شش راه آسان برای خواندن نهج البلاغه 

 

نهج البلاغه کتابی است که نه شرح می خواهد ، نه تفسیری و نه استادی . با روش ما بسیاری از مردم نهج البلاغه را می خوانند . در گام اول به مردم گفتیم این کتاب ۲۴۱ خطبه است و شما فکر می کنید در مسجد کوفه ملاصدرا نشسته بود ، امیرالمومنین علیه السلام به آنها می گوید « یا اشباح الرجال و لا رجال » ای نامردان شبیه مرد ، یعنی ما از مردم کوفه نادانتر و نامردتر هستیم که نمی فهمیم . بعد از خطبه ها ۷۹ نامه است که از این تعداد ۱۴ تا نامه به معاویه نوشته شده است یعنی معاویه که دشمن امیرالمؤمنین علیه السلام است می فهمد و ما نمی فهمیم ؟ 

 

ما با شش نکته ساده آسانترین راه برای خواندن نهج البلاغه را به دنیا یاد داده ایم و این شش روش عبارتند از :

 

۱_ فارسی بخوانید ، نیازی به خواندن متن عربی نیست . یعنی امثال آیت‌الله مکارم ها که وقت می گذاشتند و ترجمه می کردند کار عبثی می کردند ؟ 

۲_ ما ۷۴ ترجمه ناقص و کامل نهج البلاغه را بررسی کرده ایم و آسانترین آن ، ترجمه مرحوم محمد دستی است و رهبر معظم انقلاب هم در مقدمه اش این را تایید کرده اند . 

۳_ به مردمی که متهم هستند حال مطالعه ندارند ما گفته ایم روزی ده دقیقه بخوانید .

۴_ به جای این که از اول بخوانید تا آخر ، از آخر شروع به خوانش کنید .

۵_در دور اول نیازی به حفظ و یادداشت نیست 

۶_ در دور اول هر چقدر متوجه شدی نوش جانت و هر چقدر متوجه نشدی رد شو و در دور خوانی بعدی به آن بپرداز .

با این شش روش ساده همه مردم به کتابخوانی بر می گردند .

 

 

سخنان حجت الاسلام حمید رضا مهدوی ارفع مبلغ بین المللی ، موسس نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی در جلسه اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین

   چهارشنبه 4 مهر 13971 نظر »

حذف پایان نامه از حوزه های علمیه

 

 

طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی ۹۷_۹۸ ضمن عرض تبریک به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس و سال تحصیلی جدید و با اشاره به حدیثی از امام سجاد( ع) پیرامون سعادت انسان گفت : امام علیه السلام می فرماید :اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ.تمام سعادت وخوشبختی ؛ حفظ(و كنترل اعضا و جوارح خوداز هرگونه بدی) از سوی خویش است.

 

شاکری گفت : انسان اگر برای خویش ارزشی قائل نباشد نفس خود را تربیت نخواهد کرد و نفسش او را به هر سمتی که بخواهد می کشاند .

 

شاکری با اشاره به اهداف حوزه های علمیه گفت : همه اهداف حوزه های علمیه این است که که بتواند انسانی را تربیت کند تا بر نفسش غالب شود و عمل کند به هرآنچه که دین می گوید .

 

طاهره شاکری با بیان پیشینه ای از مدرسه علمیه کوثر ورامین گفت : مدرسه علمیه کوثر ورامین در سال ۱۳۷۵ تاسیس شده است و در اولین سال تاسیس خود ۱۰۰ طلبه نوورود داشت که در دو ملاس ۵۰ نفره به تحصیل علم پرداختند .

 

شاکری ادامه داد : تعداد فارغ التحصیلان مدرسه ۳۰۰ نفر است و از این تعداد ۱۰۰ نفر به عنوان طلبه مبلغه مشغول فعالیت هستند .

 

شاکری گفت : مدرسه کوثر در زمینه آموزشی رتبه های علمی تک رقمی را در المپیادهای علمی در سطح استان تهران و بین ۶۰ حوزه کسب کرده است .

 

طاهره شاکری با اشاره به فعالیت های پژوهشی مدرسه گفت : از زمان تاسیس مدرسه تاکنون از میان پایان نامه های دفاع شده حدود ۱۰۰ پایان نامه به عنوان پایان نامه برتر معرفی شده است .

 

وی افزود : بیش از ۵۰ طلبه در همایش علامه حلی (ره) شرکت کرده و رتبه های مختلفی را کسب کرده اند و بیش از ۵۰ کارگاه های پژوهشی برگزار شده است .

 

شاکری گفت : بیش از ۵ موسسه قرآنی در سطح شهرستان توسط طلاب مدرسه تاسیس شده است .

 

شاکری ضمن بیان فعالیت های طلاب بعد از اتمام تحصیل گفت : تعدادی از کادر و اساتید مدرسه کوثر و سایر حوزه های اطراف از طلاب مدرسه علمیه کوثر هستند و تعدادی در آموزش و پرورش ، سازمان تبلیغات ، دانشگاه ، قوه قضاییه و شورای حل اختلاف و .. مشغول به کار هستند .

 

شاکری در پایان گفت : از سال تحصیلی جدید پایان نامه ها از حوزه ها حذف شده است و به عنوان جایگزین ، طلبه باید ۲ مقاله ارائه دهد و مقاله ها باید به گونه ای باشد که در مجله علمی _پژوهشی ثبت شود و این دو مقاله باید در طول دوره ۵ ساله تحصیلی ارائه داده شود .

   دوشنبه 2 مهر 1397نظر دهید »

قدیس ۱

 

قدیس

 

کشیش کتاب را در دستش گرفت، جلدش را به سرگئی نشان داد و گفت: « نهج البلاغه است؛ سخنان و نامه های علی است. کتاب بسیار عجیبی است؛ پُر از مضامین بکر و راه گشا.»

سرگئی گفت: « لابد به من توصیه می کنی که آن را بخوانم.»

کشیش گفت: «حتما؛ کاری که پدرت باید در جوانی می کرد. مثل جرج جرداق که می گفت از 12 سالگی مطالعه ی نهج البلاغه را شروع کرده و هنوز هم ادامه می دهد. علی شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هر چه در عمق آن شنا کنی، شگفتی هایش آشکارتر می شود.»

 

سرگئی روی کاناپه نشست و پرسید: «اگر چنین است که شما می گویید، پس چرا کشورهای مسلمان که علی امام آن هاست، جزء کشورهای جهان سوم و عقب مانده اند‼️»

 

کشیش گفت: «ملّت ها و دولت های اسلامی مانند کسانی هستند که گنج گران بهایشان را دفن کرده اند یا اساساً از آن خبر ندارند.گمان می کنم آن ها هم علی را نمی شناسند. من هنگامِ مطالعه ی این کتاب و چند کتاب دیگر، به همین مسأله فکر می کردم. در آن دوران، علی خلیفه ی مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفه ی مسلمانان نامیده بود. هردوی این ها، داعیه ی حکومت اسلامی داشتند، امّا علی کجا و معاویه کجا!فکر کنم اکثر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی.اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یک بار نهج البلاغه را با دقّت می خواند و به آن عمل می کرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.»

 

سرگئی لبخند زد و گفت: « ما باید کم کم مراسم مسلمان شدن شما را فراهم کنیم پدر…!»

 

کشیش گفت :« ادیان الهی، شکل، قالب و پوسته ی روح الهی است سرگئی. مهم مغز و درون آن است که یکی است و فرق چندانی با هم ندارند. کسی که مسلمان است یا مسیحی، اگر به ذات و جوهره ی الهیِ دین خود دست نیابد، می خواهد روحانی مسلمان باشد یا کشیش مسیحی، به یک اندازه از مسیر خدا جدا شده است.

 

در زمان علی دشمنانش و آن هایی که با او می جنگیدند، از حافظان و مبلّغان قرآن و اسلام بودند و درعبادت و زهد و تقوی چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود. آن ها به نام همان الله ی با علی جنگیدند که علی به نام همان الله می خواست هدایتشان کند.»۲

 

 

۱_قدیس» داستان دلدادگی یک کشیش مسیحی است که در مسکو زندگی می‌کند. او کتاب‌ها و آثار خطی و قدیمی بسیاری دارد و به این کار عشق می‌ورزد. وقتی یک نسخه قدیمی از مردی تاجیک به دست او می‌رسد، علاقه‌مند می‌شود که کتاب را از او بخرد، اما مرد تاجیک کشته می‌شود و از اینجا به بعد، کشیش روسی پا در مسیری می‌گذارد که به شناخت امام متقین، امیرالمؤمنین، علی (ع) منتهی می‌شود. کشیش به خاطر حفظ جان خود مجبور به ترک مسکو می‌شود و به بیروت می‌رود. او کودکی‌ها و بخشی از عمرش را در این شهر گذرانده و پسر، عروس و نوه‌اش در آنجا زندگی می‌کنند. علاوه بر این، او در پایتخت لبنان، دوستان و محققان فراوانی از جمله «جرج جرداق» نویسنده کتاب «الامام علی صوت‌العداله‌الانسانیه» را دارد که می‌توانند در کشف شخصیت امام علی (ع) به او کمک شایانی کنند.

۲_کتاب قدیس ، ابراهیم حسن بیگی

   دوشنبه 5 شهریور 13971 نظر »

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

 

خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود. این بیماری قلبی است که انسان بدان مبتلا می شود. و با وجود راه‌های حلال که نیازش را برآورده می‌کند خود را به حرام گرفتار می‌نماید! انسان می‌تواند به اختیار خویش، هم‌نشین سلمان، و یا ابوجهل گردد.۱

 

دوستان ما ناراحت نیستند

حاج محمدعلی فشندی ره هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف عرض می‌کند: مردم دعای توسل می‌خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می‌خواهند، و دوستان شما ناراحتند. حضرت می‌فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند!‌‌‌ ۲

 

کم بخور به ما نزدیک میشوی

درباره مقدار خوردن در روایات آمده است: «وقتی که گرسنه شدی، بخور» اگر انسان گرسنه باشد، نان خالی هم برای او لذیذ است، لذت طعام را صائمین می‌دانند.۳

 

 

۱_ در محضر بهجت، ج١، ص ٢٩٨

۲_در محضر بهجت، ج۲، ص۱۸۷

۳_ در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۲۶

   چهارشنبه 31 مرداد 13971 نظر »

نماز‌ حاجت‌ روز پنجشنبه به توصیه آیت‌الله بهجت قدس‌سره

 

آیت‌الله بهجت قدس‌سره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌ای برای او می‌رسید».

 

شیوه خواندن نماز از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس چهار رکعت (دو نماز دورکعتی)

۱_ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید

۲_ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید

۳_ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید

۴_ در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید

۵_ بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید

۶_ و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند

۷_ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند.

 

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود می‌شود؛ نزول باران را بخواهد به‌یقین باران نازل می‌شود؛ همانا هیچ‌چیز مانع میان او و خداوند نیست؛ خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب می‌کند.

 

 

برگرفته از کتاب بهجت الدعا، مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله بهجت ، ص٣٨٠ ١ _۱۳۸۱

   پنجشنبه 11 مرداد 1397نظر دهید »

دخیل عشق : اثر خانم مریم بصیری

دخیل عشق

کتاب را با تشویق دوستان از یکشنبه شب شروع کردم و امروز ظهر به اتمام رساندم. تقریبا پنج صفحه اول را گیج و گنگ جلو می روی و از پرش بند به بند و خط به خط صحنه ها و سکانس های آن سر در نمی آوری. اما کم کم دست نویسنده برایت رو می شود و در هر دو خط منتظر تغییر صحنه خواهی بود تا غافلگیر نشوی.

 

پیشتر که می روی با شناخت نام ها و شخصیت ها به خود می آیی و می بینی علی رقم اینکه نویسنده به روش خود ادامه داده اما تو صفحات متعددی را خوانده ای بدون آنکه سر درگم شده باشی.

 

اگر از من بپرسند میگویم جایزه ای که این کتاب گرفته کم بوده است.به راستی کتاب فوق العاده ای بود. وقتی با شخصیت داستان هم قدم می شوی و سختی ها و مرارت هایش را می بینی ،می بینی که چطور یک پایش در مرکز توانبخشی جانبازان است و یک پایش در حرم امام رضا ،گاهی در خانه است و پی درمان پای مادرش و گاهی در بنگاه برای پیدا کردن خانه ای نقلی و … برایت آشکار می شود که نویسنده با این تغییرات مدام قصدخسته کردن ذهن مخاطب و همدردی و هم پایی او با(صبوره) شخصیت اصلی داستان را دارد.

و به حق بسیار ظریف و هوشمندانه قدرت تمرکز مخاطب را به چالش می کشد بدون اینکه ذره ای در این سلسله تغییرات رشته ی قصه از دستش خارج شود.

 

نویسنده در انتخاب نام شخصیت ها نیز ظرافت به خرج داده است.

(صبوره ) و صبری که در زندگی دارد.(رضا) که علی رقم از دست دادن دو پا و یک دستش در جبهه، راضی است به رضای حق.(آسیه)که زن مردی است با اخلاق و دارایی فرعون گون.و در انتها (رسول) که فرستاده ای است از طرف…. با اینکه بخش هایی از این کتاب به دردهای مگوی مردان جنگ اشاره دارد ،اصل داستان در مورد آمال و آرزوهای زنان گره خورده به جنگ است و زحماتی که در این راستا به دوش کشیده اند.

سلامتی همه جانبازان و رفع خستگی از دل و جان مادران و همسرانشان صلوات.

 

نوشته شده به قلم دوست خوبم « م.رمضانی طلبه.»


موضوعات: دلنوشته, متقین
   یکشنبه 10 تیر 13973 نظر »

بنویس…

 

در جام جهانی مدافع دروازه ،جان داد.

 

شهدای مرزبان

 

دروازه بان و مدافعان جملگی به سمت توپ هجوم آورده بودند تا مبادا توپ از خط دروازه رد شود و داغ باخت با تفاضل گل کمتر به دل یک ملت بنشیند.بازی دیشب را می گویم ،تورنمنت (ایران و اسپانیا) .

 

مهاجم تیم مقابل هم دست بردار نبود دنبال فرصت بود تا توپ در آن شلوغ و پلوغی به پایش بچسبد و کار را تمام کند.

کار تمام شد، دفاع دفاع است چه از یک دروازه ی هفت _هشت متری و آبروی ملی ،چه از مرزهای هزاران متری و امنیت ملی .

 

کار را مدافعان تمام کردند با بازی خوبشان و مرزبانان با بازی خونشان.

 

روی زمین فریاد ها بالا گرفت و نام ((بیرانوند )) اوج گرفت و در آسمانها اما نام (( محسن شهرکی)) و ((جلال بهبودی )) به گوش افلاکیان رسید.

 

هر دو شیرین است.اما شهادت لب مرز آن هم در سکوت ملتی که چشم به جام جهان نما دوخته تا بازی جام جهانی را از دست ندهند شیرین تر. مظلومانه گی اش شاید کام جان را تلخ کند و دیده گان را تر اما ملتی که با غیرت و همیت جوانانش روی پا ایستاده تا ابد پیروز است.

 

نوشته شده به قلم م.رمضانی طلبه

   شنبه 2 تیر 13971 نظر »

دختری بر دوش دریا

 

رزان

_امداد گر ….

_امدادگر … 

_یکی امدادگر رو صدا بزنه…

 

زنْ خاکی و سراسیمه با سر و صورتی خونین و پاهایی که کم کم بی رمق می شد به سمت امدادگر دوید و فریاد زد:

_ کمک….شما را به خدا قسم، کمک کنید. پسرم تیر خورد.

امدادگر دوید،مادر اما تلو تلو می خورد و چشمانش هنوز به سمت کودک بود که نقش زمین شد؛تا بخواهد آخرین رمقش را جمع کند و خود را از سینه ی زمین جدا، امدادگر بالای سر کودکش رسیده بود.

زن در تمام دنیا زن است. امدادگر و غیر امدادگر ندارد ،مادر و غیر مادر ندارد. زن وقتی برسد بالای سر کودکی با چهره ای آرام و پر لبخند اما روده هایی بیرون ریخته ،امدادگر هم که باشد تنش یخ می زند و دستش می لرزد.

 

مادر از راه می رسید و رَزان باید کاری می کرد. دستهای لرزانش را به سمت پسر بچه برد و روده اش را جمع کرد و در حالی که کودک را در آغوش می فشرد به زحمت بلند شد و دوید . رمقی نبود نه در پای امدادگر نه در پای مادر ،اما رَزان باید می دوید تا مادر ویران نشود و یک ویرانه بر این همه آوار افزون نگردد.

 

رَزان اما میان دویدن مکث کرد. مجبور شد مکث کند. کودک را زمین گذاشت تا از کوله پشتی اش باند و ساولن در آورد و پهلوی پاره ی مادری را ببندد. مجبور شد لب پاره ی پیرمرد را بخیه کند .مجبور شد زخم پای نوجوانی را مرحم بگذارد .

 

رَزان مشغول بود که مادر سر رسید و فرو ریخت همچون آواری که بر سر کودکان فرو می ریزد. بیست و یک سال برای دختران آنقدر زیاد نیست که بخواهند جنازه بر سر دست ببرند و دست و پای بریده جمع کنند.

اما رَزان ماهها بود که خون دل می خورد و زخمه های کاری خصم را می بست.با دستهای خالی آمده بود تا بگوید می شود در مقابل تمام کفر ایستاد.

 

امروز اما مردهای خان یونس با همان زخم هایی که تا دیروز رَزان بر آن مرحم گذاشته بود پای تابوتی آمدند که خواهرشان را تا ابد با خود می برد. گلوله های بی رحم صهیون و تیر سربی تک تیر انداز یهود فرقی برای زن و مرد ، کودک و بزرگ قائل نیست و امروز نوبت (( رزان اشرف النجار)) بود.

 

امدادگر بیست و یک ساله . یکی بر سر این همه خصم فریاد برآورد: ((بِأیِ ذَنْبٍ قُتِلَتْ)) یکی فریاد بزند و امدادگر خبر کند.

کسی نیست زخم دل مادرش را ببندد؟امدادگر که نمی میرد.

امدادگر…امدادگر….

 

نوشته شده به قلم م.رمضانی طلبه.

   سه شنبه 15 خرداد 139710 نظر »

برای غلبه بر وسوسه‌ شيطان هنگام ديدن نامحرم

 

یا خیرالحبیب

در این روزگار متاسفانه چه عادی شده است نگاه به نامحرم حال آنکه طبق روایات تیری زهر آلود از ناحیه شیطان است. و در این ماه که شیطان در غل و زنجیر است فرصت را باید غنیمت شمرد برای رخت بربستن این صفات رذیله.

 

دكتر فرزام نقل می‌كند كه جناب شيخ رجبعلی خیاط بعد از ديدن نامحرم، ذکر «يا خَيْرَ حَبِيبٍ و مَحْبُوبٍ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آله» را بسيار مؤثر و كارساز می‌دانستند و بارها اين ذكر را به بنده سفارش و توصيه فرمودند، تا از وسوسه‌ شيطان در امان باشيم.

 

 

كيمياي محبت، محمدی ری شهری ، نشر دارالحدیث . ص193

   جمعه 11 خرداد 13971 نظر »

دستم را نگیری باخته ام

 

قدس

 

چند ماه پیش مطالبی می خواندم در باب علائم ظهور و دوران حکومت حضرت حجت(عج)،وقتی به این فراز رسیدم که حضرتش سر از بدن شیطان جدا می سازد، این سوال به ذهنم خطور کرد که: تکلیف بلا و امتحان مردمان بعد از ظهور چه می شود ؟

برای ایشان پیکار با وسوسه های شیطان مفهومی نخواهد داشت؟!

این با عدالت خداوند منافات ندارد؟

این که انسان تا پیش از قیام حجت (عج) با دشمنی قسم خورده روبرو باشد و مردمان بعد از قیام هیچ؟!

دنبال جواب بودم و…. خواندم که: نفس درون کم از شیطان ندارد.

خواندم که : اگر روزی شیطان هم نباشد حزب الشیطان هستند.

خواندم که : شاید منظور از شیطان ،شیطان انس است و در راس آنها رئیس حکومت شیطانی .

و در عصر حاضر حکومت شیطانی همان رژیم غاصب صهیونیسم است و رئیسش امثال نتانیاهوی کودک کش. قانع شدنم سخت بود ولی خود را قانع کردم. تا رسیدم به این روزها رسیدم به ماه رمضان…

 

?رمضان و غل و زنجیر شیاطین . این روزها وقتی سرکشی های نفس اماره را می بینم ، آن هم در جایی که شیطان و جنودش جملگی در بند غل و زنجیر گرفتار آمده اند و توان مخاصمه ندارند ، با خود می گویم یک عمر از شیطان درون غافل بوده ای! به راستی گاه جراحت های عمیق و جانکاه این شیطان در مقابل زخمه های ناچیز شیطان برون هیچ است.

 

?رمضان و مبارزه با شیاطین انسانی. سفارش پیر طریقت به جمعه ی((قدس))، به روز طلب نابودی شیاطین انسانی. و این هر دو یعنی اگر رمضانی آمد و شیطان در بند بود و حکومت شیطان نابود و تو هنوز پای دلت به سمت گناه می لغزید ،یقه ی نفس اماره ات را بگیر و بر سر خودت فریاد بکش.

خداوندا! شیطان از پس و پیش،از دورن و برون ،با لشکری از جن و انس ، مرا احاطه کرده است.

خداوندا!مرا دریاب.خداوندا!دستم را بگیر که اگر نگیری در میان این همه دشمن نابودیم حتمی است .

 

نوشته شده به قلم م.رمضانی طلبه

   سه شنبه 8 خرداد 1397نظر دهید »

1 ... 11 12 13 ...14 ... 16 ...18 ...19 20 21 ... 89

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1169
  • دیروز: 2300
  • 7 روز قبل: 9088
  • 1 ماه قبل: 44403
  • کل بازدیدها: 885448
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1