استغفار مغفر به اربعون کبیره
ما مِنٍ یقتَرِف فی یوم وَ لیله اربعینَ کبیرهً فیقولُ و هو نادمٌ « استغفرالله الذی لا الَه الّا هو الحیُ القیومُ بدیعَ السموات و الارض ذالجلالِ و الکرام و أسالُهُ انْ بتوبَ علیّ » الّّا غفرها الله لَه ثمَ قالَ و لا خیرَ فیمنْ یقارفُ فی کل یومٍ و لیلهٍ اربعینَ کبیرهً:
استغفاری که چهل گناه بزرگ هم به سبب آن بخشیده می شود
امام صادق علیه السلام می فرماید : مومنی که در طول شبانه روز چهل گناه کبیره انجام دهد و بعد با حال پشیمانی بگوید «« استغفرالله الذی لا الَه الّا هو الحیُ القیومُ بدیعَ السموات و الارض ذالجلالِ و الکرام و أسالُهُ انْ بتوبَ علیّ » خداوند او را می بخشد . حضرت در ادامه فرمود خیری در مومنی که که در طول یک شبانه روز چهل گناه کبیره انجام دهند نیست .
الخصال ، محمد بن علی بن بابویه ، شیخ صدوق ، ترجمه هادی خلیلی ، انتشارات تهذیب ، ج ۲ ، ص۳۳۹.
هشت گروهی که اگر از دیگران اهانتی بشنود فقط خود را نکوهش می کنند
یا علی ثمانیهُُ اِن اُهینوا فلا یلوموا الاّ انفُسَهم الذاهبُ الی مائدهٍٍ لمْ یدْعُ الیها و المتامِّّرُُ علی رَبِّ البیت و طالبُ الخیر مِن اعداعهِ . و طالُ الفضل مِنَ اللٕٕام و الداخلُُ بینَ الثنین فی سِرٍ لهمْ لم یدخلاهُُ فیهِ و المستخلفُّ بالسلطانِِ و الجالسُ فی المجلسٍ فی مجلسٍ لیسَ لهُ باهلٍٍ و المقبِلُ بالحدیثِِ علی مَن لا یسمعُ منهُ :
امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام روایت کرد که رسول خدا صلی الله در وصیتی به امام علی علیه السلام می فرماید : یا علی ! در هشت جا اگر به تو اهانت شد خودت مقصری :
۱_ حضور بر سر سفره ای که دعوت نشده ای
۲_ دستور دادن به صاحب خانه
۳_ انتظار خوبی از دشمن
۴_ انتظار فضل و کمک از انسانی پست
۵_ دخالت در صحبت خصوصی دو نفری که دوست ندارند کسی متوجه رازشان شود
۶_ کسی که به یک پادشاه توهینی کند
۷_ در جلسه ای شرکت کند که در شان او نیست
۸_ صحبت کردن با کسی که به حرفهایش گوش نمی دهد
الخصال ، محمد بن علی بن بابویه ، (شیخ صدوق) ترجمه هادی خلیلی ، انتشارات تهذیب ، باب هشتگانه ، ص ۱۳۰
هر مسلمان هر روز صبح پیش از صبح آفتاب و پیش از غروب ده بار بگوید
اسماعیل بن فضیل گوید : از امام صادق علیه السلام درباره این آیه سوالی پرسیدم ؛ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى : پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوى و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز باشد كه خشنود گردى. ( سوره طه آیه ۱۳۰)
حضرت فرمودند بر هر مسلمانی واجب است که قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن ده مرتبه این ذکر را بگوید « لا اله الا الله وحده لا شریک له ، له الملک و له الحمد ، یحیی و یمیت و هو حی لا یموت ، بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر »
اسماعیل گوید ، گفتم « لا اله الا الله وحده لا شریک له ، له الملک و له الحمد ، یحیی و یمیت ، و یمیت و یحیی » .
امام صادق علیه السلام فرمودند : شکی در این نیست که خدا زنده می کند و می میراند و می میراند و زنده می کند . اما تو همان چیزی را گفتم بگو .
الخصال ، محمد بن علی بن بابویه ، شیخ صدوق ، ترجمه هادی خلیلی ، انتشارات تهذیب ، ج ۲ ، باب ده گانه ، ص ۱۹۵.
سه چیز فتنه است
الفتن ثلاث
الفتن ثلاث حبُ النساء و هو سیفُُ الشیطانِ و شرب الخمر و هو فخُ الشیطان و حب الدین و الدرهم و هُم سهم الشیطان …
حضرت علی علیه السلام می فرماید: فتنه سه چیز است ؛ دوست داشتن زنان و آن شمشیر شیطان است . پس کسی که زنان را دوست داشته باشد ، از زندگی خود سودی نخواهد برد . کسی که مشروب را دوست داشته باشد بهشت بر او حرام است ، و کی که درهم و دینار دوست داشته باشد ( پول پرست باشد ) پس او بنده دنیاست . و عیسی بن مریم علیه السلام فرمود : دینار درد دین است و دانشمند طبیب دین ، پس زمانی که دیدید طبیب خود را به درد مبتلا می کند به او بدبین باشید ، و بدانید که او خیرخواه کس دیگر نیست .
الخصال ، فخر الشیعه ابن بابویه محمد بن علی صدوق ، ترجمه هادی خلیلی ، انتشارات تهذیب ، جلد اول ، ص ص ۲۰۳
گوهر های ناب از امیرالمؤمنین علیه السلام
_ به آن که به تو بد کرد نیکی کن تا بر او سروری یابی
_ ادای دین نشانه دین داری است
_ ادب مرد بهتر از زر اوست
_ سود رساندن به خانواده تربیت آنان است
_ اظهار توانگری از سپاسگذار است
_ بهترین زهد پوشاندن زهد است
_ کار نیک برکت عمر است
_ شکم آدمی دشمن اوست
_ برکت دارایی در پرداخت زکات است
_ دنیا را به آخرت بفروش تا سود ببری
_ گرفتاری انسان از زبان است
_تاخیر در بدی کردن از اقبال است
_ زیرکی خود را با ترک گناهان نشان بده
_فعل نیک بزن تا به آن برسی
_تنبلی و سستی انسان در نماز از ضعف ایمان است
_ به خدا توکل کن تا تو را بسنده کند
_ مرگ عالمان شکافی در دین است
پاداش آخرت بهتر از ناز و نعمت دنیا است
جامعه سلامت فرسوده نمی شود
_ بسیار ببخش و به اندک قناعت کن
_ زیبایی مرد در بردباری است
_ تند خویی آدمی را به هلاکت می افکند
_ سرمایه آدمی حرفه اوست
_یاور آدمی بردباری اوست
_ حیای مرد پوشش اوست
_ از خدا بترس تا از غیر او ایمن شوی
_ دوست آدمی نشانه خرد اوست
_ ترس از خدا دل را جلا می دهد
_ آزمندی بیماری جان است
_یاد مرگ دلها را صفا می دهد .
طب امیر المومنین ، یوسف احمدی ، انتشارات ارمغان یوسف ، ص ۱۰۸
همه امامان علیهم السلام به امر خدای تعالی قائم و بسویش رهبرند
حکم ابن ابی نعیم می گوید : در مدینه خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم : من بین رکن و مقام ( خانه کعب ) نذر کرده و به عهده گرفته ام که اگر شما را ملاقات کنم از مدینه بیرون نروم تا زمانی که بدانم شما قائم آل محمد ( صلی الله و علیه و آله) هستید یا خیر .
حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود ، من ۳۰ روز در مدینه بودم ، سپس در بین راهی به من برخورد و فرمود: ای حکم ! تو هنوز اینجایی ؟
گفتم آری ، من نذری کرده ام به شما عرض کردم و شما مرا امر و نهی ننموده و پاسخی نفرمودی .
فرمود : فردا صبح زوددمنزل من بیا .
فردا خدمتش رفتم ، فرمود : مطلبت را بپرس .
عرض کردم : من بین رکن و مقام نذر کرده و روزه و صدقه ای برای خدا به عهده گرفته ام که اگر شما را ملاقات کردم از مدینه بیرون نروم جز آنکه بدانم شما قائم آل محمد ( صلی الله ) هستی یا نه ؟
اگر شما هستی ملازم خدمتت باشم و اگر نیستی در روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم .
فرمود ؛ ای حکم ! همه ما قائم به امر خدا هستیم .
عرض کردم : شما مهدی هستی ؟
فرمود : همه ما به سوی خدا هدایت می کنیم .
عرض کردم شما صاحب شمشیری ؟
فرمود :همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیر هستیم و شمشیر پیغمبر به ما به ارث رسیده و همراه ماست .
عرض کردم شما هستی آنکه دشمنان خدا را میکشی و دوستان خدا به وسیله شما عزیز می شوند و دین خدا آشکار می شود؟
فرمود : ای حکم ! چگونه من او باشم در صورتی که به ۴۵ سالگی رسبده ام ؟ و حال آن که صاحب این امر که تو میپرسی از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاک تر است ( چنانچه در روایت است که حضرت قائم در زمان ظهورش به صورت جوان ۳۰ ساله و قوی و نیرومند باشد )
اصول کافی ، کلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، انتشارات علمیه ، ج ۲ ص ۴۸۶
تأثير شب و روز جمعه بر دعا
در روايات ما شبِ جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاري شان بر روي دعا به طور خاص مطرح مي کنند. روايات در اين زمينه بسيار است.
در باب شب جمعه ما روايات متعددي داريم ؛يک روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛ خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشته اي را به آسمان دنيا فرو مي فرستد؛«وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب جمعه هم که مي شود از اوّل شب مي فرستد؛«فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به او فرمان مي دهد، پس او ندا مي کند. حالا نداهايش چيست؟
«هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا درخواست کننده اي هست که من درخواستش را اجابت کنم؟
«هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا توبه کننده اي هست که توبه اش را بپذيرم؟
«هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آيا کسي هست که طلب آمرزش کند و او را بيامرزم؟
«يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ اي کسي که طالب خوبي ها هستي، روي بياور؛
«يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ اي کسي که ـ نعوذبالله ـ به سمت شرّ داري مي روي، دست بردار.
«فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ اين فرشته آن قدر ندا مي کند تا سپيده دم بدمد.
«فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ».
وقتي که فجر طالع مي شود، برمي گردد به همان محلّ خودش که ملکوت آسمان است.
روايت ديگر، روايتي است که ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند. تفاوت دو روايت را خوب دقت کنيد؛ آن روايت اوّل اين بود که خدا يک فرشته را مي فرستد که ندا کند؛ امّا در روايت دوم مي فرمايد خودِ خدا ندا مي کند. حضرت مي فرمايد:
«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خداي متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالاي عرش ندا مي دهد: «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛ آيا بنده اي هست که مرا بخواند و از من براي آخرت و دنيايش درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذيرم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که من از نظر رزق و روزي بر او تنگ گرفته باشم، بيايد از من توسعه رزق و روزي را تقاضا کند و روزي بطلبد تا من روزي دنيايي اش را توسعه دهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ».آيا بنده مؤمني هست که بيماري داشته باشد و بيايد از من شفا بخواهد قبل از اينکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا دهم؟
اين روايت مفصل است و ادامه دارد. به همين مقدار در اين دو روايتي که خواندم دقت کنيد؛ هم مسأله امور معنوي را مطرح مي کنند، هم امور مادّي را؛ هم گرفتاري هاي معنوي را که انسان از بار گناه، سبکبار شود و هم مسأله حاجات دنيوي اش را مطرح مي کند. البته روايت اوّل به صورت کلي فرمود:
«فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا کسي هست که از من درخواستي کند، تا من به او بدهم؛ امّا روايت دوم اين درخواست ها و حاجت ها را بخش بخش مي کند.
حاجات معنوي و آخرتي
امام باقر (عليه السلام) به ابوبصير، اوّل به طور کلّي مي فرمايد
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛ اوّل اين مطلب کلّي را فرمود؛ «دنيا» و «آخرت». اوّل هم آخرت را مطرح مي کند. در بين امور آخرتي هم اهمّ امور براي من اين است که گناهانم آمرزيده شود. مي گوييم «دفع ضرر» اولي است از «جلب منفعت»؛ آيا بهتر نيست که انسان جلوي ضرر را بگيرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اينگونه است.
مي گويد اوّل ضرر نکنم؛ منفعت پيش کش! لذا اوّل سراغ اين مي رود. البته اينجا «دفع ضرر» نيست، بلکه «رفع ضرر» است. يعني مسأله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اوّلاً امور معنوي که اهمّ امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوي هم اهمّ آن چيست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.
سخنان آقا مجتبی تهرانی دیده شده در نرم افزار سخنرانی مکتوب .
سخنان و پندهای کوتاه امام جواد علیه السلام
_ روایت است که باری پارچه سنگین قیمت برای آن حضرت می بردند ، در راه دزدان حمله کردند و آنها را ربودند ، حامل بار طی نامه ای جریان را به عرض رساند ، حضرت به خط مبارک مرقوم فرمود : ما هم جان و هم مالمان از موهبتهای گوارا و امانت های سپرده خداوند است ، هر چه را خواهد با مسرت و خرسندی از آن بهرمندمان کند و هر چه را خواهد، با اجر و ثواب بگیرد ، آن که بی تابی صبر از کفش رباید اجر خود را پایمال کرده ، و از این محنت به خدا پناه می بریم .
_ آن که در کاری حاضر باشد و ناراضی ، غایب است و آن که غایب باشد و راضی چون حاضر است .
_ به یکی از دوستانش مرقوم فرمود : اما در این دنیا ما همه با هم آشنا هستیم ولی هر کس با رفیقش همفکر و هم عقیده باشد هر جه رود با اوست و آرامگاه آخرت است .
_ نقل کرده اند که ساربانی آن جناب را از مدینه به کوفه برد با این که حضرت چهارصد دینار به او پاداش داد ، چانه زد . فرمود : سبحان الله ، مگر نمی دانی که تا شکر بندگان قطع نشود ، افزایش عطای خدا قطع نگردد.
_ مومن به توفیقی الهی ، واعظی درونی و حس نصیحت پذیری محتاج است .
تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، ص ۱۰۰۳ تا ۱۰۰۴
اول روز آفریده شده است یا شب ؟
روزی امام رضا علیه السلام در مجلس مامون حضور یافت ، « ذوالریاستین» ( وزیر عالم و شیعی مذهب مامون) نیز حضور داشت ، سخن از شب و روز به میان آمد که کدام یک نخست آفریده شده است ؟ ذوالریاستین مسئله را از امام پرسید . حضرت فرمود : از کتاب خدا پاسخ گویم یا طبق محاسبات نجومی خودت ؟
گفت : اول از حساب نجوم
فرمود : مگر شما نمی گویید که « طالع »۱ دنیا برج سلطان است ، و ستاره ها در « شرف » ( بالاترین درجه ارتفاع مقابل هبوط ) بودند ؟
گفت : چرا .
فرمود : بنابراین ستاره زحل در برج میزان بوده ، مشتری در سرطان ، مریخ در جدی ، زهره در حوت ، ماه در ثور ، و خورشید در وسط آسمان در برج حمل ، و این قهرا جز روز نخواهد بود .
گفت : آری چنین است .
فرمود : اما دلیل از کتاب خدا این آیه است « لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لاالیل سابق النهار ؛ نه خورشید را سزد که به ماه رسد ، نه شب را که پیش از روز باشد . سوره یس آیه ۴۰ »
یعنی روز پیش از شب بوده است .۲
۱_ ( طالع در اصطلاح نجوم جزع از منطقه البروج است که بر افق شرقی است حین ولادت مولود یا سوال سای . فرهنگ فارسی معین )
۲_ تحت العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، نشر بین الملل، روایات امام رضا علیه السلام، ص ۹۸۱
روحی که خدا ائمه را به آن استوار می سازد
ابوبصر می گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل « وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي » پرسیدم . فرمود : آن مخلوقی است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل که همراه رسول خدا صلی الله و علیه و آله و همراه ائمه است و آن از عالم ملکوت است .
شرح ؛ درباره روحی که در این آیه مورد سوال واقع شده است اختلاف است ، یک قول این است که یهود در کتاب تورات خود دیده بودند که از پیغمبر صلی الله درباره هر چه بپرسد جواب بگوید ، ولی درباره روح که سوال کنند جواب نگوید ، لذا آنها به قریش گفتند : شما از محمد صلی الله درباره روح بپرسید ، اگر جواب صریح داد بدانید که او پیغمبر نیست و اگر به خدا واگذار کرد او پیغمبر است .
اصول کافی ، کلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، انتشارات علمیه اسلامی ، جد۲ ، ص۱۹