گوهر های ناب از امیرالمؤمنین علیه السلام 

 

 

_ به آن که به تو بد کرد نیکی کن تا بر او سروری یابی 

_ ادای دین نشانه دین داری است 

_ ادب مرد بهتر از زر اوست 

_ سود رساندن به خانواده تربیت آنان است 

_ اظهار توانگری از سپاسگذار است 

_ بهترین زهد پوشاندن زهد است 

_ کار نیک برکت عمر است 

_ شکم آدمی دشمن اوست 

_ برکت دارایی در پرداخت زکات است 

_ دنیا را به آخرت بفروش تا سود ببری 

_ گرفتاری انسان از زبان است 

_تاخیر در بدی کردن از اقبال است 

_ زیرکی خود را با ترک گناهان نشان بده 

_فعل نیک بزن تا به آن برسی 

_تنبلی و سستی انسان در نماز از ضعف ایمان است 

_ به خدا توکل کن تا تو را بسنده کند 

_ مرگ عالمان شکافی در دین است 

پاداش آخرت بهتر از ناز و نعمت دنیا است 

جامعه سلامت فرسوده نمی شود 

_ بسیار ببخش و به اندک قناعت کن 

_ زیبایی مرد در بردباری است 

_ تند خویی آدمی را به هلاکت می افکند

_ سرمایه آدمی حرفه اوست 

_یاور آدمی بردباری اوست 

_ حیای مرد پوشش اوست 

_ از خدا بترس تا از غیر او ایمن شوی 

_ دوست آدمی نشانه خرد اوست 

_ ترس از خدا دل را جلا می دهد 

_ آزمندی بیماری جان است 

_یاد مرگ دلها را صفا می دهد .

 

 

طب امیر المومنین ، یوسف احمدی ، انتشارات ارمغان یوسف ، ص ۱۰۸

   چهارشنبه 30 آبان 1397نظر دهید »

شش راه آسان برای خواندن نهج البلاغه 

 

نهج البلاغه کتابی است که نه شرح می خواهد ، نه تفسیری و نه استادی . با روش ما بسیاری از مردم نهج البلاغه را می خوانند . در گام اول به مردم گفتیم این کتاب ۲۴۱ خطبه است و شما فکر می کنید در مسجد کوفه ملاصدرا نشسته بود ، امیرالمومنین علیه السلام به آنها می گوید « یا اشباح الرجال و لا رجال » ای نامردان شبیه مرد ، یعنی ما از مردم کوفه نادانتر و نامردتر هستیم که نمی فهمیم . بعد از خطبه ها ۷۹ نامه است که از این تعداد ۱۴ تا نامه به معاویه نوشته شده است یعنی معاویه که دشمن امیرالمؤمنین علیه السلام است می فهمد و ما نمی فهمیم ؟ 

 

ما با شش نکته ساده آسانترین راه برای خواندن نهج البلاغه را به دنیا یاد داده ایم و این شش روش عبارتند از :

 

۱_ فارسی بخوانید ، نیازی به خواندن متن عربی نیست . یعنی امثال آیت‌الله مکارم ها که وقت می گذاشتند و ترجمه می کردند کار عبثی می کردند ؟ 

۲_ ما ۷۴ ترجمه ناقص و کامل نهج البلاغه را بررسی کرده ایم و آسانترین آن ، ترجمه مرحوم محمد دستی است و رهبر معظم انقلاب هم در مقدمه اش این را تایید کرده اند . 

۳_ به مردمی که متهم هستند حال مطالعه ندارند ما گفته ایم روزی ده دقیقه بخوانید .

۴_ به جای این که از اول بخوانید تا آخر ، از آخر شروع به خوانش کنید .

۵_در دور اول نیازی به حفظ و یادداشت نیست 

۶_ در دور اول هر چقدر متوجه شدی نوش جانت و هر چقدر متوجه نشدی رد شو و در دور خوانی بعدی به آن بپرداز .

با این شش روش ساده همه مردم به کتابخوانی بر می گردند .

 

 

سخنان حجت الاسلام حمید رضا مهدوی ارفع مبلغ بین المللی ، موسس نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی در جلسه اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین

   چهارشنبه 4 مهر 13971 نظر »

 اعمال غدیر 

 

عید غدیر روز هجدهم ذی‌الحجه از بزرگ‌ترین اعیاد شیعیان بنابر روایات در روز هجدهم ذی‌حجه سال دهم هجرت پیامبر اکرم صلی الله به دستور خدا امام علی علیه السلام را به مقام خلافت و امامت منصوب کرد.

واقعه غدیر در سفر حجة الوداع سال دهم هجری و در سرزمین غدیر خم روی داد.

در احادیث شیعه تعابیری هم چون عیدُاللهِ‌ الاکبر (بزرگ‌ترین عید الاهی) عید اهل بیت محمد صلی الله و اشرف الاعیاد (والاترین عید) برای این روز به کار رفته است.

 

شیعیان در سراسر جهان این روز را جشن گرفته، مراسم مختلفی در گرامی‌داشت آن برگزار می‌کنند. در قرون اخیر برگزاری این جشن از شعائر شیعه محسوب می‌شود.

 

محل غدیر

 

 

غدیر

 

 اعمال عید غدیر 

دانلود کنید 

   پنجشنبه 8 شهریور 13971 نظر »

علی علیه السلام جانشین پیامبر صلی الله

 

 

اسماعیل جعفر گوید در مسجد الحرام نشسته بودم و حضرت ابی جعفر علیه السلام نیز در گوشه ای نشسته بود ، سر بلند کرده و نگاهی به آسمان و نگاهی به کعبه کرد و فرمود : «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى . آیه 1 سوره اسرا » سه بار این آیه را تکرار کرد . آن گاه متوجه من شد و فرمود : اهل عراق درباره این آیه چه می گویند ؟

عرض کردم : می گویند خداوند رسول خدا را از مسجد الحرام به بیت المقدس برد .

فرمود اینطور نیست که آنها می گویند لیکن از اینجا به اینجا سیرش دادند ۱  و با دست اشاره به آسمان کرد و فرمود : ما بین آن دو حرم است .

آنگاه فرمود : به سدره المنتهی رسید و جبرئیل از همراهی با رسول خدا صلی الله باز ایستاد . 

پرسید : آیا در چنین جایی مرا تنها می گذاری ؟

جبرئیل گفت : تو پیش برو ، به خدا سوگند به جایی رسیده ای که هیچ خلقی از خلائق بدانجا نرسیده و نخواهد رسید .

اینجا بود بود که پروردگار خود را دید ۲ و تنها سبحه میان او و خداوند فاصله بود .

پرسیدم فدایت شوم سبحه چیست ؟ حضرت با صورت خود اشاره به زمین و با دست خود اشاره به آسمان کرد و سه بار فرمود « جلال ربی ، جلال ربی » 

آنگاه خطاب شد : ای محمد !

گفت : لبیک یا رب .

خطاب رسید ؛ ساکنان آسمان در چه چیز مشاجره می کنند ؟ 

پیامبر فرمود : خداوندا تو منزهی ، من علمی ندارم جز آنچه که تو به من آموختی .

رسول خدا سپس فرمود : پس خدای تعالی دست در میان دو سینه ام گذاشت ۳ و من برودت و خنکی آن را میان دو کتفم احساس کردم . آن گاه هیچ چیز از گذشته و آینده از من نپرسید مگر آن که پاسخ آن را دانستم .

در پایان پرسید : ای محمد ! ساکنان آسمانها در چه چیز مخاصمه دارند ؟

گفتم : در درجات ، کفارات و حسنات .

فرمود : ای محمد ! نبوتت به پایان رسید و خوردنت تمام شد چه کسی را برای جانشینی خود در نظر گرفته ای ؟ 

عرض کردم : پروردگارا من همه خلقت را آزمایش کرده ام کسی را مطیع تر از علی برای خود نیافتم .

فرمود : ای محمد ! همچنین مطیع تر از همه خلق نسبت به دستورات من است .

عرض کردم : پروردگارا همه خلقت را آزمودم و کسی را نسبت به خودم علاقمند تر از علی علیه السلام نیافتم .

فرمود : همچنین نسبت به من ، پس ای محمد ! او را بشارت بده به این که آیات هدایت و پیشوای اولیای من و نور برای فرمانبران من و کلمه باقیه ایست که من متقین را ملزم به پذیرفتن آن کرده ام ، هر که او را دوست  بدارد مرا دوست داشته و هر که او دشمن بدارد مرا دشمن داشته ، علاوه بر این من او را به خصایصی اختصاص داده ام که احدی را به آن اختصاص نداده ام .

عرض کردم : پروردگارا آخر او برادر من و صاحب و وزیر و وارث من است .

فرمود : این امری است که قضایش مقدر شده که او باید مبتلا شود و مردم هم به وسیله او امتحان شوند ، علاوه بر این من او را ارث داده ام و ارث داده ام و ارث داده ام ، چهار چیز را که گِره آنها به دست اوست و او هرگز فاش نمی کند

 

 

۱_ مقصود « از اینجا به اینجا سیرش داد » یعنی آنجناب را از کعبه به بیت المعمور سیر دادند . تفسیر المیزان ، ج ۱۳ ، ص ۲۴

۲_ معنایش دیدن به چشم قلب است نه چشم سر . همان ص ۲۵.

۳_ خدای تعالی دست در میان دو سینه ام گذاشت کنایه از رحمت الهی است و حاصل معنایش این است که علمی از ناحیه او به قلبم وارد شد که هر شک و ریب را از میان برد.

۴_ تاریخ انبیا ، جابررضوانی ، زندگانی حضرت محمد صلی الله ، انتشارات جهان آرا ، ص ۷۴۸ _ ۷۴۹.

 

 

   سه شنبه 6 شهریور 13971 نظر »

قدیس ۱

 

قدیس

 

کشیش کتاب را در دستش گرفت، جلدش را به سرگئی نشان داد و گفت: « نهج البلاغه است؛ سخنان و نامه های علی است. کتاب بسیار عجیبی است؛ پُر از مضامین بکر و راه گشا.»

سرگئی گفت: « لابد به من توصیه می کنی که آن را بخوانم.»

کشیش گفت: «حتما؛ کاری که پدرت باید در جوانی می کرد. مثل جرج جرداق که می گفت از 12 سالگی مطالعه ی نهج البلاغه را شروع کرده و هنوز هم ادامه می دهد. علی شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هر چه در عمق آن شنا کنی، شگفتی هایش آشکارتر می شود.»

 

سرگئی روی کاناپه نشست و پرسید: «اگر چنین است که شما می گویید، پس چرا کشورهای مسلمان که علی امام آن هاست، جزء کشورهای جهان سوم و عقب مانده اند‼️»

 

کشیش گفت: «ملّت ها و دولت های اسلامی مانند کسانی هستند که گنج گران بهایشان را دفن کرده اند یا اساساً از آن خبر ندارند.گمان می کنم آن ها هم علی را نمی شناسند. من هنگامِ مطالعه ی این کتاب و چند کتاب دیگر، به همین مسأله فکر می کردم. در آن دوران، علی خلیفه ی مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفه ی مسلمانان نامیده بود. هردوی این ها، داعیه ی حکومت اسلامی داشتند، امّا علی کجا و معاویه کجا!فکر کنم اکثر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی.اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یک بار نهج البلاغه را با دقّت می خواند و به آن عمل می کرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.»

 

سرگئی لبخند زد و گفت: « ما باید کم کم مراسم مسلمان شدن شما را فراهم کنیم پدر…!»

 

کشیش گفت :« ادیان الهی، شکل، قالب و پوسته ی روح الهی است سرگئی. مهم مغز و درون آن است که یکی است و فرق چندانی با هم ندارند. کسی که مسلمان است یا مسیحی، اگر به ذات و جوهره ی الهیِ دین خود دست نیابد، می خواهد روحانی مسلمان باشد یا کشیش مسیحی، به یک اندازه از مسیر خدا جدا شده است.

 

در زمان علی دشمنانش و آن هایی که با او می جنگیدند، از حافظان و مبلّغان قرآن و اسلام بودند و درعبادت و زهد و تقوی چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود. آن ها به نام همان الله ی با علی جنگیدند که علی به نام همان الله می خواست هدایتشان کند.»۲

 

 

۱_قدیس» داستان دلدادگی یک کشیش مسیحی است که در مسکو زندگی می‌کند. او کتاب‌ها و آثار خطی و قدیمی بسیاری دارد و به این کار عشق می‌ورزد. وقتی یک نسخه قدیمی از مردی تاجیک به دست او می‌رسد، علاقه‌مند می‌شود که کتاب را از او بخرد، اما مرد تاجیک کشته می‌شود و از اینجا به بعد، کشیش روسی پا در مسیری می‌گذارد که به شناخت امام متقین، امیرالمؤمنین، علی (ع) منتهی می‌شود. کشیش به خاطر حفظ جان خود مجبور به ترک مسکو می‌شود و به بیروت می‌رود. او کودکی‌ها و بخشی از عمرش را در این شهر گذرانده و پسر، عروس و نوه‌اش در آنجا زندگی می‌کنند. علاوه بر این، او در پایتخت لبنان، دوستان و محققان فراوانی از جمله «جرج جرداق» نویسنده کتاب «الامام علی صوت‌العداله‌الانسانیه» را دارد که می‌توانند در کشف شخصیت امام علی (ع) به او کمک شایانی کنند.

۲_کتاب قدیس ، ابراهیم حسن بیگی

   دوشنبه 5 شهریور 13971 نظر »

مردی نزد امیرالمومنین علیه السلام آمده و گفت: از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمده ام تا هفت سوال از شما بپرسم:

 

هفت سوال سخت و هفت پاسخ از امیرالمومنین

 

۱_چه چیز «از آسمان عظیم تر» است؟

۲_چه چیز «از زمین پهناورتر» است؟

۳_چه چیز «از کودک یتیم ناتوان تر» است؟

۴_چه چیز «از آتش داغ تر» است؟

۵_ چه چیز «از زمهریر سردتر» است؟

۶_ چه چیز «از دریا بی نیازتر» است؟

۷_ چه چیز «از سنگ سخت تر» است؟

 

امام علی علیه السلام فرمودند :

 

۱_ «تهمت به ناحق» از آسمان عظیم ترست.

۲_ «حق» از زمین وسیع تر است.

۳_ «سخن چینی» شخص تمام ازکودک یتیم ضعیف تر است.

۴_ «آز و طمع» از آتش داغ تر است.

۵_ «حاجت بردن به نزد بخیل» از زمهریر سردتر است.

۶_ بدن شخص با «قناعت» از دریا بی نیازتر است.

۷_ «قلب کافر» از سنگ سخت تر است.

 

 

جامع الاخبار، فصل ۵، فضائل امیرالمومنین علیه السلام . ‌‌‌‌‌

   یکشنبه 19 فروردین 13971 نظر »

قطب فرهنگی یک ملت را فهم و عقل آن ملت تعیین می کند

 

فرهنگ

 

علم وعمل

نامه هفتاد و هشتم در نهج البلاغه، مربوط به جریان حکمیت است که بر وجود مبارک امیرالمؤمنین تحمیل کردند. اصرار اسلام این است که جامعه باید عاقل باشد و تعبیر لطیف رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) این است که فرمود: «طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَةٌ»، این «تاء» تای تأنیث نیست، بلکه تای مبالغه است.

دلیل این مبالغه آن است که اگر این علم و عقل و شعور نباشد، جامعه اگر یک رهبری مثل علی بن ابیطالب داشته باشد، باز هم شکست می‌خورد.

 

فرهنگ

قطب فرهنگی یک ملت فهم و عقل آن ملت تعیین می کند؛ مرحوم کلینی(رضوان الله تعالی علیه) یک خطبه نورانی دارد که در مقدمه کافی آمده است؛ آخرین سطری که مرحوم کلینی دارد این است، که: «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیهِ الْعِقَابُ»؛ حرف کلینی این است که قطب فرهنگی یک ملت فهم اوست، عقل اوست. «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ»؛ مدار فرهنگی یک ملت عقل آن ملت است. «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ»؛ تمام استدلال‌ها در محور عقل است، تمام ثواب‌ها در مدار عقل است، تمام عقاب‌ها در محور بی‌عقلی است. در بحبوحه صفین این نامه دردآلود را وجود مبارک حضرت امیر برای ابوموسی اشعری می‌نویسد؛ «فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ تَغَیرَ كَثِیرٌ مِنْهُمْ عَنْ كَثِیرٍ مِنْ حَظِّهِمْ فَمَالُوا مَعَ الدُّنْیا وَ نَطَقُوا بِالْهَوَى» بر این دو غده بدخیم جاهلیت، قرآن خط بطلان کشید، آن غده های بدخیم فکری این است که در بخش اندیشه بر مدار «گمان» حرکت می کنند و غده دیگر این است که در بخش انگیزه و عمل با «میل» حرکت می کنند نه با عقل عملی، اسلام آمده و گفته است اگر می خواهید به مقصد برسید پا روی هوای نفس خود بگذارید، هیچ دشمنی خطرناک تر از این دشمن درونی نیست، چراکه دشمن درونی از ما ابتدا دین و سپس آبرو را می گیرد.

 

وحدت

در بخش دیگری از این نامه حضرت امیر علیه السلام خطاب به ابوموسی فرمود اگر تمام مناطق اسلامی را بگردی هیچ کسی را پیدا نخواهی کرد که بهتر و بیشتر از من مردم را به وحدت دعوت کند، وحدت البته برکات دنیایی نیز دارد اما من این کار ار تحت شعاع ثواب لقاء الله انجام دادم. حضرت در سراسر این نامه ابوموسی را به هوشیاری و عقل دعوت می کند و می فرماید جهنم نتیجه بی خردی و حماقت است، این احمق است که به جهنم می رود، اگر کسی قطب فرهنگی یعنی عقل را از دست داد نتیجه آن جهنم خواهد بود. لذا این نامه ها هر روز می تواند برای ما زنده و کاربردی باشد.

 

درس اخلاق ،آیت الله جوادی آملی ،۵ بهمن ۹۶

   دوشنبه 9 بهمن 1396نظر دهید »

انتخاب نادرست 

 

انجام ندادن هر تکلیف شرعی برای مسلمین، علاوه بر آنکه از سوی خداوند عقاب و عذاب الهی در پی دارد، آثار وضعی آن در این دنیا گریبانگیر انسان ها خواهد شد و آفاتی را برای زندگی دنیایی ایجاد خواهد کرد. بدیهی است، چنانچه آن حکم شرعی تعطیل شده از سوی مردم، مربوط به سرنوشت عمومی و ارکان اساسی جوامع بشری باشد، دامنه آسییبهای مزبور عمومیت بیشتری پیدا کرده و دود آن به چشم همگان خواهد رفت.


نهج البلاغه امام علی(ع) مهمترین سند دینی است که بسیاری از اصول و ضوابط و نیز آسیب های اجتماعی و سیاسی جوامع انسانی را گوشزد نموده و رهنمود های فراوانی در این باب برای جهانیان بویژه مسلمانان به ارمغان نهاده است.


در دورانی که زمام امور در بخشهایی از سرزمین های اسلامی به دست فرمانروایانی نالایق و دنیا طلب همانند معاویه و … افتاده بود، امام علی(ع) مهمترین کارگزار سیاسی خویش ، مالک اشتر نخعی، را به همراه دستورالعملی ارزشمند و جامع به سوی مصر فرستاد.


امام علی(ع) در بخش هایی از آن منشور حکومتی و سیاسی، به خوبی دغدغه خود را از مفاسد حاکمیت غیر صالحان(معاویه و …) اینگونه ابراز داشته است؛
« و لکنی آسی ان یلی امر هذه الامه سفهائها و فجارها فیتخذوا مال الله دولا و عباده خولا و الصالحین حربا و الفاسقین حزبا»؛ از آن تأسف می خورم که امور مردم به دست نادانان و گناهکاران بیفتد. آنان مال خدا را دست به دست بین خود می گردانند، بندگان خدا را برده خویش می سازند، با نیکان می جنگند و بدکاران را یاور خویش قرار می دهند.1


آری، امام(ع) حاکمیت سیاسی را حقی از سوی خداوند و متعلق به او دانسته است و همواره از سلطه انسان های فاسق و بی دین بر این حق الهی و جامعه اسلامی نگران و اندوهگین بود. تأسف امام علی(ع) بر این بود که چگونه نااهلان به جای شایستگان نشستند و انقلاب اسلامی پیامبر(ص) را به انحراف کشانده و آرمان های مقدس آن فرستاده الهی را نقش بر آب کردند.


از این رو چنانچه مردم فاسدان را برگزینند، جامعه اسلامی نیز به سمت حکومت فاسدان حرکت می کند و در نتیجه، خداوند ستمگران را بر مردم آن دیار چیره خواهد کرد.
امام جواد علیه السلام می فرماید:
« و کل امه قد رفع الله عنهم علم الکتاب حین نبذوه و لا هم عدوهم حین تولوه»؛ هر امتی که به کتاب آسمانی بی اعتنایی کردند، خداوند دانش کتاب را از ان ها باز گرفت و آن گاه که سلطه و ریاست دشمنان را پذیرفتند، خداوند دشمن را بر آنان چیره ساخت.

 

 

1.نهج البلاغه/ نامه 53

2.فروع کافی،ج 8، ص 53

   چهارشنبه 4 بهمن 13961 نظر »

وظیفه مردم در قبال دین 

 

 آیت الله جوادی آملی

 

اسلام قسمت مهم کار را به عهده خود مردم گذاشته است. بيان نوراني اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) در آن بخشنامه رسمي که براي اداره مصر به مالک اشتر مرحمت کردند، با «إِنَّ» تعبير فرمودند که «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ‏ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»؛ نظام را مکتب از يک طرف و مردم از  طرف ديگر اداره ميکنند.

 

آن نظامي که بحثهاي ديني و اعتقادي و ارتباط با خدا نداشته باشد زميني است و زمينگير ميشود، اما آن نظامي که به نظام آفرين به جهان آفرين به آسمان و زمين آفرين و به خود انسان آفرين تکيه ميکند اين ميماند؛ لذا نماز به عنوان الگو در اسلام عمود دين تلقي شده است که «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ»، اما اين دين بايد به دست  مردم احيا بشود، اگر مردم خدايي ناکرده اين دين را نشناسند و عمل نکنند دين زنده نخواهد بود؛ لذا خيمه نظام را دو ستون اداره ميکند: يکي نماز که نمونه بحثهاي اعتقادي و ديني است که فرمود: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ» و يکي مردم که فرمود: «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ‏ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة».

 

درباره نماز کلمه «إنّ» نيامده که «إنّ عمود الدين الصلاة»؛ ولي درباره امت با «إنّ» تعبير کرد. فرمود: مالک! نگو ما رهبري مثل علي بن ابيطالب داريم، رهبر مردم اگر علي هم باشد مادامي که مردم در صحنه نباشند آن نظام شکست ميخورد، چه اينکه شکست خورده است. رهبر خوب يک طرف قضيه است. اگر کسي به داشتنِ رهبر خوب خدايي ناکرده بخواهد اکتفا بکند، همان قصه صدر اسلام است. فرمود من يک طرف قضيه هستم، قسمت مهم اين ستون را مردم به عهده دارند. با «إنّ» تعبير کرد، يک؛ با «عماد» تعبير کرد که غنيتر و قوي تر از عمود است، دو؛ فرمود: مالک! «إِنَّ عِمَادَ الدِّين» نگفت عماد سياست،  نگفت ستون اقتصاد، نگفت ستون امنيت، نگفت ستون سياست، فرمود ستون دين مردماند! فرمود: «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ‏ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة». آن کسانی که جنگ ده ساله ـ نه جنگ هشت ساله! دو سال جنگ داخلي داشتيم و هشت سال جنگ خارجي ـ چه ترورهاي هفتاد و دو نفر را يا انفجارهاي رياست جمهوري را يا انفجارهاي دادگاه انقلاب يا انفجار عزيزان سپاه و بسيج در کوي و برزن را تحمل کرد همين مردم بودند.

 

فرمود: «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ‏ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»، توده مردم اند! لذا مردم وقتي دين را پذيرفتند، آن بخش دوم تأمين شده بود و اين کشور سرپاي خود ايستاد، اميدواريم تا ظهور صاحب اصلي اش هم مردم عزيز و گرامي بيش از گذشته مورد توجه وليّ عصر باشند، همه نيازهاي اين مردم بزرگ و بزرگوار به برکت دعاي حضرت مستجاب بشود، عزّت و شکوه و جلال اين مردم روز افزون بماند و هم از طرفي اين مانده است که «إِنَّ عِمَادَ الدِّين وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ‏ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة».

 

پس ما يک عمود مذهبي داريم، يک عمود مردمي. اين مردم براي رضاي خدا آن دين را حفظ ميکنند و مانده است.

 

 

جلسه درس اخلاق آیت الا جوادی آملی ،۱۶/۶/۹۶

   جمعه 24 شهریور 1396نظر دهید »

حق ولایت علی علیه السلام 

 

امام رضا علیه السلام از پدران بزرگواران خود از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل نمود که پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلم فرمود :« یا علی طوبی لمن احبک و صدق بک ، و ویل لمن ابغضک و کذب بک ، محبوک معروفون فی السما السابعه و الارض السابعه السفلی ……:  

 

محبان علی علیه السلام

 

ای علی ! خوشا به حال آن که تو را دوست دارد و تو را تصدیق کند ، و وای به حال آن که کینه تو را داشته باشد و تو را تکذیب کند !

 

دوستداران تو در آسمان هفتم و زمین هفتم در آخرین طبقه و در فاصله میان این دو نقطه ، شناخته شده هستند ، آنان دیندار ، متقی ، خوش اخلاق و متواضع در برابر خداوند عزوجل هستند .

 

چشمهایشان خاشع و به زیر افتاده و قلب هایشان یاد خدای عزوجل ترسان است ، حق ولایت تو را شناختند و زبان هایشان به ذکر فضایل تو مشغول می باشد .

 

چشم هایشان از محبت تو و امامان نسل از تو گریان است .

 

به آنچه خدا در کتابش دستور داده و به آن سنت هایی از پیامبر که دلیل و برهان بر آن اقامه شده را باور دارند و به آن چه اولوالامر به آن ها دستور دهد عمل کرده و فرمانبردار هستند .

 

با یکدیگر رفت و آمد می کنند و از یکدیگر قطع ارتباط ندارند .

 

یکدیگر را دوست دارند و از هم کینه ندارند .

 

فرشتگان تا روز قیامت بر آنان درود می فرستند و به دعای آنان همین می گویند و برای گنهکاران آنها درخواست آمرزش می کنند و بر بالین جنازه او حاضر می شوند و در نبود او تا روز قیامت احساس تنهایی می کنند .

 

 

دیده شده در کتاب عیون الاخبار الرضا ، ابوجعفر محمد ب علی حسین بابویه قمی ، شیخ صدوق ، انتشارات استوار ، ج ۱ ، ص ۴۴۳.

   پنجشنبه 16 شهریور 13961 نظر »

1 2 4 5 ...6 7

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 332
  • دیروز: 253
  • 7 روز قبل: 2459
  • 1 ماه قبل: 9707
  • کل بازدیدها: 603309
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1