
قطب فرهنگی یک ملت را فهم و عقل آن ملت تعیین می کند

علم وعمل
نامه هفتاد و هشتم در نهج البلاغه، مربوط به جریان حکمیت است که بر وجود مبارک امیرالمؤمنین تحمیل کردند. اصرار اسلام این است که جامعه باید عاقل باشد و تعبیر لطیف رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) این است که فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ»، این «تاء» تای تأنیث نیست، بلکه تای مبالغه است.
دلیل این مبالغه آن است که اگر این علم و عقل و شعور نباشد، جامعه اگر یک رهبری مثل علی بن ابیطالب داشته باشد، باز هم شکست میخورد.
فرهنگ
قطب فرهنگی یک ملت فهم و عقل آن ملت تعیین می کند؛ مرحوم کلینی(رضوان الله تعالی علیه) یک خطبه نورانی دارد که در مقدمه کافی آمده است؛ آخرین سطری که مرحوم کلینی دارد این است، که: «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیهِ الْعِقَابُ»؛ حرف کلینی این است که قطب فرهنگی یک ملت فهم اوست، عقل اوست. «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ»؛ مدار فرهنگی یک ملت عقل آن ملت است. «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ»؛ تمام استدلالها در محور عقل است، تمام ثوابها در مدار عقل است، تمام عقابها در محور بیعقلی است. در بحبوحه صفین این نامه دردآلود را وجود مبارک حضرت امیر برای ابوموسی اشعری مینویسد؛ «فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ تَغَیرَ كَثِیرٌ مِنْهُمْ عَنْ كَثِیرٍ مِنْ حَظِّهِمْ فَمَالُوا مَعَ الدُّنْیا وَ نَطَقُوا بِالْهَوَى» بر این دو غده بدخیم جاهلیت، قرآن خط بطلان کشید، آن غده های بدخیم فکری این است که در بخش اندیشه بر مدار «گمان» حرکت می کنند و غده دیگر این است که در بخش انگیزه و عمل با «میل» حرکت می کنند نه با عقل عملی، اسلام آمده و گفته است اگر می خواهید به مقصد برسید پا روی هوای نفس خود بگذارید، هیچ دشمنی خطرناک تر از این دشمن درونی نیست، چراکه دشمن درونی از ما ابتدا دین و سپس آبرو را می گیرد.
وحدت
در بخش دیگری از این نامه حضرت امیر علیه السلام خطاب به ابوموسی فرمود اگر تمام مناطق اسلامی را بگردی هیچ کسی را پیدا نخواهی کرد که بهتر و بیشتر از من مردم را به وحدت دعوت کند، وحدت البته برکات دنیایی نیز دارد اما من این کار ار تحت شعاع ثواب لقاء الله انجام دادم. حضرت در سراسر این نامه ابوموسی را به هوشیاری و عقل دعوت می کند و می فرماید جهنم نتیجه بی خردی و حماقت است، این احمق است که به جهنم می رود، اگر کسی قطب فرهنگی یعنی عقل را از دست داد نتیجه آن جهنم خواهد بود. لذا این نامه ها هر روز می تواند برای ما زنده و کاربردی باشد.
درس اخلاق ،آیت الله جوادی آملی ،۵ بهمن ۹۶
نظر دهید » 
فرج شخصی در نگاه آیت الله پرور

مرحوم آیت الله شیخ علی سعادت پرور(پهلوانی تهرانی) در کتاب خود ، ذیل روایات مربوط به فضیلت انتظار ، می فرمایند:
با دقت در روایات فهمیده می شود که فرج بر دو قسم است: فرج شخصی و فرج عمومی ؛ و فرج شخصی ، خود بر دو قسم می شود:
الف: پاک شدن انسان از اخلاق زشت و ویژگی ها و صفات پست و فرومایه ، و به دنبال آن رسیدگی به کمالات فطری و درجات والای انسانی و اخلاق و منش الهی.
ب: فرجی که به ولی عصر و امام قائم به حق – عجل الله تعالی فرجه – منسوب است ، که این نوع از فرج شخصی ، به نوبه خود ، بر دو نوع است:
1- شناخت مقام نورانیت امام(ع) که چیزی جز مقام ولایت الهی نیست ، و این معرفت را فقط به دنبال فرج شخصی که همان رسیدن به کمالات فطری درونی است می توان به دست آورد.
2- رسیدن به خدمت امام(ع) و درک زمان ظهور آن حضرت ؛ و معلوم است که اگر این فرج حاصل شود ، فرج به معنای اول که همان رسیدن به کمالات انسانی است نیز حاصل می شود. زیرا چنان که از بعضی از روایات فهمیده می شود ، رسیدن به حضور امام(ع) در زمان ظهور آن حضرت ، برای تمام افراد بشر (که به او ایمان داشته باشند) یا لااقل برای خواص و وارستگان از غیر حق ، در رسیدن به کمالات انسانی و درجات عالی اثر بسیار و نقش جدی دارد.
و اما فرج عمومی عبارت است از رها شدن جامعه از شرّ ستم و بیداد و رسیدن به عدل و داد و برپا شدن دولت آقایی و عدل که در آن دولت ، حق عزیز و محترم ، و باطل ذلیل و پایمال گردد.
بعضی از دعا ها و روایات و به ویژه دعاهایی که در ماه مبارک رمضان وارد شده است درخواست فرج شخصی را به انسان الهام می کند و برخی روایات ، به طلب فرج عمومی در زمان امامان و در زمان غیبت مربوط است که برای آن پاداش بزرگی ذکر کرده اند
ظهور نور،مؤلف:علی سعادت پرور،مترجم:جواد وزیری فرد،صص72-73
نظر دهید » 
خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد

مرحوم حاج اسماعیل دولابی از عرفای روشن ضمیر می فرمود:
خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد، با تار و تور و تیر خود آدم ها را جذب می کند.
تار خدا قرآن است. نغمه های قرآن آسمانی است خیلی ها از این طریق جذب می شوند.
خیلی ها را با تور جذب خودش می کند، مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر.
تیر خدا همان بارهای مشکلات است، غالب آدمها را از این طریق جذب خودش می کند.
اولیای خدا برای مشکلات لحظه شماری می کردند.
1 نظر » 
بدبختی طلاب

حضرت امام در کتاب جهاد با نفس می فرمایند:
بدبختی طلاب از وقتی که به انها میگویند التماس دعا شروع میشود.
التماس دعا

نظر دهید » 
دروغ

دروغ و واژه های معادل آن در زبان عربی، از قبیل کذب، افتراء، افک، به معنای خبر مخالف با واقع به کار می روند. دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقیهان و نزد عرف نیز به همین معناست. راستی و صدق نیز که نقطه ی مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعریف شده است.
انسان از اینکه به او دروغ گفته شود، ناخشنود می شود و احساس بیزاری می کند و این بهترین گواه بر آن است که سرشت پاک بشری از این عمل، تنفر داشته از آن می پرهیزد. طبیعت و فطرت انسانی با دروغ ناسازگار بوده، در برابر این عمل، نوعی مقاومت و بازدارندگی از خود نشان می دهد که از آن با عنوان قبح عقلی یاد می شود.
از دیدگاه شرع نیز احادیث فراوانی در زمینه ی قبح دروغ وارد شده است که تفکر و تأمل در این احادیث موجبات دوری انسان از این صفت زشت- که مخرب دنیا و آخرت می باشد- را فراهم می کند.
در تفسیر شریف نمونه، ضمن بیان مقدماتی در خصوص دروغ؛ اینگونه آمده است:
• راستگویی و اداء امانت دو نشانه ی بارز ایمان و شخصیت انسان است،
حتی دلالت این دو بر ایمان و نماز هم برتر و بیشتر است. امام صادق(ع) می فرماید: نگاه به رکوع و سجود طولانی افراد نکنید. چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طوری که اگر آنرا ترک کنند ناراحت شوند؛ ولی نگاه به راستگویی و امانت آنها کنید.
• دروغ سرچشمه همه ی گناهان
شخصی به حضور پیامبر(ص) رسید، عرض کرد: نماز می خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم، دروغ هم می گویم! کدام را اول ترک گویم؟ پیامبر(ص) فرمود: دروغ. او در محضر پیامبر(ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید. هنگامی که خارج شد، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر(ص) از او در این باره سؤال کند چه بگوید؟ بگوید چنین عملی را مرتکب نشده است؟ اینکه دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری می شود؛ و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف این طرز فکر و سپس خود داری و اجتناب برای او پیدا شد و به این ترتیب ترک دروغ سرچشمه ی ترک همه ی گناهان او گردید.
• دروغ سرچشمه ی نفاق است
چرا که راستگویی یعنی هماهنگی زبان و دل و بنابراین دروغ ناهماهنگی این دو است؛ نفاق نیز چیزی جز تفاوت ظاهر و باطن نیست …
• دروغ با ایمان سازگار نیست
در حدیثی چنین می خوانیم: از پیامبر پرسیدند آیا انسان با ایمان، ممکن است(احیانا) بخیل باشد؟ فرمود: آری. پرسیدند:آیاممکن است کذاب و دروغگو باشد؟ فرمود: نه! چرا که دروغ از نشانه های نفاق است و نفاق، با ایمان سازگار نیست …
• دروغ نابود کننده ی سرمایه ی اطمینان است.
می دانیم که مهمترین سرمایه ی یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومی است و مهمترین چیزی که این سرمایه را به نابودی می کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویی و ترک دروغ در تعلیمات اسلامی همین موضوع است. حضرت علی(ع)در کلمات قصارش می فرماید: از دوستی با دروغگو بپرهیز که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور می سازد.
• دروغ و انسان های ضعیف
هیچگاه انسان قوی و صاحب اراده دروغ نمی گوید. گفتن حقیقت خود نشان از شجاعت انسان دارد. کسی که دروغ می گوید از به خطر افتادن منافعش هراس دارد و به خاطر حفظ منافع و خواسته های حقیر دنیوی خود، حقیقت را قربانی می کند. البته بحث در خصوص دروغ و پیامد های زشت آن بسیار گسترده است. از جمله : ضعیف ساختن مروت و جوانمردی، فراموشی، سلب توفیق، لعن خدا و فرشتگان، فقر و تنگدستی، سرزنش و پشیمانی، نابودی شرم و حیا و …
راه های درمان دروغ
برای درمان دروغ، بزرگان ما دو راه علمی و عملی را سفارش می کنند. درمان از طریق علمی، با مطالعه ی آیات و احادیث وارده و کتب اخلاقی که در زمینه مذمت دروغ نگاشته شده، حاصل می شود. وقتی انسان به محرومیت ها و خسارات ناشی از این صفت می اندیشد، می تواند با سعی و تلاشو تمرین این صفت زشت را از خود دور کند. از روش های عملی در درمان دروغ آن است که انسان پیش از آنکه کلمه ای بر زبان بیاورد، درباره ی درستی یا نادرستی آن بیاندیشد و به آثار و عواقب آن توجه کند. شیوه ی دیگر در درمان عملی دروغ آن است که از معاشرت با دوستان دروغگو بپرهیزد؛ چرا که بسیاری از زشتی ها در اثر رفت و آمد و همنشینی با انسان های ناصالح پدید می آید و به عکس، بسیاری از زیبائیهای اخلاقی هم در همنشینی با خوبان و صالحان پدیدار می شود.
گریده ای ازسخنان مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
![]()
نظر دهید » 
دعای دفع بلا

پیامبر خدا صلی الله به امام علی علیه السلام فرمودند : « یا علی ، هرگاه در ورطه ای یا بلایی افتادی بگو « بسم الله الرحمن الرحیم و لا حولَ وَ لا قوه الا بالله العلی العظیم : به درستی که خداوند عزوجل ، انواع بلا را از تو آنچه بخواهد ، برطرف می کند » ۱
حضرت آیت الله العظمی بهجت ( ره) میفرمودند « خواندن سوره مومنون و زیاد صدقه دادن برای رفع و قطع بلاها نافع است » ۲
۱_ دیده شده در کتاب ذکرهای شگفت معصومین ، سید اسلام حسینی ،ص ۱۲۹ به نقل از مفاتیح الجنان .
۲_ همان ، ص ۱۲۹ ، به نقل از کتاب در محضر ، ص ۴۶.
نظر دهید » 
1 نظر » 
نشست پژوهشی با محوریت شبهات انتظار

حجت الاسلام والمسلمین نصرت الله آیتی عضو انجمن مهدویت استان قم در نشست پژوهشی که امروز در مدرسه علمیه کوثر ورامین و با محوریت شبهات انتظار برگزار شد ضمن بیان مقدمه ای پیرامون سوال و شبهه گفت : یکی از تفاوت های پرسش و شبهه این است که شبهه سوالی است به نیت تخریب و این که معلوم ذهن فرد را تبدیل به مجهول کند .
حجت الاسلام آیتی با بیان سخن امیرالمومنین علیه السلام پیرامون شبهه اظهار داشت : طبق فرموده علی علیه السلام شبهه شبیه حق است و القا کننده شبهه زیبا و جذاب و دلنشین صحبت کند .
نصرت الله آیتی با طرح این سوال که چگونه می توانیم متوجه شویم فردی قصد شبهه افکنی دارد یا خیر تصریح کرد : یکی از راههای پی بردن به این مهم این است که فرد ، پرسش خود را در مجامع غیر علمی مطرح کند .
آیتی گفت : معیار دوم این است که پرسش در فضای غیرقابل کنترل مطرح شود مثل این که فردی سوال را در جایی مطرح می کند و نمی تواند پاسخ سوال را به تمامی دریافت کنندگان سوال ارائه دهد .
حجت الاسلام آیتی با اشاره به شبهاتی که امروزه ذهن جوانان را درگیر کرده است بیان داشت : نسل جدید سنی مذهب ها و وهابیون سعی دارند ما را نقد درون مذهبی کنند ، مثل علامه امینی که غدیر را با استفاده از منابع اهل سنت به اثبات رساند .
وی افزود ؛ فردی مثل آقای قفاری تلاش کرده تا از بین منابع شیعی ، شیعه را نقد درون مذهبی کند . به عنوان مثال ایشان ادعا کرده اند : به اعتراف عالمان شیعه اکثریت شیعیانی که معاصر امام زمان بوده اند تولد امام زمان را انکار کرده اند .
حجت الاسلام آیتی ادامه داد : منبع آقای قفاری کتاب فرق الشیعه نوشته جناب نوبختی است که در آن اینگونه ذکرشده است ؛ بعد از شهادت امام عسگری شیعه ۱۴ فرقه شد و۱۳ فرقه تولد مهدی را انکار کردند .
آیتی ضمن بیان نقاط ضعف استنادات این شبهه گفت : وقتی قفاری می گوید ۱۳ یا ۱۴ فرقه به معنی اکثریت جمعیت شیعه نیست ، چرا که ممکن است این فرقه ها در اقلیت باشد مثل زمان حال که شیعه سه فرقه اثتی عشری ، اسماعیلیه و زیدیه دارد و حال انکه اکثریت جمعیت شیعیان را اثنی عشری تشکیل می دهد و با همین توضیح قفاری خلع سلاح می شود .
حجت الاسلام و المسلمین نصرت الله آیتی ضمن بیان شبهه دیگری پیرامون غیبت منجی عالم بشریت اظهار داشت : قفاری می گوید : من از کتابهای شیعه اثبات می کنم بنیانگذار غیبت یهودی مسلمان شده ای به نام عبداله بن سبأ است .
وی افزود که قفاری باز هم به کتاب فرق الشیعه نوبختی استناد کرده و می گوید ؛ وقتی خبر شهادت علی را به عبدالله بن سبأ دادند گفت ؛ اگر هفتاد شاهد بر من گواه دهند که علی کشته شده است و مغز سرش را برایم بیاورند باز هم من معتقدم که ایشان غایب شده است .
آیتی افزود : اهل سنت طبق این صحبت عبدالله بن سبأ می گویند او بنیانگذار غیبت شیعه است .در حالی که شیعه معتقد است عبدالله بن سبأ برای اولین بار برای غیبت مصداق ( حضرت علی ) بیان کرد .
نصرت الله آیتی ادامه داد : فرق است بین کسی که برای غیبت مصداق بیاورد با کسی که اندیشه غیبت را پایه گذاری کند . چرا که زمانی که پیامبر از دنیا رفت عمر بن خطاب گفت « پیامبر از دنیا نرفته بلکه غایب شده و نزد خدای خودش رفته و خواهد آمد » این مطلب بیانگر آن است که اندیشه غیبت قبل از زمان عبدالله بن سبأ نیز وجود داشته است .
حجت الاسلام آیتی در پایان گفت : از سخن عمر چنین برمی آید که مردم در زمان پیامبر صلی الله ناآشنا با اندیشه غیبت نبوده اند و در نتیجه بنیانگذار اندیشه غیبت عبدالله بن سبأ نبوده است .
1 نظر » 
بنیانگذاران پیاده روی اربعین
شش نفر همدیگر را در کوچه و بازار کوفه دیدند و به هم گفتند که ابی عبدالله به کربلا آمده اند ، همه با کمال شوق رفتند و در سخت ترین پیچیدگی ها ابا عبدالله را پیدا کردند چرا که خدا حسین را آسان در دسترس عاشقان گذاشته است .
درها بسته بود و در کوچه ها جاسوس گذاشته بودند ، از شهرخارج شدند ، طلوع فجر صادق که هوا روشن شد پشت تپه ها و در چاله ها می خوابیدند ، با اسب هم نمی رفتند ، پیاده رفتند ، (پیاده روی امروزه اربعین اینها بنیانگذاری کرده اند) نماز مغرب را که می خواندند در تاریکی راه می افتادند تا این که صبح زود رسیدند کربلا ، وقت صحبت امام حسین علیه السلام با حربن یزید بود .
حر گفت هر شش نفر را بگیرید و آنها را یا زندانی کنید یا برگردانید به کوفه ، ابا عبدالله فرمود : به شکلی که از جان خودم ، عباسم ، اکبر ، قاسم و زینب دفاع می کنم به همین شکل هم از این شش نفر نیز دفاع می کنم . ما در آن زمان نبودیم ما الان هستیم و هل من ناصر حسین را جواب داده ایم.
بخشی از سخنان شیخ حسین انصاریان
2 نظر » << 1 ... 13 14 15 ...16 ...17 18 19 ...20 ...21 22 23 ... 71 >>