هرگاه درباره کسی چیزی گویند که او نداشته باشد و فرزند یا فرزند زاده او داشته باشد ، همانست که درباره او گفته شده:
ابوبصیر می گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : خدای تعالی به عمران( پدر مریم ، مادر عیسی ) وحی کرد که من به تو پسری می بخشم ، سالم و مبارک که به اذن خدا کور مادر زاد و پیس رادرمان کند و مردگان را زنده کند و پیغمبر بنی اسرائیلش قرار دهم .
عمران این مطلب را به همسرش حنه که مادر حضرت مریم است گزارش داد ، چون به مریم حامله گشت ، فکر میکرد که حملش پسر است ، چون او را زائید و دید دختر است ، گفت : « پروردگارا ، من دختر زاییدم و پسر مانند دختر نیست » . یعنی دختر پیغمبر نمی شود .
خدای عزوجل درباره او می فرماید : خدا به آنچه او زاییده دانا تر است ، سپس چون خدای تعالی عیسی را به مریم بخشید ، او همان پیغمبر بود که به عمران بشارت داده شده بود و به او وعده کرده بودند .
پس هرگاه ما درباره مردی از خاندان خود چیزی گفتیم ، و در فرزند یا فرزند زاده او پیدا شد آن را انکار مکنید .
شرح :
حاصل مقصود این روایت بلکه مقصود مرحوم کلینی از انعقاد این باب این است که : گاهی مصالح عالیه اقتضا میکند که انبیاء و ائمه علیه السلام سخنی را از راه توریه و مجاز اظهار دارند و یا از امور بداعیه به مردم خبری دهند ، سپس برای مردم خلاف آن چه از ظاهر لفظ شنیده اند هویدا شود ، در این صورت نباید آن سخن را حمل به دروغ نمود ، زیرا گاهی مصالح عظیمی اقتضا به توریه و بدا می کند .
چنانچه در باب بدا از امام سوال شد و یکی از آن اموری که اقتضا به توریه و بدا دارد قیام و ظهور امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف است .
از روایات استفاده می شود که تعیین امام قائم عجل الله از میان ائمه علیه السلام هم برای شیعیان صدر اول صلاح نبوده تا شیعیان زمان امام باقر و صادق علیهم السلام . به امید آن که امام قائم علیه السلام فرزند این امام است و آنها درکش خواهند کرد . مایوس و ناامید نشوند و انتظار فرج داشته باشند و در شداید و مصیبات شکیبایی و بردباری ورزند . زیرا میدانند که امام قائم تقیه نمی کند شمشیر میکشد ، حق را می گیرد مومنین را عزیز و منافقین را ذلیل می کند .
بنابراین اگر امام صادق علیه السلام بفرماید : فرزند من امام قائم علیه السلام ، مقصود این است فرزند هفتم من قائم به شمشیر است ، ولی شیعه گمان می کندکه فرزند اول آن حضرت قائم به شمشیراست . از این رو صبرم کنند و انتظار فرج می کشند و و افسرده و کسل نمی شوند .
سپس چون دید فرزند آن حضرت قیام به شمشیر نکرد ، نباید وعده امامش را حمل به دروغ کند ، به جهت احتمال به توریه و بدا .
چنانچه اینگونه وعده خداوند تعالی به عمران داده شد.
دیده شده در اصول کافی ، کلین رازی ، انتشارات علمیه الاسلامیه ، ج۲ ، ص ۴۸۴ .
نگاه به نامحرم .
هر چه که حرام است نگاه نکنید در بعضی جاها به زن ها نگاه می کنند و می گویند :« خواهرمه ، بیا اینجا » ما خواهر ، برادر نداریم ، ولو به چشم خواهری هم که نگاه کنی نمی توانی به زن نامحرم نگاه کنی .
من نمیدانم اینهایی که نگاه می کنند جواب خدا را چه می دهند .
ولو حالا خانمی رویش باز باشد ،اگر چه وجه و کفی را بعضی فتوا داده اند که پوشیدنش لازم است ولی خیلی ها هم احتیاط می کنند می پوشند .پوشیه دارند الان . بعضی زنها حجابشان را مراعات می کنند .
بعضی ها هم می گویند : وجه و کفین آزاد است . اما نگاه کردن ما جایز نیست . ما نمی توانیم زن نامحرم را نگاه کنیم . در این اختلاف نیست چون آیه دارد قرآن و می فرماید : « قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (*) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ.. به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براى آنها پاكيزهتر است، خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه استو به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند،.( سوره نور )
حتی صدای زن هم خطرناکه و عورت است ، یعنی یک زن جوان که صحبت می کند ، مثلا زن برادر شما ، عروس است و آمده است منزل شما ، جوان است با شما بخواهد صحبت کند مشکل دارد ، مگر ضرورت ، مثلا بگوید : نان نداریم داداشت هم دیر می آید ، برو نان بگیر »این عیبی ندارد .
اما دیگر غیر از ضرورت احتیاط و مشکل است . صحبت هم به اندازه ضرورت عیب ندارد . اما بیشتر از ضرورت با زن جوان مشکل است .
آقای کمپانی می فرمود : در همدان ما ، درهای چوبی بود یک آهن این طرف در بود و یک حلقه آن طرف در بود . آن آهن را که می زدند مرد می آمد دم در ، این ( حلقه ) را که می زدند زن می آمد دم در . این طور بود ، زن نمی آمد دم در بگوید : کیه .
آقای کمپانی میگفت گاهی وقتها مرد در خانه نبود ، یک مردی می آمد و در را می زد آن وقت حاج آقا به عیالش گفته بود وقتی رفتی پشت در ، انگشتت را بکن توی حلق و بعد بگو کیه . تا صدایت ظاهر نشود .
صدای زن جوان هم تحریک می کند و هم خطرناک است .
لذا زمان قدیم اینطور بوده که زنها انگشت در حقشان می کردند و بعد می گفتند « کیه » .
امام زمان علیه السلام که بیاید مردم می گویند دین تازه آورده ، حالا این حرفها را هم که من میزنم شما می گویید آقا دین تازه آورده . نه بابا این طور بوده سابقا .
سخنان آیتالله مجتهدی تهرانی ، شنیده شده توسط عبدی متین .
بخشی از وصیت نامه تکان دهنده شهید شوشتری
ديروز از هر چه بود گذشتيم امروز از هر چه بوديم گذشتيم
انجا پشت خاكريز بوديم و اينجا در پناه ميز
ديروز دنبال گمنامي بوديم و امروز مواظبيم ناممان گم نشود
جبهه بوي ايمان ميداد و اينجا ايمانمان بو ميدهد
آنجا درب اتاقمان مينوشتيم يا حسين فرماندهي از آن توست
الان مينويسيم بدون هماهنگي واردنشويد
الهي نصيرمان باش تا بصير گرديم
بصيرمان كن تا ازمسيربرنگرديم
آزاد(رها) مان كن تا اسيرنگرديم
دیده شده در سایت. http://zibatarinzibatarin.blogfa.com
آن چه درباره دوازده امام رسیده و تصریح به امامت آن ها دارد .
امام محمد تقی علیه السلام فرمودند :امیرالمؤمنین همراه حسن بن علی علیهماالسلام می آمد و به دست سلمان تکیه کرده بود تا وارد مسجد الحرام شد و نشست .
مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیرالمؤمنین سلام کرد ، حضرت جوابش فرمود و او نشست و آن گاه عرض کرد : یا امیرالمؤمنین سه مسئله از شما می پرسم ، اگر جواب گفتی میدانم که آن مرد ( که بعد از پیغمبر حکومت را متصرف شدند ) در باره تو مرتکب عملی شدند که خود را محکوم ساختند و در امر دنیا و آخرت خویش آسوده و در امان نیستند و اگر جواب نگفتی می دانم تو هم با آن ها برابری .
امیرالمؤمنین به او فرمود ؛ هر چه می خواهی از من بپرس . او گفت : به من بگو : ۱- وقتی انسان می خوابد روحش به کجا می رود .؟
۲- و چگونه می شود که انسان گاهی به یاد می آورد و گاهی فراموش می کند .؟
۳- و چگونه می شود که بچه انسان مانند عموها و دایی ها می شود .؟
امیرالمومنین رو به حسن کرد و فرمود : ای ابا محمد جوابش را بگو .
امام حسن علیه السلام جوابش را فرمود . آن مرد گفت : گواهی دهم که شایسته پرستشی جز خدا نیست و همواره به آن گواهی می دهم .
گواهی دهم که محمد رسول خداست و همواره به آن گواهی دهم .
گواهی دهم که تو وصی رسول خدا هستی و به حجت او قیام کرده ای - اشاره به امیرالمؤمنین کرد ، و همواره بدان گواهی دهم .
گواهی دهم که تو وصی او قائم به حجت او هستی - اشاره به امام حسن کرد .
گواهی دهم که حسین بن علی وصی برادرش و قائم به حجتش بعد از اوست .
گواهی دهم که علی بن الحسین پس ازحسین قائم به امر امامت اوست .
گواهی دهم که محمد علی قائم به امر امامت علی بن الحسین است .
گواهی دهم که جعفر بن محمدقائم به امر امام محمد است .
گواهی دهم که موسی بن جعفرقائم به امر امامت جعفر بن محمد است .
گواهی دهم که علی بن موسی قائم به امر امامت موسی بن جعفر است .
و گواهی دهم که محمد بن علی قائم به امر امامت علی بن موسی است .
گواهی دهم که علی بن محمد ، قائم امر امامت محمد بن علی است .
گواهی دهم که حسن بن علی ، قائم به امر امامت علی بن محمد است .
و گواهی دهم که مردی از فرزندان حسن است که نباید به کنیه و نام خوانده شود ، تا امرش ظاهر شود و زمین را از عدالت پر کند چنانچه از ستم پر شده باشد .
و سلام و رحمت خد ا بر تو باد ، ای امیرالمؤمنین .
سپس برخواست و رفت .امیرالمؤمنین گفت : ای ابا محمد دنبالش برو و ببین کجا می رود .؟
حسن بن علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود : همین که پایش را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم کدام جانب از زمین خدا را گرفت و رفت .سپس خدمت امیرالمؤمنین بازگشتم و به او خبر دادم .
فرمود : ای ابا محمد ! او را می شناسی ؟ گفتم : خدا وپیغمبرش و امیرالمؤمنین داناترند .
فرمود : او خضر علیه السلام است .
دیده شده در اصول کافی ، کلین رازی ، انتشارات علمیه الاسلامیه ، ج ۲ ، ص ۴۶۸ . حدیث ۱۳۸۰.
(آيه۸۶)- چه كسى قادر بر شفاعت است؟ در اينجا همچنان سخن در باره ابطال عقيده شرك و سر انجام تلخ مشركان است، و با دلائل ديگرى بطلان اعتقاد آنها را آشكار مى سازد، نخست مى فرمايد: اگر آنها به گمان شفاعت به سراغ اين معبودان مى روند بايد بدانند كه «معبودانى كه آنها غير از خدا مى خوانند مالك و قادر بر هيچ گونه شفاعتى نيستند» (وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ).
ولى از آنجا كه در ميان معبودان آنها فرشتگان و مانند آنان وجود داشتند در ذيل آيه آنها را استثنا كرده، مى فرمايد: «مگر كسانى كه شهادت به حق دادهاند» (إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ). ولى چنان نيست كه آنها براى هركس، هر چند بت پرست و مشرك و منحرف از آيين توحيد باشد شفاعت كنند، بلكه «آنها به خوبى مى دانند» براى چه كسى اجازه شفاعت دارند (وَ هُمْ يَعْلَمُونَ).
(آيه ۸۷)- سپس از معتقدات خود مشركان گرفته، به آنها پاسخ دندان شكن داده، مى گويد: «و اگر از آنها سؤال كنى چه كسى آنها را آفريده است؟ بطور مسلم مىگويند: اللّه»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ). لذا در پايان آيه به عنوان ملامت و سرزنش مىگويد: «اكنون (كه چنين است) چگونه از عبادت خدا به سوى غير او باز گردانده و منحرف مى شوند»؟! (فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ).
(آیه۸۸)- اين آيه از شكايت پيامبر در پيشگاه خدا از اين قوم لجوج و بى منطق سخن گفته، مىفرمايد: «آنها چگونه از شكايت پيامبر (در پيشگاه خداوند) كه مى گويد: پروردگارا! اينها قومى هستند كه ايمان نمى آورند» غافل مىشوند؟ (وَ قِيلِهِ يا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا يُؤْمِنُونَ). او مى گويد: من شب و روز با آنها سخن گفتم، از طريق بشارت و انذار وارد شدم، سرگذشت دردناك اقوام پيشين را براى آنها بر شمردم، و آنچه گفتنى بود، گفتم اما با اين همه سخنان گرم من در قلب سرد آنها اثر نگذاشت و ايمان نياوردند، تو مى دانى و آنها.
(آيه۸۹)- و در آخرين آيه به او دستور مى دهد: «اكنون (كه چنين است) از آنها روى برگردان» (فَاصْفَحْ عَنْهُمْ). در عين حال روى گردانى تو به معنى قهر و جدائى توأم با خشونت و پرخاشگرى نباشد بلكه «به آنها بگو: سلام بر شما» (وَ قُلْ سَلامٌ).
نه سلامى به عنوان دوستى و تحيت، بلكه به عنوان جدائى و بيگانگى. اين سلام در حقيقت شبيه سلامى است كه در آيه ۶۳ سوره فرقان آمده است: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» هنگامى كه جاهلان آنها را (با سخنان زشت خود) مورد خطاب قرار دهند در پاسخ آنها مى گويند: سلام» سلامى كه نشانه بىاعتنايى توأم با بزرگوارى است. با اين حال آنها را با جملهاى پرمعنى تهديد مى كند، تا گمان نكنند اين جدائى و وداع دليل بر آن است كه خدا كارى با آنها ندارد، مى فرمايد: «اما به زودى خواهند دانست» (فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ).
آرى! خواهند دانست چه آتش سوزان و عذاب دردناكى با لجاجتهاى خود براى خويشتن فراهم ساخته اند؟!
«پايان سوره زخرف» دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه ,آیتالله مکارم شیرازی,ج۴ ،ص ۳۸۰
اقتصاد مقاومتی, حمایت از تولید ملی, عدالت اجتماعی
من یک فهرست اجمالی از مؤلفهها و ویژگیهای الگوی اقتصاد مقاومتی را مطرح میکنم.
من در سه بخش، عرایضم را تقسیم کردهام: یکی فهرست این مؤلفهها است؛ بعد چند نکته برای اینکه ما چرا اقتصاد مقاومتی را امروز یک ضرورت میدانیم و دنبال میکنیم؛ و در بخش سوم هم الزاماتی که بایستی به آنها پابند باشیم.
در این بخش [اول] من ده ویژگی را یادداشت کردهام که به شما عرض میکنم که اینها ویژگیهای این سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که مطرح شده و در واقع مؤلفههای این مجموعه است. یکی مسئلهی ایجاد تحرک و پویایی در اقتصاد کشور و بهبود شاخصهای کلان است؛ از قبیل رشد اقتصادی، از قبیل تولید ملی، از قبیل اشتغال، کاهش تورم، افزایش بهرهوری، رفاه عمومی.
در تأمین این سیاستها، تحرکی در اقتصاد کشور و بهبودی در این شاخصها در نظر گرفته شده؛ و از همهی این شاخصها مهمتر، شاخص کلیدی و مهم عدالت اجتماعی است. یعنی ما رونق اقتصادی کشور را بدون تأمین عدالت اجتماعی بههیچوجه قبول نداریم و معتقد به آن نیستیم. کشورهایی هستند که شاخصهایشان خیلی خوب است، مطلوب است، رشد اقتصادیشان خیلی بالا است؛ لکن تبعیض، اختلاف طبقاتی، نبود عدالت در آن کشورها محسوس است؛ ما این را بههیچوجه منطبق با خواست اسلام و اهداف جمهوری اسلامی نمیدانیم.
بنابراین یکی از مهمترین شاخصهای ما، شاخص عدالت اجتماعی است. باید طبقات محروم از پیشرفت اقتصادی کشور به معنای واقعی کلمه بهرهمند بشوند. این مؤلفهی اول.
۱۳۹۲/۱۲/۲۰ بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/
روایت داریم که امام زمان علیه السلام که ظهور فرمود : الا یا اهل العالم می فرماید .پنج ندا می کند به اهل عالم بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و این ( پیام ) به همه می رسد و به هر کس به لغت خودش می رسد ، در عالم ، نه در این پنج قاره
الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین قتلوه عطشاناً . الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً . ای اهل عالم ، آگاه باشید كه جدم حسین را تشنه شهید کردند . ای اهل عالم ، آگاه باشید كه بدن جدم حسین را از روی دشمنی خرد كردند .
به هر کس به لغت خودش می رسد . این فرق است بین اعجاز و آن کارهایی که با اسباب چینی درست می شود .
از این جهات معرفت کسی پیدا کند می فهمد مسأله ظهور امام و غیبت امام را ، ما نمی بینیم ، او ما را می بیند .
ما کلامش را نمی شنویم ، او کلام ما را می شنود .
آقا سید حسن نامی بوده در نجف از مدرسین و در فشار اقتصادی واقع شده . می گوید : من چهل روز عریضه ای می نویسم برای امام زمان و همان عریضه را تکرار می کنم تا چهل روز و یا توی آب می اندازم و یا در جایی نگه می دارم .
روزچهلم ( من یادم نیست که روز چهلم است ) دیدم به ما از پشت سر خطابی به ما رسید ، کسی گفت : آقای آقا سید حسن .
گفتم : درِخانه بسته است ، در خانه جز من کسی نیست ، قطعا خیال است .
قدری صبر کردم ، دوباره گفت : آقای آقا سید حسن ، پسر آقا سید حسین ( مثلا) اسم پدر منم برد.
گفتم : این دیگه خیال نیست ، نام پدر منم برد .
متوجه شدم به اون طرف صوت شدم کسی را ندیدم . حالا بناگذاشتم به این که نه خیر ، خیال نیست لکن نگاه کردم به آن طرف دیدم نه کسی را نمی بینم .
در عین این که کسی را نمی دیدم این صوت را شنیدم :
« شما گمان می کنید ما از حال شما مطلع نیستیم . شما خیال می کنید ما نمی دانیم شما در چه حالی هستید .»
همین که این صدا را شنیدم ؛ شما خیال می کنید ما با خبر از حال شما نیستیم . همین که شنیدم کأنه حاجتم رفع شد .
هیچ کأنه احتیاج ندارم .به همین شنیدن این کلام ….
سخنان آیتالله العظمی بهجت ( ره ) ، شنیده شده توسط عبدی متین .
گل من هوش و حواست اینجاست
آسمان غرق تماشا شده است .
بوی نم در همه جا پیچیده است
پیشٔ ایوان بهشت است ، که ملائک آب می پاشندش
ملکوت است مهیا شده است !
دل خود را تو چراغانی کن
جامه نو به تنت زود بپوش
دوستانت را آگاه بساز
همه را وعده گرفته است خدا
و چه خوب است که گویم این را
«رمضان نزدیک است »
نوشته شده به قلم محدثه شفاعت ( طلبه فارغ التحصیل)
(آيه۸۱)- از آنجا كه در آيات گذشته، مخصوصا در آغاز سوره گفتگو از مشركان عرب و اعتقادشان به وجود فرزند براى خدا در ميان بود. در اينجا از طريق ديگرى براى نفى اين عقايد باطل وارد شده مى فرمايد: به آنها كه دم از وجود فرزندى براى خدا مى زنند «بگو: اگر براى خداوند رحمن فرزندى باشد من نخستين كسى بودم كه به او احترام مى گذاردم و از وى اطاعت مى كردم» (قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ). زيرا از همه شما ايمان و اعتقادم به خدا بيشتر و معرفت و آگاهيم فزونتر است، و من قبل از شما به فرزند او احترام مى گذاردم از وى اطاعت مىكردم.
(آيه ۸۲)- بعد از اين سخن به دليل روشنى بر نفى اين ادعاهاى واهى پرداخته، مى فرمايد: «منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش از توصيفى كه آنها مى كنند» (سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ).
كسى كه مالك و مدبر آسمانها و زمين است و پروردگار عرش عظيم مى باشد، چه نيازى به فرزند دارد؟
(آيه ۸۳)- سپس به عنوان بى اعتنائى و تهديد اين لجوجان كه خود نوعى ديگر از روش بحث با اين قماش افراد است مى افزايد: «اكنون (كه چنين است) آنها را به حال خود واگذار تا در باطل غوطهور باشند، و سرگرم بازى! تا روزى را كه به آنها وعده داده شده است ملاقات كنند» و ميوههاى تلخ اعمال و افكار زشت و ننگين خود را بچينند (فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ).
اين همان يوم موعودى است كه در سوره بروج آيه 2 به آن سوگند ياد شده است: «وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ» سوگند به روز موعود [روز رستاخيز]».
(آيه ۸۴)- اين آيه و آيه بعد ادامه سخن پيرامون مسأله توحيد است كه از يك نظر نتيجهاى است براى آيات قبل و از يك نظر دليلى براى تحكيم و تكميل آن و در آن هفت توصيف براى خداوند آمده است كه همه در تحكيم مبانى توحيد مؤثر است. نخست در مقابل مشركان كه براى آسمان و زمين اله و معبود جداگانه قائل بودند و حتى خداى دريا، خداى صحرا، خداى جنگ و خداى صلح، و خدايان مختلفى مطابق انواع موجودات در پندار خود ساخته بودند، مى فرمايد: «او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود» (وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ).
سپس در توصيف دوم و سوم مى افزايد: «او حكيم و عليم است» (وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ).
تمام كارهايش روى حساب و حكمت است، و از همه چيز آگاه و با خبر، و به اين ترتيب اعمال بندگان را به خوبى مى داند و بر طبق حكمتش آنها را پاداش و كيفر مى دهد.
(آيه ۸۵)- در چهارمين و پنجمين توصيف، از بركات فراوان و دائم وجود او و مالكيتش نسبت به آسمانها و زمين سخن مى گويد، مى فرمايد: «پر بركت و زوال ناپذير است كسى كه مالك آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است مى باشد» (وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما).
و بالاخره در ششمين و هفتمين توصيف مى افزايد: «آگاهى از قيام قيامت مخصوص ذات اوست، و همگى به سوى او باز گردانده مى شويد» (وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ). بنابر اين اگر خير و بركتى مى خواهيد از او بخواهيد نه از بتها چرا كه سرنوشت شما در قيامت به دست اوست، و مرجع شما در آن روز تنها خداست.
دیده شده در برگزیده تفسیر نمونه ,آیتالله مکارم شیرازی,ج۴ ، ص ۳۷۸. سوره زخرف .
تولید ملی در کلام رهبر
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی با که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، دولت را مکلف کردند برای تسریع در عملیاتی کردن این سیاستها در کمترین زمان ممکن، راهکارها را تنظیم کرده و پیگیریهای قانونی را انجام دهد.
متن سیاستهای کلی “تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی” که به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سیاست های کلی تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی
۱- بالا بردن قدرت رقابت و افزایش بهره وری عوامل تولید با: - اصلاح و بازسازی ساختار تولید ملی - کاهش هزینه ها و بهبود کیفیت تولید - اتخاذ انواع تدابیر تشویقی و تنبیهی - بهینه سازی تعامل عوامل تولید
۲- هدایت و تقویت تحقیق و توسعه و نوآوری ها و زیربناهای آنها و بهره گیری از آنها، با هدف: - ارتقاء کیفی و افزایش کمّی تولید ملّی - بالا بردن درجه ساخت داخل تا محصول نهایی - حمایت از تجاری سازی فناوری محصول و بهره گیری از جذب و انتقال دانش فنی و فناوری های روز و ایجاد نظام ملّی نوآوری
۳ابلاغیه تولید ملی- گسترش اقتصاد دانش بنیان با تأکید بر توسعه مؤلفه های اصلی آن، از جمله: زیر ساخت های ارتباطی، زمینه های تسهیل تبدیل دستاوردهای پژوهش به فناوری و گسترش کاربرد آن، حمایت قانونی از حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی و مرتبط کردن بخشهای علمی و پژوهشی با بخشهای تولیدی کشور.
۴- حمایت از تولید محصولات با ماهیت راهبردی مورد نیاز مصارف عمومی یا بخش تولید کشور.
۵- تکمیل زنجیره تولید از مواد خام تا محصولات نهایی با رعایت اصل رقابت پذیری و فاصله گرفتن از خام فروشی در بازه زمانی معین.
<< 1 ... 189 190 191 ...192 ...193 194 195 ...196 ...197 198 199 ... 253 >>