مکارم اخلاق امام حسن علیه السلام :



ابن بابویه به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام  روایت کرده است که امام حسن علیه السلام عابدترین مردم در زمان خود و فاضل ترین مردم بود . چون به حج می رفت  پیاده می رفت و گاه بود که پا برهنه می رفت ، چون مرگ را یاد می کرد می گریست ، چون قبر را یاد می کرد می گریست ، هرگاه قیامت را یاد می کرد می گریست ، هر گاه که گذشتن بر صراط را یاد می کرد می گریست ، چون به نماز می ایستاد بندهای بدنش می لرزید نزد پروردگار خود .


هرگاه بهشت و دوزخ را یاد می کرد می لرزید مانند کسی که او را مار یا عقرب گزیده باشد و از خدا بهشت را سوال می کرد و استعاذه از آتش جهنم می نمود ، هرگاه در قرآن « یا ایها الذین امنوا » می خواند می گفت : لبیک الهم لبیک . در هیچ حال کسی او را ندید مگر به یاد خدا .

زبانش از همه راستگو تر و بیانش از همه فصیح تر بود.




دیده شده در جلأ العیون ، تاریخ زندگانی چهارده معصوم ، علامه مجلسی ، نشر آدینه سبز ، ص ۴۰۳.

   یکشنبه 16 آبان 13951 نظر »

همه گرفتاریها در سه چیز است 

 

 

حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل قال : حدثنا علی ابن الحسین السعد آبادی قال : عن ابیه ، عن محمد بن سنان ، عن زیادابن المنذر ، عن سعد ابن طریف ، عن الاصبغ بن نباته قال : قال امیرالمؤمنین علیه السلام : الفتن ثلاث ، حب النساء و هو سیف الشیطان ، و شرب الخمر و هو فخر الشیطان و حب الدینار و الدرهم و هو سهم الشیطان فمن احب النساء لم ینتفع بعیشه ، و من احب الاشربه حرمت علیه الجنته ، و من احب الدینار و الدرهم فهو عبد الدنیا .


امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند :  همه گرفتاریها در سه چیز است ؛ زن دوستی که شمشیر شیطان است . شرابخوارگی که دام شیطان است و پول دوستی که تیر شیطان است . پس هر کس زن دوست باشد از زندگانی بهرمند نشود و هر کس میگسار باشد بهشت بر او حرام گردد و هر کس پول دوست باشد بنده زر خر بد دنیاست .

 


دیده شده در الخصال ، ابن بابویه قمی ، ترجمه احمد فهری زنجانی ، ج ۱ ، باب الثلاثه ، ص ۱۲۷.

   جمعه 14 آبان 1395نظر دهید »

اهمیت عدد ۴۰

 

 

يك مسئله اي در اربعين هست. به چه دليل؟ مثلاً داريم: حضرت علي مي فرمايد اگر چهل ياور داشتم، حقم را مي گرفتم.  امام زمان مي گويند: وقتي ظهور ميكند، در هيبت يك مرد چهل ساله است. 

 

كسي كه آب جو و مشروبات الكلي بخورد، خدا چهل روز نمازش را قبول نمي كند.

 

  مي گويند در نماز شبت چهل مؤمن را دعا كن.  «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ دَعَا اسْتُجِيبَ لَهُ» (كافى/ ج‏۲/ ص۵۰۹)

 

اگر كسي مي خواهد دعا كند اول به چهل مؤمن دعا كند. خداوند چون اين خصلت را از او مي ‌بيند كه اين سوز دارد، مي گويد: ملائكه اين كه دلش مي سوزد و به چهل مؤمن دعا مي كند، دعاي خودش هم مستجاب شود.

 

  انبياء ما اكثراً در سن چهل سالگي به مقام نبوت رسيدند.

 

همسايه، از هر طرف تا چهل خانه همسايه ات هستند. 

 

«اذا مات المؤمن فحضر جنازته اربعون رجلا من المؤمنين و قالوا: اللهم انا لانعلم منه الا خيرا و انت اعلم به منا، قال الله تبارك وتعالى: قد اجزت شهاداتكم وغفرت له ما علمت مما لا تعلمون» اگر يك مؤمني از دنيا رفت و چهل نفر گفتند: خدايا ما بدي از او نديديم، خدا مي گويد: من كه مي دانم اين چه كاره بود كه مرد، اما حالا كه شما چهل مسلمان مي گوييد: ايشان آدم خوبي است، من به احترام گواهي شما از آنچه ميدانم مي گذرم.

 

  اربعين ها در انقلاب خودمان وجود داشتند. اربعين شهداي قم بود كه تبريز منفجر شد، اربعين تبريز بود كه يزد منفجر شد. همينطور يادتان هست كه از اربعين تا اربعين بود كه شاه سقوط كرد. 

 

«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» (عدةالداعي/ص‏۲۳۲) كسي كه خودش را براي خدا خالص كند، همه كارهايش براي خدا باشد، كسي كه چهل روز بتواند از هوا و هوس، از طوفان غرائز، از حب و بغض و جوها، خودش را بيرون بكشد، فقط دربست براي خدا باشد، جريان مياندازد، خدا حكمت را از قلبش به زبانش يعني حكيم مي شود. . 

 

معناي چهل روز هم اين نيست كه آدم چهل روز در خانه اش بماند و در را ببندد.

 

در ميان مردم باشيد اما جذب هيچ چيز جز خدا نشويد.  «مَنْ حَفِظَ مِنْ شيعتنا أَرْبَعِينَ حَدِيثاً بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَقِيهاً» او با فقها محشور ميشود.

 

كسي كه از شيعيان ما چهل حديث را حفظ كند و بلد باشد، حالا چهل حديث، چه باشند؟  در روايات مختلف است. بعضي روايات ميگويند: چهل حديث كه «يُرِيدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ» هدفي جز خدا نداشته باشد. يا «مِمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ» احاديثي باشد كه به درد زندگيش بخورد. 

 

اما اربعين امام حسين(ع)؛ نشانهي مؤمن اين است كه روز چهلم شهادت امام حسين، خودش را به كربلا برساند. جابر مردي بود از اصحاب رسول الله(ص) آدم خوبي بود. و پيغمبر هم به او گفته بود كه تو سنت زياد خواهد شد. وقتي خبر شهادت را در مدينه ميشنود، غلامي دارد، با او از مدينه تا كوفه مي آيد و به سراغ يك نفر به نام عطيه مي رود. عطيه يك مرد دانشمند است. اولين كسي كه تفسير نوشته است، جناب عطيه است. به همراه عطيه به كربلا و قبر امام حسين مي آيند. عطيه مي گفت: وارد شريعه فرات شد، در شط غسل كرد، بعد به قبر امام حسين(ع) رسيد. گفت: دست مرا روي قبر بگذاريد. سه مرتبه گفت: يا حسين، بعد سلام كرد. بعد گفت: چرا جواب مرا نميدهي؟ نبايد جواب بدهي. نبايد جواب بدهي چون سر در بدن نداري. جابر به امام حسين سلام كرد و بعد به اصحاب امام حسين سلام كرد و بعد گفت: اي اصحاب امام حسين درست است، من پيرمرد نابيناهستم، در كربلا نبودم، اما من هم مثل شما در ثواب شريك هستم. عطيه گفت: كجا شريك هستي؟ اينها در خون خود غلطيدند… جابر گفت: هر كس هم فكر كسي باشد او هم در اجر شريك است. و اين يك اصل است. پيوند مكتبي.يعني جسمم با تو نيست، اما مكتب و فکرم با تو است. به همين دليل حديث داريم كساني كه در جواني نماز شب بخوانند، وقتي در پيري ديگر توانش را ندارد، گرچه بخوابند، ولي خدا اجر نماز شب را به ايشان ميدهد…



سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .

   پنجشنبه 13 آبان 13953 نظر »

 خدای عزوجل به دو نفر دو بال داده که با فرشتگان بهشتی در پروازند : 

 

 

امام زین العابدین علیه السلام فرمود : خدای عباس را رحمت کند ( مقصود آن حضرت عباس بن علی امیر امیرالمؤمنین بود ) که از خودگذشتگی و فداکاری کرد تا آن جا که هر دو دستش بریده شد. خدای تعالی به عوض آن ها  دو بال را به او عطا فرمود که با فرشتگان بهشت در پرواز است چنانکه با جعفر ابن ابی طالب نیز همچین کرده بود و عباس را نزد خدای تعالی پایه ای است که همه شهیدان در روز قیامت آروزی آن کنند ..

 

دیده شده در الخصال ، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بابویه قمی ، ترجمه احمد فهری زنجانی ، ج ۱ ص ۷۹.

   یکشنبه 9 آبان 1395نظر دهید »

خبر از آینده : 

 

 

ابن بابویه و ابن قولویه و شیخ مفید و شیخ طبرسی به اسانید معتبره از اصبغ ابن نباته و غیر از او روایت کرده اند که روزی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبر کوفه خطبه می خواند و می فرمود : از من بپرسید آنچه خواهید ، پیش از آن که مرا نیابید . پس به خدا سوگند یاد می کنم که هر چه سوال کنید از خبرهای گذشته و آینده ، البته شما را به آن خبر می دهم .

 

به روایت دیگر فرمود : به خدا سوگند که از گروهی را که صد کس را گمراه کنند یا صد کس را هدایت کنند اگر از من بپرسید خبر می دهم شما را به آن ها و سرکرده آن ها و داعی آن ها تا روز قیامت .

پس سعدابن ابی وقاص برخاست و گفت : یا امیرالمؤمنین خبر ده مرا که در سر و ریش من چند مو است . ؟ 

 

حضرت فرمود : خلیل من رسول خدا صلی الله مرا خبر داده که تو این سوال را از من خواهی کرد و خبر داد که چند مود سر و ریش تو هست ، و خبر داد که در زیر هر مویی شیطانی هست که تو را گمراه می کند و در خانه تو پسری است که فرزند من حسین را شهید خواهد کرد . 

اگر خبر دهم عدد موهای تو را تصدیق من نخواهی کرد و لیکن به آن خبری که گفتم حقیقت گفتار من ظاهر خواهد شد .

و در آن وقت عمر بن سعد کودکی بود و تازه به رفتار آمده بود .

 

 

دیده شده در جلا العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، ص ۵۶۰ .

   سه شنبه 4 آبان 13952 نظر »

عرضه اعمال بر پیغمبر و ائمه صلی الله و علیه و آله و سلم 

 

علی بن ابراهیم ، عن أبیه ، عن عثمان بن عیسی ، عن أبی عبدالله علیه السلام قال : سمعه یقول : مالکم تسوون رسول الله صلی الله فقال : کیف نسوه ؟فقال : أما تتعلمون أن أعمالکم تعرض علیه فاذا رأی فیها معصیه سأ ه ذلک فلا تسووا رسول الله و سروه:

 

سماعه گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود : شما را چه می شود که پیغمبر صلی الله و علیه و آله را ناخوش و اندوهگین می کنید ؟ 

مردی گفت : ما او را ناخوش می کنیم ؟ 

فرمود : مگر نمی دانید که اعمال شما بر آن حضرت عرضه می شود و چون گناهی در آن بیند ، اندوهگینش می کند ؟ 


پس نسبت به پیغمبر بدی نکنید و او را با عبادات و طاعات خویش مسرور سازید .



دیده شده در اصول کافی ، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی ، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی ، ج ۱ ، ص ۳۱۸.

   یکشنبه 2 آبان 13952 نظر »

نُه کلمه ای که امیرالمومنین علیه السلام فرمود :

 



عامرشعبی گوید : امیرالمؤمنین علیه السلام بدون هیچ پیش بینی قبلی نُه جمله فرمود که چشم های بلاغت را از خیرگی کور کرد و جواهر حکمت را یتیم کرده و دست همه مردم را از این که بتوانند یکی از این جمله ها را ادا کنند کوتاه کرده است ، سه جمله از آن ها در راز و نیاز است ، سه جمله در حکمت و سه جمله در ادب معاشرت ، اما آن سه جمله که در مناجات است این است که عرض کرد :

 

«الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب : خدای من مرا همین عزت بس که تو را بنده باشم و همین سربلندی ام بس که تو پروردگار من باشی ، تو آنچنانی که من دوست دارم ، مرا نیز آن چنان کن که تو دوست داری .

 

و اما سه جمله ای که در حکمت است این است که فرمود :

« قیمهُُ کل أمری مایحسنه ، و ما هلک  …س ارزش هر کس به همان است که آن را نیکو سازد و آن که قدر خویش بدانست از هلاکت برَست و مرد در زیر زبان خود نهفته است . »

 

و اما آن که در ادب معاشرت است این است که فرمود : 

 

«  امذن علی من شعت تکن أمیره ، و احتج الی من شعت تکن أسیره …. 

به هر کس که می خواهی با احسان و نیکی منت بگذار ، تاسرورش باشی ، و به هر کس خواهی نیازمند باش تا به اسیری اش درایی و از هر کس که خواهی بی نیاز باش تا با او همتراز گردی .»

 

 

 

دیده شده در الخصال ، ابی جعفر ، محمد بن علی بن حسین بابویه قمی ، ترجمه احمد فهری زنجانی ، ج ۲ ، ص ۴۸۸.

   جمعه 30 مهر 13952 نظر »

ایمان، اقرار زبانی و التزام عملی است

 


آیت الله محمد محمدی ری‌شهری، نماینده مجلس خبرگان رهبری و تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، امروز در کلاس تفسیر قرآن کریم که در آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد، با اشاره به آیه سوم سوره بقره و در تبیین «الذین یومنون» از منظر روایات، گفت: روایات مختلفی در زمینه ایمان بیان شده اما همه آن احادیث تنها اشاره به یک معنا دارد.

 

نخست روایاتی که ایمان را به باور قلبی حقایق غیبی و اقرار زبانی معنا می‌شود که در برابر کفر قرار دارد برای مثال امام صادق(ع) طبق نقلی فرموند: ایمان یعنی انسان خدا را تصدیق کند، تصدیق چیزی که از نظر او غائب است؛ یعنی هر آنچه که خداوند به بودنش اذعان دارد و انسان آن را نمی‌بیند تصدیق کرده و با باور قلبی بدان تصدیق اقرار کند و این امر در مقابل کفر قرار دارد.

 

پیامبر(ص) فرمودند: ایمان یعنی اینکه انسان افزون بر اینکه اقرار زبانی دارد در عمل او نیز متجلی شود. پیامبر(ص) فرمودند: ایمان نیازمند سه عنصر شناخت قلبی، اقرار زبانی و التزام عملی دارد؛ تفسیر دیگر ایمان در احادیث عبارت است از عمل کردن به مقتضای باورهای قلبی، یعنی انسان به آن چیزی که باور دارد عمل کند .

 

امام کاظم(ع) فرمودند: تمام ایمان عمل است و اقرار نیز خود عمل است؛ عقاید جریان مرجئه برخلاف این حدیث بود. شیخ صدوق(ره) فرمودند: ایمان عبارت است از عقیده ناب درونی که عمل آن را تصدیق کند؛ پیامبر(ص) فرمودند: ایمان با آرزو، خود آرایی و ظاهر سازی محقق نمی‌شود بلکه ایمان بر اساس عقیده و باور حقیقی درونی انسان تحقق می‌یابد.

 

با توجه به روایات بیان شده، ایمان به معنای باور خالص درونی انسان به حقایق غیبی که مبتنی بر علم و معرفت باشد تعریف می‌شود و این ایمان جدای از تصدیق زبانی و التزام عملی نخواهد بود.

 

خداوند به پیامبر(ص) فرمودند: بگو اول مسلمان من هستم؛ امیرالمومنان(ع) در نهج البلاغه فرمودند: اسلام یعنی تسلیم؛ انسان اگر در عقیده و اخلاق تسلیم حق باشد مسلمان است، تسلیم به معنای یقین داشتن است و کسی تسلیم حق می‌شود که به حقایق غیبی باور و یقین داشته باشد و این یقین سبب تصدیق و اقرار به باور بوده که در عمل انسان متجلی می‌شود به همین سبب اسلام از عمل جدا نیست.

 

اسلام ظاهری برخلاف ایمان حقیقی همراه با باور قلبی نیست زیرا یک فرد ممکن است مسلمان باشد ولی مومن نباشد، در برخی تفاسیر این گونه آمده که ایمان شریک اسلام است ولی اسلام شریک ایمان نیست.

 

پیامبر(ص) فرمودند: ایمان چیزی است که در دل جای می‌گیرد و عمل هم او را تصدیق می‌کند اسلام چیزی است که بر زبان جاری می‌شود و ازدواج با او حلال می‌شود.

 

 

سخنان آیت الله محمد محمدی ری‌شهری ، شنیده شده توسط فاطمه علی آبادی.طلبه پایه سوم .

   چهارشنبه 28 مهر 13951 نظر »

منتقم حسین : 

 


احمد بن محمد ، عن محمد بن الحسن ، عن محمد بن عیسی بن عبید ، عن علی بن اسباط ، عن سیف بن عمیره ، عن محمد بن حمران قال : ابو عبدالله علیه السلام : لما کان مِِن امر الحسین علیه السلام ما کان ضَجتِ الملاعکهُ الی الله بالبکأ و قالتِِ:یفعل هذا بالحسین صفیک و ابن نبیک ؟  

قال : فاقام الله لهم ظِِل القائم علیه السلام . بِهذا أنتم لِهذا :


 

امام صادق علیه السلام فرمود : چون کار حسین چنان شد ( اصحاب جوانهایش کشته شدند و خودش تنها ماند ) فرشتگان به سوی خدا شیون و گریه برداشتند و گفتند : با حسین برگزیده و پسر پیغمبرت چنین رفتار کنند ؟ 

پس خدا شبح و سایه حضرت قائم علیه السلام را با آن ها نمود فرمود : با این انتقام او را می گیرم .



دیده شده در اصول کافی ، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، انتشارات علمیه اسلامیه ، ج ۲ ، ص ۳۶۶.

کلیدواژه ها: انتقام, خون حسین, منتقم
   دوشنبه 26 مهر 13951 نظر »

سخنان کوتاه از علی بن الحسین علیه السلام 

 

 

_ رضایت به تقدیرهای ناخوشایند ، از بالاترین درجات یقین است .

 

_ هر کس نفس خود را گرامی می داند دنیا در نظرش بی مقدار است .

 

_ پرسیدند ارجمند ترین مردم کیست ؟ فرمود : آن که دنیا را ارج ننهد .

 

_ این یاری خدا تو را بس که ببینی دشمنت درباره تو معصیت می کند .

 

_همه خیر در این است که انسان خو را از آلودگیها نگه دارد .

 

_ درخواست از مردم ، مایه ذلت زندگی ، بر باد رفتن حیا ، کم شدن وقار ، و فقر حاضر است و کمتر خواهش کردن توانگری نقد است.

 

_ نشان معرفت ( خداشناسی) و کمال دین مسلمان ؛ ترک سخنان بیهوده ، کمتر جدل کردن ، حلم و صبر و خوشخویی است .

 

 

دیده شده در  تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، ص ۶۱۷.

   جمعه 23 مهر 1395نظر دهید »

1 ... 11 12 13 ...14 ... 16 ...18 ...19 20 21 ... 27

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1804
  • دیروز: 2300
  • 7 روز قبل: 9088
  • 1 ماه قبل: 44403
  • کل بازدیدها: 885448
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1