چرا حضرت زهرا شبانه دفن شد ؟

به سند معتبر روایت شده از امیزالمومنین علیه السلام پرسیدند علت دفن فاطمه در شب چه بود ؟

حضرت فرمود : زیرا که او خشمناک بود بر جماعتی و نمی خواست  انها بر جنازه او حاضر شوند و حرام است بر کسی که ولایت و محبت ان جماعت را داشته باشد که نماز کند بر احدی از فرزندان فاطمه سلام الله .


منبع : جلا العیون ، علامه مجلسی ، نشر ادینه سبز ، فصل هفتم ، شهادت حضرت زهرا ، ص ۲۷۶

   سه شنبه 1 اسفند 13961 نظر »

شهادت زهراي مرضيه

در بعضي از كتب معتبر از ابن عباس روايت کرده اند که چون حضرت فاطمه سلام الله از دنیا رحلت کرد اسما بنت عمیس  گریبان خود را درید و به جانب مسجد دوید ، حضرت امام حسن و امام حسین علیها السلام در راه او را دیدند و احوال مادر خود را از او پرسیدند او ساکت شد و جواب نگفت . چون به خانه امدند مادر خود را دیدند که میان خانه خوابیده است ، پس به نزدیک او امدند و امام حسین علیه السلام او را حرکت داد چون دید از دنیا رحلت کرده است به امام حسن گفت : ای برادر! خدا تو را مزد دهد در مصیبت مادرت و از خانه بیرون دویدند فریاد براوردند که ” یا محمداه ! یا احمداه! امروز که مادر ما از دنیا رحلت کرد مرگ تو برای ما تازه شد .”

پس حضرت امیرالمومنین علیه السلام را خبر کردند . ان حضرت در مسجد بود ، چون این خیر جانسوز را شنید مدهوش گردید ، اب بر روی مبارکش ریختند تا به هوش امد ، پس حسن و حسین را بر دوش گرفت و به نزد فاطمه امد ، اسما بر بالین ان حضرت بود و می گریست و می گفت : ای یتیمان محمد ، ما به مصیبت جد شما به فاطمه خود را تسلی می دادیم ، پس بعد ازفاطمه خود را به که تسلی دهیم .

وصیت حضرت زهرا سلام الله
حضرت روی مبارک فاطمه را گشود و نزدیک سر ان حضرت رفته رقعه ای دید که در ان نوشته بود  : “این است انچه وصیت کرده به ان فاطمه دختر رسول خدا .
وصیت می کند و گواهی می دهد به وحدانیت خدا و به رسالت سید انبیا و ان که و ان که بهشت حق است ، دوزخ حق است و ان که قیامت امدنی است و در ان شکی نیست و ان که  خدا زنده می گرداند مرده ها را که در قبرهایند  . 
یا علی ! منم  فاطمه دختر محمد صلی الله ، خدا مرا به تو تزویج کرد که زوجه تو باشم در دنیا و اخرت و تو سزاوارتری به من از دیگران ، مرا غسل و کفن نما و نماز کن بر من و مرا دفن نما در شب . و کسی را اعلام مکن . و تو را به خدا می سپارم و سلام بر فرزندان خود تا روز قیامت “


منبع : جلا العیون ، علامه مجلسی ، نشر ادینه سبز ، فصل هفتم ، شهادت حضرت زهرا ، ص ۲۷۸

 

   سه شنبه 1 اسفند 1396نظر دهید »

والدین خوب

 

ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به دلایل مختلف والدین نمی توانند، نمی خواهند یا شاید می ترسند که به کودکان خود ادب و نظم یاد بدهند. در نتیجه بسیاری از کودکان امروزی نه تنها بی ادب، مخرب و حرف گوش نکن می شوند، بلکه دچار اضافه وزن هم می شوند.
یکی از مهمترین وظایف پدر و مادر این است که به فرزندانشان احترام – به فرهنگ، والدین، بزرگترهایشان – بیاموزند. موضوع این است که آنها چطور باید در فرهنگ امروزی احترام گذاشتن را به بچه ها یاد بدهند؟


ثابت قدم باشید. حرفتان را عوض نکنید. سست و ضعیف نباشید. اگر فرزندتان فکر کند که بعد از 10 بار صدا کردن، می تواند بیاید و جوابتان را بدهد، هر دفعه باید 10 بار صدایش کنید تا بیاید.


مرزگذاری کنید. یک تحقیق در مدرسه ای انجام شد که بدین قرار بود: وقتی زنگ تفریح زده می شد بچه ها به حیاط می ریختند و اطراف حیاط بازی می کردند و می خندیدند و بعد از زنگ تفریح به کلاس برمی گشتند. فردای آن روز حصارهای اطراف حیاط برداشته شد. تغییری که ایجاد شد چشمگیر بود. چون بچه ها به مرکز حیاط آمده و با اضطراب و ناامنی و نه مثل همیشه در حیاط بازی می کردند. روز بعد که حصارها دوباره سر جایشان گذاشته شدند، دوباره بچه ها با شادی و امنیت بازی می کردند.
بچه ها ذاتاً نمی خواهند در دنیایی بدون مرز زندگی کنند. آنها دوست دارند والدینشان برایشان محدودیت و مرز بگذارند، از آنها محافظت کنند، به آنها غذا بدهند و بزرگشان کنند.


در داخل مرزهای مناسب، بگذارید بچه ها کارشان را بکنند. زیاد به آنها گیر ندهید. اغلب والدین دوست دارند که بچه هایشان ورژن کوچکی از خودشان باشند. چنین توقعاتی معمولاً به ناامیدی ختم می شوند.


رفتارهای مثبت را تشویق کنید. دنبال کارهای خوب بچه باشید و او را تحسین کنید. در هر فرصتی کارهای خوب او را تشویق کنید و از او تعریف کنید.


شورش را بیشتر از اشتباهات سرزنش کنید. درست است که بعضی وقت ها اشتباهات مکرر باید عواقب منفی داشته باشند، ولی در کل این رفتار بچه است که از همه مهمتر است و باید درست شکل بگیرد.


هرگز نگذارید بچه یکی از والدین را به جان دیگری بیندازد. اگر مادر بچه به کاری نه بگوید و بچه بداند که پدرش اجازه آن کار را می دهد، حتماً انجامش خواهد داد و در خانه ناپایداری و هرج و مرج ایجاد می شود. باید به بچه ها یاد داد که پدر و مادر هر دو قدرتی مساوی دارند و اگر یکی از آنها نه بگوید جواب قطعاً نه است. این قضیه در موقعیت های طلاق سخت تر می شود، ولی بخاطر بچه ها والدین باید اختلافات را کنار بگذارند و با هم هماهنگ باشند.


رفتاری که از بچه انتظار دارید را خودتان هم انجام دهید. بچه رفتارهای والدین شان را الگو قرار می دهند. اگر ببینند که شما دروغ می گویید، تقلب می کنید، فحش می دهید، دزدی می کنید یا حتی انتخاب های نادرستی در مورد سلامتی و سبک زندگی تان دارید، فکر می کنند که اشکالی ندارد آنها هم همان کار را بکنند. اگر شما و همسرتان  دعواهایتان را با داد زدن حل کنید، آنها هم همین کار را خواهند کرد. شما باید آخرین و تنها الگوی بچه هایتان باشید.

 

   شنبه 23 دی 13962 نظر »

 مادرم مرا چادری کرد …

 

چادر

 

من دختر آن روزهای ایرانم و مادر این روزها …
دوره ای که من به چشم دیدم ، در کوچه و بازار، آدمهای رنگ باخته به دنیا زیاد بود .
یکی مشروب میخورد و یکی مستی اش را فریاد می زد.
یکی لباس نچندان لباس می پوشید و آن یکی نگاه نسبتا عاشقانه میکرد.

 

آن روزها چادر رنگ مشکی امروزش را نداشت. یادم هست مادرم چادر گل دار سر میکرد و عجیب به آن مقید بود.

 

نمیفهمیدم چرا… نپرسیدم حتی.. اما دلم میگفت ، دل بند چادرش شده..

 

کوچکتر که بودم چادرنماز سر میکردم، و خیلی هم دوستش داشتم

وقتی کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم، مادر مریض شده بود و برای درمان مکرر به بیمارستان میرفت و بستری می شد.

 

میگفتند سرطان خون دارد .. .در بیمارستان اجازه نمیدادند که ببینمش. سنم کم بود.
یواشکی، و به هر ترفندی که بود ، خودم را به اتاقش میرساندم. تا مادر عزیزتر از جانم را ببینم.

 

یکبار که توانسته بودم به دیدار مادر بروم

 

دیدم  مادرم فقط اشک می ریزد… گریه، گریه، ..

 

دلم گرفت،میخواستم مادر همیشه مهربان و خنده رویم را ببینم اما او ناراحت بود.

 

ماجرا این بود که آن روز او را برای عکسبرداری برده  بودند، مادر هم به ناچار روسری اش را برداشته تا عکس بگیرند

 

و حالا مثل ابر بهاری گریان بود.نمیخواست مردی او را ببیند..

 

روزهای بعد هم که ملاقاتش رفتم، بخاطر آن مسئله ، گریه میکرد و ناراحت بود.
گفتم که ، مادر عجیب مقید بود..
خلاصه بگویم ؛

 

بزرگتر که شدم،سرطان مادر را از آغوشم ربود،  من ماندم و خاطراتم.

 

ماندم با خاطره لحظه های شیرین با او بودن.. وقتی یاد آن گریه هایش می افتم
یا وقتی به یاد رو گرفتن هایش می افتم؛ دلم می تپد برای چادر!

 

چادری که مادر حتی بخاطر مریضی اش،  نمیخواست از دستش بدهد

 

حالا که فکر میکنم ، تقید مادر، دل من را هم مشتاق کرد.

 

دیدم آنچه مادر را به سمت چادر و حجاب میبرد، مرا هم شیفته کرده ..
و مثل سربازی که اسلحه بر دوش دارد، همیشه
چادر به سر کردم، برای همیشه…
و  حاضر نیستم اسلحه ام را زمین بگذارم. به هیچ قیمتی …

 

   یکشنبه 17 دی 13963 نظر »

 تربیت فرزند 

   

اهتمام به مسائل تربیتی فرزند از رمز و راز موفقیت والدین و یک خانواده ی پویا و با نشاط است این مختصر توصیه هایی به مادران عزیز دارد:


   چون مادران نقش حساس و خطیری در ساختار فکری، روحی،اخلاقی، و عملی فرزندان خود ایفا می نمایند. بر این اساس نکاتی را به طور مختصر و کوتاه بیان می کنیم تا با استعانت از خداوند متعال و همیاری و همکاری یکدیگر سرمایه های با ارزش باارزش خود را هر چه بهتر تربیت، هدایت و پاسداری کنیم.


    • مادر دوست داشتنی ترین چهره در خانواده و مظهر مهر و صفاست، اوست که دل پر رنج همسر و فرزندان را تسکین می دهد و زمینه ی مهر و محبت، خیر اندیشی و خیر خواهی را در آنان ایجاد می کند و در یک کلمه، اوست که تربیت فرزند را به همراه پدر به عهده دارد. مادر، یعنی صبر و حوصله، عشق و محبت و همه ی خوبی ها را تداعی می کند.


   • فرزندان در خردسالی شدیداً تحت تأثیر اخلاق، کردار،منش و رفتار مادران قرار دارند. در واقع فرزندان آیینه ی تمام نمای والدین هستند؛ پس شایسته است با اصلاح فرزندان خویش کوشا باشیم.


   • مادر به عنوان مسئول و حافظ امنیت و تدمین امنیت و آسایش باید موجبات جلب و جذب اعضای خانواده را فراهم آورد. مادران با قصد قربت و اخلاصی که دارند، مطمئناً از عهده ی ایجاد محیطی آراسته و آرام بخش، یعنی خانه بر خواهند امد.


   • مادری که می خواهد فرزندان امین، راستگو و صادق داشته باشد، بیش از همه خود باید امین، راستگو و صادق باشد. وقتی کودک به آسانی و با گوش خود از اعضای خانواده - بویژه والدین_ دروغ می شنود و یا عمل خلافی مشاهده می کند، چگونه توقع داریم که وی دروغ نگوید. به عنوان مثالف وقتی که مادر در خانه است و کسی زنگ خانه را می زند و به کودک گفته می شود بگو مادرم خانه نیست، چگونه از کودک توقع داریم که راستگو باشد. یا زمانی که کودک می گوید: کسی به کمد وسایل شخصی من دست نزند و علی رغم سفارش وی، وسایل او به هم می ریزد، چگونه امانت داری را می آموزد؟!


   • مادر بهترین راز دار فرزند است و باید زمینه لازم برای حفظ اسرار فرزندان را حفظ کند و از افشای اسرار فرزند خودداری نماید؛ زیرا در صورتی که مادر راز او را فاش نماید، فرزند ناخدآگاه به سوی کارهای مخفی و پنهان کاری و از همه مهمتر، دروغگویی روی می آورد.


   • مادران فهیم و خردمند وقتی مصالح زندگی و اعتبار خانوادگی را در میان ببینند به فرزند خود تفهیم می کنند که ضروری است پدر راز آنها را بداند تا به گره گشایی و راهنمایی بپردازد.


   • مادر دانا به فرزند خود می فهماند که هر سخنی را نزد هر کسی نگوید و بداند پدر و مادر بهترین غمخوار بوده و همواره حافظ سعادت فرزند خویش هستند.


   • مادرانی که دارای اعتدال مزاجند، دارای اخلاقی ملایم و لطیف هستند، از وظایف اخلاقی خوی ش نیک آگاهند، رابطه ی آنان با فرزندان بر اساس عطوفت الهی است، فرزندان را به خاطر خدا دوست می دارند و می کوشندتا نسلی سازنده، پویا و ارزنده برای جامعه بسازند، چنین مادرانی مقامی برتر از فرشتگان دارند.


   • سخت گیری های بی موردريال بی حوصلگی،دعوای نابجای مادر و اصولاً شرایط نامطلوب زندگی روح فرزندان را افسرده و غمگین می سازد. مقایسه فرزندان خود با دیگران، بی توجهی به سخنان آنان، به حساب نیاوردن آنان در جمع، نادیده گرفتن سلیقه ی ایشان، عدم مشورت و بی اعتنایی به وضعیت ظاهری، روحی و جسمی و … همه از عوامل تحقیر و موجب دوری فرزند از مادر می گردد.


   • ترجیح پسران و دختران و بالعکس ،اندیشه ای غیر منطقی و جاهلانه است مادران دیندار و مؤمن بیش از هر کس دیگری باید در این امر دقت کنند و مواظب باشند که حتی ناخواستهدر این دام گرفتار نشوند.


   مادر که منبع امنیت و آرامش است، الگو و پیشوای زندگی است باید خطای فرزند را در مرحله ی نخست بخشید و او را راهنمایی کند. در صورت تکرار، به او هشدار دهد و از همه مهمتر، پس از مشاوره و هشدار، در صدد علت یابی و رفع علت باشد تا زمینه تکرار نادرست فراهم نشود.


   • مادران موظف به پرورش به قوهی تدبیر و کاردانی فرزندان بالغ خویش هستند. وادار کردن آنان به تأمل، تفکر و تدبّر در امور و توجّه به مصالح و مفاسد عمل، موجبات رشد شخصیت ایشان را فراهم می آورد.


   مادر خردمند و مسئول در کنترل در کنترل و نظارت بر فرزند به او تفهیم می کند که در باید ها و نباید ها تنها مصلحت فرزند مورد توجّه اوست، نه استبداد و خشونت. زمانی که خواستگاری برای فرزند دخترآمد و یا فرزند پسر علاقمند به ازدواج با دختری است و ما به هر دلیلی با او هم عقیده نیستیم، باید با دلیل منطقی و صحیح علّت مخالفت خود را بیان کنیم. بدین ترتیب یا ما قانع می شویم و یا فرزند حرف ما را می پذیرد و احساس می کند که هیچ گونه خشونت و استبدادی در کار نیست و مصلحت او مورد توجه بوده است. مادر خردمند لغزش و خطای فرزند را با خشونت پاسخ نمی دهد، بلکه صمیمانه آن را پذیرفته و با راهنمایی فرزند خود، از تکرار آن جلوگیری می کند.


   • مادر فهمیده از بدبختی و محرومیت های زندگی خود برای فرزند سخنی نمی گوید، بلکه رخ زیبای زندگی را برای سیر و حرکت فرزند به او می نمایاند تا او را به زندگی حال و آینده علاقمند سازد. بر مادران لازم نیست که ثروتمند و پردرآمد باشند، ولی لازم است که صدیق،درستکار،خدمتگذار، مؤمن و مسئول باشند و خانه را بسان مدرسه ای بسازند که همواره درس زندگی به فرزندان خود می آموزد.روح    خلوص مادر و عبادت در پیشگاه خداوند اثرات نیکویی در دل فرزند می گذارد و مانع از هر گونه انحراف فرزند می شود.

 

   قال رسول الله(صلی الله علیه):« رحم الله مناعان وَلَده علی برّه یَقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقُه و لا یخرُقُ به؛ رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری به فرزند خویش کمک کند؛ یعنی 1. آنچه را کودک در توان دانسته و انجام داده از او بپذیرد. 2. آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهد.3. او را به گناه و سرکشی وادار نکند. 4. به او دروغ نگوید و در برابر او اعمال سبک و احمقانه انجام ندهد.

 

 

گفتار فلسفی کودک، بخش 2، ص 45
به کوشش م.ظفرقندی،طلبه

 

   چهارشنبه 13 دی 13961 نظر »

آیه ای برای آرام شدن کودک 

 کودک بیقرار

 

امام علی علیه السلام فرمودند : اگر کودکی زیاد گریه می کند و به خواب نمی رود ، این آیه را بر او بخوانید ، از گریه باز ایستد و آرام گیرد .

« فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهفِ سِنِينَ عَدَدًا ” ، ” ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعلَمَ أَيُّ الْحِزبَين ِ اَحصی لِما لَبثُوا اَمَدًا »۱ ۲

 

 

۱_ سوره کهف آیه ۱۱ _ ۱۲

۲_ ذکرها شگفت معصومین ، سید عباس اسلامی حسینی ، نشر بوستان قرآن ، ص ۱۷۶

   دوشنبه 4 دی 1396نظر دهید »

نقد کتاب من مادر مصطفی 

من مادر مصطفی

مدرسه علمیه کوثر ورامین به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی جلسه نقد کتاب من مادر مصطفی نوشته رحیم مخدومی را  برگزار کرد . که این جلسه با حضور سرکار خانم صدیقه سالارنیا مادر شهید مصطفی احمدی روشن برگزار شد .

 

در ابتدای جلسه آقای رحیم مخدومی به معرفی کتاب خود پرداخته و در مورد شخصیت احمدی روشن صحبت کردند .

 

گفتنی است که جناب آقای علامیان به عنوان منتقد کتاب در این جلسه حضور داشتند . آقای علامیان ابتدا با اشاره به نکات قوت کتاب اظهار داشت : جمله ای بسیار زیبا در این کتاب وجود دارد با این عنوان که شهدای هسته ای مغزهایی بودند که فرار نکردند و ایستادند تا دشمن را فراری دهند .

علامیان نکته قوت کتاب را پرداختن به زندگی دانشمندی چون احمدی روشن دانست بدون این که حتی کوچکترین اطلاعاتی از کار ایشان در اختیار خواننده قرار دهد .

 

نقد کتاب

 

سعید علامیان موجز بودن کتاب و باورپذیر بودن آن را از دیگر نقاط قوت کتاب خواند و اظهار داشت : این کتاب تمامی خصایص شهید را به خوبی بیان کرده است به طوری که ما شهید را در بین مردم می بینیم و دور از مردم نیست و به بیانی ساده تر دور از غلو است .

اما اشکالی که به کتاب گرفته شد این بود که چرا برخی از جزئیات زندگی شهید را بیان نکرده است و یا دورانی مثل فتنه ۸۸ را به صورت گذرا بیان کرده .

رحیم مخدومی در دفاع از کتاب خود گفت : این کتاب فقط در مورد شهید هسته ای است وسعی کرده ایم که از مسیر خود خارج نشویم .

 

مادر شهید احمدی روشن در دفاع از کتاب و در باب موجز بودن کتاب بیان داشت : این کتاب فقط خاطرات ناب من بوده و سعی شد که در آن زمان از کار و یا دیگر مسایل سخنی به میان نیاید که مبادا جان دوستان و همکاران ایشان به خطر بیافتد .

 

مادر این شهید والا مقام فرزند دلبند خود را قهرمانی نامید که ویروسی را مهار کرد که اگر ایشان نبود و آن ویروس خطرناک مهار نمی شد شاید میلیونها نفر کشته می شدند .

   شنبه 20 آبان 13961 نظر »

نشانه های کمبود شخصیت 

 

حجت الاسلام والمسلمین محمدمسلم وافی در جلسه اخلاقی که در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد ضمن اشاره به مباحث تربیتی در جلسات گذشته اظهار داشت : تربیت خودکنترلی یا واکسینه بودن بهترین نوع تربیت است .


وی ادامه داد : برای خودکنترلی ۴۸روش تربیتی وجود دارد .

محمد مسلم وافی با بیان اولین روش تربیتی خودکنترلی گفت : ایجاد یا تقویت شخصیت در متربی مهمترین فاکتور در تربیت است .
وی افزود: برای این که بفهمیم فرد  شخصیت محکمی دارد یا خیر باید نشانه های کمبود شخصیت را بشناسیم .

حجت الاسلام وافی گفت : از جمله نشانه های کمبود شخصیت  در افرادی است که زیاد و زود تقلید می کنند .

وافی افزود : دومین نشانه کمبود شخصیت در  افرادی است که زود جوگیر می شوند .

محمد مسلم وافی سومین نشانه افراد کم شخصیت را زیاد استفاده کردن از کلمه ” نمی شود ” و نمی توانم ” عنوان کرد و اظهار داشت : وقتی به کودک می گویید که این لبوان را بردار و فلان جا بگذار ، پاسخ می دهد نمی توانم ، یا می گوید چطور این کار را انجام دهم .


وافی برای تقویت شخصیت راهکارهایی بیان نمود و اظهار داشت : اولین راه تقویت  شخصیت ، شخصیت داشتن خود مربی است . پدر و مادر خودشان باید دارای شخصیت باشند . پدر یا مادری که به راحتی در منزل از الفاظ نامناسب استفاده می کنند فرد شخصییتی نیستند .

وی با اشاره به روایت امیرالمومنین افزود : من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته ؛ اگر کسی کرامت نفس داشته باشد هیچ کس از او اسیب نمی بیند .

حجت الاسلام والمسلمین محمد مسلم وافی مسولیت دادن به طرف مقابل را دومین راه افزایش شخصبت خواند و بیان داشت : مسولیتی که به فرد یا کودک داده می شود باید در توان او باشد و اگر از عهده انجام مسولیت برنیامد نباید او را توبیخ کرد .

وافی در پایان این جلسه اخلاق تربیتی افزود : راه دیگر تقویت شخصیت مشورت کردن با فرد است .

 

   یکشنبه 30 مهر 13961 نظر »

گوشت و شخص چاق 

 

حدثنا احمدبن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله قال : حدثنا علی بن ابراهیم بن هاشم ، عن ابیه ، عن علی بن معبد ، عن الحسین بن خالد ، عن علی بن موسی الرضا ، عن ابی موسی بن جعفر بن محمد علیه السلام انه قال : ان الله تبارک و تعالی لیبغض اللحم و اللحِم السمین ، فقال له بعض اصحابه : یا بن رسول الله انا لنحب اللحم و ما تخلوا بیوتنا منه ، کیف ذلک ؟

فقال علیه السلام : لیس حیث تذهب ؛ انما اللحم البیت الذی توکل فیه لحوم الناس بالغیبه ، و اما اللحم السمین فهو المتجبر المختال فی مشتبه :

 

امام رضا علیه السلام از پدرشان از امام صادق علیه السلام نقل کردند : خداوند تبارک و تعالی از گوشت و شخص چاق بدش می آید .

یکی از اطرافیان حضرت پرسید : ای پسر پیامبر خدا ! ما گوشت دوست داریم و و خانه هایمان از گوشت خالی نیست ، چه طور می شود ؟

حضرت فرمود : این طور نیست که فکر کرده ای ، منظور از گوشت خانه ای است که در آن خانه ، گوشت مردم با غیبت کردن خورده می شود . و منظور از چاق کسی است که سرکش و متکبر بوده و در راه رفتن با غرور حرکت می کند .

 

 

 

دیده شده در عیون الاخبار الرضا ، ابوجعفرمحمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی ، شیخ صدوق ، انتشارات استوار ، ج ۱ ، باب ۲۸ ، ص ۵۲۷

   چهارشنبه 22 شهریور 1396نظر دهید »

تربیت فرزند در نگاه خدیجه میردامادی ( والده محترمه رهبر معظم انقلاب )

 

بچه های ما هر وقت از ما قصه می خواستند ما قصه های قرآنی برایشان تعریف می کردیم . قصه انبیاء و قصه های قرآنی می گفتیم .مادر خیلی تاثیر در فرزندانش دارد .

 

 

 

۱:۲۲

دانلود کنید 

   دوشنبه 16 مرداد 1396نظر دهید »

1 2 4

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 825
  • دیروز: 1606
  • 7 روز قبل: 5138
  • 1 ماه قبل: 45669
  • کل بازدیدها: 875186
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 14
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 22
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1