« نحوه شهادت امام حسن علیه السلام | نظم برابر تقوای الهی است » |
مکارم اخلاق امام حسن علیه السلام :
ابن بابویه به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که امام حسن علیه السلام عابدترین مردم در زمان خود و فاضل ترین مردم بود . چون به حج می رفت پیاده می رفت و گاه بود که پا برهنه می رفت ، چون مرگ را یاد می کرد می گریست ، چون قبر را یاد می کرد می گریست ، هرگاه قیامت را یاد می کرد می گریست ، هر گاه که گذشتن بر صراط را یاد می کرد می گریست ، چون به نماز می ایستاد بندهای بدنش می لرزید نزد پروردگار خود .
هرگاه بهشت و دوزخ را یاد می کرد می لرزید مانند کسی که او را مار یا عقرب گزیده باشد و از خدا بهشت را سوال می کرد و استعاذه از آتش جهنم می نمود ، هرگاه در قرآن « یا ایها الذین امنوا » می خواند می گفت : لبیک الهم لبیک . در هیچ حال کسی او را ندید مگر به یاد خدا .
زبانش از همه راستگو تر و بیانش از همه فصیح تر بود.
دیده شده در جلأ العیون ، تاریخ زندگانی چهارده معصوم ، علامه مجلسی ، نشر آدینه سبز ، ص ۴۰۳.
ابری شدم به نیت باران شدن فقط
مور آمدم برای سلیمان شدن فقط
باید ز گوشه چشم تو کاری بزرگ خواست
چیزی شبیه حضرت سلمان شدن فقط
باید به شیعه بودن خود افتخار کرد
راضی نمی شوم به مسلمان شدن فقط
دنیای دیگریست اسیری و بردگی
آن هم به دام زلف کریمان شدن فقط
لا یمکن الافرار ز تیر نگاه تو
چاره رسیدن است و قربان شدن فقط
در خانه ی کریم کفایت نمی کند
یک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط
این لطف فاطمه است و عشق است تا ابد
سرمست از نوای حسن جان شدن فقط
فکری برای پر زدن بال من کنید
من را اسیر زلف امام حسن کنید
آقا شنیده ام جگرت شعله ور شده
بی کس شدی و ناله ی تو بی اثر شده
پیش حسین سرفه نکن آه کم بکش
خون لخته های روی لبت بیشتر شده
یک چشم خواهرت به تو یک چشم به تشت
تشت مقابلت پر خون جگر شده
از ناله هات زینب تو هل کرده است
گویا که باز واقعه ی پشت در شده
ای وای از مصیبت تابوت و دفن تو
وای از هجوم تیر و تن و چشم تر شده
می گفت با حسین اباالفضل وقت دفن
این تیرها برای تنش دردسر شده
موی سپید و کوچه و تابوت و زهر و تیر
دوران غربت حسن اینگونه سر شده
یک کوچه بود موی حسن را سپید کرد
یک اتفاق بود که او را شهید کرد
مسعود اصلانی
یا علی علیه السلام
فرم در حال بارگذاری ...