« پیاده روی اربعین در کلام علما و بزرگانجا مانده ایم، حوصله ی شرح قصه نیست »

هیچ کس به من نگفت …

هیچ کس به من نگفت ...

 

هیچ کس به من نگفت:

که محور هستی شمایی و بدون محور، عالَم گردشی ندارد و زمین و اهلش بدون شما، لحظه ای پابرجا نیست.(1) فیض خدا از طریق شما به همه می رسد، انسانها و حیوانات حتی شاخه های درختان، پایداریشان به شماست تا فیض خدا را به آنها برسانید. من اصلاً نمی دانستم که به خاطر شما باران می بارد و آسمان بر زمین فرود نمی آید.

خیلی برایم جالب بود وقتی شنیدم همه به واسطه شما روزی می خورند.(2) یعنی من هر نَفَسم را مدیون شما بوده ام و اینچنین مرا از شما دور نگه داشته اند که هیچ از شما ندانم و نوجوانیم بی شما سپری شود.

فصل مهم عمرم که پایه ریزی محبت شما باید در آن شکل می گرفت این چنین به تاراج و غارت رفت و اینک من ماندم و دستانی خالی که به طرف شما دراز است و می دانم که آنها را خالی بر نمی گردانی.

ای فیض خدا که چونان خورشیدی نور افشانی می کنی و من بهره ای نبرده ام از این نور برای شیدایی و زندگی با حلاوت در مسیر رضایت تو، مدد فرما و نور الهی را بر دلم بنشان.

 

هیچ کس به من نگفت :

که باید منتظر شما بود و انتظار شما چه اجر فراوانی دارد مثل شمشیر زدن در سپاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (۳)

و نگفتند که انتظار با نشستن و دست روی دست گذاشتن و آه کشیدن حاصل نمی شودکه انتظار حرکت است و پویایی.

آنکه در انتظار عزیزی است، سر از پا نمی شناسد.

در تلاش و تکاپو است تا اطراف و اطرافیانش را برای آمدن مهمان و خوشایندش آماده سازد.

و نگفتند بدون انتظار، اعمال ما مورد پذیرش درگاه الهی قرار نمی گیرد(۴) و بهترین اعمال، انتظار است و انتظار عمل است نه حالت.

وکاش زودتر می دانستم که انتظار شما، شوق یاری و همراهی را در من ایجاد می کند و به من هویت و حیات می بخشد و مرا از پوچی و بی هدفی نجات می دهد.

ای کاش در آن دوران، انتظارت را تجربه می کردم تا حالت انتظار، در تار و پودم تنیده می شد و دوام آنرا در این دوران می دیدم و میوه آن را می چیدم.

 

منتظر من می نشینم شه بیاید یا نیاید

 بلکه رخسارش ببینم شه بیاید یا نیاید

رنج خار از چیدن گل گر ببینم یا نبینم

می کنم صبر و تحمل شه بیاید یا نیاید

 

هیچ کس به من نگفت:

که شناخت شما، عشق راستین ایجاد می کند و عشق، اطاعت می آورد و اطاعت، همان صراط مستقیمی است که دست مرا در دست انبیاء و شهدا و صالحین و صدیقین می گذارد و اینان همان اهل بیتی هستند که به من بال پریدن می دهند تا کرانه بی نهایت پرواز کنم.

اما کدام شناخت؟

شناخت شما، غیر از دانستن اسم پدر و مادر و سال تولد است که آنها را در نوجوانی آموختیم، اما راهی به جایی نبردیم.

در مدرسه هم امتحانش را بیست گرفتیم، ولی اثری در زندگیمان نداشت.

شناخت شما، شناخت علم و ولایت و احاطه شما بر جهان هستی است، که به وسیله شما بلا از مادفع می شود(۵) و برکت و نزولش، به خاطر شماست که ادامه دارد، که خورشید با اینکه پشت ابر است گرما می بخشد و نورش همه جا را روشن کرده و باید می دانستم که شناخت امام غایب به این است که بدانی امان اهل زمین است(۶) و زمینیان همه وامدار او هستند و اهل آسمان صدقه سر او به حیات ادامه می دهند و زمین را مشاهده می کنند.

چرا کسی مرا در نوجوانی به کلاس آمادگی شناخت تو رهنمون نشد؟

همه چیز را به ما یاد دادند جز این نکته که همه چیز به خاطر توست و تو، امام همه چیزی.۷

 

 

1- لولا الحجه لسافت الارض… (کافی، ج1، ص201).

2- بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء علی الارض… (مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره).

۳- نگین آفرینش، ص130.

۴- نگین آفرینش، ص113.

۵- کمال الدین، ج2، ص171.

۶- کمال الدین، ج2، ص239.

۷_هیچکس به من نگفت.. ، حسن محمودی. بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج):مرکز تخصصی مهدویت، 1390 ، ص ۳۰_ ۳۵

   پنجشنبه 3 آبان 1397


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 787
  • دیروز: 2300
  • 7 روز قبل: 9088
  • 1 ماه قبل: 44403
  • کل بازدیدها: 885448
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 6
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1