« دستاوردهای 40 ساله انقلاب اسلامی برای مردم تبیین شودآیا می توان خمس را به فقرا داد »

سه حقیقت دین

 

وجود مبارک حضرت رضا(ع) در شناساندن دین در روایتی که بزرگ محدثین شیعه در زمان غیبت صغری شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبار الرضا» نقل می‌کند می‌فرماید: دین ترکیبی از سه حقیقت است. روایات اهل‌بیت مثل قرآن تفسیر یکدیگر است، در کتاب شریف «کافی» جلد اول امام صادق(ع) به ابوعمرو زبیری می‌فرمایند: اگر کسی آراستۀ به این حقایق باشد ایمانش کامل است و یکی را نداشته باشد ایمانش ناقص است؛ به توفیق خداوند اگر در این سه حقیقت اوج بگیرد ایمانش ایمان زاید است، یعنی از دیگران اضافه دارد.

 

بعد حضرت استناد می‌کنند به این آیه که خدا دربارۀ اصحاب کهف می‌فرماید: «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم» اینها یک مردم به تمام معنا مؤمنی بودند «وَ زِدْناهُمْ هُدى»(کهف، 13) من به هدایت این اصحاب کهف از جانب خودم اضافه کردم.

 

در آن اضافه شدن، انسان یک حال دیگری پیدا می‌کند، یک چشم دیگری پیدا می‌کند، یک گوش دیگری پیدا می‌کند، دلبستگی او به پروردگار عالم شدید می‌شود، دنیا پیش او کوچک می‌شود؛ لذا در هر شرایطی به حلال دنیا و به کم دنیا قناعت می‌کند و به قول حضرت سیدالشهدا در باطن خودش احساس غنا می‌کند.

 

اعتقاد، حقیقت اول دین

 

یک بخش دین امام هشتم می‌فرماید «اعتقاد» است. اعتقاد به چه؟ عقد یعنی چه؟ «عقد» در لغت عرب به معنای گره است، گاهی گره باز می‌شود و گاهی هم طوری گره زده می‌شود که باز نمی‌شود، این اعتقاد به آنچه که باید باشد باید گره باز نشدنی باشد.

 

سورۀ مبارکۀ حجرات «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»(حجرات، 15) این خیلی آیۀ فوق‌العاده‌ای است. اهل ایمان در جوامع دنیا فقط کسانی هستند که خدا و پیغمبر را باور دارند و درِ این باورشان هم به روی هر شک و تردیدی بسته است.

 

یک مرتبه هفت میلیارد جمعیت جهان در برابرش بی‌دین شوند و متقلبانه به زبان علمی دین را رد کنند، اینها در دینشان تردید نمی‌کنند، شک نمی‌کنند، چرا که حقیقت مثل روز برای آنها معلوم است.

 

آن کسی که روز را لمس می‌کند جای شک کردن در روز برایش نیست، حتی اگر هفت میلیارد هم بگویند الان شب است، به آنها می‌خندد و می‌گوید این هفت میلیارد دیوانه شده‌اند، این باور به روز را نمی‌شود از او بگیرند.

 

باور به خدا و باور به قیامت و باور به فرشتگان و باور به انبیا و باور به قرآن را نمی‌شود از مؤمن بگیرند «وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ»(بقره، 177)

 

عمل، حقیقت دوم دین

 

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا»(حجرات، 15) یعنی یک طوری آدم باور داشته باشد که این گره را مشکلات، داغ‌ها، مصائب، گرانی‌ها، کمبودها، خرابکاری‌های دیگران باز نکند.

 

بعضی از آنهایی که هم لباس ما بودند، بعضی از آنهایی که ریش‌دار بی‌یقه بودند، چهل سال است هر طوری توانستند خنجر به این دین زدند؛ اما آدم اینها را ببیند و تکان نخورد، هیچ حادثه‌ای در دینش اثر نگذارد. بحث ایمان را شما عنایت دارید، هر کدام از شما به نظر پیغمبر یک عالم هستید، خیلی پرونده‌اش گسترده و باز است؛ این یک مطلب امام هشتم که دین یک امر بسیط نیست، خدا را دوست دارم و خداحافظ شما، اهل‌بیت را دوست دارم و خداحافظ، قرآن را اعتقاد دارم وحی است و خداحافظ شما، نه! این یک سوم دین است، اعتقاد (عقد) قلب و باور داشتن حقایق این پنج حقیقت این یک سوم دین است و اما یک سوم دیگرش امام هشتم می‌فرماید: «و العمل بالارکان». این علمای اخلاق، این کتاب‌های بسیار مهمی که نوشتند، چه زحمتی کشیدند این علمای علم اخلاق، می‌گویند که چشم و گوش و زبان و دست و شکم و غریزۀ جنسی و پا از اعضای رئیسۀ وجود انسان هستند.

 

امام هشتم می‌فرماید: یک سوم دیگر دین‌داری، دین‌دار بودن اعضایت است؛ چشم مؤمن، گوش مؤمن، دست مؤمن، شکم مؤمن، زبان مؤمن، شهوت مؤمن، پای مؤمن. اگر پای تو به تو کمک نکند که تو را داخل مجالس گناه ببرد، این پا مؤمن است. شکم به تو کمک کند لقمۀ حرام را قبول نکند و بگوید نمی‌خواهم. خودمان اختیاراً باید قبول نکنیم، صد میلیون است نمی‌خواهم، هزار میلیارد نمی‌خواهم، آقا من با یک نان سنگک و یک آبگوشت می‌سازم، این هزار میلیارد را نمی‌خواهم، این هزار میلیارد استفراغ کثیف شیطان است، من نمی‌خواهم. این یعنی چشم مؤمن باز است.

 

اخلاق، حقیقت سوم دین

 

اعتقاد یک سوم دین است؛ عمل چشم، عمل گوش، عمل زبان، عمل شکم، عمل شهوت، عمل پا، این دو سوم دین است؛ یک سوم دین هم اخلاق است. حتی خود ما که روی منبرها می‌گوییم به نظر خیلی از عزیزان می‌آید یعنی خوشرویی، یعنی زودتر سلام کن، در قیافۀ مردم عبوس نباش، نرم باش، نرم حرف بزن.

 

اخلاق دو بخش است: پیرایش و آرایش. پیرایش اخلاق یعنی آنچه که در باطن خدا نمی‌پسندد بشور و بریز دور، حسود نباش، حریص نباش، مغرور نباش، متکبر نباش، دورو نباش، بی‌رحم نباش، این پیرایش است. آرایش اخلاق یعنی مهر، محبت، تواضع، فروتنی، قناعت، خاکساری، اینها اخلاق است. این اخلاق است و آن عمل اعضا و جوارح بر اساس قرآن است و آن اعتقاد حضرت رضا(ع) می‌فرماید این دین کامل است.

 

شیخ حسین انصاریان ، آبان ۹۷

   شنبه 17 آذر 1397


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 766
  • دیروز: 2300
  • 7 روز قبل: 9088
  • 1 ماه قبل: 44403
  • کل بازدیدها: 885448
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1