« بیانیه مدرسه علمیه کوثر به مناسبت ۱۳ آبانفضای مجازی از نگاه رهبر انقلاب »

نماز و تربیت 

 


کسی که سر نماز می‌رود بی‌نهایت کوچک به بی‌نهایت بزرگ وصل می‌شود. همین که وصل به یک قدرت غیبی شدیم، بزرگ می‌شویم. مثل قطره که وصل به دریا شد، دریا می‌شود. بچه تنها که در کوچه راه می‌رود اگر کسی نگاهش کند، ممکن است بترسد. اما وقتی دستش را در دست پدرش گذاشت، پشتش گرم می‌شود. امام حسین(ع) در دعای عرفه می‌گوید: خدایا هرکس تو را دارد چه ندارد؟ هرکس تو را ندارد چه دارد؟ امام خمینی خدا داشت، هیچی نداشت. شاه همه چیز داشت، خدا نداشت. امام حسین هیچی نداشت. آب برای خوردن نداشت. جُبه‌اش را هم کندند. انگشتش را هم قطع کردند. خیمه‌هایش را هم سوزاندند. ولی خدا داشت! الآن اصول دین در خیلی از افراد متوسط به پایین سه چیز است. خوراک، پوشاک، مسکن، خانه، ماشین، تلفن، استخدام رسمی و غیره!


امام حسین خورد و خوراک داشت؟ نه. آب هم برای خوردن نداشت. پوشاک داشت؟ نه. جبه‌اش را هم کندند. مسکن نداشت؟ نه. خیمه‌هایش را هم آتش زدند. مثل ما برای کسانی که نماز نمی‌خوانند مثل کسی است که یک پدر بزرگی مثل من هی به نوه‌اش می‌گوید: آقاجون بیا. او هم پشتش را می‌کند. دستش را می‌کشد و او هم فرار می‌کند. هرچه این محبت می‌کند، او فرار می‌کند. در دعا داریم: انگار من ناز می‌کنم.


عیب می‌کنیم، عیب‌ها را می‌پوشاند. چقدر ما تا به حال خلاف کردیم، خدا آبروی ما را نریخته است. در دعا داریم: انگار تو از من خجالت کشیدی. به جای اینکه من از تو خجالت بکشم، تو خلاف‌های مرا می‌پوشانی. خدای خوبی داریم. بعضی‌ها می‌گویند: چون خدا به من نداده من اینطور می‌کنم.

 

گاهی وقت‌ها ما نباید غصه بخوریم که چرا سواد علامه طباطبایی را نداریم؟ سواد بوعلی سینا را نداریم؟ تو به همین مقداری که هستی عمل کن ثواب او را داری. ما گاهی وقت‌ها فکر می‌کنیم خدا نوکر ما است. امام رضا نوکر ما است. می‌گوییم: یک چنین چیزی بده و او هم که نمی‌دهد قهر می‌کنیم. ما صلاح خودمان را نمی‌دانیم. بعضی‌ وقت‌ها دعای ما نمی‌شود و بعد می‌گوییم: چه خوب شد نشد.

 


بنابراین یکی از برکات نماز این است که انسان بی‌نهایت کوچک به بی‌نهایت بزرگ وصل می‌شود. پولدارها که صبحانه عسل و کره می‌خورند، یک زنبور در هوا گشته و عسل را درست کرده است. کره هم از شیر یک گاو درست شده است. یعنی این شخصیت فرزانه را دو تا حیوان نگه داشتند. یک حیوان کوچک، یک حیوان بزرگ. بعد هم چه کرده است؟ خدا سه تا کارخانه را در این زنبور قرار داده است. کارخانه موم سازی، کارخانه عسل سازی، کارخانه زهر سازی، سه چهار کارخانه کوچک را در این قرار داده و این می‌رود شرق و غرب را می‌گردد و برای این آقا عسل درست می‌کند. ما چیزی نیستیم. کسانی که با خدا ارتباط برقرار نمی‌کنند محروم هستند.

 

قرآن می‌گوید: علت اینکه برای بعضی سخت است برای این است که خشوع ندارند. «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِين‏» (بقره/۴۵) چون خشوع ندارند نماز سنگین است. نان سفت را چرا نمی‌خوریم. این نان را باید در یک آبی، شیری بریزیم نرم شود. ما باید دلمان را نرم کنیم. رفیق خدا شویم. اگر رفیق خدا شویم به نعمت‌های خدا توجه می‌کنیم.


می‌گوید: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّه‏» (ابراهیم/۳۴) این نعمت الله گفته است. می‌گوید: شما یک نعمت را هم نمی‌توانید در بیاورید. اگر خدا می‌گفت: شما نعمت‌های خدا را نمی‌توانید بشمارید. می‌گفتیم: بله. می‌گوید: یک نعمت را هم نمی‌توانید بشمارید. چون این یک نعمت به یک چیزهایی بند می‌شود. شما گاهی وقت‌ها یک پسته را با دندان می‌شکنی. این کار غلط است. اما با این کار وابسته به آمریکا می‌شوید. چون فشاری که به دندان می‌آید و ترک می‌خورد. دندان پوسیده می‌شود. دندانپزشک دندان شما را درست می‌کند. موادی که با آن دندان شما را پر کرده است، از آمریکا می‌آید. یعنی گاهی وقت‌ها انسان یک چیزی را تا آخرش نمی‌داند. «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ‏» (یس/۱۲) ما آثارش را هم می‌نویسیم. گاهی یک بچه‌ای توپ بازی می‌کند. توپش در خانه همسایه می‌افتد. در می‌زند و می‌گوید: ببخشید توپ را بدهید. این بچه که در کوچه توپ بازی می‌کرد ظاهرش این است که توپش افتاده است. اما پدرش می‌گوید: می‌دانی چه کردی؟ توپت به شیشه خورد. دختر من در قنداق بود. شیشه در صورتش ریخت. صورتش پاره شد. بردیم چند تا بخیه خورد. این فردا می‌خواهد عروس شود. فقط این نبود که توپ تو افتاد. آثار این توپ ممکن است سرنوشت یکی دیگر را عوض کند.

توجه به نعمت‌ها انسان را از غفلت بیرون می‌آورد. انسان غافل است. انسان غافل، قرآن چهار توبیخ دارد. آدم‌های نا اهل را توبیخ کرده است. بعضی‌ها را گفته: «كَمَثَلِ الْحِمارِ» (جمعه/ ۵) این مثل الاغ است. بعضی‌ها را می‌گوید: «كَالْحِجارَةِ» (بقره/۷۴) قلبش سنگ است. بعضی‌ جاها می‌گوید: «كَمَثَلِ الْكَلْبِ» (انعام/۱۷۶) مثل سگ است. بعضی جاها می‌گوید: «كَالْأَنْعامِ» مثل گاو است. این چهار فحش را خدا به انسان‌های نا اهل داده است. توبیخ هم یک جاهایی لازم است. حضرت امیر هجده بار در نهج‌البلاغه انسان‌های نااهل را به رگبار بسته است. مثل ابولهب که خدا در قرآن می‌گوید: «تَبَّتْ‏ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ» (مسد/۱) بریده باد دست ابولهب. « قبحا لكم‏» صورتتان قبیح باد. «اَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ‏» (نهج‏البلاغه/ خطبه ۱۰۸) لاشه‌های بی‌روح، «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» (نهج‏البلاغه/ خطبه ۲۷) مرد نماهای نا مرد! گاهی خیلی سنگین بود.


یکی از توبیخ‌های خدا این است که می‌گوید: مثل گاو است. بعد می‌گوید: از گاو بدتر است. «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ‏» (اعراف/۱۷۹) چون غافل هستند. این مسأله‌ی مهمی است که انسان غافل نباشد. غفلت از جوانی‌اش، جوانی‌اش کجا می‌رود؟ غفلت از آینده‌اش، غفلت از فقرا، غفلت از خانواده شهدا و جانبازان، غفلت از زحمات نیاکان، غفلت از مسئولیتی که دارند. نماز انسان را از غفلت بیرون می‌آورد. انسان تمرکز پیدا می‌کند.


مسأله‌ی دیگر اینکه انسان وقتی گفت: الله اکبر، خدایا تو بزرگ هستی. دیگر طاغوت برایش بزرگ نیست. وقتی شاه و شاهپور برایمان بزرگ است که خدا بزرگ نیست. الله اکبر، توجه به بزرگی خدا انسان را از تملق به طاغوت باز می‌دارد. وقتی انسان به مبدأ و معاد توجه پیدا کرد مسئول و متعهد می‌شود. در این خانه که زندگی می‌کنی صاحب و حساب دارد. یکوقتی آدم در یک خانه‌ای می‌آید که صاحب و حساب ندارد. خدا هست؟ نه. قیامت هست؟ نه. کره زمین یک خانه بی صاحب و حساب است. در این خانه بی‌صاحب و حساب هرچه نچاپیم از جیب ما می‌رود. چرا اختلاس نکنیم؟ چرا کلاهبرداری نکنیم؟ اما اگر دیدی در این خانه دور تا دور دوربین است. «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/۱۴) خدا در کمین است و می‌بیند. «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا» (هود/۳۷)، «أَ لَمْ يَعْلَمْ‏ بِأَنَ‏ اللَّهَ يَرى‏» (علق/۱۴) ما بدانیم این خانه صاحب و حساب دارد. حواسمان را جمع می‌کنیم. این جنایت‌ها و خلاف‌هایی که می‌شود ما یادمان رفته خانه صاحب حساب دارد. در قرآن یک آیه هست می‌گوید: چرا کم فروشی می‌کنید؟ «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ‏، لِيَوْمٍ عَظِيم‏» (مطففین ۴و ۵ ) فکر نمی‌کنی روز قیامت باید حساب کم فروشی‌ات را بدهی؟ کسی که کم فروشی می‌کند بداند باید حساب پس بدهد. در حلال هم باید حساب پس بدهد.

 

توجه به اخلاص انسان را از انواع شرک‌ها دور می‌کند. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم‏» (انعام/۹۱) بگو خدا و کاری به کسی نداشته باش. حدیث داریم اگر کسی بین خودش و خدا تصفیه حساب کند، مشکلاتش را خدا حل می‌کند. آن کسی هم که از تو بدش می‌آمد، از تو خوشش می‌آید. مثلاً من می‌خواهم شما را راضی کنم، می‌بینم شما را راضی کنم خدا راضی نیست. می‌گویم: خدایا یا باید شما را راضی کنم یا ایشان را؟ من تو را راضی می‌کنم. حدیث داریم حالا که خدا را راضی کردی، خدا دل این را به تو مهربان می‌کند.

نماز ما را تنظیم می‌کند. می‌گوید: وقت خداست. تلفن خدا زنگ می‌زند. اذان تلفن خداست. شما اگر استکان می‌شویی، تلفن زنگ بزند، شیر را می‌بندی و تلفن را جواب می‌دهی. چطور تلفن زنگ می‌زند گوشی را برمی‌داری. اذان هم تلفن خداست، یکبار هم تلفن خدا زنگ می‌زند، شیر را ببند، نمازت را بخوان. در زندگی چنین شیرینی‌هایی باید باشد. ما چقدر غیر خدا را رها کردیم و خدا را گرفتیم. «مَنْ‏ أَصْلَحَ‏ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ» اگر بین خودت و خدا اصلاح کنی، «أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ» خدا مشکل تو را حل می‌کند.

وصل به خدا نشویم یک چیز ساده ما را می‌پیچاند..


یکوقت می‌بینی باختیم. عمر سعد چه چیزی گیرش آمد؟ بخاطر حکومت ری پسر پیغمبر را کشت. حالا به آن رسید؟ نه. هرکس سراغ آخرت برود، یعنی خالص شود. آخرتش صد در صد است. دنیا هم شاید رسید. اینطور نیست که آدم‌های مؤمن گرسنگی ببرند. خیلی‌ها متدین و مؤمن هستند و دنیایشان هم خوب است. پس پنجاه درصد دنیا، ممکن است خوشبخت شود و ممکن هم هست نشود. ولی آخرتش صد در صد است. جمعاً چقدر دارد؟ ۱۵۰ تا دارد. صد در صد آخرت دارد. پنجاه درصد دنیا دارد. اما آن کسی که آخرت ندارد. یعنی با خدا کار ندارد. فقط دنیا را دارد، ممکن است در دنیا هم صبح تا غروب بدوی و به چیزی نرسی. این آدمی که سراغ دنیا رفته پنجاه درصد دارد. یعنی اگر محاسبه کنیم ما باختیم.

 بعضی‌ها فکر می‌کنند نماز تکراری است. نماز تکراری نیست. کسی که چاه می‌کند، کسی که نگاه کند، فکر می‌کند این تکرار می‌کند. می‌گوید: ساده است. تکرار نیست، هربار یک مقدار عمق چاه بیشتر می‌شود. یک کسی از نردبان بالا می‌رود، هر قدم که می‌رود بالاتر می‌رود. تکرار نیست. نماز تکرار نیست. اگر در نماز توجه داشته باشیم، نماز هجدهم غیر از نماز هفدهم است. یک پله بالا آمدیم. یک معمار وقتی برج می‌سازد. برج هشتادم غیر از برج شصتم است. برج شصتم غیر از برج سی‌ام است. شاید این عمل تکراری باشد ولی یک تجربه و بالا رفتن است. نماز تکرار نیست. هرچیزی هم تکرارش بد نیست. نفس کشیدن هم تکراری است. خوب اگر بگوییم: نفس کشیدن تکراری است و نفس نکشیم، می‌میریم. جریان خون ما تکراری است. تابش خورشید تکراری است. چه کسی گفته تکرار بد است؟


نماز در خط فرشتگان قرار گرفتن است. قرآن در مورد فرشتگان می‌گوید: «يُسَبِّحُونَ‏ اللَّيْلَ وَ النَّهار» (انبیاء/۲۰) فرشته‌ها شبانه روز در حال تسبیح هستند. شما اگر سبحان الله گفتی، جزء فرشته‌ها می‌روید. اگر با نماز رابطه نداشته باشیم جزء غافلین می‌شویم. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ‏ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏» (اعراف/۱۷۹) نماز در خط انبیاء قرار گرفتن است. چون قرآن در مورد انبیاء می‌گوید: همه اینها عبد ما بودند. شما وقتی بنده خدا شدی، مشخص می‌شود جایگاهت کجاست. نماز حتی اولیای خدا را رشد می‌دهد. شما وقتی به امام زمان سلام می‌کنی، می‌گویی: «السلام علیک حین تصلی» مهدی جان سلام بر نمازهایت! سلام بر رکوع و سجودت. یعنی حتی امام زمان نماز که می‌خوانند، نماز قله و اوج مقام ایشان است. ما هم که سلام می‌کنیم می‌گوید: سلام به حالات خاصش کن.

 


سخنان حجت الاسلام قرائتی ، ۹/ ۸/ ۹۵ ، برنامه سمت خدا ، شنیده شده .

 

   سه شنبه 11 آبان 1395


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 226
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 7526
  • 1 ماه قبل: 44002
  • کل بازدیدها: 885448
رتبه وبلاگ