
مطالبه حق

امام صادق علیه السلام به یکی از شیعیانش فرمود : چرا برادرت از تو شکایت دارد ؟
عرض کرد : چون تمام حقم را از اومطالبه کرده ام .
حضرت خشمگین نشست و فرمود : «کأَنک أِذااستقصیت علیه حقکَ لم تُسیْ أَرَاَیتک ما حکی الله عن قومٍٍ یخافون سوء الحساب ..» مثل این که اگر تمام حقت را از او بستانی بد نکرده ای ؟ بگو بدانم خدا که درباره جمعی می فرماید : « از بدی» حساب بیمناکند این ها می ترسند خدا بر آن ها ستم کند ؟ نه .
می ترسد همه حقش رامطالبه کند و خدا نام این را بدی حساب نهاده .
پس هر که تمام حقش را مطالبه کند ( و هیچ گذشت در موارد لازم نداشته باشد ) بد کرده .
دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، روایات امام صادق جعفر بن محمد علیه السلام ، ص ۸۲۳.
1 نظر » 
ای فرزند آدم …

ای فرزند آدم … خود را برای بندگی من مهیا نما در این صورت قلب تو را بی نیاز خواهم کرد و تو را بسوی خواسته هایت واگذار نخواهم کرد و بر من واجب خواهد بود که حاجت تو را بجا آورم و قلب تو را مملو از یاد خود می کنم و اگر برای بندگی من خود را مهیّا نسازی، قلب تو را مشغول به دنیا خواهم کرد سپس حاجت تو را بجا نخواهم آورد و تو را به خواسته هایت واگذار خواهم کرد …
ای فرزند آدم … در آنچه که به تو امر نمودم مرا اطاعت کن و آنچه صلاح توست به من نیاموز !
ای فرزند آدم … لحظه ای در صبح مرا یاد کن و لحظه ای در عصر هرچه خواهی به تومی دهم …
دیده شده در مجموعه احادیث قدسی رحمان ( اندروید اسلامی ) به سفارش محمد انصاری ، نویسنده برنامه امید امیدی ، حدیث قدسی .
2 نظر » 
روزه داری در کلام علی علیه السلام

«کم من صائمٍ لیس له من صیامه الّا الجوع و الظّمأ، و کم من قائمٍ لیس له من قیامه الّا السّهر و العناء، حبّذا نوم الأکیاس و افطارهم.» چه بسیار روزه داری که از روزه خود جز گرسنگی و تشنگی بهره ای نبرد و بسیار شب زنده داری که از شب زنده داریش بهره ای غیر از بیداری و رنج ندارد، چه خوب است خواب عارفان زیرک و افطارشان.۱
«لکلّ شی ءٍ زکاةٌ و زکاة البدن الصّیام.» برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن روزه گرفتن است.۲
«فرض اللّه الصّیام ابتلاءً لاخلاص الخلق.». خداوند روزه را آزمایشی برای اخلاص بندگانش قرار داد.۳
«قال علیه السلام فی بعض الأعیاد: انّما هو عیدٌ لمن قبل اللّه صیامه و شکر قیامه و کلّ یومٍ لایعصی اللّه فیه فهو عیدٌ.»
امام علیه السلام در یکی از اعیاد فرمود: همانا امروز عید است برای کسی که روزه اش مورد قبول، و شب زنده داریش مشکور باشد، و هر روزی که در آن معصیت خدا نشود، آن روز، عید است.۴
۱- دیده شده در نهج البلاغه ترجمه دکتر شیروانی ، حکمت ۱۴۵
۲- همان ، حکمت ۱۳۶
۳- همان، حکمت ۲۵۲
۴- همان ، حکمت ۴۲۸
1 نظر » 
حیا در آخر الزمان
یک آیه در قرآن هست که افراد خیانت کار کارهای بدشان را از مردم پنهان می کنند امام از خدا قایم نمی کنند . مخفی می کنند از مردم گناهی را که می کنند که کسی نفهمد اما از خدا خجالت نمی کشد .
آدم پس باید حیا داشته باشد که همانطور که از خلق حیا می کند از خدا هم حیا کند ، که یکی از جنود عقل است . کسانی که حیا ندارند اینها عقل ندارند « لا دین لمن لا حیا له » کسی که حیا ندارد شرم ندارد و گناه می کند .
ببینید زنها چه خبر است در خیابانها ، الان ما چقدر زن بی حیا داریم در این مملکت .

با این که جمهوری اسلامی تازه شده ، خدا رحم کرده که جمهوری اسلامی شده و اینطوره اگر اسلامی نبود چه می شد ، چقدر بی حیا شدند زنها ،حتی چادری ها هم دستشان را از چادر می آورند بیرون ، پیراهن بی آستین ، از بقالی و عطاری جنس می خرد ، میوه می خرد ، نانوایی می رود ، قالب این زنهایی که نانوایی می روند از مردها بیشترند . نگذارید زنها بروند ، خودتان بروید بخرید ، اگر زنها بروند و خودتان در خانه باشید علامت بی غیرتی است ، بله زن باید در خانه باشد .
یستخفون من الناس و لایستخفون من اللّه : مخفی می کنند کارهایشان را از مردم اما از خدا مخفی نمی کنند .( سوره نساء)
خدا ناظر است باید بدانیم .
استحیوا من الله حق الحیاء : رسول خدا صلی الله و علیه و آله می فرماید : حیا کنید از خدا ، حق است حیا .
حسابی حیا کنید ،همانطور که از بنده خدا حیا می کنید. همانطور که یک راننده به چراغ قرمز که می رسد و افسر هم آن جاست ، حیا می کند که برود و می ترسد جریمه اش کنند ، چطور می ترسد ما هم باید همانطور از خدا بترسیم .
حدیث دوم ؛ اَعقل الناس الحیا ُُٔٔ : عاقل ترین مردم باحیاترین مردم است ، یعنی هر کس حیایش بیشتر است عاقل تر است .
سخنان آیتالله مجتهدی تهرانی ، شنیده شده توسط عبدی متین .
2 نظر » 
هرگاه درباره کسی چیزی گویند که او نداشته باشد و فرزند یا فرزند زاده او داشته باشد ، همانست که درباره او گفته شده:

ابوبصیر می گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : خدای تعالی به عمران( پدر مریم ، مادر عیسی ) وحی کرد که من به تو پسری می بخشم ، سالم و مبارک که به اذن خدا کور مادر زاد و پیس رادرمان کند و مردگان را زنده کند و پیغمبر بنی اسرائیلش قرار دهم .
عمران این مطلب را به همسرش حنه که مادر حضرت مریم است گزارش داد ، چون به مریم حامله گشت ، فکر میکرد که حملش پسر است ، چون او را زائید و دید دختر است ، گفت : « پروردگارا ، من دختر زاییدم و پسر مانند دختر نیست » . یعنی دختر پیغمبر نمی شود .
خدای عزوجل درباره او می فرماید : خدا به آنچه او زاییده دانا تر است ، سپس چون خدای تعالی عیسی را به مریم بخشید ، او همان پیغمبر بود که به عمران بشارت داده شده بود و به او وعده کرده بودند .
پس هرگاه ما درباره مردی از خاندان خود چیزی گفتیم ، و در فرزند یا فرزند زاده او پیدا شد آن را انکار مکنید .
شرح :
حاصل مقصود این روایت بلکه مقصود مرحوم کلینی از انعقاد این باب این است که : گاهی مصالح عالیه اقتضا میکند که انبیاء و ائمه علیه السلام سخنی را از راه توریه و مجاز اظهار دارند و یا از امور بداعیه به مردم خبری دهند ، سپس برای مردم خلاف آن چه از ظاهر لفظ شنیده اند هویدا شود ، در این صورت نباید آن سخن را حمل به دروغ نمود ، زیرا گاهی مصالح عظیمی اقتضا به توریه و بدا می کند .
چنانچه در باب بدا از امام سوال شد و یکی از آن اموری که اقتضا به توریه و بدا دارد قیام و ظهور امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف است .
از روایات استفاده می شود که تعیین امام قائم عجل الله از میان ائمه علیه السلام هم برای شیعیان صدر اول صلاح نبوده تا شیعیان زمان امام باقر و صادق علیهم السلام . به امید آن که امام قائم علیه السلام فرزند این امام است و آنها درکش خواهند کرد . مایوس و ناامید نشوند و انتظار فرج داشته باشند و در شداید و مصیبات شکیبایی و بردباری ورزند . زیرا میدانند که امام قائم تقیه نمی کند شمشیر میکشد ، حق را می گیرد مومنین را عزیز و منافقین را ذلیل می کند .
بنابراین اگر امام صادق علیه السلام بفرماید : فرزند من امام قائم علیه السلام ، مقصود این است فرزند هفتم من قائم به شمشیر است ، ولی شیعه گمان می کندکه فرزند اول آن حضرت قائم به شمشیراست . از این رو صبرم کنند و انتظار فرج می کشند و و افسرده و کسل نمی شوند .
سپس چون دید فرزند آن حضرت قیام به شمشیر نکرد ، نباید وعده امامش را حمل به دروغ کند ، به جهت احتمال به توریه و بدا .
چنانچه اینگونه وعده خداوند تعالی به عمران داده شد.
دیده شده در اصول کافی ، کلین رازی ، انتشارات علمیه الاسلامیه ، ج۲ ، ص ۴۸۴ .
نظر دهید » 
آن چه درباره دوازده امام رسیده و تصریح به امامت آن ها دارد .

امام محمد تقی علیه السلام فرمودند :امیرالمؤمنین همراه حسن بن علی علیهماالسلام می آمد و به دست سلمان تکیه کرده بود تا وارد مسجد الحرام شد و نشست .
مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیرالمؤمنین سلام کرد ، حضرت جوابش فرمود و او نشست و آن گاه عرض کرد : یا امیرالمؤمنین سه مسئله از شما می پرسم ، اگر جواب گفتی میدانم که آن مرد ( که بعد از پیغمبر حکومت را متصرف شدند ) در باره تو مرتکب عملی شدند که خود را محکوم ساختند و در امر دنیا و آخرت خویش آسوده و در امان نیستند و اگر جواب نگفتی می دانم تو هم با آن ها برابری .
امیرالمؤمنین به او فرمود ؛ هر چه می خواهی از من بپرس . او گفت : به من بگو : ۱- وقتی انسان می خوابد روحش به کجا می رود .؟
۲- و چگونه می شود که انسان گاهی به یاد می آورد و گاهی فراموش می کند .؟
۳- و چگونه می شود که بچه انسان مانند عموها و دایی ها می شود .؟
امیرالمومنین رو به حسن کرد و فرمود : ای ابا محمد جوابش را بگو .
امام حسن علیه السلام جوابش را فرمود . آن مرد گفت : گواهی دهم که شایسته پرستشی جز خدا نیست و همواره به آن گواهی می دهم .
گواهی دهم که محمد رسول خداست و همواره به آن گواهی دهم .
گواهی دهم که تو وصی رسول خدا هستی و به حجت او قیام کرده ای - اشاره به امیرالمؤمنین کرد ، و همواره بدان گواهی دهم .
گواهی دهم که تو وصی او قائم به حجت او هستی - اشاره به امام حسن کرد .
گواهی دهم که حسین بن علی وصی برادرش و قائم به حجتش بعد از اوست .
گواهی دهم که علی بن الحسین پس ازحسین قائم به امر امامت اوست .
گواهی دهم که محمد علی قائم به امر امامت علی بن الحسین است .
گواهی دهم که جعفر بن محمدقائم به امر امام محمد است .
گواهی دهم که موسی بن جعفرقائم به امر امامت جعفر بن محمد است .
گواهی دهم که علی بن موسی قائم به امر امامت موسی بن جعفر است .
و گواهی دهم که محمد بن علی قائم به امر امامت علی بن موسی است .
گواهی دهم که علی بن محمد ، قائم امر امامت محمد بن علی است .
گواهی دهم که حسن بن علی ، قائم به امر امامت علی بن محمد است .
و گواهی دهم که مردی از فرزندان حسن است که نباید به کنیه و نام خوانده شود ، تا امرش ظاهر شود و زمین را از عدالت پر کند چنانچه از ستم پر شده باشد .
و سلام و رحمت خد ا بر تو باد ، ای امیرالمؤمنین .
سپس برخواست و رفت .امیرالمؤمنین گفت : ای ابا محمد دنبالش برو و ببین کجا می رود .؟
حسن بن علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود : همین که پایش را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم کدام جانب از زمین خدا را گرفت و رفت .سپس خدمت امیرالمؤمنین بازگشتم و به او خبر دادم .
فرمود : ای ابا محمد ! او را می شناسی ؟ گفتم : خدا وپیغمبرش و امیرالمؤمنین داناترند .
فرمود : او خضر علیه السلام است .
دیده شده در اصول کافی ، کلین رازی ، انتشارات علمیه الاسلامیه ، ج ۲ ، ص ۴۶۸ . حدیث ۱۳۸۰.
2 نظر » 
در روایت آمده مهدی ( عجل الله ) طاووس اهل بهشت است .
یعنی اگر اولیاء خدا را به پرندگان زیبا تشبیه کنیم ، این که امام زمان در بین آن پرندگان زیبا ، خوش صدا ، خوش نغمه و خوش پرو بال طاووس هستند .
اساساً امام زمان یک زیبایی معنوی خاصی دارند .
انتظار آقا امام زمان هم زیباست .
انتظار فرج یک زیبایی معنوی فوق العاده دارد .
یکی از عناصر انتظار اعتراض به وضع موجود است . منتظر کسی است که وضع موجود را نپسندد .
انتظار مکتب اعتراض است یعنی همین .
اگر شما راضی به وضع موجود باشی منتظر به حساب نمی آیی .
سخنان حجه الاسلام پناهیان در باره انتظار امام زمان علیه السلام . شنیده شده توسط عبدی متین .
1 نظر » 
همه امامان به امر خدا قائم و به سویش رهبرند .
حکم بن ابی نعیم گوید : در مدینه خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم : من بین رکن و مقام ( خانه کعبه) نذر کرده و به عهده گرفته ام که اگر شما را ملاقات کنم ، از مدینه بیرون نروم تا رمانی که بدانم شما قائم آل محمد هستی یا نه .
حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود . من ۳۰ روز در مدینه بودم سپس در بین راهی به من برخورد و فرمود : ای حَکم تو هنوز اینجایی ؟ گفتم آری . من نذری که کرده ام به شما عرض کرده ام و شما مرا امر و نهی ننموده و پاسخی نفرمودید .
فرمود : فردا صبح زود منزل من بیا . فردا خدمتش رفتم .
فرمود : مطلبت را بپرس .
عرض کردم من بین رکن و مقام نذر کرده و روزه و صدقه ای برای خود به عهده گرفته ام که اگر شما راملاقات کردم از مدینه بیرون نروم ، جز آن که بدانم شما قائم آل محمد هستی یا نه ؟
اگر شما هستی ملازم خدمتت باشم و اگر نیستی ، در روی زمین بگردم و در طلب معاش برایم .
فرمود : ای حکم همه ما قائم به امر خدا هستیم .
عرض کردم ؛ شما مهدی هستی ؟
فرمود ؛ همه ما به سوی خدا هدایت می کنیم .
عرض کردم : شما صاحب شمشیری ؟
فرمود ؛ همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم .
عرض کردم شما هستی آن که دشمنان خدا را میکشی و دوستان خدا به وسیله شما عزیز می شوند و دین خدا آشکار می گردد ؟
فرمود ؛ ای حکم !چگونه من باشم در صورتی که به ۴۵ سالگی رسیده ام ؟
و حال آن که صاحب این امر ( که تومیپرسی ) از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است ، ( چنانچه در روایات آمده حضرت قائم علیه السلام در زمان ظهورش به صورت جوان ۳۰ ساله و قوی و نیرومند باشد .)
دیده شده در اصول کافی ، کلینی رازی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، ج ۲ ، ص ۴۸۶ .
1 نظر » 
به نظر شما از این چهار تا گناه کدامیک بزرگترند ؟زنا، شرابخواری، دزدی، دروغ .

رُویَ أنّ رجلًا قال للنبیّ صلى الله علیه و آله: أنا یا رسولَ اللّهِ أستَسِرُّ بِخِلالٍ أربَعٍ: الزِّنا، و شُربِ الخَمرِ، و السَّرَقِ، و الکذبِ، فأیَّتَهُنَّ شِئتَ تَرکتُها لکَ، قالَ: دَعِ الکذبَ، فلَمّا ولّى هَمَّ بالزِّنا، فقالَ: یَسألُنی، فإن جَحَدتُ نَقَضتُ ما جَعَلتُ لَهُ، و إن أقرَرتُ حُدِدتُ، ثُمّ هَمَّ بالسَّرَقِ، ثُمّ بشُربِ الخَمرِ، فَفَکَّرَ فی مِثلِ ذلکَ، فَرَجَعَ إلَیه فقالَ: قد أخَذتَ علَیَّ السَّبیلَ کُلَّهُ! فقد تَرَکتُهُنَّ أجمَعَ. ️
روایت شده است که مردى به پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) عرض کرد: اى رسول خدا! چهار کار خوشایند من است: زنا، شرابخواری، دزدی، دروغ ، اما هر کدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک مى کنم.
حضرت فرمود: دروغ را رها کن.
مرد رفت و تصمیم گرفت، زنا کند اما با خودش گفت: پیامبر از من مى پرسد (که زنا کردهاى یا نه؟) اگر انکار کنم، قولى را که به ایشان داده ام شکسته ام و اگر اقرار کنم، حدّ مى خورم.
سپس تصمیم گرفت دزدى کند، بعد تصمیم گرفت شراب بخورد، اما هر بار همین فکر را با خود کرد.
لذا نزد رسول خدا برگشت و عرض کرد: شما راه را بکلى بر من بستید؛ من همه این کارها را رها کردم.
دیده شده در کانال گناه شناسی به نقل از میزان الحکمه ، حدیث ۱۵۷۲۶
1 نظر » 

امام صادق علیه السلام
سنگین ترین چیزی که در روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل بیت اوست .
وسایل شیعه ، ج ۷ ، ص ۱۹۷.
1 نظر »