تربیت فرزند 

 درباره چگونگی تربیت و امکان تاثیرگذاری آن بر آدمی ، دیدگاههای  گوناگونی بیان شده و با قبول دستیابی بدان ، حدود و قلمروهای آن تبیین شده است . 

 

امام رضا و تربیت فرزند

بیان عبارتی نورانی از امام رضا علیه السلام روشنگر این امر خواهد بود . حضرت به ابوهاشم فرمود : « عقل عطیه الهی است و ادب و تربیت ، نتیجه مشقت . آن کس که در راه فرا گرفتن ادب به مشقت و زحمت تن در دهد ، پیروز می شود و آن کس که در راه ازدیاد عقل خداداد که جزء سرشت آدمی است ، سعی و مجاهده نماید جز بر نادانی خود نیفزوده است .»

 

از این سخن گرانسنگ چنین بر می آید که راه تربیت ، راهی دشوار و طولانی است که مشقت و سختی را به همراه دارد ولی آن که در این مسیر ، با امید و تلاش حرکت کند ، به موفقیت و پیروزی دست می یابد . تاکید بر جنبه ی اکتسابی تربیت بر جرأت و شهامت افراد در رسیدن به آن می افزاید .

 

برای موفقیت در تربیت باید به دنبال زمان مناسب بود ، در این باره حضرت علی علیه السلام در بخشی از نامه ی خود به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید : «فرزندم ! زمانی به تربیت تو اهتمام کردم که قلبت آماده بود و اشتغالات ، افکار تو را به خود سرگرم نساخته بود .»

 

به نظر می رسد دوره مناسب برای تربیت پذیری فرزند ، قبل از پایان دوره کودکی و ورود به برهه ی نوجوانی باشد . در کلام حضرت رضا علیه السلام نیز برای تاثیرپذیری دل اشارات دقیقی وجود دارد . ایشان فرمود « دل همیشه آمادگی ندارد ، گاهی نشاط دارد و گاهی رخوت . بنابراین به هنگام نشاطش به آن توجه کنید( و در عبادت به کارش گیرید ) و به گاه رخوت به حال خود رها سازید .»

 

 

دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، دکتر محمدرضا شرفی ، انتشارات قدس رضوی ، ص ۱۰۸ 

   پنجشنبه 5 مرداد 1396نظر دهید »

امید مهدی‌نژاد از شعرای طنزپرداز کشور سروده‌ای را «به فرزند برومند دکتر عارف و کلیه برومندان، فرزندان برومند، و سایر بستگان و آشنایان دور و نزدیک، و دارندگان خون خوب و ژن مرغوب تقدیم» کرده است.

پسر محمدرضا عارف: توانایی‌هایم به دلیل ژن و خون خوب پدر و مادرم بود!

 

 

مرسی از مهر بیکران شما

خلق و اخلاق مهربان شما

 

ما بدون شما چه‌ایم مگر؟

هیچ و کمتر، بلی به جان شما

 

ما زمین‌خوردگان پایینیم

ما کجا و کجا مکان شما

 

وین خودش نعمتی علیحده‌ست

اینکه هستیم در میان شما

 

هرچه اندر نهان ما مستور

شمه‌ای باشد از عیان شما

 

همچنین در عیان ما گویند

هست آیینهٔ نهان شما

 

ما چه دانیم، ما نمی‌دانیم

چیست تحلیل گفتمان شما

 

سر خود زر زدیم هرچه زدیم

چشم ما زین‌پس و دهان شما

 

هرچه ما را لقب دهید آنیم

تا چه باشیم در بیان شما

 

باد و آب و هوا از آن شماست

ما در این خاک میهمان شما

 

نوش جان شما، چه قابل اگر

قاتق ماست روی نان شما

 

پشت هم جفت کرده‌ایم به صف

در سحرگاه پادگان شما

 

جملگی ساکتیم تا برسد

دکترینی ز دکتران شما

 

ورنه مشتی غبار خاویه‌ایم

جمله محتاج سازمان شما

 

حرف ما هم به شرط آن حرف است

که بیفتد سر زبان شما

 

آب چشمیم و جاروی مژگان

خاکروب در دکان شما

 

ای بترکد هرآنکه می‌باشد

سود او مایهٔ زیان شما

 

ما فلانیم اگر اجازه دهیم

خط بیفتد روی فلان شما

 

بدترانِ شما همه خوبند

تا چه باشند بهتران شما

 

هست مردود آنکه جیم شود

از بزنگاه امتحان شما

 

لرزه در سقف آسمان افتد

ناگهان بعد هر تکان شما

 

 

بنز ما در قیاس ما و شما

چیست، رکس شما، ژیان شما

 

رستم داستان اگر می‌بود

در عجب بود از توان شما

 

پیر، اما ز شوق مالامال

ای فدای دل جوان شما

 

شور اخلاص و شوق خدمت و کار

در دل خرد تا کلان شما

 

زید اگر رفت، عمرو می‌آید

حبّذا طول دودمان شما

 

از اتاق عمل صدا کردند

نوبت چیست؟ زایمان شما

 

از شما تا همیشه ممنونیم

ایضاً از ایل و خاندان شما

 

هرچه گفتیم از حکایت‌تان

جزئی از کل داستان شما

 

   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

اخلاص

 

اخلاص

 

این که انسان به جایی برسد که وقتی کار میکند در این کار کردن نگاهش به تعریف مردم نباشد ، نگاهش به تکذیب مردم نباشد و برای خدا کار کند و این زمانی است که انسان از دنیا بزرگتر باشد .

 

انسان تا وقتی که دلش با دنیاست ، برای دنیا کار می کند . رو به قبله هم که می ایستد و قربه الی الله که می گوید وقتی ته خط را نگاه کنی یک علاقه ای به دنیا خواهی یافت .
استاد ما می فرمود:  انسانی که از دنیا کوچکتر است نماز خواندنش هم بوی دنیا می دهد و انسانی که از دنیا بزرگتر است غذا خوردنش هم بوی خدا می دهد .


امام صادق علیه اسلام فرمود باید احسن العمل باشید دنبال مزد نباشید دنبال تعریف و تکذیب مردم نباشید . حتی اگر به کسی احسان می کنید دنبال این نباشید که خود او هم بفهمد ، یک وقتی انسان از دیگران هم پنهان می کند ولی بدش نمی آید که خود فرد متوجه شود که من به او خدمت کردم ، من کره از کارش باز کردم .. این اخلاص نیست .

 

اخلاص آن است که وقتی انسان کار می کند دنبال این باشد که کسی نفهمد …


خدا ما آفریده که به جایی برسیم که خدا در دل ما بزرگ بشود به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام « عظم الخالق فی انفسهم » بقیه از چشم ما بیفتند و راه خدا برویم ..

 

 

قسمتی از سخنان آیت الله میرباقری ، شنیده شده .

 

   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

 برای فاطمه ..

 

دخترم فاطمه

 

فاطمه من این نوشته را برای تو می نویسم فقط برای تو که دختر بزرگ و فهمیده خانواده هستی .

فاطمه جان ! و اینک ببخش مادرت را .

شاخه گل زیبای زندگی من ! ببخش که در زمان کودکی تو ، مادرت جوان ناپخته ای بود . ببخش که تمام آرزوهایم را در تو می دیدم . ببخش که انتظارم از تو زیاد و سخت گیریهایم بر تو شدید . ببخش که همیشه دلواپسانه به تو می نگریستم که مبادا اشتباهی کنی . ببخش که کودکی ات زود تمام شد .


اما گل زیبا و استوار زندگی من ! بدان پابرجاترین گل های زیبای دنیا در شرایط سخت می رویند و گلهایی که در راحت ترین شرایط می رویند گلبرگ و شاخه از کف می دهند .
مونس و همدمم سختی های زندگی تو را آبدیده می کند و طوفان زندگی تو را از جا نمی کند .


دخترم ! خوشحالم که دور خودت حصار و پرچین کشیده‌ای تا خودت را بیشتر حفظ کنی ، خوشحالم که چادرت را از اعماق وجود دوست داری ، خوشحالم و به این ویژگی تو می بالم .


آرزویم این است که آگاهانه ریشه هایت را در خاک معرفت الهی به عمق ببری تا بدانی که چرا خداوند نعمت دختر بودن را به تو عطا کرده است .


عزیز دل من ! بدان خواسته باغبانت که تمام وجودش را برای به ثمر رساندن تو گذاشته ، خوب بودن و خوبی کردن است .


فاطمه من ! این را بدان که گلبرگهایت را به هر طرف که بگسترانی و از نور بی پایان الهی معرفت بگیری ، خواهران کوچکت نیز به آن روی می چرخانند ، پس همواره خدامحور باش.

رویای شیرین زندگی من سربلندم از این که گل زیبایی چون تو دارم .

 

 

نوشته شده به قلم خدیجه هوشمند نژاد

   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

من ، معصومه ، خواهر امام رضا علیه السلام هستم 

 

خواهر امام رضا علیه السلام

 

نجمه خاتون پس از به دنیا آوردن امام رضا علیه السلام صاحب فرزند نشد ، تا این که پس از ۲۵ سال انتظار ، سرانجام ستاره ای تابان از دامان او درخشید که هم سنگ امام رضا علیه السلام بود .عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی بین حضرت معصومه و برادرش امام رضا علیه السلام بود که قلم از ترسیم آن عاجز است . 

 

در یکی از معجزات امام کاظم علیه السلام که حضرت معصومه سلام الله نیز نقشی در آن دارد ، هنگامی که نصرانی از حضرت معصومه سلام الله می پرسد : شما کیستی ؟ آن حضرت می فرماید : « من ، معصومه ، خواهر امام رضا علیه السلام هستم »

 

 

دیده شده در کتاب بانوی کرامت ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله ، صادق طالبی مازندرانی ، نشر بهار دلها ، ص ۳۲

   سه شنبه 3 مرداد 1396نظر دهید »

نامه ای به دخترم

 

نامه ای به دخترم

 

سلام عزیزم ، دخترم ، همدمم

مونس غصه و طبیب غمم 

 

وقتی نگاهت میکنم دخترم 

حس می کنم از همه بالاترم 

 

تو چشم من مثل یه آسمونی 

بس که قشنگ و ناز و مهربونی 

 

خوش به حال بابات که دختر داره 

دختر براش رحمت بیشتر داره 

 

پیامبر خوب خدا فرموده

دخترها خوب و بهترین مونسند

 

خدا توی اسموناش نوشته

دختر که داری ، جات توی بهشته

 

خدا هوای تو رو خیلی داره

ارزش تو پیش او بی شماره

 

تو هم براش بنده شایسته باش 

هم الان خوب باشو هم آینده باش 

 

بنده خوب حجب و حیاش زیاده

نه عجب داره ، نه کبرو نه افاده

 

ادب داره پیش مامان و باباش

یه بنده لایق وارزنده باش

 

حرف خدا مهمتر از هر چیزه

بنده خوب مرتب و تمیزه

 

براش رضایت خدا مهمه

از غیر او نداره هیچ واهمه

 

گناه براش قبیح و خیلی زشته

پاک و زلاله مثل یک فرشته

 

با کسی دوسته که خدا دوست داره 

از هر کار زشت و گناه بیزاره 

 

باعث سربلندی من هستی 

وقتی خدا رو خوب می پرستی 

 

حجاب که داری خیلی زیباتری

حیا خیلی بهتره تا دلبری

 

زیبایی تو خیلی با ارزشه

حیف با چشم بد همش دیده شه

 

چادر تو مثل دوبال می مونه

به بالا بالا تو رو می رسونه

 

تو میتونی بری بالا می دونم

منم همش برات دعا می خونم

 

خدا رو داشته باشی غم نداری

تو دنیا هیچ چیزی رو کم نداری

 

راه تو از خدا جدا نمیشه

اگه که خوب و پاک باشی همیشه

 

 

نوشته شده به قلم محدثه شفاعت؛ طلبه 

   سه شنبه 3 مرداد 13961 نظر »

عفیف شدن دختران 

 

مادران باید کاری کنند که ترس از عذاب جهنم در دل دختران جایگزین شود و وقتی چنین شد ، دختر عفیف می شود ، باعث سرفرازی پدر و مادر می شود ، با حقیقت می شود ،  

در تاریخ می خوانیم که پیامبر اکرم صلی الله رسم داشتند وقتی به جنگ می رفتند چند نفری می گذاشتند در مدینه که اینها پاسداری بدهند و این چند نفر می آمدند خانه افرادی که رفته بودند به جنگ و سرپرستی می کردند ، در یک جنگی که پیامبر رفته بود و یکی از جوانهای پاک سرپرستی خانه خودش و مدینه را می کرد د شهر مانده بود . یک روزی آمد و در خانه رفیق به جبهه رفته اش را زد ، زن آمد پشت در و او پرسید چه لازم داری و زن شمرد .

 

مشخص نیست که آیا پرده عقب رفت و چشم او افتاد ، یا زن با عشوه‌گری حرف زد ، نازک حرف زد .. وقتی چنین شد ، مرد داخل خانه شد و دست به بدن زن زد ، زن یکدفعه داد زد چه می کنی ؛ النار ، النار. آتش ، آتش …

 

مرد تکان خورد و همین جمله النار النار او را از خانه بیرون آورد و تلاطمش آرام نشد و مرتب با خود می گوید : النار ، النار و بالاخره دیگر نتوانست پاسداری کند و رفت در بیابان و در آنجا نماز می خواند و گریه می کرد و می گفت : النار ، النار ..

 

وقتی پیامبر آمدند به ایشان خبر دادند که چنین اتفاقی افتاده و پیامبر صلی الله موقع نماز ظهر فرستادند که او را بیاورند ، وقتی که آمد پیامبر صلی الله مشغول نماز بود ایستاد در صف ، نماز را با پیامبر خواند .

پیامبر صلی الله به منبر رفت و سوره تکاثر را خواند « أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ *حَتّى زُرْتُمُ الْمَقابِر*کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ *ثُمَّ کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُون *کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ *لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ *ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ *ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذ عَنِ النَّعیمِم : افزون طلبى شما را به خود مشغول داشته است.* تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و به آن قبور افتخار کردید).*چنین نیست (آرى) به زودى خواهید دانست!* باز چنان نیست; به زودى خواهید دانست.* قطعاً چنان نیست; اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبى شما را از خدا غافل نمى کرد)!* قطعاً شما جهنم را خواهید دید!* سپس (با ورود در آن) آن را به عین الیقین مشاهده خواهید کرد.* سپس در آن روز (همه شما) از نعمت هائى که داشته اید بازپرسى خواهید شد!

 

سوره که تمام شد ناگهان جوان صیحه ای زد و افتاد روی زمین ، خیال کردند که غش کرده ، رفتند بالای سر جوان و دیدند که از دنیا رفته است .

 

خانم ! اگر دختر شما درک کند آتش جهنم را نظیر آدم تشنه که درک می کند تشنگی را ، دیگر بی عفت نمی شود و در مرکز فحشا پیدا نمی شود« حق الود علی الوالد ان یعلمه» مرتب این آیه را برای دخترت بخوان « قل ااعلموا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون : پیامبر بگو، هر چه می خواهیدعمل کنید، سپس خدا عمل شما را خواهد دید و همچنین پیامبرش و مؤمنان نیزمی بینند، و بزودی بسوی دانای غیب و آشکار باز گردانده می شوید و آنگاه اوشما را به آنچه کرده اید، خبر می دهد. سوره توبه آیه ۱۰۵»

 

دیده شده در کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام ، آیت الله حسین مظاهری ،نشر بین الملل،ص ۲۰۲

 

 

 

   دوشنبه 2 مرداد 1396نظر دهید »

عمّه‌ی مظلومه‌ی «صاحب زمان»!

 

السلام علیک یا فاطمه معصومه

 

عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
راهیِ بیت‌الكرمِ قم شدم
 


رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
رد شدم از تشنگیِ گرمسیر

 
کیست که این‌گونه جلا می‌دهد
بوی غریبیِ رضا می‌دهد


 
پاره‌ای از بارگهِ شاه طوس!
فاطمه ای خواهر «شمس‌الشّموس»!


 
عمّه‌ی مظلومه‌ی «صاحب زمان»!
روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!


 
از سفر سختِ کویر آمدم
شاعر و رنجور و فقیر آمدم


 
اذنِ زیارت بده بانو! به من
رو به تو کردم، بنما رو به من


 
اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
روضه‌ی معصومیت آفتاب!


 
«شیعه» به نام تو مباهات کرد
«نور» در این خانه مناجات کرد


 
بس که در این خانه خدا منجلی است
هر کسی آمد به لبش «یا علی» است


 
بُقعه‌ای از کوی بنی‌هاشم است
مدرسه‌ی عالمه و عالِم است


 
دل تپش از بزم محبت گرفت
در ملکوتش سرِ خلوت گرفت

 
لحظه‌ای آرام به کنجی نشست
حضرت معصومه! دل من شکست

 
اشک! خدا را، تو به من بد نکن
حضرت معصومه! مرا رد نکن

 
اشک! به راهِ سخنم سد شدی
خوب من این باره چرا بد شدی؟
 


اشک! خدا را، تو بگو: این منم
شمع همین خانه‌ام و روشنم
 


من نگرانم که مرا رد کنند
خواستنی‌هام به من بد کنند
 


عمّه‌ی مظلومه‌ی صاحب زمان!
روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!

 
نام تو یادآور زینب شده
موجبِ آوارگیِ شب شده
 


هم‌سخنِ خلوتِ تنهای من!
دخترِ خورشید و مسیحای من!

 
مریم قدّیسه‌یِِ آلِ علی!
سیّده‌یِ نسلِ زلالِ علی!

 
کوثری از سلسله‌ی حیدری
پاره‌ای از عصمتِ پیغمبری

 
شیفتگانت به طواف آمدند
در «حرم ستر عفاف» آمدند

 
جرعه‌ای از آب حیاتم بده
حضرت معصومه نجاتم بده
 


با دل آغشته به داغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم

 


شعر قادر طراوت پور برای حضرت معصومه(س)

   دوشنبه 2 مرداد 1396نظر دهید »

چرا حجاب به زن اختصاص یافته است ؟

 

زنان آخرالزمان

«حجاب » از این نظر مخصوص زنان گردیده است که : از طرفی خداوند برای مصلحت ، خلقت زن را زیباتر از مرد و ظریف تر از او آفریده است و ازطرف دیگر طبعا میل به خودنمایی و خودآرایی در زن بیشتر از مرد است ؛ یا اساساً اختصاص به زن دارد و برای همین جهت است که «تبرج» از انحرافهای مخصوص زنان است و لذا دستور پوشش هم به زنان یافته است و اسلام این خودآرایی زن را جهت می دهد که باید مخصوص شوهر او باشد .

 

و نیز اسلام که دین فطرت است از جهت پاسخگویی به فطرت خودآرایی زن « زینت با طلا» و « پوشیدن حریر خالص» را برای مردان حرام گرانیده است و فقط برای زنان تجویز کرده است .

 

و لذا لازم است در لباس زنان این خصوصیات رقابت شود تا هدف اسلامی تامین شود .

 

۱_ همه اعضای بدن غیر از چهره و دستها تا مچ را بپوشاند .

۲_ بدن نما و نازک نباشد .

۳_ تنگ نباشد به طوری که حجم بدن را نشان بدهد .

۴_ از لباس های مخصوص مرد نباشد چه این که حضرت پیغمبر صلی الله همانطور که مردانی را که خود را شبیه زنان می کنند مورد لعنت قرار داد ، زنانی را که نیز خود را شبیه به مردان می نمایند مورد لعنت قرار داد .

 

در رابطه با لباس های نازک و بدن نما این حدیث این حدیث از حضرت امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده است که : در آخرالزمان که بدترین زمانهاست ، زنانی پیدا می شود که پوشیده هستند ولی برهنه می باشند ( لباس دارند اما آنقدر نازک است که گویا نپوشیده اند ) از خانه با خودآرایی بیرون می آیند ، اینان از دین بیرون رفتگان و در فتنه ها واردشندگان هستند و به سوی شهوات تمایل دارند و به طرف لذتها شتابان می باشند ، اینان حرام های الهی را حلال می دانند و در دوزخ به عذاب همیشگی گرفتار می شوند .

 

 

دیده شده در کتاب جایگاه بانوان در اسلام ، مرجع عالیقدر آیت الله نوری همدانی ، انتشارات مهدی موعود عج ، ص ۳۵۷

   یکشنبه 1 مرداد 1396نظر دهید »

ضرورت طهارت اعضای سجده و نتایج آن

 

وضو گرفتن

 

بر ما لازم است که اعضا و جوارح را با معصیت آلوده نکنیم و اگر آلوده شدند در موقع وضو اینها را تطهیر کنیم ، اسرار وضو را اهل بیت سلام الله علیها مشخص کرده اند ، فرمود وقتی انسان دست می شوید یعنی خدایا هر گناهی که با دستانم انجام دادم دارم این دستها را تطهیر می کنم .

 


آن وقت با دست و سر و روی پاک به طرف ذات اقدس اله توجه می کند . این موضوع آدم را راحت نگه می دارد ، یعنی هم در دنیا راحت است ، هم در آخرت راحت است ، هم وظایف خودش را در دنیا انجام می دهد ، هم وظایف مردم را به مردم بازگو می کند ، نه راه کسی را می بندد و نه خودش به بیراهه می رود

 

 

 

سخنان آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده.

 

 

   شنبه 31 تیر 1396نظر دهید »

1 ... 95 96 97 ...98 ... 100 ...102 ...103 104 105 ... 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 319
  • دیروز: 4248
  • 7 روز قبل: 20245
  • 1 ماه قبل: 56074
  • کل بازدیدها: 901158
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 15
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1