موضع صریح رهبر انقلاب دربارهی حوادث اخیر:
درگذشت دختر جوان دل ما را هم سوزاند / واکنش بدون تحقیق، ایجاد اغتشاش و ناامنی برای مردم و حمله به قرآن و مسجد و حجاب و بانک و ماشین مردم عادی نبود و برنامهریزی شده بود
در این حوادث چند روز اخیر بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملت ایران ظلم شد. ظلم کردند. البته ملت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر قوی ظاهر شد، کاملاً قوی، مثل همیشه، مثل گذشته. در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنی که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملت شجاع و مؤمن ایراناند. وارد میدان میشوند و وارد میدان شدند.
بله ملت ایران، مظلوم است، اما قوی است، مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متقیان سرور خودش علی علیهالسلام، که هم قوی بود، قویترین بود و هم مظلومترین.
این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت. خب حادثهی تلخی بود. دل ما هم سوخت. ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچگونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عدهای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. این واکنش به یک قضیهای که حالا تأسفآور هم هست، این موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش، این اغتشاش برنامهریزی شده بود.
سرکار خانم طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در جلسه درس اخلاق که در سالن اجتماعات مدرسه برگزار شد ضمن اهمیت مسئله ولایت و ولایت پذیری گفت : وقتی نظام و جامعه اسلامی شد یعنی راس جامعه خدا می شود .
شاکری افزود : درست است که در جامعه امروز ما نظام اسلامی حاکم است ، اما اهداف اسلامی محقق نشده است و علت اصلی آن عدم همراهی برخی مردم و عده ای از دولتمردان با نظام اسلامی است و نظام اسلامی آن راه و روشی که راه و روش پیامبر صلی الله بود را نتواست برود .
شاکری گفت : اما نکته مهم و بسیار کلیدی در نظام اسلامی این است که اگر چه مشکلات کشور زیاد است اما جامعه تشیع از هم گسسته نشده است .
شاکری با اشاره به زحمتی که برای جامعه ی شیعی کشیده شده است گفت : مردم باید با یکدیگر اتحاد داشته و یک رنگ باشند و این اتحاد همان پذیرفتن ولایت آن هم زیر پرچم رهبری است .
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با اشاره به ایه اول سوره ممتحنه گفت : طبق این آیه خداوند از مسلمانان می خواهد که دشمنان ما و خودتان را به دوستی نگیرید و در خفا هم با آنها دوستی نکنید .
وی افزود : وقتی هدف ، جامعه ی ولایی و متحد قرآنی باشد باید پیوندها و اتحاد ها و ارتباطات داخلی جامعه عمیق بوده و روابط و ارتباطات خارجی نیز باید به گونه ای باشد که دشمنان هیچ گونه تسلطی بر مومنان و جامعه اسلامی نداشته باشند .
طاهره شاکری گفت: بار دیگر خداوند در سوره ی حجرات آیه ۹ می فرماید ( هرگاه دو طایفه با یکدیگر نزاع داشتند بر شماست که طرفدار کسی باشید که حق با اوست . )
وی ادامه داد : نتیجه ی حاصل شده از این ایات این است که در روابط داخلی اتحاد داشته باشیم و در روابط خارجی مستعمره و زیر سلطه ی دشمنان نباشیم . اما در همین روابط داخلی به یک نقطهی مرکزیتی نیاز است که به آن امام و رهبر می گویند .
طاهره شاکری با اشاره به دوستداران اهلبیت سلام الله که از قاتلین ایشان نیز بودند گفت : رابطه ی با علی و اولاد او باید مستحکم باشد و در حد دوست داشتن نباشد .
شاکری با اشاره به هفته ی دفاع مقدس گفت : یکی از دلایل اصلی پیروزی ما در جنگ تحمیلی ، ولایت پذیری جوانان مومن و متدینی بود که تا ولی فقیه امر می کرد ، امر او را در نزدیکترین زمان محقق می کردند .
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در پایان با اشاره به مسولیت های گشت ارشاد گفت: ۳۲ نهاد در کشور موظف هستند تا در زمینهی حجاب فعالیت کنند که آخرین آنها گشت ارشاد است و از این بین ، حوزه های علمیه که وظیفه ی تبیین را باید بر عهده داشته باشد و آیا به وظیفه ی خودش به معنی واقعی عمل کرده است؟ و بعد از ان صدا و سیماست که باید با سریال ها و برنامه هایش انگیزه ایجاد کند ولی آیا واقعا صدا و سیما در زمینه ی حجاب و در بین مردم ایجاد انگیزه کرده است ؟
شاکری ادامه داد: باید به عنوان حوزوی در بین خانواده ، اقوام و قربای خود به تبیین و روشنگری پیرامون حجاب و ديگر احکام الهی بپردازیم.
شیوههای تبلیغاتی علیه نظام اسلامی
رهبر معظم انقلاب :
یک نکتهی اساسی این است که باطل در مقابل انسان همیشه عریان ظاهر نمیشود تا انسان بشناسد که این باطل است.
غالباً باطل با لباس حق یا با بخشی از حق وارد میدان میشود.
امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب اللَّه»، بعد تا میرسد به اینجا: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم یخف علی المرتادین و لو انّ الحقّ خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین»؛
اگر باطل و حق صریح و بیشائبه وسط میدان بیایند، اختلافی باقی نمیماند؛ همه حق را دوست دارند، همه از باطل بدشان میآید؛ «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه».(۱)
بخشی از حق را با بخشی از باطل مخلوط میکنند، نمیگذارند صِرف باطل و صریح باطل باشد؛ لذا مخاطبان دچار اشتباه میشوند؛ این را باید خیلی مراقبت کرد. امروز در تبلیغات جهانی، همهی تکیه بر روی این است که حقایق را در کشور شما، در جامعهی شما، در نظام اسلامی شما دگرگون جلوه دهند؛ امکانات تبلیغاتیشان هم فراوان است، به طور دائم هم مشغولند. البته افرادی هم هستند که بعضی دانسته، بعضی ندانسته، در داخل، همان حرفها را تکرار میکنند و همانها را بازتاب میدهند.۱۳۸۹/۰۸/۰۴
بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم
منبع : فیش های فتنه
چرا امام، سلمان رشدی را مهدورالدم دانست؟
وقتی سلمان رشدی در کتاب آيات شيطانی به رسول خدا(ص) توهين کرد و امام او را مهدورالدم دانستند، عدهای گفتند اين کار در جهان مدرن با هيچ عرفی از مديريت جهانی هماهنگی ندارد، شايد هم راست میگفتند ولی امام خوب میدانند که اقتضای رجوع به فرهنگ اسلام اين است که مديريت جهان استکباری چنين عكس العملی را نشان دهد اما اينکه وظيفهی امام آن است که چنين حکمی را بدهند برايشان يک فرهنگ است تحتعنوان انجام وظيفه شرعی و اين دنيای مدرن است که بايد خود را با آن وظيفهی شرعی هماهنگ کند. معنی ارادهی معطوف به فرهنگ و وظيفهی شرعی همين معنا است و اصولگرايی واقعی بر آن تکيه دارد.
فرهنگ امام، فرهنگ ارادهی معطوف به قدرت و منصب نيست. اين فرهنگ مدرنيته است که به قول نيچه ارادهاش معطوف به قدرت و استکبارمنشی است. هدف ارادهی معطوف به فرهنگ آن است كه ملت را به اهداف متعالیاش نزديك كند و مسير رسيدن به آن اهداف را در امور فرهنگی ريلگذاری کند و از حركت در سطح زدوبندهای سياسی حذر نمايد. در ارادهی معطوف به فرهنگ، حرف اصلی را قدرت نرم میزند و شما در حرکات و برنامههای امام آن را بهخوبی لمس میکنيد ولی در ارادهی معطوف به قدرت، حرف اصلی را پول و تکنولوژی و عوامل فريب مردم میزنند و البته هميشه با ناکامی روبهرو بودهاند.
استاد اصغر طاهرزاده
از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی»
کارهای اقتصادی امروزِ دولت مهم است و همه به دولت کمک کنند/ مسئولان به وعدهها عمل کنند رهبر انقلاب در دیدار کارگران:
مدیران و مسئولان کشوری انشاءاللّه همان طور که وعده داده شده، به کار و برنامهای که وعده دادهاند، همه عمل کنند و همه هم به دولت کمک کنند. امروز کارهایی که دولت در زمینهی اقتصاد در پیش دارد، کارهای مهمی است و احتیاج به کمک همه دارد. یعنی همهی دستگاهها، قوای مختلف، آحاد مردم، مجموعهها، همه باید به دولت انشاءاللّه کمک کنند که بتواند به این نتایج دست پیدا کند. ۱۴۰۱/۰۲/۱۹
Khamenei_ir
رجایی اهل مذاکره نبود
محمدعلی رجایی در سال ۱۳۱۲ در قزوین متولد شده و در سال ۱۳۱۶ پدرش را از دست می دهد و بقیه عمر را در کنار مادر و تنها برادرش سپری می کند. او ۱۳ سالگی به تهران عزیمت می کند و به علت فقر شدید اقتصادی در جنوب شهر درست در کنار کوره پزها ساکن می شود.
در ۱۷ سالگی به نیروی هوایی می رود و ۵ سال در این نیرو تحصیل می کند. در همین زمان است که با گروه فداییان اسلام و شهید نواب صفوی آشنا می شود. همچنین در این زمان مشتاقانه بر سر درس و بحث آیت الله طالقانی حاضر می شود و ۱۷ سال شاگردی آن مرحوم را می کند. شهید رجایی در سال ۱۳۳۲ از ارتش استعفا می دهد و در بیجار به دانشسرای معلمی می رود. اواخر سال ۱۳۳۸ برای مدت یکسال به خوانسار اصفهان می آید و سپس دوباره به تهران باز می گردد و در دبیرستان کمال که اداره آن در دست آقایان سحابی و بازرگان بوده مشغول کار می شود. اولین بار در تشکل نهضت آزادی که از جبهه ملی منشعب شده عضو می شود و بعدها به موتلفه اسلامی می رود.
۴ سالی به زندان می رود و بعدها وزیر آموزش و پرورش می شود.
«محمدامین» نام مستعار و مخفی شهید رجایی در دوران مبارزه و مخفی ماندن از دید ساواک است. او سال ۵۱ بعد از سفر به فرانسه به عراق می رود و با امام خمینی(ره) دیدار می کند.
در حسنیه ارشاد آن زمان حضور می یاید و از درس های دکتر علی شریعتی بهره می جوید. در دوران انقلاب و زمانی که دستگیرشدگان را به مدرسه رفاه می برندچون آدمهای دست چندم رژیم منحوس سابق هستند، با آنان را محبت و رافت اسلامی رفتار می کند.
۷ ماه از ازدواج شهید در قزوین نگذشته که قطعه شعری که بر علیه رژیم در جیب ایشان پیدا می کنند و زندانی می شود. مرحله دوم زندانی شدن ایشان در تهران بود که پنج سال طول کشید و علت اصلی آن کتاب هایی از ایشان بود که لو رفته بودند. در زندان تهران روزانه جیره کتک خوردن برقرار است. از بس او و دایی اش را شلاق می زنند از هوش می روند. ناخن هایش را می کشند. پایش را می شکنند اما رجایی همچون آهن سخت است و همچون کوه مقاومت می کند.
مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی در یکی از سخنرانی های خود می گوید: «اگر مقاومت ایشان در زیر شکنجه در زندان نبود، همه ما از بین رفته بودیم.»
اهل مذاکره نبود
گویا شهید رجایی زیاد اهل مذاکره در آن دوران نبوده است و در جایی به عراقی ها می گوید: زمانی که شما دائم بر سر ما و شهرهایمان بمب می ریزید، آمده اید و از مذاکره سخن می گویید! اول فشار را بردارید بعد ما مذاکره می کنیم.
زمانی که او کفیل وزارت آموزش و پرورش بودتابلویی بالای سر رجایی بود که روی آن نوشته بود: رجایی ارتجاعی. پرسیدم این را چه کسی نوشته؟ گفت: قبل از شما تعدادی از معلمان اعتصاب کرده بودند و یکی از آنان جلوی چشمم این را نصب کرد. حرفشان حق نبود و من بخواسته آنها عمل نکردم و آنها این را نوشتند و به دیوار زدند. اما من دست به آن نزدم تا همه بدانند وزیر مملکت اسلامی تا این حد به مردم اجازه می دهد بیایند و حرفشان را بزنند.
او حتی یکبار جلوی مدیران مدرسه غیر انتفاعی کمال وابسته به سران نهضت آزادی و عقاید آنان ایستاد و در روزنامه ای نوشت: همه باید از شرایط تحصیل یکسانی برخوردار باشند و پذیرش مدارس ملی و غیر انتفاعی پذیرفتن نوعی فاصله طبقاتی است. مردم ما شهید نداده اند که دوباره این دسته بندی ها رایج شود.
شهید رجایی دو هفته قبل از شهادت در جمعی گفته بود: چیزی از عمرش باقی نمانده است و در حدود دو هفته بعد هم ترور شد و به لقای حق پیوست.
متنی که خواندید بر گرفته از کتاب سیره شهید رجایی به قلم علامعلی رجایی است .
استدراج در کلام امام حسین علیه السلام
قال الحسین علیه السلام
استدراج من الله سبحانه لعبد ان یسبغ علیه النعم و یلسبه الشکر
و قال : اللهم لا تستدرجنی بالاحسان و لا تودبنی بالبلاء
ابا عبدالله می فرمايد:
استدراج خدا و به تدریج در دام انداختن بنده این است که نعمتها را بر او سرشار بریزند و سپاسگزاری را از او بگیرند .
می فرماید خدای من مرا با احسان و بخشش ها به تدریج مگیر و پله پله گرفتارم ساز تو مرا با عقوبت و گرفتاریها تعدیل مکن.
آدمی در نگاه اول نعمتها را علامت کرامت میشناسد و گرفتاری ها را دلیل اهانت می گیرد در حالی که دادن ها و گرفتن های خدا فقط و فقط ابتلا و آزمایش است نه اکرام و اهانت و یا افتخار و ذلت .
نوسان دل آدمی و شادی ها و رنج های او نشان تعلق و وابستگی و نشان ضعف و حقارت و عامل رهایی و جداسازی است همانطور که باعث انکسار دل شکستگی و ذلت باطنی و جدایی از غرور و یأس هاست.
این وابستگی به نعمت و چشم پوشی از ابتلا و فراموشی آزمایشها ، چه بسا آدمی را به غرور و استکبار برساند و نه تنها منعم را فراموش کند که خلق خدا را هم وسیله بهرهبرداری و جزء منافع خود قلمداد نماید .
استدراج همین است که تو منعم را نبینی و به سپاسگزاری روی نیاوری.
اینجاست که تو با آنچه داری و آنچه به دست میآوری به تدریج در شعله های آتش سوزی و پله پله در دام مینشینی و اسیر و گرفتار میشوی.
انکار منعم و یا فراموش کردن او انکار حکمت و انکار مسئولیت و بازخواست یا فراموشی اینها تو را در دام میاندازد تا آنجا که تو به غرور گرفتار می شوید و تو برگ فرتوتی که بر شاخههای متزلزل هستی خود را خدای جنگل و جهان و آسمان می شناسی و می گویی هر آنچه هست از علم و قدرت من برخاسته در حالی که تو مالک هیچ نیستی و گرفتار باد پاییزی و خوراک موریانه ها می باشی.
آدمی گاهی خیال می کند نور چشم خداست البته اگر خدایی باشد خیال میکند به همین دلیل است که در این دنیا به این نعمتها رسید یا به او دادهاند
اگر دنیای دیگر و خدای مسلط هم باشد ، باز هم این دلیل را بهبود میبخشد و او را عزیز میدارد.
دعای امام علیه السلام این است که با نعمت ها به دام نیفتید و در شعله ها فرو نروید و گرفتار نگردید و باز می خواهد که برای تادیب او از عقوبت ها بهره نگیرد که برای تأدیب بین انسان جاهل و یا غافل و یا کافر راههای زیادی هست که گام اول دعای ابوحمزه میفرماید : خدای من مرا با عقوبت ها ادب نکن و مرا با بلاها و فاصله انداختن در مکر خود گرفتار مساز و غافل نگاه مدار.
منبع: چهل حدیث از امام حسین علیه السلام، علی صفایی حائری، نشر لیله القدر ، ص ۱۴۸- ۱۴۹
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
مدرسه ی علمیه کوثر ورامین تقدیم می کند
اخلاق انتخاباتی
همه مراقبت کنند و بدانند که ملّت ایران دشمن دارد؛ در مقابل دشمن باید چهرهی ملّت، چهرهای باشد که حاکی باشد هم از تصمیم، هم از اطمینان به نفْس؛ سکینه و آرامش. این دو چیز باید وجود داشته باشد. عزم و تصمیم راسخ، آنجایی که باید تصمیم گرفت، و در هر حال توکّل به خدای متعال و اعتماد به نفْس و احساس قدرت و توانایی که خوشبختانه ملّت ایران این را دارند، انسان این را احساس میکند. خب حالا در بحثها و حرفهای انتخاباتی، گاهی یک حرفهایی زده شد که شایستهی ملّت بزرگ ایران نبود، لکن حضور مردم همهی این مسائل را حل خواهد کرد؛ این چیزها تأثیری در حضور مردم نخواهد گذاشت انشاءالله و به توفیق الهی. انشاءالله مردم -زن و مرد- در سرتاسر کشور شرکت خواهند کرد و آبرو خواهند بخشید به نظام جمهوری اسلامی، با حضور خودشان، با عزم راسخ خودشان.
من یک عرض هم بکنم به طرفدارهای نامزدهای انتخاباتی؛ خب هرکسی از این آقایان محترم نامزدهای انتخابات، یک عدّه طرفدار و علاقهمند و سینهچاک و دوستدار و مانند اینها دارد، اینها هم متانت خودشان را حفظ کنند؛ هم طرفدارها، هم ستادها، متانت خودشان را حفظ کنند، انضباط خودشان را حفظ کنند؛ مقصودشان انجام وظیفه باشد، آنچه برای ما مهم است این است. این چند صباحِ زندگی، این چند صباحِ کار و تلاش -زید یا عمرو یا بکر- اینها خواهد گذشت، آنچه میمانَد، عمل ما است که در محاسبهی الهی بهحساب میآید و باید جواب بدهیم. وَ استَعمِلنی بِما تَسأَلُنی غداً عَنه؛ خدای متعال فردا از ما، از چیزهایی سؤال خواهد کرد؛ به فکر آن باید بود، برای آن باید تلاش کرد.
هم آحاد مردم، هم خود نامزدهایی که در عرصهی رقابتهای انتخاباتی وارد شدند، هم طرفدارانشان و دوستانشان، کاری کنند که هر حرکتشان حسنهای باشد در نزد کرامالکاتبین الهی؛ کاری کنند که اعمال آنها، رفتار آنها، گفتار آنها پیش خدای متعال حسنه محسوب بشود و خدای متعال ثواب برای آن معیّن بکند.
این کِی خواهد شد؟ آنوقتی که ما کارهایمان را برای خدا انجام بدهیم. [همه] تلاش کنند، مبارزه کنند، کار کنند، خوب است، امّا نیّتها را نیّتهای خدایی بکنند؛ اگر این[طور] شد، آنوقت خدای متعال هم به کار برکت خواهد داد، به ملّت ایران برکت خواهد داد و آنچه به نفع ملّت ایران است، به توفیق الهی پیش خواهد آمد. بههرحال همه موظّفیم که به قانون و انضباط قانونی پایبند باشیم و آن را عمل بکنیم.
۱۳۹۶/۰۲/۲۷ بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم
پرهیز از ورود به مناقشات جناحی و حزبی
اگر بخواهید در کارتان موفّق باشید، باید بعد از توکّل به خدای متعال و مستقیمتر کردن و مستحکمتر کردن رابطهی قلبی خودتان به طور دائم با ذات مقدّس ربوبی، از ورود در مناقشات جناحی و حزبی - که عدّهای میخواهند در کشور ما اینها را روزبهروز بیشتر کنند - پرهیز کنید.
راز موفقیّت شما این است.
دستهایی در کار است تا سرِ مسائل هیچ و پوچ، عدّهای را به جان هم بیندازد و سر موضعگیریهای گوناگونِ حزبی و جناحی و گروهی و گاهی گروهکی، افراد را با همدیگر مسألهدار کند؛ درست نقطهی مقابل «انّما المؤمنون اخوةٌ فاصلحوا بین اخویکم ». قرآن بعد از آنکه بحث «و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما» را میکند، میفرماید: «انّما المؤمنون اخوة»؛ مؤمنین به خدا، مؤمنین به دین، مؤمنین به راه انبیا با هم برادرند. دو برادر ممکن است با هم دعوا کنند، اما تکلیف ما چیست؟ «فاصلحوا بین اخویکم»؛ بین دو برادرتان اصلاح ایجاد کنید. درست نقطهی مقابل این، عدّهای دائم میخواهند با جناحبندی و اظهارات حزبی و ایجاد ولایت حزبی(!) به تنور اختلاف افکنی و آتشافروزی بدمند. در مفهوم و معنای ولایت که جزو تعالیم اصلی دین و قرآن و جزو مصرّحات قانون اساسی است، شبهه میاندازند و خدشه ایجاد میکنند؛ ولی به جای آن، ولایت حزبی به وجود میآورند و این تناقض وحشتناک را ایجاد مینمایند. خودتان را از این مسائل برکنار بدارید.