مفهوم «دهکدۀ جهانی» را امام(ره) زودتر از خیلیها مطرح کرد
دعا برای فرج، نیاز به درکِ اجتماعی در اندازههای جهانی دارد
اگر ما صد نفر باشیم و داخل یک کشتی طوفانزده گرفتار شده باشیم، درک اینکه باید نسبت بههم حساس باشیم و کمک کنیم، آسان است. حالا که ما هشت میلیارد نفریم و روی کرۀ زمین زندگی میکنیم، آیا درک اینکه باید نسبت به هم احساس مسئولیت کنیم، واقعاً خیلی سخت است؟!
امروز اگر ما نسبت به جامعۀ بشری حساس باشیم، به این نتیجه میرسیم که باید برای این عالم، یک کدخدا تعیین کنیم، این مفهوم «دهکدۀ جهانی» را زودتر از خیلیها، حضرت امام(ره) مطرح فرمود.
امام(ره) در سال۵۹ فرمود: امروز هر مسئلهاى در یک گوشۀ دنیا واقع بشود، مسئله دنیاست، نه مسئله همانجا و اینطور نیست که ربطی به نقاط دیگر دنیا نداشته باشد. منافع کشور ما و سایر کشورها، با هم پیوند دارند (صحیفۀ امام/ ١٣ / ١٣٣)
ما چرا میگوییم «اللّهمَّ عَجّل لولیّک الفرج»؟
دعا برای فرج، نیاز به درکِ اجتماعی در اندازههای جهانی دارد.
آیا شما اخبار یمن، ونزوئلا، مکزیک، ژاپن و… را دنبال میکنید؟
آیا این مسائل برای شما اهمیت دارد و نسبت به آن حساس هستید؟
یکی از علمای بزرگوار وقتی در بستر مرگ قرار گرفته بود، گریه میکرد و میگفت: من چطور به خدا جواب بدهم؟ گفتند: شما که خیلی وضعت خوب است!
گفت: اگر خدا از من بپرسد «چرا به مردم ژاپن نرسیدی و حق را برای آنها روشن نکردی» چه جوابی بدهم؟
تا این حد، احساس مسئولیت میکردند. حضرت زهرا(س) تا آن روزهای آخر هم جامعه را رها نکرد؛ ایشان چهل شبانهروز برای اینکه مردم را روشن کند، درب خانهها را میزد و تکتک با آنها صحبت میکرد…
علیرضا پناهیان , هیئت ثارالله قم - ۹۸.۱۱.۸م
تن کامل + صوت:
شرط استجابت دعا
مرحوم شيخ مفيد(رضوان الله تعالي عليه) در کتاب شريف أمالي از معصوم(سلام الله عليه) نقل کرد دعايي مستجاب است که دعا کننده موحّد باشد، بداند فقط از خدا چيزی ميخواهد و لاغير!
اگر کسي بيماري داشته باشد چشمش هم به داروي خودش باشد به رهنمود طبيب باشد به دستگاه تغذيه و تجزيه و مانند آن باشد و خدا را هم يکي از اين علل و اسباب بداند چنين دعايي موحّدانه نيست يا بياثر است يا کماثر؛ ولي اگر کسي بگويد خدايا همه اينها فيض تو هستند، همه اينها را تو تدبير ميکني همه اينها دست اندرکاران تو هستند ﴿وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ﴾ من از تو ميخواهم که تو مسبّب اسباب هستي؛ فرمودند اين دعا يقيناً مستجاب است، دعاي موحّد ممکن نيست رد بشود.
در بخش پاياني سوره مبارکه «يوسف» که دارد: ﴿وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِكُونَ﴾ يک زنگ خطري است که بسياري از مردم گرفتار يک شرک مرموز هستند.
آنکه ميگويد خدا هست «ولي»!
خدا هست «اما»!
اين «ولي» و «اما» را شرک و شريک او قرار ميدهد؛ ولي اگر بگويد خدا هست و همه آنچه علل و اسباب هستند مأموران اجرايي خداي سبحان هستند چنين شخصي موحد است و دعاي او موحّدانه است و يقيناً اثربخش است.
در اينجا فرمود: «فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا»؛ کسي که گرفتار زودپسندي است نقدپسندي است از آينده نگران است و از آينده بريده است او کاري به آخرت ندارد.
در قرآن کريم فرمود کساني که با دست پُر ميميرند فرشتگان الهي به خدمت او ميآيند ﴿الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ﴾ سلام ميکنند ﴿سَلامٌ عَلَيْكُمْ﴾،با احترام روح او را قبض ميکنند.
مردم کوفه از ترس لشکر یزید، حسین(ع) را یاری نکردند؛ مردم مدینه چرا فاطمه(س) را یاری نکردند؟
یکی از زشتترین انواع ترسها در جامعه «ترس از تحقیر و سرزنش» است که یک ترس روانی است. این بدتر از ترسِ از مرگ یا فقر است که سلطهگران بهکار میگیرند. مردم کوفه از سرِ چه ترسی امامحسین(ع) را یاری نکردند؟
ترسیدند که مبادا لشکر یزید بیاید و آنها را تکهتکه کند. اما در فاطمیه، مردم از چه چیزی ترسیدند و نالۀ فاطمه(س) را جواب ندادند؟
آیا کسی تهدید کرده بود که آنها را تکهتکه میکند؟
وقتی امامحسین(ع) صدا زد «هَل مِن ناصرٍ ینصُرنی» هرکسی به ایشان کمک میکرد، کشته میشد، اما وقتی فاطمۀ زهرا(س) بین در و دیوار ضجه زد، اگر کسی به ایشان کمک میکرد، کشته نمیشد.
کمااینکه زبیر با شمشیر آمد که مثلاً کمک کند، اما شمشیرش را گرفتند و خودش را نکشتند.
در مدینه نه ترس از فقر بود، نه ترس از کشتار بود، بلکه یک ترس روانی وجود داشت؛ مردم مدینه در رودربایستیِ همدیگر ماندند و فاطمه را کمک نکردند، آنها سکوت زشتی کردند و این خیلی خیانتکارانه بود. یک جوّ روانی سنگین علیهِ علی(ع) ایجاد شده بود که هیچکسی به ایشان کمک نمیکرد.
حتی نقل شده است تعداد زیادی در یک شب به علی(ع) وعدۀ یاری دادند اما روز که شد، در رودربایستی ماندند و نیامدند!
علیرضا پناهیان ، دانشگاه تهران - ۹۸.۱۰.۱۹
چه وقت جامعه متمدّن ميشود؟
اولين قدم اين است که اختلاف نداشته باشند با هم هماهنگ باشند، دومين قدم اين است که مشکل ديگري را مشکل خودشان بدانند تعاون کنند، اين مرحله دوم. مرحله سوم آن است که نه تنها مشکل ديگري را مشکل خود بدانند کريمانه مشکل يکديگر را حل بکنند چرا؟
چون وقتي خدا دستور ميدهد ميفرمايد من انسان را کريم خلق کردم ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم} و شما يعني انبيا و ائمه(عليهم السلام) خلفاي خدا هستيد بايد با جامعه انساني کريمانه رفتار کنيد و قرآن و اهل بيت و وجود مبارک پيغمبر(عليهم الصلاة و عليهم السلام) که خلفاي الهياند بياناتي به وسيله مقال يا مقالت به ما ميفهمانند يعني شما هم موظف هستيد جامعه را کريمانه اداره کنيد آن مقام خلافت الهي که برای آنهاست نصيب شما و افراد عادي مثل ما نميشود، اما فرمود شما ميتواني طرزي کريمانه جامعه را اداره کنيد که متّقيان جامعه به شما اقتدا کنند شما بشويد «إمام المتّقين» که چيز بدي نيست.
«فتحصّل أنّ ههنا اموراً» يک: ميخواهند جامعه متمدّن باشد، ولي «به هوس راست نيايد به تمنّي نشود» چگونه جامعه را متمدّن کنيم؟
اولين راه اين است که باهم اختلاف نداشته باشيم.
ثانياً بعد از اينکه يکدست شديم اختلافي نداشتيم اعضاي يک خانواده شديم، مشکل ديگري را مشکل خودمان بدانيم ﴿تَعَاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَ التَّقْوَي﴾،اين دو.
سوم: اين تعاون به نحو تعامل نباشد که يک معامله اخلاقي باشد يا يک معامله اقتصادي باشد که توقع داشته باشيم ديگري هم پاداش ما را با عمل خير بدهد بلکه کريمانه باشد؛ چون فرمود: ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم﴾ راه اين کرامت را وجود مبارک حضرت امير مشخص ميکند که چگونه است؟
آنگاه اين دعا را خدا در قرآن براي مؤمنين ذکر کرد آن وقت ما هم اين دعا را ميتوانيم بخوانيم بگوييم ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً﴾ اين چيز بدي نيست خدايا آن توفيق را به من بده من در هر شهري يا روستايي يا کلان شهري يا شهرهاي کوچکي که زندگي ميکنم خوبان آن شهر به من اقتدا بکنند اينکه چيز بدي نيست اينکه با تواضع سازگار است.
اگر اين در يک روايت بود ممکن بود کسي بگويد سند ضعيف است يا فلان. نه خير، صريح قرآن است و ما را هم دستور داد که شما ميتوانيد اين چنين باشيد بخواهيد بخواهيد از خدا چگونه بخواهيم؟
ما يک اميد داريم يک آرزو، يک رجاء داريم يک تمنّي به تعبير قرآن کريم؛ با آرزو مشکل حل نميشود فرمود: ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِت} کسي که با آرزو زنده است به مقصد نميرسد اما به اميد زنده باشد به مقصد خواهد رسيد.
فرق آرزو و اميد اين است که آرزو چيز بسيار بدي است و اميد چيز بسيار خوبي است.
آرزو اين است که باران فراواني آمده زمين آماده کشاورزي است اين شخص کِشت نکرده تا از آن باران بهره ببرد او کاري نکرده است يا در قسمتهايي که خشکسالي است اين کِشت کرده ولي آبي تهيه نکرده است. اين فقط آرزو دارد که باراني از راه غيب بيايد و مشکل او را حل بکند. شما کاري نکرديد کِشتي نکرديد کشتهاي تو مناسب نيست.
اميد آن است که کسي تمام کارهاي کشاورزي را فراهم کرده اميدوار است که باران رحمتي هم بيايد اين چيز خوبي است. آنکه همه مقدمات را فراهم کرده آنچه در دست اوست و به عهده اوست آن را فراهم کرده منتظر مدد غيبي است آن اميد است، اما آنچه مربوط به اوست در دست اوست کاري انجام نداده او ديگر آرزو دارد نه اميد. فرمود ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ﴾؛ با أُمنيه و با آرزو کار حل نميشود. يک بيان نوراني از حضرت امير(سلام الله عليه) است که «إِيَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَی الْمُنَی فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْكَی»؛ مبادا با آرزو زنده باشيد آرزو سرمايه زنان سالمند و سالخورده است که کاري از آنها ساخته نيست؛ به اميد زنده باشيد به رجا زنده باشيد، نه به تمنّي.
پس اصل اول وحدت بود، اصل دوم تعاون بود، اصل سوم کرامت بود، فرمود کريمانه مشکل يکديگر را حل کنيد؛ حالا آن جمله نوراني را که بخوانيم معلوم ميشود که مشکل جامعه را کريمانه حل کردن يعني چه؟ اگر جامعهاي جامعه کريمانه شد فرشته زندگي ميکند؛ آن وقت متّقيان جامعه به چنين مردان الهي اقتدا ميکنند.
در اين بخش فرمود خدايا! اينها که از ما تعريف ميکنند تو به ما از اينها عالمتر هستي ما به حال خودمان از اينها عالمتر هستيم آنچه در باطن داريم و ما ميدانيم و اينها نميدانند اين را ببخش! اين يک جمله.
سکوت
سكوت خيلى مشكل است و خيلى رياضت میخواهد، و چقدر زحمت میخواهد و چقدر كشيك نفس كشيدن میخواهد تا سكوت اختيار شود و تا حرفها جمع و جور و غربال گردد تا هرزه گو و هرزه خوار نباشد و روى حساب حرف بزند سپس كم كم میبينيد كه قلمش سنگين میشود وعبارتهاى او وزين میگردد .
و لذا آدم ساكت و آرام كه حرف نمیزند يك وقتى میبينيد كه به حرف درآمده هر جمله اش كتابى میشود و اگر دست به قلم شود و چيزى بنويسد بايد نوابغ دهر جمع شوند تا آن را شرح كنند.
علامه حسن زاده آملی ، دروس شرح فصوص الحکم قیصری
باطن برزخی ما به چه صورتی است؟!
استاد علامه حسن زاده آملی: اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد “بهيمه” است.
و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد “سبع” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكرو تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد “شيطان” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده اند “ملك” است.
و اگر علاوه بر مقام ملكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد “انسان” است.
ممدالهمم در شرح فصوص الحکم علامه حسن زاده املی
«خیر» چیست؟!
«خیر علمی» چیست؟!
چه کسانی در دنیا خیر می بینند؟!
از حضرت امیر(سلام الله علیه) سؤال کردند خیر چیست؟
حضرت در پاسخ این سوال فرمود خیر، داشتن مال و فرزند زیاد نیست، فرزند صالح شرفبخش است، مال حلال، طیب و طاهر باعث برکت است، اینها خیر است.
خیر در دو چیز است؛ در بخش «اندیشه» داشتن علم صائب و در بخش «انگیزه» داشتن حِلم صالح.
تو اگر بتوانی در عبادت بیش از دیگران بروی این خیر توست و اگر کار خیر کردی نگویی من کردهام! فرمود معنای خیر این نیست که ارقام صفر ثروت شخص بیشتر باشد، این یک بارداری و حمّالی برای وراث و دیگران است.
چیزی که انسان باید بگذارد و برود که خیر نیست؛ آری اگر به تولید و ایجاد اشتغال بپردازد و مشکلات جامعه را حل کند، دست چنین کارگری را پیغمبر بوسید؛ وگرنه حضرت فرمود خیر در این نیست که مال تو زیاد شود، یا اولاد تو زیاد بشود بلکه خیر در دو چیز است: در بخش عقل نظر، اندیشه صائب و محققانه و در بخش عقل عمل، حِلم و بردباری.
آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق در شرح کلمه قصار 94 نهج البلاغه.
اخلاق خوش در منزل
کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شبها را عبادت کند.
در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسهی اعمال است، هر چه اعضا زحمت میکشند و جمع میشوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ میکند!
اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد.
شرط دیدن امام زمان تقواست و بس؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری.
آیتالله خوشوقت (ره)
هرگز نباید اختلافات علمی به اختلافات عملی منجر شود
هم پیامبر(ص) و هم حضرت امیر(ع) فرمودند اختلاف مانند تیغ تیزی است که دین را از ریشه می زند در نتیجه باید بر مبنای مسلّمات که مشترک میان همه مسلمانان است اختلافات علمی را با مذاکره، گفتگو، نقد و بحث علمی حل کرد؛ این شیوه، یا افکار را به هم نزدیک می کند یا به نزدیک شدن متفکرین به هم منجر می شود.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی هفته وحدت ، دیدار علمای اهل سنت کردستان/آذرماه1397
پنج ویژگی عقیده درست
حجت الاسلام رفیعی