برای چه دعایت مستجاب نمی شود

 

دعا

 

خداوند متعال از رگ جان انسان نزدیکتر است پس چرا دعا می کنیم مستجاب نمی شود در صورتی که خودش فرموده :« ادعونی استجب لکم : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را » ( سوره غافر آیه ۶۰) .

پس معلوم می شود که اشکال از ناحیه ماست «و اذا سالک عبادی عَنی فاِنی قریب اُجیب دعوه الداع اذا دعانِ فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی »( سوره بقره آیه ۱۸۶)

ما از خدا می خواهیم که به حرف ما برود ولی ما به حرف خداوند عمل نمی کنیم ولی با این حال باز هم خداوند لطف می کند قدری از دعاهای ما را اجابت می کند ( آن مقداری که صلاح بداند ) . من و شما اگر به حرف خدا نمی رویم نباید از این که خودمان را مقصر بدانیم خارج شویم ، چرا که عده ای تقدیر دارند ، غرور هم دارند که این خود بدترین گناه است زیرا ما نمی توانیم حق خدا را ادا کنیم ..

 

 

منبع : خودسازی و مشکل جامعه ، حاج حسن صنیعی ، انتشارات دارالتفسیر، ص ۱۰۷ .

   جمعه 27 بهمن 1396نظر دهید »

حمد خداوند متعال

 

حمد خدای متعال

 

امیرالمؤمنین علی علیه السلام: هرکس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را چهار چیز کرامت فرماید

۱_ عمر طبیعی

۲_ مال و فرزند بسیار

۳_ با ایمان از دنیا رفتن

۴_ بی‌حساب داخل بهشت شدن 

 

بسمِ اَللهِ اَلرَّحمنِِ اَلرَّحیمِ

۱_اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی عَرَّفََنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ اَلقََلب

۲_اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللهُ عَلَیهِ وَالِه

۳_اَلحَمدُ لِلّهِ اَلَّذی جَعَلَ رِِزقی فی یَدِه وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس

۴_اَلحَمدُلِلّهِ اَلَّذی سَتَرذنوبی وَ عُیُوبی وَلَم یَفضَحنی بَینَ الخلائق

 

 

مفاتیح الجنان ص ۱۰۳۸

   پنجشنبه 26 بهمن 1396نظر دهید »

چه کسی حجاب را اجباری کرد؟/ حسن‌روحانی

 

حجاب اجباری

«طرح مساله پوشش و حجاب زنان در اسفند ۱۳۵۷ بدون مشکل نبود و تا مدت‌ها مسئولین را به خود مشغول کرد. پس از ۲۲ بهمن که سازمان‌ها و ادارات دولتی کار خود را آغاز کردند و مدارس نیز از اواسط اسفند به فعالیت پرداختند، شمار زیادی از خانم‌های کارمند و دانش‌آموزان دختر، بدون حجاب و با سر برهنه در ادارت و سازمان‌های دولتی حاضر می‌شدند و در میان آن‌ها گاهی زنان باحجاب در اقلیت بودند.

 

بعضی پرستاران بیمارستان‌ها و پزشکان و معلمان زن نیز بدون روسری به محل کار خود می‌رفتند و در خیابان‌ها هم زنان بی‌حجاب رفت و آمد داشتند. البته زنان باحجاب نیز فراوان بودند و در همه جا به چشم می‌خوردند. به هر حال اول بار، علمای قم به بی‌حجابی زنان اعتراض کردند و گفتند: درحکومت اسلامی همه زنان باید باحجاب باشند.

 

امام نیز در یکی از بیانات خود به لزوم حجاب برای زنان اشاره کردند و همین باعث شد عده‌ای از زنان بی‌حجاب در خیابان‌ها تظاهرات کنند و در مقابل کاخ دادگستری و نخست‌وزیری تحصن نمایند.

 

تظاهرات علیه حجاب اجباری

 

در این هنگام نیز آقای طالقانی پای پیش گذاشت و سخنانی درباره حجاب ابراز کرد و گفت: «حجاب اجباری نداریم و خانم‌ها باید خودشان حجاب را انتخاب کنند.» در اینجا نظر آقای طالقانی با نظر علمای دیگر متفاوت بود.

 

به یاد دارم روزی آقای بنی‌صدر به سازمان رادیوتلویزیون در جام‌جم رفته بود و در آنجا زنان بی‌حجاب دور وی جمع شده و پرسیده بودند که دلیل لزوم حجاب زنان چیست.بنی‌صدر در پاسخ بحثی کرد و در ضمن گفت: زن‌ها باید روسری سر کنند، زیرا از موی سر آنان اشعه‌ای متصاعد می‌شود که باعث می‌شود چنین و چنان شود! این سخنان موجب تعجب همه شده بود. گروهک‌ها و مجاهدین خلق هم اطلاعیه‌ می‌دادند که حجاب نباید اجباری باشد.

 

در دولت موقت هم بحث بود که آیا حجاب باید اجباری شود یا نه. خلاصه همان طور که اشاره کردم، آقای طالقانی در سخنرانی خود گفت: ما نمی‌توانیم زنان اهل کتاب را مجبور به پذیرفتن حجاب کنیم، ولی مسلمانان را می‌توانیم تشویق کنیم که حجاب داشته باشند و در هر صورت نباید کسی را به زور باحجاب کنیم. با وجود این، در ستاد ارتش با دوستان تصمیم گرفتیم حجاب الزامی کنیم، که آغازی برای وزاتخانه‌ها و ادارات دولتی باشد.

 

طرح اجباری شدن حجاب در ادارت مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند.

 

پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سه‌گانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان‌تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آن‌ها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زن‌ها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمی‌گوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است.

 

در نهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور داده‌ایم از فردا هیچ زن بی‌حجابی را به پایگاه راه ندهند. در نیروی زمینی و نیروی دریایی نیز برای کارمندان زن صحبت کردم و با خواندن آیات و روایات و کشاندن بحث حجاب به مسائل اجتماعی و سلامت جامعه و ارائه دلایل مختلف درباره لزوم حجاب، موضوع را تبیین کردم و دست آخر نیز با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد.

 

بحمدالله این تلاش‌ها نتیجه مثبت داشت و پس از تعطیلات نوروز، همه زنان کارمند در ارتش با روسری به محل کار خود می‌آمدند. در وزاتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی و حتی صداوسیما نیز به‌تدریج حجاب عملی شد و همه زنان با روسری از خانه بیرون می‌آمدند. البته در روزهای رفراندوم هنوز شماری از زنان بی‌حجاب بودند و با سر برهنه در پای صندوق‌های رای حاضر شدند، ولی [پس از دستور من جهت اجباری‌کردن حجاب توسط دژبان نظامی در ارتش] این معضل اجتماعی خیلی زود جمع و جور شد و به سامان مناسبی رسید.»

 

خاطرات حسن روحانی/ مرکز تحقیقات استراتژیک/ جلد اول/ صفحه ۵۷۱-۵۷۳

   شنبه 14 بهمن 1396نظر دهید »

پل صراط

 

در قرآن کریم آمده است که در قیامت موقف‌های گوناگونی است که توقف برخی از گنه‌کاران در هر یک از آن‌ها به مقدار هزار سال دنیوی خواهد بود، در این نوشتار می‌خواهیم ببینیم مقصود از آن چیست؟


قبل از هر چیز یادآور می‌شویم که متکلمان اسلامی از مواقف قیامت گاهی به «قنطره»ها و «عقبه»ها تعبیرمی آورند ولی قبل از آنان دو واژه «قنطره» و «عقبه» در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است و متکلمان نیز آن‌ها را در مباحث کلامی خود بکار برده‌اند.
کلمه‌ی «موقف» به معنی محل توقف(ایستگاه و کلمه‌ی «قنطره» به معنی «پل» و واژه‌ی «عقبه» به معنای «گردنه» است).


امیر مۆمنان (علیه‌السلام) در وصایای معروف خود به فرزند گرامیش امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)می‌فرماید:
«وَاعْلَمْ أَنَّ أَمامَکَ عَقَبَةً کَۆُوداً، اَلْمُخِفُّ فِیها أَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ وَالمُبْطِئُ عَلَیْها أَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِع وَانّ مَهْبِطَکَ بِها لا مَحالَةَ إِمّا عَلی جَنَّة أَوْ عَلی نار…».([1])
«فرزندم بدان که (پس از مرگ) گردنه‌ی سختی در پیش رو داری، انسان‏های سبک‏بار (از نظر گناه) از افراد سنگین‏بار، وضعیت بهتری دارند، هر کس با تأمل و درنگ از آن عبور کند  از آن کسی که با سرعت از آن می‌گذرد، وضع بدتری خواهد داشت پایان گذر از آن (فرودگاه) یا بهشت است و یا دوزخ».


مواقف قیامت از نظر متکلمان اسلامی
برخی از متکلمان اسلامی در مورد این مسئله به اجمال گذشته‌اند و هیچ گونه توضیحی درباره‌ی آن نداده‌اند ولی دو متکلم نامدار شیعه:(شیخ صدوق/ م381) و (شیخ مفید/م413) به تفسیر آن پرداخته و هر یک نظر خاصی را ابراز نموده است و ما در اینجا برای آگاهی خوانندگان دیدگاه آنان را یادآور می‌شویم:


عقبه های قیامت از نظر شیخ صدوق
شیخ صدوق در این مسئله (بسان دیگر مسایل کلامی) بیشتر به ظواهر توجه نموده و حاصل آنچه را که از ظاهر روایات در این باره به دست می‌آید، به عنوان اندیشه کلامی خود ابراز نموده است. وی می‌گوید:
«اعتقاد ما در مورد عقبه‌هایی که بر طریق و راه محشر قرار دارد، این است که هر یک از آن‌ها به نام یکی از فرایض دینی نام‌گذاری شده، و انسان موظف است از آن‌ها عبور نماید، هرگاه به خاطر کارهای نیک و در پرتو رحمت الهی از یکی از آن عقبه‌ها بگذرد به عقبه دیگر می‌رسد که باید از آن نیز عبور نماید، و به این ترتیب باید از همه‌ی موقف‌ها و عقبه‌ها بگذرد و در غیر این صورت به دوزخ سقوط خواهد کرد آنگاه می‌گوید: عقبه های یاد شده همگی بر «صراط» قرار دارند و نام یکی از آن‌ها «ولایت» است که همه‌ی اهل محشر در آنجا بازداشت می‌شوند و در مورد ولایت امامان معصوم (علیهم السلام) مورد سۆال قرار می‌گیرند خطرناک‌ترین عقبه های صراط، عقبه ای است که به نام «مِرْصاد» نام‌گذاری شده است و خداوند به عزت و جلال خود سوگند یاد کرده است که در این «عقبه» ستمگران را بازداشت نماید چنان که می‌فرماید:
(إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ) .([2])
«حقّا که آفریدگار تو در کمینگاه (ستمگران) است».
حضرت علی (علیه‌السلام) نیز به ستمگران هشدار داده می‌فرماید:
«وَلَئِنْ أَمْهَلَ اللّهُ الظّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ وَهَولَهُ بِالْمِرصادِعَلی مَجازِ طَریقِهِ» .([3])
«اگر خداوند به ستمگران مهلت می‌دهد ولی هرگز آنان را رها نخواهد کرد و در کمین گاهی در مسیرشان از آنان انتقام خواهد گرفت».
همان گونه که یادآور شدیم نظریه‌ی مرحوم صدوق در مورد مواقف و عقبه های قیامت در حقیقت تلخیص روایاتی است که در این باره آمده است، وما در اینجا نمونه‌هایی را یادآور می‌شویم:


1. از رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم)روایت شده است که فرمودند: بر روی «صراط» سه «قنطره»(پل) نصب شده است:
الف. قنطره امانت و خویشاوندان.
ب. قنطره نماز.
ج. قنطره عدل الهی.
هرگاه انسان از دو قنطره نخست با موفقیت عبور نماید، در موقف عدل الهی قرار می‌گیرد و از وی درباره‌ی رعایت حقوق دیگران سۆال می‌شود و اگر به کسی ستم نموده است حق عبور از آن به وی داده نمی‌شود تا مجازات گردد.([4])


2. صدوق در ثواب الأعمال از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده است که در تفسیر آیه‌ی (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ)فرمودند:«قَنْطَرةٌ عَلَی الصِّراطِ لا یَجُوزُها عَبْدٌ بِمَظْلَمَة».([5])


3. از ابن عباس روایت شده است که بر جسر (پل) جهنم هفت موقف و بازداشتگاه است، در اولین موقف از توحید سۆال می‌شود اگر عقیده‌ی او در مورد توحید کامل باشد به موقف دوم می‌رسد که درباره‌ی نماز از او سۆال می‌شود هرگاه نماز را صحیح انجام داده است، به بازداشتگاه سوم انتقال داده می‌شود، و در آن از زکات سۆال می‌شود و پس از آن نوبت به روزه خواهد رسید و پس از آن موقف پنجم است که مربوط به حج است و ایستگاه ششم عمره و بالأخره هفتمین بازداشتگاه مربوط به مظالم (حقوق دیگران) است و سرانجام اگر از همین مواقف با موفقیت گذشت وارد بهشت می‌گردد.([6])
همان گونه که ملاحظه می‌شود، ظاهر روایات مزبور و روایات مشابه آن‌ها این است که در قیامت مواقف و قنطره هایی بر روی صراط نصب می‌گردد و در آن مواقف انسان‌ها درباره‌ی هر یک از فرایض دینی مورد سۆال قرار می‌گیرند.

   جمعه 13 بهمن 1396نظر دهید »

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند

 

او می آید

 

چه مژده ای بر تر از مژده آمدن  بهار در پی یک زمستان سخت و طولانی؟

چه بشارتی شیرین تر از بشارت طلوع خورشید در پی یک شب تاریک و سرد؟

چه پیامی نیک تر از پیام حضور زلال آب بر لبانی تشنه و خشکیده؟

چه بشارتی زیباتر و روح بخش تر از آمدن منجی، برای دنیای آلوده امروز؟

این بشارت حق است.

بی تردید او خواهد آمد و بهار را با همه طراوتش برای دلهامان به ارمغان خواهد آورد.

بی تردید او خواهد آمد و در میان گرداب سراسر هلاک دنیای مادی ریسمان نجات ما خواهد شد و قسم به خدای آسمان و زمین که او بر حق است.و روزی که بیاید، ندای(جاء الحق)از ذره ذره وجود برخواهد خاست و دل های با ایمان، آن روز به یاری خدا شاد خواهند شد.

بشارت آمدن منجی، ندایی است که همواره در گستره تاریخ جاری بوده است.

چنان که خداوند می فرماید:

«بعد از کتب آسمانی در زبور داوود نوشتیم که زمین را بندگان صالح به ما ارث خواهند برد»

آری،

زمین از آن مولای ماست و خلقت همواره در انتظار لحظه موعود،

تا این بشارت عظیم بر پهنه زمین جاری شود

و بهاری ترین روز هستی بر صحیفه ی یک شب طولانی و تار، مُهر پایان زند.

سینه های منتظر، فردایی را به چشم خواهند دید که بهار با همه مهربانی اش به خانه هاشان سر می زند.

لبهای تشنه دیدارش بر جویبارهای رحمتش در آیند و سیراب شوند.

و عالم وجود در پی عطشی طولانی و سوزان از زلال حیات بخش حضورش لبریز شود.

او می آید و زمین را که از سیاهی ظلم تار شده است، به نور عدل روشن می کند.

او می آید و آسمان دل ها را از نور معرفت و ایمان لبریز می سازد.

او می آید و ریشه ستم و تباهی را با نگاه مقتدرش می خشکاند.

او می آید و آن روز بهاری را آسمانیان، آنان که دل هاشان بهاری است، به چشم خواهند دید.

 

منیژه زارعان

او می آید

   جمعه 13 بهمن 13963 نظر »

 

شکر خدا

 

میگویند در روزگار قدیم مرد فقیری در دهی زندگی میکرد. یک روز مرد فقیر به همسرش گفت:((می خواهم هدیه ای برای پادشاه ببرم.شاید شاه در عوض چیزی شایسته شان ومقام خودش به من ببخشد و من آن را بفروشم و با پول آن زندگیمان عوض شود))

 

همسرش که چغندر دوست داشت،گفت:((برای پادشاه چغندر ببر!))اما مرد که پیاز دوست داشت،مخالفت کرد وگفت:((نه!پیاز بهتر است خاصیتش هم بیشتر است.))بااین انگیزه کیسه ای پیاز دستچین کرد و برای پادشاه برد.

 

از بد حادثه،آن روز از روز های بد اخلاقی پادشاه بود و اصلا حوصله چیزی رانداشت. وقتی به او گفتند که مرد فقیری برایش یک کیسه پیاز هدیه آورده، عصبانی شد ودستور داد پیاز ها را یکی یکی بر سر مرد بیچاره بکوبند. مرد فقیر در زیر ضربات پی در پی پیازهایی که بر سرش می خورد، با صدای بلند میگفت:((چغندر تا پیاز، شکر خدا!!))

 

پادشاه که صدای مرد فقیر را می شنید ، تعجب کرد و جلو آمد و پرسید: این حرف چیست که مرتب فریاد می کنی؟ مرد فقیر با ناله گفت:شکر می کنم که به حرف همسرم اعتنا نکردم وچغندر با خود نیاوردم وگرنه الان دیگر زنده نبودم!

 

شاه از این حرف مرد خندید وکیسهای زر به او بخشید تا زندگیش را سرو سامان دهد! واز آن پس عبارت پیاز تا چغندر شکر خدا در هنگامی که فردی به گرفتاری دچار شود که ممکن بود بدتر از آن هم باشد به کار میرود.

 

 

   جمعه 13 بهمن 1396نظر دهید »

همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.

 

درسهایی برای زندگی

 

در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :

1- طبق گفته ی Richard Carlson ” چیزهای بی ارزش را نچشید ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.

2- “زندگی غیر قابل پیش بینی استو ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد ” . فقط بگویید “هرگز” و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!

3- خسته کننده ترین واژه در هر زبان ” من ” است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار ” من ” توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما” از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت “خود محوری ” است نه “اعتماد به نفس

4- انسانیت مهم تر از مادیات است:اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.

5- به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کندرضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.

6- درجه ی کمال و شخصیت:کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .

7- بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید:انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!

8- “خنده” داروی هر “درد” است . با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.

9- تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .

10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.

11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند ! از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.

12- شکست را بپذیرید .هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :” من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !”

13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :” یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد“.

14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .

15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !! همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.

   پنجشنبه 12 بهمن 13962 نظر »

ارتین ایندیک محقق آمریکایی و یکی از مقامات بلند پایه آمریکایی:

هر زن محجبه در کوی و برزن ایران ، به منزله پرچم جمهوری اسلامی است. لذا ما برای براندازی این نظام باید این حجاب را سست کنیم

.دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم ،  بلکه باید حجاب را از سر زنان برداشت

و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را نابود کرد.

 

دختر خیابان انقلاب

* * * * * *

چقدر چفیه ها خونی شد تا چادری خاکی نشود

خواهرم؛

فقط با دوست می توان قهر کرد، غریبه ناز ما را نمی کشد

نکند تو را خواب ببرد و حجابت را آمریکا …

   چهارشنبه 11 بهمن 1396نظر دهید »

قطب فرهنگی یک ملت را فهم و عقل آن ملت تعیین می کند

 

فرهنگ

 

علم وعمل

نامه هفتاد و هشتم در نهج البلاغه، مربوط به جریان حکمیت است که بر وجود مبارک امیرالمؤمنین تحمیل کردند. اصرار اسلام این است که جامعه باید عاقل باشد و تعبیر لطیف رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) این است که فرمود: «طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَةٌ»، این «تاء» تای تأنیث نیست، بلکه تای مبالغه است.

دلیل این مبالغه آن است که اگر این علم و عقل و شعور نباشد، جامعه اگر یک رهبری مثل علی بن ابیطالب داشته باشد، باز هم شکست می‌خورد.

 

فرهنگ

قطب فرهنگی یک ملت فهم و عقل آن ملت تعیین می کند؛ مرحوم کلینی(رضوان الله تعالی علیه) یک خطبه نورانی دارد که در مقدمه کافی آمده است؛ آخرین سطری که مرحوم کلینی دارد این است، که: «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیهِ الْعِقَابُ»؛ حرف کلینی این است که قطب فرهنگی یک ملت فهم اوست، عقل اوست. «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ»؛ مدار فرهنگی یک ملت عقل آن ملت است. «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ»؛ تمام استدلال‌ها در محور عقل است، تمام ثواب‌ها در مدار عقل است، تمام عقاب‌ها در محور بی‌عقلی است. در بحبوحه صفین این نامه دردآلود را وجود مبارک حضرت امیر برای ابوموسی اشعری می‌نویسد؛ «فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ تَغَیرَ كَثِیرٌ مِنْهُمْ عَنْ كَثِیرٍ مِنْ حَظِّهِمْ فَمَالُوا مَعَ الدُّنْیا وَ نَطَقُوا بِالْهَوَى» بر این دو غده بدخیم جاهلیت، قرآن خط بطلان کشید، آن غده های بدخیم فکری این است که در بخش اندیشه بر مدار «گمان» حرکت می کنند و غده دیگر این است که در بخش انگیزه و عمل با «میل» حرکت می کنند نه با عقل عملی، اسلام آمده و گفته است اگر می خواهید به مقصد برسید پا روی هوای نفس خود بگذارید، هیچ دشمنی خطرناک تر از این دشمن درونی نیست، چراکه دشمن درونی از ما ابتدا دین و سپس آبرو را می گیرد.

 

وحدت

در بخش دیگری از این نامه حضرت امیر علیه السلام خطاب به ابوموسی فرمود اگر تمام مناطق اسلامی را بگردی هیچ کسی را پیدا نخواهی کرد که بهتر و بیشتر از من مردم را به وحدت دعوت کند، وحدت البته برکات دنیایی نیز دارد اما من این کار ار تحت شعاع ثواب لقاء الله انجام دادم. حضرت در سراسر این نامه ابوموسی را به هوشیاری و عقل دعوت می کند و می فرماید جهنم نتیجه بی خردی و حماقت است، این احمق است که به جهنم می رود، اگر کسی قطب فرهنگی یعنی عقل را از دست داد نتیجه آن جهنم خواهد بود. لذا این نامه ها هر روز می تواند برای ما زنده و کاربردی باشد.

 

درس اخلاق ،آیت الله جوادی آملی ،۵ بهمن ۹۶

   دوشنبه 9 بهمن 1396نظر دهید »

زندگی واقعی 

 

زندگی پول نیست، زندگی دلِ خوشه که خدا این نعمت و به هر کسی نداده…

زندگی درک درست از اطرافته، زندگی درست دیدن و لذت بردن از مکان و زمانه…

زندگی بخشیدنه…آره بخشیدن…ببخش و زندگی کن…

زندگی گذشتنه…گذشتن از بدیاست…آره بگذر…بزار یکی هم از تو بگذره… این میشه زندگی…

از همه مهمتر که دیگه الان خیلیا نمیشناسنش و اسمش و خراب کردن: زندگی عشق ورزیدن به همدیگست , زندگی با عشق به هم نگاه کردنه.

دلِ خوش؟ لذت بردن؟ عشق؟ بخشیدن؟ گذشت؟

آره زندگی تو همین کلمات خلاصه شده…

پس با عشق زندگی کن و از زندگیت لذت ببر و با درک درست ببخش و گذشت کن…

 

 

م. ظفرقندی

 

   یکشنبه 8 بهمن 1396نظر دهید »

1 ... 26 27 28 ...29 ... 31 ...33 ...34 35 36 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 230
  • دیروز: 911
  • 7 روز قبل: 6241
  • 1 ماه قبل: 66463
  • کل بازدیدها: 939139
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 10
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1