روزی به شومی عاشورا
امام صادق علیه السلام فرمودند : روزی به شومی عاشورا معرفی شده و آن روزی بوده که ۶ نفر با هم هم پیمان شدند که اجازه ندهند جامعه آن طور که پیغمبر صلی الله خواسته شود و کار تشکیلاتی انجام دادند و اولین کار را در روز عید غدیر انجام دادند ، وقتی طرفدارانی را جلوی منبر رسول خدا صلی الله قرار دادند و تا رسول خدا شروع کردند به سخنرانی ، سعی کردند جلسه را به هم بزنند و از صف ها خارج شدند ، یک کار سازماندهی شده انجام دادند ، پیامبر صلی الله فرمود ؛ یا علی برو جماعت عقب تر را بیاور جلو ، ..
در زمان رسول خدا یک عملیات تشکیلاتی و هماهنگ شکل گرفت و انجام شد ، اما آیا می شود در مقابل این تشکیلات ، تشکیلاتی نشد ؟ خیلی سوال ساده ایست . و باید گفت : در این سو رسول خدا از تشکیلات قوی برخوردار نبودند ، رسول خدا خیلی غریب بودند ما از این غربت خیلی حرف می زنیم اما باید بگویم این غربت غالبا در تاریخ غربت تشکیلاتی بوده است .
تنها تشکیلاتی که پیامبر صلی الله و اهل بیت سلام الله داشتند ، تشکیلات قوی بنی هاشم بوده است ، حضرت ابوطالب از بستگان خود یک تشکل به وجود آورد و از رسول خدا دفاع کردند ، در شعب ابی طالب جوانان هاشمی از پیامبر دفاع می کردند ، ابوطالب ، همزه سیدالشهدا ،علی ابن ابی طالب ، اینها کارهای مهمی انجام دادند .
بگذارید یاد کنم از واقعه فاطمیه ، علی علیه السلام می فرماید : اگر همزه و جعفر بودند کار به اینجا نمی کشید اما چه کنم که عقیل و عباس این قدرت را ندارند . ما معمولا یاد می کنیم از غربت اهل بیت اما نمی گوییم که این غربت از چیست ؛ ما یاد می کنیم از قدرت حضرت بقیه الله اما نمی گوییم که این قدرت ناشی از تشکیلات مومنان است که پای رکاب حضرت هستند . وقتی ویژگی های اصحاب حضرت ولی عصر عجل الله را می شنویم می بینیم که اینطور نیست که اینها فقط به حضرت ارادت داشته باشند بلکه نسبت به یکدیگر نیز ارادت داشتند . حضرت امام باقر علیه السلام صریحا از ارتباط یارانش با هم سوال می کنند که شما ارتباطتان با هم چقدر است ؟
کافی نیست ارادت به امام باقر داشته باشی ، کافی نیست ارادت به امام صادق دسته باشی . ارتباط شما با هم چگونه است ؟ می گفتند ارتباط ما با هم خوب است ، نگویید این حرف را که امام باقر علیه السلام به کار برد کلمه تشکیلات در آن نبود و به کار نرفته است . حضرت می فرمود : آیا شما به سادگی از دارای های همدیگر استفاده می کنید ؟ یعنی بدون اجازه هم از دارایی های یکدیگر استفاده می کنید ؟ گفتند ؛ نه ! نمی شود . حضرت فرمود : یاران آخرین امام ارتباطشان با هم اینطور است که از جیب هم پول برمی دارند .
منظورشان چیست ؟ بنده عرض می کنم منظورشان تشکیلات است ، لااقل در تشکیلات منظورشان به راحتی تحقق پیدا می کند .
در یک تشکیلات ، اعضا از کلیه دارایی های یکدیگر استفاده می کنند ، مثلا من استعداد طراحی دارم و استعدادم را در تشکیلات به هم افزایی می گذارم و یک فرد دیگری استعداد اجرایی دارد و یک فرد دیگری استعداد پشتیبانی دارد.
چرا تشکیلات شکل نمی گیرد ؟ چون هر کس استعدادش را در چنگ خودش نگه داشته و نمی خواهد با دیگران مشارکت داشته باشد چون اگر کار تمام شود به نام تشکیلات ثبت می شود و به همین دلیل می گویند ؛ من تشکیلاتی کار نمی کنم ، من استعدادم باید مثل پول توی جیبم باید دست خودم باشد ..
یاران حضرت ولی عصر عجل الله ارتباط تشکیلاتی دارند .
آقا از کجا این حرف را آوردی ؟ از سخن امام باقر علیه السلام . و من تعریفم از تشکیلات این است که یک گروهی هستند که دست در جیب یکدیگر می کنند ، مالی نه ! استعدادی . آن که مهمتر از مالی است ما حاضر نیستیم با هم مشارکت داشته باشیم تا قوی شویم ، هر کدام به تنهایی می خواهیم قوی باشیم . ..
سخنان استاد پناهیان ، دهه دوم محرم ۹۵ ، شنیده شده .
ایمان، اقرار زبانی و التزام عملی است
آیت الله محمد محمدی ریشهری، نماینده مجلس خبرگان رهبری و تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، امروز در کلاس تفسیر قرآن کریم که در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد، با اشاره به آیه سوم سوره بقره و در تبیین «الذین یومنون» از منظر روایات، گفت: روایات مختلفی در زمینه ایمان بیان شده اما همه آن احادیث تنها اشاره به یک معنا دارد.
نخست روایاتی که ایمان را به باور قلبی حقایق غیبی و اقرار زبانی معنا میشود که در برابر کفر قرار دارد برای مثال امام صادق(ع) طبق نقلی فرموند: ایمان یعنی انسان خدا را تصدیق کند، تصدیق چیزی که از نظر او غائب است؛ یعنی هر آنچه که خداوند به بودنش اذعان دارد و انسان آن را نمیبیند تصدیق کرده و با باور قلبی بدان تصدیق اقرار کند و این امر در مقابل کفر قرار دارد.
پیامبر(ص) فرمودند: ایمان یعنی اینکه انسان افزون بر اینکه اقرار زبانی دارد در عمل او نیز متجلی شود. پیامبر(ص) فرمودند: ایمان نیازمند سه عنصر شناخت قلبی، اقرار زبانی و التزام عملی دارد؛ تفسیر دیگر ایمان در احادیث عبارت است از عمل کردن به مقتضای باورهای قلبی، یعنی انسان به آن چیزی که باور دارد عمل کند .
امام کاظم(ع) فرمودند: تمام ایمان عمل است و اقرار نیز خود عمل است؛ عقاید جریان مرجئه برخلاف این حدیث بود. شیخ صدوق(ره) فرمودند: ایمان عبارت است از عقیده ناب درونی که عمل آن را تصدیق کند؛ پیامبر(ص) فرمودند: ایمان با آرزو، خود آرایی و ظاهر سازی محقق نمیشود بلکه ایمان بر اساس عقیده و باور حقیقی درونی انسان تحقق مییابد.
با توجه به روایات بیان شده، ایمان به معنای باور خالص درونی انسان به حقایق غیبی که مبتنی بر علم و معرفت باشد تعریف میشود و این ایمان جدای از تصدیق زبانی و التزام عملی نخواهد بود.
خداوند به پیامبر(ص) فرمودند: بگو اول مسلمان من هستم؛ امیرالمومنان(ع) در نهج البلاغه فرمودند: اسلام یعنی تسلیم؛ انسان اگر در عقیده و اخلاق تسلیم حق باشد مسلمان است، تسلیم به معنای یقین داشتن است و کسی تسلیم حق میشود که به حقایق غیبی باور و یقین داشته باشد و این یقین سبب تصدیق و اقرار به باور بوده که در عمل انسان متجلی میشود به همین سبب اسلام از عمل جدا نیست.
اسلام ظاهری برخلاف ایمان حقیقی همراه با باور قلبی نیست زیرا یک فرد ممکن است مسلمان باشد ولی مومن نباشد، در برخی تفاسیر این گونه آمده که ایمان شریک اسلام است ولی اسلام شریک ایمان نیست.
پیامبر(ص) فرمودند: ایمان چیزی است که در دل جای میگیرد و عمل هم او را تصدیق میکند اسلام چیزی است که بر زبان جاری میشود و ازدواج با او حلال میشود.
سخنان آیت الله محمد محمدی ریشهری ، شنیده شده توسط فاطمه علی آبادی.طلبه پایه سوم .
عاشق حقیقی
عاشق در دنیا و آخرت حاضر میشود معشوقش را رها کند ؟
حاضر می شود از معشوقش رو برگرداند ؟
یعنی باورتان می شود که ابی عبدالله علیه السلام وقتی قیامت شد اگر کل ما را دید ، ما که امروز اینجا هستیم ، اگر ما را ببیند و گوید نمی شناسم چه ؟ وای از آن روز …
من این موضوع را گفته ام ولی باز هم می گویم ، من با دوگوش خودم شنیدم ، فرزند مرحوم آقا شیخ عباس قمی که خودش به من گفت .می گفت بابام مفاتیح را که می نوشت ، همه اش را با وضو نوشت . همیشه یک کتری آب و کاسه کنارش بود و اگر خسته می شد و خوابش می برد تا بیدار می شد وضو می گرفت و ادامه می داد و می گفت من کل این مفاتیح را تقدیم به روح مطهر صدیقه کبری کرده ام .
ایشان گفت وقتی ما پدر را روبه روی حرم امیرالمومنین علیه السلام خاک کردم و به خانه برگشتیم ، خوب ما گوهری از دست داده بودیم ، شب ساعت ۱ یا ۲ نصفه شب بابا را در خواب دیدم ، دیدم پدر خیلی سرحال بود .
گفتم بابا شما خودتان در منازل الاخره راجع به برزخ زیاد نوشته اید ، برزخ خودت چطور است ؟
گفت : بابا من را کی دفن کرده اید ؟ گفتم ۳ بعدازظهر .
گفت : الان ساعت چند است ؟ گفتم ۲ نصف شب . _حالا نجف خاکش کرده اند _ گفت : در این فاصله کم تا به حال سه بار اباعبدالله علیه السلام به دیدن من آمده است.
حسین جان ….
سخنان شیخ حسین انصاریان ، شنیده شده .
چگونه زندگی کنیم :
هم برای دنیا و هم برای آخرت سنگ تمام بگذار؛ پیشرفت در منطق انقلاب، یعنی این .
اسلام به ما آموخته است که «لیس منّا من ترک دنیاه لأخرته و لا ءاخرته لدنیاه»؛ دنیا را برای آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فدای دنیا کرد.
در یک روایتی میفرماید: «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا»؛ یعنی برنامهریزی دنیا را فقط برای چند روزهی زندگىِ خودت نکن…
جوری برنامهریزی کن که گوئی بناست تا آخر دنیا زنده باشی…
نقطهی مقابل هم: «و اعمل لأخرتک کأنّک تموت غدا»؛ برای آخرتت هم جوری عمل کن، مثل اینکه فردا بناست از این دنیا بروی. یعنی هم برای دنیا سنگ تمام بگذار، هم برای آخرت سنگ تمام بگذار. پیشرفت اسلامی، پیشرفت در منطق انقلاب، یعنی این؛ یعنی همهجانبه.
جلسه درس اخلاق رهبر انقلاب ۹۱/۷/۱۹ ، دیده شده درhttp://farsi.khamenei.ir
تجارت و خسارت
اکر بنا باشد عمقی حیاتی را که تجارت را مطرح می کند بحث شود ، جلسات زیادی را می طلبد چرا که یک سلسله لطایف و دقایق و حکمت ها در باطن آیه است که
پرونده بسیار مفصلی دارد . آیه این است. «ان الذین یتلون کتاب الله و اقاموا الصلوه وانفقوا مما رزقناهم سرا وعلانیه یرجون تجاره لن تبور , همانا کسانیکه کتاب خدا را می خوانند و نماز بپامی دارند و از آنچه روزیشان داده ایم در پنهان و آشکار انفاق می کنند به تجارتی که نابودی ندارد امید بسته اند.)سوره فاطر آیه ۲۹»
یعنی آن هایی که اهل تلاوت و اقامه نماز هستند و اهل پول خرج کردن ، مطاع خرج کردن هستند ، هم در ظاهر یعنی جلوی چشم مردم و هم در باطن . جلوی چشم مردم برای چه آنقدر دست به جیب هستند ؟ ریا نمی شود ؟
نه ! برای اهل خدا ریا مطرح نیست . اهل دین یکتا نگر هستند و یکتا کردار هستند . پیغمبر صلی الله در منبر منا می فرماید : «رُب حامل فقه لا فقه له ، ورب حامل فقه إلى من هو أفقه منه » چه بسا کسی علمی را ، حقیقتی را نمی فهمد ولی وقتی که پخشش می کند فهمیده تر از خود او ، کم نیست . آنها می فهمند پس حرف را نگه ندار ، پخش کن حرف خدا را ، حرف انبیا را ، خرف ائمه را پخش کن ، هستند کسانی که بفهمند ، آن فردی هم که می فهمد و اهلش است ایجاد تحول می کند ، در خودش و در خانواده اش .
علی علیه السلام درباره اهل دین می فرماید : « بدنهایشان در دنیاست اما ارواحشان در عالم قدس است و روح اینجا نیست و از آن جا دارد به بدن فرمان می دهد . روح عند الله است و اشراف به بدن دارد و بدن را زنده نگه می دارد تا وقتی که خدا امر کند از بدن جدا شو ، این روح کجاست ؟ من نمی دانم !
اولا ارزش روح هم درکش سخت است « نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی » نفخه یعنی درد ، این روح در بدن مردم « دَم من است » نفخ من است ، هیچ کس در این روح دخالت ندارد . برای ساختن بدن انسان از عناصر مادی جمع کردند و ترکیبش را در نطفه پدر و مادر ریختند و بدن درست شد و روح فقط « دَم » الهی است . بالاترین امانت پروردگار هم روح است .
بهترین مردم هم امانتدارانی هستند که این روح پاک ، سالم ، نوری را بعد از ۷۰ یا ۸۰ سال پاک به وسیله ملک الموت به وجود مقدس حق برمی گردانند . اینها امین هستند ، امانتدار هستند و بهترین هستند .
خب اینها جلوی چشم مردم پول می دهند و مسجد ، مدرسه ، درمانگاه می سازند ، ریا نمی کنند ؟ می شود ریا نکنند ؟
بله می شود ، چون اگر دلشان را بشکافی که چرا دارند علانیه کار می کنند ، در علانیه اینها معلم می شوند و می خواهند به مردم این راه و روش الهی را یاد دهند که بخیل نباش و ثروتت را به کمربند بخل نبند ، « لله میراث السموات و الارض ، سوره حدید ، آیه ۱۰ » شما ثروتمندان جانشین من در این ثروت در زمین هستید نه مالک ، « انفقوا اما جعلکم مستخلفین فیه ، سوره حدید آیه ۷ » در این ثروت تو را جانشین قرار دادم . اگر بخل کنی از جانشینی می افتی و می شوی جنس دوپای ابلیس صفت . او ( ابلیس ) در بخل خیلی موجود عجیبی است به پروردگار کفت : دلم نمی آید یک نفر از بندگانت بروند بهشت و به عزت خدا هم قسم خورد .
خدا فرمود : من جلوی تو را نمی گیرم ولی برای بندگانم پیغمبر و امام و کتاب می فرستم ، آنهایی که به حرف تو گوش دادند مال تو ، و آن هایی که به حرف من گوش دادند مال من .
به خودم قسم دوزخ را از تو و تمام شاگردانت و پیروانت پر می کنم .
سخنان شیخ حسین انصاریان ، دهه دوم محرم ۱۳۹۵ ، شنیده شده .
منتقم حسین :
احمد بن محمد ، عن محمد بن الحسن ، عن محمد بن عیسی بن عبید ، عن علی بن اسباط ، عن سیف بن عمیره ، عن محمد بن حمران قال : ابو عبدالله علیه السلام : لما کان مِِن امر الحسین علیه السلام ما کان ضَجتِ الملاعکهُ الی الله بالبکأ و قالتِِ:یفعل هذا بالحسین صفیک و ابن نبیک ؟
قال : فاقام الله لهم ظِِل القائم علیه السلام . بِهذا أنتم لِهذا :
امام صادق علیه السلام فرمود : چون کار حسین چنان شد ( اصحاب جوانهایش کشته شدند و خودش تنها ماند ) فرشتگان به سوی خدا شیون و گریه برداشتند و گفتند : با حسین برگزیده و پسر پیغمبرت چنین رفتار کنند ؟
پس خدا شبح و سایه حضرت قائم علیه السلام را با آن ها نمود فرمود : با این انتقام او را می گیرم .
دیده شده در اصول کافی ، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، ج ۲ ، ص ۳۶۶.
دندانپزشکی
توی مطب دندانپزشکی منتظر نوبتم بودم و داشتم یکی از مجلاتی را که روی میز برای مطالعه گذاشته بودند ورق می زدم ، در حال ورق زدن محله بودم که صدای باز شدن درب مطب آمد و کسی داخل شد و شروع آهسته با منشی حرف زدن ، من بدون این که توجه کنم سرگرم خواندن بودم که به یک بار صدای گریه خانمی توجهم را جلب کرد ، سرم را بلند کردم دیدم پیرزنی است که دارد با منشی صحبت می کند و گریه می کند و التماس می کند .
منشی مرتب می گفت ؛ حالا گریه نکن مادر جان ، من به دکتر می گویم . پیرزن هم که انگار طاقتش تمام شده بود صدایش را کمی بالا برد و گفت : به خدا خیلی درد دارم ، چند وقت است که از درد نمی توانم زندگی کنم ، پولی هم ندارم ، تو را به خدا یک کاری برایم بکنید ..
این جملات را تکرار می کرد و اشک هایش پشت سر هم سرازیر می شد .
من از دیدن این صحنه متاثر شدم که نکاه تمسخر آمیز فرد روبه رویم نظرم را جلب کرد . خانم روبه رویی من با نگاه پیرزن بیچاره را از بالا به پایین ورانداز کرد و لبخندی تمسخر آمیز زد و تکانی به بدنش داد و نگاهش را از پیرزن به سمت دیگری برگرداند .
چند نفری که در نوبت بودیم همدیگر را نگاه کردیم ، مردی میانه سال هم روی صندلی لم داده بود با لحنی سرد و بی اعتنا گفت : گریه دروغ ، گریه دروغ ..
پیرزن با دست اشک هایش را پاک کرد و گفت : تو را به خدا .. ، منشی حرفش را قطع کرد و گفت : چشم خانم ، شما تشریف داشته باشید ، مریض که بیرون بیاید من به دکتر می گویم .
پیرزن برگشت صندلی های اتاق انتظار را نگاه کرد و گوشه ای از سالن ایستاد ، چند لحظه ای نگذشته بود که دوباره در مطب باز شد و مادر و پسری وارد شدند ، از سر و وضعشان معلوم بود که وضع مالی خوبی دارند ، پسرک بدون این که سلام دهد و به منشی نگاه کند با یک غرور خاصی گفت : دکتر فلانی شما را به ما معرفی کرده اند.
منشی هم با احترام تمام گفت ؛ بفرمائید این فرم را پر کنید و بنشینید تا شمارا صدا کنم .
پسر جوان دست مادرش را گرفت و بدون توجه به این که صندلی های اتاق انتظار پر است و جا برای نشستن نیست به طرف صندلی ها آمد و طوری رفتار کرد که هر کس وظیفه خودش دید برایش جا باز کند و توانست مادرش را بنشاند .
من به پیرزن فقیری که هنوز صورتش از اشک هایش خیس بود و غریبانه به دیوار تکیه داده بود نگاه کردم ، دلم به حالش سوخت ، آخر درد داشت فکر کردن به این که مردم به احترام سن مادر پسر برای او جا باز کردند یا به احترام سر و وضع خوبشان ،…..
عبدی متین
بروز اختلافات در جامعه اسلامی بسیار خطرناک است
آیت الله محمد محمدی ریشهری، عضو مجلس خبرگان رهبری و تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، امروز در کلاس درس خارج فقه که در حوزه علمیه همین آستان برگزار شد، با اشاره به این فراز از دعای مکارم الاخلاق « وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ وَ إِصْلاَحِ ذَاتِ الْبَيْنِ» اظهار داشت: امام سجاد(ع) با توجه به شرایط زمانی حساس، مباحث مختلفی اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی و غیره را در غالب دعا مطرح میکردند.
بسیاری از مشکلات جوامع بشری اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و … همه و همه ریشه در عدم رعایت و انجام این رهنمودها دارد.
امام سجاد(ع) در این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق از خداوند درخواست میکند که بارالهی به من توفیق ده تا خودم را به زیورهای مردم صالح و با تقوا زینت دهم؛ یکی از آن زیورها «إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ» است.
امام میفرماید: خدایا به من توفیق عطا کن تا آتش فتنه و اختلاف را خاموش سازم و اختلاف افرادی که با یکدیگر پیوند دارند اصلاح کنم؛ بروز اختلاف و دشمنی در جامعه اسلامی بسیار خطرناک است و نسبت به دیگر خطرها، خطرش بیشتر است.
بروز این خطر به حدی است که امام سجاد(ع) افراد را از ورود به اختلافات منع و انسانهای متقی را به خاموش کردن آتش اختلافات ترقیب و توصیه میکنند.
پیامبر(ص) فرمودند: رفع کدورت و دشمنی دو فرد فضیلتش بالاتر از نماز، روزه و صدقه است؛ در روایت دیگر آمده است که گاهی برخی افراد درصدد ایجاد اختلاف بین دو نفر هستند آنها دین را از بین میبرند و سبب میشوند مردم دین گریز شوند.
سخنان آیت الله ری شهری ، شنیده شده .
طمأنینه در نماز
یکی از چیزهایی که مردم نمی دانند طمانینه است . نمی دانند طمأنینه واجب است یا مستحب ، رکن است یا غیر رکن . اصلا طمأنینه یعنی چه ؟
طمانینه در نماز یعنی این که به رکوع که رفتی تا بدنت آرام نگرفته ذکر نگویی ، اگر ذکر بگویی ، می گویند این طمأنینه نداشت . در سجده هم همینطور ، پیشانی که به سجده رسید و بدن آرام گرفت ذکر را بگویی و بعد یک صلوات اضافه کنید . و بدن که آرام گرفت بعد بلند شوید.
رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم وارد یک مسجد شد و دید بنده خدایی مثل کلاغ نماز می خواند ، نوک به زمین می زند و هنوز بدنش آرام نگرفته ذکر سجده می گوید . حضرت فرمود : اگر این فرد در این حالت از دنیا برود به غیر از دین من مرده است .
اما شانس ما گفته است که این طمأنینه رکن نیست . رکن این است که اگر سهوا ذکر سجده را زودتر بگوییم و تا بدن آرام نگرفته چون رکن نیست ، نماز ما باطل نمی شود . اما آن ذکری که کفت شده باطل است و باید دوباره ذکر گفت .
سخنان آیت الله مجتهدی تهرانی ، شنیده شده .
سخنان کوتاه از علی بن الحسین علیه السلام
_ رضایت به تقدیرهای ناخوشایند ، از بالاترین درجات یقین است .
_ هر کس نفس خود را گرامی می داند دنیا در نظرش بی مقدار است .
_ پرسیدند ارجمند ترین مردم کیست ؟ فرمود : آن که دنیا را ارج ننهد .
_ این یاری خدا تو را بس که ببینی دشمنت درباره تو معصیت می کند .
_همه خیر در این است که انسان خو را از آلودگیها نگه دارد .
_ درخواست از مردم ، مایه ذلت زندگی ، بر باد رفتن حیا ، کم شدن وقار ، و فقر حاضر است و کمتر خواهش کردن توانگری نقد است.
_ نشان معرفت ( خداشناسی) و کمال دین مسلمان ؛ ترک سخنان بیهوده ، کمتر جدل کردن ، حلم و صبر و خوشخویی است .
دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، ص ۶۱۷.
<< 1 ... 74 75 76 ...77 ...78 79 80 ...81 ...82 83 84 ... 138 >>