تشویق سپاهیان 


 

علی علیه السلام در سه جا مردم را به جنگ تشویق می کرد و می فرمود :

« بندگان خدا  ! از خدا پروا کنید .

دیده ها را فرو نهید .

صداها را پایین آرید .

سخن را کوتاه کنید و خود را برای پیکار ، جدال رو در رو ، درگیری ، نبرد ، دست به گردن شدن و رزم خشن ، آماده سازید و پایدار باشید .

و خدا را بسیار یاد کنید ، باشد که رستگار شوید و خدا و رسولش را پیروی کنید .

و با هم نزاع نکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود .

و صبر کنید که خدا با شکیبایان است .

 


دیده شده در کتاب دانشنامه امیرالمومنین علیه السلام ، محمدی ری شهری ، ترجمه مهدی مهریزی ، نشر دارالحدیث ، ج ۴ ، ص ۳۳۵.

کلیدواژه ها: جدال, ررمنده, پیکار
   چهارشنبه 1 دی 13955 نظر »

صفات نیکو در کلام علی علیه السلام


فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ: مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ، وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ. غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ، وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ. نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلاَءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ.


پرهیزکاران در این دنیا صاحب فضایلى هستند: گفتارشان درست.


لباسشان میانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است.


چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند .


و گوشهاى خود را وقف شنیدن علم و دانشى کرده اند که براى آنان سودمند است، حال آنان در بلا همچون حالشان در آسایش و رفاه است.

 


دیده شده در نهج البلاغه ، ترجمه دکتر علی شیروانی ، نشر دارالعلم ،خطبه ۱۹۳. ص ۳۶۲.

   یکشنبه 28 آذر 13951 نظر »

گناه چیست ؟

 

 

 وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) در نهج‌البلاغه بارها به عرض شما رسيد اين كلمات «وبي ، «إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِي‏ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِي‏ء».۱ اوبي، «مَتَاعُ الدُّنيَا حُطَامٌ مُوبِیءٌ»۲. موبي، در نهج‌البلاغه كم نيست، فرمود گناه مي‌دانيد چيست؟


جهنم كه سر جايش محفوظ است. گناه يك بيماري آبروبري است، اين كلمه «وبي، موبي، اوبي» چه ثلاثي مجرّد، چه ثلاثي مزيد آن، ريشه اصلي‌اش وباست.


بعضي از علف‌ها وباخيز است، اين حيوان نمي‌داند كه آن علف چنين مرضي را به همراه دارد، به طمع سرسبزي‌اش حركت مي‌كند. انسان گاهي بيمار مي‌شود مي‌ميرد ولو سخت‌ترين بيماري مثل غدّه سرطان؛ اما به هر حال آبروي او محفوظ است، ديگر نمي‌گويند فلان كس سرطان گرفت و مُرده آبرويش رفته؛ اما وبا يك بيماري آبروبري است.


فرمود: اين گناه «وبي» است «موبي» است،  «اوبي» است مواظب باشيد آبرو را مي‌برد! آن وقت عمري آدم تلاش و كوشش بكند، نه بچه‌هاي آنها در دانشگاه‌ها آبرو داشته باشند نه همسران آنها در مجالس؛ آخر اين چه مي‌شود؟! اين كتاب بوسيدني نيست! «مرضٌ وبي»، يك بيماري آبروبري است. مگر ما چقدر نياز داريم حقّ مسلّم اين ملّت را آدم چرا بايد اين طور ببلعد.


اگر ما در جواني كه الآن دوران سازندگي است ـ إن‌شاءالله ـ خودمان را حفظ كنيم تا آخر محفوظيم ما با آبرو زنده‌ايم. كسي كه مسلوب‌الحيثيه باشد چرا تقاضاي مرگ مي‌كند، چرا خودكشي مي‌كند؛ براي اينكه بي‎آبرو بودن و بی‎حيثيت بودن از مُردن بدتر است، امامِ ما اين را فرموده, فرمود: «موبي، اوبي»؛ نامه براي مسئولان امور مالي‌شان مي‌نوشتند اين كلمات را می‎فرمودند. به هر حال شما بايد با آبرو زندگي كنيد، اين آبرو فصل مقوّم هويّت اجتماعي ماست، فرمود اين را مواظب باشيد.


پس از آن طرف وجود مبارك امام سجاد فرمود: جهنم رفتن تعجب دارد، ما اگر يك قدم به طرف دين حركت كنيم و مسابقه بدهيم نبايد خيال كنيم كه اين مسابقه مثل مسابقه‌هاي المپياد است كه آن خط‌كشي آنجا جامد است ما بايد به آن برسيم، اين طور نيست. ما اگر خواستيم به طرف عدل, حقيقت, فضيلت, عفت, حجاب, عصمت, پاكي, طهارت و نزاهت و اينها حركت كنيم، ما يك قدم رفتيم، اينها فيوضات الهي‌اند، مأموران الهي‌اند، هروله‌كنان، ده قدم به طرف ما مي‌آيند؛ پس ما زود يكديگر را مي‌بينيم و راحتيم.


بنابراين اين آياتي كه خدا فرمود: ﴿لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ﴾ با اين بياناتي كه ائمه(عليهم السلام) فرمودند به خوبي روشن مي‌شود كه قرآن يك كتاب آساني است؛ چون همه كارها به عهده ما نيست به ما گفتند يكي از طرف شما ده‌تا از آن طرف؛ از اين آسان‌تر؟! مشكلي كه ما داريم به ما دستي بجنبانيم و ديگري ده برابر ما كار كند، از اين آسان‌تر؟! فرمود: ﴿لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر ٍ﴾.



۱_ نهج البلاغة(للصبحي صالح), حکمت۳۶۷؛ «إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِي‏ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِي‏ء».

۲_  . نهج البلاغة(للصبحي صالح), حکمت ۳۶۷؛ «مَتَاعُ الدُّنيَا حُطَامٌ مُوبِیءٌ».

۳_ سوره قمر، آيات ۱۷ ، ۲۲ ، ۳۲ ، ۴۰

 ۴_ دیده شده درhttp://javadi.esra.ir/-/جلسه درس اخلاق ، ۱۱ / ۹/ ۹۵ ، آیت الله جوادی آملی 

   سه شنبه 16 آذر 13956 نظر »

نظم و تقوا 

 


حضرت علی علیه السلام در آخرین وصیت خود به فرزند و امام معصوم بعد از خودش می فرماید : اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم ..( نهج البلاغه ، نامه ۴۷)

خیلی مهم است که انسانی لحظه مرگ تمام زندگیش را جمع کند و بگوید ایشان می فرماید که آدم بی نظم ، بی تقواست .

کدام یک از ما برایمان مشخص است که هر روز ساعت چند از خواب بیدار می شویم ؟

هر روز چند آیه از قرآن را باید بخوانیم ؟

هر روز چند صفحه صحیفه سجادیه باید بخوانیم ؟

در برنامه هفتگی خود چه مقدار را به صله رحم اختصاص داده ایم ؟..

 

مردم فرانسه ساعت های خودشان را با رفت و آمد امام خمینی ( ره) هماهنگ می کردند و می دانستند امام راس ساعت ۹ از منزل خارج می شود . تمامی مراجع بزرگوار را ببینید شما اگر با یکی از ایشان ساعت ۳۰ : ۷ قرار داشته باشید و ۵ دقیقه زودتر برسید ، باید ۵ دقیقه منتظر بمانید .این یعنی نظم و نظم برابر با تقوای الهی است .

 

سخنان استاد رایٔفی پور ،گزیده سخنان ، شنیده شده .

   یکشنبه 16 آبان 13951 نظر »

نُه کلمه ای که امیرالمومنین علیه السلام فرمود :

 



عامرشعبی گوید : امیرالمؤمنین علیه السلام بدون هیچ پیش بینی قبلی نُه جمله فرمود که چشم های بلاغت را از خیرگی کور کرد و جواهر حکمت را یتیم کرده و دست همه مردم را از این که بتوانند یکی از این جمله ها را ادا کنند کوتاه کرده است ، سه جمله از آن ها در راز و نیاز است ، سه جمله در حکمت و سه جمله در ادب معاشرت ، اما آن سه جمله که در مناجات است این است که عرض کرد :

 

«الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب : خدای من مرا همین عزت بس که تو را بنده باشم و همین سربلندی ام بس که تو پروردگار من باشی ، تو آنچنانی که من دوست دارم ، مرا نیز آن چنان کن که تو دوست داری .

 

و اما سه جمله ای که در حکمت است این است که فرمود :

« قیمهُُ کل أمری مایحسنه ، و ما هلک  …س ارزش هر کس به همان است که آن را نیکو سازد و آن که قدر خویش بدانست از هلاکت برَست و مرد در زیر زبان خود نهفته است . »

 

و اما آن که در ادب معاشرت است این است که فرمود : 

 

«  امذن علی من شعت تکن أمیره ، و احتج الی من شعت تکن أسیره …. 

به هر کس که می خواهی با احسان و نیکی منت بگذار ، تاسرورش باشی ، و به هر کس خواهی نیازمند باش تا به اسیری اش درایی و از هر کس که خواهی بی نیاز باش تا با او همتراز گردی .»

 

 

 

دیده شده در الخصال ، ابی جعفر ، محمد بن علی بن حسین بابویه قمی ، ترجمه احمد فهری زنجانی ، ج ۲ ، ص ۴۸۸.

   جمعه 30 مهر 13952 نظر »

رابطه بین عدالت اجتماعی و غدیر 

 

بین عدالت اجتماعی و غدیر چه رابطه ای وجود دارد ؟

 

در نامه ای که ابا عبدالله الحسین علیه السلام به مردم کوفه نوشت فقط این مطلب را نوشت : ای مردم ! امام کسی است که محور برایش اساسی است و هدف دارد : سوگند به جان خود ! امام نیست اگر کسی که به کتاب خدا حکم کند ، عدالت را به پا دارد ، دیندار به دین حق باشد و جان خود را فقط وقف یاد خدا و ذات او کند ، والسلام »

برای امام در جامعه ، چهار چیز مهم است : 

۱_ قرآن .

۲_ عدالت : که اگر پیام غدیر تحقق پیدا کرده بود عدالت تحقق پیدا می کرد و ظلم ریشه کن می شد ، و امامان معصوم ما در زندان های خلفای اموی و عباسی نبودند ، و حاکمان ظالم بر مسند پادشاهی نمی نشستند تا بر مردم ظلم کنند ، و اگر امام بر حق بر جامعه حکومت می کرد ، عدالت در حد اعلی رعایت می شد .

۳_ دین مداری و راهنمایی به سوی حق .

۴_ یاد خدا .

 

دیده شده در کتاب شب های غدیر ، سخنرانی جمعی از خطبا ، موسی میراث نبوی .ص ۱۲۰ .

   شنبه 10 مهر 13951 نظر »

امامت اصل الهی یا مردمی 

 

می دانیم همه شیعیان و اهل سنت ، وجود امام را امری لازم و ضروری می دانند . حتی ابن تیمیه حرانی ، بزرگترین تئوریسین وهابیت اعتراف می کند : « امامت و خلافت بر مردم از بزرگترین واجبات دینی است و دین جز با وجود امام ، در جامعه تحقق پیدا نمی کند »

 

اما یکی از اساسی ترین تفاوت های میان تفکر شیعی و سنی آن است که آیا مردم می توانند رهبر و امام خود را انتخاب کنند یا این که این کار فقط به دست خداوند است ؟ 

آیا جامعه باید با تشکیل مجالس شورا و خبرگان ، امام را انتخاب کند ؛ یا عقول و تلاش بشر عاجز از آن است که در راستای تعیین خلافت ، قدمی بردارد ؟

شیعه با الهام  از قرآن و سنت بر این باور است که امامت از ضروریات دین بوده و همانگونه که انتخاب پیامبر صلی الله به دست خداست ، نصب امام نیز فقط به دستور خداوند صورت می پذیرد .خداوند در قرآن کریم درباره حضرت ابراهیم علیه السلام برای رسالت می فرماید « وکلا جعلنا نبیاًً»( مریم ، آیه ۴۹) ما به همگی ؛ ابراهیم و بعضی از فرزندانش ؛ پیامبری دادیم .

و در جای دیگر می فرماید : « انی جاعلک للناس اماما» ای ابراهیم من تو را امام مردم قرار دادم .( بقره ، آیه ۱۲۴) 

 

می بینیم خداوند امامت ابراهیم را به دست مردم نمی سپارد و به او فرمان نمی دهد از مردم برای امامت خویش تقاضای رای نماید .

بنابراین بر اساس آیات قرآن ، نصب امام به عهده خداوند است و افراد بشر در این خصوص حقی ندارند .

 

اما در سنت ؛ تمام کتب اهل سنت ( از تاریخ طبری والکامل فی التاریخ ابن اثیر گرفته تا تاریخ ابن خلدون و ابن کثیر دمشقی … ) آورده اند ، وقتی پیامبر اسلام صلی الله رسالت خویش را بر قبایل عرضه می کرد ؛ بعضی از قبایل مانند قبیله بنی عامر و قبیله هوده می گفتند : ما به شرطی ایمان می آوریم که خلافت و جانشینی بعد از تو برای ما باشد .

 

اما رسول اکرم صلی الله می فرمود : « انتخاب جانشین من به دست خداست و او هرکس را بخواهد برای این منصب انتخاب می کند »

همچنین خداوند در روز غدیر می فرماید « یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من رب » در این آیه شریفه تنها جانشینی امام علی علیه السلام دستور داده نمی شود ؛ بلکه علاوه بر آن اعلام می شود امامت آن حضرت از سوی خداوند است .

 

دیده شده در کتاب غدیر از نگاه اهل سنت ،سید محمد قزوینی ، انتشارات نقش نگین ، ص ۱۱ و ۱۲ .

   شنبه 10 مهر 1395نظر دهید »

علمای اهل سنت و دلالت حدیث غدیر 

 

درباره دلالت حدیث غدیر نیز یکی از اساسی ترین شبهه ها این است که مولا بر وزن فعل و به معنای اولی نیامده است . اگر پیامبر فرموده بود « من کنت اولی به ، فعلی اولی به » یا « من کنت ولیه ، فعلی ولیه » می پذیرفتیم . زیرا  « اولی به » به معنای ولایت امر و امامت است . اما پیامبر صلی الله فرمودند :« من کنت مولاه فعلی مولاه» .

 

مولا ، معنای متعدد دارد ویکی از معانی آن « نصرت و محبت » است . بنابراین معنای سخن پیامبر این است که هر کس به من محبت دارد به علی نیز محبت داشته باشد ؛ هر کس ناصر من است ، علی را نیز کمک کند .

 

شیعیان در پاسخ این شبهه می گویند : 

_ ما از روایاتی که در آن من کنت مولاه آمده صرف نظر می کنیم و از کتاب های اهل سنت ، عبارات دیگری را نقل می کنیم :

درکتب اهل سنت آمده :پیامبر صلی الله فرمود : الست اولی بالمومنین من انفسهم ؟ قالوا : بلی .

قال …فهذا ولی من انا مولاه.۱

« آیا من به مومنین اولی و برتر از خودشان نیستم ؟ گفتند : بله . فرمود : … این علی ولی کسی است که من مولای او هستم »

 

همچنین پیامبر صلی الله فرمود : « من کنت مولاه فهذا علی ولیه: هر کس من مولای او هستم علی علیه السلام ولی اوست ».۲

 

۱_دیده شده در کتاب غدیر از نگاه اهل سنت ،استاد سید محمد قزوینی ، انتشارات نقش نگین ، ص ۶۸. به نقل از تفسیر طبری ۴۲۸/۳. و سنن ابن ماجه ۴۳/ ۱ . 

۲_ دیده شده در کتاب غدیر از نگاه اهل سنت ،استاد سید محمد قزوینی ، انتشارات نقش نگین ، ص ۶۸. به نقل از اسد الغابه ۳۹۸ / ۱.

 

   شنبه 10 مهر 1395نظر دهید »

عصاره خطبه غدیر

 

چکیده آیینه تمام نمای خطبه غدیر جمله « من کنت مولاه فعلی مولاه » است که در یک مقطع حساس از خطبه و در حالی که پیامبر صلی الله و علیه و آله بازوان علی علیه السلام را گرفته و او را بلند کرده و مردم معرفی می کردند بیان شده است .

 

اگر این جمله را خوب بشکافیم در می یابیم که جمله ای کوتاه ولی پر معنی است و مبتنی بر چندین پایه عقیدتی است که اگر کسی آن ها را قبول نداشته باشد نمی تواند این جمله را بپذیرد .

«معنای دقیق جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه » : « هر مسلمانی که پیامبر صلی الله را به عنوان صاحب اختیار خود قبول دارد و در مورد فرمایشات و اوامر و افعال او اجازه هیچ گونه شک و شبهه و اعتراض به خود نمی دهد ، باید نسبت به علی بن ابی طالب نیز همین اعتقاد را داشته باشد و سخنان و افعال او و آن چه از او می بیند و می شنود را حق بداند ، لذا هر کس به هر عنوان با او مخالفت کند و یا رود روی او بایستد باطل و مساوی با کفر است .»

 

دیده شده در کتاب اسرار غدیر ، محمد باقر انصاری ، انتشارات تک ، ص ۱۸۹.

   شنبه 10 مهر 1395نظر دهید »

استدلال اهل بیت و صحابه به حدیث غدیر

 

ضرورت پرداختن به مساله غدیر چیست ؟

 

این سوال را مخالفان به جامعه القا کرده اند و ما برای پاسخگویی باید به چند مطلب بپردازیم :

 

۱_ شبهه مخالفان : اگر روز عید غدیر ، روز نصب علی می باشد چرا صاحب آن یعنی علی و اولاد او به این روز احتجاج نکرده اند ؟

در پای می گوییم ، این شبهه اساسا باطل است زیرا ما روایاتی از علی و اولاد علی علیهم السلام و داستان هایی از صحابه برای دفاع از حق علی داریم .

می گویند : مکان احتیاج و استدلال سقیفه بود . اکر قرار بود علی علیه السلام به ماجرای غدیر احتجاج کند لازم بود که در سقیفه حضور پیدا می کرد و غدیر را یادآوری می کرد و می گفت : ای مردم ! تنها هفتاد روز از غدیر سپری شده است ، زمان طولانی از غدیر نگذشته است که رسول خدا صلی الله را در آن جمعیت یکصدو بیست هزار نفری به امامت ولایت شما نصب کرد .

 

حال گفته می شود چرا علی در سقیفه حضور پیدا نکرد ؟

باید گفت : اهل سقیفه نمی خواستند که علی در آن جمع حضور یابد ؛ چرا که در حال کنار زدن علی بودند تا خود را به منصب خلافت برسانند و بعد که خودرا به آن رساندند به سوی علی آمدند و گفتند : « ای علی ! یا بیعت کن یا کشته می شوی » 

 

از این لحن سخن گفتن فهمیده می شود که در سقیفه استبداد کامل حکمفرما بوده است ؛ بنابراین جایی برای احتجاج باقی نمی ماند .

 

امروز با القای شبهه می خواهند اذهان را مضطرب ساخته و جوانان ما را از حقایق دور نگه دارند و نگذارند مردم به سوی اسلام حقیقی که در تشیع تجلی دارد جذب شود .

 

 

سخنان آیت الله نظری منفرد ، دیده شده در کتاب شب های غدیر ، سخنرانی جمعی از خطبا ، موسسه میراث نبوی ، ص ۱۴۹.

   جمعه 9 مهر 13951 نظر »

1 2 4 ...6 7

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 320
  • دیروز: 253
  • 7 روز قبل: 2459
  • 1 ماه قبل: 9707
  • کل بازدیدها: 603309
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1