوب ، اشیاء محبوب، همه اینها را انسان از دست می دهد. بین او و همه اینها جدایی می افتد. این کسی که دلبسته به اینهاست ، از مرگ وحشت می کند اصلاً اسمش را نمی خواهد بشنود. بنابراین ، یک قاعده روشنی شد، که اگر می خواهید این حالت دلبستگی کم بشود ، زیاد یاد مرگ بکنید .

 

شرح حدیث از حضرت آیت الله امام خامنه ای ( مدظله العالی) ۸۷/۷/۸

   سه شنبه 7 مرداد 13991 نظر »

عبور از دروازه خطرناک با رعایت سه چیز


قيل لأمير المؤمنين (ع) : ما الاستعداد للموت ؟.. قال : أداء الفرائض ، واجتناب المحارم ، والاشتمال على المكارم ، ثمّ لا يبالي وَقَع على الموت أم وَقع الموتُ عليه . ( امالی ص 172 )

قيل لأمير المؤمنين (ع) : ما الاستعدادُ للموت ؟… حال که به یاد مرگ افتادیم و می خواهیم خودمان را برای عبور از این دروازه خطرناک ،آماده کنیم چگونه ( این کار را بکنیم؟) : حضرت در جواب فرمود: سه چیز است ،اگر اینها را رعایت کنید ، آماده عبور از این مرحله خطرناک می شوید.

۱_ اداءُ الفرائض : انجام واجبات ، واجبات فقط نماز و روزه و واجبات مالی نیست، واجباتِ اجتماعی مانند امر به معروف و نهی از منکر ، اهتمام به امور مسلمین و … هم واجب است.

۲_ واجتنابُ المحارم : از محرّمات هم اجتناب کنید! محرمّات غالباً کارهایی هستند که هوای نفس و غرائز انسان را به آن می کشاند؛ شهرت طلبی، لذت طلبی،راحت طلبی و … از جمله چیزهایی است که ما را به سمت محارم می کشاند. مکرراً از اساتید اخلاق شنیده ایم که راه اصلی و کار اصلی ،اجتناب از محرّمات است . والّا ا اگر اجتناب از محرمات نشد، فرائض که هیچ ، نوافل را هم انسان بجا بیاورد ، نتیجه مطلوب نخواهد گرفت.

۳_ والاشتمالُ على المكارم : انسان به مکارم اخلاق مشتمل بشود، مکارمی مانند : صبر ، شکر،محبت،رافت،و امثال این مکارم را در خودش جمع کند.

کسی که این سه فصل را توانست تامین بکند، ثمّ لا يبالي دیگر اهمیت نمی دهد که وَقَع على الموت أم وَقع الموتُ عليه ، او به سراغ مرگ برود یا مرگ سراغ او بیاید .

 

 

شرح حدیث حضرت آیت الله امام خامنه ای قبل از درس خارج، 1393/10/16

   جمعه 3 مرداد 1399نظر دهید »

دلها به این انسان جذب می شود!

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : إنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأَموالِکُم، ، فَسَعوهم باخلاقکم. ( امالی شیخ صدوق ، ص ۶۲ )

این روایت می فرماید شما می خواهید با پول دلها را به خودتان نزدیک کنید، هرگز چنین کاری را نمی توانید بکنید. اما یک وسیله ای دارید برای اینکه بتوانید دلهای اکثر مردم را به خودتان نزدیک کنید ، آن چیست؟

آن اخلاق است.

اگر شما تواضع بورزید،آدم صادقی باشید ، اگر علیه این و آن حرکت مخربی انجام ندهید ، اگر کسی باشید که روی حرف خودتان می ایستید،اینها صفاتی است که مردم دوست می دارند،می توانید با این خُلق خوب با این اخلاق حسنه و خصال نیک دل مردم را به طرف خودتان جذب کنید.

بنابر این اخلاق فقط به معنای اخلاق معاشرت یعنی خوش خلقی و لبخند به مردم نیست.بلکه همه خصلت های حسنه ای است که اسلام اینها را برای انسانها لازم دانسته است، معروف های اسلام ، معروف های عرف بشری است ، یعنی انسانی که دارای شجاعت است ،دارای صبر و حلم است ،دارای گذشت است ، دلها به این انسان جذب می شود.

 

شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی ۹۳/۲/۷

   دوشنبه 16 تیر 13991 نظر »

معنی همکاری زن و مرد چیست؟


مراد از همکاری، همکاری روحی است. اینکه زن ضرورتهای مرد را درک کند، فشار اخلاقی روی او وارد نیاورد، کاری نکند که او در امر زندگی مستأصل شود و خدای نکرده به راه‌های نادرست متوسل بشود. او را به ایستادگی و مقاومت در میدانهای زندگی تشویق کند و تحریص نماید. اگر چنانچه کار او مستلزم این است که یک مقداری به وضع خانوادگی مثلاً رسیدگی کافی نداشته باشد، این را به رخ او نکشد. از طرف مرد هم وظیفه است که ضرورتهای زن را درک کند، احساسات او را بفهمد و نسبت به حال او غافل نباشد.
10/2/1375

 

دل‌آرامش باشید
زن مسلمان باید در محیط خانه، دل‌آرام شوهر و فرزندانش باشد؛ مایه‌ی آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده باشد؛ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنکته و مهرآمیزش، فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت کند؛ انسانهای بی‌عقده، انسانهای خوش روحیه، انسانهای سالم از لحاظ روحی و اعصاب، در دامان او پرورش پیدا کنند و مردان و زنان و شخصیتهای جامعه را به‌وجود آورد.
25/9/1371

 

بیانات رهبر معظم انقلاب 

 

   جمعه 13 تیر 13992 نظر »

محدودیت آمریکا برای مخالفانش

 

بنده گفتم افراد نامطمئن در دانشگاه‌ها حضور پیدا نکنند؛ میگویند آقا، نامطمئن کیست؟
نامطمئن آن کسی است که به یک بهانه‌ای نظام را به چالش میکشد.

کدام کشور اجازه میدهد که نظامِ حاکم بر آن کشور به چالش کشیده بشود؟

آمریکا که به ادّعای خودشان مرکز آزادی است اجازه میدهند؟

جان‌اشتاین‌بک -که چند رمان نوشته بود، [مانند] خوشه‌های خشم و مانند اینها که معروف است- مورد سخت‌ترین فشارها قرار گرفت؛ هرکسی اندک کلمه‌ای در آمریکا میگفت که بوی سوسیالیسم -نه سوسیالیسم، تا اندازه‌ای بوی ضعیفی از سوسیالیسم- در آن بود، به انواع مختلف محاصره میکردند؛ از ترور جسمی گرفته تا ترور آبرویی و مانند اینها. این‌جوری هستند؛ نظام را به چالش [نمیگذارند بکشانند].

حالا ما به بهانه‌ی انتخابات، به بهانه‌ی فلان، به بهانه‌ی بَهمان نظام را به چالش [بکشیم‌]! این کسی که نظام را به چالش میکشد به بهانه‌های مختلف، نامطمئن است.

 


۱۳۹۵/۰۳/۲۹بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها

   پنجشنبه 12 تیر 1399نظر دهید »

حد و اندازه تواضع

فی الکافی عن ابی الحسن(ع) قال الراوی: قلتُ: مَا حَدُّ التَّوَاضُعِ الَّذِی إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ كَانَ مُتَوَاضِعاً فَقَالَ التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَینْزِلَهَا مَنْزِلَتَهَا بِقَلْبٍ سَلِیمٍ لَا یحِبُّ أَنْ یأْتِی إِلَی أَحَدٍ إِلَّا مِثْلَ مَا یؤْتَی إِلَیهِ إِنْ رَأَی سَیئَةً دَرَأَهَا بِالْحَسَنَةِ كَاظِمُ الْغَیظِ عَافٍ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. (الشافی ص 564)

یک درجه از تواضع این است که : انسان اندازه خودش را بشناسد. زیادتر از آنچه هست، خود را به حساب نیاورد.البته کمتر از آنچه که هست هم به حساب نیاورد. قلب سلیم در مقابل قلب مریض است. قلب مریض، آن است که صفات ناپسندی مثل تکبّر، خودبینی و غرور در آن هست.

انسان وقتی با غرور، با تکبّر و خودپسندی به خودش نگاه کند، خودش را طوری می بیند که اگر با یک قلب سالمی به خود نگاه کند، طور دیگری می بیند. آن وقتی که بعضی از مزایای وجودی انسان برای انسان ظاهر می شود، یک خودشگفتی ای در او به وجود می آید، اگر انسان متوجّه کند خود را به ضعف هایی که دارد. ضعف های ما از قوّت های ما بیشتر است. هر انسانی این طور است جز معصومین. گناهانی که می کنیم، ضعف هایی که داریم، بی صبری ها، بی تابی هایی که در مقابل مصیبت ها و دردها و رنج ها داریم، حسدها، ناتوانی های گوناگون روحی و جسمی و فکری و عقلی و امثال اینها، اگر انسان همه اینها را ملاحظه کند، می تواند به درستی اندازه خود را، قدر خود را به دست بیاورد. لازمه این که انسان خود را درست ارزیابی کند، این هاست:

۲_ انسان با دیگران همان طوری برخورد بکند که مایل است با او برخورد بکنند، از گناهان دیگران صرف نظر کند؛ چون ملاحظه می کند که خودش هم دچار مشکلات فراوانی است، این طور نباشد که ضعف ها را در دیگران ببیند، اما در خود این ضعف ها را مشاهده نکند.

۲_ اگر از کسی بدی دید، آن را با نیکی پاسخ بدهد، کما اینکه از دیگران همین توقع را دارد.

 

 

شرح حدیث از ، حضرت امام خامنه ای – مدظلّه العالی؛ مورخ: ۸۸/۳/۱۸

   جمعه 6 تیر 1399نظر دهید »


خنده دل

اميدوارم آن‌قدر پاك شده باشيد و بخشيده شده باشيد كه هر وقت الله اكبر مي‌گوييد خدا را همه جا ببينيد. همه جا با خدای خود راه برويد. ان‌شاءالله اينها همه در قلب شماست. چند مرتبه كه عمل كردی خدا درش را به سوی شما باز می‌كند.

قلب انسان مثل غنچه گل است؛ وقتی مقابل آفتاب قرار می‌گيرد باز می‌شود و بعد از آن عطرش پراكنده می‌شود. قلب مؤمن وقتی ذكر خدا می‌كند مثل غنچه باز می‌شود. وقتی باز شد خندان می‌شود و خودش را به باغبان نشان می‌دهد. وقتی باغبان به آن آب ندهد سرش را پايين می‌اندازد يعنی من تشنه‌ام.

محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه و آله) باغبانند، به موقع آب می‌دهند. اگر زياد آب بدهند گل خراب می‌شود، اگر هيچ‌گاه آب ندهند خشك می‌شود. اين كار را نمی‌كنند، بلكه به اندازه آب می‌دهند. وقتی آب می‌دهند شنگول می‌شود و شكر خدا می‌كند. همين‌كه خودش را نشان می‌دهد شكر است. يعنی دست شما درد نكند.

 

 

طوبای محبّت کتاب یک ، مجلس نهم ، صفحه ۹۳ نکات اخلاقی حاج اسماعیل دولابی

کلیدواژه ها: خنده دل, قلب مومن
   شنبه 31 خرداد 13991 نظر »

مهمترین ذخیره!

 

قال رسول الله صلی الله علیه وآله : مَا فُتِحَ‌ لِأَحَدٍ بَابُ‌ دُعَاءٍ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ لَهُ فِيهِ بَابَ إِجَابَةٍ، فَإِذَا فَتَحَ لِأَحَدِكُمْ بَابَ دُعَاءٍ فَلْيَجْهَدْ، فَإِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) لَا يَمَلُّ حَتَّى تَمَلُّوا .( اصول کافی،ج 4 ص 230 )

 کلام مهمی است می فرمایند: اگرباب دعا بر روی شما گشوده شد و حال دعا پیدا کردید ، بدانید که باب اجابت بروی شما گشوده شده است.

 

مهم این است که ما حال دعا پیدا کنیم . یکی از بزرگان می فرمود من از محرومیت دعا بیشتر می ترسم تا از محرومیت اجابت . اگر این حاصل شد و انسان توفیق و حال دعا و تضرّع و خشوع پیدا کرد ، بداند باب اجابت باز شده است. اجابت انواعی دارد کما اینکه دعا هم انواعی دارد.و ما هم خبر نداریم از فعل و انفعال عالم طبیعت تا چه رسد به وراء طبیعت . پس می فرماید هر کسی از شما باب دعا به روی او گشوده شد.بابی هم از اجابت به روی او باز شده است.

 

وقتی که باب دعا به روی شما باز شد تلاش کنید، و جدّ و جهد کنید به همان دعا و تضرّع و مطمئن باشید که باران رحمت الهی و فضل او مشمول حالتان خواهد شد. و خدا خسته نمی شود از اینکه بشنود . برخی ها در دوران جوانی ذخیره مال می کنند برای دوران پیری ، ما که نمی گوییم نکنید از راه حلال ولی مهمترین ذخیره ، ذخیره معنوی است.

 

شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج در تاریخ ۹۶/۱/۲۷

   پنجشنبه 29 خرداد 13994 نظر »

1 3 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 34

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 31
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 6788
  • 1 ماه قبل: 42103
  • کل بازدیدها: 883148
رتبه وبلاگ