نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان

 

تربیت فرزند

 

مقدمه
تربیت دینی توسط خانواده ها نقش اساسی در سلامت روان و سازگاری اجتماعی دارد. دین نی تواند خویشتن داری را که عنصر اساسی در تربیت است افزایش دهد و در میان خانواده ها به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تربیت دینی تلقی شود.

خانواده برترین جامعه ای است که کودک در آن چشم به جهان می گشاید، سخن می گوید، راه می رود و هر آنچه را که ببیند به تقلید انجام می دهد. در همان مکان است که یا به قله ی انسانیت صعود می کند یا به قعر زشتی ها نزول می کند. اولین و مهمترین پایگاه یادگیری کانون خانواده است زیرا خمیر مایه ی شخصیت انسان درخانواده تکوین می یابد و نگرش ها، رغبت ها، رفتارهای خوشایند و ناخوشایند نسبت به پدیده های مختلف از خانه سرچشمه می گیرد. پس این حقیقت آشکار می گردد که نقش خانواده در تربیت فرزندان یک نقش بی بدیل بوده و از جایگاه قابل ملاحظه ای برخوردار است و تربیت دینی از جایگاه رفیع تری برخوردار می باشد. هدف از تربیت دینی آن است که شور و شوق فطری کودک را نسبت به جلال و جمال الهی پرورش دهد و از رهگذر آن، فضائل اخلاقی را، به ملکات اخلاقی مبدّل سازد. دین و مذهب می تواند نقش مؤثری در شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان ایفا کند و مهم تر از آن اینکه دین و مذهب در بهداشت روانی تأثیر بسیار عمیقی دارد. تربیت دینی که به وسیله آموزش های محیطی قابل اجرا است به عوامل متعددی بستگی دارد که از مهم ترین آن ها می توان به علاقمندی والدین و حسن ظن آنها به دین و اعتقادات مذهبی اشاره کرد.

 

نقش خانواده و اهمیت آن در تربیت دینی
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین، مشخص ترین مسئولیت خانواده در قبال زیست و رفاه فرزندان در تدمین خوراک و پوشاک، مسکن،بهداشت و تربیت خلاصه شده است و اگر چه در تربیت فرزندان (فرایند انتقال ارزش های دینی ) گروه ها و عوامل اجتماعی زیادی تأثیر می گذارند، اما غالباً خانواده در این زمینه به منزله ی با نفوذ ترین عامل به شمار می رود.


در خانواده والدین به عنوان اصلی ترین عضو آن باید در تربیت دینی کودکان تلاش کنند تا متربی از سر شوق و اشتیاق به تجارب درونی دست یابد؛ به نحوی که خود بتواند فرت خدا جوی خویش را کشف کند و تجربه را به طور حضوری مشاهده نماید.


در کانون خانواده است که گرایش دینی افراد تقویت می شود و خمیر مایه ی شخصیت مذهبی در آنان تکریم می یابد. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:«کل مولود یولد علی الفطره حتی تکون ابواه یهودانه و ینصرانه؛ هر نوزادی به فطرت (اسلام و توحید) متولد می شود، آنگاه پدر و مادر او را به یهودیت و نصرانیت گرایش می دهند و از را ه فطرت منحرف می سازند.


نقش خانواده در تربیت دینی قبل از تولد
1- همسر صالحه و شایسته: اسلام به عنوان دین کامل و جامع نقطه ی آغازین تربیت را قبل از ازدواج می داند، لذا به عنوان اولین گام شرایطی را برای انتخاب همسر شایسته که زمینه ساز تربیت صحیح فرزندان به شمار می رود لازم دانسته است و بهترین توشه ی دنیا را همسر صالح و نیکوکار معرفی می کند. رسول گرامی اسلام(ص) در بیان شرایط همسر شایسته می فرماید:ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دیندار و با ایمان ازدواج کنی. حضرت امام خمینی(ره) در مورد نقش مادر در سرنوشت فرزند می فرمایند: دامن مادر بزرگ ترین مدرسه ای است که بچه در آن تربیت می شود.آنچه بچه از مادر می شنود غیر از چیزی است که از معلو می شنود، بچه از مادر بهتر می شنود تا معلم، در دامان مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر یا معلم.


2-غذای حلال: از نکته های مهم و کاربردی تعالیم اسلامی در تربیت دینی فرزند ، لقمه ی حلال والدین می باشد. امام صادق(ع) فرمودند: آثار کسب حلال در نسل انسان آشکار می شود، تأثیر مال حرام تا حدی است که موجب عدم قبولی اعمال عبادی انسان می شود. لذا نان آور خانواده باید توجه داشته باشد و آن را از عوامل معهم سعادت یا شقاوت خود و خانواده ی خویش تلقی کند.


نقش خانواده در تربیت دینی بعد از تولد
بعد از تولد،نقش تربیتی والدین و سایر اعضای خانواده تعیین کننده و پررنگ تر می شود. دستورات ژرف و ارزشمند اسلام در این دوره که از ابتدای تولد آغاز می شود تأثیرات فراوانی را در تربیت فرزند می گذارد.


1. دوران طفولیت: اولین دستورالعمل بعد از تولد فرزند اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد می باشد. در روایتی حضرت رسول اکرم(ص) به حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! وقتی صاحب فرزند دختر یا پسر شدی در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگو، به درستی که هرگز شیطان نمی تواند به او ضرر برساند. طبیعی است که اولین کلماتی که گوش نوزاد را متوجه خود می کند اگر اسمای مبارک، خداوند و شهادتین باشد تأثیر عمیقی بر روح کودک گذاشته و دل و جان او را چون آیینه شفاف می نماید.
2- دوران کودکی: دوران کودکی یکی دیگر از مراحل نقش آفرین در امر تربیت دینی فرزندان می باشد. آشنایی صحیح والدین با دین، پاسخگویی درست و عمل آنان به دستورات شرعی و دینی از عوامل نقش آفرین در تربیت دینی فرزندان می باشد و از آنجا که والدین در این مرحله به عنوان بهترین الگو برای فرزندان می باشند هر نوع ناهمگونی بین رفتار و گفتار آنان نتیجه ی منفی در پی خواهد داشت. غزالی می گوید: بدان که کودک امانتی است در دست پدر و مادر و دل پاک وی چون گوهری نفیس از هر نقشی خالی است و چون موم نقش پذیر است. مانند زمین پاکی که هر تخمی که در وی افکنی ، بروید اگر تخم خیر افکنی به به سعادت دنیا و دین شریک باشد و اگر بر خلاف این باشد بدبخت شود و ایشان در هر چه بر وی رود شریک باشند.
اگر والدین می خواهند فرزند خود را راستگو، صالح،متعهد و اهل نماز و عبادت تربیت کنند خودشان نیز باید چنین باشند، زیرا در غیر این صورت نه تنها نتیجه بخش نمی باشد،بلکه مشکلاتی همچون بی اعتمادی فرزند نسبت به والدین، دروغ گویی، دورویی و تقلب را به همراه خواهد داشت. در مرحله ی کودکی، کودکان از خصوصیات ذهنی و روحی محدودی که منعکس کننده ی اندیشه های ساده ی دینی آنها ست برخوردارند، به همین دلیل آموزش کودکان مخصوصاً آموزش تعالیم دینی از قبیل آموزش قرآن، احکام، احادیث و آداب زندگی باید در دستور کار والدین قرار گیرد. رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد مانند آن است که ده هزار بار خانه ی خدا را زیارت کرده است.


امیر مؤمنان علی(ع) می فرمایند: حق فرزند بر پدر سه چیز است:« انتخاب نام نیکو، ادب آموزی نیکو و آموزش قرآن»


آموزش نماز و تشویق و ترغیب به آن باید در فهرست تربیت دینی فرزندان قرار گیرد. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:«ما بچه هایمان را از پنج چیز سالگی به نماز امر می کنیم تا شما فرزندانتان را از هفت سالگی امر به نماز کنید» به هر حال والدین در آموزش ادب و احکام اسلامی نقش آفرین می باشند که هر کدام در تربیت دینی لازم و ضروری است.


حضرت امام خمینی(ره) در قسمتی از نامه ی خود به فرزندش حاج احمد آقا می فرمایند: فرزندم! با قرآن، این بزرگ کتاب معرفت اشنا شو و با قرائت آن راهی به سوی محبوب باز کن و تصور مکن قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه ی شیطان است. این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای هر کس، و نامه ی محبوب، محبوب است، اگر چه چه عاشق و محب، مفاد آن را نداند.


3- دوران نوجوانی و جوانی: دوره نوجوانی و جوانی دورهی پر شور و نشاط و تحول زاست و فرد در این مرحله از زندگی احساسات متفاوتی از خود بروز می دهد. گاه با تندی و گاه با سردی و بی تفاوتی با مسائل زندگی برخورد می کند. با توجه به این تحولات، خانواده می تواند با استفاده درست و بهینه زمینه ی رشد و تربیت دینی فرزندان را فراهم آورده و آنها را از بیهوده انگاری نجات دهد. از این رو باید در این مرحله آموزش، مخصوصاً آموزش معرف دینی به طور صحیح و جدی دنبال شود تا جوانان و نوجوانان در پرتو آن آگاهی ها بتوانند در مسیر صحیح قرار گرفتهو در جامعه به ایفای نقش بپردازند. در این دوره باید باورهای دینی نوجوان و جوان تقویت و تعالی یابد ، اخلاق و عمل او پالایش شود و از این دوره که بهترین دوره برای تربیت دینی و خود سازی می باشد بهترین توشه ها برگرفته شود. از خصوصیت این دوره پاکی و صفا و خلوص نیت می باشد و آمادگی لازم برای پذیرش معارف و پالایش زذائل و کج روی ها وجود دارد. امام علی(ع) در روایتی به امام حسن(ع) می فرمایند: قلب نوجواتن همچون زمین خالی است که هر بذری در آن افکنده شود می پذیرد. من پیش از آنکه دلت سخت گردد و فکرت مشغول شود به ادب و تربیت تو مبادرت کردم. مراقبت از برنامه های مذهبی نوجوان، تذکر به موقع و واداشتن آنان به این امور امری لازم و حتمی است. در عین حال باید توجه داشت که این کنترل ها هر اندازه غیر مستقیم و هنرمندانه تر باشد مفید تر است و احتمال گرایش نوجوان را به اعتقادات دینی و مذهبی بیشتر می کند. در پایان باید به این نکته توجه داشت که تربیت دینی فرزندان زمانی ثمر بخش است که ثبات و آرامش بیشتری در محیط خانواده حاکم باشد و یکی از راه های ایجاد ثبات و آرامش در خانواده تفاهم اعتقادی بین والدین است.


نتیجه گیری
خانواده در تربیت دینی فرزندان و هدایت صحیح آنها به سوی رستگاری و اعمال صالح بیشترین و مؤثرترین نقش را دارد. از این رو خانواده ها مخصوصاً والدین باید جایگاه خود را کاملاً درک کرده و با آشنایی و فراگیری عوامل و روش های درست تر خود را برای نقش آفرینی مجهز نمایند و با برنامه ریزی و تعامل به تربیت دینی فرزندانشان همت گمارند تا زمینه ی شکوفایی استعدادهای نهفته در ابعاد مختلف آن را فراهم نموده و فرزندان به رشد و تعالی معنوی دست یابند. بنابراین پرورش استعدادهای دینی فرزندان بسیار با اهمیت و اساسی است و نباید از آن غافل شد و در این راستا نیاز به سرمایه گذاری و برنامه ریزی است تا نسلی قرآنی، با ایمان، سالم، وظیفه شناس، درستکار،فداکار، شجاع و هدفدار داشته باشیم و ان شاءالله شاهد جامعه ای اسلامی و ایده آل خواهیم بود.

منابع:
1. شهید مطهری،مرتضی؛ تعلیم و تربیت در اسلام
2. ایرج شاکری نیا، برخی نکات تربیتی در کلام مولا.
3. محمد پارسا،روانشناسی رشد کودک و نوجوان
4. علی قائمی، نظام خانواده در اسلام
5. محمد داودی، سیره تربیتی پیامبر(ص)

مژگان علامه محب

   یکشنبه 10 دی 13963 نظر »

فلسفه کودکانه

از دست شیطنت بچه ها به ستوه امدم و با عصبانیت گفتم : عجب جماعت نفهمی هستید ، دخترم در کمال ارامش و با لبخندی مرموز گفت : مگه تو مامانمون نیستی ؟
گفتم : هستم
گفت : پس چرا بهمون میگی جماعت نفهم ، اینجوری خودت هم جزو ما میشی .

شگفت زده شدم ، دخترم فقط ۴ سال دارد !!!!!!

بچه ها فراتر از ذهن ما می فهمند ، احترام به انها احترام به خود ماست  …..

   چهارشنبه 3 آبان 1396نظر دهید »

اثر سوء محبت افراطى

 

تردیدى نیست که همه کس فرزند خود را چون پاره ى تن خود دوست مى دارد و اگر سخن از ابراز محبّت غیر متعادل است نه به معناى محبّت زیادى است، زیرا دوستى یا دشمنى فعل قلب است و در اختیار کسى نیست. بنابراین علاقه به فرزند علاوه بر آن که فطرى و کاملا طبیعى است امر اختیارى نیست تا نوبت به سخن از افراط یا تفریط در آن برسد، بلکه محور بحث در این مرحله نحوه ى ابراز محبّت افراطى است. به این ترتیب که اگر والدین به دلیل علاقه ى وافرى که به فرزند خود دارند، همه ى امکانات رفاهى را در اختیار او بگذارند و هر آن چه که احساس کردند کودک نیاز دارد قبل از درخواست و به مقدار بیش از نیاز در اختیار او بگذارند و دائماً با کلمات محبّت آمیز و عاشقانه از حرکات و گفتار او تعریف کنند و اجازه ى کوچک ترین زحمت و تلاشى را به او ندهند و از همه خطرناک تر کارهاى خطاى او را توجیه کنند و به جاى او عذرتراشى نمایند، بدانند ناخودآگاه کودک خود را در مسیرى قرار داده اند که آثار آن نه تنها دنیا، بلکه آخرت او را تباه خواهد کرد.

 

زیاده روى در محبت در دوران کودکى به صورت خودخواهى، کم طاقتى اتکاى به غیر، بى ادبى و جسارت به دیگران و از همه مهم تر ضعف نفس و شکوفا نشدن استعدادهاى پنهان کودک نمایان مى گردد.

 کرامت نفس یعنى توجه به سجایا و ارزش ها و توانمندى هاى انسانى و متقابلا مهانت نفس یعنى غفلت از ارزش هاى نفس انسانى و معطل گذاردن آن ها. بنابراین ضعیف النفس در این فرهنگ نه آن است که ذاتاً توانمندى ندارد، بلکه از آن ها غافل است و به کار نمى بندد و ریشه ى این نقص از زمان کودکى شکل مى گیرد، به این ترتیب که اگر کودک در فضاى تربیتى رشد کند که به دلیل ابراز محبّت هاى افراطى هر آن چه بخواهد بلافاصله فراهم شود و کودک در ناز و نعمتى بیش از حدّ نیاز خود رشد کند طبعاً زمینه اى براى به کار افتادن استعدادهاى او به وجود نمى آید و دائماً در زیر چتر حمایتى والدین و یا بزرگ ترها (خاله و عمه، مادربزرگ و پدربزرگ) قبل از واقع شدن در سختى ها و احساس نیاز به برطرف کردن آن، سختى از او برداشته مى شود، استمرار چنین روندى در زندگى کودک نتیجه اى جز دفن استعدادها و خلاقیت ها و قوه ى ابتکارى است که مى توانست هنگام برخورد با مشکلات و دست و پنجه نرم کردن با آن ها در او شکوفا شود.۱


مرز از خودراضی و عقده ای

باید مراقب بود که افراط گری در کارهایمان نباشد ، افراط در محبت بسیار بد است ، مثل گلی که دو روز یک مرتبه اب می خواهد ، شما همه ساعت به ان گل اب دهید مسلم است که این گل می گندد . درباره محبت هم اینچنین است . اگر در محبت به فرزند افراط شود بچه لوس و از خود راضی بار خواهد امد و خطر این از خطر عقده اگر بالاتر نباشد کمتر نیست .

انسان عقده ای ممکن است خیانتکار یا جنایتکار یا دل مرده از کار دراید . افرادی هم که از خودراضی باشند استقلال نداشته و از دیگران و جامعه توقعات بی جا دارند .

لذا در حالی که باید بچه محبت ببیند در عین حال هم باید افراط در محبت نبیند .۲

 


۱- سایت جلوه
۲ - دیده شده در کتاب  تربیت فرزند از نظر اسلام ، ایت الله حسین مظاهری ، نشر بین الملل ، ص ۱۳۷.

 

   دوشنبه 1 آبان 1396نظر دهید »

نشانه های کمبود شخصیت 

 

حجت الاسلام والمسلمین محمدمسلم وافی در جلسه اخلاقی که در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد ضمن اشاره به مباحث تربیتی در جلسات گذشته اظهار داشت : تربیت خودکنترلی یا واکسینه بودن بهترین نوع تربیت است .


وی ادامه داد : برای خودکنترلی ۴۸روش تربیتی وجود دارد .

محمد مسلم وافی با بیان اولین روش تربیتی خودکنترلی گفت : ایجاد یا تقویت شخصیت در متربی مهمترین فاکتور در تربیت است .
وی افزود: برای این که بفهمیم فرد  شخصیت محکمی دارد یا خیر باید نشانه های کمبود شخصیت را بشناسیم .

حجت الاسلام وافی گفت : از جمله نشانه های کمبود شخصیت  در افرادی است که زیاد و زود تقلید می کنند .

وافی افزود : دومین نشانه کمبود شخصیت در  افرادی است که زود جوگیر می شوند .

محمد مسلم وافی سومین نشانه افراد کم شخصیت را زیاد استفاده کردن از کلمه ” نمی شود ” و نمی توانم ” عنوان کرد و اظهار داشت : وقتی به کودک می گویید که این لبوان را بردار و فلان جا بگذار ، پاسخ می دهد نمی توانم ، یا می گوید چطور این کار را انجام دهم .


وافی برای تقویت شخصیت راهکارهایی بیان نمود و اظهار داشت : اولین راه تقویت  شخصیت ، شخصیت داشتن خود مربی است . پدر و مادر خودشان باید دارای شخصیت باشند . پدر یا مادری که به راحتی در منزل از الفاظ نامناسب استفاده می کنند فرد شخصییتی نیستند .

وی با اشاره به روایت امیرالمومنین افزود : من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته ؛ اگر کسی کرامت نفس داشته باشد هیچ کس از او اسیب نمی بیند .

حجت الاسلام والمسلمین محمد مسلم وافی مسولیت دادن به طرف مقابل را دومین راه افزایش شخصبت خواند و بیان داشت : مسولیتی که به فرد یا کودک داده می شود باید در توان او باشد و اگر از عهده انجام مسولیت برنیامد نباید او را توبیخ کرد .

وافی در پایان این جلسه اخلاق تربیتی افزود : راه دیگر تقویت شخصیت مشورت کردن با فرد است .

 

   یکشنبه 30 مهر 13961 نظر »

جنبه های روانشناختی ماه رمضان 


روزه ماه به یاد ماندنی است . هستند كسانی كه به هزار یك دلیل و بهانه از زیر بار روزه گرفتن طفره می روند و به همین جهت و به دلیل خاطرات تلخی كه از این ماه دارند روزه برایشان عذاب آور است . اما این تنها یك طرف قضیه است بسیاری هم هستند كه ماه روزه برایشان یاد آور خاطرات بسیار خوش و شیرین است خاطراتی كه از كودكی دارند و هر گاه تداعی می شود آنها را به دنیا های دیگری می برد .


تنوع در شیوه زندگی می تواند بوجود آورنده خاطرات خوش یاشد بویژه كه این نوع تغییر شیوه وروش با مذاق شخص هم سازگار باشد .

همه ما از كودكی ایام روزه را بیاد می آوریم كه در كنار پدر و مادر شبهای خاطره انگیزی را داشتیم اگر این وقایع با شادی و سرور هم همراه باشند همواره در ذهن شخص اثری خوشایند بجا خواهند گذاشت لزومی ندارد ماه روزه را كه ماه میهمانی خدا است با عزاداری و غم توام كنیم رسم خوبی كه كشورهای عربی دارند این است كه سراسر این ماه را با شادی و خوشی طی می كنند حتی بسیاری از سریالهای كمدی و خنده دار را در این ماه پخش می كنند باید روزه را جذاب كرد بخصوص برای كودكان تا در بزرگسالی با رغبت و میل درونی به سوی آن بروند و نه از روی اجبار و ادای وظیفه .


یكنواختی و تكرار انسان را خسته می كند . شما آب وهوا را نگاه كنید هر روز به یك شكل است آمدن و رفتن فصل ها خودش حكایت از همین ایجاد تنوع دارد . غذا هم بدینگونه است بهترین غذاها بعد از مدتی برای ما عادی می شود . فقط آنهائیكه روزه گرفته اند و طعم گرسنگی را حس كرده اند لذت غذا را می دانند . تا در یك روز گرم تابستان روزه نگیرید و از تشنگی له له نزنید لذت نوشیدن آب را نمی فهمید .


روزه فراسوی تمام مزایا و محاسنی كه دارد یك مزیت اش هم همین است كه با ایجاد تغییر در نوشیدن و خوردن ؛ باعث می شود ذائقه ما پرورش یابد و قوی تر شود احساسات ما از این كرخی و سستی كه د ر اثر خوردن و آشامیدن های مكرر و فراوان به آن دچار شده اند رها می شوند و فرصت پیدا می كنند تا كمی استراحت كنند .


برای روزه گرفتن هم مثل بقیه كارها باید عشق و علاقه باشد علاقه ای كه اگر چه پشتوانه آن ایمان و اعتقاد قلبی است ولی این علاقه بتدریج و با روشهایی كه گفته شد بوجود آمده است وگرنه مصداق همان روزه گرفتن دوست ما می شود كه می گوید : من همیشه روزه می گیرم ولی فقط شبها !!

 

پایگاه اطلاع‌رسانی طعام اسرار

   یکشنبه 15 تیر 1393نظر دهید »

1 3

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1187
  • دیروز: 1459
  • 7 روز قبل: 7962
  • 1 ماه قبل: 42526
  • کل بازدیدها: 883148
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 18
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1