روش اندازه گیری قد و وزن 

در روش اندازه گیری قد و وزن باید به نکات زیر توجه کرد :

 

روش انداز گیری قد

- فرد باید به طور عمودی بایستد.

- سطح زمین باید صاف و سفت باشد. (سطح سیمانی ، موزائیک) ونباید توسط فرش یا کفپوش های نرم پوشیده  شده باشد.اگر این طور باشد باید از یک تخته چوبی صاف برای زیر پا استفاده کرد.

 

- فرد باید کفش خود را در آورده و وسایل سنگین به همراه نداشته باشد.

 

- فرد باید پشتش را به قد سنج تکیه دهد .پشت سر ، پشت تنه ،باسن ، ساق، و پاشنه پاها باید به طور مستقبم به قد سنج تکیه داده شود.فرد باید سر را به طور مستقیم به سمت جلو نگه دارد و به یک نقطه در مقابل  نگاه کند.

 

- یک خط کش روی سر گذاشته تا بر روی مو فشار آورد .سپس از محل تقاطع خط کش با دیوار تا پایین را اندازه بگیرید و یا از خط کش قد سنج استفاده کنید.

 

- قد را بر حسب سانتی متر و با یک رقم اعشار بنویسید.

 

- گفته خود فرد ملاک نیست فقط در مورد افرادی که قادر به حرکت نیستند می توان اندازه قد را از خود فرد پرسید و یادداشت نمود.

اندازه گیری قد

روش اندازه گیری وزن

- سطح زمین باید سفت و صاف باشد و مفروش نباشد.

- وزنه باید روی صفر تنظیم شود.

- فرد باید مستقیم و در مرکز ثقل بایستد.

- اگر وزنه از نوع دیجیتالی است، پس از ثابت شدن عدد را بخوانید.

- میزان وزن را برحسب کیلو گرم و با یک رقم اعشار بنویسید.

- فرد نباید خودش میزان وزن را بخواند بلکه حتما باید توسط  پرسشگر یا شخص دیگری خوانده شود چون با خم شدن برای خواندن وزن ،مقدار آن ممکن است تغیر کند.

 

 

اندازه گیری وزن

 

دیده شده در کتاب راهنمای خود مراقبتی خانواده ، نوید شریفی و معصومه دانیالی ، نشر پارسای سلامت ، ص 81

   دوشنبه 6 شهریور 1396نظر دهید »

احوال عالم وارسته سید زین العابدین طباطبایی قدس سره در خواندن زیارت عاشورا 

 

 

زیارت عاشورا

 

 

روزی که ایشان از وصف کربلا و روز عاشورا برای دوستان تعریف می کردند و همچنین در اهمیت زیارت عاشورا گفتند : در شبی که در حجره مشغول زیارت عاشورا بودم ، در سجده شکر زیارت حالم منقلب شد و کربلا با آن صحنه های روز عاشورا و امام حسین علیه السلام را دیدم و غش کردم تا نزدیک ظهر در حال غش و یا از خود بی خود بودم .

 

و از ایشان سوال شد چه دیدید ؟ اما در جواب گویا طاقت گفتن نداشتند .

 

 

دیده شده در کتاب برنامه سلوک در نامه سالکان ، علی شیروانی ، انتشارات دارالفکر ، ص ۲۳۳.

 

   یکشنبه 5 شهریور 1396نظر دهید »

ذکر نورانیت قلب 

 

ذکر برای نورانیت قلب

 

مرحوم نائینی می گوید ؛ نقل است چنانچه بعد از نماز صبح ، هر دو دست را بر سینه بگذارد و هفتاد مرتبه برای نورانیت قلب و گشایش امور و مهمات « یا فتاح » بگوید بسیار مفید خواهد بود .

 

 

دیده شده در کتاب ذکرها شگفت ، سید عباس اسلامی حسینی ، نشر بوستان قرآن ، ص ۳۷ به نقل از گوهر شب چراغ ، ج ۱ ،ص ۱۹۵.

   چهارشنبه 1 شهریور 13961 نظر »

نسخه درمانی برای سرطان سینه 

 

یک نوع آش برای درمان سرطان سینه : 

آب آش عرق رازیانه ،  در آن سبزی تره ، ریحان ، یونجه ، هویج که اگر زردک باشد بهتر است ، شلغم ، شاهی و سیاهدانه ، زیره و خرفه اضافه کنید و از روغن زیتون نیز استفاده کنید . این غذا را روزی یک وعده میل کنید ، غذای خوشمزه ای هم هست .

 

و همچنین مصرف مداوم جوشانده برگ صنوبر بسیار مفید است  .

 

حکیم خیراندیش 

۳:۲۱

دانلود کنید 

   چهارشنبه 1 شهریور 1396نظر دهید »

وصیت نامه شهید محمود فرازنده نیا 

 

آری من جوان بودم، غرق در گناه و معصیت و همیشه از خدا می خواستم که مرا ببخشد و هدایت کند. خداوند مرحمتی کرد و انقلاب اسلامی را به ما داد. به انقلاب علاقمند شدم و عاشق امام و دوست داشتم در این راه تلاش کنم. به همین جهت وارد انجمن اسلامی و بسیج شدم. آن قدر تلاش کردم تا بتوانم به جبهه بروم و با پیروزی اسلام، جانم را فدای اسلام کنم. با خدا عهد بستم که خدایا! من عزیزترین چیزی که دارم، یعنی جانم را فدای اسلام و قرآن می کنم.

آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم .

 

ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی الکبر امام حسین علیه السلام در راه حسین و با هدف شهید شد .

 

من با خدا عهد کردم که خدایا من عزیزترین چیزم یعنی جانم را فدای اسلام و قرآن می کنم .

 

سخنی دارم با خانواده عزیزم : از شما می خواهم که پشتیبان امام و ولایت فقیه باشید و همیشه یار و یاور انقلاب باشید .

 

خانواده عزیزم ؛ شهادت من نباید در شما سستی و لغزش ایجاد کند ؛ برداران نگذارید اسلحه من به زمین بیفتد و به دشمن فرصت و مهلت ندهید چون دشمنان همواره برایمان نقشه می کشند پس نگذارید دشمن به اسلام لطمه ای وارد کند.

 

حاج اصغر فرازنده نیا پدر شهید محمود فرازنده نیا نسخه ای از وصیت نامه فرزند خود را  به ما هدیه کرد . 

   سه شنبه 31 مرداد 1396نظر دهید »

گفتگو با حاج علی اصغر فرازنده نیا پدر شهید محمود فرازنده نیا از شهدای آب باریک ورامین 

 

 

شهید محمود فرازنده نیا

 

 از دوران کودکی  فرزندتان برایمان بگویید.

محمود زمانی که مدرسه می رفتند به ایشان آقا مومن می گفتند و پیش نماز مسجد هم بودند وقتی که آقای خمینی می خواست بیاید ، با هم پای پیاده رفتیم حرم آقای عبدالعظیم علیه السلام و از شاه عبدالعظیم علیه السلام تا خودبهشت زهرا پیاده آمد .به شهادت هم بسیار علاقه داشت .

 

 چه شد که اجازه دادید رفت جبهه؟

گفت می خواهم بروم جبهه و من هم اجازه دادم .

 

چند ساله بودند که به جبهه رفتند؟

13 سالش بود که به جبهه رفت و 16 سالش بود که در «عملیات کربلای ۲» در منطقه ی «حاج عمران» در شهریور سال ۱۳۶۵ شهید شد.

 

در مورد اخلاق ایشان کمی توضیح دهید.

بسیار مردم دار بود . آن موقع که قرار بود امام بیاید تمام کوچه را چراغانی می کرد . یادم هست ما 13 بدر می خواستیم برویم بیرون به ما می گفت : از خانواده شهدا خجالت بکشید .

 

در مورد نحوه شهادت ایشان کمی توضیح دهید.

آمدند به ما گفتند که مفقود شده است و ما سه روز تمام بیمارستان ها را گشتیم و بعد یک نفر به ما گفت که شهید شده است و همانجا دفنش کردند و جنازه اش را بعد ار 14 سال برای ما آوردند . بعد از 14 سال بدنش سالم بود . چکمه اش سالم بود .

هر وقت که بیکار بود می آمد کمک من کشاورزی می کرد و روز آخری که می خواست برود گفتم محمود فصل تابستان است کمک من کن ؛ گفت : بابا جان مملکت در خطر است من باید بروم جبهه کمک کنم و اگر شهید شدم ناراحتی نکنید .

 

تا به حال به خوابتان آمده است؟

خوابش را می بینم به من گفت از بابت من ناراحتی نکن… بنده برای پسرم حسینه و مسجد ساخته ام زینبیه ساخته ام او هم به من کمک می کند .

 

بسیار سپاسگذاریم که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید

   سه شنبه 31 مرداد 1396نظر دهید »

رهبرانقلاب: همين اينترنت و كانال‌های اجتماعی و… اين شهيد حججی را هم احاطه كرده بود اما اين اينجوری از آب در آمد

 

 

 

۰۰:۵۷

دانلود کنید 


موضوعات: شهدا, رهبر انقلاب
   دوشنبه 30 مرداد 1396نظر دهید »

جلوه های رفتاری امام جواد علیه السلام 

 

امام جواد علیه السلام

عبادت و بندگی امام جواد علیه السلام 

عبدالله بن زبیر می گوید : در مدینه بودم و امام جواد علیه السلام را می دیدم که هر روز به مسجد النبی می آمد ، در صحن مسجد به نزد قبر پیامبر صلی الله می رفت و بر پیامبر صلی الله سلام میکرد سپس به طرف خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله بازمی گشت و نعلینش را از پایش بیرون می آورد و در آنجا نماز می خواند ، و این کار روش هر روز آن حضرت بود .

 

فرستادن پول به بستگان مستمند 

ابوهاشم جعفری می گوید کهامامجواد علیه السلام سیصد دینار به من داد و به من فرمود : این پول را به یکی از پسر عموهایم « فلانی » بده و آگاه باش که لو به تو خواهر گفت « مرا به پیشه ور راهنمایی کن تا با این پول کالایی از او خریداری کنم » تو او را به پیشه ور راهنمایی کن .

ابوهاشم می گوید : من آن دینار را نزد او بردم به من گفت : « ای ابوهاشم مرا به پیشه وری راهنمایی کن تا با این چول از او کالایی خریداری کنم » و من او را به یک پیشه ور راهنمایی کردم .

 

توجه به نیازمندان 

شتر چران مستضعفی دنبال کار می گشت ولی کاری پیدا نکرد . تنها امیدش این بود که اگر امام جواد علیه السلام از بی کاری او آگاه شود ، او را ناامید نمی کند . در این مورد با ابوهاشم جعفری که از شاگردان برجسته امام جواد علیه السلام بود ، صحبت کرد که اگر به حضور آن حضرت رفت ، به عرض ایشان برساند :« فلان ساربان ، بی کار است و دنبال کار می گردد ، برایش کاری را پیدا کن » 

 

ابوهاشم می گوید : به این قصد به حضور امام جواد علیه السلام رفتم و دیدم با جماعتی مشغول غذا خوردن است ، فرصتی به دست نیامد تا در مورد سفارش ساربان صحبت کنم .

 

امام جواد علیه السلام رو به من کرد و فرمود : « بفرمایید جلو و از این غذا بخورید » و ایشان ظرف غذا را جلوی من گذاشت و فرمود : « بفرمایید بخورید » در همین هنگام بی آن که من در مورد ساربان سخنی بگویم ، یکی از غلامان خود را صدا زد و به او فرمود : « ساربانی هست که با ابوهشم نزد ما می آید ، او را پیش خود نگهدار و برای او کاری معین کن .»1

 

دعا برای برادر مومن 

ابوهاشم می گوید : همراه امام جواد علیه السلام به باقی رفتیم  . عرض کردم : « من اشتیاق زیاد به خوردن گل دارم ، برای من دعا کن تا این عادت زشت را ترک کنم » آن حضرت سکوت کرد بعد از چند روز با من ملاقات نمود و پرسید : « ای ابوهاشم ! آیا خداوند آن عادت تو رلا تغییر داد ؟ 

عرض کردم : « آری ! اکنون به قدری از گِل نفرت دارم که آن را از همه چیز بدتر می دانم .

 

کمک به مال باختگان 

سهل بن زیاد می گوید : با گروهی برای انجام مراسم حج رهسپار مکه شدیم . در راه دزدها جلوی ما را گرفتند و هر چه داشتیم غارت نمودند . وقتی به مدینه رفتیم . در یکی از کوچه ها امام جواد علیه السلام را دیدم به خانه ایشان رفتم و ماجرای غارت را برای ایشان تعریف کردم . آن بزرگوار دستور داد برای من لباس آوردند و مقداری پول به من داد و فرمود : « این دینارها را بین همسفران خود به اندازه ای که از آنها غارت شده تقسیم کن » . 

من آن دینارها را بین همسفرانم تقسیم کردم . به گونه ای که به همه آنها به اندازه آن چه از آنها غارت شده بود _ نه کم و نه زیاد _ رسید .2

 

لزوم شکر الهی 

دعبل خزاعی « شاعر و مداح محبوب اهل بیت علیهم السلام » یک روز به محضر امام رضا علیه السلام آمد و امام علیه السلام دستور داد به او هدیه ای دادند . او هدیه را گرفت ولی به عنوان شکر خدا نگفت « الحمدالله » .

امام رضا علیه السلام با لحن سرزنش آمیز به او فرمود : « چرا حمد و سپاس نگفتی ؟ » 

دعبل می گوید : پس از مدتی به محضر امام جواد علیه السلام رسیدم . دستور داد به من هدیه ای دادند . گفتم : الحمدالله .

امام جواد علیه السلام فرمود: « اکنون به خاطر تذکر پدرم ادب شدی .»3

 

 

1- ر.ک ، اصول کافی ، ج 1 ، ص 495

2- بحارالانوار ، ج 50 ، ص 44 .

3- دیده شده در کتاب گوهر جود ، نکاتی پیرامون مقام و منزلت امام جواد علیه السلام ، سید محمد رضا طباطبایی نسب ، موسسه تحقیقاتی نورالائمه . ص 124 تا 129 .

 

 

   دوشنبه 30 مرداد 1396نظر دهید »

بدون محاکمه 

 

کسانی که با دشمن همراهی می کنند یا دل به دشمن می دهند باید بدون اغماض با آنها برخورد کرد.

چگونگی حصر در زمان امیرالمومنین علیه السلام  .

 

 

 

 

دکتر محمد حسین رجبی دوانی 

۸:۴۶

 

دانلود کنید 

   یکشنبه 29 مرداد 1396نظر دهید »

تفدیم به روح بلند شهید حججی ها

 

شهدا شرمنده ایم

 

یک عمر گفتند و گفتیم : خدایا ما را مدیون خون شهدا مکن….


حال اما امروز، با دیدن صحنه ی حلقوم بریده ات با دیدن آرامش لحظه ی جان دادنت ، با دیدن خون به ناحق ریخته ات ، شک دارم. شک دارم مدیون خونت نباشیم. شک دارم فردای قیامت مادرت دامانمان را نگیرد و بابت خون پسرش سوال پیچمان نکند.


خون تو بر ذمه ی ماست و جوانیت هم.


بگذر از ما…مایی که امروز جو زده و شور گرفته از تو دم می زنیم و فردا راهی غیر راهت را ادمه می دهیم.

بگذر از ما و دین داری امان.تو برای ماندن نام اسلامی که ما از آن دم میزنیم از خونت گذشتی و ما در عمل به دستوراتش وامانده ایم.


بگذار آن حرامیان هم، این دو روز را خوش باشند. بگذار تا عمر دارند بنشینند و از فتح الفتوح سرت رجزها بخوانند ،بگذار قصه ی رگ های بریده ات را چند صباحی با آب و تاب برای یکدیگر روایت کنند.


اینان حواسشان نیست؛ یادشان رفته روزی پدرانشان هم برای برد دو روزه ی دنیا و رسیدن به مقام بریدن راس ارباب کائنات چه جور دست و پا زده اند.یادشان رفته پدران حرامی تر از خودشان هم روزی برای آنکه نامی از حسین بن علی (علیه السلام) برده نشود به بریدن سر اکتفا نکرده،اسب های تازه نفس آوردند و نعل های نو.


حال اما چه شد؟نام ننگین آنها ورد زبان هاست یا اعجاب اربعین حسین(علیه السلام) ما.


بلند آوازه باد نامت.. پاسدار نامدار وطن!


بلند آوازه باد نامت.. که نه تنها نام خود که نام تمامی شهدای مظلوم مدافع حرم را بر زبان ها نشاندی.


بگذار بگویند: طبع خاک سرد است اما گرمی خونت مزاج خاک را تغییر خواهد داد، تو فراموش نخواهی شد همان طور که اربابت فراموش نشد.جاری خون تو و باران چشمهای ما طوفانی به پا خواهد کرد، دیدنی!!


طوفانی که با خود زخم زبان های مرفهین وطنی و جاهلان خودی که هیچ، تمام زخمه های تکفیری و سلفی و صهیونیستی را با خود خواهد شست.


دور نیست آن روز و این را تو بهتر می دانی.تو که بر بلندای جهان جای گرفته ای و به این همه حقارت دنیای ما می خندی.


بلند نامدار ایران! از بالاترین نقطه عرش دعایمان کن که محتاج دعای به یقین مستجاب توئیم.

 

 

نوشته شده به قلم م.رمضانی (طلبه)

   شنبه 28 مرداد 1396نظر دهید »

1 ... 95 96 97 ...98 ... 100 ...102 ...103 104 105 ... 254

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 447
  • دیروز: 2477
  • 7 روز قبل: 26847
  • 1 ماه قبل: 57289
  • کل بازدیدها: 1310440
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 26
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 41
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 29
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1