
مکارم اخلاق امام رضا علیه السلام
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مانند سایر ائمه دارای گوهر پاک و اصیل و به زیور فضایل نفسانی و اوصاف حمیده آراسته و از هر گونه زشتی و پلیدی و رذایل اخلاقی منزه بود ، زیرا خداوند تعالی ساحت پاک پیغمبر صلی الله و خاندان او را به مدلول آیه تطهیر از هر عیب و نقصی دور داشته است .

زهد وعبادت امام رضا علیه السلام
از محمد بن عباد روایت شده است که حضرت رضا در تابستان بر روی حصیر می نشست و در زمستان بر روی پلاس آرام می یافت و لباس های او جامه های زبر و درشت بود و چون از منزل خود پیش مردم می آمد خود را مزین می ساخت .
حضرت رضا علیه السلام هر سه روز یک ختم قرآن انجام می داد و می فرمود اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم می توانم یک قرآن ختم کنم ..
همچنین آن حضرت بسیار روزه می گرفت و روزه اول ، وسط و آخر ماه از وی ترک نمی شد .
ازاباصلت روایت شده که گفت من وارد سرخس شدم و رفتم در در آن خانه ای که حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در آنجا زندانی بود و از زندانبان اذن دخول خواستم ، وی در جوابم گفت تپ دسترسی بدان حضرت نخواهی داشت ، گفتم چرا ؟
گفت چه بسا می شود که امام رضا علیه السلام در هر شب و روزی هزار رکعت نماز می خواند و فقط در ساعت اول روز و قبل از ظهر و موقعی که آفتاب زده می شود از نماز دست می کشد و در محل نماز خواندن خویش نشسته با خدای خود مناجات می کند .
شیخ صدوق از رجا ٔٔ ابن ابی ضحاک که از طرف مامن برای بردن امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو ماموریت داشت روایت کرده است که کفت من از مدینه تا مرو همراه امام بودم به خدا سوگند کسی را در پرهیزگاری و کثرت ذکر خدا و شدت خوف از تعالی مانند او ندیدم و جریان عبادت آن جناب در شبانه روز چنان بود که چون صبح می شد نماز صبح را ادا ٔٔ می کرد و بعد از سلام نماز در مصلای نماز می نشست ، تسبیح وتحمید و تکبیر و تهلیل می گفت و صلوات بر حضرت رسول و اولاد او می فرستاد تا آفتاب طلوع می کرد ، پس از آن به سجده می رفت و سجده را چندان طول می داد تا روز بلند می شد ، سپس سر سجده بر می داشت و با مردم و با مردم حدیث می کرد و تا نزدیک زوال آفتاب آنان را موعظه می فرمود پس از آن تجدید وضو کرده و به مصلای خود بر می گشت و چون زوال می شد بر می خواست و شش رکعت نافله ظهر بجا می آورد و در رکعت اول بعد از حمد سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت دوم و چهار رکعت دیگر بعد از حمد سوره قل هو الله احد را می خواند ….
بعد از نماز سجده شکر به جای می آورد و صد مرتبه شکرا لله می گفت .
دیده شده در کتاب حضرت رضا علیه السلام ، فضل الله کمپانی ، نشر مفید ، ص ۲۰
نظر دهید » 
سه خصلت مومن

حارث ابن دلهاث گوید ، آزاد شده امام رضا علیه السلام گفت : شنیدم امام رضا علیه السلام فرمود : مومن ، مومن نخواه. شد تا این که سه خصلت در او باشد , سنتی از پروردگارش ، سنتی از پیامبرش ، سنتی از سرپرستش.
فالسنه مِن ربه ؛ کتمانُ سٔرُه ؛ قال الله عزوجل « عالم الغیب فلا یظهر علی غیبهِ احداً الا من ارتضیٰٰ من رسولٍ : سنت پروردگارش ، حفظ اسرار خویش است ، خداوند عزوجل فرمود : « خداوند داننده غیب است و هیچ کس را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر کسی را که از وی راضی باشد ، که پیامبران هستند ؛ سوره جن آیه ۲۶ ،۲۷»
و اما السنه من نبیه فمداراه الناس ، فان الله عزوجل أمرَ نبیه صلی الله مدارا الناس قال « خذ العفو و امر بالمعروف و عرض عن الجاهلیه »: و اما سنت پیامبر مدارا کردن با مردم ، خداوند عزوجل پیامبرش را به مدارا کردن با مردم فرمان می دهد و فرمود : « و مردم نادان را ببخش و امر به معروف کن و از آنان دوری کن ؛ سوره اعراف آیه ۱۹۹ »
و اما السنه من ولیه ، فالصبر فی البأسأِ و الضرا ٔٔ ، فان الله عزوجل یقول « و الصابرین فی البأسأِ و الضرا ٔٔٔٔ » : اما سنت مولایش ، صبر در سختی ها و مشکلات است ، خداوند می فرماید « در سخنت ها و مشکلات صبر کنید ؛ سوره بقره آیه ۱۷۷،»
دیده شده در کتاب عیون الاخبار الرضا، ابو جعفر محمد بن حسین بن بابویه قمی شیخ صدوق ، مترجم احمد بانپور ، مهدی مانی نژاد ،انتشارات استوار ، ج ۱ ، ص ۴۳۵
نظر دهید » 
بیانات در دیدار کارگزاران حج

حج، یک فریضهی بسیار مهمّی است؛ شاید ما در بین فرایض مهمّ اسلامی، مثل حج فریضهای دیگر نداریم. اوّلاً در این فریضهی بزرگ و وسیع، ظرفیّتهای معنوی بسیاری وجود دارد که کسانی که دنبال ارتباط معنوی با حضرت حق (جلّ و علا) هستند، دنبال معنویّت و روحانیّت و مانند اینها هستند، میتوانند در گوشهوکنار این واجب و این فریضهی بزرگ، امکانات فراوانی و ظرفیّت عجیبی را پیدا کنند. از نماز و طواف و وقوف و سعی و خود اِحرام، و از قطعهقطعهی این واجب بزرگ و مرکّب از اجزای گوناگون، معنویّت میتراود، معنویّت میبارد. اگر قدر بدانیم، اگر دنبال معنویّت باشیم، ظرفیّت حج از همهی واجبات دیگر بیشتر است.
این یک طرف قضیّه. درعینحال یک ظرفیّت بینظیر اجتماعی هم در حج وجود دارد؛ ببینید، این از خواصّ فرایض اسلامی است. اسلام اینهمه بر روی معنویّت تکیه میکند، امّا معنویّت اسلامی به معنای انزوا و رهبانیّت و گوشهگیری و جدایی و دوری از مردم نیست؛ همان واجب و فریضهای که بیشترین ظرفیّت معنویّت را دارا است، همان واجب و فریضه بیشترین ظرفیّت حضور اجتماعی را هم دارا است.
حج، مظهر حضور عظمت امّت اسلامی است، حج مظهر وحدت است، حج مظهر یکپارچگی است؛ حج مظهر قدرت امّت اسلامی است. بزرگترین اجتماع امّت در هر سال، بیوقفه، با اوضاع و احوالِ مشخّص، در یک نقطهی معیّن انجام میگیرد؛ یعنی امّت اسلامی بهوسیلهی حج، عرضِاندام میکند؛ خود را نشان میدهد. علاوهی بر این که جنبهی خارجی قضیّه است، یک جنبهی درونی هم دارد: ملّتهای مسلمان در حج باهم آشنا میشوند، اُنس پیدا میکنند، زبان هم را میفهمند -منظور از زبان، لغت نیست، منظور فرهنگ حاکم بر ذهنیّات یکدیگر است- با آن آشنا میشوند، به هم نزدیک میشوند، شبههها برطرف میشود، دشمنیها کمرنگ میشود و بتدریج برطرف میشود، دلها به هم نزدیک میشود، دستها به کمک هم میآیند، کشورها میتوانند به هم کمک کنند، ملّتها میتوانند به هم کمک کنند؛ این حج است.
حالا در مقام عمل، آنهایی که متصدّی هستند یا مباشر هستند، چقدر کمک میکنند یا اجازه میدهند که حج اینجور برگزار بشود؛ آن بحث دیگری است، امّا حج این است: یک ظرفیّت بینظیر معنوی، در کنار یک ظرفیّت بینظیر اجتماعی و جایی برای ابراز عقیده و بیان موضع امّت اسلامی.
این مسئلهی برائت که ما روی آن اینهمه تأکید کردیم و امام بزرگوار به این مضمون گفتند که قبول ندارند حجّ بیبرائت را، رازش این است. در حج، امّت اسلامی میتواند مواضع صحیح و مورد اتّفاق و قبول خود را بیان کند؛ مورد قبول و اتّفاق چه کسی آقا؟ ملّتها، شعوب. دولتها ممکن است جور دیگری فکر کنند، جور دیگری عمل بکنند -که میبینیم خیلی از دولتهای مسلمان متأسّفانه راهی غیر از خواست ملّتهایشان در پیش میگیرند و حرکت میکنند- امّا دل ملّتها چیز دیگر است. اینجا جایی است که ملّتها میتوانند موضع خود را در قضایای مختلف ابراز کنند.
الان قضیّهی مسجدالاقصی مطرح است، قضیّهی قدس مطرح است؛ این قضیّهی کوچکی نیست. صهیونیستها جری شدهاند، گستاخ شدهاند، به خودشان حق دادهاند که بر صاحبان مسجدالاقصی -یعنی بر مسلمانها- سخت بگیرند؛ یک روز در را ببندند، یک روز مانع ایجاد کنند، یک روز یک عدّهای را بگذارند [وارد شوند] و یک عدّهای را نگذارند، شرط سِنّی بگذارند و ازاینقبیل کارها؛ اینها گستاخی است، اینها پُررویی است، اینها وقاحت است از سوی رژیم غاصب و جعلی صهیونیست. خب معلوم است که دل ملّت اسلام به یاد مسجدالاقصی میتپد. اینجا جای ابراز موضع است؛ حج یک چنین ظرفیّتی است، حج این است.
کجا امّت اسلامی بهتر از بیتاللهالحرام و مکّه و مدینه و عرفات و مشعر و منا پیدا میکند برای اینکه اظهار کند که ملّتها دربارهی فلسطین و دربارهی مسجدالاقصی چه میگویند و چه میخواهند و چهجور فکر میکنند؟ کجا بهتر از اینجا؟ حج یک چنین ظرفیّتی دارد. در مورد دخالتهای آمریکا، در مورد حضور شرارتآمیز آمریکا در کشورهای اسلامی و در منطقهی ما و راه انداختن این جریانهای تکفیری و تروریستی و مانند اینها -که شرترینِ همهی این دستگاههای تروریستی هم خود رژیم آمریکا است؛ از همهی اینها خبیثتر، خود او است- جای اظهار موضع نسبت به اینها کجا است؟ حج بهترین جا است برای اینکه امّت اسلامی -همه، از همهی کشورها- بتوانند ابراز موضع کنند، ابراز عقیده کنند؛ یک چنین ظرفیّتی است حج؛ این را باید قدر دانست، باید دنبال این بود؛ این یک مطلب.
یک مسئلهی دیگری که مهم است و آقایان محترم هم اشاره کردند -هم جناب آقای قاضیعسکر، هم رئیس محترم سازمان حج- مسئلهی امنیّت است. وَ اِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ اَمنًا؛ این است قضیّه. قرآن کریم تصریح میکند که ما اینجا را محلّ اجتماع مردم و رجوع مردم و محلّ امنیّت قرار دادیم؛ امنیّت خیلی مهم است! ایمنی حجّاج از مسائل بسیار مهم است. ما قضایای تلخ حجّ سال ۹۴ را فراموش نمیکنیم.
داغی در دل امّت اسلامی و در دل ما ایرانیها به وجود آمد که فراموششدنی نیست، این زخم خوبشدنی نیست. البتّه آن سال مسئولین حج خیلی زحمت کشیدند، خیلی تلاش کردند، ولی خب حادثه، حادثهی فاجعهبار و بزرگی بود. امنیّت حجّاج بر عهدهی آن کشوری است که حرمین شریفین در اختیار او و تحت سلطه و قدرت او است؛ آن دولت است که بایستی امنیّت را حفظ کند؛ این مطالبهی جدّی و همیشگی ما است.
امنیّت حجّاج باید حفظ بشود؛ همهی حجّاج! حالا تکیهی ما روی حجّاج ایرانی است. دولتهای دیگر هم راجع به حجّاجِ خودشان مطالبه کنند و مطالبه داشته باشند، زنده برخورد کنند. ما جدّی مطالبه داریم؛ باید ایمنی حجّاج ما محفوظ بماند. فقط هم امنیّت و ایمنی نیست، عزّتشان، رفاهشان، آسایششان بایستی محفوظ بماند.
آقایان مطالبی فرمودند، کاملاً درست است، خب باید مراقب باشید؛ آماده برای هرجور حادثهای که پیش بیاید؛ برای همهی شرایط باید آمادگی داشته باشید. مسئلهی آرامش و آسایش حجّاج خیلی مهم است. البتّه معنای ایمنی و امنیّت که ما میگوییم، این نیست که آنجا محیط امنیّتی درست کنند و باز فشارهای امنیّتی وارد کنند تا جور دیگری حجّاج اذیّت بشوند؛ نه، ایمن باشند، خیالشان راحت باشد، آرام باشند. آن قضایای فاجعهبار مسجدالحرام و منا نبایستی تکرار بشود، نبایست در یادها زنده بشود؛ بالاخره نگرانیهایی وجود داشت. خوشبختانه مسئولان از قوای محترم، در شورای عالی امنیّت ملّی جمع شدند، تصمیم گرفتند، فکر کردند جوانب قضیّه را، به این نتیجه رسیدند که حج باشد؛ امیدواریم انشاءالله که این [حج] با بهترین وجه انجام بگیرد.
مسئلهی فلسطین مورد غفلت قرار نگیرد؛ مسئلهی مهمّی است. مسئلهی فلسطین در این دهها سال -شصت هفتاد سال اخیر- همیشه مطرح بوده است؛ گاهی بیشتر، گاهی کمتر؛ و امروز باز جزو آن مواردی است که بیشتر مطرح است، بهخاطر خباثت و مَلعَنتی که صهیونیستها دارند نشان میدهند و بهخاطر خیانت بعضی از رؤسای کشورهای اسلامی. بههرحال امروز محور عمدهی مسائل جهان اسلام مسئلهی فلسطین است، محور اصلی مسئلهی فلسطین است.
به مسئلهی وحدت امّت اسلامی هم خیلی باید توجّه بشود. امروز دارند پول خرج میکنند؛ میلیاردها خرج میکنند برای اینکه بین مذاهب اسلامی اختلاف بیندازند و دشمنی ایجاد کنند؛ هزینههای میلیاردی دارد انجام میگیرد برای اینکه این کار انجام بگیرد. هیچکس نباید کمک کند به این اختلافافکنی؛ هرکس کمک کند، در توطئهی آنها و در تبعات معنوی و الهی این گناه بزرگ شرکت خواهد داشت؛ هیچکس نبایستی کمک کند به این قضیّه.
یک وظایفی حجّاج دارند، اینها را [باید] رعایت کنند.
_حجّاج محترم به نمازهای جماعت اهمّیّت بدهند؛ به نماز اوّل وقت اهمّیّت بدهند؛ در نمازهای جماعت مسجدالحرام و مسجدالنّبی شرکت کنند.
_ به تلاوت قرآن -در این روزهایی که موفّق هستند به حضور در حرمین شریفین- و به اعمال عرفه و روز عرفه خیلی اهمّیّت داده بشود.
_پرهیز از بازارگردی؛ بنده مکرّر در مکرّر این معنا را عرض کردهام. بازار، همه جای دنیا هست؛ در این تهران هم بازار هست؛ اجناس جورواجور، مُجاز و غیر مُجاز، در همه جا هست؛ در این تهران هم هست، در شهرهای دیگر هم هست. آنچه در تهران نیست، کعبه است؛ آنچه در تهران و در محیط زندگی شما نیست، مسجدالحرام است، مسجدالنّبی است؛ این است که [فقط] آنجا است؛ باید از آن استفاده کنید؛ وَالّا بازار و اشیاء گوناگون همه جا هست. وقت عزیز را صرف این چیزها نکنید.
_در قضیّهی حج، بیشتر از هر چیز دیگری، حاجی باید به فکر این باشد که خود را پالایش کند، دل را پالایش کند، روح را پالایش کند، بتواند انشاءالله به نتایج معنوی بزرگی دست پیدا کند؛ اگر این[طور] شد، آنوقت، آن نتایج اجتماعی هم به توفیق الهی حاصل خواهد شد.
نظر دهید » 
دهه کرامت فرصتی برای ترویج عفاف و حجاب فاطمی

طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با عرض تبریک به ایام دهه کرامت و روز میلاد با سعادت حضرت معصومه(س) گرامیداشت روز دختر، گفت: ولادت حضرت فاطمه اخری(س) مصادف با اول ذی القعده سال 173هجری است.
وی افزود: خانم حضرت معصومه(س) ازمقام و درجات معنوی و معرفتی والایی برخوردار بودند چنانجه بزرگان دین لقب کریمه اهلبیت(ع) را منحصر به ایشان دانستهاند.
شاکری با بیان اینکه حضرت معصومه(س) تنها بانویی است که پس از حضرت فاطمه زهرا(س) دارای مقام شفاعت هستند، ابراز کرد: ثواب زیارت حضرت معصومه(س) همسنگ با زیارت برادرشان امام رضا(ع) در مشهد است، امام رضا(ع) در این خصوص میفرمایند: اگر کسی حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند گویی مرا زیارت کرده است؛ این کلام معصوم نشان از جایگاه رفیع حضرت معصومه(س) دارد.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با اشاره به اهداف تاریخی هجرت این بانوی بزرگوار از مدینه به شهر مقدس قم، بیان داشت: تاریخ نویسان علل متعددی برای هجرت فاطمه معصومه(س) بیان میکنند که گاهی چنین آمده که حضرت با اختیار خود از مدینه به ایران نیامده بلکه با فشارها و سختگیریهایی که ماموران مامون برحضرت روا داشتند ایشان را همانند برادر به امر هجرت به سوی ایران وا داشتند.
وی افزود: از دیگر امور بیان شده ترس و واهمه خلفای عباسی بود آنان با این تصور که مبادا حضرت معصومه(س) پس از شهادت امام رضا(ع) به تاسی از خانم حضرت زینب(س) که پس از واقعه کربلا به تبلیغ حماسه حسینی پرداختند، با فصاحت و نفوذ کلامی که ایشان داشتند در مدینه انقلابی ایجاد کنند حضرت را به هجرت از وادار کردند.
شاکری دومین علت این هجرت پر خیر و برکت را دیدار برادر بیان کردند و گفت: حضرت معصومه(ع) علاقه خاص و ویژهای به برادرشان داشتند و ارتباط عاطفی عمیقی بین این دو خواهر و برادر برقرار بود.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با اشاره به سومین دلیل بیان شده در زمینه هجرت حضرت معصومه(س) به ایران، عنوان کرد: برخی مورخان چنین نقل کردهاند که حضرت با دریافت نامه برادرشان سفر خود را به ایران آغاز میکنند بنابراین هجرت حضرت به ایران با بصیرت کامل و به دور از غفلت صورت پذیرفته است.
وی افزود: انتخاب مسیرهای حرکتی حضرت معصومه(س) که همان مسیر حرکتی امام رضا(ع) بود نشان از تبیین و تبلیغ مقام رسالت و ولایت در این سفر است.
شاکری ادامه داد: هدف هجرت را هر کدام از دلایل تاریخ نویسان بدانیم یک دلیلی که مشهود است اینکه در کل هدف حضرت تبیین و تبلیغ مقام رسالت و ولایت بود به دو دلیلل، نخست دقیقا مسیر حرکت ایشان از شهرهای شیعه نشینی بود که بردارش امام رضا(ع) به دلیل دستور مامون اجازه حرکت از این شهرها رو نداشتند دومین دلیل حمله خصم به کاروان خانم در نزدیکی شهر ساوه که اگر حضرت سفرش عادی بود و کار تبلیغی نمیکردند مورد حمله واقع نمیشدند همچنان که مادرشان فاطمه زهرا(س) نیز اگر حمایت از امامت نمیکردند مورد حمله واقع نمیشدند که به شهادت برسند.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با تاکید بر اینکه حضرت معصومه(س) الگویی ممتاز برای دختران و زنان مسلمان است، گفت: امروز بانوان مسلمان با تاسی و الگو برداری از زنان بزرگ صدر اسلام که دوش تا دوش مردان با توجه به حفظ ارزشهای اسلامی نقش آفرینی کردند، میتوانند در همه امور و شونات اجتماعی، فرهنگی و علمی ورود یابند و با حفظ شؤونات و موازین اسلامی به انقلاب و اسلام خدمت کنند.
وی ادامه داد: ارزش یک بانوی اسلامی به رعایت حجاب و عدم اختلاط با مردان نامحرم است بنابراین مسؤولان و مردم وظیفه دارند نسبت به ترویج امر حجاب در جامعه به خصوص ادارات توجه ویژه داشته باشند و ایام دهه کرامت نیز بهترین فرصت برای تبلیغ ویژگیهای کریمه اهل بیت(س) و حجاب ایشان است.
نظر دهید » 
مهارت های حل مساله در سیره رضوی
امام رضا علیه السلام در مناظرات و یا پرسش های مسلمانان بهترین پاسخ را برای حل مسأله ارائه دهد به گونه ای که همه پاسخ های امام منطقی و قانع کننده بود .

مرحوم شیخ صدوق ، طبرسی و دیگر بزرگان به سند خود از علی بن ابراهیم چنین نقل می کنند که یکی از یاران امام می گفت :
در طول مدتی که در محضر علی بن موسی الرضا علیه السلام بودم و در مجالس گوناگون آن حضرت حضور داشتم ، هرگز ندیدیم مطلبی در مسایل دین و امور مختلف از ایشان سوال شود ، مگر آن که بهتر و شیواتر از همه پاسخ فرماید .
ایشان جوابی را که می داد بسیار قانع کننده بود و کسی را نیافتم که چون وی باشد .
مامون در هر فرصتی به شیوه های مختلف سعی داشت تا آن حضرت را آزمایش کند ولی امام علیه السلام در هیچ موضوعی درمانده نگشت و درباره هر چه پرسیده می شد به درستی پاسخ می داد .
نمونه اول :
شخصی از خوارج به طعنه به امام علیه السلام گفت : پسر رسول خدا چرا حاضر شدی ولی عهد مامون شوی ؟
امام علیه السلام فرمود : بگو پیامبر برتر است یا وصی ؟
گفت : پیامبر
امام علیه السلام فرمود :مسلمان برتر است یا مشرک ؟
گفت : مسلمان .
امام علیه السلام فرمود : یوسف پیامبر خدا بود و من وصی خدا . عزیز مصر هم مشرک بود و مامون هم مسلمان . یوسف از عزیز خزانه داری را خواست و من بدون درخواست ناچار شدم بپذیرم .
نمونه دوم :
شخصی که در دربار حکومتی عهده دار منصبی بود به امام نامه ای نوشت که : می ترسم سلطان از شیعه بودن من آگاه شود و گردن مرا بزند ، چه کنم ؟ آیا در دربار همچنان بمانم .؟
امام علیه السلام در جواب او نوشت : نامه ات را خواندم ، می دانم می ترسی اما اگر عهده دار منصبی در دربار هستی به گونه ای عمل کن که مطابق با فرامین و دستورات رسول الله صلی الله باشد و یاران و منشیانت را چنین به کار گیر . اگر غیر از این نتوانستی عمل کنی کار در دربار را رها کن .
در این دو نمونه به خوبی می بینیم که چگونه امام علیه السلام به هنگام رویاروی با مشکل ، با پیشنهاد راه حل های گوناگون به ارزیابی آن می پردازد و پس از تخلیل منطقی راه حل گوناگونی را بر می گزیند .
دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، دکتر محمدرضا شرفی ، انتشارات قدس رضوی ،ص ۴۰
نظر دهید » 
گناهان کبیره در قرآن
عبدالعظیم بن عبدالله حسنی علیه السلام از امام جواد علیه السلام روایت کرد که حضرت فرمود : پدرم علی بن موسی الرضا از موسی بن جعفر علیه السلام نقل فرمود : که عمران عبید بصری نزد امام صادق علیه السلام وارد شد هنگامی که نشست سلام داد و در محضر آن حضرت این گفتار خداوند عزوجل را خواند : «آن هایی که از گناهان کبیره پرهیز می کنند . سوره نجم آیه ۳۱» سپس سکوت نمود .
حضرت فرمود : چرا ساکت شدی ؟
گفت : دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب خداوند عزوجل بشناسم .

حضرت فرمود : ای عمرو ! خداوند عزوجل فرمود : اکبر الکبایر الشرکُُ بالله . یقول الله عزوجل « اِنه مَنْ یشرکْ بالله فقد حرم اللهُ علیه الجنهَ و ماواهُ النار و ما للظالمین من انصار بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و خداوند فرمود ؛ هر کس به خداوند شرک بورزد ، خداوند بهشت را بر او حرام می کند و جایگاهش آتش است و ظالمان را یاوری نیست . سوره مائده آیه ۷۲»
و بعده الیاسُُ مِن روح الله ، لِان الله عزوجل یقول : و لا تیأسوا من روح الله نه لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون ؛ و پس از آن ناامیدی غزل رحمت خداوند است ، زیرا خداوند عزوجل می فرماید : از رحمت خدا ناامید نشوید ، جز کافران از رحمت خدا ناامید نمی شوند . سوره یوسف آیه ۸۷ »
و بعد از آن خود را از مکر خدا ایمن دانستن ؛ و الامن من مکر الله عزوجل . زیرا خداوند عزوجل فرم،د ؛ ولا یأمن مکرَاللهِ الا القومُ الخاسرون : جز مردم زیانکار خود را از مکر خداوند در امان نمی دانند ؛ سوره اعراف ، آبه ۹۹ »
و بعد از آن عاق والدین شدن است، زیرا خداوند عاق والدین را از زبان عیسی ، جبار و بدبخت نامیده است ، عیسی علیه السلام فرمود : و برا بوالدتی جباراًً شقیاًً : خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار و مهربان نمود و مرا جبار. بدبخت قرار نداد ، سوره مریم ، آیه ۳۲ »
و بعد از آن آدم کشتن به ناحق ، زیرا خداوند عزوجل می فرماید : « وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیما : و هر کس مومن را عمدا به قتل برساند جزایش این است که جاودانه در جهنم باقی بماند ، سوره نسا آیه ۹۳»
راوی گوید : عمرو بن عبید در حالی که با صدای بلند گریه می کرد از مجلس بیرون رفت در حالی که می گفت ؛ به خدا سوگند هلاک شد هر که با شما در فضل و دانش منازعه کند و از نظر خود پیروی کند .
دیده شده در کتاب عیون الاخبار الرضا، ابو جعفر محمد بن حسین بن بابویه قمی شیخ صدوق ، مترجم احمد بانپور ، مهدی مانی نژاد ،انتشارات استوار ، ج ۱ ، صص ۴۸۳ ، ۴۸۵.
نظر دهید » 
تربیت فرزند
درباره چگونگی تربیت و امکان تاثیرگذاری آن بر آدمی ، دیدگاههای گوناگونی بیان شده و با قبول دستیابی بدان ، حدود و قلمروهای آن تبیین شده است .

بیان عبارتی نورانی از امام رضا علیه السلام روشنگر این امر خواهد بود . حضرت به ابوهاشم فرمود : « عقل عطیه الهی است و ادب و تربیت ، نتیجه مشقت . آن کس که در راه فرا گرفتن ادب به مشقت و زحمت تن در دهد ، پیروز می شود و آن کس که در راه ازدیاد عقل خداداد که جزء سرشت آدمی است ، سعی و مجاهده نماید جز بر نادانی خود نیفزوده است .»
از این سخن گرانسنگ چنین بر می آید که راه تربیت ، راهی دشوار و طولانی است که مشقت و سختی را به همراه دارد ولی آن که در این مسیر ، با امید و تلاش حرکت کند ، به موفقیت و پیروزی دست می یابد . تاکید بر جنبه ی اکتسابی تربیت بر جرأت و شهامت افراد در رسیدن به آن می افزاید .
برای موفقیت در تربیت باید به دنبال زمان مناسب بود ، در این باره حضرت علی علیه السلام در بخشی از نامه ی خود به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید : «فرزندم ! زمانی به تربیت تو اهتمام کردم که قلبت آماده بود و اشتغالات ، افکار تو را به خود سرگرم نساخته بود .»
به نظر می رسد دوره مناسب برای تربیت پذیری فرزند ، قبل از پایان دوره کودکی و ورود به برهه ی نوجوانی باشد . در کلام حضرت رضا علیه السلام نیز برای تاثیرپذیری دل اشارات دقیقی وجود دارد . ایشان فرمود « دل همیشه آمادگی ندارد ، گاهی نشاط دارد و گاهی رخوت . بنابراین به هنگام نشاطش به آن توجه کنید( و در عبادت به کارش گیرید ) و به گاه رخوت به حال خود رها سازید .»
دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، دکتر محمدرضا شرفی ، انتشارات قدس رضوی ، ص ۱۰۸
نظر دهید » 
امید مهدینژاد از شعرای طنزپرداز کشور سرودهای را «به فرزند برومند دکتر عارف و کلیه برومندان، فرزندان برومند، و سایر بستگان و آشنایان دور و نزدیک، و دارندگان خون خوب و ژن مرغوب تقدیم» کرده است.
پسر محمدرضا عارف: تواناییهایم به دلیل ژن و خون خوب پدر و مادرم بود!
مرسی از مهر بیکران شما
خلق و اخلاق مهربان شما
ما بدون شما چهایم مگر؟
هیچ و کمتر، بلی به جان شما
ما زمینخوردگان پایینیم
ما کجا و کجا مکان شما
وین خودش نعمتی علیحدهست
اینکه هستیم در میان شما
هرچه اندر نهان ما مستور
شمهای باشد از عیان شما
همچنین در عیان ما گویند
هست آیینهٔ نهان شما
ما چه دانیم، ما نمیدانیم
چیست تحلیل گفتمان شما
سر خود زر زدیم هرچه زدیم
چشم ما زینپس و دهان شما
هرچه ما را لقب دهید آنیم
تا چه باشیم در بیان شما
باد و آب و هوا از آن شماست
ما در این خاک میهمان شما
نوش جان شما، چه قابل اگر
قاتق ماست روی نان شما
پشت هم جفت کردهایم به صف
در سحرگاه پادگان شما
جملگی ساکتیم تا برسد
دکترینی ز دکتران شما
ورنه مشتی غبار خاویهایم
جمله محتاج سازمان شما
حرف ما هم به شرط آن حرف است
که بیفتد سر زبان شما
آب چشمیم و جاروی مژگان
خاکروب در دکان شما
ای بترکد هرآنکه میباشد
سود او مایهٔ زیان شما
ما فلانیم اگر اجازه دهیم
خط بیفتد روی فلان شما
بدترانِ شما همه خوبند
تا چه باشند بهتران شما
هست مردود آنکه جیم شود
از بزنگاه امتحان شما
لرزه در سقف آسمان افتد
ناگهان بعد هر تکان شما
بنز ما در قیاس ما و شما
چیست، رکس شما، ژیان شما
رستم داستان اگر میبود
در عجب بود از توان شما
پیر، اما ز شوق مالامال
ای فدای دل جوان شما
شور اخلاص و شوق خدمت و کار
در دل خرد تا کلان شما
زید اگر رفت، عمرو میآید
حبّذا طول دودمان شما
از اتاق عمل صدا کردند
نوبت چیست؟ زایمان شما
از شما تا همیشه ممنونیم
ایضاً از ایل و خاندان شما
هرچه گفتیم از حکایتتان
جزئی از کل داستان شما
نظر دهید » 
اخلاص

این که انسان به جایی برسد که وقتی کار میکند در این کار کردن نگاهش به تعریف مردم نباشد ، نگاهش به تکذیب مردم نباشد و برای خدا کار کند و این زمانی است که انسان از دنیا بزرگتر باشد .
انسان تا وقتی که دلش با دنیاست ، برای دنیا کار می کند . رو به قبله هم که می ایستد و قربه الی الله که می گوید وقتی ته خط را نگاه کنی یک علاقه ای به دنیا خواهی یافت .
استاد ما می فرمود: انسانی که از دنیا کوچکتر است نماز خواندنش هم بوی دنیا می دهد و انسانی که از دنیا بزرگتر است غذا خوردنش هم بوی خدا می دهد .
امام صادق علیه اسلام فرمود باید احسن العمل باشید دنبال مزد نباشید دنبال تعریف و تکذیب مردم نباشید . حتی اگر به کسی احسان می کنید دنبال این نباشید که خود او هم بفهمد ، یک وقتی انسان از دیگران هم پنهان می کند ولی بدش نمی آید که خود فرد متوجه شود که من به او خدمت کردم ، من کره از کارش باز کردم .. این اخلاص نیست .
اخلاص آن است که وقتی انسان کار می کند دنبال این باشد که کسی نفهمد …
خدا ما آفریده که به جایی برسیم که خدا در دل ما بزرگ بشود به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام « عظم الخالق فی انفسهم » بقیه از چشم ما بیفتند و راه خدا برویم ..
قسمتی از سخنان آیت الله میرباقری ، شنیده شده .
نظر دهید » 
برای فاطمه ..

فاطمه من این نوشته را برای تو می نویسم فقط برای تو که دختر بزرگ و فهمیده خانواده هستی .
فاطمه جان ! و اینک ببخش مادرت را .
شاخه گل زیبای زندگی من ! ببخش که در زمان کودکی تو ، مادرت جوان ناپخته ای بود . ببخش که تمام آرزوهایم را در تو می دیدم . ببخش که انتظارم از تو زیاد و سخت گیریهایم بر تو شدید . ببخش که همیشه دلواپسانه به تو می نگریستم که مبادا اشتباهی کنی . ببخش که کودکی ات زود تمام شد .
اما گل زیبا و استوار زندگی من ! بدان پابرجاترین گل های زیبای دنیا در شرایط سخت می رویند و گلهایی که در راحت ترین شرایط می رویند گلبرگ و شاخه از کف می دهند .
مونس و همدمم سختی های زندگی تو را آبدیده می کند و طوفان زندگی تو را از جا نمی کند .
دخترم ! خوشحالم که دور خودت حصار و پرچین کشیدهای تا خودت را بیشتر حفظ کنی ، خوشحالم که چادرت را از اعماق وجود دوست داری ، خوشحالم و به این ویژگی تو می بالم .
آرزویم این است که آگاهانه ریشه هایت را در خاک معرفت الهی به عمق ببری تا بدانی که چرا خداوند نعمت دختر بودن را به تو عطا کرده است .
عزیز دل من ! بدان خواسته باغبانت که تمام وجودش را برای به ثمر رساندن تو گذاشته ، خوب بودن و خوبی کردن است .
فاطمه من ! این را بدان که گلبرگهایت را به هر طرف که بگسترانی و از نور بی پایان الهی معرفت بگیری ، خواهران کوچکت نیز به آن روی می چرخانند ، پس همواره خدامحور باش.
رویای شیرین زندگی من سربلندم از این که گل زیبایی چون تو دارم .
نوشته شده به قلم خدیجه هوشمند نژاد
نظر دهید » << 1 ... 101 102 103 ...104 ...105 106 107 ...108 ...109 110 111 ... 257 >>