🖊حجت‌الاسلام والمسلمین سید محسن محمودی در مراسمی که به مناسبت عید سعید غدیر خم و در سالن اجتماعات مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد ضمن تبریک این عید بزرگ گفت : روایات بسیاری در زمینه ی اهمیت برگزاری عید غدیر و اطعام مسلمین وجود دارد .


➖حجت‌الاسلام محمودی ادامه داد : تا به حال به روایتی برنخورده ایم که تاکید کند برای ماه محرم اطعام دهید ولی در مورد غدیر روایات فراوان است و این بر خلاف آنچیزی است که ما به آن عمل می کنیم .

➖سید محسن محمودی با اشاره به ماجرای شیعه شدن جورج جرادق مسیحی گفت: مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب «الغدیر» را نوشتند چند جلد از کتاب را به همراه یک نامه برای جردادق فرستادند و در آن نامه چنین نوشتند : ” آقای جرج جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری می کنی.”

محسن محمودی افزود: علامه در آن نامه نوشتند :"کار شما دفاع از مظلوم است، ما با برادران اهل سنتمان بر سر علی ( ع) اختلاف داریم ، ما می گوییم حق با علی ( ع )است آنها میگوند نه . حالا این چند جلد کتاب( الغدیر) را به عنوان پرونده مطالعه کنید و تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شیعه چیزی در آن ننوشته ام.

➖حجت الاسلام والمسلمین محمودی ضمن بیان ویژگی های شخصیتی و حق طلب بودن جورج جرادق بیان داشت : جرادق وقتی کتاب ها را می خواند ، در می یابد که در تاریخ از علی (ع ) مظلوم تر نمی شناسد؛  و از این رو تصمیم می گیرد به اقتضای شغل خود از این مظلوم دفاع کند و از این رو کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیة : امام علی صدای عدالت انسانی » را می نویسد .

➖سید محسن محمودی ورود طلاب به حوزه را توفیقی از طرف خداوند متعال دانست و بیان داشت : طلاب علوم دینی باید قدر و منزلت خود را بشناسند و ساعات حضور در حوزه علمیه را باارزش دانسته و به شکرانه ی این موهبت الهی به تبلیغ دین خدا بپردازند.

➖حاج محسن محمودی ضمن بیان ‌اهمیت جنگ رسانه ای و حضور طلاب در این عرصه تصریح کرد : طلاب باید در فضای مجازی حضور مؤثر داشته و تبلیغ و تبیین دین را برعهده بگیرند .

➖حجت‌الاسلام محمودی در پایان ضمن اشاره به بحران جمعیت و اهمیت فرزندآوری اظهار داشت : فرزندآوری و ترویج فرزندآوری از وظایف مهم طلاب است و طلاب باید در این امر مهم پیشگام باشند .


https://eitaa.com/kosar_varamin

   پنجشنبه 15 تیر 1402نظر دهید »

به حق علی…

امروز مطلبی را می‌گویم که تاکنون برای هیچ‌کس نقل نکرده‌ام: یک بار از رسول خدا (ص) خواهش کردم که برای من دعا و از خداوند طلب مغفرت کنند.

فرمودند: برایت دعا می‌کنم. سپس برخاستند و به نماز ایستادند.

هنگامی که دست خود را برای دعا به درگاه الهی بلند کردند، شنیدم که چنین دعا کردند: بار پروردگارا، به حق بنده‌ات علی، مغفرت خود را شامل علی کن!

عرض کردم: ای رسول خدا، چرا این‌گونه دعا کردید؟!

فرمودند: آیا نزد خدا کسی گرامی‌تر از تو وجود دارد که برای اجابت دعا، او را شفیع قرار دهم؟

از کتاب علی از زبان علی ، صفحات ۲۴ و ۲۵ ،حجت الاسلام محمدیان

   سه شنبه 21 تیر 14011 نظر »

وقایع ۱۸ ذی الحجه

در روز ۱۸ ذی الحجه الحرام رويدادهاي بزرگي براي برخي از پيامبران الهي علیهم‌السلام به وقوع پيوست كه به بعضي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:

رهايي حضرت ابراهیم علیه‌السلام از آتش نمروديان: قرآن کریم به اين واقعه اشاره نمود و فرمود: «قالُوا حَرِّ قُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُم اِن كُنتُم فاعِلينَ، قُلنا يا نارُكُوني بَرداً وَ سَلاماً عَلي اِبراهيمَ».۱
پيروزي حضرت موسی علیه‌السلام بر ساحران فرعون و از ميان بردن سحرهاي ساحران فرعوني: قرآن كريم در اين باره فرمود: «قالَ فَأتِ بِهِ اِن كُنتَ مِنَ الصادِقينَ، فَألقي عَصاهُ فاِذاهِي ثُعبانٌ مُبينٌ».۲
حضرت موسی علیه‌السلام طي حكمي يوشع بن نون را به جانشيني خويش برگزيد و در ميان قوم بني اسرائيل، درباره فضائل و شايستگي‌هايش به سخنراني پرداخت و اين قوم را بر تصميم خويش، شاهد گرفت.
حضرت سلیمان بن داوود علیه‌السلام، طي حكمي آصف بن برخيا را جانشين خويش ساخت و مردم را بر اين تصميم خويش، شاهد گرفت و با دلائل و بينات روشن، شايستگي‌هاي وي را به اثبات رسانيد.
حضرت عیسی بن مريم علیه‌السلام جانشيني شمعون صفا را در نزد پيروانش آشكار كرد و وي را رسماً وصي خود گردانيد.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در آخرين ماه‌هاي عمر شريف خود، داماد و پسرعمويش حضرت امام علی علیه‌السلام را جانشين خويش ساخت و ضمن معرفي وي به مسلمانان، از آنان در غدير خم بيعت گرفت. به هر روي اين روز، روز بسيار مبارك و باميمنتي است.۳

این روز عید بزرگ اسلام است که هیچ عیدی از جهت شرافت و منزلت به آن نمی رسد و به آن عید الله الاکبر و عید آل محمد صلی الله نیز می‌گویند به مبعوث فرمود خداوند پیامبری را مگر آن که آن روز را عید کرده و به وسیله خود وصیت می کردند که این روز را عید قرار دهند نامش در آسمان روز عهد معهود و نامش در زمین روز میثاق ماخوذ به جمع مشهود است و روز اکمال دین و اتمام نعمت بر مسلمانان است و همه اینها به جهت انتصاب پیامبر صلی الله علی بن ابیطالب را به خلافت و جانشینی می باشد
بنا به حديثي از ميثم تمار از خواص اصحاب حضرت علي علیه‌السلام و از حواريان و صاحبان سر آن حضرت حوادث ذيل در ماه ذی الحجه و يا در هجدهم ذي الحجه به وقوع پيوست: پذيرش توبه حضرت آدم علیه‌السلام؛ پذيرش توبه حضرت داود علیه‌السلام؛ رهايي حضرت یونس علیه‌السلام از شكم ماهي و افتادن در ساحل دريا؛ استقرار يافتن كشتي حضرت نوح علیه‌السلام پس از فروكش كردن طوفان، بر كوه جديد و رويدادهاي ديگر.۴ ۵


۱_ سوره انبياء ، آيه ۶۸ ،۶۹
۲_سوره شعراء ، آيه ۳۱،۳۲
۳_مسارالشيعه شيخ مفيد، ص ۲۲؛ بحارالأنوار علامه مجلسی ج ۱۳، ص ۴۹۳.
۴_ بحارالأنوار، علامه مجلسي، ج ۴۵، ص ۲۰۲.

۵_دیده شده در وقایع الشیعة، سیدجعفر رفیعی، نشر محض یار مهربان ، ۱۳۹۱، ص ۲۱۴ ، ۲۱۵

   چهارشنبه 23 تیر 1400نظر دهید »

غدیر فقط مسأله جانشینی نیست توجه دادن به مسأله امامت است

 


ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبه‌ی نصب جانشین است.

جنبه‌ی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئله‌ی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همه‌ی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است.

مسئله‌ی امامت، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست.

امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعه‌ای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ی همگانی است برای همه‌ی جوامع بشری.

 

بیانات ۱۳۸۹/۰۹/۰۴

   جمعه 17 مرداد 13992 نظر »

ویژگی خاص امام علی علیه السلام

خلوت‌گري عشق علي(ع)

 

امام علی

 

اميرالمؤمنين(ع) با همه‌ي عظمت و بزرگي، به درگاه خدا رو‌مي‌آورد و با او خلوت و زمزمه مي‌كرد. و چنين با خدا مي‌گفت:

«خدايا، گناهي را از من بيامرز كه تو از من بدان داناتري. پس اگر بازگشتم، تو هم با آمرزش بر من بازگرد.

خدايا، گناهي را از من بيامرز كه از درونم وعده كردم و بدان وفا كردني در نزد من برايش نيافته‌اي.

خدايا، گناهي را از من بيامرز كه به زبانم خواسته‌ام به سوي تو تقرّب بجويم، سپس قلبم با آن مخالفت كرده‌است.

خدايا به گوشه‌ي چشم اشاره كردن‌ها و سخنان بيهوده گفتن‌ها و خواسته‌هاي‌نارواي دل و لغزش‌هاي زبان را از من بيامرز.»

 


نهج البلاغه ، خطبه ۷۸

 

   پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399نظر دهید »

شرح حدیثی از امیرالمؤمنین درباره خطرهای درونی امت اسلامی:

 

خطبه ۴۲ نهج البلاغه :

از خطبه ‏هاى آن حضرت است در نكوهش آرزوى دراز و پيروى از هواى نفس أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِكُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا فَإِنَّ كُلَّ وَلَدٍ سَيُلْحَقُ بِأَبِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ .

 

ترجمه: اى مردم، ترسناكترين چيزى كه بر شما مى‏ترسم دو چيز است: يكى پيروى هواى نفس، و ديگرى بى ‏مرز بودن آرزو. اما پيروى هواى نفس انسان را از حق باز مى‏دارد، و بى‏مرز بودن آرزو آخرت را از ياد مى‏برد. بدانيد كه دنيا به سرعت از شما روى گردانده، و از آن جز ته مانده‏اى كه كسى آن را در كاسه باقى نهاده باشد نمانده. و آگاه باشيد كه آخرت روى نموده است، و براى هر يك از دنيا و آخرت فرزندانى است، شما از فرزندان آخرت باشيد نه از فرزندان دنيا، زيرا هر فردى در آخرت به مادرش ملحق مى‏شود. امروز زمان عمل است و باز خواستى نيست، و فردا روز باز خواست است و عملى در آن ميسّر نمى ‏باشد

رهبر انقلاب:

آرزوی رسیدن به ریاست، آخرت را از یاد ما می‌برد. وقتی شما آرزوهای دور و دراز داشتید آخرت را از یاد شما می‌برد. آخرت و بهشت و رضوان الهی باید هدف ما باشد.

? وقتی انسان درس که میخواند، درس که می دهد، سر کار شغل دولتی یا غیردولتی که می‌رود، اگر هدفش همان آرزوهای دور و دراز باشد، فلان مقام و قدرت باشد، هدف آخرت از یاد ما خواهد رفت. 

آمریکا و دنیای استکبار خطر است، اما آن خطرها آن وقتی قاطع ضربه به ما میزند که خطرهای درونی در ما وجود داشته باشد.

در میان آنچه که در درون ما است امیرالمؤمنین‌ دلسوز امت دو چیز را مثال می زند « نه قدرت های بیرونی ، نه شمشیر ها ، نه جاسوسی هاست یکی آرزوهای دور و دراز و دیگری دنبال هوسها رفتن است » 

دنبال هوس رفتن آشنایی که هوس حکمی می کند و حق حکمی دیگر می کند و انسان از حق دور می شود و در همه چیز جاریست .

وقتی آرزوهای دور و دراز داشتید آخرت را از یاد شما می برد . و نسیان آخرت مهمترین ضربه ایست که به انسان وارد می شود . 

 

دانلود درس اخلاق رهبر 

۱۳۹۷/۰۹/۰۵

   پنجشنبه 1 اسفند 1398نظر دهید »

بی اعتنایی امیرالمؤمنین علیه السلام به دنیا 

 

وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ [ضَمْرَةَ الضَّابِيِ] حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)، وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ، قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ، يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ [هُوَ] يَقُولُ: يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي؛ أَ بِي تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِينُكِ؛ هَيْهَاتَ، غُرِّي غَيْرِي؛ لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ؛ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا؛ فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ.

 

دنيا شناسى (امام و ترك دنياى حرام) (اخلاقى):

 

(ضرار بن ضمره ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت على عليه السّلام را در حالى ديدم كه شب، پرده هاى خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود مى پيچيد، و محزون مى گريست و مى گفت):

اى دنيا اى دنياى حرام از من دور شو، آيا براى من خودنمايى مى كنى يا شيفته من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى؟ هرگز مبادا، غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا باز گشتى نباشد، دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قيامت.

 

 

نهج البلاغه حکمت ۷۷ ، ترجمه دشتی 

   یکشنبه 22 دی 1398نظر دهید »

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس تفسیر امروز خود در مسجد اعظم با اشاره به فرا رسیدن ایام مباهله اظهار داشتند:

 از غريب ترين ايام زندگي ما ايام مباهله است. خيلي از ما عالمانه حرف مي‌زنيم و عوامانه فكر مي‌كنيم در نتیجه آن اركان ولايت را تقريباً از دست مي‌دهيم در حالی که آن اجزاي غير ركني را خيلي محترم مي‌شمريم مانند اول ذيحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امير با فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است اينها جزء واجبات غير ركني است.

 

 

در نماز يك واجب ركني داريم يك واجب غير ركني، در خصوص امامت و ولایت نیز همين طور است؛ غدير جزء واجبات ركني امامت است، مباهله جزء واجبات ركني ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق مي‌كند. در حالی که  نه رسانه‌ها از او نام مي‌برند و نه حوزه‌ها خبري هست! آن وقت آن مسائل واجبات غير ركني را خيلي دامن مي‌زنيم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزاي نماز است لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غير ركني است اما ركوع و سجود واجب ركني است.

 


وقتي مأمون(عليه من الرحمن ما يستحق) به وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) عرض مي‌كند به چه دليل علي بن ابيطالب(سلام الله عليه) افضل است؟ ایشان ديگر نفرمود غدير، فرمود با ايه ﴿انفسنا﴾ ، خدا وقتي وجود مبارك حضرت امير را جان پيغمبر مي‌داند از اين بالاتر فضيلت فرض مي‌شود؟! «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»  كه گفته ی خود پيغمبر است هر چند آن هم از طرف خداست، کجا؛ و اینکه ذات اقدس اله خود فرموده علي جان پيغمبر است، کجا؟!  و وجود مبارك امام رضا علیه السلام به اين استدلال كرد .

 

 

اما مطلب مهمّي كه در پيش داريم جريان مباهله است كه بيست و چهارم ذيحجّه روز مباهله است؛ اين روز را بايد گرامي بداريم، همه ما؛ چه حوزوي چه دانشگاهي، چه برادران و خواهران ايماني، از برجسته‌ترين روزهاي سال، همين ۲۴ ذيحجّه است كه روز مباهله است. مسيحي‌ها فكر مي‌كردند كه ـ معاذ الله ـ عيسي فرزند خداست مبتلا به تثليث شدند گفتند اب و ابن و روح القدس و مانند آن, آيه نازل شد: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ » سوره ماعده ، آیه ۷۳.

 

بعد در سوره مباركه «آل‌عمران» برهان اقامه كرد، فرمود چرا شما مي‌گوييد عيسي فرزند خداست؟ اگر مي‌بينيد عيسي فرزندِ پدري نيست فقط مادر دارد، مهم‌تر از آفرينش عيسي, بالاتر از آفرينش عيسي, دشوارتر از خلقت عيسي, جريان حضرت آدم(سلام الله عليه) است كه نه پدر دارد نه مادر: ﴿إِنَّ مَثَلَ عيسي‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ﴾ وقتي اين آيه در سوره مباركه «آل‌عمران» نازل شد، مطلب برهاني شد كه شما از استبعادتان بايد دست برداريد در برابر قدرت ذات اقدس الهي چه منعي است كه فرزندي را بدون پدر به دنيا بياورد؛ فرزندي كه نه پدر دارد نه مادر دارد آن را خدا خلق كرد، فرزندي كه پدر ندارد، ولي مادر دارد هم كاملاً مي‌تواند خلق كند: ﴿إِنَّ مَثَلَ عيسي‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون اين مي‌شود برهان مسئله.

 

 

. در آيه فرمود رسول من! حالا كه مطلب براي شما عالمانه ثابت شد، شما هم محقّقانه فهميديد عيسي موجودي است ممكن, مثل موجودات ديگر, فرزند خدا نيست ـ معاذ الله ـ فرزند مادر خودش است؛ لذا اصرار قرآن كريم در نام بردن حضرت ميسح اين است كه مي‌گويد: « عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ» غالباً نام مبارك عيسي را به عنوان اينكه فرزند مريم است اسم مي‌برد «عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ»  اين نكته‌اي دارد وگرنه انبياي ديگر را به نام پدرشان يا مادرشان صدا نمي‌زند مگر ضرورتي اقتضا بكند كه به نام پدر صدا بزنند؛ ولي با اين وجود در جريان عيسي مي‌فرمايد: «عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ», «إِنَّ مَثَلَ عيسي‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»سوره آل عمران ، آیه ۶۱.


 اين مطلب برهاني را براي پيامبر تثبيت كرد؛ فرمود از اين به بعد «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» بعد از اينكه براي شما روشن شد طبق آيات قرآني و برهان الهي كه عيسي فرزند خدا نيست، فرزند مريم است و در قدرت الهي همه چيز آسان است با اينها احتجاج بكن! اين مطلب را به اينها بگو که اينها دست بر دارند، اگر دست‌بردار نيستند مباهله بكن! به هر حال راهی براي فصل خصومت هست.

 

اين روز متأسفانه در نزد ما خيلي جلال و شكوه ندارد، درست است غدير مسئله خاص است؛ ولي قبل از جريان غدير آيه قرآن صريحاً از وجود مبارك علي بن ابيطالب به عنوان جانِ پيغمبر ياد كرده است: «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم » هم مفسّران بالاتفاق بر اين هستند، يك; هم روايات اهل بيت بالاتفاق بر اين است، دو; هم تاريخ‌نگاران بالاتفاق اين مطلب را نوشتند، سه گروه گفتند علي بود و فاطمه بود و حسن و حسين بودند در جوار رحمت پيغمبر(عليهم آلاف التحيّة والثناء). كليد غضب به دست اينها شد فرمود ما اين كار را مي‌كنيم؛ البته خدا فرمود, فرمود بگوييد ما لعنت خدا را بر كاذبين قرار مي‌دهيم اين كم حرفي نيست. شما درباره فرشته‌ها به زحمت چنين آيه‌اي پيدا مي‌كنيد كه فرشته‌اي بگويد من لعنت خدا را بر فلان قوم قرار مي‌دهم؛ اين بايد به اذن باشد: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبينَ»، «كاذب» يعني كسي كه ادّعاي باطلي دارد ما ادّعاي صحيح داريم شما ادّعاي باطل داريد ما لعنت خدا را بر كسي كه ادّعاي باطل دارد قرار مي‌دهيم.


اين روز مباهله روز علمي است اين بِهال يك روز تحقيقي است اين نظير «وَ لَا يَنْقُضُ الْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّك‏ »  نيست كه بعد از چند سال فهمش آسان باشد، اين يك مسئله دقيق عقلي كلامي است و فخر ماست. قبل از جريان غدير، ذات اقدس الهي وجود مبارك حضرت امير را به منزله جان پيغمبر حساب كرد؛ اينكه تعبير شاعرانه نيست, تعبير تبليغي نيست يك چيز عظيمي است؛ منتها ما شيعه‌ها متأسفانه از اين مفاخرمان خبري نداريم، ۲۴ ذيحجّه هم همين‌طور مي‌آيد و مي‌گذرد.

 

 

بنابر اين بيست و چهارم ذیحجه از اعياد برجسته ماست، جريان مباهله از مقتدرترين بحثهای کلامی ماست.

 

 

دیده شده در http://javadi.esra.ir/

 

   یکشنبه 3 شهریور 13981 نظر »

برای پیروزی یک کمربند فکری داشته باشید 

 

يک بيان نوراني در نهج البلاغه است که برگرفته از قرآن است؛ در قرآن کريم کسي که جيبش خالي است کيفش خالي است گاهي به فقير گاهي به مسکين، گاهي به ﴿خَشْيَةَ إِمْلاق﴾, ياد مي‌کند.

 

در نهج البلاغه هم که «إِذَا أَمْلَقْتُمْ‏ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة» ببينيد هرگز تعبير به گدايي و نداري و اينها نيست، چون نداري يعني نداری، بار علمي و آثار ديگري ندارد؛ اما «املاق»؛ يعني چاپلوسي و تملّق!

 

کسي که جيبش خالي است کيفش خالي است ناچار به تملّق است. اينکه فرمود: ﴿وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاق﴾, نگفت «خشية فقدانٍ» از گراني و نداري! ترس از تملّق؛ انساني که جيبش خالي است اهل املاق و تملّق و چاپلوسي است.

فرمود شما عزيز و کريم هستي، مبادا ـ خداي ناکرده ـ از کسي تملّق کني، چاپلوسي کني. وجود مبارک حضرت امير هم در نهج البلاغه فرمود: «إِذَا أَمْلَقْتُمْ‏ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة»، اگر خشية املاق است، در آستانه اين هستيد که ـ خداي ناکرده ـ تملّق بگوييد و چاپلوسي کنيد فوراً با خدا تجارت کنيد و صدقه بدهيد. حالا صدقه، مهم‌ترين صدقه صدقات علمي و فکري است که آدم بتواند جان عده‌اي را با راهنماييهاي علمي حلّ کند. نشد، صدقه مالي بدهد؛ «إِذَا أَمْلَقْتُمْ‏ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة».

 

اينجا حضرت فرمود شما کمربندي بايد داشته باشيد؛ حالا مي‌خواهيد يک مسئله رياضي حلّ کنيد آن کمربند متقن قواعد رياضي کمربند شماست. بخواهيد مسئله فقهي حلّ کنيد، آن منابع و مباني قوي فقهي کمربند شماست که بيگانه نيايد و آشنا نرود، شما بسته‌بندي کنيد و تحويل بدهيد.

 

فرمود «حزم و زيرکي» به اين معناست. اين کمربند را مي‌گويند «حازم». تنگ اسب را مي‌گويند «حازم» که بار نيفتد. کمر هم آسيب نبيند، اين را مي‌گويند «حازم» و اين مبناي فکري کمربند است.

فرمود اگر مي‌خواهيد پيروز باشيد چه در مسائل خانوادگي، چه در مسائل اجتماعي، چه در مسائل سياسي يک کمربند فکري بايد داشته باشيد. «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ»؛ يک آدم بسته و متحرّک و ساکن، اين شخص جامد است.

فرمود شما بايد چندين مبنا را فحص کنيد تا کمربندتان را پيدا کنيد، بايد جولان بدهيد، فکر بدهيد؛ فکر بسته هرگز به کمربند دسترسي پيدا نمي‌کند. بايد جَولان داشته باشيد مباني ديگران را، منابع ديگران را، نقد ديگران را، اشکالات و تأييد و تقويت ديگران را همه را دور بزنيد تا کمربندي انتخاب بکنيد و دور انديشه خود را ببنديد.

يک انسان بسته‌فکر چگونه مي‌تواند کمربندي درست کند؟! فرمود ظفر به حزم است و حزم به اجاله رأي است و رأي به تحصين اسرار است، تحصين اسرار. «حصن»؛ يعني قلعه و دژ. يک قلعه اساسي است به نام «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِي‏» که در حديث نوراني «سلسلة الذهب» امام رضا(سلام الله عليه) هست، فرمود اين دژ قلعه است و دژبان آن هم خداست، چون خدا فرمود: «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِي»، هر کس هم وارد اين حصن شد و اين کلمه را گفت، اين حصن چون حصن من است من دژبان او هستم.

نه او به خودش اجازه مي‌دهد که بيراهه برود و نه اجازه مي‌دهد راه کسي را ببندد، چون وارد قلعه شد و امام هشتم هم فرمود امامت و رسالت و ولايت اين درِ ورودي است؛ يعني اگر وجود مبارک پيغمبر درباره حضرت امير(عليهما السلام) فرمود: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بَابُهَا»;خود اين چهارده معصوم، خود نبيّ و رسول و وليّ و امام معصوم اينها باب توحيد هستند، از اين راه انسان مي‌تواند موحّد بشود خدا را بشناسد، اينها دَر هستند، شرط هستند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِن شُرُوطِهَا». اين يک حصن است.

دوم اينکه انسان راز خود را براي هر کسي باز نمي‌کند. مهم‌ترين راه براي پيروزمندي يک متفکر از دخالت وساوس اين است که راه خود را براي شيطان باز نکند. اين يعني چه؟ اگر کسي بيراهه رفت و ـ خداي ناکرده ـ مال حرام خورد، او شريک اوست و شريک در تمام کارهاي انسان راه پيدا مي‌کند. مگر ممکن است کسي مال حرام بخورد و شيطان شريک انديشه او نشود؟ اين سيزده قسم مغالطه همه از شيطان است، وگرنه نه از طرف فرشته‌هاست نه از طرف انبياست. ﴿إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُم﴾همين است.

 

آیت الله جوادی آملی ۹/۲۹/ ۹۷

   شنبه 1 دی 1397نظر دهید »

آیا به واسطه بیماری ثواب می بریم؟ 

 

 

کلمه چهل و دوم از کلمات نورانی نهج البلاغه اين است: «وَ قَالَ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ‏] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ». اين کلمه نوراني 42 درباره بيماري که بعضي از اصحابش مبتلا شدند حضرت آن را تحليل کرد. فرمود بيماري کار نيست که خدا اجر بدهد. بيماري يک رخداد آزموني است که ذات اقدس الهي انسان را مي‌آزمايد.

اگر کسي در اين آزمون سرفراز به درآمد و خدا را شاکر بود، صابر بود، اجر مي‌برد و اگر شاکر و صابر نبود، از نظر زبان سخني نگفت، از نظر قلب کاري نکرد، همه اين امور را به حسب ظاهر تحمّل کرد، باز فضل الهي شامل حالش مي‌شود، برخي از سيّئات او را مي‌بخشد.

 

يک بيان نوراني هست که حضرت فرمود اگر اين سه چيز نبود، سرِ بشر را چيزي خم نمي‌کرد: مرگ، مرض و فقر. اين سه عامل براي آزمون است که بشر از اين غرور پايين بيايد. اگر اين سه امر نبود، چيزي بشر را از آن مرکَب غرور پياده نمي‌کرد.

بعد فرمود: «وَ إِنَّهُ مَعَهُنَّ لَوَثَّابٌ» با اينکه اين سه امر هست: مرگ هست مرض هست فقر هست، با اين وجود او جنب و جوش بي‌فايده‌اي دارد.

 

در اين جمله نوراني وجود مبارک حضرت امير فرمود بيماري، عمل نيست که ثواب داشته باشد. آن صبر و بردباري و شکر است که باعث ثواب است؛ البته انسان بيمار، گاهي ممکن است همين کيفر بعضي از رفتارهاي تلخ او باشد.

 

فرمود: «جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ‏] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ»؛ برخي از گناهان تو را کفّاره گناهانتان باشد، اين اميد هست؛ اما بخواهي ثواب ببري، با بيماري نمي‌شود ثواب برد، چون بيماري کار کسي نيست، فعل انسان نيست تا انسان ثواب ببرد.

«فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ»، حالا کسي که مريض شد ثوابي ببرد! ثواب در اثر کار خوب، حرف خوب، نوشتن خوب، قيام خوب، اقدام خوب و مانند آن است. «وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ»، «حَطّ» با طاي مؤلف يعني فروريختن. آن «حَتّ» با تاي منقوط يعني درخت را از برگ ريختن. فرمود گناهان از انسان ريخته مي‌شود آن طوري که برگ‌ها در پاييز از درخت ريخته مي‌شود. گناه ريخته مي‌شود؛ اما انسان ثواب ببرد چون کاري نيست که ثواب برده باشد. «وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ» انسان يا با قدم، با پا جايي مي‌رود کار مثبتي انجام مي‌دهد، يا با دست کاري انجام مي‌دهد، يا با زبان کاري انجام مي‌دهد اينها سربازان الهي‌ هستند. مستحضريد اينها ما نيستيم اينها ابزاري‌اند که در اختيار ما هستند.

 

 

جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ۸/۹/۹۷

   چهارشنبه 14 آذر 1397نظر دهید »

1 3 4 5 ...6 7

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 668
  • دیروز: 462
  • 7 روز قبل: 2752
  • 1 ماه قبل: 10013
  • کل بازدیدها: 601963
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 22
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1